#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
امشب زمین کند به سماوات سروری
امشب نسیم مکّه کند روحپروری
امشب به دور مکّه مه و مهر و اختران
از زهره تا زحل همه گشتند مشتری
امشب زخاک رفته بر افلاک، موج نور
امشب به عرش، فرش زند کوس برتری
آمد خلیل بتشکنِ دهر با تبر
افتاده لرزه بر تن بتهای آذری
بتهای کعبه نغمهی تهلیلشان به لب
احجار مکّه کرده به تقدیس گوهری
نوشیروان! ز کنکرهی قصر خویشتن
بشنو سرود معدلت و دادگستری
دریای ساوه، رود سماوه شدند خشک
حیرت برند هر دو به اسرار دیگری
تاج شرف نهاده خدا بر سر بشر
افتاده شور در ملک و حوری و پری
مسدود شد به روی شیاطین، رهِ سپهر
از کاهنان گرفته شده علم ساحری
آتشکده خموش و بتان سرنگون به خاک
افتاده نطق پادشهان از سخنوری
مرد و زن و فقیر و غنی، کوچک و بزرگ
خوانند عاشقانه سرود برابری
باید دهند یکسره قوم و قبیلهها
بر دست یکدگر همه دست برادری
محشر نگشته، واقعهی محشر آمده
مُلک وجود پر شده زآیات محشری
رازیاست بس شگفت زآیات سرمدی
سرّیاست بس عجیب ز گفتار داوری
باور کنید نور عدالت دمیده است
باور کنید طی شده دور ستمگری
باور کنید مژدهی میلاد احمد است
باور کنید عید بزرگ محمّد است
اعیادِ خلق دیگر و این عید، دیگر است
باور کنید عید خداوند اکبر است
آئینهی جمال نبی را نگه کنید
آئینهی جمال خداوند منظر است
بیجبرئیل بانگ خداوند بشنوید
زیرا خدا به وصف نبی مدحگستر است
زیباترین کلام الهی درودِ اوست
کز هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است
از کاخهای سرخ یمن تا قصور شام
با نور آن جمال منوّر منوّر است
ای آمنه! عزیز تو نامش محمّد است
نامش محمّد است و محمّد پیمبر است
ای آمنه! محمّد تو فخر انبیاست
دستش ببوس کز همه پیغمبران سر است
از خالق و ملائکه و کلّ کائنات
بر ماه عارضش #صلوات مکرّر است
این آفتاب کشور دل، نور او علیست
این جانِ جان و جان گرامیش حیدر است
این بحرِ رحمتیست ز عالم وسیعتر
دُرّ گرانبهای چنین بحر، کوثر است
این است آنکه یک نفس روحبخش او
با طاعت تمام خلائق برابر است
پای غلام درگه او بر فراز عرش
دست وصیّ او به سر اهل محشر است
این اولیّن تجلّی حق، ختم انبیاست
هر چند در مقام نبوّت مؤخّر است
از صبح دهر، جلوهی او جلوهی نخست
تا روز حشر گفتهی او حرف آخر است
باور کنید! در شب میلاد مصطفی
بتها شعارشان همه الله اکبر است
باور کنید! چون نفس حضرت مسیح
امشب نسیم مکّه همه روحپرور است
پیشانی ملائکه بر خاک آمده
باور کنید خواجهی افلاک آمده
آئینهی جمال الهی جمال اوست
بام سپهر پلّهی تخت جلال اوست
ماه جمال سرو قدان خاک آستان
همچون هلال، قامت گردون هلال اوست
مهر سپهر در گُل لبخند گشته گم
زیبائی بهشت ز عکس بلال اوست
دست پیمبران به سوی خانهاش دراز
لبهای خضر تشنهی جام وصال اوست
چون حُسن بیمثال خداوند، بیمثال
بُرهانم آفتابِ رخِ بیمثالِ اوست
خون جاری از دهان، گل لبخند بر دو لب
خُلق عظیم تا ابدیّت مدال اوست
گفتار صاحبانِ خِرد دونِ شأن وی
اوهام انبیا همه محو کمال اوست
دست خدا نموده لوای ورا بلند
مُلک وجود، مملکت بیزوال اوست
لبخند دوستی به روی دشمنان زدن
حرف نخست سورهی حُسنِ خصال اوست
اهل بهشت تشنهلبِ جام کوثرند
کوثر ببین که تشنهی جام وصال اوست
ایمان لطیفهایست ز گفت و شنود وی
قرآن صحیفهای که پر از خطّ و خال اوست
هر شمع را شرارهای از شعلهی فراق
هر جمع را قیامتی از شور و حال اوست
ذکر ملک همیشه درود و سلام وی
چشم خدا هماره به ماهِ جمال اوست
باور کنید! این همه زیبائی وجود
تصویری از تصوّر نقش خیال اوست
باور کنید! عزّت دنیا و آخرت
در سایهی محمّد و قرآن و آل اوست
باور کنید! روز و شب و ماه و سال ما
مشمول فیض روز و شب و ماه و سال اوست
تا عبد ذات پاک خداوند سرمدیم
در سایهی محمّد و آل محمّدیم
👌ادامه این شعر در پست بعدی
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
مُلک وجود تحت لوای محمّد است
بحرِ بقا نمی ز عطای محمّد است
توحید زنده از نفس روحبخش او
قرآن کتاب مدح و ثنای محمّد است
عیسی که بر سپهر چهارم عروج کرد
طول حیات او به دعای محمّد است
هر آیهای که وجه خدا را نشان دهد
آئینهی تمامنمای محمّد است
گوشی که بشنود سخن وحی را کجاست؟
عالم پُر از صدای رسای محمّد است
قرب خدا، دعای ملائک، صفای دل
در خواندن حدیث کسای محمّد است
جان لاله بر کف آید و دل با چراغ نور
در محفلی که حال و هوای محمّد است
مفتاح رمز وحدت اسلام و مسلمین
در دستهای عقدهگشای محمّد است
"اِنَّ الرَّجل لَیَهجُر" جز کفر محض نیست
این جنگ با کلام خدای محمّد است
شاگرد ابتدایی او کیست، جبرئیل
مرهون درس روحفزای محمّد است
نور ولایتش همهجا موج میزند
ظرف وجود، جام ولای محمّد است
عالَم اگر که حاتم طایی شوند، باز
بر هر که بنگرند گدای محمّد است
تنها مزار و تربت پاکش مدینه نیست
مُلک وجود صحن و سرای محمّد است
حصن خدا، بهشت خدا، رحمت خداست
هر جا که سایهای ز لوای محمّد است
عالَم بُود به ظلّ لوای علی؛ ولی
حتّی علی به ظلّ لوای محمّد است
باور کنید جز مدد جبرئیل نیست
"میثم" اگر مدیحهسرای محمّد است
گر دست دل به دامن احمد نمیزدم
اینگونه دم ز مدح محمّد نمیزدم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
زمین به لرزه درآمد، شکست کنگرهها
رها شدند خلائق ز بند سیطرهها
شبی که آتشِ آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه مییافت رقص دایرهها
صدای همهمهی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پرهها
شب ولادت فرخندهی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهرهها
دوباره نور و طراوت به خانهها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجرهها
جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات
نثار مَقدم پُر خیر و برکتش #صلوات
ستارهها به نگاهی شدند سلمانش
منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش
از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگیاش را کسی نمیداند
پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم میریخت
نماز نیمه شب و شور صوتِ قرآنش
اویسهای قَرن را ندیده عاشق کرد
تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد
به دستِ پاک محمد، کلید رضوانش
امیر و قافله سالار کاروانِ نجات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافههای عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد
نمازِ شکرِ سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذانِ باران داد
نبیست پیر خرابات و ساقیاش حیدر
در ابتدا به علی او شرابِ عرفان داد
تبسمش به کسی چون بلال عزت داد
مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد
چه قدر فاصلهمان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلیِ مهتابِ روشنِ عرصات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم
زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال!
چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم!
قبول، شیعهی خوبی نبودهام اصلاً
نشد که حلقهبهگوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر میکنم، انگار
قرار بوده که گریانِ دخترش باشم
شب گرفتن برگِ زیارتِ عتبات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
فروزان از دو مشرق، در سحرگاهان، دو ماه آمد
دو خورشیدِ جهانافروز، در دو صبحگاه آمد
دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد
دو رهرو، یا دو رهبر، یا دو مشعلدار راه آمد
دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان
دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان
دو آدمخو، دو یوسفرو، دو موسی ید، دو عیسی دم
دو دریا را، دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد
دو جان جان جان، دو دلبر جانانه پیدا شد
دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد
دو شمع آفرینش، یک جهان پروانه پیدا شد
دو سِرّ داور هستی، دو جان در پیکر هستی
یکی پیغمبر هستی، یکی روشنگر هستی
یکی سر الله اکبر، یکی وجه الله اعظم
دو شمع جمع انسانها، دو شاه کشور جانها
دو باب الله احسانها، دو بسم الله عنوانها
دو سرو باغ و بستانها، دو باغ روح و ریحانها
دو واجب جاه امکانها، دو مشعلدار کیهانها
دو خالق را نماینده، دو قرآن را سراینده
دو رحمت را فزاینده، دو دلها را رباینده
یکی بر اولیا سادس، یکی بر انبیا خاتم
بشارت ای تمام عالم هستی! بشیر آمد
گل بستانسرای آفرینش در کویر آمد
نرفته ماه از بزم فلک، مهر منیر آمد
بشیران را بشیر آمد، نذیران را نذیر آمد
جهان گردیده آسوده، ملک رخ بر زمین سوده
فلک بر زیور افزوده، محمد چهره بگشوده
ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم
فلک امشب زمینِ مکه را از دور میبوسد
ملک مهد محمد را بهموج نور میبوسد
بهفرمان خدا، خاک درش را حور میبوسد
مسیح از عالم بالا، کلیم از طور میبوسد
حرم پیموده ره سویش، طواف آورده بر کویش
صفا چون گل کند بویش، صفاها گیرد از رویش
به یاد لعل لبهایش کند رفع عطش زمزم
چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خداجویش
دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش
بِناگه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش
منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش
سما در نور او گم شد، زمین دریای انجم شد
لبش گرم تبسم شد، وجودش در تلاطم شد
که ناگه چشم حقبینش دوباره باز شد ازهم
ندا از عمق جان بشنید: هان ای مهربان مادر!
خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر
سلامت میدهد امشب زمین و آسمان مادر
که هستی آفرین هستیت بخشد رایگان مادر
ببین لطف مؤید را، بخوان دادار سرمد را
بدنیا آر احمد را، محمد را، محمد را
بهذکر حق کن استقبال، از پیغمبر اکرم
دل شب آمنه تنها، ولی تنها خدا با او
نه عبدالله زنده، نه زنانِ آشنا با او
دعا میخوانْد و بوده آفرینش همصدا با او
سخن میگفت فرزندش محمد در خفا با او
امیدش بود و معبودش، وجودش بود و مولودش
محمد بود مقصودش، زهی از بخت مسعودش
گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم
زیک سو رو به قبله مادرش حوا دعاگویش
ز یک سو آسیه گلبوسه گیرد از گل رویش
ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش
ز یک سو دستهای مریم عذرا به پهلویش
که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد
جمال حق مجسم شد، محمد ماه عالم شد
به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم!
در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد
در آن شب جلوهگر مرآت حُسن حی سرمد شد
در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد
در آن شب بوسهزن مادر به رخسار محمد شد
چه عبدی در سجود آمد، چه نوری در وجود آمد
چه غیبی در شهود آمد، خدا را هر چه بود آمد
که او با هر دمش، بر آفرینش، جان دهد هر دم
👌ادامه این شعر در پست بعدی
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را
نه آن نور مجسم بلکه وجه الله اعظم را
فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالَم را
ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را
مبارکباد لبخندت، گرامی باد فرزندت
بهین عبد خداوندت، محمد طفل دلبندت
که میخوانند مدحش را، خدا و انبیا با هم
تو امشب آدم و نوح و و خلیل دیگری زادی
ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی
مسیحا، نه! مسیحای مسیحا پروردی زادی
تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی
رسل در تحت فرمانش، کتب یک جمله در شأنش
هزاران خضر عطشانش، صد اسماعیل قربانش
مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم
زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود
چراغ آسمان، لبخند زن بر روی احمد بود
جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود
تجلای خدا در چهرهی عبدی مؤید بود
مؤید باد قرآنش، گرامی باد فرقانش
معطر باد بستانش، جهان در تحت فرمانش
بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم
محمد! ای چراغ روشنیبخش جهانآرا
بر افروز و بر افروزان بهنور خویش دلها را
بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را
ندای تُفلحوا از عمق جان برکش، بخوان ما را
تو ما را دانش آموزی، تو مهر عالم افروزی
تو برق اهرمن سوزی، تو در هر عصر پیروزی
لوای توست با دست خدا بر دوش نه طارم
::
هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد
همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد
ندای "تُفلحوا" از مکتب جانپرورت خیزد
فروغ دانش از کرسی درس جعفرت خیزد
ششم مولا، ششم رهبر، ششم هادی، ششم سرور
ششم فرماندهی داور، ششم فرزند پیغمبر
که شش خورشید حق از صُلب او تابیده در عالَم
الا ای اُمّ فَروه! آفتاب داور آوردی
محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی
تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی
تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی
بهعصمت مادرش زهرا، بهصورت چون حَسَن زیبا
حسینی خو، علی سیما، امام باقرش بابا
که با عید محمد عید میلادش بود توأم
کتاب من، کتاب الله و دین مصطفی دینم
تولای امیرالمؤمنین عهد نخستینم
مرام جعفری و مهر آل الله آئینم
نه کاری بوده با آنم، نه حرفی مانده با اینم
محب آل اطهارم، علی را دوست میدارم
ز خصمش نیز بیزارم، به یارش تا ابد یارم
نباشد غیر حب و بغض، دین و مذهب "میثم"
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
آن را که به جز قرب خدا هیچ ندارد
هنگام بلا غیر دعا هیچ ندارد
پروانه پرش سوخت و من یاد گرفتم
عاشقشدنم غیر بلا هیچ ندارد
از لکنتم ایراد نگیرید؛ بِلالم
دل مایهی قرب است، صدا هیچ ندارد
باید به مقامات نظر داشت؛ نه اسباب
موسی همه کارهست، عصا هیچ ندارد
از جانب گیسوی نگار است که خوشبوست
از ناحیهی خویش صبا هیچ ندارد
اموال کریمان همهاش مال فقیر است
اصلاً چه کسی گفته گدا هیچ ندارد
هرکس که تو را دارد و در سینه ندارد...
مهر علی و فاطمه را... هیچ ندارد
بگذار که از فاطمه بهتر بنویسم
او را عوض فاطمه مادر بنویسم
بگذار که اول صلواتی بفرستم
تا نام تو را خوب معطّر بنویسم
تو پا بِگُذاری و منم سر بِگُذارم
تو پا بنویسی و منم سر بنویسم
در فکر بقیعم من اگر میل ندارم
بر گنبد خضرات کبوتر بنویسم
بگذار در این مرحله که جمله فقیرند
جبریل تو را فطرس دیگر بنویسم
تو گاه علی هستی و گهگاه محمّد
ماندم که علی یا که پیمبر بنویسم!
یکبار تو را خواندم و دوبار علی را
از ذات تو باید دوبرابر بنویسم
سرها همه خاک کف پایت؛ سر ما هم
پرها همه دنبال هوایت؛ پر ما هم
در قرب تو جبریل، پرِ سوخته دارد
زیر قدمت ریخته خاکستر ما هم
عیسی که نفس داشت و موسی که عصا داشت
خوب است ببیند که پیغمبر ما هم...
