eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است نوشته اند دم در به فضه رو زده است حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است @hosenih چه کرده اند که این باغبان با احساس کنار غنچه‌ی پرپر به فضه رو زده است شکست شیشه‌ی عطری که بوی محسن داشت در این فضای معطر به فضه رو زده است چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس توان نداشت و آخر به فضه رو زده است نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است @hosenih یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد پیامبر دو برابر به فضه رو زده است چگونه شرح دهم روضه های محسن را همین بس است که مادر به فضه رو زده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از کوه مصائبی که دیدی سابق بیتاب شدی و گریه کردی هق هق میسوختی از داغ پدر داغ عمو در روضهٔ خانهٔ امام ِ صادق(ع)! شاعر: @dobeity_robaey
تو یادگار زینب و صوتِ حزینه ای چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای پیر تمام گریه کنانِ مدینه ای از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای» هفتاد و چند سال؛ سکوت…ِ تو حرف داشت بی شک حسین؛ دست به قلب تو هم گذاشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زبانحال با عموجانشان حضرت عباس(ع) می رسم از سفرشام ؛ عمویم برخیز درد دل های خودم با تو بگویم برخیز بسته غم ها به خدا راه گلویم برخیز اثر ضربه ببین بر سر و رویم برخیز رفته غارت همهٔ قافله چشمت روشن من کتک خورده ام از حرمله چشمت روشن @hosenih رفتی و بی سروپاها همگی شیر شدند با من و عمه سرِ پوشیه درگیر شدند فاطمیات حرم یک شبه تحقیر شدند دختران پایِ سرِ تو همگی پیر شدند نیزه از حنجرِ آشفته تو کار کشید رفتی و کارِ عقیله سرِ بازار کشید @hosenih رفتی و خون به دل دخترِ زهرا کردند گره روسری ِ دخترکان وا کردند دمِ دروازه عجب هلهله بر پا کردند محمل عمه سادات تماشا کردند نوه فاطمه دنبال جواب است عمو جای زینب وسط بزم شراب است عمو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
معصوم ترین صبح سپیدی محسن آن روز کبود را ندیدی محسن در را علی حق بزرگی داری الحق که تو اولین شهیدی محسن شاعر: @dobeity_robaey
هر زخم که همنشین این خسته تن است همسایۀ تازه وارد این بدن است محسن سند سیاه رویی شماست اما سند سپید رویی من است شاعر: @dobeity_robaey
آن فرقه که زهرای جوان را کشتند ناموس خدای مهربان را کشتند ای وای که با کشتن محسن پسرش یک سوم سادات جهان را کشتند شاعر: استاد @dobeity_robaey
هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم کشته شد محسنم آن روز به جای من و او شاعر: @dobeity_robaey
درگیرِ فتنه ها شد و مضطر سکوت کرد بیست و سه سال بعد پیمبر(ص)سکوت کرد نامردِ ناخلف که به ناحق خلیفه شد- -را دید تکیه داده به منبر...سکوت کرد @hosenih تا آمدند پشت درِ خانه غاصبین غمگین نگاه کرد و مکرر سکوت کرد حتی زمانِ نحس هجوم چهل نفر آنجا که سوخت پاشنهٔ «در» سکوت کرد می دید بیهوا گلِ شش ماهه؛ محسنش- -در بین شعله ها شده پرپر...سکوت کرد میسوخت ذوالفقار؛ غضبناک در غلاف آتش زبانه زد؛ یلِ خیبر سکوت کرد دین را قوام داد علی(ع) با بصیرتش چیزی اگر نگفت و سراسر سکوت کرد زهرا(س) چه عاشقانه ولایت مدار بود آنجا که مرتضای دلاور سکوت کرد گاهی سکوتِ مصلحتی جنگِ کامل است مولای ما کسی ست که محشر سکوت کرد @hosenih تا بشنویم از سر گلدسته ها اذان زهرا(س) دفاع کرده و حیدر سکوت کرد میخواند و آیه آیه فقط آه میکشید یک عمر بعدِ سورهٔ کوثر سکوت کرد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زهرِ جانکاهی تو را انداخت از تاب و توان چهره ات شد زرد و زار و بی تکلّم شد زبان گر گفتی! از نفس هایت حرارت می وزید سینه ات میسوخت، حالِ احتضارت شد عیان @hosenih کینهٔ دیرینه دارند از حسن ها(ع) زهرها مجتبی با عسکری فرقی ندارد آنچنان یاد داغ مادر افتادی و تا بغضت شکست رفتی از حال و زمین خوردی به پهلو ناگهان لحظه های آخرت خود را رساند و بوسه زد هر دو دستانِ تو را با اشک های بی امان دستهای سرد تو در دست هایش لمس شد جان سپردی! شد محمدمهدی ات صاحبزمان(عج) شد امام المنتقم صاحب-عزایِ داغ تو شد عزادار تو صحنِ سامرا تا جمکران جان سپردی خوب شد در خانه...دور از آفتاب خوب شد که پیکرت لازم ندارد سایه بان پیکرت تشییع شد آقا نماندی بی کفن با غضب غارت نکرد انگشترت را ساربان راستی نامت حسن(ع) بود و خدا را شکر که سمت تابوتَت کسی تیری نزد از دشمنان @hosenih حُرمتت شد حفظ، داری لااقل سنگ مزار هم حرم داری و هم خادم کنارِ زائران عاقبت می میرم از داغ بقیع بی حرم از غم ِ آن مادری که شد مزارش بی نشان! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ملائک، آن‌چنان سرشار، از نورِ خداوندند که بر دورِ ضریحِ تو، دخیلِ عشق می‌بندند کمی از شهدِ شیرینت، بنوشان خاکِ عالَم را، زبان بگشا! که در دنیا، همه لب تشنه‌ی پندند @hosenih زمین می‌سوخت از این غم، زمان دق کرد از ماتم تو را یک عده بدطینت، به بندِ ظلم افکندند یقین دارم کسانی که، نفهمیدند شأنت را، به شمر و خولی و اخنس، به ابنِ سعد، مانندند عجب دنیای تاریکی؛ جهانِ غرقِ تشکیکی شکوهِ عشق را کشتند، از این کار، خرسندند تنِ خاکیِ این عالَمِ، سراسر غرقِ ظلمت شد که پیوندِ خدا را با، اهالیِ زمین کندند @hosenih از آن روزی که تو رفتی، به چشمِ خویشتن دیدم اقاقی های این بستان، دگر اصلاً نمی خندند تو را با زهرِ کین کشتند... و حالا آفتاب و مَه ز تابیدن به این خاکِ سراسر ظلم، شرمندند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پرچمت هر چه نور داشت حسین نوکری ام قُصور داشت حسین! @hosenih شصت و نُه شب ولی همین نوکر با تو حسّ غرور داشت حسین شهدِ نابِ عسل چشید آن که در غمت!اشک شور داشت حسین می شود سال بعد هم آیا در عزایت حضور داشت حسین؟ ای غریبی که بر روی سینه جای سمّ ستور داشت،حسین... وای که خواهرت عقیله چِقَدر دل و جانی صبور داشت حسین! @hosenih منتقم می رسد زِ رَه باید تب و تاب ظهور داشت حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e