eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شکست بال و پرش آسمان تکان می‌خورد ز درد، روی تنش رنگ ارغوان می‌خورد میان بستر خود او ز درد می‌پیچید گره به کار اهالی آسمان می‌خورد برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد ز بس که زخم زبان او از این و آن می‌خورد تو را خدا دگر او را به کوچه‌ها نکشید خدا نکرده زمین گر در آن میان می‌خورد- -جواب مادر او را چگونه می‌دادید چه قدر خونِ جگر او ز دست‌تان می‌خورد میان بستر خود تشنه روضه سر می‌داد صدای گریه و آهش به گوش جان می‌خورد چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می‌خواند که گوئیا به لبش چوب خیزران می‌خورد شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد کأنَّ ضربه ز سر نیزه‌ی سنان می‌خورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت کعبه برای دیدن رویش وضو داشت رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش چشم سیاهش روشنای راه ایمان هر ناوک مژگان او یک خط قرآن از خلوتش گرچه دو عالم فیض می‌برد اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند تسبیح فیض خلق را از هم گسستند پای برهنه، سربرهنه در دل شب بردند او را و فلک در تاب و در تب خالی‌ست جای فاطمه انگار اینجا تا که بگیرد باز دامان علی را در کوچه‌های بی کسی او را کشیدند با هر قدم آه از نهاد او شنیدند از داغ این غم عالمی در پیچ و تاب است سر منزل این کوچه‌ها بزم شراب است بزم شراب اما خبر از خیزران نیست ناموس او در مجلس نامحرمان نیست از سامرا برخاست آهِ شام آن شب یک سوی صد نامحرم و یک سوی زینب یک سو، سری بر تشت زر، یک سو رقیه یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه یک سوی چوب خیزران می‌خورد بر لب یک سو مزن ظالم به لب‌ها داشت زینب... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد، حضرت ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه‌های علم الهی‌ست در دلت حظِّ حضور می‌برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضه‌ی حاجات یادمان فهمانده‌ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده‌ای که شأن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود، مقرب نمی‌شدیم در محضر ائمه مودّب نمی‌شدیم رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید هر کس که باطناً به خدا وصل می‌شود با رحمت نگاه شما وصل می‌شود ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی‌زنیم جز خانه‌ی شما درِ دیگر نمی‌زنیم امشب میان عشق شما سیر می‌کنم از چشم پاکتان طلب خیر می‌کنم من را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده‌ی رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می‌شود آماده نیستم؛ رمضانم چه می‌شود امشب ولی به عشق هوایت رسیده‌ام امشب به قصد گریه برایت رسیده‌ام آقا شنیده‌ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود گاهی تو را به بزم حرامی کشانده‌اند گاهی تو را میان خرابه نشانده‌اند جا داده‌اند بین فقیران چرا تو را؟ بردند بین حلقه‌ی شیران چرا تو را؟ آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می‌گماشتند هر چند زهر غم، جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد سر را به روی پای حسن می‌گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می‌گذاشتی می‌سوخت پیکر تو ولی خانه‌ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه‌ات نسوخت در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد امشب دلم شکسته و فریاد می‌زنم با محتشم نشسته و فریاد می‌زنم ای کشته‌ی فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم شعله با ناله برآید همه دم از جگرم جز تو ای خالق دادار! کسی نیست گواه که چه آورده جفای متوکّل به سرم می‌دوانید پیاده به پی خویش مرا گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم با که این ظلم بگویم که به زندان بلا قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم هر زمان هست در این دار فنا مظلومی حق گواه است که من از همه مظلوم‌ترم فخرِ "میثم" همه این است به فردا کامروز هم ثناگستر من آمده هم نوحه‌گرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی الدوام‌ نمک‌گیر دست خوبانم چه سِرّی است در این رابطه نمی‌دانم! فقط به دامن آل علی دخیل شدم اگر چه تر شده با هرگناه دامانم سلام حضرت هادی! سلام اربابم! بگیر دست مرا خسته‌ام پریشانم به زیر دست شما تربیت شدم یک‌ عمر همیشه نان تو بوده به زیر دندانم دلم‌ گرفته برایت، غریب جان دادی برای مادرتان باز روضه می‌خوانم عزا عزا! جگر فاطمه شرر دارد علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد مصیبت است که از دوستان جدا باشی اسیر هر شبه‌ی نانجیب‌ها باشی دلت برای مدینه همیشه پَر بزند ولی همیشه‌ گرفتار سامرا باشی دعای اهل و عیالت به پادگان این است که از جسارت سربازها رها باشی عزیزکرده‌ی زهرا! نبینم آقا جان... به‌روی خاک بیفتی و بی عصا باشی! قرار نیست سرت را به نیزه‌ها ببرند قرار نیست که بر روی بوریا باشی میان ناله‌ی تو کف نمی‌زند احدی خدا نخواست که بین سر و صدا باشی تمام اهل حرم خانه‌اند! پشت حجاب! به‌فکر غارت پوشیه‌ها چرا باشی؟! چه روضه‌ها که نهان مانده است با زینب بزن به سینه‌ی خود دم بگیر یا زینب... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیه‌ها جز دعا نیاوردند غیر یا ربّنا نیاوردند سجده‌ها بی ولای اهل البیت رو به سوی خدا نیاوردند خرج ما گردن کریمان است خم به ابروی ما نیاوردند خادمان، بی اجازه‌ی هادی پشت این در، گدا نیاوردند یار ما را به پادگان بُردند به سرش کم بلا نیاوردند تا دم کاخِ قاتلش او را بی غم و ناسزا نیاوردند بین زندان پس از اذیت او آب و نان و غذا نیاوردند گرچه با زهر کشته شد آخر تشت، چون مجتبا نیاوردند بین این روضه ها فراتر از روضه‌ی کربلا نیاوردند بدنش را شبیه جسم حسین بارها زیر پا نیاوردند بین گودال، پیش مادر او خنجری در قفا نیاوردند نوک چکمه به پهلویش نزدند پیرمردان عصا نیاوردند از تنش جای هدیه و سوغات پیرهن یا عبا نیاوردند زود تشییع شد، نه بعد سه روز بهر او بوریا نیاوردند بین خورجین شبانه کنج تنور ماهِ سرنیزه را نیاوردند نان و خرما به بچه‌ها دادند زینبش را بجا نیاوردند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بالاتر از این‌هاست لوایی که تو داری خورشید دمیده ز عبایی که تو داری از بنده‌نوازی و عطایی که تو داری آقای جهان است گدایی که تو داری ما خاک بخیلیم و شما ابر سخایی محبوب شده از کرمت شغل گدایی چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند مهر تو به دل‌های مصفا بنشیند هرکس به دلش مهر تو آقا بنشیند مهرش به دل حضرت زهرا بنشیند لطف خود زهراست که ما اهل یقینیم آن روز دعا کرده که امروز چنینیم تو آینه داری و کلام تو گهر بار در وصف تو ماندند... چه گفتار و چه اشعار حقا که زلالی و نجیبی و نسب‌دار بر شیر ندارد اثری زوزه‌ی کفتار در عالم از این نکته هزاران اثر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد بیراهه نرفتیم اگر هادی ما اوست ذکر ولی الله همان جلوه‌ی یا هوست چون شیشه‌ی عطری که به یک واسطه خوشبوست در چنته‌ی ما نیست به جز مرحمت دوست العبدُ وَ ما فی یَدِه کانَ لِمولاه از برکت خورشید کند جلوه‌گری ماه تو هادی مایی و جهان بی تو سراب است اوصاف تو در آیه‌ی تطهیر کتاب است تو عشق مدامی و دمت مستی ناب است جای ولی الله کجا بزم شراب است؟ یک آیه بخوان آتش کفرش به یم افتد یک شعر بگو کاخ و سرایش به هم افتد گفتند شراب و دلت ای ماه کجا رفت از مجلس بغداد سوی شام بلا رفت لب پاره شد و ناله‌ی زینب به هوا رفت خون از لب شه، روح زجان اُسرا رفت شد مجلس اغیار همان بزم خرابه وقتی که سر افتاد به دامان ربابه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان شهر بیداد رسیده‌ست به اوج خفقان از خداوند نباید اثری باشد اگر از دهان «متوکل» برسد صوت اذان بر لب منبر و مسجد، زده شد مهر سکوت مجرم است آن‌که برد نام علی را به زبان راویان سلسله در سلسله در بند شدند شیعیانی متواری شده همپای زمان بدعتی تازه بنا گشت از آن لحظۀ تلخ که مزار پسر شاه نجف شد ویران دلم از