eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
323 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به این امید که تو می‌دهی جواب، حسین سلام‌ داده به تو هرکه خورده آب، حسین به شوق گریه برای مصیبتت دارد چهارفصل گل چشم من گلاب، حسین به آبروی همین چندقطره، محترمم به‌روسیاهی من گریه زد نقاب، حسین به پادشاهی عالم نمی‌کنم میلی چرا که نوکر تو می‌شوم خطاب، حسین بتاب بر من آلوده و بسوزانم چرا که پاک‌کننده‌ست آفتاب، حسین اگر بَدم، اگر آلوده‌ام، تو سرورمی که من جوانم و تو سیدالشباب، حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره عرض‌‌ ِادب، عرض‌ ِ احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود "سلام از دور" سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟ ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور... منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌ِبام، از دور! اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شوقی نمانده در دل ما جز هوای دوست بار سفر ببند، خراسانم آرزوست... من رعیتی دهاتی‌ام و دورم از حرم صحن‌وسرای حضرت سلطانم آرزوست دلتنگ روی حضرت خورشید در شبم کُنج حیاط، دیدن ایوانم آرزوست از چشمه‌های روشن اذکار مختلف در این حریم ذکر "رضا جان"م آرزوست مست است هرکه آمده یک‌بار در حرم مستی در این حریم دوچندانم آرزوست گفت: از مقام شوق چه‌می‌دانی ای رفیق؟ گفتم: رفیق آنچه نمی‌دانم، آرزوست...! لطف عیان ایزد منّان تویی و من لطف عیان ایزد منّانم آرزوست بی‌برگ‌وبر درختم و در خواب غفلتم پایان فصل سرد زمستانم آرزوست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آن که کاروبار تو مشکل‌گشایی است در آستان لطف تو کارم گدایی است از بس که مهربان و رئوفی برای تو فرقی نکرده است که زائر کجایی است دیدیم در نگاه بلند کبوتران در این حریم، اوج اسارت رهایی است ما صاف‌و‌ساده در طلب دیدن توأیم آقا قبول کن، دل ما روستایی است دل‌های عاشقان بلادیده‌ی تو را از هرچه غیر دوست امید جدایی است ما از عدم به عشق تو رفتیم در وجود پیش از الست قِدْمت این آشنایی است تنها نه این که حج فقیرانی ای امام هرکس که زائر تو شود کربلایی است شایسته‌ی ثنا تویی و در ثنای تو اول کسی که شعر سروده سنایی است «دین را حرمی‌ست در خراسان دشوار تو را به محشر آسان از جملهٔ شرط‌های توحید از حاصل اصل‌های ایمان همواره رهش مسیر حاجت پیوسته درش مشیر غفران مهرش سبب نجات و توفیق کینش مدد هلاک و خذلان از حرمت زائران راهش فردوس فدای هر بیابان ای کین تو کفر و مهرت ایمان پیدا به تو کافر از مسلمان در دامن مهر تو زدم دست تا کفر نگیردم گریبان» وقتی که مادر و پدرت شمس و نجمه‌اند پر واضح است حاصل‌شان روشنایی است از تو رسیده است به هر بی‌بها، بها... هر شیخ در جوار تو شیخ بهایی است با دست خالی آمدم و دست پُر شدم سهم من از زیارت تو این رباعی است؛ دل خسته و روسیاه، با بار گناه افتاده دلم به راه، با بار گناه «چون ذره پِیِ کسب فروغ از خورشید رفتم به پناه شاه، با بار گناه...» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا امام رضا جان... دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور@dobeity_robaey
در مسیر اوج، بال و پر نمی‌آید به ما جز کفن پیراهنی دیگر نمی‌آید به ما اوج ما، معراج ما، در خاک‌وخون غلتیدن است پس در این پرواز دیگر سر نمی‌آید به ما ما به‌تنهایی خود عمری‌ست عادت کرده‌ایم جمع ما جمع است، پس لشکر نمی‌آید به ما گرچه در میدان مینِ نفس رفتن مشکل است گیر کردن پشت این معبر نمی‌آید به ما در میان معرکه تا صحبت از جان‌بازی است پس یقیناً دستک و دفتر نمی‌آید به ما چون در این عرصه فقط گمنام بودن شهرت است ننگ سالم ماندن پیکر نمی‌آید به ما سر به سر در پای عهد خویشتن سر می‌دهیم نه! نماندن پای این کشور نمی‌آید به ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد... ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد @hosseinieh_net
عدالت در میان مردمی برپا اگر باشد چه‌جای عیب اگر سهم فقیران بیشتر باشد؟ برای شاه «با رعیت نشستن» فخر خواهد بود اگر حتی غذای سفره‌‌ها خون جگر باشد کسی پیدا نخواهد کرد توفیق سعادت را مگر بیداری‌اش بسیار و خوابش مختصر باشد چگونه خواب راحت داری ای فرمانروا؟ وقتی که چشم یک‌نفر از زیردستان تو تر باشد...؟ نه طوفان...!، باد درمی‌آورد از جا درختی را که با خون آبیاری شد، ولی بی‌برگ‌وبر باشد «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» یعنی مرد در میدان برای دشمنان باید که چون تیغ دوسر باشد سکوت لاله‌ها اینجا صدای روشنی دارد نباید خون سربازان کشور بی‌ثمر باشد :: «رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر "یا ایُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر" حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حدّاکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر این گوشه‌چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پُر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر "دارایی جواد به منزل نمی‌رسد" درباره‌ی تو ساخته ضرب‌المثل فقیر این بیت‌ها گدای جوادالائمه‌اند با این نیّت ردیف شده در غزل فقیر یابن‌الحسن! به نیّت تعجیل در ظهور "الغوث" دم گرفته غنی، "العجل" فقیر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبِ عروسی‌تان آسمان مصفّا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرار غم و ماندن خوشی‌ها شد که بین عرش خدا بزم شور برپا شد "دلم ز پرده برون شد، کجايی ای مطرب؟" هوا هوای جنون شد، کجايی ای مطرب؟ رمق به جان غزل‌ها دميده شد امشب جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب همين‌که صحنه‌ی اين عقد ديده شد امشب ندا رسيد که "عشق آفريده شد" امشب " معاشران! گره از زلف يار باز کنيد " به سمت فاطمه‌ و‌ مرتضی نماز کنيد زمان بخشش هر اشتباه آمده است شب سياه به پايان راه آمده است به شام تار، هوای پگاه آمده است شب عروسی خورشيد و ماه آمده است "دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش‌باد" که غنچه گل شده با نغمه‌ی مبارک‌باد شب وصال دو دل‌داده و دو دل‌بند است به اين دليل دل کل خلق خرسند است لب رسول از اين عقد، غرق لبخند است که عاقدِ علی و فاطمه خداوند است "سرود مجلس امشب فلک به‌رقص آرد" از آسمان گل ياس و سپيده می‌بارد دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر که نيم آن شده زهرا و نيم با حيدر ولی رساند خدا اين دو را به هم‌ديگر زبان شاعر از اين وصف الکن است آخر... "به پير ميکده گفتم که: چيست راه نجات؟" نوشت: "نذر ظهور گل علی صلوات" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سیاهی زینت‌ شب نیست، شب‌را زینت از ماه است اگر هادیِ او باشی خوشا هرکس که گمراه است من از آیینه‌ی "بَل هُم أَضَل"ها خوب فهمیدم از انسان برتر آن حیوان که از شأن تو آگاه است هزاران ابن‌اَکثَم از حضورت فیض می‌بردند که ریگی در میان کوه چیزی کمتر از کاه است تویی بالاتر از بالا و ما پایین‌تر از پایین میان ما و تو بیش از زمین تا آسمان راه است نخواهد رفت تا معراجِ درک تو خیال ما که نخل قدر تو بالا و دست عقل کوتاه است تمام گوش‌ها را تشنه‌ی جام سخن کردی که‌ در دنیا هرآن‌چیزی‌که شیرین‌است دلخواه‌است به هر تصویر از آیینه‌های "جامعه" خواندیم که هر معصوم یک آیینه‌ی شفافِ الله است روایات شما آنقدر دل‌برده از این شاعر که تنها از مضامین شما دم می‌زند تا هست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف... ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را... بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگ‌اند رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر ندیده هیچکس جز لحظه‌ی سجده فرودش را خودش را مرکب طفل یتیمی می‌کند مردی که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را چه‌می‌کردیم اگر این ذکر در دنیای‌مان کم بود؟ جهان بی‌نام زیبای "علی" مثل جهنم بود اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش نمی‌سوزم که از عشق علی دارم به جان آتش به آتش می‌کشم خود را و از خود می‌زنم بیرون که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش خودش عمری‌ست که در شعله‌های کینه می‌سوزد کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش اگر از هرکسی -غیر از علی- دم می‌زدم، بی‌شک به چشم خویش می‌دیدم که دارم بر زبان آتش کجا آتش گلستان بقا می‌شد بر ابراهیم اگر مولا نمی‌فرمود اذنش را بر آن آتش همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد می‌اندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش اگر از اهل دوزخ یک‌نفر یک یاعلی می‌گفت؛ به یُمن نام او خاموش می‌شد ناگهان آتش برای دوستانش می‌شود عرش خدا تزئین برای دشمنانش می‌شود هفت‌آسمان آتش ندارد هیچ‌کس غیر از تو این شأن‌ و شجاعت را قرائت کن برای خلق آیات برائت را بساط غصه را از هر دلی برچیده‌ای مولا که دنیا شاد شد هربار که خندیده‌ای مولا زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما تو مثل ماه بر شب‌های آن تابیده‌ای مولا از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر در عالم قبله‌ی دل‌های ما گردیده‌ای مولا تو عین‌الله ناظر بوده‌ای یعنی به چشم دل خدا را قبل و بعد هر عبادت دیده‌ای مولا کسی با دست‌خالی رد نشد از آستان تو که حتی در نماز انگشتری بخشیده‌ای مولا لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائل‌ها اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیده‌ای مولا چه شب‌ها که دعای خیر کردی آن کسانی را که عمری بابت رفتارشان رنجیده‌ای مولا نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این تو در چشم جهان خواب خوش نادیده‌ای مولا جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود رها کن جسم را یک‌لحظه و جان را تماشا کن علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او صفا بنگر، فُتوت بین و ایمان را تماشا کن چو دیدی نعره‌ی "هل مِن مبارز؟" می‌زند در جنگ یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن یکی پرسید از پیغمبر خاتم، عبادت چیست؟ علی را دیده و فرمود: ایشان را تماشا کن کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی علی‌جان را، علی‌جان را، علی‌جان را تماشا کن از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ می‌بینیم برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن برای دیدن مولا هزاران بار می‌میریم اگر هرشب به‌شوق وعده‌ی دیدار می‌میریم نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می‌رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن‌الله یاری از تو می‌جوییم و می‌گوییم ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه اگر هم خطبه‌ی بی‌نقطه و هم بی‌الف داری پر است این آستینت از الف‌، آن آستین نقطه تویی آن نقطه‌ای که رفته زیر باء بسم‌الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول، تویی آخر، که در محشر سؤالی را جوابی نیست جز نامِ امیرالمومنین . می‌آید یک‌نفر مثل تو از نسل تو ای مولا نخواهد شد کم‌وبیش از همه ارکان دین نقطه می‌آید تا جهان یک‌بار دیگر با علی باشد شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در این مسیر نه از جان‌مان می‌اندیشیم نه از موانع ایمان‌مان می‌اندیشیم به سرفرازی این خاک، عهد خون بستیم به استواری پیمان‌مان می‌اندیشیم برای این‌که بدانیم حق فقط با ماست به دشمنان فراوان‌مان می‌اندیشیم در این تلاطم امواج سهمگین بلا به سرو در دل طوفان‌مان می‌اندیشم قسم به‌خون شهیدان که ضامن وطن‌اند به امن بودن میدان‌مان می‌اندیشیم خلیل‌وار در آتش نشسته‌ایم و خوشیم افق افق به گلستان‌مان می‌اندیشیم شروع ساخت فردا که رأی امروز است به دست ماست، به پایان‌مان می‌اندیشیم به عشق پرچم سرخ و سفید و سبز وطن به سربلندی ایران‌مان می‌اندیشیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت رویداد (٢۴ ذی الحجه) هم جن بیاورید، هم انسان بیاورید یک لشکر بزرگ به میدان بیاورید از سنگ‌های سخت که بالای کوه‌هاست تا ریگ‌های ریز بیابان بیاورید هم مردهای جنگی و یل‌های غول‌کُش هم اسب‌های سرکش تازان بیاورید آورده‌اید هرچه که در چنته داشتید اما اگر کم است، دوچندان بیاورید من با کتاب وحی اگر آمدم، شما صدها هزار حجت و برهان بیاورید من با علی و فاطمه و بچه‌هایشان اما شما سپاه فراوان بیاورید ما پنج تن کفایت اهل زمین کنیم حتی اگر هزار هزاران بیاورید این معجزه به معنی اتمام حجت است وقتش رسیده است که ایمان بیاورید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مانند حر و مثل حبیب و چنان زهیر هرکس که ماند پای تو شد عاقبت‌به‌خیر وقتی که دست‌گیر دوعالم فقط تویی حاشا اگر غلام تو مایل شود به غیر در مسلک و مرام تو پیر و جوان یکی‌ست فرقی نمی‌کنند علی‌اکبر و بُریر جهل از دو جبهه با تو به پیکار می‌شتافت گاه از بنی‌امیه و گاه از بنی‌زبیر قوم یهود نیز برای ادای دِین گاهی گرفته‌اند به لب ذکر یاشُبیر دیگر شبیه امّ‌وهب‌ها ندیده است چشم زمانه هرچه در آفاق کرده سِیر حتی مسیح در غم تو گریه می‌کند وقتی سر بریده‌ی تو می‌رسد به دِیْر با هر سلام زائر کرببلا شدیم این راه را رسانده به دستان ما سُدِیر 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در بساط ما بجز غم نیست، از ما غم بخر خوب‌و‌بد فرقی ندارد پیش تو، درهم بخر اهل تو هستیم، اهل کم‌فروشی نیستیم ما زیاد آورده‌ایم، اما تو از ما کم بخر... دم به دم از داغ تو دم می‌زنیم و دلخوشیم لطف کن از این همه اندازه‌ی یک‌دم بخر جنس نامرغوب در هرحالتی بی‌مشتری‌ست جنس خوبی نیستیم، اما تو ما را هم بخر چشم ما دریا به دریا در غم تو گریه کرد تو از این دریای بی‌پایان ما نم‌نم بخر ما اگر اهل شما باشیم آدم می‌شویم پس تو ما را لااقل اهلی کن و آدم بخر مادرم شوق محرم را به من آموخته است اول این ماه می‌گوید؛ "برو پرچم بخر..." ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔥 پیشنهاد ویژه • کتاب تیغ ۷۲ دم (مجموعه ۷۲ شعر عاشورایی) [با رویکرد اجرا در هیئات مذهبی] [مطابق با موضوعات شب‌های محرم] قیمت نسخه الکترونیک: ۵۹,۰۰۰ شاعر؛ انتشارات عصر صادق قم • ناشر نسخه الکترونیک: مدرس۸ لینک تهیه کتاب: https://zarinp.al/607909
هر جای کربلا دارد نشان تربت اعلای کربلا ما را که خواهشی در سینه نیست غیر تمنّای کربلا کور است در جهان چشمی که نیست محو تماشای کربلا خاکی بهشتی است این است رمز و راز معمای کربلا در راه اربعین پی برده‌ام به معجزه‌ی چای کربلا با وعده‌ی ظهور سبز است راه روشن فردای کربلا گریان که می‌شویم در چشم ماست صحنه‌ی زیبای کربلا :: گریه به سود ماست یک قطره اشک ضامن یوم‌الورود ماست پای غم توأیم این‌غم‌ همان‌ غم‌است که بود و نبود ماست این غم که از ازل در جان ما و باور ما و وجود ماست با این همه، خوشیم از ریشه‌ی محبت تو تار و پود ماست ما اهل سجده‌ایم تا خاک کربلای تو مهر سجود ماست ذکر حسین شد ذکری‌ که لحظه‌ی غم‌وشادی سرود ماست در این مسیر سخت دریای کربلای تو پایان رود ماست :: جز غم عزیز نیست پای غم تو شادی عالم عزیز نیست ما اهل گریه‌ایم گریه‌کن تو پیش خدا کم عزیز نیست در چشم‌های ما کوثر که‌هست چشمه‌ی‌ زمزم عزیز نیست جان‌ها فدای تو در امتحان‌ِ عشق تو جان‌ هم عزیز نیست با تو خوش‌است عمر اما بدون لطف تو یک‌دم عزیز نیست کل کتاب‌ها اندازه‌ی لهوف و مقرّم عزیز نیست چون ماه‌ عشق‌ توست ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست... :: آرامشم حسین ناز تورا به جان‌ودلم می‌کشم حسین تنها نه صبح من خیس‌است هرشب از غم‌ تو بالشم حسین ابرم که بوده است نام تو بهترین سبب بارشم حسین طوفان شده‌ست و من در زیر پرچم تو در آسایشم حسین با تو بهشتی‌ام بی‌تو اگرچه لایق فرسایشم حسین علمم خدایی است وقتی که می‌شود همه‌ی دانشم حسین رزق مرا بده غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین؟ :: تنها نه غم گریست نام حسین را که نوشتم قلم گریست اشکی نداشت چشم آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است آن چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست در بین روضه‌ها خوشبخت آن‌کسی که به‌یاد حرم گریست در راه کربلا گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست شافی محشر است چشمان ما برای تو با این رقم گریست حسرت زیاد خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 «ابوالعباس حمیری» از علماء و محدثین قرن سوم و چهارم هجری در کتاب «قرب الاسناد» به نقل از «ابوالبختری» می‌نویسد: امام جعفر صادق (ع) به نقل از پدرشان امام باقر (ع) فرمودند: «أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ علیه‌السلام  فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ» ترجمه:امام حسین علیه السلام هر شب‌ جمعه به‌ زیارت امام حسن علیه السلام می‌رفتند. 📚قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹ وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشابه‌حال هرآن‌کس که شاعر حسن است تمام خلق شب‌ جمعه کربلا هستند ولی حسین شب‌ جمعه زائر حسن است  ↳ @hosseinieh_net
نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه کرببلا روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست :: فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای علی‌اکبرم گریست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چراکه حضرت مشکل‌گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه‌عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جمله‌جمله‌ی «یا کاشِف‌َالکُروب» قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین کسی که شد همه‌چیزش فدا اباالفضل است شدم اسیر تو و مادرم به‌من آموخت دوای درد گرفتارها اباالفضل است چه ترس دارد از آتش؟ چه ترس از دوزخ؟ اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است خود امام زمان گفته است می‌آید به‌مجلسی که درآن ذکر یااباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام‌زمان که‌هست حضرت‌ صاحب‌عزا امام‌زمان فقط نه گردش چرخ جهان به دستش بود که اختیار زمین و زمان به دستش بود فقط نه این که علمدار خیمه‌گاه حسین عمود خیمه‌ی هفت‌آسمان به دستش بود کریم بود شبیه برادر و پدرش که چشم خواهش هرناتوان به دستش بود به تیر اخم اباالفضل در کمین افتاد سپاه دشمن اگرچه کمان به دستش بود به قصد جنگ نیامد، ولی اگر می‌خواست به ضربه‌ای سر هر پهلوان به دستش بود دل تمام حرم بود قرصِ بودن ماه هرآن‌زمان علم کاروان به دستش بود تمام آبرویش مشک آب شد، وقتی نگاه العطش کودکان به دستش بود از آستانه‌ی هرچشم، اشک را برداشت خبر رسید اباالفضل مشک را برداشت شبیه باز شکاری که رو به علقمه رفت هزار چشم به همراه او به علقمه رفت سلاح غیرت خود را به تن حمایل کرد به اشک‌چشم و به بغض‌گلو به علقمه رفت دخیل بست به مشکش نگاه اهل حرم هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت «وَ إن یَکاد» نشسته‌ست بر لب همه، چون میان چشم‌ونظرها عمو به علقمه رفت آهای دشمن اگر ذره‌ای شرف داری! به‌هوش‌ باش که با آبرو به علقمه رفت چه حکمتی‌ست که هرکس به‌جنگ می‌آمد برای کشتن او با وضو به علقمه رفت؟ ندای «اَدرِک اَخا» هم حکایتی دارد اگرکه عاقبت این گفتگو به علقمه رفت گریز آخر هر روضه‌خوان همین شد؛ آه... عمود خیمه‌ی ما نقش بر زمین شد؛ آه... گذشته است در اين داغ آب از سر آب که آب هم شده شرمنده در برابر آب دوباره روی دل آب ماند داغ لبش چرا که تشنه‌ی لب‌های اوست حنجر آب هنوز مزّه‌ی آن جرعه مانده در دهنش که ريخته‌ست به‌دست خودش به‌ساغر آب همین که قطره‌ی اشکش به‌روی آب افتاد نشست زخم عمیقی به روی پيکر آب گرفته بود سرش را به روی زانویش کنار علقمه با اضطراب مادر آب چه پيش آمده در علقمه مگر؟ که شده است «خجل‌کننده‌ی عباس» نام ديگر آب به مشک تیر زدند و فرات با خود گفت: اگر خجل شده عباس، خاک بر سر آب فرات و مشک و علم نیز روضه‌خوان شده‌اند شریک داغ غم صاحب‌الزّمان شده‌اند... به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش «وحید و فرید و طرید» خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام شهیدان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز در این حسینیه‌ها لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که دم انتقام سر برسد که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امید آخر دل‌های بی‌قرار حسین «مرا هزار امید است و هر هزار» حسین به کوهِ امنیت و بندگی رسید سریع به‌کشتی تو هرآن‌کس که شد سوار حسین تویی که شأن نزول «تبارک‌اللّه»ی به‌خلقت تو خدا کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکری‌ات نیست کاروبار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناه‌کارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به‌من داده اعتبار حسین از این‌ محبّت و این‌ عشق و این‌ حسینیه‌ها هزارشکر که «لایمکن‌الفرار» حسین اگر حبیب به عشقت دوبار جان داده‌ست هزار جان بده تا من هزاربار حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بابا خوش‌آمدی دیر آمدی به دیدنم اما خوش‌آمدی اینجا خرابه است ای‌خاکی! ای‌مسافر صحرا! خوش‌آمدی ویران‌نشین شدم مهمان من! برای تماشا خوش‌آمدی تنهاترین من حالا به دیدن من تنها خوش‌آمدی! هرچند بی‌سری اما مشخص است سراپا، خوش‌آمدی در دشت دیدمش پس در مقام زائر زهرا خوش‌آمدی بغضم امان نداد حرفی دگر بگویمت، الّا؛ "خوش‌آمدی" :: بی‌ما چه می‌کنی؟ بابای من به نیزه‌ی اعدا چه می‌کنی؟ ای ماه شام تار! در آسمان روشن نی‌ها چه می‌کنی؟ اصغر که رفتنی‌ست بهر دوجرعه آب تمنا چه می‌کنی؟ با گریه کعبه گفت: یابن‌الحرم به دِیْر و کلیسا چه می‌کنی؟ چوب است پاسخت بر روی نیزه‌ها مگر آوا چه می‌کنی؟ ای تشنه‌لب! بگو با داغ تشنه‌رفتن سقّا چه می‌کنی؟ حالا به هوش باش گفتی که دخترم تو بگو تا چه می‌کنی! :: تا زجر می‌کشم هی فکر می‌کنم که چرا زجر می‌کشم؟ از کاروان جدا از اهل کاروان که جدا زجر می‌کشم در شام و کوفه نه! بعد از تو -آه- در همه‌جا زجر می‌کشم از صبح تا به شب یا زخم می‌شمارم و یا زجر می‌کشم بالا نمی‌رود دستم، اگر که‌وقت دعا زجر می‌کشم از ترس کعب‌ نی آهسته و بدون صدا زجر می‌کشم این کل روضه است: چون زجر می‌کشید مرا، زجر می‌کشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو به عشق بخواند کمی رساله‌ی ما را که احترام کند مرجع سه‌ساله‌ی ما را هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند سپرده است خدا دست تو سلاله‌ی ما را چه افتخار بزرگی‌ست این که از دم خلقت سند زدند به عنوان تو قباله‌ی ما را یقین که اهل سعادت نمی‌شدیم، که جز تو کسی نگفت به ما فرق چاه‌وچاله‌ی ما را فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی که گوش کس نشنیده‌است آه‌وناله‌ی ما را بریده بود دل ما از آستانه‌ی رحمت که گریه بر تو روا کرد استحاله‌ی ما را گدای هیچ‌کسی نیستیم غیر تو بی‌بی که دست لطف تو پُر می‌کند پیاله‌ی ما را بهشت قسمت ما می‌شود اگر که رقیه به دست کوچکش امضا کند حواله‌ی ما را همان که لطف و بزرگیش سهم اهل‌زمین شد ولی به جور ستم‌پیشگان خرابه‌نشین شد :: هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه مسیح نیزه‌نشینم! خوش‌آمدی به خرابه چه‌خوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن چه‌خوب داشتی ای ماه، مقصدی به خرابه دوباره آیه‌ی قرآن بخوان که از نفحاتت وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ای‌سر؟ چرا که از تو نمانده به‌جا ردی به خرابه مرددی سر ماندن به احترام دل من اگر هرآینه در رفت‌وآمدی به خرابه چقدر فاصله افتاده است بین من و تو که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه خوش‌آمدی که خوش‌آمد مرا رسیدن بابا که آرزوی دل دختر است دیدن بابا :: همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه شده‌ست با تو برآورده آرزوی رقیه دلیل اصلی آن ای عمو! نبودن آب است گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه دوباره راه مغیره رسیده است به مادر همین که زجر می‌آید به جست‌وجوی رقیه دلم خرابه‌نشین شد، از آن زمان که شنیدم که یک‌خرابه گرفته‌ست رنگ‌وبوی رقیه برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه صدای هاتفی آمد که خواند مرثیه‌ای را: " فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه سری به‌نیزه بلند است رو‌بروی رقیه خدا کند که نباشد سر عموی رقیه" دوباره در دل صحرا غزل به‌بار می‌آید به احترام تو روزی که آن سوار می‌آید 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حُسن، شرح خصائل حسن است ماه، عکس شمایل حسن است چون کرم لطف کامل حسن است هرکه شاه است، سائل حسن است با حسن من نمانده‌ام تنها پس نماندم به‌وقت غم تنها او کریم است؟ نه، کرم تنها کارِ خدامِ منزلِ حسن است شد نثارش درود هر شیعه او شد به سود هر شیعه شک‌ ندارم وجود هر شیعه همه از باقی گِل حسن است در معانی و در بیانِ خدا شد زبان حسن زبانِ خدا معجزات پیمبرانِ خدا قطره‌ای از فضائل حسن است در کرامت به شهرتِ غایی تا رسیده به عالم آرایی تازه گفتند: حاتم طایی از گدایان کاهل حسن است این نه تنها کلام من باشد حرف ما حرف پنج‌تن باشد قبله جایی‌ست که حسن باشد کعبه هم سخت مایل حسن است هرکه آمد به عرصه‌ی پیکار در نهایت گذاشت پا به فرار چاره‌ی‌ فتنه‌ی‌ جمل این‌بار حکمی از تیغ عادل حسن است هرکسی باحسن در افتاده نسل او تا ابد ور افتاده هرچه برخاک پیکر افتاده بر سرش مُهر باطل حسن است کار دشمن مقابلش شد لنگ سرشان بعد مرگ خورد به سنگ آخرِ کارِ هرکسی در جنگ سجده‌کردن مقابل حسن است خوش‌به‌حال و اشعارش که به عشق تو بسته شد بارش فاطمه می‌شود خریدارش شاعری را که مُقبل حسن است گرچه از دوستان محن دارد در دلش غصه‌ای کهن دارد در نمازش زره به تن دارد "غربت" اوج مقاتل حسن است از زمانه چه‌زود سیر شده بی‌سبب نیست گوشه‌گیر شده درجوانی اگر که پیر شده داغ یک کوچه در دلِ حسن است در مدینه غریب بود ولی... درد او بی‌طبیب بود ولی... همسرش نانجیب بود ولی... در و دیوار قاتل حسن است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e