#امام_زمان_عج_مناجات؛ #اجتماعی_سیاسی؛ #بصیرت؛ #انقلاب_اسلامی؛ #جمهوری_اسلامی_ایران؛ #روز_کارگر؛ #هشدار_به_مسئولین؛ #حاج_قاسم_سلیمانی؛ #سالروز_تخریب_بقیع
🌱اجرا شده توسط #حاج_محمدرضا_بذری در دیدار بخشی از جامعه کارگری با #مقام_معظم_رهبری ۱۴۰۲/۲/۹ 🌱
نفس باد صبا مُشکفشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
کاش میشد که بگویند: نگار آمده است
شهرِ یخکرده! به پا خیز..، بهار آمده است
صبح تردید ظهوریم، شروعیم همه
چارده قرن به دنبال طلوعیم همه
سحر وصل تو دیر است..، کجایی آقا؟!
دل ما پیش تو گیر است..، کجایی آقا؟!
بی تو تقویم دلم فصل زمستان دارد
با تو سرسبزترین معجزه امکان دارد
بُغض از صفحهی تاریخ قلم خواهد خورد
جمعهی دیدن دلدار رقم خواهد خورد
باید آمادهی فردای حضورش باشیم
باید آغازگر فصل ظهورش باشیم
سنگ بر چهرهی تاریک شب، انداختنیست
جادهی آمدن مهدی ما ساختنیست
راه، پیچ و خم و طوفان و مصیبت دارد
مردِ میدانِ عمل خواهد و زحمت دارد
مردِ میدانِ عمل از همه سربازتر است
جلوهی همت و غیرت..، عرقِ کارگر است
زحمت مستمرش، سجدهی طولانی اوست
پینهی دست، همان پینهی پیشانی اوست
جز به اندیشهی تولید نپرداخته است
دستِ پُرپینهی او جامعه را ساخته است
مرد میدان جهادند..، بصیرت دارند
همت و باکریِ عرصهی این پیکارند
دمِ آنها نَفَسِ لشکر امید شده
جبههی خدمتشان، سنگر تولید شده
هرکه در راه خدا زحمت بی وقفه کشید
بهخداوند شهید است، شهید است، شهید
کارگر دانهی دیندارشدن میکارد
پس نبی بوسه به دستش بزند جا دارد
سَر درِ عرش، مَلَک با قلم نور نوشت
مزد این قشر، بهشت است، بهشت است، بهشت
پدرم مرد جهادی، پدرم کارگر است
پای دین ماندنم از نان حلال پدر است
علم و تولید و عمل ماحَصَلش عزت ماست
عزّت ما بهخدا در گروِ همت ماست
گرچه از مَکر عدو سینه مُکدر داریم
ولی اُمیّد به آیندهی کشور داریم
حرف سردار برای همگی محترم است
گفت: جمهوری اسلامی ایران حرمست
آنطرف بر دلِ کُفّار اگر داغ گذاشت
اینطرف دغدغهی سفرهی مردم را داشت
چارهی مشکل ما وحدت مسئولین است
راه ایران قوی، همت مسئولین است
پشت آن میز به خون شهدا فکر کنید
حاج قاسم بشوید و به خدا فکر کنید
دشمن از دوستی و وحدت ما میترسد
از ثمردادن خون شهدا میترسد
خویش را عضوی از این طایفه جا کرد و گریخت
باز در سنگر ما فتنه بهپا کرد و گریخت
باید از فتنهی زن، زندگی، آزادی گفت
باید از حرمت آن سنت اجدادی گفت
گفت از دامن زن، مرد به معراج رود
نگذاریم که این ارث به تاراج رود
نَفَسِ آخرِ دشمن شده، خود میداند
رجزش لاف غریبیست اگر میخواند
او دگر هیچ نماندهست ز پا بنشیند
کافر است و همه را مثل خودش میبیند
خواست جمهوری اسلامی ما را بزند
خواست تا حاصل خون شهدا را بزند
ما ولی دست خدا بر سرمان هست هنوز
مردی از نسل علی رهبرمان هست هنوز
زیر دِین کرم شاه شهیدان هستیم
تا سرِ دار، همه بر سر پیمان هستیم
لحظهای تا نفس آخر دنیا باشد
مقصد بعدیِمان مسجدالاقصیٰ باشد
ما که روی لبِمان مرگ بر اسرائیل است
پاسخ دشمنی دشمنمان سِجّیل است
غیرت ما که نمردهست بداند دنیا
حرم قدس، محال است بماند تنها
باز باید به دل معرکهها برگردیم
منتظر قدس و بقیعند که ما برگردیم
جان به قربان بقیع و حرم ویرانش
شیعه را کشته غم و غربت بی پایانش
گنبدی نیست که خورشیدِ شبستان باشد
زائری نیست که گریانِ حسنجان باشد
اشک ما هست چو دُرّ و گوهرِ صحن بقیع
کاش باشیم همه کارگرِ صحن بقیع
🍃سروده شاعران گرامی:
#بردیا_محمدی
#احمد_ایرانی_نسب
#امیرعلی_شریفی
#سیدامیرحسین_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#عید_سعید_فطر #بصیرت
#استکبار_ستیزی؛ #انقلاب_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_ایران؛ #مرگ_بر_اسرائیل؛ #مرگ_بر_آمریکا
#فلسطین #غزه #برای_مسلمانان_فلسطین
اجراشده توسط #حاج_محمدرضا_بذری در مراسم #عید_سعید_فطر ١۴٠٣ (مصلی تهران)
آسمان صحنۀ نورانی تابیدن شد
ماهِ نو پرده برانداخت، جهان روشن شد
عطر عید از نفس سبز گلستان آمد
فصل مهمانی عشاق به پایان آمد
چه سحرهای خوشی بود که بیدار گذشت
چه سحرهای خوشی بود که با یار گذشت
با دعا ساحت اندیشه پُر از باور شد
افتتاحی که به فتح دل ما منجر شد
سی شب از زمزمۀ عشق، مرتب گفتیم
بِکَ یا رب، بِکَ یا رب، بِکَ یا رب گفتیم
یا رحیم! از در رحمت چه محبتها کرد
یا عظیم! از عظمت اشک مرا دریا کرد
روح ما با پَرِ ادعیه به افلاک پرید
بال در بالِ ابوحمزه به معراج رسید
آه! آشفتهام... اَبْكی لِخُروُجِ نَفْسی
بارها گفتهام... اَبْكی لِخُروُجِ نَفْسی
پای عُصیان مرا در دل بُنبست بکش
وَاَعْوذُ بِکَ مِمّا... به سرم دست بکش
درد بودم که به درمان بَدَلم کرد خدا
هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ... بغلم کرد خدا
لفظِ یکتاییاش از خویش جدا کرد مرا
یا مجیر از قَفَسِ نفْس رها کرد مرا
دل من با بِعَلیًّ به شعف میآمد
زیر قرآن خدا، عطر نجف میآمد
نام ما را دم ایوان طلایش خواندند
چارده نور به آئینۀ ما تاباندند
کشور ما حرم و کوچه به کوچه صحن است
سفرۀ سادۀ افطاری مردم پهن است
همگی ریزهخور سفرۀ مولا هستیم
و دخیل کرم چادر زهرا هستیم
نوجوانان وطن در پی طاعت هستند
با خداوند به دنبال رفاقت هستند
روزهدارند در این ماهِ خدا، اولیاند
نسل در نسل همه عاشق مولا علیاند
نَفَس اهل دعا در دل شب میپیچید
صوت قرآن خدا در دل شب میپیچید
روح قرآن به تن خستۀ ما جان میداد
به دل اهل یقین، باز هم ایمان میداد
باغ ما از گُل نورانی ایمان پُر شد
اشک ما در صدف مُصحفِ قرآن دُر شد
ای خدا! غیر تو را از دل خود میرانیم
صبح عید است و همه ذکر تو را میخوانیم
به بیابان بچشان طعم خوش باران را
یا الهی! برسان منجی مظلومان را
کیست مظلومتر از اهل فلسطین امروز
نیست چون غربتشان، غصه و داغی جانسوز
تا قیامت همه بر عهد نخستین هستیم
و قسم بر شهدا، یاد فلسطین هستیم
آه از غزه و آن غربت بیپایانش
کودکان، مرد شده یک شبه در میدانش
کوچه کوچه همۀ شهر پر از فریاد است
هر کجا مینگری جسم شهید افتادهست
آه ای امت اسلام! برادرهایت...
آسمان سرخ شد از خون کبوترهایت
تو که مظلومترین مسئلۀ دنیایی
ای فلسطین نکند فکر کنی تنهایی!
قسمت این است که بیدار کنی دنیا را
بشکنی هیبت پوشالی آمریکا را
رمز پیروزی ما یکدلی و وحدت ماست
فاتح قطعی این جنگ فقط امت ماست
میشود شاهد بیداری دنیا باشیم
عید بعدی همه در مسجدالاقصی باشیم
نسل در نسل که همسایۀ طوفان هستیم
همگی منتقم خون شهیدان هستیم
مَرزَم عشق است که با اهل یقین هموطنم
راهپیمایی قدس است گواه سخنم
این شب تار - به خون شهدا - میگذرد
راه قدس از سفر کرببلا میگذرد
نوبت ضربۀ خیبرشکنِ سجّیل است
ذکر طوفانی ما مرگ بر اسرائیل است
خشم آیینه کجا، بُزدلی سنگ کجا؟
قومِ کودککُش ترسو! تو کجا، جنگ کجا؟
اهل اسلام که از خشم همه لبریزند
تیغهای یمنی خون تو را میریزند
در دل مسجدالاقصی که علم میکوبیم
روی پیشانی تو مُهر عدم میکوبیم
مژده، ای بیت مقدس! که سحر نزدیک است
خون پاک شهدایت به ثمر نزدیک است
از شهیدان سفرکرده سخنها باقیست
شرح دلسوختگان است، تب مشتاقیست
شک ندارم که شهیدان پسر فاطمهاند
و قیامت همگی دور و بر فاطمهاند
راه سردار شدن چیست؟ به بیسر شدن است
وَ معطر شدن لاله به پرپر شدن است
خون او تا به ابد مرثیۀ غیرت ماست
به خداوند قسم ضامن امنیت ماست
او شهید است، شهیدان وطن زندهترند
و شهیدان وطن از همه پایندهترند
در بزنگاه، دلش را به دل طوفان داد
شک ندارم که در آغوش امامش جان داد
«زاهدی» بود که شد جلوۀ حقخواهی قدس
آن سفرکرده ز خود، آن که شده راهی قدس
همدل و همنفسِ کاظمی و خرّازی
رفت آنگونه که شد دوست هم از او راضی
بیگمان اجر چهل سال رشادت این بود
در دعای شب قدرش، اثر آمین بود
چه دعایی که اجابت شد و شد راز سفر
مژدۀ صبح شهادت شد و آغاز سفر
در دل معرکه یک لحظه هم از پا ننشست
وقت هنگامه به تحلیل و تماشا ننشست
باید اینگونه به میدانِ عمل رو کردن
ترک غوغا و جدل، ترک هیاهو کردن
نام این مملکت: ایرانِ حسین بن علیست
ملتی که همه دم گوش به فرمان ولیست
مردمی اهل بصیرت، همگی اهل حضور
مرد میدان عمل، همقدم راه ظهور
دلشان صاف و زلال است، پر از امّید است
همدلی راه شکوفا شدن تولید است
همدلی رمز سرافرازی ایرانیهاست
صبح فردای وطن، صبح گلافشانیهاست
ادامه در پست بعدی👇