eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای راهب نصرانی الحق تو مسلمانی تنها تو ادا کردی حقِ من و مهمانی من زادۀ زهرایم، نور دل طاهایم خود را بشناسانم با نغمۀ قرآنی @hosenih ای کرده پذیرایی از زاده زهرایی شُستی به گلابِ ناب خونِ سر و پیشانی خورشیدم و در مهتاب شد شُسته سرم زان آب شد مادرِ من بیتاب زین محنتِ پنهانی بر این لب و دندانم بر گوشۀ چشمانم همراه یتیمانم گریان و پریشانی آنان که مرا خواندند، کشتند و ز خود راندند اهل حرمِ ما را بردند به زندانی کِی گشته شهِ عطشان ناخوانده تو را مهمان والله که در این دِیر زهراست مرا بانی امروز از این دِیرت، جبریل دهد سِیرت کز عرش تو را خوانند بر سفرۀ رحمانی آن ماه که می تابد، باشد بخدا احمد وان حیدر کرار است با هیبتِ سلطانی @hosenih آن بانوی دلخسته با پهلوی بشکسته خود مادرِ من زهراست با دیده گریانی ایکاش که در این شب میبود برَم زینب کز غصه رها می شد در این شب نورانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من @hosenih مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم: نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من @hosenih خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز درد اندکِ خود، یاد غمهای تو می افتم ز شرمِ کوهِ غمهای تو بر پای تو می افتم غمِ ما و پریشانیِ تو! عیب از قیاسِ ماست چنین کاهی ز غم، گاهی به دریای تو می افتم نه آن مورم که از مُلکِ سلیمانی گریزانم من آن گَردم که بر گِردِ قدمهای تو می افتم @hosenih ز هر کس خواستم امداد، خود نالان تر از من بود چه بهتر اینکه در دامانِ ماوای تو می افتم تو گفتی یادِ من باشید قدرِ جرعه ی آبی چقدر ای باوفا کم در تمنای تو می افتم تو را رنجانده ام از خویش، با انبوهِ عصیانم به هر غفلت، ز چشمانِ تماشای تو می افتم توقع کردی و من، بی توجه کارِ خود کردم اگر این است رفتارم، ز سودای تو می افتم بتو هر روز و شب، لبیک هایم را بدهکارم زبانم لال، اینسان از تولای تو می افتم ترا با اینهمه غم، باز تنها می گذارم من رَوَم گه، سوی خویش و از تسلای تو می افتم مرا تنهای بخود مگذار در تاریکیِ ایام ‌که من از طاعتِ امروز و فردای تو می افتم کنون ماهِ صفر را می گذارم پشتِ سر، اما چه دانم من، که دارم از قضایای تو می افتم □ □ □ میان کوچه های دردسر سازِ پریشانی بیاد کوچه ی پر دردِ غمهای تو می افتم @hosenih صدای مادرت از کوچه می آید چرا، آقا در این ایام، یادِ لعنِ اعدای تو می افتم غمِ تو هیچ پایانی ندارد، هیچ شادی نیست مگر صبح فرج، روزی که در پای تو می افتم مرا هم با شهادت آشتی ده، یوسف زهرا خوش آنروزیکه، بی سر بر قدمهای تو می افتم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آن روزیکه عالم تیره میشد غمِ عالم به زهرا چیره میشد پیمبر روحِ خود تسلیم میکرد به جانان جانِ خود تقدیم میکرد شیاطین زمزمه آغاز کردند ستم بر فاطمه آغاز کردند همانکه نقشه ی قتل نبی داشت به فکرش فتنه ی حذف علی داشت @hosenih سقیفه ابتدای ماجرا نیست! سخن از فتنه ی زنها چرا نیست؟ یقیناً چند خانه آنطرف تر زنانی از زنانِ فتنه پرور پدرها را چنان تسخیر کردند که بغض و کینه را تکثیر کردند هر از گاهی پدرها را چو شیطان نهیبی میزدند آن کینه ورزان که از قدرت هر آنچه هست دارید! چرا پس دست روی دست دارید؟ نبی را ابتدا بُهتان بگوئید ز هذیان گوئی اَش چندان بگوئید نبوت را ز ریشه سست باید خلافت خودبخود در دست آید سران را از قبائل جمع سازید به اصلِ وحی بی وقفه بتازید کنید ایجاد، شورایی شبانه به چنگ آرید رأیی مخفیانه پیمبر رفت ! حیران از چه هستید به حذفِ دین، پریشان از چه هستید علی مشغول کارِ غسل و کفن است یقیناً تا سحر مشغول دفن است خلافت را محک آرید تا صبح بهانه از فدک آرید تا صبح علی مأمور بر صبر و سکوت است از او باشید خاطر جمع ، دربست اگر دیدید زهرا را صدا کرد پس او را از علی باید جدا کرد اگر دیدید حالش روبراه است هراسی نیست ، زهرا پا به ماه است اگر هم کرد قدری بی قراری به سیلی بشکنید آن پایداری به بیت وحیِ او هیزم بیارید به همره، جمعی از مردم بیارید بنای شعله بر بیتش گذارید تنِ او را به ضربِ در سپارید نترسید اصلاً از سقط جنینی نلرزید از پیِ فضه خذینی در این فرصت به قصدِ حذف حیدر بگیرید انتقام بدر و خیبر @hosenih ببندید از گلویش ریسمان را نپندارید عذابِ آسمان را بَرید او را به مسجد با اهانت بگیرید از علی چندین ضمانت جوابِ شیونِ زهرا و غیره غلافِ قنفذ و تیغِ مغیره پس از آن با خیال راحت از او علی میماند و یک بیعت از او شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حجره دست و پا زد و یاد غریب کرد یاد حسین، کشته ی شیب الخضیب کرد رویش بخاکِ حجره که افتاد ناله زد یاد جمال خاکیِ خدالتریب ‌کرد @hosenih زهرِ جفا که بر جگرش، بد اثر گذاشت یادِ غریبیِ حسنِ بی حبیب کرد افتاد بر زمین، ز غمِ مادرش گریست لعنت بسی، به دومیِ نانجیب کرد □ □ □ آقای ما، که سفره ی روضه بنام اوست با خونِ دل روایتِ اِبنُ الشبیب کرد فرمود: پِلکم از اثرِ گریه زخم شد داغِ حسین، قلب مرا غم نصیب کرد وقتی کشید پیکر خود را به گوشه ای بهر جواد، گریه و صبر و شکیب کرد آمد پسر ، کنار پدر ، دیده تر ، ولی خود را برای غربتِ بابا طبیب کرد □ □ □ این ماجرا به کرب و بلا جورِ دیگر است بابای پیر بهر جوانش نهیب کرد @hosenih با ناله های یا ولدی، پیشِ پیکرش از سوزِ داغ، شور و نوایی عجیب کرد چون دید اشک خواهرِ مضطر در آن میان دستی بسر گذاشت و اَمَّن یُجیب کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر صاحبِ پرچم هدایت صلوات بر آنکه بما کند عنایت صلوات شد یوسفِ فاطمه امام دو جهان بر تاجِ امامت و ولایت صلوات * شد ذکرِ زبان هر فرشته مهدی بر تارُک اسلام نوشته مهدی بر نور ولایتش دمادم صلوات ما را ز گِلِ علی سرشته مهدی * ایکاش همیشه جمکرانی باشیم آماده برای جانفشانی باشیم خواهیم اگر زینتِ مهدی بشویم از یوسف فاطمه نشانی باشیم * هر عاشق صادقی تولا دارد از دشمنِ فاطمه تبرا دارد قلبِ همه اهلبیت، با زمزمه ی "یا منتقم اِنتقم" تسلا دارد * ما منتظر امامِ بر حق هستیم تا خاتمه با قیامِ بر حق هستیم تا سوختنِ ریشه ی جبت و طاغوت با صاحبِ انتقامِ بر حق هستیم * ما منتظر امام عاشورائیم جان باخته ی قیام عاشورائیم تا حال اگر شهید نهضت نشدیم پس کشته ی انتقام عاشورائیم * ما تکیه به کشتیِ حسینی داریم سربازیِ نهضت خمینی داریم با نایبِ صاحب الزمان، خامنه‌ای ما عزت و فخر عالمینی داریم شاعر: @dobeity_robaey
دیوانه ی نگاه توام یامحمدا گرد و غبار راه توام یامحمدا مشتاق روی ماه توام یامحمدا عمریست در پناه توام یامحمدا دستی اگر بروی سرم می‌شود بکش دستی دگر به چشمِ ترم می‌شود بکش خوش آمدی تو ای سرو سامان عصرها با مقدمت بخاک بیافتند قصرها مستضعفین به یُمنِ تو بینند نصرها مستکبران روند بدامانِ حصرها با مقدم تو بر دل ما غم نمانده است جایی برای غصه بعالم نمانده است @hosenih نقش ترا خدا چو در این دیده قاب کرد ما را برای فخرِ بشر انتخاب کرد خورشید را ز نور رخَت آفتاب کرد نام تو در تمام جهان انقلاب کرد "عبدالمطلب" آمد و قنداقه اَت بدست فرمود: این نشان الهی "محمد" است قنداقه ی مبارک تو در شهود بود از آسمانِ مکه ملَک در فرود بود هر کس که دید روی ترا در سجود بود تنها به بغض و کینه قلوبِ یهود بود امت، امامِ رحمتِ خود را که خوب دید قومِ عنود هستیِ خود، در غروب دید تو آمدی و مَه سرِ جایش خجل نشست نام ترا که گفت خدایت، به دل نشست تخت شهنشهان ز طلوعت به گِل نشست آتشکده ز نور رخَت منفعل نشست تو آمدی که جلوه دهی اقتدار را آن سیزده ستاره ی دنباله دار را وقتی علی به گِردِ تو در اقتدار شد زهرا ز عطر و بوی تو کوثر مدار شد آری حسن به یُمنِ شما سفره دار شد پس تا ابد حسین، ترا اعتبار شد بعد از حسین، داده خدا لطفِ تام را از صُلبِ تو رسانده به او نُه امام را تو مقتدای صادق آل عبا شدی تو رهنمای مکتبِ شیعه بما شدی تو ابتدای دانش و علمِ خدا شدی تو انتهای جاده ی قالوا بلا شدی ما نورِ فقهِ جعفری از تو گرفته ایم آیاتِ راهِ رهبری از تو گرفته ایم شکرِ خدا که یکّه و تنها نیامدی بی نسل و بی دوام بدنیا نیامدی بی انتصابِ یوسف زهرا نیامدی بی نعمتِ شفاعتِ عقبا نیامدی یعنی خدا ز نسلِ تو منّت نهاده است تا آخرِ جهان بتو برنامه داده است تو آمدی و دینِ خدا با تو آمده هم مصحفِ مبینِ خدا با تو آمده هم ختمِ مرسلینِ خدا با تو آمده سلطانِ مومنینِ خدا با تو آمده وقتی علی امینِ خدا تا قیامت است یعنی که جانشینِ خدا تا قیامت است تو آمدی به اصلِ عدالت عمل کنی یعنی به آیه های رسالت عمل کنی فطرت نشان دهی، به اصالت عمل کنی بر ذاتِ عقل، ضدِ جهالت عمل کنی تو آمدی بشر به هدایت قدم زند یعنی که در صراطِ ولایت قدم زند هر چند امت تو غدیری نمانده اند بر محورِ امام پذیری نمانده اند تا انتها میانِ مسیری نمانده اند جز اندکی، بپای امیری نمانده اند اما قلیل، چون غلبه بر کثیر داشت همواره راه پاکِ تو اهلِ غدیر داشت □ □ □ دست از حمایتِ تو که امت نمی‌کشد این دست را ز دست ولایت نمی‌کشد بر موهِنانِ پَست که منّت نمی‌کشد این انتقام را به قیامت نمی‌کشد کوته کنیم، دستِ خیانت کنندگان ای ننگ بر تمام اهانت کنندگان فرموده ای: یهود و نصارا رفیق نیست هر مدعی که یار و رفیقِ شفیق نیست قرآن کتاب و مصحفِ عهدِ عتیق نیست آیاتِ آن، بجز کلماتی دقیق نیست باید ز دشمنانِ خدا ناامید بود باید هماره پیروِ راهِ شهید بود @hosenih ما حمزه های دین "محمد" شویم باز پس همصدای یاری احمد شویم باز بر روی خصم، سیلیِ بی حد شویم باز با "بولهب" چو آیه ی سرمد شویم باز "تَبَّت یدی اَبی لَهَب" آیات سرمد است یعنی خودِ خداست که یار "محمد" است آن طایفه که مَردمِ قعر جهنمند تا روز حشر هیزم قعر جهنمند آن غاصبین سه چارمِ قعر جهنمند آتشفشانِ گندم قعر جهنمند شد انتقام از قَتَله، آرزوی ما "یا منتقم" بیا و بخر آبروی ما شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سوی قم از مدینه یار آمد با وجودیکه بی قرار آمد همۀ شهر غرق استقبال خواهر اینبار با وقار آمد همه اش احترام می کردند دسته دسته سلام می کردند همه جا مِهر بود و گلباران حقِّ او را تمام می کردند @hosenih هیچکس ناسزا نگفت به او جز درود و ثنا نگفت به او هیچکس وقت آمدن غیر از آیۀ انّما نگفت به او قم عجب میهمان نوازی کرد تا ابد ماند و سر فرازی کرد قم عجب کرد آبروداری کوفه با آبرو چه بازی کرد @hosenih خوب شد که سری به نیزه ندید خوب شد هیچ حرف بَد نشنید خوب شد وقت دست و پا زدنِ نیمه جانِ برادرش نرسید ای امان از غریبیِ زینب وای از غم نصیبی زینب هیچ چشمی به شام و کوفه ندید در بلا بی شکیبیِ زینب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره شهر مدینه بوی جنان آمد نوید روشنی از هفت آسمان آمد فضای شهر که از عطرِ گل معطر شد ز نسل پاک حسن عالَمی منور شد به چند واسطه، اَنوار ظاهری تابید ز سبط مجتبوی نور باقری تابید قدم به خاک جهان زد گُلی خدایی بو محدثِ علوی، یارِ مصطفایی بو @hosenih بنازم آنکه ز حکمت، رساند امدادش به علم و حلم و صبوری، شبیهِ اجدادش کسی که نور ولایت ز صورتش پیداست کسی که در ره اهدافِ فاطمی شیداست کسی که از پَرِ قنداق، عاشق علی است چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت کنون مدیحه ی عبدالعظیم باید گفت مدیحِ عبدالعظیم است مدحِ پیغمبر چنانکه مُلکِ ری اَش کربلاست تا محشر خدا وکیلی از آندم، که تازه مهمان شد به لطفِ هادی دین، چلچراغ ایران شد چه ناب رهبرمان، وصف میکند او را ری است قبله ی تهران و اوست قبله نما وجودِ اوست، که شد مُلکِ ری به قم پیوند همانکه مکتب اسلام، زد از او لبخند همانکه عرضه ی دینش رَهی مجرب شد به محضرِ سه امام، آیتی مقرب شد همانکه از شهِ دین، شیعه را پیام آورد بما ز سوی امامِ رضا سلام آورد همانکه درسِ امامِ جواد را خوانده به نزد هادیِ دین اعتقاد را خوانده حدیث سلسله را نقل کرده از معصوم پیامِ کرب و بلا را گرفته از مظلوم □ □ □ شبیهِ هادی دین، درد و داغ و هجران دید به دوره ی متوکل، هزار هرمان دید در آن زمان که حرم، شاهدِ تخاصم بود به چشمِ خویش نظاره گرِ تهاجم بود حریم کرب و بلا ردِ پای عدوان شد سه بار شخم زدند و بخاک یکسان شد به امرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد ولی حسین، خودش از عطش ز تاب افتاد نبود عبدالعظیم آنزمان که در گودال تنِ حسین به سُمِ ستور شد پامال اگر چه شد حرمِ یار بر سرش ویران ولی ندید تنش را بزیرِ نیزه ، نهان ندید حنجره اَش را، یهود نیزه زدند چه نیزه ها به دهانی که جرعه جرعه زدند @hosenih ندید دخت علی، راهِ چاره میگیرد ندید بوسه ز رگهای پاره میگیرد ندید رختِ اسیری به جسمِ ناموسش و ماند اینهمه روضه، همیشه کابوسش به ذکر دائمِ یا منتقم که عادت کرد ز غصه بر تنِ خود جامه شهادت کرد هنوز مجلسِ روضه بپاست در حرمش دعا و ذکر و مناجات، فیضی از کرَمش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین و زمان و جهان و جنان همه آسمانها کران تا کران تمام کُرات و همه کهکشان و تا مِهر ، تا ماه ، تا اختران به درگاهِ ذوالفضلِ وَالامتنان به ذکر و دعا و ثنا ، یک زبان تشکر نمایند از داوری که شد عیدِ فرخنده ی عسکری فلک بود دلتنگِ نام حسن ملَک بود سرمستِ جام حسن جنان بود ذکرِ مدام حسن جهان بود محوِ مرام حسن حسن بود وجهِ تمام حسن خدا بود حُسنِ ختام حسن چو معبود،دوم حسن آفرید دوباره حسن را خدا برگزید @hosenih اباالمهدی آمد ، دل آباد شد دگر فاطمه از غم آزاد شد علی خنده بر لب ، نبی شاد شد حسن شاکرِ حق ، حسین یاد شد ز هادی ، گلِ نرگس ایجاد شد سمانه ز شادی بفریاد شد که شد در سرا پرده ی مصطفی ز چارم علی ، دومین مجتبی ببین در جمالش ، کمالات را پدر را ، پسر را ، ملاقات را به محضِ تولّد ، حکایات را به بَدوِ ورودش ، مناجات را از این طفل ، نشرِ عبادات را مباهات را ، افتخارات را رَضی و زَکی است و اِبنُ الرضا تقی و نقی است و هم مرتضا نسیمِ مسیحا از او میرسد بهارِ مُصفا از او میرسد گشایش به دلها از او میرسد شفاعت به فردا از او میرسد به حاجات ، زهرا از او میرسد ز رَه یوسفِ ما از او میرسد همان یستجیب دعائی لکم همان شاهکار امامِ دهم تویی وارث المرسلینم حسن تویی عصمت المتقینم حسن تویی قبله المومنینم حسن تویی حجت راستینم حسن تمنای دنیا و دینم ، حسن ولی الله بی قرینم ، حسن غدیر ولا را منادی تویی جمال خدا ، یابن هادی تویی صراط هدا ، راه قرآنی ات نگاهم به چشمان بارانی ات ستم لرزد از چشم طوفانی ات کرم ریزد از دستِ بارانی ات مکرر چو آیم به مهمانی ات سخا بارد از لطفِ رحمانی ات شهیدان دفاع از حرم کرده اند مرا تا حریم تو آورده اند به درگاه ایزد مقرّب تویی همه عمر در طاعتِ رب تویی کرامات را اصلِ مطلب تویی مطهّر ، منزّه ، مهذّب تویی بحق ، روحِ احیای مکتب تویی دعای حسین ، اجر زینب تویی تویی هشتمین یادگار حسین چه در قرب و در بُعد ، یار حسین خودت گرچه از دشمن آزرده ای برای حرم ، غصه ها خورده ای تو از کربلا ، ارث ها برده ای دلت را بجز روضه نسپرده ای تو همدردِ گلهای پژمرده ای عجیب از غمِ عمه افسرده ای چو مولات خانه نشین ، گشته ای چو عمه خرابه نشین ، گشته ای @hosenih نگویم که چشمت جسارت ندید ولی اهل بیتت اسارت ندید تنت زیر مرکب خسارت ندید خیام حریم تو غارت ندید عزیزت ، تو را در حقارت ندید به دریای خون ، رهسپارت ندید نرفتی به گودال ، یا عسکری نگشتی تو پامال ، یا عسکری گروهی به جدت به پا میزدند گروهی به او نیزه ها میزدند گروهی به سنگ جفا میزدند گروهی به تیغ بلا میزدند گروهی به ضرب عصا میزدند گروهی لگد از قفا میزدند امان از دل زینب و کاروان که دیدند انگشت را ساربان ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اي نور چشمان ترِ موسي بن جعفر هرگز نديدي غارت خلخال و معجر تو خواهر سلطاني و بس با كرامت هرجا گذر كردي ادا شد احترامت @hosenih زينب مگر كه خواهر سلطان نبوده پس از چه رو حقش ادا اينسان نبوده اينجا كه مثل كوفه و شام بلا نيست در شهر قم ويرانه و طشت طلا نيست اينجا كسي بحث كنيزي را ندارد اينجا نگاهي قصد هيزي را ندارد اينجا شما را عالمانش هم غلامند از هر طرف بر تو درود و هم سلامند اينجا كسي دستش ندارد تازيانه غارت نگردد زيور آلات زنانه اينجا نداي غيرت ديني بلند است كِي پاسخِ ريش خضابي ، ريش خند است تو نهرِ حلق و ذبحِ حنجر را نديدي دستِ عدو ، موي برادر را نديدي تو پيكر با خاك يكسان ديدي آيا؟ جاي سُم مركب فراوان ديدي آيا؟ آيا دهاني پر سنان و تير ديدي يا كه امامي در غل و زنجير ديدي آري نديدي هر دم از بالاي محمل هجده سرِ بر نيزه را منزل به منزل @hosenih تنها نصيب عمه شد درد اسيري اما پيامي داد با صبر و دليري تا پاي جان بايد ولايت را صَلا داد در هر زمان بايد نداي كربلا داد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میزنم حرف دلِ مردم را حرفِ هر عاشقِ سر در گم را آه چندیست ندیدم قم را شده دلها بخدا تنگِ حرم حرمِ خواهرِ سلطانِ کرم غمِ عالم به دل از هجر نشست شیشه‌ی صبر از این درد شکست دلِ احباب به یک حرف خوش است بانوی قم! بتو از دور سلام بتو از وصله ی ناجور سلام حرمِ قم حرمِ اهلِ وفاست جای جایش چو مزارِ زهراست مَهدِ مهدی و قدمگاهِ رضاست این حریمِ حرمِ اَمنِ خدا... منتظر مانده به دیدار شما @hosenih بارها رد شده ایم از جاده بی تفاوت به چنین آزاده حال، دور از حرمش افتاده شِکوه از حالِ بدِ خویش کنیم گریه بر فالِ بدِ خویش کنیم ناله ی دل اگر ابراز شود بانوی قم به شبِ راز شود گِره از کارِ همه باز شود کیست بانوی جنان؟ معصومه آبروی دو جهان، معصومه بانویی که همه یارش بودند اهلِ قم صبر و قرارش بودند در غم و درد، کنارش بودند داشت از عشقِ رضا جان میداد جان ز هجرِ رخِ جانان میداد گر چه او داغِ برادرها دید کی دگر بر سرِ نِی، سرها دید کی دگر غارتِ معجرها دید کی شده غارت از او خلخالی کی عبورش، شده از گودالی او که خود اینهمه هجران دیده کی تنِ بی سر و عریان دیده کی بخود سیلیِ عدوان دیده آری آن واسطه ی شادیِ قم با شکوه آمده تا وادیِ قم @hosenih او به همراهیِ غمهای رباب کی دلِ شب شده در شامِ خراب کی شده شاهد یک بزمِ شراب لحظه ای طعم جسارت نچشید تهمتِ سختِ کنیزی نشنید وای از دختر زهرا زینب وای از تهمتِ اعدا، زینب! وای از بزم جفا یا زینب صبر از صبر تو فریاد آمد سرِ ببریده به امداد آمد آری ای همسفرِ ثارالله میرسد منتقم آل الله در رکابش، سپهِ جندالله لشکری گِردِ حرم، منسَجمَت تا که گردند همه منتقمَت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e