بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
دیگر بعید است این نفس بالا بیاید
باید برای یاریاش اسما بیاید
شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت
تا که برای شستن دریا بیاید
@hosenih
این مرد خیبر مردِ خندق بود اما
باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید
دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت
دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید
چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش
باید بماند تا که حالش جا بیاد
@hosenih
پشتِ سرِ هم شستنش را قطع میکرد
اما نشد تا بند این خونها بیاید
از بس حسن در آستین دندان فشرده
باید به دادِ حالِ او بابا بیاید
وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید
دستِ شکسته از کفن بالا بیاید
@hosenih
میگیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان
دنبال این تابوت آقا تا بیاد
تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود
ای کاش میشد زودتر فردا بیاید
ایکاش میشد دِق کند زینب کنارش
طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید
@hosenih
طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال
بر روی آن سینه کسی با پا بیاید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#رضا_رسول_زاده
▶️
نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا
گُلکاریِ بَر پیرُهَنَت کُشت مرا
@hosenih
با فِضِّه که در کفن تو را پیچیدم
خونابه ی روی کَفَنَت کُشت مرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#عباس_احمدی
▶️
شام غریبان می شود در خانه، بی تو
چون بیت الاحزان می شود در خانه، بی تو
من با حسن آرام می سوزیم، اما
زینب پریشان می شود در خانه، بی تو
@hosenih
با چشمهای خیس، بابا از خجالت
یک گوشه پنهان می شود در خانه، بی تو
روزی گلستان بوده است این خانه با تو
دارد بیابان می شود در خانه، بی تو
مادر! ببین آن بغض های بی صدایت
با گریه جبران می شود در خانه، بی تو
@hosenih
سجاده و چادر نمازِ وصله دارت
پروانه باران می شود در خانه، بی تو
پنهان شدی از چشم نامردان تو اما
غربت نمایان می شود در خانه، بی تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مجید_لشکری
▶️
خورشید عمر کیست که بر بام میرود
بر دوش شب نشسته و آرام میرود
مجهول قدر اوست که مخفیست قبر او
از بینهایتی به سرانجام میرود
@hosenih
در نوبهار غارت طوفان خشنترست
در دست او شکوفهی بادام میرود
او هست جلوهگاه حیا، غیرممکنست
بر دوش بیلیاقت هر عامّی رود
تشییع میکند همهی هست خویش را
بییاوری که خسته در این شام میرود
@hosenih
این گفتگوی ساکت مردی شکسته است
مردی که زخمخوردهی دشنام میرود:
زهرا پس از تو خار به چشمم گذاشتند
زهرا پس از تو تیغ بر این کام میرود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#سیدمحمدحسین_حسینی
▶️
شبیه بارش باران بی امان در شب
چکید اشک ز چشمان کودکان در شب
خدا دوباره به تشییع جسم ممتحنه
گرفت از اسدالله امتحان در شب
@hosenih
تو در میانه ی تابوت خفته بودی؟نه
علی کشید خودش را کشان کشان در شب
پدر چگونه به پیری رسید، بی تردید
زمان غسل تو ای مادر جوان در شب
پس از غروب تو ای افتاب پیغمبر
جهان شب زده مانده است همچنان در شب
@hosenih
پس از تو سهم زمین چیست غیر تاریکی
بدون ماه چگونه است اسمان در شب
زمین برای تو شان حرم شدن که نداشت
قرار شد بشود پیکرت نهان در شب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
