eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
350 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دیگر بعید است این نفس بالا بیاید باید برای یاری‌اش اسما بیاید شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت تا که برای شستن دریا بیاید @hosenih این مرد خیبر مردِ خندق بود اما باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش باید بماند تا که حالش جا بیاد @hosenih پشتِ سرِ هم شستنش را قطع می‌کرد اما نشد تا بند این خونها بیاید از بس حسن در آستین دندان فشرده باید به دادِ حالِ او بابا بیاید وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید دستِ شکسته از کفن بالا بیاید @hosenih می‌گیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان دنبال این تابوت آقا تا بیاد تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود ای کاش می‌شد زودتر فردا بیاید ای‌کاش می‌شد دِق کند زینب کنارش طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید @hosenih طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال بر روی آن سینه کسی با پا بیاید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا گُلکاریِ بَر پیرُهَنَت کُشت مرا @hosenih با فِضِّه که در کفن تو را پیچیدم خونابه ی روی کَفَنَت کُشت مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شام غریبان می شود در خانه، بی تو چون بیت الاحزان می شود در خانه، بی تو من با حسن آرام می سوزیم، اما زینب پریشان می شود در خانه، بی تو @hosenih با چشمهای خیس، بابا از خجالت یک گوشه پنهان می شود در خانه، بی تو روزی گلستان بوده است این خانه با تو دارد بیابان می شود در خانه، بی تو مادر! ببین آن بغض های بی صدایت با گریه جبران می شود در خانه، بی تو @hosenih سجاده و چادر نمازِ وصله دارت پروانه باران می شود در خانه، بی تو پنهان شدی از چشم نامردان تو اما غربت نمایان می شود در خانه، بی تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خورشید عمر کیست که بر بام می‌رود بر دوش شب نشسته و آرام می‌رود مجهول قدر اوست که مخفی‌ست قبر او از بی‌نهایتی به سرانجام می‌رود @hosenih در نوبهار غارت طوفان خشن‌ترست در دست او شکوفه‌ی بادام می‌رود او هست جلوه‌گاه حیا، غیرممکن‌ست بر دوش بی‌لیاقت هر عامّی رود تشییع می‌کند همه‌ی هست خویش را بی‌یاوری که خسته در این شام می‌رود @hosenih این گفتگوی ساکت مردی شکسته است مردی که زخم‌خورده‌ی دشنام می‌رود: زهرا پس از تو خار به چشمم گذاشتند زهرا پس از تو تیغ بر این کام می‌رود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شبیه بارش باران بی امان در شب چکید اشک ز چشمان کودکان در شب خدا دوباره به تشییع جسم ممتحنه گرفت از اسدالله امتحان در شب @hosenih تو در میانه ی تابوت خفته بودی؟نه علی کشید خودش را کشان کشان در شب پدر چگونه به پیری رسید، بی تردید زمان غسل تو ای مادر جوان در شب پس از غروب تو ای افتاب پیغمبر جهان شب زده مانده است همچنان در شب @hosenih پس از تو سهم زمین چیست غیر تاریکی بدون ماه چگونه است اسمان در شب زمین برای تو شان حرم شدن که نداشت قرار شد بشود پیکرت نهان در شب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آنشب که شب از صبح محشر تیره تر بود آنشب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود آنشب که خون از دیدهء مهتاب میریخت اسما برای غسل زهرا آب میریخت @hosenih باید علی صد بار دست از جان بشوید تا که به پیراهن تن جانان بشوید می دید پامال خزان ها لاله اش را می شست جسم یار هجده ساله اش را می شست در تاریکی شب مخفیانه گه جای سیلی گاه جای تازیانه @hosenih می شست جسم همدم و دلداده اش را قرآن زیر دست و پا افتاده اش را می شست در تاریکی شب جسم خسته می کرد دستش لمس بازوی شکسته آرام بود اما وجودش مشتعل بود از مادر و از چار فرزندش خجل بود @hosenih آهی کشید و زد گره بند کفن را می سوخت و می دید مرگ خویشتن را یک چشم بر یاس کبودش در کفن داشت یک چشم دیگر بر حسین و بر حسن داشت از بی کسی در بال هم، سر برده بودند گویی کنار جسم مادر مرده بودند @hosenih داغ دل مولا دوباره گشت تازه ریحانه ها را خواند پای آن جنازه کای گوشه گیران شب غربت بیایید آخر وداع خویش با مادر نمایید آیید و جان خویش را در بر بگیرید از مادر خود توشه ای دیگر بگیرید @hosenih دو طائر بشکسته پر از جا پریدند افتان و خیزان جانب مادر دویدند دو دسته گل گلبوسه از کوثر گرفتند قرآن خون آلوده را در بر گرفتند ناگاه از آن خونین بدن آهی برآمد با ناله بیرون دستهای مادر آمد @hosenih بشنید گردون نالهء منصوره اش را بگرفت قرآن در بغل دو سوره اش را میخواست بی تابی ز طفلان جان بگیرد میرفت تا عمر علی پایان بگیرد ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب دردانه های وحی را دریاب دریاب.. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفتی و در سینه ام دل بی قراری میکند چشم هایم اشک نه! خونابه جاری میکند @hosenih رفتی و بوی تو مانده در تمام خانه ام یاد تو حتی "خزانم را بهاری" می کند خاطرات خوبمان یادم نرفته "فاطمه" حق بده حیدر برایت گریه زاری میکند بعد تو حال حَسن بدجور میسوزاندم گوشه ای کز کرده دائم سوگواری میکند ظرف آبی میگذارم شب به بالین حسین نیمه شب پا میشود شب زنده داری میکند @hosenih تاکه کمتر حس کنم من جای خالی تورا دخترم زینب برایم خانه داری می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم عذاب می کشم و آب می‌کشم با چاه آه از دلِ بی‌تاب می‌کشم اُفتاده عکسِ ماه در این چاه و عکسِ من دارم خجالت از رُخِ مهتاب می‌کشم @hosenih کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک می‌شوم کِی رَختِ خویش از دلِ سیلاب می‌کشم سلمانِ پیر زیرِ بغلهایِ من گرفت خود را به رویِ شانه‌یِ اصحاب می‌کشم عکس تو مانده است به دیوارِ خانه‌ام دستی که بسته شد رویِ این قاب می‌کشم @hosenih من هرچه می‌کشم همه از دستِ قنفذ است داد از مغیره از غم خوناب می‌کشم من هرچه از تو مانده در این بقچه‌ی غریب دارم به چشم خسته‌ی بی خواب می‌کشم دارم لباسِ سوخته را جمع می‌کنم این میخ این در همه را آب می‌کشم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با ما چه کرده داغ پیمبر نداشتن در سوگ یار بودن و یاور نداشتن دنیا عوض شده ست ، وگرنه پس از نبی قرآن کجا و سوره ی کوثر نداشتن؟ @hosenih عادت شده ، پس از شب تشییع مصطفی باری ز شانه های علی برنداشتن ظلمی کجا بزرگتر از این که در غدیر حق را به چشم دیدن و باور نداشتن باید به داغ فاطمه این را اضافه کرد درد امیر بودن و لشکر نداشتن @hosenih دنیا بدون عطر دعاهای فاطمه محکوم شد به یاس معطر نداشتن اشک حسین و داغ جگرپاره ی حسن با ما چه کرده غصه ی مادر نداشتن عادت نمی کنیم به این بغض و گریه ها این روضه شهره است به آخر نداشتن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب دراز است ، تو گویی که فقط شب مانده فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده گفته بودی که خدا جام بلا می دهدش هر کسی را که در این بزم مقرب مانده @hosenih در مدینه همه از مرگ خدا می گویند فقط از کعبه ی این شهر مکعب مانده کینه ی بیعت خم بوده و سرریز شده جام خشمی که از آن روز لبالب مانده سوز داغ تو چنان است که تا این لحظه شعله ی داغ تو در حافظه ی تب مانده @hosenih جوهر خون تو با ظرف تنت خورد زمین روی دیوار کمی رد مرکب مانده شدت ضربه ی شلاق از آنجا پیداست که روی در اثر «خط مورب» مانده شاهکاراست که تا لحظه ی آخر حتی گیسوی دخترکان تو مرتب مانده @hosenih روز و شب آنقدر از صبر به دختر گفتی که خود «صبر» از این صبر معذب مانده صبر ارثیه ی زهراست ، به دخترهایش فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ براي شستن تو از كجا شروع كنم ز گيسُوانِ سرت يا ز پا شروع كنم ز جاي سيليِ آن بي حيا شروع كنم ؟ وَ يا ز پهلوي تو بي هوا شروع كنم كنار پيكر تو دست روي دست زنم كسي كه خانه شده بر سرش خراب منم @hosenih چه خوب شد كه خودت رويِ سوخته شستي شكافِ گوشة ابروي سوخته شستي به احتياط دو پهلوي سوخته شستي گره به روي گرهِ مويِ سوخته شستي ولي هنوز عجب كار دارد اين بدنت چه گريه دار شده در تن تو پيرُهنت @hosenih شبيه كعبه كنم ، فاطمه ، تنِ تو طواف ز شعله مويِ سرت تاب خورده مثل كلاف چگونه چينِ تنِ سوخته نمايم صاف رسيده دست علي عاقبت به جاي غلاف ز دستهاي يدالله ظرف آب افتاد به ياد چادر خاكي ابوتراب افتاد @hosenih به پيش چشم يتيمان تنِ تو مي شويم من آخرين نفس این سيبِ سوخته مي بويم زِ زير پيرُهنت پيكر تو مي جويم شكايتت به پدر وقتِ دفن، مي گويم نگفتي عاقبت آمد چه بر سرت زهرا چه كرده داغيِ مسمار با پرت زهرا @hosenih يتيم هاي تو را دورِ تو صدا كردم كبوتران حرم را ز غم رها كردم همينكه دخترت از پيكرت جدا كردم قسم به جان حسين ، ياد كربلا كردم پس از تو زخم دلِ دخترت نمك نزدند به دخترانِ عزادار تو كتك نزدند @hosenih به كربلا همه بعد از بريدن سرها به خيمه حمله نمودند سوي دخترها چه تنگ شد وسط گير و دار؛ معبرها به دست لشگريان تكّه هايِ معجرها ميانِ تكِّة معجر چقدر گيسو بود تمام دختركان دستشان به پهلو بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند یا با حسین و با حسنت گریه میکند یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند @hosenih با شب سیاه پوش غمت می شود هنوز با روضه های دل شکنت گریه می کند دستی به دستگیره ی در دارد و هنوز یاد نفس نفس زدنت گریه میکند با اینکه سوخت از تب بی مادری ولی دارد به یاد سوختنت گریه میکند @hosenih از بس که روضه دار غم سینه ات شده دختر نگو که سینه زنت گریه میکند "من نیستم، ببوس، بجایم گلوی او..." همواره یاد این سخنت گریه می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih