eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اوج پروازم آستانه‌ی توست مقصد بالم آشیانه‌ی توست سبک زیبای زندگانی من به لبم باز هم ترانه‌ی توست آمدی و محبّت آوردی مهربانی فقط نشانه‌ی توست ای وَرای تصور دنیا از زمین تا خدا کرانه‌ی توست آمدی، طبع شاعرم گل کرد غزلی را که عاشقانه‌ی توست آرزوی همه پیمبرهاست شال سبزی که روی شانه‌ی توست معجزات رسیدنت گویاست که بگویی زمان زمانه‌ی توست روشنی بخش ظلمت دنیا نخل اسلام از جوانه‌ی توست با تو نام زبانزدی داریم دین ناب محمدی داریم :: ای رسول خدا - امین خدا رحمت الله مسلمین خدا ای نثارت درود جبرائیل ای به معراج همنشین خدا ای رسیده به گوش تو در عرش صوت زیبا و دلنشین خدا ای اصولت کرامت و خوبی ای مرامت دوام دین خدا مثل ماه شب چهارده بود دست تو بین آستین خدا لحظه‌ی خلقتت یقین دارم به تو بوده است آفرین خدا مکه از مقدمت مبارک شد با تو شد مکه سرزمین خدا معدن خیر و رحمت و برکات به قدوم مبارکت "صلوات" 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برشی از یک ترکیب بند مطول... وقتی بیانجامد به وصل یار مقصد دیدنی‌ست در محضر محبوب، دیدار مجدد دیدنی‌ست هر شب تمام عرشیان او را زیارت می‌کنند هفت آسمان حور و ملک در رفت و آمد دیدنی‌ست در جسم و جانِ او، خدا بهتر مجسم می‌شود در او تجلی صفات حی سرمد دیدنی‌ست با مطلع الفجر رخش جبریل حیرت می‌کند بسکه ظهور صادق آل محمد دیدنی‌ست هر کس که از ذریه‌‌ی زهراست آقای من است تنها به زیر پای این اولاد، مسند دیدنی‌ست با چشم دل باید مزار ساده‌اش را بنگریم قطعاً بقیع خاکی‌اش مانند مشهد دیدنی‌ست فردا که ایوان و شبستان و رواقی ساختیم طوف کبوترهای عاشق دور گنبد دیدنی‌ست قصد زیارت می‌کنیم از دور، قطعاً زائریم از عاشقان بی قرار صادق بن باقریم خورشید دارد ارتزاق از فیض نور خانه‌اش موسا اقامت کرده در وادی طور خانه‌اش پیر و مراد انبیاست، سرچشمه‌ی آب بقاست خضر نبی نوشیده از جام طهور خانه‌اش اهل زمین شایسته‌ی خدمت به او هم نیستند بر عهده‌ی کروبیان باشد امور خانه‌اش از برکت اعجازش ابراهیم بیرون می‌زند با شوق هر کس پا گذارد در تنور خانه‌اش جای غرور، افتادگی؛ جای تجمل، سادگی شب تا سحر می‌بارد از سقف نمور خانه‌اش بار سرم را می‌کشد بر روی شانه شب به شب خیلی بدهکارم به دیوار صبور خانه‌اش در مشهد و در کاظمین از عمق جان سر می‌دهم اولاد من قربان اولاد ذکور خانه‌اش آئینه‌دار پنج تن، بر خلق عالم حاکم است جانم فدایش پنجمین جد امام قائم است  عرض ارادت می‌کنم اما به شکل دیگری تقدیم حضرت می‌کنم با جان و دل شعر تری جمع نبوت با امامت می‌شود کنه امام آئین او پیغمبری، سیر و سلوکش حیدری در "ما رأیتُ اَفقهَ مِنْ جعفرِ" نعمان ببین* حتی ندارد دشمنش از او فقیه بهتری کار کسی جز او نباشد ابن حیان ساختن از غیر آقا بر نمی‌آید زُراره پروری از برکت انفاس او کرسی درس خاص او پیچیده است آوازه‌ی فقه و کلام جعفری بر صدق گفتارم شهادت می‌دهد اِبنِ حَکَم در گفتگوهایش نمایان است فتح خیبری ممنون قال الباقر و مدیون قال الصادق‌اند از مرجع و از سینه‌زن، تا روضه‌خوان و منبری دیدند با چشمان خود، هم شافعی، هم مالکی شیعه ندارد جز امام صادق خود رهبری باید بگردد هر که در دنیاست کاهل بر نماز در محشر فردا به دنبال شفیع دیگری شکر خدا دم می‌زنم از صاحب خود دم به دم شکر خدا دارم به تن رخت شریف نوکری من با ارادت گفته‌ام، قدر بضاعت گفته‌ام ابیات گنگ من کجا، اشعار ناب حِمْیَری؟ مولا قدمگاهش همیشه قبله‌گاه اولیاست فرزند او باب الحوائج، مغز بادامش رضاست... ✍ *از «نعمان بن ثابت بن زوطی» معروف به «ابوحنیفه» پیشوای فرقه حنفی، نقل شده: «مَا رَأيتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقيه‌تر از جعفر بن محمّد نديدم». 📚سیراعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج۶، ص۲۵۷. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جسم مرده‌ی این واژه‌ها که می‌باری دوباره جان قلم را به‌وجد می‌آری چگونه وصف کنم ساحت بلندت را؟ ميان اين‌همه مضمونِ پوچ‌ و تکراری اگرچه قاعدتاً هر طبيب را مطبی‌ست تویی که رحمت محضی، طبيب سيّاری برای ديدن رويت بهانه لازم بود عجيب نيست که خود را زدم به‌ بيماری خوش آن امیر که در اوج پادشاهی، از او به روی شانه‌ی مردم نمی‌رود باری اگرچه پاسخ دشنام، مهربانی نيست ولی تو قاعده‌ها را به‌هم‌ زدی، آری... اهانت است سلاح ضعيف‌ها در جنگ که اين سلاح به خوبان نمی‌کند کاری دلیل خلق زمین و زمانه خنده‌ی توست بس‌است این‌که علی گفته‌است؛ «بنده‌ی توست» :: تو آمدی و جهان غرق در طواف تو شد تمام باور ما «عین‌و‌شین‌وقاف‌» تو شد گرفته بود و پر از ابر آسمان، اما دلش پرنده‌ی حال‌وهوای صاف تو شد تمام مردم اگر معتکف به کعبه شدند ولی ببین دل کعبه در اعتکاف تو شد هزار یوسف کنعان به صف شد و هر یک به حُسن مشتریِ تاری از کلاف تو شد تمام رحمت و لطف خداست خنده‌ی تو تمام خشم خدا تیغِ در غلاف تو شد رسوم جاهلی از دم شدند زنده به گور همین که بر تن‌شان جامه‌ی عفاف تو شد بَرنده بود هر آن کس که باخت دل بر تو شکست‌ خورد هر‌آن‌کس که در مصاف تو شد که در زمین و زمان هیچ‌کس نظیر تو نیست اسیر خویش شده هرکسی اسیر تو نیست :: چو هم‌طراز تو درعرصه‌ی وجود نبود جواب مسئله‌ی ما بجز «نبود»، نبود به احترام تو بت‌ها به خاک افتادند وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد چرا که بهتر از این در جهان، سرود نبود به هرکجا که وزیده‌ست عطر تو جایی برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود تمام عمر تو خرج هدایت ما شد تجارتی که برای زیان و سود نبود کنار تو پَرِ جبریل سوخت، ثابت شد که شأن و منزلت او در این حدود نبود حرا گواهی این که کسی به خلوت تو به جز خدا و علی لایق ورود نبود بخوان به نام خدایی که آفریده تو را که در مکارم اخلاق برگزیده تو را :: به قامت تو برازنده بود جامه‌ی وحی اگر به دست تو تنها رسید نامه‌ی وحی مسیر خطبه‌ی حق است حرف تو که خدا گذاشته‌ست به روی سرت عمامه‌ی وحی خدا نخواست که کُتّاب وحی بنویسند به غیر نام تو را در شناسنامه‌ی وحی بهشتیان زمین‌اند دوست‌دارانت که یاوران تو بودند در اقامه‌ی وحی رکود، رونق بازار شاعران می‌شد سروده بودی اگر یک‌نفس چکامه‌ی وحی سند شده‌ست به عنوان‌ نام نامی تو از ابتدای ازل مهر کارنامه‌ی وحی به حکم آینه‌ی آیه‌ی «اُولِی الأَمر» است که تا امام زمان می‌رسد ادامه‌ی وحی دوباره می‌رسد از راه احمد دیگر بگو؛ «محمد و آل‌محمد» دیگر... :: جهان اگرچه که در ظاهر امن و آرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تأمل کنیم، اوهام است قسم به دوستیِ گرگ‌ومیش صبح‌ و غروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی شهرت، خوشا به حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواجِ تندِ سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید! که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است شکوه عشق پرآوازه می‌شود یک‌روز تو می‌رسی و جهان تازه می‌شود یک‌روز ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رویید چو عطر گل حیاتی دیگر در مکه و یثرب، برکاتی دیگر بر خاتم انبیا محمد صلوات بر حضرت صادق صلواتی دیگر ✍ @dobeity_robaey
بر جلوه‌ی کبریایِ سرمد صلوات بر سَرور کائنات، احمد صلوات زیباتر از این نخوانده‌ام مصراعی "بر خاتم انبیا محمد صلوات" ✍ @dobeity_robaey
نثار بر نور مبین حی سرمد صلوات بر جمع کسای آل احمد صلوات بر دشمنِ پنج‌تن، دمادم لعنت بر پنج‌تنِ آل محمد صلوات@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است این چه نوری‌ست که در چهره‌ی عبدالله است؟ این چه نوری‌ست که تاریکی شب را برده دل مرد و زن اقوام عرب را برده این چه نوری‌ست که پر کرده همه دنیا را راهی مکه نموده‌ست یهودی‌ها را جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند همه انگشت به لب، خیره به عبدالله‌اند همه حیرت زده، نوری که معما شده است چند وقتی‌ست که در آمنه پیدا شده است شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد غیر از این هر خبری بود، فراموش شد و ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و طالع نیک امیران جهان بد افتاد ته جام همه‌شان عکس محمد افتاد! طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد چهره آرام، زبان نرم، قدم‌ها محکم قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق که لب ساحل امنند ولی دور از هم لب بالایی او آب بقاء کوثر لب پایینی او آب حیات زمزم دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها آنچه کرده‌ست کرامت نه زیاد است نه کم چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک» هم نگین است به انگشت فلک، هم خاتم دخترش از سه زن برتر عالم برتر همسرش هم‌رده با آسیه است و مریم قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف» علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم» هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است پیش او خوارترین معجزه شق القمر است هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد «دست غیب آمد و بر سینه‌ی نامحرم زد» محرم راز، علی باشد و باشد کافی‌ست جمع دست علی و دست محمد کافی‌ست و علی معنی «اکملت لکم دینکم» است شاهد گفته‌ی من، خطبه‌ی قرای خم است منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ باز از خصلت او با دگران می‌گوید آنچه در باطن او دیده عیان می‌گوید پیش پیری که به جنگاوری‌اش می‌بالد از جوانمردی سردار جوان می‌گوید «سود در حب علی است و زیان در بغضش» با عرب باز هم از سود و زیان می‌گوید حرف این است:«فهذا علیٌ مولاکم» یک کلام است که با چند بیان می‌گوید :: خواست چیزی بنویسد دم آخر... افسوس یک نفر گفت محمد هذیان می‌گوید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزار شکر ز دامان پاک آل عبا به قدر ثانیه‌ای دستمان نگشته جدا مرو ز راه نبی راه دیگری هرگز که کور پشت سر کور می‌رود به فنا قسم به خلوت نورانی پر اعجازش قسم به چله نشینی میان غار حرا قسم به اوج ملاحت به قاب رخسارش قسم به شوکت بی‌حد گنبد خضرا به آن اشاره دستی که ماه را بشکافت قسم به هر قدمش بین مسجد الاقصی قسم به کوثر و انسان، به مریم و طاها قسم به واژه‌ی بطحا، قسم به انزلنا قسم به آنکه شبی خفت جای پیغمبر به سَبّحِ اسْم پر از نور ربّکَ الاَعْلی به اشک دخترکان غریب زنده به گور به ناله‌های یتیمان بی‌کس و تنها به عزت و شرف لا اله الا الله به انتظار گنهکار، روز وانفسا خدا به حق لَقَد جاءَکُم رسولُ الله مگیرد از سر ما سایه‌ی محمد را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حیّ علی الفلاح که آمد ولادتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است؟ این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟ جاری شده‌ست چشمه‌ی آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش حسن ختام و نقطه‌ی آغاز دهر بود حسن ختام بود شروع نبوتش از آسمان کوه حرا، نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان امتش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net