آنشب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آنشب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود
آنشب که خون از دیدهء مهتاب میریخت
اسما برای غسل زهرا آب میریخت
@hosenih
باید علی صد بار دست از جان بشوید
تا که به پیراهن تن جانان بشوید
می دید پامال خزان ها لاله اش را
می شست جسم یار هجده ساله اش را
می شست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه
@hosenih
می شست جسم همدم و دلداده اش را
قرآن زیر دست و پا افتاده اش را
می شست در تاریکی شب جسم خسته
می کرد دستش لمس بازوی شکسته
آرام بود اما وجودش مشتعل بود
از مادر و از چار فرزندش خجل بود
@hosenih
آهی کشید و زد گره بند کفن را
می سوخت و می دید مرگ خویشتن را
یک چشم بر یاس کبودش در کفن داشت
یک چشم دیگر بر حسین و بر حسن داشت
از بی کسی در بال هم، سر برده بودند
گویی کنار جسم مادر مرده بودند
@hosenih
داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را خواند پای آن جنازه
کای گوشه گیران شب غربت بیایید
آخر وداع خویش با مادر نمایید
آیید و جان خویش را در بر بگیرید
از مادر خود توشه ای دیگر بگیرید
@hosenih
دو طائر بشکسته پر از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند
دو دسته گل گلبوسه از کوثر گرفتند
قرآن خون آلوده را در بر گرفتند
ناگاه از آن خونین بدن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد
@hosenih
بشنید گردون نالهء منصوره اش را
بگرفت قرآن در بغل دو سوره اش را
میخواست بی تابی ز طفلان جان بگیرد
میرفت تا عمر علی پایان بگیرد
ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دردانه های وحی را دریاب دریاب..
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
رفتی و در سینه ام دل بی قراری میکند
چشم هایم اشک نه! خونابه جاری میکند
@hosenih
رفتی و بوی تو مانده در تمام خانه ام
یاد تو حتی "خزانم را بهاری" می کند
خاطرات خوبمان یادم نرفته "فاطمه"
حق بده حیدر برایت گریه زاری میکند
بعد تو حال حَسن بدجور میسوزاندم
گوشه ای کز کرده دائم سوگواری میکند
ظرف آبی میگذارم شب به بالین حسین
نیمه شب پا میشود شب زنده داری میکند
@hosenih
تاکه کمتر حس کنم من جای خالی تورا
دخترم زینب برایم خانه داری می کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حسن_لطفی
▶️
دارم عذاب می کشم و آب میکشم
با چاه آه از دلِ بیتاب میکشم
اُفتاده عکسِ ماه در این چاه و عکسِ من
دارم خجالت از رُخِ مهتاب میکشم
@hosenih
کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک میشوم
کِی رَختِ خویش از دلِ سیلاب میکشم
سلمانِ پیر زیرِ بغلهایِ من گرفت
خود را به رویِ شانهیِ اصحاب میکشم
عکس تو مانده است به دیوارِ خانهام
دستی که بسته شد رویِ این قاب میکشم
@hosenih
من هرچه میکشم همه از دستِ قنفذ است
داد از مغیره از غم خوناب میکشم
من هرچه از تو مانده در این بقچهی غریب
دارم به چشم خستهی بی خواب میکشم
دارم لباسِ سوخته را جمع میکنم
این میخ این در همه را آب میکشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#علی_حقیقی
▶️
با ما چه کرده داغ پیمبر نداشتن
در سوگ یار بودن و یاور نداشتن
دنیا عوض شده ست ، وگرنه پس از نبی
قرآن کجا و سوره ی کوثر نداشتن؟
@hosenih
عادت شده ، پس از شب تشییع مصطفی
باری ز شانه های علی برنداشتن
ظلمی کجا بزرگتر از این که در غدیر
حق را به چشم دیدن و باور نداشتن
باید به داغ فاطمه این را اضافه کرد
درد امیر بودن و لشکر نداشتن
@hosenih
دنیا بدون عطر دعاهای فاطمه
محکوم شد به یاس معطر نداشتن
اشک حسین و داغ جگرپاره ی حسن
با ما چه کرده غصه ی مادر نداشتن
عادت نمی کنیم به این بغض و گریه ها
این روضه شهره است به آخر نداشتن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#مظاهر_کثیری_نژاد
▶️
شب دراز است ، تو گویی که فقط شب مانده
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
گفته بودی که خدا جام بلا می دهدش
هر کسی را که در این بزم مقرب مانده
@hosenih
در مدینه همه از مرگ خدا می گویند
فقط از کعبه ی این شهر مکعب مانده
کینه ی بیعت خم بوده و سرریز شده
جام خشمی که از آن روز لبالب مانده
سوز داغ تو چنان است که تا این لحظه
شعله ی داغ تو در حافظه ی تب مانده
@hosenih
جوهر خون تو با ظرف تنت خورد زمین
روی دیوار کمی رد مرکب مانده
شدت ضربه ی شلاق از آنجا پیداست
که روی در اثر «خط مورب» مانده
شاهکاراست که تا لحظه ی آخر حتی
گیسوی دخترکان تو مرتب مانده
@hosenih
روز و شب آنقدر از صبر به دختر گفتی
که خود «صبر» از این صبر معذب مانده
صبر ارثیه ی زهراست ، به دخترهایش
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#قاسم_نعمتی
▶️
براي شستن تو از كجا شروع كنم
ز گيسُوانِ سرت يا ز پا شروع كنم
ز جاي سيليِ آن بي حيا شروع كنم ؟
وَ يا ز پهلوي تو بي هوا شروع كنم
كنار پيكر تو دست روي دست زنم
كسي كه خانه شده بر سرش خراب منم
@hosenih
چه خوب شد كه خودت رويِ سوخته شستي
شكافِ گوشة ابروي سوخته شستي
به احتياط دو پهلوي سوخته شستي
گره به روي گرهِ مويِ سوخته شستي
ولي هنوز عجب كار دارد اين بدنت
چه گريه دار شده در تن تو پيرُهنت
@hosenih
شبيه كعبه كنم ، فاطمه ، تنِ تو طواف
ز شعله مويِ سرت تاب خورده مثل كلاف
چگونه چينِ تنِ سوخته نمايم صاف
رسيده دست علي عاقبت به جاي غلاف
ز دستهاي يدالله ظرف آب افتاد
به ياد چادر خاكي ابوتراب افتاد
@hosenih
به پيش چشم يتيمان تنِ تو مي شويم
من آخرين نفس این سيبِ سوخته مي بويم
زِ زير پيرُهنت پيكر تو مي جويم
شكايتت به پدر وقتِ دفن، مي گويم
نگفتي عاقبت آمد چه بر سرت زهرا
چه كرده داغيِ مسمار با پرت زهرا
@hosenih
يتيم هاي تو را دورِ تو صدا كردم
كبوتران حرم را ز غم رها كردم
همينكه دخترت از پيكرت جدا كردم
قسم به جان حسين ، ياد كربلا كردم
پس از تو زخم دلِ دخترت نمك نزدند
به دخترانِ عزادار تو كتك نزدند
@hosenih
به كربلا همه بعد از بريدن سرها
به خيمه حمله نمودند سوي دخترها
چه تنگ شد وسط گير و دار؛ معبرها
به دست لشگريان تكّه هايِ معجرها
ميانِ تكِّة معجر چقدر گيسو بود
تمام دختركان دستشان به پهلو بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#حضرت_زینب_س_بعد_از_فراق_مادر
#سجاد_شرفخانی
▶️
گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند
یا با حسین و با حسنت گریه میکند
یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک
گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند
@hosenih
با شب سیاه پوش غمت می شود هنوز
با روضه های دل شکنت گریه می کند
دستی به دستگیره ی در دارد و هنوز
یاد نفس نفس زدنت گریه میکند
با اینکه سوخت از تب بی مادری ولی
دارد به یاد سوختنت گریه میکند
@hosenih
از بس که روضه دار غم سینه ات شده
دختر نگو که سینه زنت گریه میکند
"من نیستم، ببوس، بجایم گلوی او..."
همواره یاد این سخنت گریه می کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih