eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبران، رهبر خطابش می‌کنند سروران، سرور خطابش می‌کنند با زبانِ استعاره، شاعران یاس و نیلوفر خطابش می‌کنند آسمانی‌ها به تقلید از خدا سوره‌ی کوثر خطابش می‌کنند دختر پیغمبر است اما همه عشق پیغمبر خطابش می‌کنند سینه‌چاکان امیرالمؤمنین هستیِ حیدر خطابش می‌کنند با هزار امّـید، اهل معصیت شافع محشر خطابش می‌کنند مثل ساداتـند عاشق‌های او «حضرت مادر» خطابش می‌کنند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ به واژه‌ای نکشیده‌ست منّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سِحرمان بکنند عجوزه‌هایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی دردی است، می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سربلند می‌آیند یک به یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاه یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود کسی که بود به هنگامه مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟ چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟ چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشانْد خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد، که عرش می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان بگذار که در معرکه بی‌سر گردیم با لشکر آفتاب برمی‌گردیم هنگام شهادت است آغاز حیات «ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم»@hosenih@dobeity_robaey
کرمان از داغ حرم که شعله‌ور می‌گردیم در دایرۀ خوف و خطر می‌گردیم ما اُمّت عشقیم و امام ما گفت: «ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم» @dobeity_robaey
🏴 با عرض تسلیت، رباعیات کرمان را در کانال زیر مشاهده نمایید: 🔹 @dobeity_robaey
کرمان خونِ دل ما، آب وضو خواهد شد سجاده‌ی سُرخ ما، رفو خواهد شد هرکس که به آئینه‌ی ما سنگ زده با پاسخ سخت، روبه‌رو خواهد شد@dobeity_robaey
کرمان هر چه از خون عزیزان شد خیابان سرخ‌تر ‏صورت ما شد از این اندوه، هر آن سرخ‌تر ‏فرق بسیار است بین ماندگان و رفتگان ‏هیچ خونی نیست از خون شهیدان سرخ‌تر ‏گاه باید با اشاره از مصیبت حرف زد ‏شد زمینِ شهر، از قالی کرمان سرخ‌تر ‏ای که ما را می‌هراسانی نمی‌دانی مگر! ‏نیست خاک کشوری از خاک ایران سرخ‌تر هم‌مرام با سقیفه، هم‌لباس شمر بود دست قاتل سرخ بود و دست شیطان سرخ‌تر روضه‌ی بی کربلا در مکتب ما رسم نیست حنجری سرخ است اما خنجر از آن سرخ‌تر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان بویِ خدا می‌آید از تو، از نشانت هم ترسیده دشمن از خودت؛ از زائرانت هم سرد است دنیا تا ابد بر عافیت‌جویان تلخ است دنیا تا ابد، بر دشمنانت هم کشتند نورِ روشنت را؛ چند سالِ بعد افروختند آتش به رویِ آشیانت هم خاکِ مزارت خواب را از خصم می‌گیرد ترسيده دشمن از خودت، از زائرانت هم بر ما ببخشا، ما فقط دم می‌زنیم از تو ما نیستیم اصلاً زِ خیلِ عاشقانت هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تقدیم به شهدای کودک کرمان... با عشق تو بر سر مزار آمده بود او با پدرش سر قرار آمده بود غلتید به خون و لالۀ پرپر شد از کودکی‌اش شهید بار آمده بود@hosenih@dobeity_robaey
