eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی‌دانم کجایی ای که از بی‌راهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم جدا از چاره‌ات کردم چرا از خانه‌ی زهرا چنین آواره‌ات کردم @hosenih سرِ دارالاماره  جان تو  جانی ندارم که تماشایی شدم  حالا که دندانی ندارم که بگو تا کوفه‌ی مولا کُشِ ناخوش نمی‌آیی به سوی مردمِ نامردِ مِهمان‌کُش نمی‌آیی اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همینکه ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم @hosenih از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های زخمی روی صدها پله دشواراست نه فکرِ دختران خود  که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را و شستم با گلابِ گریه‌ام روی سیاهم را به دیوارِ عزایت میخ‌کوبم مثل بیرق‌ها نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را هزار و نهصد و پنجاه لشگر اشک آوردم که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را دم هَل‌مِن‌مُعینت چارده قرن است در گوش است که باشم لحظه‌ای سرباز، شاه کم‌سپاهم را هزار و چارصد سال است دنبال تو می‌گردم بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را همیشه سایه‌ی دست تو را روی سرم دیدم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد ده روز دیگر روضه اما فرق دارد ده روز دیگر ماجراها فرق کرده ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری ده روز دیگر نه سعید و نه بریری ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است ده روز دیگر در حرم قحطی آب است @hosenih ده روز دیگر در تب و تاب است زینب ده روز دیگر دور از ارباب است زینب ده روز دیگر این حرم سقا ندارد ده روز دیگر دختری بابا ندارد ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده ده روز دیگر مادری در التهاب است خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است ده روز دیگر زین اسبی واژگون است سالار زینب پیکرش در خاک و خون است ده روز دیگر راهی گودال گشته ده روز دیگر پیکرش پامال گشته @hosenih ده روز دیگر روی سینه می نشیند از روی تل هم خواهرش زینب ببیند ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی مرا اشکی به دریا می رساند یعنی شبم را تا به فردا می رساند چشم ترم با این زبان بی زبانی عرض سلامم را به آقا می رساند @hosenih ذکر حسینم را میان روضه هایش روح القدُس تا عرش اعلی می رساند روزیّ ما را مهربانی های مولا قبل از شروع هر تقاضا می رساند با یک سلام ساده هر دلداده ای را تا کربلایش بی محابا می رساند مجنون ترینیم و دل بی تاب ما را پایین پای عشق لیلا می رساند @hosenih شش گوشه و شش ماهه و شهزاده اکبر ع جایی که ما را لطف زهرا می رساند ماه محرم جلوه ی ماه سعادت ماه حسین بن علی ماه شهادت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عده‌ای نامهربان هر سال ما را می‌زنند از بلندی تا تهِ گودال ما را می‌زنند جرم ما عرض ارادت بر حسین‌بن‌علی ست تا محرم می‌رسد عمّال ما را می‌زنند آری آن عمالِ سفیانی که ضد حیدرند بر علیه حق شده فعّال، ما را می‌زنند سیلی بیگانه چندان هم نباشد دردناک آشنایانی گهی با قال ما را می‌زنند @hosenih چون شنیدند این عزا دارد ادامه تا ظهور پیروان ملحد دجال ما را می‌زنند ضربه‌ی غیرخودی ها از عناد است وحسد این خودی‌ها با چه استدلال ما را می‌زنند؟ تا به عشق دوست می‌بندیم احرام حرم در مسیر کعبه‌ی آمال ما را می‌زنند ما چو می‌بینند بیزاریم ز امثال یزید یا خودِ ما را و یا امثال ما را می‌زنند ما عزای شاه عطشان را به پا خواهیم کرد اف به آنان که در این احوال ما را می‌زنند آن سپاهی که به راه شام زینب را زدند نسل شان با حربه‌ی قتال ما را می‌زنند حربه‌ی قتاله اینک حمله‌ی فرهنگی است تا جوانان را کنند اغفال ما را می‌زنند دشمنان اهل‌بیت اما بدانند، احمقند کور خواندند ار به ماه و سال ما را می‌زنند در مسیر عشقبازی هر که بدعهدی نمود خود بهانه شد ،که قوم ضال ما را می‌زنند سینه‌زن! هم سینه زن هم کن مراعات اصول هان که می بینی یزید و آل، ما را می‌زنند این مرض از یک طرف اهل غرض از یک طرف همزبانان هم، زبانم لال ما را می‌زنند تیر کین میبارد از هر سو سپر باید گرفت حرمله ها اندرین جنجال ما را می زنند قوم وهُابیت وقوم بهائیت همه سینه ها از کینه مالامال ما را می زنند @hosenih ماچگونه از بنی‌سفیان بگیریم انتقام چون بنی‌عباس در هر حال ما را می‌زنند ضربه‌ای که زد بنی‌عباس بر اسلام و دین این ریاکاران، بدان منوال ما را می‌زنند روضه‌ی غارت چو می‌خوانیم در ماه عزا عده‌ای غارت‌گرِ اموال ما را می‌زنند آه از آن دم خیمه‌ها آتش گرفت و در فرار یک‌صدا ناله زدند اطفال : ما را می‌زنند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
👆👆 👌برشی از روضه مسلم بن عقیل(ع) برگرفته از کتاب ۱۴۰۰ ✅ به نقل از مقتل الحسین(ع) خوارزمی: حمله و تلاش برای آتش زدن خانه طوعه و تکرار بخشی از جسارت های مدینه +گریز روضه مدینه 👌در این کتاب (که حاوی روضه های شب اول تا شب دهم محرم است) سعی شده، عبارات مهم مقتل به همراه ترجمه و سند، بیان شود. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن pdf کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید. 🆔 @addmin_roze © پایگاه حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است آب و هوای تکیه برایم مقدس است گریه برای تو به خدا ارث مادری ست این قطره های جاری شبنم مقدس است «فرمود امام صادق علیه السلام که:»  چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است  در شش شبانه روز زمین آفریده شد شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است تو انتهای دار و ندار منی حسین دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است در بین ماه های خدا جور دیگری برما هلال ماه محرم مقدس است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چشم در این عزا مرا یاری کن ای سینه بسوز در غمش زاری کن افسوس که در بساط من آهی نیست ای اشک بیا و آبرو داری کن *** بر کشته ی بی کفن عزا میگیرم هرسال برات کربلا میگیرم بیمار و گرفتار، اگر هم باشم با چایی روضه اش شفا میگیرم شاعر: @dobeity_robaey
آواره شده دل از غمی طوفانی من مانده ام و شور دمی طوفانی امسال به حرمت اباعبدالله داریم همه محرّمی طوفانی شاعر: @dobeity_robaey
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را شکر خدا دیدم سیاهی غمت را دیدم دوباره روضه های ماتمت را دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را باور نمی کردم محرم را ببینم بر سر در این خانه پرچم را ببینم ما را همین شور عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه هایت زنده کرده ما را نسیم کربلایت زنده کرده ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم @hosenih امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست دست شکسته اسم ما را هم نوشته خوب و بد ما را همه با هم نوشته یادم نخواهد رفت لطف مادرت را او لطف کرده راه داده نوکرت را او جمع کرده خادمان محضرت را پس گرم کرده او تنور منبرت را از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته ذکر بُنی یا بُنی دم گرفته هم ماهی دریا برایت گریه کرده هم مادرت زهرا برایت گریه کرده هم زینب کبری برایت گریه کرده دنیا و ما فیها برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را از ما نگیری این اشک را از چشم نوکرها نگیری @hosenih اسمت دلیل گریه های بی امانم ای که مرا خواندی بده راهی نشانم در روضه ات دنبال یک خط امانم ای کاش قدر روضه هایت را بدانم با روضه ات آرام می گیرم همیشه شکر خدا با روضه درگیرم همیشه من آمدم امشب بسوزم پا به پایت تا چند خطی روضه بنْویسم برایت روضه بخوانم از تن در خون رهایت یادی کنم از ماجرای بوریایت خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی ای جان زینب، پشت زینب را شکستی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خبر