بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محمد_موحدی
▶️
عاشقی کردم که مجنونم کنند
خاک تو آغشته با خونم کنند
@hosenih
عشق تو باشد بهشتم یا حسین
ترسم از این است بیرونم کنند!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محمد_موحدی
▶️
عاشقی کردم که مجنونم کنند
خاک تو آغشته با خونم کنند
@hosenih
عشق تو باشد بهشتم یا حسین
ترسم از این است بیرونم کنند!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امیرالمومنین_ع_مدح
شاعر: حجتالاسلام #محمد_موحدی
▶️
نام تو شیرین می کند شور غزل را
خرمای نامت بی بها کرده عسل را
راز و نیاز اهل بدعت شر محض است
عشق تو گیرا می کند خیرالعمل را
@hosenih
آغوش تو گرم است ای بابای ایتام
ما از تو می خواهیم یک دنیا بغل را
چشم زمان در نور وجه اللهی تو
هر شب تماشا می کند صبح ازل را
در لا فتی الا علی باید تو را دید
همشأن تو هرگز ندیدم نام یل را
تنها نه در جنگ احد، در هر هیاهو
نامت فراری می دهد لات و هبل را
بازوی تو با کندن قلعه نشان داد
در فتح خیبر؛ قهرمانی بی بدل را
حرف از غنیمت شد... ولی تحقیر کردی
تقسیم ام المومنین ها در جمل را!
در بین ما مردم؛ ابوموسی زیاد است
پایان بده صفین را... جنگ و جدل را...
با عشق و ایمان نهروان را هم تو بردی
اما نفهمیدند مردم راه حل را ...
باید بیفتد در سیاهی های ذلت
قومی که کور است و نمی بیند زحل را
آری "خلائق هر چه لایق"... با تأسف
گفتی تو صد ها بار این ضرب المثل را
@hosenih
شمشیر بالا می رود... با چشم پر خون
داری تو می بینی مصیبت های تل را
فرت و رب الکعبه ات ما را زمین زد
داغ تو می لرزاند آری هر گسل را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
حجت الاسلام #محمد_موحدی
▶️
تپش ثانیه ها را بنویسید حسین
گرمی بزم عزا را بنویسید حسین
با گل اشک به معراج عزایش بروید
طعم شیرین فنا را بنویسید حسین
@hosenih
اشک بر غربت مظلوم اجابت دارد
پر پرواز دعا را بنویسید حسین
لحظه ی سینه زدن با دم یا ثارالله
سرخی خون خدا را بنویسید حسین
خونِ دل‘دیده ی تر‘سوز جگر کافی نیست
سر جان دادن ما را بنویسید حسین
@hosenih
با گل لاله در آن معرکه ی عشق و جنون
همه ی کرب و بلا را بنویسید حسین
یالثارات اگر زمزمه ی آخر ماست
شور پایانی ما را بنویسید حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
حجت الاسلام #محمد_موحدی
▶️
به هر الله اكبر عرش مي افتد به پاي تو
اذان را دلنشين تر مي كند سوز صداي تو
تو آن ممسوس فی اللهی که هنگام اذان گفتن
زبان واژه ها لال است از وصف فنای تو
@hosenih
پس از هر بند تکبیرت پدر با گریه می گوید
علی اکبر فدای تو علی اکبر فدای تو
ستون خیمه های دلربایی قد و بالایت
عمود عاشقی برپاست با حی علای تو
به تو حی علی خیرالعمل گفتن چه می آید
مگر خیر العمل چیزیست غیر از ربنای تو
@hosenih
قرار این بود، در پیری عصای من شوی،اما
ببین انگار حالا من شدم بابا عصای تو
بیا و باز کن لبهای آغشته به خونت را
که ننویسند مرگم را به پای غصه های تو
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#محمد_موحدی
▶️
نامِ تو از بس دلربا و دلنشیــــن است
آرامِ جان،وردِ زبان، نقشِ نگین است
باید تو را أم الوفاء ، ام الأدب خواند
بانو! ادب از بوستانت خوشه چين است
ای نامِ تو یادآورِ داغ مدینه
-با آنکه نام فاطمه زیباترین است-
@hosenih
گفتی تو را اینگونه نامیدن ادب نیست
گفتی پس از این نام من أم البنين است
باید قمر های تو را خورشید نامید
الحق که دامان تو خورشید آفرین است
ای کربلایِ خفته در خاک مدینه
از علقمه تا مرقدت، یک سرزمین است
بارانِ غربت میچکد از دیدگانش
هر کس که با غم ، در بقیعت همنشین است
داغ غم مرگِ جوان دیدی نه یک بار
بر شانه ات بارِ مصیبت بیش از این است
سخت است گفتن ، از زبان مادری که
خورشید های آسمانش بر زمین است
من از زبانت روضه می خوانم، ولی ...نه...
مادر! گریزِ روضه ام تنها همین است
@hosenih
لا تدعونی... من که فرزندی ندارم
یا لیت شعری... قصه آیا اینچنین است؟
باور کنم آیا شب و شق القمر را
باور کنم عباس، مقطوع الیمین است ؟
بی جعفر و عثمان و عبدالله و عباس
مردم چگونه نام من أم البنين است؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
حجتالاسلام #محمد_موحدی
▶️
زیباترین بهانه ی دلها رقیه است
آب فرات زندگی ما رقیه است
@hosenih
اینجا کلیم و حضرت عیسی یکی شده
موسی رقیه است و مسیحا رقیه است
حس می کنم به هر چه که خواهم رسیده ام
آری بهشت کوچک دنیا رقیه است
بیهوده دل به درهم دنیا نمی دهم
بی شک برات کرب و بلا با رقیه است
از بس شبیه فاطمه بودی به شهر شام
تاریخ مانده نام تو آیا رقیه است ؟!
استاد درس گریه بر ارباب بی کفن
اول شهید روضه ی بابا رقیه است
@hosenih
بگذار روضه بسته بماند کنار سر
یاس کبود حضرت زهرا رقیه است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
هفت آسمان، از غم گریبان چاک می کرد
وقتی علی خورشید خود را خاک می کرد
@hosenih
دستِ لحد در آن غروبِ لیلة القدر
خاکِ تأسف بر سرِ ادراک می کرد
منظومه ی غم بی حضور آفتابش
خورشید را شرمنده ی افلاک می کرد
مردی که آن شب آرزویِ مرگ خود داشت
با گریه، اشک دخترش را پاک می کرد
یک خانه ی بی مادر و یک بستر سرد
پایان تلخ قصه را غمناک می کرد
@hosenih
آری... مدینه قدر کوثر را ندانست
آن شب خدا تفسیر "ما ادراک" می کرد
شاعر: حجتالاسلام #محمد_موحدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
روز دوشنبه... ماه رجب... وقت التجا
گم می شود دلم وسط دسته ی عزا
@hosenih
واژه به واژه جامعه را گریه می کنم
روزی که می رود دهمین حجت خدا
گرم شهود می شوم و خیره میشود
چشمم به خانه ای که در آن -وا مصیبتا-
مردی کنار جسم پدر گریه می کند
وقتی که میکشد به روی پیکرش عبا
تشییع می شود بدنش در سکوت محض
اینجا مدینه نیست، غریبانه پس چرا...
در خانه دفن می شود این قبله ی غریب
در خانه دفن می شود این دردِ آشنا
بار غم علی به روی شانه ی حسن!
تکرار می کند مگر این شهر، کوفه را ؟
مانند کربلای مدینه از این به بعد
"وای از دوشنبه " می شنود" سرمن رآ"
@hosenih
حالا... من آمدم به خود و دسته می دود
با آخرین نفس ، سوی گودال و کربلا
شاعر: حجت الاسلام #محمد_موحدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
هفت صفر ! آغاز تلخ یک زمستان بود
چشم زمین در انتظار اشک باران بود
صبح شهادت، ایستگاه کوچه ی مسجد
آکنده از عطر نفس های نریمان بود
@hosenih
کم کم صدای دسته ها از دور می آمد
این "یا حسین" و "یا حسن"ها ختم قرآن بود
تکرار شور "یا حسن"از بس حلاوت داشت
کمتر کسی دیگر به فکر قند و قندان بود
هر کس که می آمد بنوشد چای ، غم می خورد
با عکس تابوتی که بر پهلوی فنجان بود
تابوت از جان دادن مردی خبر می داد
مردی که در ابر رحمت و باران احسان بود
هفتاد شاخه گل ...به جای چوبه های تیر...
مرثیه خوان مجتبی، مظلوم دوران بود
مردی که از جور و جفای همسرش حتی
حتی حیاط خانه اش هم مثل زندان بود
@hosenih
مشتی حسن با پرچم "یا مجتبی" آنروز
مشغول تعظیم شعائر ؛ پخش لیوان بود
شور و هیاهو را که دیدم با خودم گفتم
ای کاش قبر مجتبی هم در خراسان بود!
شاعر: حجتالاسلام #محمد_موحدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e