بسم الله الرحمن الرحیم
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#محمود_اسدی
▶️
وای از شام اسیران غم بی حد دیدند
خاک از بام به فرق سرشان پاشیدند
بر غم و غصه ی اولاد علی خندیدند
پای سرهای بریده همگی رقصیدند
بغض دیرینه ی خود را به علی نو کردند
بی حیاها همه ی قافله را هو کردند
@hosenih
پیش چشم اسرا چنگ و دف و تار زدند
کعب نی بر بدن عابد بیمار زدند
دختران را به سر کوچه و بازار زدند
سخت تر از همه در پیش علمدار زدند
دختر فاطمه را جا ملاعام دهند
دسته دسته به اسیران همه دشنام دهند
@hosenih
شامیان ظلم به ذریه ی زهرا کردند
خنده بر بی کسی زینب کبرا کردند
خون به قلب علی و احمد و زهرا کردند
اسرا را سر هر کوچه تماشا کردند
خون عباس سر نیزه بجوش آمده بود
دور ناموس خدا برده فروش آمده بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
از پریشان شدنم بستر من ریخت به هم
بنگر از زهر،که بال و پر من ریخت به هم
جگرم پیشتر از زهر جفا سوخته بود
جگرم پاره شد و خواهر من ریخت به هم
@hosenih
جگرم سوخته از خنده ی قنفذ باشد
باورم نیست چنین باور من ریخت به هم
با تو سربسته بگویم که درآن کوچه،چه شد
مادرم پیش دو چشم تر من ریخت به هم
دست من بود به دستش که ره ما سد شد
بی هوا زد به رخ مادر من ریخت به هم
وسط کوچه سر مادرمان پایین بود
تا زمین خورد همه پیکر من ریخت به هم
سر او خورد به دیوار به یک ضربه ولی
تا که دیدم سر او را سر من ریخت به هم
زینبم گریه ی تو قلب مرا می شکند
ار تماشای تو خاکستر من ریخت به هم
@hosenih
پهلویم چکمه نخورده ست چرا بی تابی
فکر کردی نکند حنجر من ریخت به هم
چون به گودال رسیدی بگو از سوز جگر
غیرت الله ببین معجر من ریخت به هم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_اسدی
▶️
آسمان از غمت ای یار به هم ریخت حسین
بی تو این یار گرفتار به هم ریخت حسین
@hosenih
این چهل روز به من بی تو چهل سال گذشت
خواهرت عاقبت کار به هم ریخت حسین
مُردم و زنده شدم تا که در اینجا دیدم
کاکلت در کف اغیار به هم ریخت حسین
زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت
از لگد پیکرت انگار به هم ریخت حسین
سر تو ریخت به هم در وسط بزم شراب
سر من بر سرِ بازار به هم ریخت حسین
تا که از نیزه زمین خورد سر ششماهه
از سر نیزه علمدار به هم ریخت حسین
@hosenih
دخترت با کف دستش رخ خود را پوشاند
او هم از دیده ی انظار به ریخت حسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_اسدی
▶️
یک اربعین ز داغ،دل مضطرم شکست
یک اربعین،سرشک به چشم ترم شکست
یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند
با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست
@hosenih
در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین
در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست
وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند
دیدم که استخوان تنت در برم شکست
با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام
آنجا که از لگد،کمر مادرم شکست
@hosenih
ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت
آندم که قلب طفل،به دور و برم شکست
من دست بسته بودم و از روی بام ها
سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد
با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد
جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود
جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد
@hosenih
لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در
دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد
زینب از غم من اشک مریز و بنگر
وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد
@hosenih
فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر
خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد
می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین
من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
به مناسبت شهادت مالک اشتر انقلاب #حاج_قاسم_سلیمانی
ناگهان رفتی و ز هجرانت
گشت چشمان دوستانت خیس
گر چه پاشیده شد تنت اما
بدنت بود قابل تشخیص
رفتی و از غمت دو سه روز است
گر چه ما از دو عین می گرییم
طبق فرمایش امام رضا
ما برای حسین می گرییم
گر چه سردار بودی و رفتی
سرت از تن جدا نشد هرگز
به خداوندی خدا سوگند