از شانه‌های چون دماوند تو می‌ترسند؟! یا اینکه نه... از طرح لبخند تو می‌ترسند؟! تو اهل روضه بوده‌ای و این یزیدی‌ها از چشم‌های آبرومند تو می‌ترسند از "کلنا عباسک یا زینب" ات، آری از معنی زیبای سربند تو می‌ترسند این کافران و مشرکان بر روی لب‌هایت از نام نامی خداوند تو می‌ترسند آنها از این خاک عزیزی که حرم خواندی آنها از ایران برومند تو می‌ترسند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان زخم، ارثی‌ست که در سینه‌ی ایرانی‌هاست کشورم پُرشده از داغ سلیمانی‌هاست کشورم تلخ‌ترین حادثه‌ها را دیده‌ست پای این سروِ کهن، خون جوان باریده‌ست چقدر لاله که در خانه‌ی اجدادی ماست پشت هر مرثیه‌ای، غیرت و آزادی ماست باز ابری است هوا تا که ببارند همه سوگواران غم رفتن یارند همه آهِ ما سوخته‌جانان به اثر نزدیک است روز خون‌خواهی و جبران چقدر نزدیک است مرد میدان خطر رفت، ولی هست هنوز و چه غم؟ مالک اگر رفت، علی هست هنوز که به یک‌ گوشه‌نگاهش همه جان می‌گیریم انتقام از همه‌‌ی شب‌زدگان می‌گیریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان دوباره جاریِ خون است و داغ در پیِ داغ شهید بعدِ شهید و فراق پشتِ فراق دوباره باغِ شهادت به گل نشسته، ببین چه لاله‌های غریبی دمیده در دلِ باغ... ز زائرانِ مزارِ تو نیز می‌ترسند چرا که لایتناهی‌ست قدرتِ عشّاق! سپاهِ دشمنِ بزدل کجا و جبهه‌ی حق ببین حکایتِ خورشید و کورسوی چراغ کجا ز بالِ مگس بشکند پرِ ققنوس کجا عقاب بترسد ز قارقارِ کلاغ به کورچشمیِ دشمن، قرارِ ما یک و بیست، سرِ مزارِ شهیدِ فرودگاهِ عراق * * بیا بیا گلِ زهرا، بیا پناهِ جهان! بیا شها که جهانی بگیرد از تو سراغ... بیا پناهِ جهان! تا جهان نبیند... آه که باز جاریِ خون است و داغ در پیِ داغ... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان خبر پشت خبر، غم روی غم ریخت به ذهنم باز شعر محتشم ریخت زنی دیدم، دلِ گم‌گشته‌ای داشت گلی در زیر پا دیدم، دلم ریخت در این غم، از غیوری دم گرفتم: «صبوری طرفه خاکی بر سرم» ریخت صبوری تا کجا؟ تا کی؟ چگونه؟ مگر این خصم، خونِ خلق، کم ریخت؟ زمین لرزید، آه! آوار، هاوار! به روی خاک‌ها خرمای بم ریخت زبانم لال شد از داغ کرمان دوباره بغض بر دستِ قلم ریخت به پا خیز، ای عموی اهل ایران! حرامی بعد تو دور حرم ریخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان به نفس‌های بی‌قرار سلام به خبرهای داغ‌دار سلام ای اناری که دانه‌دانه شدی! ای شهیدان بی‌شمار! سلام خون‌تان رود رود در جریان رودهای ادامه‌دار! سلام ما از این چیزها نمی‌ترسیم به گلوله، به انفجار سلام به مزار شهید قدس، درود به شهیدان این مزار، سلام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کرمان هستیم همه همیشه مدیون شهید شیدای شهید و روی گلگون شهید «جمهوری اسلامی ایران حرم است» جاری شده باز در حرم خون شهید ✍ @hosenih@dobeity_robaey
کرمان در آرزوی شهادت بهترین راه است؛ آری بهترین پایان چه فرقی می‌کند بغداد باشد یا همین کرمان چه بر من آمده امشب که خواب از خاطرم رفته تورق می‌کنم تاریخ را در دفتر انسان همیشه ظلم بوده، شمر بوده، کربلا بوده همیشه بوده در تاریخ ردّ پای خون‌خواران بیا حق را بگو و حنجرت را نذر راهش کن بیا تا حق بگیرد باز در اندیشه‌ات جریان خیابان را اگر دیدی که سرخ‌ از خون یاران‌ست شبیه کوه باش و باش مردی در دل میدان مقاوم باش در راه و بسوزان ناامیدی را خدا را یاد کن در لحظه‌های سختی و هجران «شهادت هست» یعنی آسمان بر ما نظر دارد «شهادت هست» یعنی باز برکت، باز هم باران «شهادت هست» پس ما زنده‌تر خواهیم شد آری «شهادت هست» تا غم‌های این دنیا شود جبران شهادت راه خود را تا تو پیدا می‌کند آخر چه فرقی می‌کند بغداد باشی یا همین کرمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷برای مداح اهل بیت که در به رسید. بر گونه‌ات از آتش غم شبنم بود چون عهد قدیم تو، دلت محکم بود ای حنجره‌‌ات حنجره‌‌ی داغ حسین نام تو «شهید» در کنارش کم بود@hosenih@dobeity_robaey
تقدیم به دنبال رسالت خودت می‌رفتی بی‌تاب سعادت خودت می‌رفتی گفتی به زیارت شهیدان بروم آری به زیارت خودت می‌رفتی@hosenih@dobeity_robaey
کرمان از ساغر سرمست‌ها میخانه پُر شد با باده‌ی عاشق‌کُشی پیمانه پُر شد این قصّه‌ی دل‌دادن از افسانه پُر شد دور مزار شمع، از پروانه پُر شد ای خوش‌به‌حال آنکه دنیا را رها کرد در راه صحن جانفدا جان را فدا کرد ای کاش در این جانفشانی جای ما بود بر رویِ میم مرگ، ردِّپای ما بود شوق شهادت مشق هر انشای ما بود این خطِّ مشی حاج‌قاسم‌‌های ما بود در خون خود غلتید هرکس، رو سپید است آنکه به پای یار می‌میرد، شهید است گرچه وطن آئینه‌ی آهِ درون است قالیچه‌ی کرمانی ما غرق خون است در اصل، این پایان سرفصل جنون است کاخ یهودی‌ها به زودی سرنگون است باید که مُشتی در دهان غم بکوبیم باید که اسرائیل را درهم بکوبیم تصویری از عرش معلّیٰ دارد این خاک در کاسه‌ی تن، روح دریا دارد این خاک عاشق‌ترین سربازها را دارد این خاک سیّد رضیِ موسوی‌ها دارد این خاک در خاک و خون فریاد زد: دشمن بداند! هیهات پشت رهبرم خالی بماند در معبد لاهوتیان قدّیسه زهراست سرچشمه‌ی توحید، چشمِ خیس زهراست بر سردر هفت‌آسمان تندیس زهراست "پای ولی ماندن" همان تدریس زهراست در مکتب زهرا ولایت اصل دین است تنها علیِ او امیرالمؤمنین است! با اینکه از داغ عزیزان سربه‌زیریم در جنگ با کفتارها مانند شیریم لبیک‌گویان مُریدان غدیریم ما پای کار پاسخِ سخت امیریم سیّدعلی لب تر کند، کافی‌ست والله تا لشکرش محشر کند، کافی‌ست والله ما ملت جنگیم، غیرت‌دوست هستیم مرد نبردیم و شهادت‌دوست هستیم یکتا‌پرستانیم، وحدت‌دوست هستیم مشهد نشان داده ولایت‌دوست هستیم این بیشه، جولانگاه شیران نام دارد این خاکِ سلطان‌ است، ایران نام دارد جنگیدن ما ریشه در اعصار دارد صهیون همیشه بیم از پیکار دارد این قوم، ترس از حیدر کرار دارد تیغ علی با اهل خیبر کار دارد دروازه‌ی خیبر ز جا کنده است حیدر این گنبدِ آهن که چیزی نیست دیگر در چشم ما نور شعف را می‌شود دید رزمنده‌های جان‌به‌کف را می‌شود دید تیری که خورده بر هدف را می‌شود دید از مسجد الاقصی، نجف را می‌شود دید پای برهنه می‌توان این جاده را رفت این اربعین از غزّه باید کربلا رفت مجنون عاشق‌پیشه‌ام، لیلا حسین است شیرین‌ترین ذکر لب ما یا حسین است حشر تمامیِّ شهیدان با حسین است پایان هر شعری گریز ما حسین است لب‌تشنه‌ای که نیزه جای آب‌ها خورد پیراهنش را چکمه‌پوشی بی حیا بُرد ای کاشکی بال و پرش را جمع می‌کرد قومی می‌آمد پیکرش را جمع می‌کرد خونا‌به‌های حنجرش را جمع می‌کرد انگشت بی انگشترش را جمع می‌کرد نزدیک جسم درهمش