بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
آنقدر ناله زدم تا که طبق سر آورد
آنقدر گریه شُدم تا سَرت آخر آورد
دیشب عمه چقدر گریه کنارم میکرد
تا که از شانهیِ من مویِ مرا در آورد
@hosenih
باز در گوشهی ویرانه رُبابت غَش کرد
باد از نیزه که بویِ علیاصغر آورد
تازه آموخته بودم که بخوانم لالا
تازه دلخوش شده بودم که برادر آورد
هرکه از دستِ تو با اهل و عیالش نان بُرد
رفت و نان خشک برایم دو برابر آورد
ماکه مدیون همان مردِ مسیحی هستیم
سرِ خاکستریات بُرد و مُعطر آورد
آمدی حیف تو را تشتِ شرابش انداخت
چه بلایی به لبت چوبِ ستمگر آورد
خیزران بود و تو بودی و مُکرر دیدم
که چهها بر سرِ دندان تو آخر آورد
@hosenih
روسریهایِ مرا یک به یک آتش سوزاند
خوب شد با خودش عمه دو سه معجر آورد
زجر آنقدر مرا زد نفَسش بند آمد
تا تلافیِ عمو را سرِ من در آورد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
من گلم از ساقه جدا مانده ام
تشنه ي يک جرعه وفا مانده ام
@hosenih
عمه کجا مي روي آهسته تر
من عقب قافله جا مانده ام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
گریه کردم گریه دارم مثل رود جاریم
یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداریم
تا توقف میکنم از پشت با پا میزنند
بعد تو محکوم بر این رفتن اجباریم
@hosenih
گاه چوب نیزه از شلاق دردش بدتر است
آنقدر زد به تنم لبریز زخم کاریم
من همان یک بار خوابیدم برایم کافی است
از نگاه زجر میترسم پر از بیداریم
نیست واضح صحبتم دندان ندارم عفو کن
مشت محکم خورده ام در وقت گریه زاریم
@hosenih
باورش سخت است میخواهند تحقیرم کنند
باورش سخت است بین عده ای بازاریم
دختران بابای خود را هی نشانم میدهند
جان بابا نیمه جان از این یتیم آزاریم
یک طبق آمد غذا آورده اند!اما چرا
بوی تو دارد غذای سفره ی افطاریم؟!
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_یوسفی
▶️
رفتی و بعد از تو این ایام خیلی بد گذشت
آه بابا کربلا تا شام خیلی بد گذشت
@hosenih
جای خوبی های پیغمبر فقط ما را زدند
بر من و دیگر ذوی الارحام خیلی بد گذشت
روی نی قرآن تلاوت کردی و طعنه زدند
پای نی ای حجه الاسلام خیلی بد گذشت
دست در دست پدرها دختران می آمدند
زندگی بر من بر این ایتام خیلی بد گذشت
@hosenih
عمه جان گرچه حواسش بود هر لحظه ولی..
آه بی بابام بی بابام خیلی بد گذشت
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
یُرَی تَفیضُ عَیْنُنا مِنَ الدَّمْ
لِشِدَّةِ اْشْتیاقِنَا الشَّهادَةْ
یَرْجُو زَمانَنَا الحسینُ مِنَّا
زَینَبَ تَحْفَظُوا کَرأسٍ عَیْنَا
امروز دزد قافله زیاد است
شمر و سنان و حرمله زیاد است
@hosenih
از شیعه بی اندازه کینه دارند
مهر ابوسفیان به سینه دارند
هم خلق شان هم خوی شان یهودی ست
امیدشان بر حاکم سعودی ست
حق و حقیقت را شهید کردند
وهابیت را روسپید کردند
@hosenih
میلی به غیر زور و زر ندارند
در جنگ رو در رو جگر ندارند
شیعه ولی سرباز کم ندارد
تاب تماشای ستم ندارد
ای وای اگر که حوصله سر آید
اذن جهاد از سوی رهبر آید
@hosenih
با "یاعلی" محشر می آفرینیم
فتحی چنان خیبر می آفرینیم
شامات خط قرمز موالی ست
غصب حرم کردن که خوش خیالی ست
تا شام دارد لشگر عجم را
دشمن نبیند سایه ی حرم را
@hosenih
دلواپسی بهر حرم نداریم
سیدعلی داریم غم نداریم
گرچه حرم امروزه در امان است
هر فصل شیعه فصل امتحان است
ماییم حر کربلای زینب
سرباز بی چون و چرای زینب
با یک نگاهش عاقبت به خیریم
باشد رضای حق رضای زینب
مثل تمامی مدافعانش
سر میدهیم آخر برای زینب
عون و محمد های ما فدای
یک تار موی بچه های زینب
دل می تپد با هر فراز روضه