دهيد به باران، محرّم آمده است زمان گريه بر آقاى عالم آمده است حسين از من و من از حسين، بايد گفت عزاى اشرف اولاد آدم آمده است @hosenih به حكم فابْكِ علىَ العشق در بلاى عظيم براى جنّ و ملك باز مرهم آمده است طنين ناله سرخِ حسين كافى نيست؟! براى سينه زدن نوحه و دم آمده است به هيأتى كه در آن انبيا عزادارند دليل توبه مخصوص آدم آمده است براى روح و تنِ خسته و گناه آلود بساط چايىِ روضه فراهم آمده است @hosenih به آبروى حسينْ ابنِ فاطمه سوگند تمام عزتمان پاى پرچم آمده است نه كربلا و نه هيأت، نمى شود تعطيل شروع سال خدا با محرم آمده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لحظه لحظه عمر خود را خرج حضرت میکنم جز حرم جایی روم احساس غربت میکنم حاجت خود را اگر یک شب بگیرم میروم "لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم" گریه ی در روضه اش یعنی همان خیرالعمل اشک میریزم برای او ، عبادت میکنم راه او یعنی همان إنا هدیناه السبیل بچه هایم را بدین گونه هدایت میکنم حوله ی احرام من شال عزای روضه هاست حاجی کرببلایم قصد قربت میکنم دور شش گوشه ش ذکر تلبیه سر میدهم من خدا را زیر آن قبه زیارت میکنم در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم استخوانی پیش پایم هم بیندازد بس است من به یک لقمه از این سفره قناعت میکنم حب مولایم برای من ملاک دوستی ست من فقط با دوستدارانش رفاقت میکنم زینت امروز روضه خون "زین الدین" هاست از شهیدان هم میان روضه دعوت میکنم با محرم با صفر اسلام جاوید است و بس یادی از نطق امام پیر امت میکنم امتداد روشن "هیهات من الذله" را در میان روضه ها هرشب روایت میکنم باز هم از جنس عهد مسلم و حرّ و حبیب با حسین عصر خود تجدید بیعت میکنم هم خودم هم بچه هایم هم پدر هم مادرم هرچه دارم را فقط خرج ولایت میکنم من به امید اجابت روز و شب با سوز دل در قنوت خود تمنای شهادت میکنم آمدم امشب بخوانم از شهید کربلا روضه خوانش هستم و ذکر مصیبت میکنم با سلام گریه دار "یا لثارات الحسین" هرشب از مهدی زهرا کسب رخصت میکنم زینب و کرب و بلا مرثیه ای مکشوفه است به خود آقا قسم دارم رعایت میکنم روضه هایش میبرد دل را به سوی کربلا "بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا " @hosenih سالها از درد هجرش چشم زمزم گریه کرد گریه کرد از غصه ، اما باز هم کم گریه کرد نه فقط یعقوبی از هجر نگاه یوسفش بلکه حتی آیه آیه سوره ی غم گریه کرد پابه پای ناله ام در عرش موسی ناله زد پابه پای گریه ام عیسی بن مریم گریه کرد پیش از آن که ما بباریم از غم عظمای او جبرییل از روضه هایش خواند و آدم گریه کرد فاطمه منزل به منزل از منا تا نینوا در میان قافله از فرط ماتم گریه کرد قبل از انگشتر که بر انگشت آقا اشک ریخت بی گمان در دست پرچم دار پرچم گریه کرد کربلا با غربت اش آمد به استقبال شان کربلا بر زائران خود دمادم گریه کرد با تماشای علی در زیر هرم آفتاب کربلا که جای خود حتی خدا هم گریه کرد پیش چشمانش تداعی میشود صحرای خون می تراود از لبش إنا الیه راجعون @hosenih دارد از یک سو سنان همراه لشگر میرسد شمر از سویی دگر با چند خنجر میرسد هم صدای طبل جنگ و هم صدای هلهله هم صدای کیسه های مملو از زر میرسد این طرف هفتاد و اندی مسلم بن عوسجه آن طرف نیرو ولی چندین برابر میرسد نه فقط تازه نفس هایی شبیه حرمله پیرمرد چکمه پوشی با عصا سر میرسد هرچه که دارم تصور میکنم انصاف نیست گله ی گرگی برای یک کبوتر میرسد هر که نعل تازه از بازار کوفه میخرد ساعت اول نشد ساعات آخر میرسد تا که خورجین از طلا و سکه آخر پر کند خولی بی چشم و رو با پا نه با سر میرسد مطمئنم به همین زودی قیامت میشود جاده ی کرببلا دیگر به محشر میرسد محشری که خستگی آن به قاسم میرسد محشری که تشنگی آن به اصغر میرسد به برادر تیر و تیغ و نیزه و چوب و عصا تازیانه ، کعب نی ، سیلی به خواهر میرسد کربلا آغاز درد و غصه های زینب است شاهد زنجیرها بر دست و پای زینب است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e