بر خاتم ما حک شده: «یا حضرت خاتم»
پس معجزه هم میکند انگشتر ما هم
گر آخر این زندهبهگوری قدم توست
پس زندهبهگور قدمت دختر ما هم
به فاطمه گفتی «بأبی أنت و امّی»
صد بار فدایش پدر و مادر ما هم
از لطف تو نام علی و فاطمه حالا
در مأذنهها پر شده، در منبر ما هم
راضی شده بودیم به املای محمّد
اما نرسیدیم به معنای محمّد
هرآنچه که دارند رسولان، همه دارند
از معجزهی خاک قدمهای محمّد
مولاست همان رحمت امروز پیمبر
زهراست همان رحمت فردای محمّد
تفسیر کمالات جلالیِ علی بود
«لا حول و لا قُوّةَ الا»ی محمّد
این وحدت محض است و دوئیت به میان نیست
خوابید اگر «شیر خدا» جای محمّد
اسلام محمّد به جز اسلام علی نیست
منهای علی یعنی منهای محمّد
در آینهی فاطمه دیدهست خودش را
بنشسته محمّد به تماشای محمّد
با جعفر صادق به روایات رسیدیم
با لطف روایات به آیات رسیدیم
عبد تو شدیم و سر سجّاده که رفتیم
دیدیم به مجموع عبادات رسیدیم
با واسطه ما پیش خداوند نشستیم
از راه توسّل به مناجات رسیدیم
در اصل، تو «اللّه» مجسّمشده هستی
به ذات خداوند از این ذات رسیدیم
از ردّ قدمهای تو تا خانهی زهرا
یکدفعه، دو دفعه، نه به کَرّات رسیدیم
از گریهی تو در وسط شعلهی خانه
به سوختن مادر سادات رسیدیم
ما خاکنشینان حرم، عرشنشینیم
از ارض بقیعت به سماوات رسیدیم
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
زمان از لحظهی آغاز او چیزی نمیداند
زمین از کهکشانِ راز او چیزی نمیداند
مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمیداند
بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمیداند
کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر
کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر
کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش
که در قرآن حبیب خویش میخواند خداوندش
نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش
دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش
جهان دارد هنوز از این تبسّم پند میگیرد
جهان را عاقبت روزی همین لبخند میگیرد
چه معراجی که هرشب از دل سجادهاش دارد
چه اسرار نهانی در نگاه سادهاش دارد
چه سرو باشکوهی قامت افتادهاش دارد
چه اعجازی که در آیات فوقالعادهاش دارد
که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند
کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند
میان قومی از جاهلترین مردم اقامت داشت
اگر آزار میدادند او را، استقامت داشت
اگر تهدید میکردند، او صبر و شهامت داشت
اگر تحقیر میکردند، با آنها کرامت داشت
غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود
هزاران زخم میخورد و دمی نفرین نمیفرمود
شبی پرواز کرد، از آسمانها رفت بالاتر
از آدم رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر
گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر
«دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر
بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد
دعایی کرد اگر آنجا، دعا در حق مردم کرد
وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او
رخش شمسُالضُّحی و گیسویش حَبلُالمَتین است او
رسول بی قرین است او، امام راستین است او
خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او، نه این است او
کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده
خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده
میان کل عالم یک نفر با او برابر بود
نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود
علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود
پیمبر "شهر" علم و مرتضی این شهر را "در" بود
به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را
ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را
از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد
چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد
به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد
چه آمد بر امیرالمؤمنین؟ پرسیده خواهد شد
خدا یاد بشر میآوَرَد آن روز فطرت را
و بالا میبَرَد با هم کتابالله و عترت را
✍ #علی_سلیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد
سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد
گمانم این صدای بر زمین افتادن بتهاست
یکی الله اکبر گفت و اینَک در جهان غوغاست
خدایا کیست بتهای جهان را واژگون کرده؟!
شکوهِ چیست تاج سروران را سرنگون کرده؟!
خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی
سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی
مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت
که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت
کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را
کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را
رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش
رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش
گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او
سخن گفتند در تورات، انجیل و زبور از او
نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را
رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را
پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله
چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه
رسید از چشمهی آفاق، جان تازهای آورد
برای مردم دنیا جهان تازهای آورد
به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا بُرد
مقام دختران را با کلام خویش بالا برد
نصیب او به غیر از ناسپاسیها نشد، آری
لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد، آری
نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند
نه...، قدرش را بهجز زهرا و جز مولا، ندانستند
علی در یاریِ تنهاییِ احمد مصمم ماند
ولیُ اللهِ اعظم، با رسول اللهِ اکرم ماند....
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
آیه آیه همهجا عطر جنان میآید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان میآید
جبرئیلی که به آیات خدا مأنوس است
بشنود مدح تو را، با هیجان می آید
میرسی مثل مسيحا و به جسم کعبه
با نفسهای الهی تو جان میآید
بس که در هر نفست جاذبهی توحیدیست
ریگ هم در کف دستت به زبان میآید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتادهست
قبلهی عزت و ايمان به جهان میآيد..
با قدوم تو برای همهی اهل زمين
از سماوات خدا برگ امان میآيد
نور توحيدی تو در همهجا پيچيدهست
از فراسوی جهان عطر اذان میآيد
عرشِ معراج سماوات شده محرابت
ملکوتیست در این جلوهی عالمتابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سرلوحهی تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
قول و افعال و صفاتت همه نور محضاند
نورت آئينهی آئين مسلمانی شد
به سراپردهی اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگیات فانی شد
خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
اي که مبهوت تو و وصف خطی از حُسنت
طبع صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
«از ازل پرتو حُسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همهی عرش، فراتر داری
تو که در مصحف خود سورهی کوثر داري
دیدن فاطمهات دیدن وجه الله است
چه نیازیست که تا عرش قدم بر داری
جذبهی چشم تو تسخیر کند عالَم را
در قد و قامت خود جلوهی محشر داری
عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشارست
اسداللهی چون حضرت حيدر داری
حَسنيناند روی دوش تو همچون خورشید
جلوهی نورٌ علي نور، مکرر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشنيبخش جهان، قبلهی دنيا هستند
اي که در هر دو سرا، صبح سعادت با توست
رحمت عالمي و نور هدايت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نيست
آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست
بی ولای علی اين طايفه سرگردانند
دشمني با وصیات، عين عداوت با توست
بايد از باب ولای علی آيد هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
ساليانیست دلم شوق زيارت دارد
يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش میشد سحری طوف مدينه آنگاه
نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
رسیده موسم رحمت به حرمت باران
وزیده در دل صحرا نسیم نافلهخوان
شکفته در دل صحرای بی سر و سامان
گلی که داده جهان را به مهر خود سامان
نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست
به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان
رسیده آیهی اعجاز و خوانده نون و قلم
به نامی نامی احمد، خلیفةُ الرحمن
چه شاخهها که به مدحش شکوفه سر داده
چه چشمهها که گرفته به شوق او جریان
اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی
محمد عربی شد رسول جاویدان
زبان از عطر گلاب محمدی سرشار
همین که نام محمد رسد به صحن دهان
کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد
کسی که در پی مدحش خِرَد شده حیران
به آن جمال جمیلش قسم که در لولاک
وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان
حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک
قسم به آیهی کوثر، به هل اتی، به دخان
نشان به سورهی طاها، محمد و یاسین
که آیه آیه گل است و شکفته در قرآن
چنان که موج خروشان سیزده دریا
رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان
و سر زد از گل رویش دوازده خورشید
دوازده گل خورشیدِ عالم امکان
دوازده گل خورشید منجلی از عشق
نخست فاطمه و آخرش امام زمان
چقدر دور سرش شمس ما قمر دارد
اویس و مصعب و سعد و ابوذر و سلمان
پیمبری که خدایش نیافریده مگر
برای بذل محبت میان عالمیان
به جای ناله و نفرین، دعا و نافله خواند
برای طایفهای ک شکست از او دندان
فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم
به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان
تمامی علما و تمام اهل عقول
به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان
فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز
نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین تابان
کسی که نور خدا هم طواف کرد او را
چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟
یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست
خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان
خوشا تلاوت نامش و بعد از آن نامی
که شیعه بعد خدا و رسول خود در اذان
خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست
کلید قفل تمام مقدّرات جهان
نبی برای علی و علی برای نبی
دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان
کسی که داشت به خندق، احد، به بدر و حنین
یلی چو حضرت حیدر، سپاه بی پایان
علی عالی اعلا، علی ولی الله
که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان
قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک
قسم به دُرِّ میان صدف شده پنهان
علی است آنکه حکومت برای او بوده
شبیه چکهی آبی ز بینی حیوان
شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است
چگونهاش بنویسم، نسیم یا طوفان؟
به غیر قامت حیدر نمیخورد هرگز
ردای حق خلافت به قامت دگران
گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش
هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان
به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه
گرفته جان یلان را چو شیر در میدان
قسیم نار، علی و قسیم جنت علی
هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان
علی است باقی و باقی علی است وجه جلال
به محشری که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان»
نماد عدل و عدالت شکوه رأفت و عشق
طلایهدار دو عالم به قلهی ایمان
ستارهای که درخشید روی شانهی ماه
و شام بتکدهها شد ز هیبتش ویران
ستارهای که درخشید و ماه مجلس شد
تمام، آینهای حقنما و نور افشان
فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم
به انتظار نگاهش سرودهام دیوان
به ذکر اَشهدُ اَنَّ علی ولیُ الله
بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان
بخوان تو نام علی را اَلا بِذکرِ الله
بده قصیدهی دل را به دست نامهرسان
بگو که وسع من این است و عذر من هم این
اگر ز من نپذیری دریغ و آه و فغان
نجف که قبلهی قلبم شدی! دعایی کن
قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟
بوى خدا مىدهى، صفاى که دارى؟
عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟
مژده چه آوردى و براى که دارى؟
تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد
ماه ربیع است و نوبهار کرامت
ماه شکوفایى کمال و شهامت
در تن هستى دمید، روح سلامت
از برکات طلوع، روز امامت
باز گشودند باب لطف مجدّد
صبح دلان صبح صادق است ببینید
باغ بهشت از شقایق است ببینید
جلوهٔ ربالمشارق است ببینید
روز تجلّاى خالق است ببینید
وز رخ زیباى جعفر بن محمد...
نور ولایت دمیده از نظر او
چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او
باقر دریاى علم و دین، پدر او
هم پدر او امام و هم پسر او
نور دل حیدر است و وارث احمد
نهضت علمى که آن امام به پا کرد
کارى چون خون سیدالشهدا کرد
از سر اسلام دست فتنه جدا کرد
آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد
شاهد حسن ازل نشست به مسند
گر همه عالم قلم به دست برآرند
تا به قیامت مدیح او، بنگارند
یک ز هزاران فضیلتش نشمارند
آن که به شاگردیاش چهار هزارند
جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد
ز آن همه یک چند چهرههاى درخشان
عالم و آگاه در معارف قرآن
مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان
زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان
کان همه بودند چون زراره سرآمد...
من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم
هر چه که دارم من از عطاى تو دارم
دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم
پاى به زنجیرم و هواى تو دارم
دست برون آور و بگیر مرا یَد...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا
که آفتاب کمالات بیحد است محمد
چه کوچهها که نشستند در مسیر عبورش
به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد
ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه
به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد
اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد
به رسم حُسن ختام آخر آمدهست محمد
و باز میرسد از جانب حجاز سواری
که هر که دید بگوید محمد است محمد
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
دلی که پر زده تا کوچهباغهای بهشت
که غرق نور و تبسم کنی دقایق را
نگاه کن به دلِ خسته از تحیرها
ببار جرعهای از کوثر حقایق را
مسیح عشقی و یک گوشهچشم تو کافیست
که با رضای تو دارم رضای خالق را
مرید صبح نگاه تو میبرد از یاد
مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟
تو ماه روشنِ من در قنوت نیمهشبی
هنوز سهم جهان است از تو تشنهلبی!
::
تو آمدی و جهان غرق در خِرَد میشد
دلیلها همه با عشق مستند میشد
تو آمدی پر و بالی دهی به این دلها
به پای درس تو هفت آسمان رصد میشد
خوشا به حال دلی که عروج را فهمید
مسیر روشن تو از بهشت رد میشد
میان آن همه شاگرد شد سعادتمند
کسی که مذهب عشق تو را بَلَد میشد
نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی
تجلیات الهی، الی الابد میشد
شدهست جلوهگر از هر کرانه آیاتت
جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت...
::
غبار مقدم تو عطر آشنا دارد
برای دیدهام اعجاز کیمیا دارد
گدای خانه به دوش توام، قبولم کن
گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟
دگر چه جای گلایه ز فقر میماند
کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد
دل شکستۀ من حرفهای ناگفته
دل شکستۀ من شوق التجا دارد
کسی که بوده تمام وجودش از جودت
در آستانهات امشب دو خط دعا دارد
همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع
همیشه حسرت دیدار کربلا دارد
چه میشود همۀ عمر با شما باشم
غبار صحن تو و صحن کربلا باشم
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
اوج پروازم آستانهی توست
مقصد بالم آشیانهی توست
سبک زیبای زندگانی من
به لبم باز هم ترانهی توست
آمدی و محبّت آوردی
مهربانی فقط نشانهی توست
ای وَرای تصور دنیا
از زمین تا خدا کرانهی توست
آمدی، طبع شاعرم گل کرد
غزلی را که عاشقانهی توست
آرزوی همه پیمبرهاست
شال سبزی که روی شانهی توست
معجزات رسیدنت گویاست
که بگویی زمان زمانهی توست
روشنی بخش ظلمت دنیا
نخل اسلام از جوانهی توست
با تو نام زبانزدی داریم
دین ناب محمدی داریم
::
ای رسول خدا - امین خدا
رحمت الله مسلمین خدا
ای نثارت درود جبرائیل
ای به معراج همنشین خدا
ای رسیده به گوش تو در عرش
صوت زیبا و دلنشین خدا
ای اصولت کرامت و خوبی
ای مرامت دوام دین خدا
مثل ماه شب چهارده بود
دست تو بین آستین خدا
لحظهی خلقتت یقین دارم
به تو بوده است آفرین خدا
مکه از مقدمت مبارک شد
با تو شد مکه سرزمین خدا
معدن خیر و رحمت و برکات
به قدوم مبارکت "صلوات"
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
برشی از یک ترکیب بند مطول...
وقتی بیانجامد به وصل یار مقصد دیدنیست
در محضر محبوب، دیدار مجدد دیدنیست
هر شب تمام عرشیان او را زیارت میکنند
هفت آسمان حور و ملک در رفت و آمد دیدنیست
در جسم و جانِ او، خدا بهتر مجسم میشود
در او تجلی صفات حی سرمد دیدنیست
با مطلع الفجر رخش جبریل حیرت میکند
بسکه ظهور صادق آل محمد دیدنیست
هر کس که از ذریهی زهراست آقای من است
تنها به زیر پای این اولاد، مسند دیدنیست
با چشم دل باید مزار سادهاش را بنگریم
قطعاً بقیع خاکیاش مانند مشهد دیدنیست
فردا که ایوان و شبستان و رواقی ساختیم
طوف کبوترهای عاشق دور گنبد دیدنیست
قصد زیارت میکنیم از دور، قطعاً زائریم
از عاشقان بی قرار صادق بن باقریم
خورشید دارد ارتزاق از فیض نور خانهاش
موسا اقامت کرده در وادی طور خانهاش
پیر و مراد انبیاست، سرچشمهی آب بقاست
خضر نبی نوشیده از جام طهور خانهاش
اهل زمین شایستهی خدمت به او هم نیستند
بر عهدهی کروبیان باشد امور خانهاش
از برکت اعجازش ابراهیم بیرون میزند
با شوق هر کس پا گذارد در تنور خانهاش
جای غرور، افتادگی؛ جای تجمل، سادگی
شب تا سحر میبارد از سقف نمور خانهاش
بار سرم را میکشد بر روی شانه شب به شب
خیلی بدهکارم به دیوار صبور خانهاش
در مشهد و در کاظمین از عمق جان سر میدهم
اولاد من قربان اولاد ذکور خانهاش
آئینهدار پنج تن، بر خلق عالم حاکم است
جانم فدایش پنجمین جد امام قائم است
عرض ارادت میکنم اما به شکل دیگری
تقدیم حضرت میکنم با جان و دل شعر تری
جمع نبوت با امامت میشود کنه امام
آئین او پیغمبری، سیر و سلوکش حیدری
در "ما رأیتُ اَفقهَ مِنْ جعفرِ" نعمان ببین*
حتی ندارد دشمنش از او فقیه بهتری
کار کسی جز او نباشد ابن حیان ساختن
از غیر آقا بر نمیآید زُراره پروری
از برکت انفاس او کرسی درس خاص او
پیچیده است آوازهی فقه و کلام جعفری
بر صدق گفتارم شهادت میدهد اِبنِ حَکَم
در گفتگوهایش نمایان است فتح خیبری
ممنون قال الباقر و مدیون قال الصادقاند
از مرجع و از سینهزن، تا روضهخوان و منبری
دیدند با چشمان خود، هم شافعی، هم مالکی
شیعه ندارد جز امام صادق خود رهبری
باید بگردد هر که در دنیاست کاهل بر نماز
در محشر فردا به دنبال شفیع دیگری
شکر خدا دم میزنم از صاحب خود دم به دم
شکر خدا دارم به تن رخت شریف نوکری
من با ارادت گفتهام، قدر بضاعت گفتهام
ابیات گنگ من کجا، اشعار ناب حِمْیَری؟
مولا قدمگاهش همیشه قبلهگاه اولیاست
فرزند او باب الحوائج، مغز بادامش رضاست...
✍ #علیرضا_خاکساری
*از «نعمان بن ثابت بن زوطی» معروف به «ابوحنیفه» پیشوای فرقه حنفی، نقل شده: «مَا رَأيتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقيهتر از جعفر بن محمّد نديدم».
📚سیراعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج۶، ص۲۵۷.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
به جسم مردهی این واژهها که میباری
دوباره جان قلم را بهوجد میآری
چگونه وصف کنم ساحت بلندت را؟
ميان اينهمه مضمونِ پوچ و تکراری
اگرچه قاعدتاً هر طبيب را مطبیست
تویی که رحمت محضی، طبيب سيّاری
برای ديدن رويت بهانه لازم بود
عجيب نيست که خود را زدم به بيماری
خوش آن امیر که در اوج پادشاهی، از او
به روی شانهی مردم نمیرود باری
اگرچه پاسخ دشنام، مهربانی نيست
ولی تو قاعدهها را بههم زدی، آری...
اهانت است سلاح ضعيفها در جنگ
که اين سلاح به خوبان نمیکند کاری
دلیل خلق زمین و زمانه خندهی توست
بساست اینکه علی گفتهاست؛ «بندهی توست»
::
تو آمدی و جهان غرق در طواف تو شد
تمام باور ما «عینوشینوقاف» تو شد
گرفته بود و پر از ابر آسمان، اما
دلش پرندهی حالوهوای صاف تو شد
تمام مردم اگر معتکف به کعبه شدند
ولی ببین دل کعبه در اعتکاف تو شد
هزار یوسف کنعان به صف شد و هر یک
به حُسن مشتریِ تاری از کلاف تو شد
تمام رحمت و لطف خداست خندهی تو
تمام خشم خدا تیغِ در غلاف تو شد
رسوم جاهلی از دم شدند زنده به گور
همین که بر تنشان جامهی عفاف تو شد
بَرنده بود هر آن کس که باخت دل بر تو
شکست خورد هرآنکس که در مصاف تو شد
که در زمین و زمان هیچکس نظیر تو نیست
اسیر خویش شده هرکسی اسیر تو نیست
::
چو همطراز تو درعرصهی وجود نبود
جواب مسئلهی ما بجز «نبود»، نبود
به احترام تو بتها به خاک افتادند
وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود
لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد
چرا که بهتر از این در جهان، سرود نبود
به هرکجا که وزیدهست عطر تو جایی
برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود
تمام عمر تو خرج هدایت ما شد
تجارتی که برای زیان و سود نبود
کنار تو پَرِ جبریل سوخت، ثابت شد
که شأن و منزلت او در این حدود نبود
حرا گواهی این که کسی به خلوت تو
به جز خدا و علی لایق ورود نبود
بخوان به نام خدایی که آفریده تو را
که در مکارم اخلاق برگزیده تو را
::
به قامت تو برازنده بود جامهی وحی
اگر به دست تو تنها رسید نامهی وحی
مسیر خطبهی حق است حرف تو که خدا
گذاشتهست به روی سرت عمامهی وحی
خدا نخواست که کُتّاب وحی بنویسند
به غیر نام تو را در شناسنامهی وحی
بهشتیان زمیناند دوستدارانت
که یاوران تو بودند در اقامهی وحی
رکود، رونق بازار شاعران میشد
سروده بودی اگر یکنفس چکامهی وحی
سند شدهست به عنوان نام نامی تو
از ابتدای ازل مهر کارنامهی وحی
به حکم آینهی آیهی «اُولِی الأَمر» است
که تا امام زمان میرسد ادامهی وحی
دوباره میرسد از راه احمد دیگر
بگو؛ «محمد و آلمحمد» دیگر...
::
جهان اگرچه که در ظاهر امن و آرام است
ولی بدون تو در هالهای از ابهام است
تمام آنچه که دربارهی تو میدانیم
اگر درست تأمل کنیم، اوهام است
قسم به دوستیِ گرگومیش صبح و غروب
که غیر بام تو هر بام دیگری دام است
در این زمانهی شهرت، خوشا به حال دلی
که آشنای تو و بین خلق گمنام است
تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن
کسی که از غم هجران نمرده ناکام است
در این تلاطم امواجِ تندِ سردرگم
خیال هر اقیانوس با تو آرام است
سپیدهوار سر از شب برآر ای خورشید!
که آفتاب جهان بیتو بر لب بام است
شکوه عشق پرآوازه میشود یکروز
تو میرسی و جهان تازه میشود یکروز
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
رویید چو عطر گل حیاتی دیگر
در مکه و یثرب، برکاتی دیگر
بر خاتم انبیا محمد صلوات
بر حضرت صادق صلواتی دیگر
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
#صلوات
بر جلوهی کبریایِ سرمد صلوات
بر سَرور کائنات، احمد صلوات
زیباتر از این نخواندهام مصراعی
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
✍ #علی_مقدم
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
نثار #پنج_تن #صلوات
بر نور مبین حی سرمد صلوات
بر جمع کسای آل احمد صلوات
بر دشمنِ پنجتن، دمادم لعنت
بر پنجتنِ آل محمد صلوات
✍ #محمود_ژوليده
↳ @dobeity_robaey
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است
این چه نوریست که در چهرهی عبدالله است؟
این چه نوریست که تاریکی شب را برده
دل مرد و زن اقوام عرب را برده
این چه نوریست که پر کرده همه دنیا را
راهی مکه نمودهست یهودیها را
جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند
همه انگشت به لب، خیره به عبداللهاند
همه حیرت زده، نوری که معما شده است
چند وقتیست که در آمنه پیدا شده است
شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد
چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد
غیر از این هر خبری بود، فراموش شد و
ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و
طالع نیک امیران جهان بد افتاد
ته جام همهشان عکس محمد افتاد!
طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد
مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد
چهره آرام، زبان نرم، قدمها محکم
قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم
گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق
که لب ساحل امنند ولی دور از هم
لب بالایی او آب بقاء کوثر
لب پایینی او آب حیات زمزم
دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها
آنچه کردهست کرامت نه زیاد است نه کم
چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک»
هم نگین است به انگشت فلک، هم خاتم
دخترش از سه زن برتر عالم برتر
همسرش همرده با آسیه است و مریم
قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف»
علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم»
هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است
پیش او خوارترین معجزه شق القمر است
هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد
«دست غیب آمد و بر سینهی نامحرم زد»
محرم راز، علی باشد و باشد کافیست
جمع دست علی و دست محمد کافیست
و علی معنی «اکملت لکم دینکم» است
شاهد گفتهی من، خطبهی قرای خم است
منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ
سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ
باز از خصلت او با دگران میگوید
آنچه در باطن او دیده عیان میگوید
پیش پیری که به جنگاوریاش میبالد
از جوانمردی سردار جوان میگوید
«سود در حب علی است و زیان در بغضش»
با عرب باز هم از سود و زیان میگوید
حرف این است:«فهذا علیٌ مولاکم»
یک کلام است که با چند بیان میگوید
::
خواست چیزی بنویسد دم آخر... افسوس
یک نفر گفت محمد هذیان میگوید
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
هزار شکر ز دامان پاک آل عبا
به قدر ثانیهای دستمان نگشته جدا
مرو ز راه نبی راه دیگری هرگز
که کور پشت سر کور میرود به فنا
قسم به خلوت نورانی پر اعجازش
قسم به چله نشینی میان غار حرا
قسم به اوج ملاحت به قاب رخسارش
قسم به شوکت بیحد گنبد خضرا
به آن اشاره دستی که ماه را بشکافت
قسم به هر قدمش بین مسجد الاقصی
قسم به کوثر و انسان، به مریم و طاها
قسم به واژهی بطحا، قسم به انزلنا
قسم به آنکه شبی خفت جای پیغمبر
به سَبّحِ اسْم پر از نور ربّکَ الاَعْلی
به اشک دخترکان غریب زنده به گور
به نالههای یتیمان بیکس و تنها
به عزت و شرف لا اله الا الله
به انتظار گنهکار، روز وانفسا
خدا به حق لَقَد جاءَکُم رسولُ الله
مگیرد از سر ما سایهی محمد را
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
حیّ علی الفلاح که آمد ولادتش
باید نماز بست نمازی به قامتش
این نور از کجاست که همواره روشن است؟
این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟
جاری شدهست چشمهی آیات در حجاز
گلها شکفتهاند برای تلاوتش
حسن ختام و نقطهی آغاز دهر بود
حسن ختام بود شروع نبوتش
از آسمان کوه حرا، نور میرسید
نوری که داد مژده برای رسالتش
دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان امتش
✍ #عاطفه_جعفری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net