#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
تکه گاهم فقط امامِ رضاست
جان پناهم فقط امامِ رضاست
اشک و آهم فقط امامِ رضاست
مهر و ماهم فقط امامِ رضاست
السلام ای تمام تاب و تبم
نام تو هر دقیقه روی لبم
برکت خاک کشورم حَرمت
تکیه گاه و پناه من علمت
دلخوشم به عنایت و کرمت
ای به قربان خاک هر قدمت
روزی من به دست لطف شماست
حاجتم کوچههای کرب و بلاست
کیمیا،خاکِ زیر پای شما
مؤمنم،مؤمنِ خدای شما
تا قیامت منم گدای شما
همهی هستیام فدای شما
سجدهگاه تو کهکشان خدا
مُهر تو مهر آسمان خدا
من کیام؟از شما قلم بزنم
قلم از صاحبُ النِّعَم بزنم
آرزو دارم از تو دم بزنم
وسط صحن تو قدم بزنم
شور و سرمستیام امامِ رئوف
یار بی دستیام امامِ رئوف
شاعر: #علی_گلچین_پور
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
این روزها که عاشقم و شاعرت شدم
شاید مسافر حرم خاطرت شدم
چندین تنور واژه لبم پُخت کرده است
حتماً کنار آتش دل، شاطرت شدم
چیزی نداشتم که کنم عرضه بر شما
وام از خودت گرفته ام و تاجرت شدم
مثل گدای سادهء دور و بر حرم
من هم دخیل دست دل عابرت شدم
هیئت بهانه است من احساس می کنم
تحت لوای بیرقتان، زائرت شدم
الحق به خال تو زده آهوی شعر من
یعنی شکار چشم دل ماهرت شدم
آئینه ها به گرد نگاهت نمی رسند
خورشیدها به چهره ماهت نمی رسند
من شعر را بخاطر مرقد سروده ام
آقا ببخش خوب و یا بد سروده ام
دور و بر حرم غزلم پرسه می زند
مثل کبوتر تو ز گنبد سروده ام
این بیت را میان نماز زیارتم
وقتی که اشک عشق درآمد سروده ام
طوف ضریح چشم شما را به رغم ناز
از هفت باغ آینه تا صد سروده ام
از بسکه در هوای تو در رفت و آمدم
امشب بهشت را شب مشهد سروده ام
تا آنکه یک نگاه کنی بر نداری ام
بیعانه نزد چشم تو باشد سروده ام
گلدسته های صحن نیازم شکسته اند
در بارگاه تو نشود رد سروده ام
مستم در این غزل، سرنخ دست چشم توست
با دل، قرار من سر بن بست چشم توست
دارد دلم طواف مزار تو را هوس
مُردم، به داد بغض فقیرانه ام برس
وقتی که دورم از حرمت بُهت می زنم
مثل کبوتری که دلش مانده در قفس
تاریخ شمسی لب من می رسد به تو
قبل از هزار قرن و پس از هشتمین نفس
آقا اگر شما غم من را نداشتی
این بینوا به زیر سر خود نداشت کس
بین رواق های نگاه تو گم شدم
آن گنبدی که برده دلم را کجاست پس؟
از بس که نور، محو زلالی روی توست
خورشید، نارسیده به تو می شود عدس
زیر زبان من کرمت مزّه کرده است
مزمزّه می کنم غزلی می شوم ملس
این زندگی، قشنگی لبخندهای توست
ترکیبِ بند بند من از بندهای توست
آجر شدند از نفست خشتِ خام ها
یعنی که پخته اند زتو ناتمام ها
از شهردار عشق، تراکم گرفته اند
بهر حضور در حرمت ازدحام ها
آقا به شوق دیدن صحنت ستاره ها
هرشام می روند لب پشت بام ها
یک عمر می شود بسرایند تا ابد
مشدی گری چشم تو را بامرام ها
بی تو به آستانه دریا نمی رسند
جریان رودهای زلال سلام ها
در دادگاه لطف شما تبرئه شدند
ایرادهای فنی شعر- اتهام ها-
چشمم به وام مهر رضا هست گرچه، ای
داراترین امام میان امام ها
خود را به راه ماندهءتان فرض میکنم
صدها کنایه از لبتان قرض میکنم
یک همت بلند چو آهو نداشتم
یا اینکه مثل مُشک، کمی بو نداشتم
پا داد لطفتان که شود زائر شما
اما برای آمدنم رو نداشتم
بی تو اگر که می شدم ای سلسبیل نور
یک چشم می شدم که دگر سو نداشتم
لطف شما اجازه نمی داد بشکند
نرخ ذخیره ای که به پستو نداشتم
یک عمر، این "منم منم ها "سروده شد
افسوس بعد این همه "ها" هو نداشتم
حالا که عجز من به نهایت رسیده است
دست مرا بگیر، گدایت رسیده است
شاعر : #رضا_دین_پرور
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#اهل_بیت_ع_مدح_و_مناجات
#اخلاقی_و_اندرز
ما که آئینه ی سر تا قدمِ توحیدیم
چارده آینه در صورتِ یک خورشیدیم
چه محمد، چه علی و چه حسین و چه حسن
چه رضا و چه جواد، آیتی از توحیدیم
هر یک از شمسِ ضحی، شمسِ شموس، آیاتی
از جمال ازلی بود که خوش تابیدیم
بینِ ما و صفت و ذاتِ خدا، حالاتی است
هر چه گویید، بجز "ربّ جلی" تأییدیم
ما همه بهرِ اطاعت ز خدا آمده ایم
نیز بر بندگیِ اوست که در تأکیدیم
شرطِ توحید منم، چونکه خدایم خوانده
من رضایم که خداوند رضایم خوانده
@hosenih
بی ولایم بخدا هیچ تولّایی نیست
بعدِ موسی پدرم، غیرِ من آقایی نیست
حجت اللّهیِ من نَصّ صریح است صریح
غیر من بر سرتان، سایه ی مولایی نیست
"اِتَّقوالله" که تقوا همه، ایمان بمن است
بی تولّای من ای قوم، تولّایی نیست
هر امام از سوی زهراست ولایت دارد
پای این حکم بجز فاطمه امضایی نیست
بشتابید بسوی طلبِ خیرالعمل
مهلتی از پسِ امروز به فردایی نیست
معنیِ خیرالعمل، مِهر و غمِ مادر ماست
یاریِ فاطمه سازید، که او رهبر ماست
@hosenih
حکمِ ما ساری و جاری به همه اَصناف است
چه سپید و چه سیه، شاملِ این اوصاف است
هر که از یاریِ ما دَم بزند، تکلیفش
عدل و قسط و طلبِ حق، طلبِ اِنصاف است
هر که از پای نشینَد، نکند یاریِ دین
بی وفا، عهد شکن، بی غم و بی اِنصاف است
آنکه ما را به غمِ خویش رها میسازد
معنیِ آن "حَمَلُوالناسَ علی اکتاف" است
آنکه در عُزلتِ خود، دَم ز شهادت بزند
نه مجاهد، که منافق صفت و حرّاف است
روزِ فتنه، وسطِ معرکه ها باید رفت
در شبِ تیره به محرابِ دعا باید رفت
@hosenih
دَم زدن از غمِ ما، با غمِ دنیا نشود
حق بفرمود: دو دل جمع به یکجا نشود
تا نیفتاده به گردابِ بلا، جَهد کنید
قدر دانِ یَمِ ما، ماهیِ دریا نشود
جبت و طاغوت، که مشگل ز شما حل نکنند
پس تولّا بجز ابرازِ تبرّا نشود
شیعه را گفتگوی قومِ یهودی، ممنوع!
هم ز نصرانیِ بی دین، گِرِهی وا نشود
امتحاناتِ زیادیست، سرِ راهِ شما
دردِ دیندار، بجز عشق مداوا نشود
دست از دامنِ معصوم، مدارید جدا
تیغ از یاریِ مظلوم مدارید جدا
@hosenih
عیدیِ ما به شما، اِذنِ توسل باشد
و کلیدِ طلب از یار، توکل باشد
همه حاجات بیارید به درگاه، اما
عقلتان است که محتاج تکامل باشد
هر گناه از سوی چشمانِ شما، تیرِ بلاست
کارِ ما نیز در این امر، تغافل باشد
چاره ی کار ، فقط ذکرِ اباعبدالله
اشکِ روضه است که ایجادِ تحمل باشد
پِلکِ ما را غمِ گودال اگر زخمی کرد
آهِتان، مَرهمِ هفتاد و دوتا گل باشد
غمِ زهرا، تنِ پامالِ حسین است حسین
روضه ی زینب و گودالِ حسین است حسین
#محمود_ژولیده
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
امشب قرار ، یار دل بی قرار شد
یعنی که باب میل همه ، روزگار شد
نور ِدو چشم ِحضرت ِ باب الحوائجی
واکرد چشم و خاک ، خزانش بهار شد
سلطان رسید و قاعده ها گشت زیر و رو
رعیت شدن، میان جهان افتخار شد
وقت نجات مردم ایران رسیده است
شکر خدا که کشورمان ، کعبه دار شد
کرده طلوع باز علی جان و این جهان
سر زنده از مسیح ِ دم ِذوالفقار شد
ای عزت ِ بدون ِ کرانه خوش آمدی
ای سومین علی ِ زمانه خوش آمدی
@hosenih
ای خوش ترین ترانه ی لب های من سلام
نعم الرفیق ، عشق من ، آقای من سلام
ای زندگی من ، شب و روزم ، عزیز من
ای از قدیم در دل ِ شیدای من سلام
مجنون تر از همیشه به پابوس آمدم
جانان و جان و حضرت لیلای من سلام
ای آبروی من ،کس و کارم ، پناه من
سرمایه ایم ، تمامی ِ دنیای من سلام
ای دین من ، قیامت من ،ای بهشت من
ای عاقبت بخیری ِ فردای من سلام
هر جا دلم شکست ، رسیدی به داد من
من غافل از تو بودم و بودی تو یاد من
@hosenih
اصلا بعید نیست که نامه سیاه ها
گردند تحت قبه ات از بی گناه ها
ای کربلای من ،نجف من ، بقیع من
ای مشهد تو جمع همه بارگاه ها
قربان کیمیای دو چشمان مست تو
آقا مرا نگاه کن از آن نگاه ها
در کوی تو شکسته دلی می خرند و بس
ذکر خداست پای ضریح تو آه ها
تو زیر سایه ات همه را راه می دهی
یا ایهاالعزیز ِ همه بی پناه ها
تو سایه ات شبیه ِ خدا بر سر همه است
مهمان نوازی ات چه قَدَر عین فاطمه است
@hosenih
غیر از در ِ تو این همه لطف و کرم کجاست
اصلا پناه اولم و آخرم کجاست
یادش بخیر خاطره ی اولین سلام
آن روزهای گم شدنم در حرم کجاست
لطف تو آن چنان بغلم کرده بود که
یادم نبود گم شده ام ، مادرم کجاست
خیلی عوض شدم ، عوضم کن به یک نگاه
گردیده ام وبال تو ، بال و پرم کجاست؟
گردید قطره قطره چرا سیل اشک من
حال و هوای سابق چشم ترم کجاست
خیلی هوایی ِ حرمم باز ، بی گمان
آقا سوال کرده که این نوکرم کجاست
خیلی دلم گرفته مرا رو به راه کن
مثل همیشه کوه غمم را تو کاه کن
@hosenih
این درد ها بدون تو درمان نداشتند
این ابرها بدون تو باران نداشتند
بود آخرالزمان چه قَدَر هولناک اگر
ایرانیان امام رضا جان نداشتند
مشهد اگر نبود که این گونه پنج تن
لحظه به لحظه لطف به ایران نداشتند
این ملت امام حسینی بدون تو
در فتنه ها که جرأت طوفان نداشتند
جانم فدات ! دست گرفتی چه قدر از
آنانکه ذره ای به تو ایمان نداشتند
ای بهترین پناه ، برای همه سلام
ای مهربان امام رضای همه سلام
@hosenih
سوگند می خورم به سلیمان کربلا
در مشهدت شدیم مسلمان کربلا
مدیون لطف پنجره فولاد مشهد است
هر کس که بین ما شده مهمان کربلا
جان جواد ! قسمت ما کن ابالجواد !
تنگ غروب ، نم نم باران کربلا
این جا بُوَد حسینیه یا که حرم چه قدر
هستند زائران تو گریان کربلا
این کاسه های زرد خودش روضه گشته با
تمثال ِ دست ِ ساقی ِ عطشان ِ کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
ای کشته فتاده به هامون حسین من
ای صید دست و پا زده در خون حسین من
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
پنجره وقتی كه از فولاد باشد بهتر است
سائل تو كور مادر زاد باشد بهتر است
ضامن هشتم سبب ها را مشخص مي كند
گاه آهو در پی صيّاد باشد بهتر است
گفت داود نبی كه تحفهء من در حرم
منبري در صحن گوهرشاد باشد بهتر است
بعد عمری پر زدن در خانه های اين و آن
اين كبوتر در حرم آزاد باشد بهتر است
سهم من پرواز شد در بام مشهد از نخست
دور ايوان طلا شد كار و بار من درست
@hosenih
همچنان احساس عجز و ناله بيچاره ها
سربلند و سر به زير اين حرم، فوّاره ها
گوشه چشمی می كند بر چيره دست اصفهان
در می آيد يک ضريح از بين آهن پاره ها
تازه اين يک گوشه ای از محشر دنيای اوست
ازدحام جمعيت محوند در نقّاره ها
گرچه میگيرند از او كربلا و كاظيمين
بر نمیدارند دست از اين حرم اين كاره ها
بی تعارف حرف من اينست شفّاف و صريح
زلف من خورده گره بر پیچ و تاب اين ضريح
@hosenih
ارتزاق نوردارند از رخش خورشيدها
شد به تأييدش مؤيّدتر همه تأييدها
آنقدر دل می برد در باد رقص پرچمش
كه ندارد جايگاهی اُفت و خيز بيدها
قصه شيخ بهايی بر همه اثبات کرد
روی او باز است ترجيحاً به ناامّيدها
با نمازی كه شكسته خوانده ام در محضرش
زود ديدم شد رُفو در قلب من ترديد ها
در قنوتم قوس ابروهای او كرده هبوط
با ولايش می گذارد پيش پاهايم شروط
@hosenih
هر كسي زائر شده اينجا تمنّايش يكيست
خانه اميّد او، امیّد فردايش يكيست
اينهمه ايوان، عمارت، صحنِ تو در تو، رواق
اين همه دارالشِّفا كه هست آقايش يكيست
"گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه نيست"
لطف آقا صبح تا شب بر گداهايش يكيست
گرچه پائينْ پا و بالا سر دو بال مرقدند
مطمئنم اين حرم پائين و بالايش يكيست
بارها اينجا توسل كردنم بهتر شده
هشت های من به توحيد خدا منجر شده
@hosenih
کرده دلخون، شهد لبهايش لب زنبور را
مست جام چشمهايش دیده ام انگور را
تشنه تر شد کام من چون خواهرش از شهر قم
ریخته در جرعه ام تلخی آب شور را
هفت پشت نسل ما می آورد در صحن او
خواهش امروز سلمانی نيشابور را
ما چرا از بردن نام جوادش بگذريم
زود پیدا کرده عشقش راه های دور را
بارها بين گريز روضه اش کردیم یاد
از علیّ اكبر آقا دم باب الجواد
@hosenih
تشنه روی خاک افتادی ولی خواهر نديد
حال مضطرّ ترا در حجره ات بهتر نديد
تارهای صوتی ات را زهر سوزانده ولی
هيچ آسيبی لبت، از خشكی حنجر نديد
حجره تو امن ماند و صبح تا ظهر عطش
غربت دو مشک را بر دوش آب آور نديد
دست و پا بعضاً زدی اما كسي دور و برت
دست و پا گم كردنت را با علی اصغر نديد
هی طلب می كرد اشک مادری بی تاب، آب
گريه كن آرام آرام و صدا كن آب، آب
#رضا_دین_پرور
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است
شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتر است
بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند
دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است
@hosenih
گر بنا باشد دلم را جز تو آبادش کند
این دل ویران، همان ویرانه باشد بهتر است
جان من آقا مرا سرگرم کاشیها مکن
میهمان مشغول صاحبخانه باشد بهتر است
صحنتان را میزنم برهم، جوابم را بده
این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است
مدّعی در این حرم از سیر بالاها مگو
این کبوتر فکر آب و دانه باشد بهتر است
گنبدت مال همه؛ باب الجوادت مال من
جای ما پشت در میخانه باشد بهتر است
من که هربار آمدم اینجا گنهکار آمدم
توبه هم قولش اگر مردانه باشد بهتر است
تا شب قبرم که میآیی برای دیدنم
این دل ما پیش تو بیعانه باشد بهتر است
صبح محشر هم خودت دنبال کار ما بیفت
پشت ما توصیۀ شاهانه باشد بهتر است
گریه کردم شانۀ گرم ضریحت بغض کرد
وقت گریه سر روی یک شانه باشد بهتر است
@hosenih
کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرینتر است
روزی ماهم از این کاشانه باشد بهتر است
اشک میخواهم ز تو دریای «فابک للحسین»
رزق ما از جام سقاخانه باشد بهتر است
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
در هجومِ فتنهها حبلالمتین ما را بساست
در شبِ تاریک قرآن مبین ما را بساست
قبل خلقت با خدا گفتیم در روزِ الست
اَشهدُ اَنَّ امیرالمومنین ما را بساست
آنطرف خیبر حُنین و خندق و بَدر و اُحد
این طرف دستِ خدا در آستین ما را بساست
آن طرف از عَمرُوَدها ، عَمروعاصان صف به صف
این طرف شیرِخدا رویِ زمین ما را بساست
هست قرآن از محمد هست فرقان از علی
آن شریعت این طریقت آن و این ما را بساست
یک علی با صلح آمد یک علی با کربلا
در مذاق عاشقی زیتون و تین ما را بساست
اولین و آخرین جمعند در مشهد بگو
دیدن ایوان طلای هشتمین ما را بساست
از نجف مستیم و از مشهد همه دیوانهایم
آنقدر مهمان شدیم انگار صاحب خانهایم
@hosenih
آنقدر زخمِ دلِ ما پیشتان سر باز کرد
پشت در ماندیم تا آقا خودش در باز کرد
ما گرفتارِ کبوترهایِ این بام و دریم
دیدی آخر صحنِ تو ما را کبوتر باز کرد
باز نوشیدیم آبِ سردِ سقاخانه را
باز هم دیدم کبوتر بچهای پَر باز کرد
در دلم اُفتاد هم قُم میروم هم مشهدت
مادرم تا سُفرهی موسی بن جعفر باز کرد
بسکه نوشیدیم حسرت رو به درهای بهشت
فاطمه این باغ را یکبارِ دیگر باز کرد
زائرانت آمدند و قبل رفتن بینِ صحن...
باز هم جبریلِ جایِ فرش شهپر باز کرد
خواستم مدحِ تو گویم فالی از حافظ زنم
حافظ از شیراز آمد باز دفتر باز کرد
《ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
لطف کردی سایهای بر آفتاب انداختی》
@hosenih
آنقدر ماهی که حتی نور عاشق میشود
آنقدر نوری که حتی کور عاشق میشود
حق بده هر روز خورشید آفتابی میشود
هرکه می بیند تو را از دور عاشق میشود
سنگ بودم در حرم دیدم که فیروزه شدم
تازه فهمیدم دلم بدجور عاشق میشود
دید عیسی با تو بینا هست نابیناییاش
دید موسی با تو کوهِ طور عاشق میشود
عِزِّ سلطانی کجا و مردِ سلمانی کجا
از بزرگیِ سلیمان مور عاشق میشود
عِلمِ ربّانی تویی باید تو را یک عمر جست
زائر از گهوارهاش تا گور عاشق میشود
در حرم دیدم کبوترها حسودی میکنند
به کلاغی که دلش از دور عاشق میشود
ما زمینیم آسمان بال کبوتر را نبند
هرچه خواهی کن ولی بر روی ما در را نبند
@hosenih
ای به قربان شما و ای به قربان حرم
بازهم شکرِ خدا ، هستیم مهمان حرم
یک حرم با چارده گنبد زمین دارد ولی
میرویم امشب همه سمتِ خراسان حرم
حاج قاسم گفت وقتی میروی این را بگو
نام ما را ثبت کن بینِ شهیدان حرم
باز می آییم و میبینیم معلولی ضعیف
راه میافتد خودش در زیر ایوان حرم
باز میبینیم اشک مادری میگیرد و...
بچهاش را میگذارد رویِ دامان حرم
مشهدت شد باز اما کربلا را بستهاند
کاش آنجا خیس گردم زیرِ باران حرم
حق بده دلشوره دارم بغض دارم گشتهام
هم پریشانِ محرم هم پریشانِ حرم
از نجف تا کربلا آیا زمینی میشویم؟
لطف فرما و بگو که اربعینی میشویم
شاعر: #حسن_لطفی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
سلام آقا گدای بی سر و پا را نمی خواهی؟
گدایی که تمام عمر بوده غرق گمراهی
در این دریای بی پایان، میان خیل زائرها
گرفت انگار قلاب نگاه تو به این ماهی
خطایی هم اگر کردم، نباشد خرده چون عبدم
نبخشی خرده میگیرم، شما سلطان شما شاهی
من اینجا زیر ایوانم تو آن بالای بالایی
سلیمانا نگاهی کن به این مور از کرم گاهی
ببین کوه گناهی را به اشک دیده آوردم
بنازم که تو بخشیدی چه کوهی را به چه کاهی
سلیمان نه،که بالاتر،علی سوم زهرا
ندارد فرق اینجا هدهدی با کفتر چاهی
به محشر میگذارم پا، به امید نگاه تو
ندارم در بساطم غیر آه روضه ها آهی
دلم تنگ است آقا جان هوای کربلا دارم
بگو ابن شبیبت را بخواند شعر جانکاهی
شاعر: #سیدحسین_صمدی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
هله عاشقان هله عاشقان، که شمیم یار میرسد
هله ای زمین هله ای زمان، مه گلعذار میرسد
زفراز عرش امید هر دل بیقرار میرسد
بده دل به دلبر و دل ستان که مهین نگار میرسد
به حریم باغ محمدی گل نوبهار میرسد
رسد آن یگانه گلی که از قدمش بهار میرسد
شده شهر مدینه منای نور، به خدا که بهشت خدا شده
صلوات خاص بهشتیان به گل جمال رضا شده
@hosenih
به امامتش به کرامتش، زده طعنه بر همه "مرسلات"
سُوَر کلام خدائیش، شده آیه لب "عاصفات "
دم او نسیم حیات جان، به نفس تجلی "ذاریات"
به تبسمش سر و جان دهند همه "نازعات"، همه" ناشطات"
به طواف سجدهء یک شبش، پی هم تمامی"سابحات"
به زیارت رخ انورش، به صف ایستاده "سابقات"
زازل طلیعه حُسن او به ابد هبوط می کند
به خدا که خضر پیش او ز ادب سکوت میکند
@hosenih
به کمند زلف سیاه او دل و جان اسیر میشود
به زیارت حرمش ملک، زبهشت سیر میشود
خُم آب از سر رحمتش چو یمی کبیر میشود
کفهء ارادت نوکرش ز کرم کثیر میشود
به اشاره اش رخ شیر در پس پرده شیر میشود
به خدا رسیده هر آنکه در ره او حقیر میشود
به بهشت و کوثر و زمزم و به سماء و ارض و قلم قسم
چه در این جهان چه در آن جهان، پرکاهی از کرمش بَسَم
@hosenih
چو فقیر من که نشسته ام، سرخوان و جود و عطای او
تر اگر کند لب خود دهم، سر و جان به راه و برای او
منم آنکه حجرهء قلب من، شده باصفا زصفای او
زازل نبوده وجود من، مگر از وجود دعای او
منم آنکه گرفته زبان من، سرِ رشته های ثنای او
زده پر دلم به هوای او، به امید صحن و سرای
زهمان دمی که خدای من، گِل من سرشت یارضا
به میان لوح دلم نوشت،حرمت بهشت یا رضا
@hosenih
منم آنکه از سر نوکری سر خود به خاک سوده ام
به زبان الکن خود عطا و کرامت تو ستوده ام
زمحبتت ز رئوفیت همه جای گفته شنوده ام
به زبان تو به صلاح تو به عنایت تو سروده ام
چه بهشتی ام چه جهنمی به خدا مُحب تو بوده ام
چو کبوتری پر خویش را ز محبت تو گشوده ام
منم آنکه عشق و ارادتم به تو بوده قبل ولادتم
منم آنکه ریزه خوری تو همه دم همه جا شده عادتم
@hosenih
غم و محنتت شده ثروتم، که تویی همای سعادتم
منم آنکه غیر محبتت، نبود رویّه و عادتم
نه قعود من نه قیام من، که توئی تمام عبادتم
به خدا عطای خدای تو شده خطّ و مشی سیادتم
چه شود که لحظه مرگ من، تو قدم نهی به عیادتم
چه خوش است آنکه سلام تو، بشود سلام شهادتم
زشراب ناب ولای تو منِ تشنه سیر میشوم
به دلم فتاده که عاقبت به دعای تو پیر میشوم
@hosenih
بفدای آنکه به طوف تو ز رهی دراز آمده
بفدای زائر خسته ای که به صد نیاز آمده
ز برت نرفته کسی مگر که دوباره باز آمده
به رخ اشک و نام تو بر لبش به قبای ناز آمده
به شکوه و شوکت پرچمی که به اهتزاز آمده
به کبوتری که در آسمان تو در فراز آمده
من پر شکستهء خسته را چو اسیر کنج قفس مگیر
دُر مهر و گوهر عشق را زمن فقیر پس مگیر
@hosenih
تو که کاسه های دل مرا پُر اشتیاق میکنی
نه شنیده ام نه که دیده ام سخن فراق میکنی
به دعای حق تو زنده ام که ز اتفاق میکنی
نبود زلطف تو باورم که مرا تو عاق میکنی
به نگاه مرحمتت قسم که به هر رواق میکنی
چه زمان نصیب غلام خود سفر عراق میکنی
چو که دل به دست تو داده ام نشوم عبوس یارضا
نظری که زارم و بینوا شه ملک طوس یارضا
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هنگامهٔ ظهورِ رئوفیّت خداست
امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست
لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد
بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست
در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد
تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست
@hosenih
آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است
از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست
بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد
حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست
مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند
او همنشین فاطمه در عرش کبریاست
جاروکشان خانه سلطان ملائکند
گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست
گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است
باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست
سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین
از خانهی امام رضا راهِ کربلاست
**
دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد
آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست
لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد
هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست
شبهای جمعه مادر اگر داد می زند
دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست
@hosenih
من یک سوال از عمرِ سعد می کنم
جای عزیز فاطمه در بین بوریاست؟
حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند
لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست
از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود
فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست
شاعر: #قاسم_نعمتى
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
حضرت باران! به من بارِ دگر جان می دهی؟
بیپناهم...، سرپناهی در خراسان می دهی؟
دست خالی آمدم سویت، ندارم توشهای
هرچه میخواهم، یقین دارم که آسان میدهی
من شنیدم، هیچکس از درگهت، نومید نیست،
از سرِ خوانِ کریمت، تکهای نان میدهی؟
باغِ بیبرگ و برم، خشکیده در اندوهِ هجر،
این کویرِ خشک را، یک جرعه، باران میدهی؟
من مریضِ عشقِ شاهنشاهِ طوسم، در تبم،
ای که دادی درد، بر ما، حال، درمان میدهی؟
طاقتی دیگر ندارد این گدا، بیتاب شد...
کِی به دردِ هجر، میآیی و پایان میدهی؟
ای که از پیشش میآیی!، جانبِ دریا کجاست؟
آه باران! تشنهام، تشنه...، خراسان میدهی؟
شاعر: #عادل_حسین_قربان
@hosenih
#دهه_کرامت
#حضرت_معصومه_س_مدح
یک کوزهی سرد از قنات آوردم
یک جرعه بنوش آبِ حیات آوردم
آنقدر عزیزی که برایت از قم
سوهانِ سلام و #صلوات آوردم
شاعر: #حسن_لطفی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ای یاورِ لحظهی هراسانی من
غمخوارِ دلِ خسته و بارانی من
از دور سلامت دهم ای شاه رئوف
دریای کرم، عشق خراسانی من
شاعر: #علی_گلچین_پور
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
هر چقدر که دردِ بی دوا داری
یه دلِ خراب و مبتلا داری
نره یادت که امام رضا داری
از امام رضا بخوا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
توی سختیا که جون به لب میاد
کاری از دست کسی بر نمیاد
زیر لب هی بگو یااباَالجواد
تا غریب الغربا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
بی قراری بگو یا امام رضا
حاجتاتو بگو با امام رضا
هر چی میخوای بگو ،تا امام رضا...
همه دردا تو یه جا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
پیش هر بی سر و پا زانو نزن
پیش هر بی آبرویی رو نزن
دم زغیر ضامن آهو نزن
که معین الضعفا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
هرچی از مهربونیش بگم کمه
مهربونتر از پدر مادرمه
خونهی امید ما این حرمه
فرق نمیکنه کجا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
اغنیا و حجّ و استطاعتش
ما و مشهدالرّضا و دعوتش
قربونش برم که با زیارتش
خواسته حجّ فقرا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
گرههای بسته اینجا وا میشه
هر چی درد بی دواس دوا میشه
ندیدی فلج میاد و پا میشه؟!
تو حرم دارالشّفا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
کار به خوب و بدِ سائل نداره
مگه هر کی که بَده دل نداره
با دل سنگ ما مشکل نداره
میتونه ازش طلا درست که
کار خوبه امام رضا درست کنه
برو تو حرم بشین بالاسرش
قَسمش بده به جونِ مادرش
برا تعجیلِ ظهورِ پسرش
اون دعا کنه، خدا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
خودِتو جا توی این حرم بده
به جوادش آقارو قسم بده
بگو کربلا میخوام پرم بده
تا برات یه کربلا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
**
اول ماه عزا که میرسید
رو لبش کسی تبسم نمیدید
پرچم سیاه تو خونهش میکوبید
تا یه خیمهی عزا درست کنه
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند
نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند
ابرها را شوق باریدن هدایت می کند
چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند
لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست
کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست
آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی
اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی
لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی
از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی
السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی
السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا
دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد
ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد
از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد
یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد
بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم
ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم
@hosenih
جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت
جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت
مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت
کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت
دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا
قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا"
کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی
ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی
نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی
دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی
من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش
از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش
ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها
رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها
قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها
جای جای صحنتان را گریه کردم بارها
هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد
هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد
حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند
شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند
کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند
خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند
خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست
چوبپرهاشان به نرمی پر جبریل هاست
ذکر تسبیحات ماهی های دریاها رضا
با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا
صدهزاران بار می گوئیم با زهرا:رضا
یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا
عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف
جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف
خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته
عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته
شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته
خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته
دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند
کودکی هایم میان صحن بازی می کند
مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد
در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد
آینه در آینه اشک زلالش جمع شد
تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد
مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه کُن شدم
مادرم با گریه شیرم داد گریه کُن شدم
آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند
رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند
پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند
دست آهنگونه اش مشکلگشایی می کند
نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده
کفشدار تو همان کوری است که بینا شده
هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود
مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود
سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود
زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود
بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست
ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست
@hosenih
قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند
خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند
آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند
سالیانی می شود که رزق ما را می دهند
از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم
ما نمکپرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم
ای بزرگی که سلیمانوار ذرّهپروری
از تمام انبیا و اولیا هم برتری
گوشه چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری
جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری
جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم
جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم
بوسهگاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست
خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست
روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست
کربلای اربعینم لنگ امضای شماست
نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی
تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی
شاعر: #بردیا_محمدی
@hosenih
🌷 #امام_رضا_ع_مدح
دنیاست حریم امپراطوری او
فردوس، قدمگاه نشابوری او
از غربت این امام صحبت نکنید
تا کشور ماست صحن جمهوری او
شاعر: #علی_سلیمیان
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
هشتمین آفتابمان هستی
تو امان عذابمان هستی
از روایات اینچنین پیداست
لحظه های حسابمان، هستی
در سوالات آن شب اول
راحتیِ جوابمان هستی
ما به فکر گناه و شر هستیم
تو به فکر ثوابمان هستی
ما مسلمان شرط توحیدیم
آیه های کتابمان هستی
مستی ماست با شما آقا
لاجرم پس شرابمان هستی
ما نگفتیم و تو عطا کردی
خواهش مستجابمان هستی
هر چه باشد شبیه زهرایی
پسر بوترابمان هستی
جان زهرا بگیر دستم را
تا نبیند کسی شکستم را
@hosenih
عاشق و مبتلا شدن خوب است
خادم این سرا شدن خوب است
سر ما کج نمی شود هر جا
فقط اینجا گدا شدن خوب است
ما زمین خورده ایم و خوشحالیم
با نگاه تو پا شدن خوب است
چون که ما با تو عالمی داریم
از دو عالم جدا شدن خوب است
درد دارم دخیلتان هستم
درد ها را دوا شدن خوب است
نامتان دلخوشیِ ما بدهاست
امشب از ما رضا شدن خوب است
گر چه از انتظار دل گیریم
منتظر در سه جا شدن خوب است
از قسم پای پنجره فولاد
زائر کربلا شدن خوب است
هدیه ی روز عیدمان آقا
نکنی نا امیدمان آقا
@hosenih
کارتان از قدیم احسان است
لطفتان برتر از کریمان است
مثل رسم گذشته ها اینجا
چشم رعیت به دست سلطان است
ظاهرا گر چه جانب مکه
باطناً قبله ام خراسان است
ضامنم شو ببین تو اشکم را
بچه آهو همیشه حیران است
مردم کشورم گرفتارت
آخر اینجا دیار سلمان است
اگر اینجا کسی شهید شود
هر چه باشد کفن فراوان است
گریه دارم دوباره یابن شبیب
روضه در قتلگاه عریان است
کربلا در هیاهوی مقتل
بی کفن یک شهید عطشان است
روی نیزه سرش .. امام رضا
وای بر خواهرش .. امام رضا
شاعر: #سیدحجت_بحرالعلوم
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
باید برای از تو سرودن وضو گرفت
یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت
با پای دل مسافر صحن عتیق شد
آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت
@hosenih
ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است
عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت
چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود
وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت
دادم سلام و از تو جوابی رسیده است
دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت
باز این گدای خسته و بی آبروی شهر
از برکت زیارت تو آبرو گرفت
دل از کنار پنجره ها پا نمی شود
مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت
شمس الشموس عالم امکان جمال توست
خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت
وقتی که گفته ای " وانا من شروطها "
باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت
از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است
شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت
@hosenih
تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه
از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت
یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟
از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟
شاعر: #محمود_مربوبی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح
دل بسته ی این در است بازش نکنید
از درگه دوست بی نیازش نکنید
دستی که رسیده بر ضریح مولا
دیگر به سوی کسی درازش نکنید
شاعر: #سیدمحمد_رستگار
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح
غافل نشو شاید نظری شد امشب
شاید که مبارک سحری شد امشب
شاید که به خاطر امام هشتم...
از یوسف زهرا خبری شد امشب
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح
یک عمر گفتهاند رضای خدا بجو
پس خوش بحال ما که رضای خدا تویی
شاعر: #ميلاد_حسنی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
رفت از دل حسرت و افسوس با میلاد تو
میشوم دلبسته و مأنوس با میلاد تو
خادمان و زائرانت غرق ناز و نعمتند
شد بهشت جاودان محسوس با میلاد تو
@hosenih
نجمه خاتون میزبانی میکند! برپا شده-
در حرم مهمانیِ مخصوص با میلاد تو
حضرت عیسی زیارتنامه ات را خوانده و
در کلیسا میزند ناقوس با میلاد تو
نذر نشرِ مهربانیِ تو منبر می رود
شیخِ طوسی در دیارِ طوس با میلاد تو
تا ابد خیرِ دو دنیا را برای خود خرید
هر که شد از دیگران مأیوس با میلاد تو
@hosenih
فطرس از میلاد اربابم به بال و پر رسید
خلق شد بال و پرِ طاووس با میلاد تو
عرشیان دور تو می گردند و زیباتر شده
لحظه لحظه لذتِ پابوس با میلاد تو!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی یعنی بهشتی با بهار و باغ و بارانش
علی یعنی زمین با عطر گلهای فراوانش
علی یعنی تبسمهای شرقیِ هَزارانش
علی یعنی جهان در گوشهای در خاک ایوانش
علی یعنی علی ، یعنی به قربانش به قربانش
علیٌ حُبُه جُنَّه قسیم النار یعنی او
امام الانس و الجِنه هزاران بار یعنی او
وصیُ المُصطفی تکرار در تکرار یعنی او
فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او
چه گویم شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش
ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را
تمام دلخوشیِ خانهی موسی بن جعفر را
علی یعنی تپش یعنی نفَس زهرایِ اطهر را
علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را
علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش
@hosenih
دوباره رو به ایوانت امیناللههای ما
سلاماللههای ما نگاه و آههای ما
به درهای حرم خورده گره گَر راههای ما
سرِ سال است دورِ تو بگردد ماههای ما
خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش
پشیمان میشود هرکس ننوشد جامِ سلطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی
سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی
فدای جذبهی چشمی که سلطان شد سلیمانش
چنان نوری...که خود را اینهمه پروانه گم کرده
که هر زائر که میبینی دل دیوانه گم کرده
چُنان مجذوب اینجایَم که مستی خانه گم کرده
کنارِ آب سقاخانهات پیمانه گم کرده
شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش
@hosenih
هنوز عطر تو از شبهای نیشابور میآید
هنوز از این ضریحِ نقره بارِ خوشهی انگور میآید
هنوز از کفشهای زائرانت نور میآید
هنوز آن روستایی از مسیرِ دور میآید
دوباره پابرهنه ساده آمد پیش جانانش
تو عیدی رو بسوی تو نماز عید میخوانیم
زیارتنامه را در خانهی خورشید میخوانیم
تو را ما با قنوت عشق با امید میخوانیم
خیال ماست راحت تا که بی تردید میخوانیم
که پیش از عرض حاجت ، حاجتم را داده دستانش
همیشه دیدهام اینجا مریضی که شفایش دید
زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید
کنار بچهای معلول ، مردی گریههایش دید
هنوز اشکش به چشمش که... پسر را روی پایش دید
من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش
بیا اُردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را
کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ روسیاهی را
قبول از ما کن امشب این نمازِ اشتباهی را
کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را
نگاهی نه به من بر مادرم بر دست لرزانش
@hosenih
تویی تنها که میفهمی سلام آخریها را
تویی که دوست میداری دعای آذریها را
کنار کفشداریها مقام پادریها را
بجان مادرت تحویل گیر این مادریها را
فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش
شبِ جمعه حرم بودم کمی در پشتِ در خواندم
نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم
شنیدم مادرت رفته که از داغِ پسر خواندم
دوخط از روضهی اکبر کنارت مختصر خواندم
چه بد سرنیزهها کرده پریشانش پریشانش
فقط شمشیر میآمد فقط تکبیر میآمد
به بالا نیزه میرفت و به پایین تیر میآمد
به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر میآمد
خدایا عمه از خیمه اگر که دیر میآمد
پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش
شاعر: #حسن_لطفی
@hosenih
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#روز_شمار_غدیر
فقط ۳۷ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
سَأَلَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِيِّ بنِ فَضّالٍ عَن أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام كَيفَ مالَ النّاسُ عَنهُ إلى غَيرِهِ وقَد عَرَفوا فَضلَهُ وسابِقَتَهُ ومَكانَهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله؟: إنَّما مالوا عَنهُ إلى غَيرِهِ وقَد عَرَفوا فَضلَهُ، لِأَنَّهُ قَد كانَ قَتَلَ مِن آبائِهِم وأجدادِهِم وإخوانِهِم وأعمامِهِم وأخوالِهِم وأقرِبائِهِمُ المُحادّينَ للّهِِ ولِرَسولِهِ عَدَدا كَثيرا، فَكانَ حِقدُهُم عَلَيهِ لِذلِكَ في قُلوبِهِم، فَلَم يُحِبّوا أن يَتَوَلّى عَلَيهِم، ولَم يَكُن في قُلوبِهِم عَلى غَيرِهِ مِثلُ ذلِكَ
حسن بن على بن فضّال، از امام رضا علیه السلام پرسید: چرا مردم با آن كه فضل، سابقه و قرابت امير مؤمنان علیه السلام را نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانستند، از او به ديگران روى آوردند
فرمود: آنان با اين كه فضل او را مى دانستند، از آن رو از او به ديگرى روى آوردند كه او شمار زيادى از پدران، اجداد، برادران، عموها، دايىها و نزديكان آنان را كه با خدا و پيامبر او دشمنى مى كردند، كشته بود و از اين رو، كينه اى از او در دل هايشان بود و دوست نداشتند كه بر آنان حاكم گردد و نسبت به هيچ كس جز او چنين كينه اى نداشتند.
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۲ ص ۸۱
🌹🌹🌹ادامه شعر🌹🌹🌹
شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
ای که دهی کوه را بابت کاهی
شاعر: مهدی علی قاسمی
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نشد بخواهم از این خانه چیزی و نسِتانم
نشد بیایم و بیش از قرار، با تو نمانم
نشد که اذن دخول از سلام پیش بیفتد
نشد برای تو پیش از سلام، شعر نخوانم
@hosenih
نگاه کردم و دل را گره زدم به امیدی،
نگاه کردی و از شوق، وا شده است زبانم
زبان، همین که به تو خیره ام همین که نشستم
کنار دوست، زبانی به جز نگاه ندانم
@hosenih
به بوسه تلخی کامم عسل شده ست همیشه
که طعم خاک درت خوش نشسته است به جانم
ز هر که خواسته ام راه چاره ی غم خود را
به غیر جاده ی مشهد نداده است نشانم
شاعر: #سعید_تاج_محمدی
@hosenih