جز روستا نیست شکر خدا این دِه بدون بوریا نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم کربلا غیر از اطاعت نیست، یاران العجل! در مسیر جمکران باید جمارانی شویم پای درس فاطمه آموختیم این عشق را در غدیر معرفت با شوق قربانی شویم صبح نزدیک است این شام پریشان‌حال را باید اکنون عازم پیکار پایانی شویم من ز لبخند شهیدان اینچنین فهمیده‌ام دشمنان مورند... ما باید «سلیمانی» شویم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شهید کرمان رسیدند از غروبِ جاده مهمان‌های بسیاری ببین! جمع‌اند اطرافت پریشان‌های بسیاری هوا بوی جدایی می‌دهد در موسم دیدار افق ابری‌ست، در راهند باران‌های بسیاری تو خویشاوندی دیرینه‌ای با رودها داری به دریای تو می‌ریزند جریان‌های بسیاری نگاهت چلچراغ مسجد و دیر و کلیسا بود به تو روشن شده چشم شبستان‌های بسیاری از آن روزی که شهر آمادهٔ تشییع زخمت شد چراغانِ غمت مانده خیابان‌های بسیاری تو ای تا بوده و هست آشنا با سبزِ فروردین! گذشت از باغِ ما بی تو زمستان‌های بسیاری چرا گلدان شکست و گل‌ترین‌ها سرخ پوشیدند؟ چرا در خون خود غرق‌اند ریحان‌های بسیاری؟ به شوق آسمان از غزه تا بیروت، تا کرمان کبوتر می‌شوند این‌روزها جان‌های بسیاری بگو با دشمنان از اقتدار آه مظلومان کماکان پیش رو دارند طوفان‌های بسیاری… ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به آتشت کشیده است باز بغض تازه‌ای نشسته است بر دل صبور تو گدازه‌ای شکسته است شیشهٔ زلال خاطر تو را به خاک و خون کشیده دست کینه زائر تو را به یک اشاره شعله زد غمی عمیق بر زمان زمین دوباره سرخ شد، شکست بغض آسمان چه بال‌ها که باز شد از این دیار با صفا چه مرغ‌های عاشقی که پر زدند تا خدا تو حاج قاسمی، همیشه چاره‌ساز بوده‌ای تو حاج قاسمی که میهمان‌نواز بوده‌ای تو آشیانه‌ای برای جان هر کبوتری تو آشنای از قدیم لاله‌های پرپری سر تو سر سپردهٔ صراط مستقیم شد خوشا سری که در کنار پیکرت مقیم شد خوشا چنین نماز عشق با اذان چشم تو خوشا چنین پریدنی در آسمان چشم تو قسم به داغ‌های مانده در گلوی روزگار قسم به آن شرار رفتنت که هست ماندگار به اشک‌های کودکی که خیره شد به مادرش به آن جوان که سوخته‌ست از غم برادرش به خون آن مسافری که با تو روسپید شد به آرزوی زائری که عاقبت شهید شد به جان عاشقان تو نیامده هراس، نه ادا نگشته است حقِ واژهٔ تقاص، نه چه تیره‌روز دشمنی که برده آبروی خود که باب گور را کنون گشوده است روی خود چهار سال می‌شود که در گِل است پایشان جهنم است گوشه‌گوشه منطقه برایشان به چشم‌های کورشان نیامده است خواب خوش که از گلویشان فرو نرفته است آب خوش قسم به قطره‌قطره خون پاک آسمانیان تقاص می‌دهید پیش دیدهٔ جهانیان شهید قدس باز از شما لجام می‌کشد که خون ملت حسین انتقام می‌کشد اگرچه زخم و داغِ کینه بر تو کم نیامده وطن! به سرو قامت تو هیچ خم نیامده * * به هوش باش هموطن! به هوش باش جان من! حقیقت است گوش کن، بگو بگو به مرد و زن همان که غیر تیغ و خون به میهنت نشان نداد به کودکان بی‌گناه غزه هم امان نداد از آن بهارِ پیش رو به ما نشانه‌ای بگو برای گریه‌هایمان کجاست شانه‌ای؟ بگو قسم به حق، سپیده می‌دمد بهار می‌رسد که انتظارها به سر رسیده، یار می‌رسد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e