با من بیا تا پیشواز روضه
@hosenih
دور از نگاه مضطر عقیله
هر دو جوان از محضر عقیله
با شور و با شوق زیاد رفتند
اذن جهاد آقا که داد رفتند
با میل خود با افتخار رفتند
مثل دو کوه استوار رفتند
بی واهمه از تیر و تیغ و نیزه
در معرکه با اقتدار رفتند
هر دو یل زینب به سوی میدان
نوبت به نوبت به شکار رفتند
با هر رجز از نیت اش خبر داد
وقتی محمد با گلایه سر داد
@hosenih
" نَشکوا اِلی اللهِ مِنَ العُدوانِ
قِتالِ قَوم فِی الرَّدی عیانِ
قَدتَرَکوا مَعالِمَ القُرآنِ
وَ مُحکَمُ التَّنزیلِ وَ البیانِ "
از ابن ملجم کربلا که پر شد
از قنفذ و مغیره ها که پر شد
@hosenih
در چنگ اشرار حسود افتاد
از خستگی شمشیر و خود افتاد
این سوی میدان از فرس محمد
با صورت گشته کبود افتاد
آن سوی میدان بلا برادر
با ضربه ی سخت عمود افتاد
با ضربت شمشیر و نیزه ها نه
داغ برادر دید و زود افتاد
گرچه عصای دست مادرش بود
اما شکست ...اما چه سود افتاد
نه یک نفر ده ها نفر رسیدند
اولاد زینب را به خون کشیدند
@hosenih
ذکر زنان خیمه "وای زینب"
قامت کمان خیمه ...وای زینب
در خیمه از غم یکّه بر زمین خورد
هر شیشه ی عمرش که بر زمین خورد
هم با امام خویش هم قسم شد
هم مادر مدافع حرم شد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود
کربلا خیبر شود
@hosenih
زینب کبری علی بن ابیطالب شود
کربلا خیبر شود
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
زینب شده ام چون گوهری فاضله دارم
از سیرت زهرا و علی شاکله دارم
من دختر کرارترین مرد جهانم
شیران جگر دار در این قافله دارم
قربانی من را نپذیرفتی و حالا
خیلی سر این غصه ز دستت گله دارم
این دو بروند از حرمم مسئله ای نیست
من با غم تنهایی تو مسئله دارم
دایی شده ای تا که بیفتند به پایت
بگذار بیفتند به خون حوصله دارم
نگذار بمانند و ببینند که در شام
بر دست ورم کرده ی خود سلسله دارم
بهتر که نباشند ببینند دو طفلم
تنها شدم و پای پر از آبله دارم
جان می دهم ای یار سر افکنده نباشی
در خیمه روم تا که تو شرمنده نباشی
@hosenih
من با خبرم از جگرِ عُون و محمد
بنشین و نظر کن هنر عون و محمد
جز فکر تو یک لحظه میان سرشان نیست
عشق است فقط در نظر عون و محمد
سردار حریم دل خواهر به سلامت
نذرِ سرت ای عشق، سرِ عون و محمد
حاشا که بگیرد به پرت تیزی سنگی
تا هست به تن بال و پر عون و محمد
داغ تو نبیند دل و صد بار ببیند
در خون بدن غوطه ور عون و محمد
آنقدر دلم سوخته از داغ جوانت
سهل است برایم خبر عون و محمد
این بار سپردم که ابالفضل بیاید
جای منِ دلخون به بر عون و محمد
هر قدر در این جا سرشان سنگ بریزند
در شام سر مادرشان سنگ بریزند
@hosenih
ای وای از آن دم که در انظار می افتند
در دام پُر از حیله ی اشرار می افتند
تشنه شده اند و همه جا تار شد اما
یادِ عطش قافله سالار می افتند
گفتند علی، ضربه به فرق سرشان خورد
با فرق شکسته، صد و ده بار می افتند
هر دانه ی تسبیح من افتاد، دلم ریخت
با دانه ی تسبیح من انگار می افتند
نیزه که میان بدن و سینه شان رفت
یاد دلِ سنگِ نوک مسمار می افتند
وقتی که چشیدند فشار سم مرکب
یک مرتبه یاد در و دیوار می افتند
آن قدر بهم ریخته شد پیکر این دو
بین گذر از دوش علمدار می افتند
من مهر برادر به جهانی نفروشم
رخصت بده من هم زره رزم بپوشم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
در دوجهان در و گهر زینب است
حوریه در شکل بشر زینب است
تیغ حسین است و سپر زینب است
شیرزن وقت خطر زینب است
نیم علی نیم شده فاطمه
دختر زهرا نه!خود فاطمه
@hosenih
مثل علی عابده هر شب است
صبح ولی قاتل صد مرحب است
چادر او سنگر این مذهب است
کعبه ما سینه زنان زینب است!
حلم تمام علم تمام است این
واسطه بین دو امام است این
@hosenih
آینه عزت پرودگار
بت شکن بی تبر روزگار
دو پسرش چون دو سر ذولفقار
در وسط خیمه ندارد قرار
وقت رجز خوانی زینب شده
نوبت قربانی زینب شده
@hosenih
ای پسر مادرم ای بی نظیر!
خرده به وسع کم زینب نگیر
این دو جوان اند به عشق تو پیر
عبد حسین اند و تو نعم الامیر
وارث رزم و شرف جعفر اند
نذر سر موی علی اکبرند
@hosenih
کاش بجای تو پریشان شوند
جای تو در قتلگه عریان شوند
غارت دزدان بیابان شوند
طعمه هر سم ستوران شوند
ذبح شوند این دو بجایت اخا
هرچه که دارند فدایت اخا
@hosenih
حاجتم امروز روا شد حسین
گوشه ای از دینم ادا شد حسین
بد گرهی بود که وا شد حسین
زینبت امالشهدا شد حسین
این دو که رفتند تو اما بمان
یا که به میدان ببرم یا بمان
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
آبرو داری کنید
@hosenih
از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید
آبرو داری کنید
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمدعلی_بيابانی
▶️
شکر خدا که باز عزادارتان شدیم
خوشبخت، ما که گرمی بازارتان شدیم
پرچم زدیم، تکیه زدیم و علم زدیم
شکر خدا که کارگر کارتان شدیم
@hosenih
بیرق به دوش و حلقه به گوش و سیاهپوش
منت خدای را که عزادارتان شدیم
از بامتان اگرچه هر از گاه میپریم
بیخود نیامدیم گرفتارتان شدیم
این ماه، بار عام غذاهای حضرتیست
مثل همیشه نانخور دربارتان شدیم
@hosenih
از دولت حسین و ز الطاف روضههاست
اینکه دوباره لایق دیدارتان شدیم
باید چگونه شکر کنیم این مقام را
با گریههای هر شبمان یارتان شدیم
والشمر جالسٌ... نفس مادرت گرفت
ما را ببخش باعث آزارتان شدیم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمدعلی_بيابانی
▶️
بیپناهیم، تهی دست و فقیر آمدهایم
مستجیریم و به دنبال مجیر آمدهایم
ما که مسکین و یتیمیم و اسیریم چه باک
به روی باز تو یا نعم الامیر آمدهایم
@hosenih
مثل اشکی که روی نامهٔ ما ریختهای
از بلندای نگاه تو به زیر آمدهایم
چقدر منتظر منتظرانت ماندی
منتظر ماندی و افسوس که دیر آمدهایم
سختی راه، به دوش تو و آلت افتاد
ما به همراه تو از بین مسیر آمدهایم
@hosenih
چقدر لطف در این سفره مهیا کردی
باز ما در طلب نان و پنیر آمدهایم
دو سه خط روضه سر سفره مرا مهمان کن
تشنه_چشمیم و پی گریهٔ سیر آمدهایم
با دل سوخته عمریست که ما دنبال
سر در طشت و تن بین حصیر آمدهایم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_سوم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری
سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری
سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی
سلام بر تو زمانی که روزه می گیری
@hosenih
بدون شمسِ پر از خیر و برکت رویت
به ما رسید عجب روزگار دلگیری
گذشت و چشم به راهت جوانی ام طی شد
نیامدی و رسیده است موسم پیری
نشد مقدمه سازِ ظهورتان باشم
منِ خراب دعایم نداشت تأثیری
چقدر گریه و توبه به جای من کردی
حلال کن که نکردم هنوز تغییری
من از زمان ورودم به قبر می ترسم
بیا و ناجی من شو در آن سرازیری
اجازه هست کمی از زبان عمه یتان
بخوانم از غم ویرانه و زمینگیری؟!
***
پدر شبی که رسیدی برای من قدر است
رقم زده است برایم خدا چه تقدیری
ببخش این همه امشب به لکنت افتادم
ببخش از رخ سابق نمانده تصویری
@hosenih
به تابِ زلف تو دستم نمی رسد دیگر
شکسته بازوی من در میان درگیری
بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده اند
بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه
غم مخور ثارالله
@hosenih
میکند کار علمدار جمل عبدالله
غم مخور ثارالله
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دیدم ز روی تل که دورت را گرفتند
راه عبور زاده ی زهرا گرفتند
می آیم از خیمه به امدادت عمو جان
این گرگ ها سرتا سرِصحرا گرفتند
@hosenih
عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر
لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند
تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند
اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند
دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد
اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند
@hosenih
دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر
اما نشانه حنجرم را تا گرفتند
خون گلویم ریخت چشمان تو را بست
تا که نبینی جان من یک جا گرفتند
تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن
با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند
@hosenih
مانند قاسم صورتم تغییر کرده
از ما تقاص عقده از بابا گرفتند
جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟
هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
غرور کودکیم را به خنده پا نزدید
سرش شکست! بزرگ قبیله را نزنید
هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش..
به زور بر تن صدپاره نیزه جا نزنید
@hosenih
حیا کنید غریب است نامسلمانها
گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید
نگاه خواهر آواره اش به گودال است
بخاطر دل او با سر و صدا نزنید
هنوز مانده کسی پیشمرگ او باشد
مرا نکشته به او تیر بی هوا نزنید
@hosenih
تمام آبرویم دستهای لاغرم است
که میکنم سپر جان یار تا نزنید
مقابلش به گلویم سه شعبه را بزنید
مقابلم به تن زخمی اش عصا نزنید
هزاربار مرا ذبح از قفا بکنید
سر عزیز خدارا تورو خدا نزنید
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
لشکری سنگ زد و تیر به ترفند آمد
حرمله خیر نبینی! نفسش بند آمد
شمر لبخند زد و غائله از تب افتاد
خاک عالم به سرم! شاه ز مرکب افتاد
@hosenih
لشکر کفر از این صحنه به تکبیر افتاد
شاه تنها، ته گودال بلا گیر افتاد
تشنگی،تشنه ی تسبیح و سجودش می کرد
نیزه ای پیله به لبهای کبودش می کرد
زیر سنگینی یک چکمه تقلا می کرد
مجتبی زاده ای از دور تماشا می کرد
@hosenih
سایه ی تیغ جفا، زیر گلویش که رسید
یادگار حسنش داخل گودال دوید
پا برهنه، جگرش را به سر دست گرفت
نعره ای زد؛ مدد از ساقی سرمست گرفت
بانگ برداشت، زبان ها ز سخن افتادند
کینه توزان جمل یاد حسن افتادند
@hosenih
دست خالی به هواداری عشق آمده بود
با لبی تشنه به غمخواری عشق آمده بود
بی سپر بود، ولی عزم یداللهی داشت
بابت زخم فدک نیت خون خواهی داشت
تیغ اگر داشت،چه درسی به جنم ها می داد
پاسخ شبهه ی صلح پدرش را می داد
@hosenih
لحظه ای کار قدم هاش به لرزش نکشید
هیچ کس بر سر او دست نوازش نکشید
در عوض،جای نوازش به غمش خندیدند
به غرور پدر بی حرمش خندیدند
هاتفی گفت: یتیم است،مراعات کنید!
نیزه ای گفت:حسینی ست،مجازات کنید!
@hosenih
تیغ بیرون ز غلافی به تکاپو افتاد
عاقبت قرعه به افتادن بازو افتاد
نوه ی فاطمه را از سر کینه کشتند!
به همان شیوه ی مرسوم مدینه کشتند
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین
زاده شیرجمل
@hosenih
می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین
زاده شیرجمل
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علی_اصغر_يزدی
#️⃣
در دلش شوقی از شهادت داشت
قلبش از شور عشق آکنده ست
یازده سال دارد امّا او
در سپاه حسین فرمانده ست
@hosenih
تیر ها خورده است عبدالله
ولی از بوی سیب می گوید
صورت خاکی اش به اهل حرم
روضه هایی عجیب می گوید
@hosenih
«دست» او رفته است عیبی نیست
می دهد «پای» عشق «سر» را هم
از عمویش گرفته چون فُطرس
در دِلِ دشت بال و پر را هم
@hosenih
در عقیده شبیه قاسم بود
از غم چشم او غزل می ریخت
نعل اسبان کربلا گفتند
از لبانش کمی عسل می ریخت
@hosenih
دست هایی که سمت تابوتِ
پدرش نیزه و کمان برداشت
بر لب خشک سید الشهدا
آمد و چوب خیزران برداشت
@hosenih
عاشقی را میان این میدان
چه هنر مند گونه معنا کرد
عاقبت هم به آرزوش رسید
جان خود را فدای آقا کرد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم
شاه را یاری کنم
@hosenih
بی زره مانند قاسم آبروداری کنم
شاه را یاری کنم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم
من در محرم بیشتر میل حرم دارم
عشق به شش گوشه مرا از زندگی انداخت
از دوری اش یک کربلا در سینه غم دارم
این اشک را از لقمه های سفره ی بابا
این مهر را از شیر پاک مادرم دارم
گفتند کل الخیر فی باب الحسین آری
من هرچه که دارم از این باب الکرم دارم
با خلوت بارانی خود هر شب جمعه
در سر هوای شعرهای محتشم دارم
دلتنگی ام چندین برابر شد در این شب ها
مهدی زهرا را میان روضه کم دارم
درد فراق کربلا بی خانمان ام کرد
شبهای جمعه رهسپار جمکرانم کرد
@hosenih
شمری که جلوه میکند در کربلای ما
آماده کرده تیغ و سرنیزه برای ما
دارد به گوش اهل دنیا میرسد امروز
فریاد ما لبیک ما قالو بلی ی ما
سرهایمان مشتاق رقص بر روی نیزه ست
غیر از شهادت نیست در بطن دعای ما
گریه سلاح ماست مثل گریه ی نجمه
پر کرده ست آفاق را شور صدای ما
هرکس که عبد خانه ی مولاست "عبدالله "ست
این است خط و مشی ما نقش لوای ما
جا دارد امشب را بخوانیم ای به قربان
این طفل فهمیده همه "فهمیده" های ما
جسمی به زیر سم اسب و حنجری پاره ست
از کربلا سهم امام مجتبای ما
ما مشتری ثابت این تکیه ها هستیم
پیداست بین بزم روضه رد پای ما
هم روضه خوان شاه پاره پاره تن باشیم
هم سوگوار حضرت ابن الحسن باشیم
@hosenih
دستش میان دست عمه ، دشت را می دید
هر نیزه ای که در هوا می گشت را می دید
با چشم های تر لب گودال را می دید
در بین میدان خولی خوشحال را می دید
می دید هر سر نیزه ای را که سنان می زد
یا حرمله ای را که با تیر و کمان می زد
می گفت حال خیمه را باید دگرگون کرد
شمر و سنان را از دل گودال بیرون کرد
تا آخرین لحظه که از حق عمو دم زد
با "لاافارق عمی" اش آتش به عالم زد
دور از سیاهی محو انوار الهی شد
با شوق بسیاری سوی گودال راهی شد
می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد
مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد
میخواست تا ذکر أنابن المجتبی گفته
در معرکه دریادلی مثل پدر باشد
از خیمه یا گودال ، گودال انتخابش بود
تا که در آغوش امامش بیشتر باشد
میخواست تا که با عمو نجوا کند آنجا
راهی برای بردنش پیدا کند آنجا
افسوس اما لشگر دشمن مزاحم شد
اینبار هم شمر بن ذی الجوشن مزاحم شد
داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند
با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند
شمشیر تیز "ابحر" او را از نفس انداخت
تیر سه شعبه آخر او را از نفس انداخت
در پیش چشمان عمویش دست و پا میزد
در زیر چکمه نام مادر را صدا میزد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه
لک لبیک عمو
@hosenih
حسن کوچک این دشت منم عبدالله
لک لبیک عمو
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
ای به قربان تن زخمی تو جان و تنم
من یتیم حسنم
@hosenih
می شود در دل گودال لباسم کفنم
من یتیم حسنم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح
#احسان_نرگسی
▶️
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی
با یل ام البنین بودند در دور و برش
@hosenih
مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب
می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش
اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش
@hosenih
حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست
ارث برده این عقیله حجب را از مادرش
حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش
هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند
یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#حسن_کردی
▶️
نور چشمم فدای طفلانت
جان زینب همیشه قربانت
زندگی من و تب و تابم
دست من خالی است دریابم
@hosenih
حیف شد بیش از این توانم نیست
حاصلی جز دو نوجوانم نیست
تو که دریای رحمتی آقا
تحفه ام را عنایتی آقا
این دو فرزند نازنین،هدیه
من و شرمندگی از این هدیه
@hosenih
این دو گرچه تعلقات منند
حاصل عمر من حیات منند
تو ولی زندگی و جان منی
من زمینم تو آسمان منی
دوست دارم به راه تو بروند
پیش مرگ سپاه تو بروند
@hosenih
لحظه لحظه اگر سترگ شدند
این دو با عشق تو بزرگ شدند
من نبینم غریب خواهی شد
لحظه ای بی حبیب خواهی شد
فکر این دو نشسته بر آهم
فکر غیر از تو را نمی خواهم
@hosenih
بعد از این خستگی نباید داشت
جز تو وابستگی نباید داشت
ای که آهنگ التماس منی
بعد از این تو فقط حواس منی
می شوم بی سپر فدای سرت
مادری خون جگر فدای سرت
@hosenih
سر تو نازنین سلامت باد
سر این دو پسر فدای سرت
اشک هایم فقط به خاطر توست
این همه چشم تر فدای سرت
سر طفلم اگر شود فردا
روی نی جلوه گر فدای سرت
@hosenih
تن اینها اگر ز هم پاشید
آه من را کسی نخواهد دید
نوه ی مرتضی همان بهتر
که نبیند اسیری مادر
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
شادی برای مردم و ماتم برای ما
خنده برای خلق ولی غم برای ما
خرج تو کرده ایم خدا کرد خرج ما
چه خیرها که داشت دو درهم برای ما
@hosenih
زهرا همیشه زحمت مارا کشیده است
حتی خریده شال عزا هم برای ما
هرکس نفس کشید در این روضه شد مسیح
از بس مقدس است همین دم برای ما
حسن ختام سیر الی الله این دهه ست
سفره گشوده ماه محرم برای ما
@hosenih
اینکه بدون روضه به جایی نمیرسیم
ثابت شدست قدر مسلم برای ما
هرگز به زیر منت مردم نمیرویم
وقتی که هست سایه پرچم برای ما
وقتی فرات اشک مهیاست از دوچشم
بی قیمت است چشمه ی زمزم برای ما
@hosenih
گریه کن حسین کمک کار فاطمست
کرده دعا رسول مکرم برای ما
بی بی! کدام روضه غذا طبخ میکنی؟
از دستپخت خود بده یک کم برای ما
گفتند که حسین گرسنه شهید شد
این غصه شد مصیبت اعظم برای ما
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih