eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
415 ویدیو
30 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
جز گنبدت هر آنچه که تابید را ببخش از پشت کوه آمده، خورشید را ببخش در راهِ استخاره حرم سمتِ ما دوید آوارگانِ جاده‌ی تردید را ببخش با یک نسیم، لرزه به ایمان‌مان نشست باغ پُرادعای پُر از بید را ببخش در این کویر، ثانیه‌ها پیر می‌شوند از عمرمان ادامه‌ی تبعید را ببخش شرط قبولی از غمِ گودال، مردن است شرمنده‌ایم، این همه تجدید را ببخش باران، عصاره‌ی عرقِ شرمِ آب‌هاست ابری که دیر آمد و بارید را ببخش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرجا سراغی، از غم گرفتیم در سینه بزمِ ماتم گرفتیم در هرمقامی، خدمت گزیدیم سینه زدیم و، پرچم گرفتیم اکسیر اعظم، ذکر حسین است عالم به‌هم ریخت، تا دم گرفتیم سنگ دل ما، با گریه شد آب از چشمه‌ی اشک، زمزم گرفتیم گریه برای، داغ تو بوده ارثی که ما از، آدم گرفتیم ما سنگ بودیم، با گریه بر تو حکم نگین از، خاتم گرفتیم لطف تو بیش از، این حرف‌ها بود لطف تو خیلی‌ست، ما کم گرفتیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اذان سرمه می‌گویند در چشم شبستانَش صدای صبح می‌پیچید به صحن شبنمستانَش ز فرط تازگی زخم خدا را بی‌کفن دیدم شنیدم با حصیر کهنه نتوان کرد پنهانش تماشا می‌کنم از بین انگشتان بهشتش را مبادا انگشتری را ساربان دزدد ز رضوانش غرورش یک سروگردن ز شام و کوفه برتر بود نخواهد دید چشمِ تیغ هم سر در گریبانش نه‌تنها خون عشاقش به امر او چکد بر خاک خبر دارم که بوده دشمنش هم تحت فرمانش دلی که بشکند جای حسین است و به این معنا خدا شب‌های جمعه می‌شود انگار مهمانش عقیق از خون و دُر از اشک، مقتل جمعه بازار است دمِ اصلی هیاهو بود و غارت گشت دکانش ز بس در دست و دل‌بازی قیامت کرده در مقتل برای غارت غفران طمع کرده است شیطانش به کوفه حرف آخر را به دست حرمله دادند که روشن کرده تکلیف گلو را تیر و پیکانش چه حالی یابد آن بانوی سینه‌چاک یا حیدر اگر مُثله ببیند جسم صد چاک شهیدانش سر هر کوچه‌ای نام شهیدی روضه می‌خواند به لطف شاه ری کرب و بلا گردیده تهرانش اگر با کدخدای جاهلیّت تیغ در تیغیم اگر هرگز نمی‌ترسیم از کابوس و هذیانش خدا مستغنی از هر کدخدایی کرده آقا را نبیند نیزه‌ی تهدیدِ غربی‌ها هراسانش بگو با کدخدا فرمانده‌ی ما اهل عاشوراست بگو هرگز نخواهد رفت ایران تحت فرمانش بگو فرمانده‌ی ما رنگی از خون خدا دارد نخواهد داد دست بیعتی بر آل مروانش چه باک از کدخدا وقتی خدا با کربلایی‌هاست نشد روح خدا محبوس در بند جمارانش رها از قید و بند مرزها پیچیده در عالم اگر باور نداری از یمن بین تا به لبنانش حرم کی بی‌مدافع مانده یارب غیر عاشورا خدا برکت دهد بر غیرت مردان افغانش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین اشک روی گونه‌ام غلتید، گفتم: یا حسین باد سرگرم نوازش بود با گلبرگ‌ها باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین ابر‌های آسمان گل‌رنگ شد وقت غروب رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت» هر کبوتر آب می‌نوشید، گفتم: یا حسین داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق دانه‌هایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دو بار خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین در طواف کعبۀ شش‌گوشه، از من بیدلی، معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف برگ قرآن را که می‌بوسید، گفتم: یا حسین چشم در چشم برادر، دست در دست پدر دختری معصوم می‌خندید، گفتم: یا حسین شیرخواری نازنین با لای‌لایِ مادرش در دل گهواره می‌خوابید، گفتم: یا حسین از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم هرکسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه خوش است معصیت را دهم آنچنان طلاقی که نسیم رحمتت با گذرم کند تلاقی پر از آه و شرمسارم که نداشت نامه‌ی من به قیاس با مطیعانِ سرایت انطباقی سر غفلت از معاد و سر خدعه‌های نفسم شده‌ام اسیر و حیران، به میان باتلاقی همه بوده از عطایت، شده‌ام مقیم این در نه که خود رسیده باشم، نه که بوده اتفاقی سر کوی تو می‌ارزد به بهای کل عالم چه ظریف گفته در شعرِ خود اینچنین عراقی: "همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان، بر آستانت" به امید یک نگاهی، نه به شوق ارتزاقی دل خویش را سپردم ز ازل به نورِ اعظم همه زائلند جز او، علی است حی و باقی دو جهان، مرا کفایت کند اینچنین تفضل قدحی شرابِ انگورِ نجف ز دست ساقی به حسین و کربلایش برسان سلام ما را که برای وصل دلبر، به دل است اشتیاقی چه خوش است مرقدش را سحری طواف کردن چه خوش است شب‌نشینی به میانه‌ی رواقی سرِ ذبح او خبیثان، همگی وفاق کردند اثر حرام خوردن، شده اینچنین وفاقی به عصا و تیغ و خنجر، به عمود و سنگ و نیزه به تنش زدند ضربه، به ستم به هر سیاقی چه گذشت بر حسین و بدنش که جای سالم ... به کفاف بوسه‌ای هم به تنش نماند باقی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من جز حسین برگ نجاتی نداشتم جز راه روضه هیچ صراطی نداشتم در من اگر هوای غمِ روضه‌اش نبود امروز هیچ امیدِ حیاتی نداشتم این اشک‌های ساده‌ی بی ادعا نبود در پیشگاه قرب صفاتی نداشتم جبریل اشک شاهد این ادعاست که جز گریه بر حسین نشاطی نداشتم قدری که پای روضه‌ی او ایستاده‌ام بر هیچ کار خیر ثباتی نداشتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم این گنج پُر بهاست من ارزان نمی‌دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی‌دهم نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم چون اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم جان می‌دهم به‌شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی‌دهم ای خاک کربلای تو مُهر نماز من آن مهر را به ملک سلیمان نمی‌دهم مارا غلامی تو بود تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمی‌دهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه‌ی خداست، به شیطان نمی‌دهم گر جرعه‌ای زآب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمه‌ی حیوان نمی‌دهم تا سر نهاده‌ام چو "مؤید" به‌درگهت تن زیر بار منت دونان نمی‌دهم ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین می‌کشد آه به یاد لب عطشان حسین شک ندارم که دلِ عرشِ خدا می‌لرزد گاه و بی‌گاه به یاد لب عطشان حسین آسمان گریه‌کنان یکسره با هق‌‌‌هقِ ابر شده همراه به یاد لب عطشان حسین کاسه‌آبی شده خورشید و دلش می‌جوشد هر سحرگاه به یاد لب عطشان حسین... خم شده مثلِ کمانی به شکستن نزدیک کمرِ ماه به یاد لب عطشان حسین تا به «سر» می‌رسد این واقعه، لب می‌بندم قصه کوتاه! به یاد لب عطشان حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سائل شدیم، شامل لطف و کرم شدیم خوار آمدیم از نفست، محترم شدیم لب وا نکرده، حاجتمان مستجاب شد وقتی دخیل گوشه‌ای از این عَلَم شدیم چشم امیدمان به نخ پرچم عزاست پس بی دلیل نیست اگر اهل غم شدیم رفتیم اگر بهشت، حسینیه می‌زنیم با جمع نوکران ز ازل هم‌قسم شدیم ماندن به راه عشق تو عین سعادت است شکر خدا به پای تو ثابت‌قدم شدیم این زندگی ماست ببینیم بعد مرگ در زیر خاک، خاک شریف حرم شدیم :: دست بریده در همه‌جا دستگیر ماست حالا که اشک‌ریزِ دو دست قلم شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى حسین! ای که ز داغت در و دیوار گریست! هر دل زنده و هر دیده‌ی بیدار گریست انبیا را همه دل سوخت به مظلومى تو اولیا را همگى دیده و دل، زار گریست در دلِ نوح، غمِ تشنگی‌ات طوفان کرد که به طوفان زد و چون موجِ گران بار گریست گفت چون واقعه کرببلا را جبریل فاطمه ناله زد و احمد مختار گریست دید در خوابْ تو را چون به دلِ لُجّه‌ی خون با دلى غرقه به خون، حیدر کرار گریست بود ذکر عطشت پیش‌تر از خلقتِ آب ای که ابر، از غم تو بر سر کهسار گریست پیش دریا چو نظر کرد به حالت عباس خونِ دل در عوضِ اشک، علمدار گریست گرچه از تابِ تب و سوز عطش اشک نداشت از غم بی کسی‌ات نرگس بیمار گریست بر زمین ماند تنت ثابت، و سیّار سرت هم به سر هم به تنت، ثابت و سیّار گریست از همه بیش "موید"، دلِ زینب مى‌سوخت که چو شمعى که بگرید به شب تار گریست ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی سبقت از مُشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم عالم ذَر، ذرّه‌ای از خاک پای حضرتش را از برای افتخار از حضرت داور گرفتم بر در دروازهٔ ساعات، ساعت‌ها نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب؟ کاش مدّاحش بمیرد! من ز آه آتشینش، پای تا سر در گرفتم... ناگه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم، زندگی از سر گرفتم... ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفره‌ی قنوتش بود چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟! صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلی‌ُالله» ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیتِ علی، خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغِ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد: سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e