درد شکسته‌ست خدا می‌داند آه این قصۀ جانسوز ندارد پایان باز بی‌وقفه به دریا زده‌ام باداباد نیستم، نیستم از عاقبتش دل‌نگران جان به کف باید از اولاد علی دم زد و بس «ابن سکیت» چنین راه به ما داده نشان عقل دیگر سر عقل آمد و بی‌واهمه گفت: قلب بی‌دغدغۀ عشق ندارد ضربان دهمین عشق بلافصل! سلام ای دریا! پاک‌تر از نفس صبح! سلام ای باران! خود به خود پرده ز چشمان تو می‌رفت کنار که حقیقت نشد از چشم تو آنی پنهان به حضورت به قدومت شده دلگرم زمین به سحرهای سجود تو گواه است زمان شرح و تفسیر نگاه تو کتابی‌ست جدا جذبۀ ماه، پر از مهر، وَ تیغی بُرّان از در «جامعه» هرکس به حقیقت برسد غفلت جامعه او را نکند سرگردان همگی دست به شمشیر، چه می‌فرمایید؟ آسمان منتظر توست کران تا به کران تو فراتر ز بیانی به خداوند قسم سخن شعر نبوده‌ست به جز «سَبقِ لِسان» متن تاریخ فقط گفت که مسموم شدی هیچ‌کس هیچ نگفت اینکه چه بوده جریان؟ سامرا کشت تو را، نور تو خاموش نشد سامری مانده و انگشت تحیر به دهان غم دیدار حرم کنج دلم جا خوش کرد به دعایی دل ما را به مرادش برسان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی نداشت طوطی جانم، هنوز لانه به جسمم که بود مرغ دلم آشنای حضرت هادی صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا صفاست در حرم با صفای حضرت هادی مقرّبان الهی فرشتگان بهشتی کشند منّت لطف و عطای حضرت هادی ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی درندگان زمین التجا برند به سویش پرندگان هوا در هوای حضرت هادی... دلم که درد گناهش به احتضار کشانده پناه برده به دارالشّفای حضرت هادی مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات ملاحت سخن دلربای حضرت هادی به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آید نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی به عمرِ دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد به لحظه‌ای که کنم جان فدای حضرت هادی به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی به ارزش سخن دلربای حضرت هادی مرا رضایت ابن الرّضا خوش است که دانم بود رضای خدا در رضای حضرت هادی * * هزار بار به هر لحظه لعن بر متوکّل که بود در پی جور و جفای حضرت هادی به زور خواند به بزم شراب حجّت حق را نکرد شرم و حیا از خدای حضرت هادی گهی به بزم شراب و گهی به مجلس دشمن چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی چو شمع، از شرر زهر، آب گشت وجودش گرفت شعله زسر تا به پای حضرت هادی نبود این همه بیداد و ظلم و جور پیاپی جزای آن همه مهر و وفای حضرت هادی چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش که گشته فاطمه صاحب عزای حضرت هادی غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدّش زمین سامره شد کربلای حضرت هادی سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را که شد خموش صدای دعای حضرت هادی شراره سر کشد از بیت بیت تو (میثم) توئی زبان غم و دردهای حضرت هادی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مدهوش می‌شد کوچه با عطر عبایت با هر قدم گل می‌شکفت از ردّ پایت همسایه نه، یک شهر نه، اصلاً جهانی می‌بُرد نان از سفرۀ بی‌انتهایت حتی برای دزدِ خانه، ماه بودی روشن شد آن شب قلب او با روشنایت وقتی برای درد دشمن هم دوایی، کی می‌شود درمانده باشد آشنایت؟ پر داده‌ام امشب به یاد تو دلم را تا گوشه‌ای از صحن پاک سامرایت از ظلم‌ها عمری دلت خون بود، آری آن زهر، مرهم شد برای دردهایت لب‌ها به هم می‌خورد با سوز مناجات می‌سوختی در ربّنای بی‌صدایت عمری دلت با روضه‌ها در کربلا بود در روز آخر حجره شد کرب‌وبلایت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را نمی‌‌فهمد، چنان‌که هیچ کس ذاتِ خدایت را گِل ما موم شد در دست‌هایت لحظه‌ی خِلقت همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را چراغِ راه می‌خواهم، سری از سجده‌ات بردار قیامی کن ببینم روی مصباح‌ُالهُدایت را صراط‌َالمستقیم از دور نورِ سایه‌ات را دید میان نقشه‌اش انداخت نقشِ ردّ پایت را تویی که می‌شنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را کسی نشنید کوهِ بغضْ‌ بر دوشِ صدایت را تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدی‌ست؟ عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتم‌سرایت را به زَعم دشمنان درّندگان هم دشمنت بودند قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوست‌هایت را گواهی می‌دهد چشمانِ خیسِ آیه‌ی تطهیر به بزم روضه‌‌های شام، وا کردند پایت را از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم" بخوان با مادرِ خود روضه‌های کربلایت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منم همان که به عصیان، شکست پیمانش همان که جهل، کشیده به سمت کفرانش امام عصر! منم بنده‌ای که یک عمر است فریب خورد و به پایان رسیده دورانش از آسمان نگاهت، مرا گناه انداخت کشید و بُرد در اعماق چاهِ خسرانش مرا نخواست کسی و نبود خواهانم خوشا کسی که تویی خواستار و خواهانش بیا و حال خوشی را که رفته از دستم به یک دعای سحرگاه، بازگردانش رسید بعد فراقت، به وصلِ آغوشت هر آن که پای ولایت، گذشت از جانش طوافِ آخر نوکر، به دور شش‌گوشه‌ست خوشا به روزیِ سیدرضی و رضوانش به دل ولای علی هست و از ازل شده‌ام به اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانش خدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادر به نوکران برساند نَمی از احسانش اگر شروع شود کارها به نام علی به لطف حضرت زهرا خوش‌ست پایانش چه منتی‌ست به هر کس شده‌ست فرزندش چه مادری‌ست، همه مادران به قربانش روا نبود چنین، مادری حسینش را... به روی نیزه ببیند، شود پریشانش روا نبود که در ازدحام مجلس شام میان طشت ببیند شکسته دندانش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب برای پیرهنت گریه می‌کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می‌کنم هر شب به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه می‌کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می‌کنم هر شب به لحظه‌ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می‌کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#هجویه #رژیم_غاصب_صهیونیستی #برای_مسلمانان_فلسطین؛ #مرگ_بر_اسرائیل؛ #مقاومت_اسلامی؛ #شعر_پایداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽بخشی از مثنوی «حریفتان ماییم» شکستِ شوکتِ طاغوت، وعده‌ی ازلی‌ست کلید فتح، توکّل به یک نگاه علی‌ست به نام فاتح خیبر، زمانتان ندهیم به نام نامی حیدر، امانتان ندهیم ✍️ @hosenih
ابیاتی از یک ما‌ نان ز دست خصم‌ پیغمبر نمی‌گیریم ما مرد میدانیم، در بستر نمی‌میریم ای گرگ‌ها! مرد نبردِ تن به تن باشید شیر آمده، آماد‌ه‌ی جان باختن باشید حال و هوای شهرمان بدجور طوفانی‌ست این شهر، این خانه پُر از قاسم سلیمانی‌ست در راهِ میهن، لشکر آماده بسیار است سرباز جان بر کف چو فخری زاده بسیار است امروز اگر این سرو مثل کوه پابرجاست از لطف خون پاک طهرانی مقدم‌هاست باید ببینی در رگ ما خون آرش را در چشم‌هامان غیرت صدها سیاوش را ما یک به یک از نسل خون، از نسل شمشیریم وقتش بیاید، انتقامی سخت می‌گیریم غیرت، شرف، عزت، بزرگی ارمغانِ ماست پایش بیفتد باز گفتمان ماست از ایستادن، آسمان خسته نخواهد شد راهی که با خون باز شد، بسته نخواهد شد ای آسمان! خونخواهی هابیل نزدیک است شب‌های نابودی اسرائیل نزدیک است هر چند اینجاییم، اما قلب‌مان آن‌جاست اقصی نقاط خاکِ ایران، مسجدالاقصی‌ست آه ای رژیم غاصب کودک‌کُش منفور! ما مانده‌ایم و قله‌ها؛ تو مانده‌ای و گور دست علی و فاطمه پشت و پناه ماست این خانه خالی نیست، صاحبخانه‌اش زهراست ای حضرت خورشید! هنگام ظهور توست درمان این ظلمت فقط مهتاب نور توست من شک ندارم قلب دنیا شاد خواهد شد من مطمئنم قدس هم آزاد خواهد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دید استکبار دیشب قدرت سِجّیل را سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم گوشه‌ای از قدرت بی حّد ما شد جلوه‌گر یادِ تهرانی‌ مقدم زنده شد بارِ دگر "ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ" این همان خشم خداست ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد رهبرم لب تر کند راهی میدان می‌شوم در دل میدان شبیه تیغ بُرّان می‌شوم لشکر اسلام باز از فتحِ خیبر آمده آه... دوران "بزن در رو" دگر سر آمده دید استکبار دیشب قدرت سجیل را موشک بعدی نشان رفته‌ست اسرائیل را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جزئیات حمله موشکی دیشب سپاه از زبان سردار حاجی‌زاده دید استکبار دیشب قدرت سجیل را موشک بعدی نشان رفته‌ست اسرائیل را@hosenih
دامن آلوده و بار گناه آورده‌ام گر چه آهی در بساطم نیست، آه آورده‌ام هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام هر که آرد تحفه‌ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده‌ام بر کبوترهای صحنت هدیه‌ی ناقابلی‌ست گندم اشکی که در این بارگاه آورده‌ام ناله‌ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه‌ای چون دودِ آه خود، سیاه آورده‌ام ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کرده‌اند قطره‌ای بودم به این دریا پناه آورده‌ام گر چه هستم قطره‌ای ناچیز، یک دریای اشک، هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده‌ام هر فقیری هست دستِ خالی‌اش سرمایه‌اش من فقیرم، دست خالی را گواه آورده‌ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گردِ راه آورده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به بی‌قراریِ دل‌های بی‌قرار قسم به داغ‌داری جان‌های داغ‌دار قسم به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم به شیهه‌ی فرَسِ آخرین سوار قسم به برقِ تیغِ سواران کهنه‌کار قسم نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است ستیزه‌ای که میان نسیم و زنجیر است، نمادی از وزش بادهای تغییر است به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم چه سود از این‌همه کبریتِ بی‌خطر بودن چه سود از این‌همه مبهوت و بی‌خبر بودن چه سود از این‌همه بی‌درد و رهگذر بودن خوشا به وقت خطر، سرخ و شعله‌ور بودن به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم به گوش می‌رسد ابلیس، اَلأمان‌هایش صدای خُرد شدن‌های استخوان‌هایش زبانه می‌کشد آخرزمان، تکان‌هایش پدید می‌شود از هر طرف نشان‌هایش به انتظار، به پایان انتظار قسم سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا به مادران شهیدان روزگار قسم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 قابل توجه زائرین گرامی حسینیه 🍃رباعیات با موضوعِ لیلة الرغائب، در کانال زیر قرار گرفت: ↳ @dobeity_robaey@dobeity_robaey
غم کهنۀ در گلویم حسین است دم و بازدم، های و هویم حسین است اگر چشم من آبروی مرا ریخت چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است به دنبال نامی به جز عشقم اما سرانجام هر جست‌وجویم حسین است شب آرزوها شب جمعه باشد و کتمان کنم آرزویم حسین است؟ به سجاده گفتم که مایل بیفتد که از این سحر سمت‌وسویم حسین است سرآغاز عالم... سرانجام عالم... خلاصه بخواهم بگویم، حسین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
کسی که هرشب جمعه، تو را مصاحب نیست برای وصل جمالت هنوز راغب نیست چگونه درک کند فیض با تو بودن را کسی که بر همه اعمال خود مراقب نیست اگر که غیبت تو طول می‌کشد از ماست وجود ناقص ما خالی از معایب نیست اسیر غم شده‌ایم و هنوز می‌گویند فراق چهره‌ی تو اعظم مصائب نیست! امید ملت اسلام! کعبه منتظر است کسی به غیر تو بنیان‌کَن اجانب نیست شب است و ذکر فرج را به روی لب دارم شبی که بهتر از این لیلة‌ الرغائب نیست به یمن توست که روزی دهد خدا ما را نصیب و روزی ما غیر این مواهب نیست به یک نگاه مرا روبراه کن، وضعم، برای آمدن تو اگر مناسب نیست اگر کنار رَوَد پرده‌ی گنه، پیداست امام ما همه جا ظاهر است و غائب نیست سخن بس است «وفایی!» به جان حضرت دوست تمام حرف دل ما جز این مطالب نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت این مژده به بندگان تائب آمد خیزید که لیلة الرغائب آمد ای کاش ندا دهند صبح فردا ای منتظران امام غائب آمد@hosenih@dobeity_robaey