بدنت جابجا نشد هرگز
پسر فاطمه ته گودال
با چه سختی و رنج جان می داد
دست و پایش تمام زخمی شد
جای تنگی حسین گیر افتاد
شاعر: #محمود_اسدی
@hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
خدا گواست خدایی است روی فاطمه ام
مثال شخص رسول است خوی فاطمه ام
نه اینکه سینه ی او عطری از جنان دارد
بهشت هست شمیمش ز بوی فاطمه ام
@hosenih
تمام خلقت کون و مکان به خاطر اوست
فقط به خاطر یک تار موی فاطمه ام
ولیک حیف کسی حرمتش نداشت نگه
زدند لطمه به روی نکوی فاطمه ام
لگد به پهلوی او خورد و بر زمین افتاد
در آن میانه دویدم به سوی فاطمه ام
@hosenih
برای آنکه نیفتد نگاه نامحرم
عبای خویش کشیدم به روی فاطمه ام
تمام آرزوی شائق است در همه عمر
ز راه لطف شود خاک کوی فاطمه ام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_اسدی
▶️
تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند
در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند
دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت
غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند
@hosenih
با بودن تو زندگیم روبراه بود
آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند
بردار سر زخاک و ببین کودکان تو
ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند
دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی
ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند
@hosenih
از ره رسید قنفذ و من آه میکشم
کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند
گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی
دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند
یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام
تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_اسدی
▶️
به خانه ی علی و فاطمه،شرر افتاد
به عرش،شور عظیمی از این خبر افتاد
@hosenih
به جان فاطمه،ای فضه لااقل تو بگو
چه شد مدافع حیدر،به پشت در افتاد
به روی مادر ما داد می زد آن ظالم
چه غصه ها و چه غم ها که بر جگر افتاد
لگد به در زد و افتاد در روی زهرا
سخن درست بگویم روی پدر افتاد
چهل نفر به روی در قدم زدند ای وای
که جان محسن ششماهه در خطر افتاد
فقط نه پشت در و کوچه،بلکه کرب و بلا
رسید نیزه و از صدر زین،پسر افتاد
@hosenih
چه شد به گوشه ی گودال،لب فرو بندم
همین بس است که از دست شمر،سر افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#محمود_اسدی
▶️
ظلم و کینه به حق فاطمه ام بی حد شد
راه او در وسط کوچه ی تنگی سد شد
@hosenih
پیش چشمان حسن دست عدو بالا رفت
صورت کعبه ی حیدر،حجرالاسود شد
ضربه ی سیلی آن دست به گوشم آمد
همسرم خورد به دیوار،برایم بد شد
نه فقط بین گذر،بلکه به خانه دیدم
لگد خصم به پهلوی گلم ممتد شد
@hosenih
زیر در ماندن یارم چقدر طول کشید
در روی فاطمه و دشمن از آن در،رد شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
#محمود_اسدی
▶️
بنشین تا که بگویم غم دلبر سخت است
دخترم حرف جدایی دم آخر سخت است
من دگر رفتنی ام،بانوی این خانه تویی
خانه داری تو ای زینت حیدر سخت است
@hosenih
دوست دارم که خودم در به علی باز کنم
می کشانم بدنم را جلوی در سخت است
با کسی دم نزدم با تو فقط می گویم
که کتک خوردن زن در بر شوهر سخت است
من زمین خوردم و قنفذ به علی می خندید
خنده بر بی کسی فاتح خیبر سخت است
نه فقط داغ من و داغ پدر،می دانم
دخترم کرب و بلا،داغ برادر سخت است
آن لباسی که نشد قسمت محسن حالا
شده آماده برای علی اصغر سخت است
@hosenih
هر چه آید به سرت را،همه بگذار کنار
و بدان بوسه زدن بر رگ حنجر سخت است
غم به دل ره ندهد هر که به من گریه کند
شائقا! گر چه غم و غصه ی محشر سخت است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
غصه،به غصه ی دل من گریه می کند
بر این خمیده،سرو چمن گریه می کند
@hosenih
از لحضه ای که دید چسان بازویم شکست
زینب به جای حرف زدن گریه می کند
من گریه می کنم به غم و غربت علی
حیدر برای پهلوی من گریه می کند
با هر نفس تمام تنم تیر می کشد
حتی زمان غسل،کفن گریه می کند
مسمار بین سینه ی من بود و سوختم
دیدم که میخ هم به بدن گریه می کند
@hosenih
حرفی به لب میآورم از کوچه ها ولی
با دیدن مغیره، حسن گریه می کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih