eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
479 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💠پیله روشنفکری ✍️محسن آزموده 🔸رمان مشهور و کلاسیک آلبر کامو(1960-1913)، فیلسوف، نویسنده و روشنفکر نامدار فرانسوی مورد استقبال همگانی قرار گرفته است. این اثر برجسته که نخستین بار در سال 1947 به زبان فرانسوی(با عنوان La Peste) منتشر شد، در سال های اخیر کمتر مورد توجه مخطابان بود، شاید به این دلیل که آدمیان وضعیت طاعونی را بسیار دور تلقی می کردند و بعید می‌دانستند که در روزگار کنونی ، امکان آن باشد وضعیت‌های اپیدمک بار دیگر حتی جوامع فوق مدرن را دچار سازد. اما شیوع نابهنگام و سریع و گسترده ویروس کرونا و ابتلای خیل عظیمی از انسان ها به آن، به تلخی نشان داد که چنین نیست و بشر در این عصر طلایی بهداشت و پزشکی حتی در پیشرفته‌ترین کشورها و جوامع نیز از امکان بیماری های اپیدمک خلاصی ندارد. از این رو در همان هفته های آغاز شیوع جهانی کرونا به ویژه در کشورهای اروپایی، اخباری به گوش می‌رسید از مراجعه گسترده مخاطبان به طاعون کامو. 🔸رمان مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی آن باشد، داستان فراگیری طاعون در شهری از الجزایر و مواجهه مردمان با آن به ویژه از خلال روایت زندگی چندین شخصیت از جمله پزشک شهر، یک روزنامه نگار، قاضی شهر و ... آنچه رمان را از حیث بحث حاضر یعنی روشنفکران و مساله کرونا مهم می‌سازد، مواجهه مسئولانه و متعهدانه آلبر کامو با یک اپیدمی همگانی موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است. 🔸روشنفکر به عنوان یک تیپ اجتماعی مدرن بر آمده روزگار جدید است، البته آن طور که برخی محققان نشان داده اند، می‌توان با بر شمردن خصائل و ویژگی‌ها و کارویژه‌های این تیپ اجتماعی، نمونه‌ها و مثال هایی از این قشر اجتماعی در جوامع پیشامدرن بازشناخت. اما ظهور این قشر یا گروه اجتماعی محصول دوران مدرن است و برخی شروع آن را به آغاز قرن بیستم و قضیه دریفوس مربوط می‌دانند، یعنی زمانی که اقشار تحصیلکرده و نویسندگانی چون امیل زولا، در واکنش به یک اجحاف اجتماعی، از ابزار قلم بهره می‌گیرند و به نقد بی‌پروای جامعه و دولت می‌پردازند. از این حیث روشنفکر تنها کسی نیست که مثل یک دانشمند یا فیلسوف کار فکری می کند، بلکه در کنار تفکر و تامل و نگارش اندیشه ها، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی نیز دارد و آنچه را حقیقت می پندارد، بدون هراس با جامعه و دولت در میان می‌گذارد و نگران عواقب و پیامدهای ناگوار این حضور حقیقت طلبانه در عرصه اجتماع نیست. 🔸از این حیث آلبر کامو در رمان طاعون در کنار کار نویسندگی در قامت یک روشنفکر نیز ظاهر می‌شود. او با نگاه تیزبین خود به میان اقشار گوناگون اجتماعی شهر مذکور می‌رود، واکنش آن‌ها نسبت به یک بیماری فراگیر را وا می کاود، به نقد سیاسی و اجتماعی دولت و راهکارهایش برای مبارزه با طاعون می پردازد و در کنار همه اینها از بحث‌های فلسفی و فکری عمیق نیز وا نمی ماند. شمار عظیمی که رمان عمیق کامو را خوانده اند، لابد با مباحث فلسفی و تئولوژیک ژرفی که میان ریو(پزشک عقل گرا و متعهد داستان) با پدر پانلو(کشیش شهر) در می گیرد، آشنا هستند، جایی که پزشک می کوشد توجیهات تئولوژیک و «ترانسندنت» کشیش را با اشاره به آنچه فی الواقع و برای همگان از جمله کودکان، در شهر می‌گذرد، دچار چالش سازد و او را متقاعد سازد که طاعون(بخوانید کرونا) عذابی برای گناهکاران نیست، بلکه خطری است که می تواند هر جامعه انسانی را دچار سازد، به ویژه جوامعی که غیرمسئولانه و فردگرایانه زندگی می کنند. آنچه از دید کامو اهمیت بیشتری دارد، تعهد همه انسان ها به رستگاری جمعی و مشارکت و همبستگی همگانی نسبت به شرور اعم از شرور طبیعی و انسانی است. 🔸در وضعیت کنونی شیوع کرونا نیز به نظر می رسد روشنفکران وظیفه مشابهی به دوش دارند. آنها موظفند از گوشه های انزواجویانه خویش بیرون بیایند و متعهدانه با بیان و زبانی قابل فهم و انضمامی، به نقد دولت و جامعه بپردازند. این کار می تواند چنان که کامو نشان داد، با روایت دقیق و موشکافانه و صد البته به دور از حب و بغض آنچه در جامعه می گذرد، صورت پذیرد. به گواه آنچه اخبار و رسانه ها می‌گویند، ما هنوز در میانه بحران هستیم و کماکان زود است که از پایان کرونا سخن بگوییم. در این شرایط به نظر می‌رسد وظیفه روشنفکری(یک توتولوژی چرا که اصولا روشنفکری چنان که گفتیم یک تعهد است) ایجاب می‌کند که یکدیگر را تنها نگذاریم و حتی اگر هیچ کاری از دست مان بر نمی‌آید، بکوشیم به مرزهای کار ماندگاری که کامو کرد، نزدیک شویم، یعنی به روایت دقیق و سرراست آنچه می‌‎گذرد. @daghdagheha @howzavian
⭕️ کیست؟ 💢 یکی از ابزارهای رسانه‌ای جریان برای همکاری منظم و متناوب علیه جریان انقلابی است. 💢 سرشبکه‌ها و این جریان، تمرکز امروزشان بر روی حوزه علمیه نجف و مشهد است و تمام تلاش‌شان را برای تضعیف حوزه علمیه قم گذاشتند. 📣 گام بعدی ما معرفی شخصیت پشت پرده‌ای با نام است. بد نیست که مطالبی درباره او بیان شود. به شرط حیات😉 @ponezs @howzavian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | پشت‌پرده یک اختلال ! 🔴 خبرگزاری حوزه در گزارشی به رمزگشایی از اختلال چندباره در برخی‌ شبکه‌های پیام‌رسان داخلی در دوران کرونایی پرداخت. ◀️ مشاهده و دریافت با کیفیت بالاتر @howzavian
🔴 توصیه ای متفاوت به منتقدان پایتخت ✍ علی بهاری "پیروان ما از باقی‌مانده گل ما خلق شده‌اند. با شادی ما شادند و از غصه ما غمگین" این عبارت یکی از معروف‌ترین احادیث شیعی است. بخش دوم آن یعنی شیعیان ما برای چیزهایی ناراحت می‌شوند که ما را ناراحت می‌کند و از چیزهایی خرسند می‌گردند که ما را خرسند می‌کند‌؛ بنابراین اگر کسی می‌خواهد بداند چقدر شیعه و پیرو اهل بیت است باید ببیند به خاطر چه چیزهایی فریاد انتقاد سرمی‌دهد و از چه چیزهایی خرسند و راضی می‌شود. اگر اعتراضش به چیزهایی است که اولویت اهل بیت بوده معلوم است شیعه آن‌هاست و اگر از چیزهایی انتقاد می‌کند که در اولویت مرام آن‌ها نیست نشان می‌دهد هوس خود را به جای هنجار دینی نشانده و به قول امروزی‌ها دارد اشتباه می‌زند! این روزها جنجال عجیبی پیرامون سکانس آخر سریال پایتخت به پا شده است. منتقدان، سازندگان سریال را تا پای پادویی برای ضد انقلاب و نوکری برای خارج‌نشینان پیش برده‌اند. در این میان، رئیس صدا و سیما هم از "احتمال نفوذ ستون پنجم دشمن" سخن گفته است! حرفم این نیست که قضیه را پی نگیرند یا تذکر ندهند. سخنم این است که پیروی از اهل بیت یعنی سبک زندگی‌تان منطبق بر چارچوب‌های امامان باشد. اگر می‌خواهید به اسم دین یقه سریال را بگیرید برای سکانس زمین زدن رحمت توسط پسر کوچک فهیمه بگیرید. اگر می‌خواهید منتقد باشید منتقد بی‌احترامی‌های پیاپی بهتاش به دایی‌ نقی باشید. اگر می‌خواهید بابت چیزی اعتراض کنید به صدا کردن مادر به اسم کوچک اعتراض کنید. اگر بنای مخالفت دارید با مشت زدن پسر به صورت پدر یا لاس زدن زن شوهردار با خواستگارش! مخالفت کنید نه با یک نقیضه‌سازی نمایشی که در طنز و کمدی، فنی جاافتاده و متداول است! @howzavian
روایتی است از نقشه راه در ... حتما ببینید... @gharibreza1 به زودی درباره خروج یادداشتی منتشر می شود @howzavian
🔶 رحمتی که رحمت شد ✍رسول باقری داستان خروج حاتمی کیا باز هم صدای پابرهنه گان بود که برای گرفتن حق و عدالت خواهی مجبور به ترک روستا و همسران کرده بودند. رحمت خروج همان حاج کاظم آژانس شیشه ای است همان حاج حیدر بادیگارد است و همان حاج یونس به وقت شام و در یک کلام همان رحمت حاتمی کیاست. پنبه ای که پنبه اش زده شد و صدقه سر از مابهتران گردید، سد ی که آبش همه جا را شست تراکتوری که از عهد بوق مانده ، پیرمردی خسته و سیگار به لب، سگی وفادار. نگهبانی مسئول و معذور، شهیدی که پدر را الگوی خود قرار داده و یحیی . یحیایی که یحیی فقط اسمش نیست بلکه بیشه اش نیز هم. روستا را که نه مملکت را زنده کرده است با خونش. پیرزنی که مرد است و مردی که زن. پیرزنی که مهربانو است و بانویی از مهر. نیش و کنایه هایی که اشناست نه برای هر کس بلکه برای رزمنده و جانباز و آزاده. آزاده ای که خود را در دشت حبس کرده. جاده ای بی انتها، تراکتوری که ارام می رود ولی با دوام. پیرمردانی که کودک شده اند و کودکانی که پیر. قلیانی چاق شده، پیرمردی شیمیایی و ملایی ساده که گاه گاهی نه به اختیارش بلکه به تصرف حرفهایی به حق می گوید. تفنگی که فقط نمادش مانده. و نامه هایی که هیچ گاه خوانده نشد فرمانداری که به فکر میزش است و پژویی پلاک_قرمز و دودی . دو دوتاهایی که مشخص نیست چند می شود .کارناوالی از پیران. انسان و ماشین پیر. مسیولی که حرف عوام را نمی فهمد، عامه ای که حرف مسیول را. و دعوای همیشگی محافظه کار و صریح گو. بادمجان دور قاپ چین هایی که فقط خود شیرینی بلدند. و نهایت موبایلی که دورها را نزدیک کرده و نزدیک ها را دور. سینمای حاتمی کیا. سینماییِ دوئلی است دوئل حق و باطل و شاید دوئل حق و حق و یا دوئل محافظه کار و انقلابی. در چنین دعوایی حق با کدام است مشخص نیست. شاید حق با هر دو باشد. آژانس شیشه ای مصداقی از این دوئل بود. بادیگارد ایضا و این بار خروج اما انچه مشخص است هیچ کس حرف همدیگر را نمی فهمند. در آژانس مربی حرف مامور را نمی دانست و مامور حق مربی را و می گفت دورت گذشته مربی. در بادیگارد حرف حیدر را نمی دانستند در اینجا حرف رحمت را. ابراهیم اما همیشه مدافع رحمت و حاج حیدر و حاج کاظم هست و برای آن می جنگد. @howzavian
🔻🔺 منِ همیشه منتقد ✍ علیرضا داودی 🔸منِ همیشه منتقد، محصول همان باور است که می گوید من نقد می کنم پس هستم. همان باور که ما یکجا نشستگان را همواره طلبکار قرار می دهد در برابر هر کس که قدمی حتی اشتباه برداشته و به ما اجازه می دهد از لکه های سیاه دیگران بگوییم ولی نپرسیم چرا لباس خودمان سیاهِ سیاهِ سیاه است. 🔹این واقعیت که ما منتقد فراوان داریم به همه چیز و همه اشخاص، غیر قابل انکار است اما درد آنجاست که وقتی می گوییم در کنار نقد انجام شده چه راهکاری می توانید ارائه دهید، به ناگاه کوچه علی چپ می شود جذاب ترین منطقه توریستی برای همین همیشه منتقدان 🔸ما به اقتصاد جمهوری اسلامی و بانکداری و غیره نقد داریم و همیشه از ربای جاری در زندگی مردم شاکی هستیم اما وقتی بعد از سه دهه گروهی با تمام اشکالات و محسنات طرح جدیدی را برای اصلاح ساختار بانکی ارائه می کنند، به ناگاه همان منِ منتقد فعال می شود و هر چه هست و نیست را زیر ضربات نقد می کشاند، ولی به محض اینکه می پرسیم خب جایگزین چه دارید، ما را به آینده ای نامعلوم حواله می دهند که از دیگ خالی شان شاید نوبرانه ای برای نظام اسلامی استخراج شود. 🔹ما به فرهنگ و سیاست های فرهنگی هم انتقاد داریم؛ منتقد تمام بحران های اجتماعی و فرهنگی هستیم و دائما می نالیم چرا مردم علی الخصوص جوانان به سمت فرهنگ غربی سوق پیدا کرده اند و بی حجابی گسترش می یابد و غیره.؟ 🔸 چرا الگوی جوان مسلمان ایرانی فلان خواننده، فلان بازیگر یا فلان فوتبالیست خارجی است یا چرا پخش زنده گفتگوی دو ایرانی معلوم الحال در اینستاگرام از هر تجمع و سخنرانی مذهبی ما بیشتر بیینده دارد؟ 🔹علی رغم پذیرش تمام این نقد های صحیح و دغدغه های دلسوزانه اما باید پرسید شما که به عنوان متولیان دینی و حوزوی امور فرهنگی، بودجه های مناسبی شاید بیش از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت می کنید چه دست آوردی داشته اید و اصلا چه برنامه و طرحی را اجرایی و چه نتایجی را بدست آورده اید؟ 🔸همین قم به عنوان مرکز حضور و زیست متولیان دین تا چه میزان در برابر این بحران های فرهنگی و اجتماعی توانسته الگوی مناسب خود را ارائه و ترسیمی از یک شهر اسلامی را ارائه دهد؟ 🔹وضعیت جوانان طلبه که کاملا از نظر تربیتی در اختیار شما قرار دارند از منظر فرهنگی و نوع زیست اجتماعی چقدر مطلوب است که به دست پرورده های نهادهایی چون آموزش و پرورش و دانشگاه ها نقد می کنید؟ 🔸ما به فیلم و سریال های صدا وسیما تا سینما و تئاتر و موسیقی و غیره هم انتقاد داریم تا جاییکه در این ایام خانه نشینی کرونایی، خسرو عرصه فلسفه هم برای نقد پایتخت دست به قلم می شود؛نقدهایی که کاملا صحیح و تکراری است اما اینجا نیز باید بپرسیم چرا فقط فراستی وجود ما قعال است؟ 🔸تا کنون این منِ همیشه منتقدچه طرح ایجابی برای ساخت یک محصول تصویری ارائه کرده است؟ چه فیلم نامه ای را ارئه کرده که ظرفیت جذب حلال مخاطب را دارا باشد؟ 🔹چگونه نقد می کنیم در حالیکه نقد شونده حتی نمی داند آنچه ما می خواهیم را چگونه می توان ساخت، آیا ما ابزار و امکانات لازم برای تولید محصول صحیح را به صورت کاربردی ارائه کرده ایم که اکنون به نقد آنچه تولید شده می پردازیم؟ 🔸اصلا خروجی چند دهه همکاری حوزه و صدا وسیما در تربیت طلاب سینمایی چیست که حتی مجموعه هایی مانند اوج دست به دامان تنابنده ها برای تولید یک فیلم یا سریال مخاطب محور می شوند؟ 🔹انتهای این حضور روحانیت در صدا و سیما شاید دکتر معینی پور باشد که مدیر شبکه 4 سیما است و در مورد ایشان هم فقط نقد می بینیم آن هم عموما توسط املا ننوشته ها. 🔸الغرض که ما❗️ ممتقدیم❗️ ( کسی که به صورت ممتد نقد می کند) و یا بهتر بگویم زنده به انتقادیم اما عموما راهکاری برای حل مشکلات نداریم و همین خود مهم ترین بحران عصر جمهوری اسلامی است. ‼️رونوشت خدمت نویسنده همین متن که خودش هم بخشی از این جریان زنده به انتقاد است جهت تلنگر‼️ @feckrat @howzavian
❌به بهانه لایو آقامیری و احلام... ! ✍️احمد اولیایی اینستاگرام مدت هاست شاهد ارائه های زنده یا همان لایو است. اما اخیرا پدیده گفتگوهای زنده اینستاگرامی سرو صدای اساسی به پا کرده است. لایو تتلو و ندا یاسی، رضا صادقی و کامران و هومن، تتلو و امین فردین، تتلو با حسین تهی و این اخیرا هم لایو حسن آقامیری و احلام.... . اول از همه بگویم که باید در مورد این پدیده ها حرف زد، چه بخواهیم و چه نخواهیم این افراد هستند، لایو می گذارند و مردم می بینند و حتی رکورد اینستاگرام را هم می شکنند! من نمی خواهم پیرامون این پدیده ها اتخاذ موضوع یا اعلام نظر کنم، بلکه صرفا در صددم پرسشی مطرح کنم که آیا یک نمونه جدید است و قابلیتی برای ما تولید می کند؟! به نظر می رسد این لایوها حاصل دوران قرنطینه نیست، چراکه هم پیش از کرونا با آن ها روبرو بودیم و هم اگر قرنطینه نبود هم، این گفتگوها عموما حضوری و فیزیکی انجام نمی شد، پس یک روزی شاهد آن می بودیم. بله، قرنطیه نقش تشدید کننده ی کمّی آن ها را بازی کرده است. آنچه باید در پس این گفتگوها دید، دو ساختارشکنی اساسی ست. البته ساختارشکنی نه لزوما به معنای منفی آن بلکه به معنای تغییر اصول سنتی تر. ساختارشکنی اول، ورود به ادبیات کوچه بازاری، صمیمی، رک و بعضا هنجارشکنانه است. ساختار شکنی دوم، روبروشدن افرادی ظاهرا از دو طیف یا طبقه اجتماعی متفاوت با یکدیگر است. افرادی با روحیه های متفاوت و سلیقه های مختلف با یکدیگر گفتگو می کنند. حتی بعضی از آن ها ممنوع الورود یا متهم هستند و بعضی مذهبی و یا افرادی مقبول در جامعه. برخی صرفا مشهور و رانده شده و برخی هنرمند مردمی. همه این ها در لایوهای اینچنینی در حال گفتگو هستند و احتمالا افزایش هم خواهد داشت. آیا این گفتگو ها را می توان بر مبنای کنش ارتباطی هابرماس تحلیل کرد؟ گفتگوهایی که در یک حوزه عمومی آزاد، با صداقت و مفاهمه انجام می گیرند. «وضعیت کلامی ایده آل» که طرفین فارغ از ساختارهای «جهان زیست»، فقط گفتگو می کنند و به دور از یک «کنش استراتژیک» که مبتنی بر منافع است، صرفا می گویند و می شنوند و به هم نزدیک می شوند. آیا این گفتگو ها تداعی کننده تفاوت «نظام فرهنگی» و «سطح فرهنگی اجتماعیِ» مارگارت آرچر است؟ نظام فرهنگی همان نظام منطقی فرهنگیِ باید و نبایدی است که از درستی و غلط بودن بودن حرف می زند و سطح فرهنگی اجتماعی اشاره به آنچه در کف فرهنگ رخ می دهد، دارد. این گفتگوها که در سطح فرهنگی اجتماعیِ انضمامیِ تعاملی شکل می گیرد می خواهد به ما نشان دهد که لزوما سطح علّی فرهنگی اجتماعی که از همین گفتگوها تشکیل شده از نظام فرهنگی هنجاری تبعیت نکند. من فارغ از محتوا، در مورد قالب این گفتگوها صحبت کردم. قالبی که می تواند گسترش یافته و یک حوزه عمومی منطقی حتی برای جذب و اقناع تولید نماید. آیا این، می تواند منجر به انبساط در فرهنگ شود؟! تمام آنچه ذکر شد، پرسش است نه تجویز... . @howzavian
😊 در فرو دست انگار سنگ-پشتی میخورد آب ✍ س. رستمی روزی دو مرغابی با سنگ پشتی در کنار آبگیری روزگار به سر می بردند. از قضا آب آبگیر رو به کاستی نهاد. مرغابی‌ها به سنگ پشت گفتند: ما را مصاحبت با آب لازم است که مرغابی هستیم نه مرخاکی. باربندیل را جمع کن به شمال شویم. که شمال مرغ عزای و عروسی است. سنگ پشت گفت: ای همدلان اگرچه غم فراق‌ سنگین است و دل من غمگین. اما همراهی با شما مرا نشاید به همین یک چکه آب ته برکه، قسم جای همرهی قبلی درد می‌کند و آن خاطرات شمال محال باشد کز یادم برود. مرغابی‌ها گفتند: ای رفیق شفیق، ما را دوری تو صعب است. پاشو خودتو لوس نکن چیزیت نشد حالا! علت سقوط بای دیفالت، خطای انسانی بود، بأی نحو کان. سنگ پشت گفت: مر آگه نیستید کرونا اپیدمی گشته و از کشته پشته ساخته. من نیز به کمپین در خانه بمانیم پیوسته، می‌خواهم فرت و فرت لایو دو طرفه داشته باشم و از خود حرف‌های قلمبه سلمبه درکنم که شاخان گفته‌اند: چون به قرنطینه اندر گشتی بر لایو مداومت کن، بسی حال می‌دهد. مرغابی‌ها گفتند: ای که یک وجب روغن بنفشه در حلقت باید، این‌چنین چاخان گفتن نشاید. لایو دو طرفه را کسی باید که بک گراند کتابخانه دارد. فی الحال در این پیت حلبی که به جای مسکن فقید بر خود بستی چطور کتابخانه داری؟ سنگ پشت گفت: فضول را بردند جهنم پرسید صدی چند می‌سوزاند؟ ای عزیزان! و ای جیگران همیشگی! ای عشقا! نمیشه من نیام؟! دیر زمانی است از برای پند و اندرز اخلاقی این جماعت کتلت می‌گردم. گواه من همین پیت حلبی که به پشت بسته‌ام. اکنون نام پروفایلم را پیت پشت نهاده‌ام. مرغابی‌ها گفتند: اینبار املت شو! سوسول! و هار هار خنده‌ها کردند. سنگ پشت را این سخن خوش نیامد و به درون خانه خزید گفت: بلاک اند ریپورت تا روز قیامت. مرغابی‌ها با خود گفتند: وی را از آغاز آپشن اخلاق نصب نبود. ورنه دندان بر جگر نهادن، به ز جواب دادن و شتک گشتن. حکما گفته‌اند ریپلای بر کامنت ابلهان نشاید، مر آنکه به خرقه بلاهت درآید. پس غوکی در آن حوالی می‌جهید، زبان وی به چوبی بستند و چوب بر منقار گرفته و به سوی شمال تیک‌اف نمودند. چون پلاک بومی نبودند به جاده خاکی در آمدند، شکار گشته و مردمان با آنها جوج زعفرانی ساختند با گوجه کباب. اما پیت‌پشت نیک رآی ببخشید سنگ پشت نیک رآی، شیر فلکه آب آبگیر را باز نموده و برای خویشتن خویش، دریاچه ساخت و در آن شالاپ شلوپ‌ها کرد و فرمود: خوشا قرنطینه و حال و حولش! @namaakkdon @howzavian
📌لایو بازی ✍️محمدجواد سلیمانی قمی این روز ها بازار لایو های اینستاگرامی خیلی داغه! اصلا پدیده ای شده برای خودش! این کرونا اگه برای مملکت ضرر داشت برای بعضی ها سود خوبی داشت. بماند حالا... اون از لایو دَری وَری جناب تتلو که ظاهرا رکورد لایو های اینستاگرام رو با۶۰۰ هزار نفر بیننده شکسته! یعنی معادل ۶ برابر ظرفیت ورزشگاه آزادی پامنبری داشته! لابد همه ی گل های توی خونه هم در این جلسه آیلاند بودن! اونقدر به قول خودشون لَجَنی بوده که روشون نشده ذخیره کنند! اینم از لایو دیشب سید حسن آقامیری با سرکار خانم احلام، خواننده مقیم امارات، با موضوع اجرای احکام دینی در جمهوری اسلامی! کرونا چه کرده! بعد از نماز صبح که ظاهرا خالصانه بوده، توفیق حاصل شد لایوشون رو تماشا کنم! سید حسن آقامیری رو میگم! اگرچه با آقامیری میونه ای ندارم و فکر میکنم نتیجه افکار و عقایدش به ایجاد تساهل و تسامح در تکالیف شرعی در ذهن مخاطب منجر میشه، اما ی نکته مثبت ازش یاد گرفتم و اون توانایی برقراری دیالوگ با آدم های غیر شرعی است! با آدم هایی که متفاوت فکر میکنند! متفاوت عمل میکنند و متفاوت زندگی میکنند! چیزی که از ما طلبه ها و قشر مذهبی کمتر دیده میشه! نه اینکه بخواهم رفتار وگفتار دیشبش را تایید کنم!نه! اما فکر میکنم راز محبوبیت سید همینه! سید حسن میتونه دیگران رو ببینه و براشون احترام قائل بشه و باهاشون حرف بزنه! و ما از این قافله عقب ماندیم! @soleimaniqomi @howzavian
🔴آقامیری و خواننده زن خارج نشین دیدم خیلیا درباره لایو مشترک آقامیری با خواننده زن خارج نشین تحلیل دادن بیرون، منم گفتم نکاتی رو مطرح کنم 🔻نکته اول: به اندازه کافی درباره این لایو و ایراداتی که داشت تحلیل‌های متفاوت مطرح شده من دیگه بهش نمیپردازم، میخوام یکم ریشه‌ای تر به قضیه نگاه کنم و اقامیری رو نقد کنم. قبل از اینکه الانِ آقامیری رو بررسی کنید برید دوران جوانی و نوجوانیش رو ببینید، من هم از اقوامش پرس‌وجو کردم و هم‌ از هم‌حجره‌‌ای‌هاش. آقامیری یه بسیجی تند و خشک مقدس بود که نمیتونستی جلوش تکون بخوری. یکی از همکلاسی‌های آقامیری تو حوزه میگفت، سالی به دوازده ماه نمیتونستی جلوش نوار بگذاری. اون آقامیری، الان اینطوری شده. اینو گفتم که بگم، خیلی از همین خشک مقدس‌های متحجر تندرو که میان فقط فحش میدن به امثال آقامیری و یک‌ذره فهم ندارن که بدونن براچی دارن بدوبیراه میگن، آخرش میشن یکی بدتر از آقامیری این دسته از آدما خیلی خطرناکن، کسایی که به‌ظاهر اعتقاد بالایی دارن ولی فهم اندک، اتفاقا امام صادق علیه السلام فرمود، دودسته آدما کمر منو شکستن، یکی همین آدما هستن، یعنی جاهلان مقدس‌مآب. یعنی مخش پوکه، هیچی تو کله‌ش نمیره. خوارج همینطوری بودن، آخرش هم یکی از همین خوارج امیرالمؤمنین رو به شهادت رسوند. سریعا حکم کفر آدما رو اثبات میکنن و حتی شده میکشنش. این حدیث فقط مختص امام صادق نیست، همه ائمه از دست جاهلان متعصب و مقدس کمرشون شکست، من خیلی نگران امام زمان هستم که وقتی بیاد، این دسته آدما، خیلی برای حضرت مشکل‌ساز میشن. شما اول انقلاب رو ببینید، آدمهای تندرویی مثل اکبر گنجی که موهای بی‌حجاب هارو قیچی میکرد، یا ضرب و شتمشون میکرد و پونز فرو میکرد تو بدن بیحجابا، که به اکبرپونز معروف شده بود. الان خارج از کشور خدا و قرآن و همه چیو انکار میکنه، مخملباف رو برید مواضع اول انقلابش رو ببینید چقدر متعصب افراطی بود، الانشو ببینید. آخر هر افراطی، یه تفریط بدتر وجود داره 🔻نکته دوم اینکه، چرا ما نمیتونیم در مسائل مختلف که بهش انتقاد داریم، با دلیل و منطق و بدون عصبانیت تجزیه و تحلیل کنیم؟ چرا سریع شروع میکنیم به بدوبیراه. یه سری فحش میدادن در واکنش به این لایو مشترک، یه سری میگفتن لعنت بر آخوند فلان. کمتر کسی حرف حساب داشت که بزنه. چون خودمونم نمیدونیم مبانی فکری خودمون چیه، یا اشکال مبانی فکری آقامیری چیه. بعد خود آقامیری رو برید ببینید تو پست‌هاش، محاله تو کامنتاش حرف زشت یا فحش ببینید. چون بلده چیکار کنه. چون بلده چجوری جذب کنه. شاید تو زندگی واقعیش اصلا اینطوری نباشه ولی تو رسانه بلده چیکار کنه. چرا ما تو رسانه بلد نیستیم مثل آدم حرف بزنیم؟ شما فکر کردید طرفداران آقامیری با فحش و بدوبیراه ما، نظرشون نسبت به اون عوض میشه؟ اتفاقا با این ادبیاتی که این مخالفین آقامیری دارن، طرفدارای آقامیری برعکس علاقه‌شون به اقامیری بیشتر و نفرتشون به مذهبیا بیشتر میشه. و تاسف‌بارتر اینکه فکر میکنن قشر مذهبی و متدین این آدمای بی‌ادب و بی‌منطق هستن. نمیدونن که خود متدینین واقعی از اینها بیزارن 🔻نکته سوم: اصلا باشه آقامیری بد، فاسد، منحرف. آخوند انگلیسی، هرچی شما بگی، ولی همین آدم با هر روشی که میدونه، که شاید بعضیاش درست باشه بعضیاش غلط، تونسته کلی آدم رو جذب خودش بکنه، که میپرستنش. تونسته کاری بکنه که جریان‌ساز بشه، یه لایو میگذاره، کل اینستا درباره‌ش حرف بزنن. البته ما هر روش جذبی رو تایید نمیکنیم ولی تو که فکر میکنی برحق هستی، خوبی، مومنی، متدینی و دین واقعی رو داری، چیکار کردی؟ چیکار میکنی؟ بیشتر جاذبه داری یا دافعه؟ شاید بگید با روش‌های باطل راحت‌تر میشه آدمارو جذب کرد ولی من اینطوری فکر نمیکنم، اتفاقا اگر دین واقعی رو زیبا بتونی معرفی کنی، خیلی بیشتر اثر داره، اهل بیت مگه چیکار میکردن که ١۴٠٠ساله دائما دارن مردم دنیا جذبشون میشن، یه نگاه به اربعین بندازید. پس میشه کار کرد، حتی قوی‌تر. مشکل اینه‌که ما نمیخوایم کار کنیم، تنبلیم. http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
810-fa-agha-sheykh-morteza-zahed.pdf
1.49M
. فایل pdf کتاب ✅نام کتاب: آشیخ مرتضای زاهد 📝مؤلف: سیف اللهی ♻️ناشر: مسجد جمکران @howzavian
📌 درد مفهوم‌زدگی! ✍ علی ابراهیم پور ☘ معدنچی‌ها گرمازده می‌شوند؛ اسکیموها سرمازده؛ ملوانان دریازده؛ و ما طلبه‌ها علم زده، مفهوم زده و نظریه زده! ☘ علم‌زدگی یعنی فکر می‌کنیم برای هرکاری -حتی یک گعده باشد یا شام‌خوردن؛ فیلم‌دیدن باشد یا یک چایی‌خوردن هم- باید ادله تفصیلی و چارچوب مفهومی داشته باشیم؛ مگرنه نه آب خوش از گلوی خودمان پایین می‌رود و نه می‌گذاریم از گلوی دیگری پایین برود! فکر می‌کنیم برای هرکاری حتماوحتما باید قبلش یک نظریه داشته باشیم تا آن کار معنا داشته باشد! 🍀 مفهوم‌زدگی دو اشکال مهم دارد: 🌾 اول، عیب منطقی آن است! آدم مفهوم‌زده فکر می‌کند قبل از هر کار باید نظریه یا مفهومی روشن از کار داشته باشد؛ درحالی که همیشه نظریه و مفهوم دقیق و روشن و معنای واقعی، بعد از کار و مواجهه عینی با مسئله به دست می‌آید. یعنی مفهوم‌زده از طرفی هدفش علم و نظریه است، اما چون به دلیل همین مفهوم‌زدگی‌اش از تجربه‌عینی فاصله می‌گیرد، هیچگاه به هدفش نمی‌رسد و همیشه مثل چرخ‌عصاری دور خودش خواهد چرخید. علاوه‌براین، او حتی مانع تجربه‌های عینی آدم‌های دیگر می‌شود و آن‌ها را به جهالت متهم می‌کند و اجازه نمی‌دهد آن‌ها در یک سیر طبیعی به نظریه و مفهوم عینی دست پیدا کنند. 🌾 دوم، آسیبی است که آدم مفهوم‌زده به زندگی خودش وارد می‌کند. او هیچ‌گاه نمی‌تواند لذت واقعی را از پدیده‌ها و موقعیت‌ها بچشد و بی‌واسطه آن‌ها را لمس کند. مفهوم‌زدگی همچون دردی مازوخیسمی، همیشه واسطه‌ای است بین او و تجربه‌ها. ازطرف‌دیگر، او همیشه در ذهن خویش زندانی است. او تنها هنگامی آرامش می‌یابد که بتواند یک نظم مفهومی از مسئله در ذهنش بسازد و همین‌که چنین چیزی در ذهنش ساخت، خیالش راحت می‌شود. آن هنگام که دیگران در حال ارتباط عمیق و لذت از طبیعت و واقعیت هستند، او به نقاشی‌های ذهنی‌اش دلخوش است. ☘ عمق فاجعه اینجاست که نمی‌شود با حرف‌زدن و گفت‌وگو، آدم مفهوم‌زده را سر عقل آورد؛ چون او برای هر عیب و مشکلی که درونش دارد -حتی همین علم‌زدگی‌اش- یک چارچوب‌مفهومی قشنگ از قبل طراحی کرده! هرچه بگویی، او برایت ثابت می‌کند که نه‌تنها او مشکلی ندارد؛ بلکه خودت در اشکال غوطه‌وری و خبر نداری! مفهوم‌زدگی، چیزی از جنس سوفسطایی مطلق است! به قول ابن سینا، سوفسطی یا منکر واقعیت، قابل گفت‌وگو نیست و تنها دلیل عملی می‌طلبد! تنها چیزی که شاید مفهوم‌زده را سر عقل بیاورد، این است که از خود واقعیت و عینیت، سیلی بخورد! ☘ خدا همه‌ی ما را -خصوصا ما طلبه‌ها را- از این بلای خانمان‌سوز نجات بدهد که امیدی جز به رحم او نیست: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ 🌹 شاید حرف هم همین بود، آنجا که گفت: "کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است  که در افسون گل سرخ شناور باشیم اردو بزنیم..." @aliebrahimpour_ir @howzavian
✔️مسئله ای به نام افق دید ✍علی خردمردی ❓سوال این بود که چرا مردم ما ذهنیتی نسبت به تمدن اسلامی ندارند؟ انواع نظرات مطرح شد. حسابی گفتیم و شنیدیم. ❌بنا ندارم که بگویم جواب این است و جز این نیست. غرض بیان یکی از علل مهم است‌. ❔بهتر است ابتدا روشن شود که فهم تمدن اسلامی چه دردی را دوا می کند؟ 🔅تمدن اسلامی در واقع چشم اندازی است که ما معتقدیم مردم در آن به دین و دنیای خود دست پیدا می کنند البته با قواعد و اصولی که متخذ از معارف اسلامی است‌. این تعریفی ساده از تمدن به علاوه ی اسلام است. 🔹فهم این آرمان وجوه مثبت زیادی دارد اما از همه مهم تر داشتن نقشه ی راه است. مردم ما در اوج امیدواری نهایتا خیال کنند که ‌کشورشان اقتصاد خوبی پیدا کند. اما توجه به نقشه ی راه تمدنی این توانایی را دارد که در مدل نگاه مردم به حکومت تغییر اساسی ایجاد کند‌. وقتی این تغییر ایجاد شد می توان امیدوار بود که مدل فعالیت ها و حتی میزان امیدواری مردم تغییرات اساسی پیدا کند و بسیاری از شبهات خود به خود پاسخ داده می شود. البته در اینجا حرف زیاد است و به همین سادگی هم نیست‌. 🔸اما برگردیم به محل بحث. ❓چرا مردم ذهنیتی از تمدن اسلامی ندارند؟ مشکل از کجاست؟ خیال می کنم یکی از علل مهم این بی توجهی، پایین بودن اُفق دید است. افق دید مردم؟ نه هرگز. بلکه افق دید نخبگان یا شخصیت های دغدغه مند فرهنگی_اجتماعی چه حوزوی و چه دانشگاهی. ➰من از سیره ی 'سید روح الله موسوی خمینی' اینگونه فهمیدم که افق دیدش به قدری بالا بود که گاهی حتی فکر هم به مسائل حاشیه ای نمی کرد . 📵در همین ماجرای و یا و خوب بنگرید. جامعه ی نخبگانی و تحصیل کرده ی ما تا توانستند نوشتند و گفتند و تحلیل کردند به خیال اینکه فرهنگ کشور را دارند نجات می دهند‌. ببینید یک حاشیه و موضوع فرعی چطور همه را درگیر کرد. البته این وسط شاید هم بی تاثیر نبود. 🔹در صورتی که افق دید شخص اگر بالا باشد از کنار این مسائل با سلامی گذر می کند و می رود به دنبال ابزارهای تمدنی. ❕این وضعیت نخبگان ماست! حال شما انتظار دارید که مردم با نقشه ی راه تمدنی گام بردارند؟! نخبگان هنوز در تتلو و آقامیری گیر کرده اند و یادشان رفته که باید برای مردم کلاس درس عملی و نظری بگذارند یا به عبارتی آنان را با نقشه ی راه تمدنی آشنا سازند. 📰سیاستمداران هم این نقیصه را خوب یافته اند و تا حاشیه ای رو به افول می رود، حاشیه ی دیگری را مقابل نخبگان قرار می دهند و آنها هم تا می توانند بر سر و کله ی هم می زنند. 📝مشکل کار دقیقا از خود ماست. باید را بالا بیاوریم و انرژی را صرف حواشی نکنیم. این چیزی است که باید از امام روح الله یاد بگیریم. اگر او هم مثل ما خود را اسیر حواشی می کرد، امروز نه انقلابی بود نه امید به تمدنی! @alikheradmardii @howzavian
♦️ کتابِ "ابن عباس، اجتهاد در برابر ولی" 🔹 کتاب ابن عباس، سرگذشت شیعه سیاسی و کارگزار بصره امیرالمؤمنین است که با ضعف‌های بصیرتی و اشتباهات عامدانه خود (توهم اجتهاد در برابر امام) سبب غربت امامش شد. 🔸 خواننده این کتاب به صورت ضمنی به فاصله‌های فکری خویشتن با آرمان‌های سیاسی امام خود پی خواهد برد . . . (به قلم شیخ ناصر یوسفی و سید علی آقامیری) @sollam @howzavian
🔹وضعیتی که کروناویروس و تاثیر آن در حکمرانی ایجاد کرده است، با توجه به شرایط ایران، از دیگر کشورها و دولت‌ها تا اندازه‌ای متفاوت است. درواقع در بخش فضای دیجیتالی و آموزش‌های دیجیتالی و برخورداری از ابزار مجازی به‌صورت بسیار گسترده در حال بسط‌یافتن و بهره‌برداری است که -اگر زیرساخت‌های لازم توسعه پیدا کند- به‌نظر با وضعیتی بسیار متفاوت نسبت به قبل از بحران کروناویروس مواجه خواهیم بود. مساله دیگری که اینجا می‌توان مشاهده کرد این است که یکی از اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی در این ایام احیا شد. با بحرانی که کروناویروس به‌وجود آورد، نقش و حضور مردم در فضای عمومی جامعه پررنگ‌تر شد. به‌دلیل شرایط خاص کشور و وجود تحریم‌های ظالمانه‌ای که کشور و مردم را در بر گرفته و با توجه به بودجه‌های ناچیز و محدود دولتی، حضور مردم و نقش مردم در فائق آمدن بر این بیماری می‌تواند بسیار موثر باشد. جامعه طی دو ماه اخیر به‌گونه‌ای تغییر کرده است که تحولات آن را باید در ماه‌ها و بلکه سال‌های بعد ارزیابی کرد اما اجمالا به‌نظر می‌رسد نقش مردم و به‌ویژه فعالیت داوطلبانه -با حضور افراد خیّر، گروه‌های جهادی طلاب، دانشجویان و دانش‌آموزان- به‌صورت بسیار پررنگی درحال شکل‌گیری است... متن کامل را در روزنامه فرهیختگان می توانید بخوانید. 👇👇👇 http://farhikhtegandaily.com/newspaper/3017/15/&page=174597 @howzavian
سراج خوان شوید‌؛ 🔴عصر جنگ های بی رد پا اخبار کوتاه و یادداشت ها و تحلیل و خبر و نقد و...را در روزنامه سراسری سراج بخوانید که از امشب در 18 استان کشور منتشر می شود http://serajonline.com/ 🗓 @serajname @howzavian
🌖 رفاقت با روزهای خدا ✍️ سید میلاد حسینی 💐در روز های باقیمانده ماه شعبان چگونه برای ماه مبارک رمضان آماده شویم؟ 🍃پاسخ را از امام رضا(علیه السلام)بخوانید. 🔹تذکرات و توصیه های فوق العاده حضرت که می تواند چراغ راه این روزها باشد: ✳️اباصلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا(علیه السّلام)رسیدم. 🔶حضرت فرمود: که اى اباصلْت اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است. پس در آن چه از این ماه مانده است. تقصیرهایى را که در ایّام گذشته این ماه کرده اى تدارک وتلافی کن. و بر تو باد که رُو آورى بر آنچه برلی تو نافع است. و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و توبه کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خود را برای خدا خالص گردانیده باشى... @howzavian
☘️کرونا و خداشناسی ✍ محمدمهدی ولی زاده بلایای طبیعی دارای پیامدهای الهیاتی می‌باشند؛ بحث وجود شرور در جهان طبیعت (عالم تزاحم و تضاد) و آزمون الهی و مصائب برای به کمال رسیدن انسان از همین جا پدید آمده است. جدا از بررسی آثار علمی و سیاسی و اقتصادی شیوع کرونا در جهان، نگرش به آن از منظر اخلاقی لازم است؛ زیرا بنابر این مبنا منشاء به وجود آمدن این مصائب ریشه در سوء اختیار انسان وجود دارد چنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید: « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»(آیه۴۱/روم) بر این اساس مصائب و بلاهای عمومی که نظام جاری عالم را بر هم می زنند در اثر اعمال مردم و به خاطر شرکی است که می ورزند وگناهانی است که می‌کنند و خداوند این بلاها را ظاهر نمود تا شاید عاقبت و وبال بخشی از اعمالشان را به آنها بچشاند تا بلکه آنها از شرک و معصیت دست کشیده و به سوی توحید و اطاعت برگردند. به نظر می‌رسد با توجه به اینکه تمدن جدید با تکیه بر توانایی و عقل خود بنیاد بشر شکل گرفت و این مسئله موجب شد که بشر به عدم حضور خداوند در جهان باور پیدا کند اما وقوع مصیبتی چنین فراگیر که حتی پیشرفته‌ترین کشورهای جهان را دچار بحران کرده است شاید تنبّهی باشد برای بشر امروز که حضور و وجود خدا در جهان را بیشتر احساس کند هر چند احتمال جنگ بیولوژیکی بودن این رویداد وجود دارد «مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» (آیه54/آل عمران) @elmodin1399 @howzavian
🔻نمایش آنلاین درس-گفتگوهای مدرسه آزادفکری 🔹درس-گفتگوی نخست: مساله 🔸اساتید: حسین | سروش ⏰برنامه پخش: از فردا (۳۱فروردین)، هر روز در سایت مدرسه آزادفکری 🎊🎊 + ۷۰٪ تخفیف ثبت‌نام در کل ۵ درس-گفتگوی «درباره زنان» در ایام پخش 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool @howzavian
🔶 صف خرید! ✍️احمد اولیایی این روز‌ها در سراسر کشور در بعضی خیابان‌ها صف‌هایی دیده می‌شود. صف‌هایی برای ثبت‌نام در سامانه سجام و دریافت کد بورسی. رشد ۱۸۷ درصدی شاخص بورس در سال گذشته و ادامه رشد آن در سال جاری نشان از روز‌های پررونق بورس دارد. بورسی که ظاهرا بخاطر سیاست‌های اقتصادی اخیر، به تنها بازار زنده کشور برای مردم تبدیل شده است. بورس اساسا یک ماهیت اقتصادی دارد، اما من می‌خواهم از زاویه فرهنگ به آن نگاه کنم. به خصوص این روز‌ها که در محافل خانوادگی، دوستانه و فضای مجازی خیلی‌ها در این مورد مشغول صحبت هستند. بعبارتی بورس به تدریج در حال ورود به بخشی از سبک زندگی مردم است و احتمالا سهم بسزایی از آن را به خود اختصاص خواهد داد. فارغ از تحلیل‌های اقتصادی مانند نقش دولت در این رونق، سیاست‌های پشت صحنه، نقش بازیگردانان بورس، و علل استقبال مردم از بورس، بررسی پیامد‌های فرهنگی آن امری ضروری است. زمانی نه چندان دور، شاید همین شش ماه گذشته اگر در کف خیابان از مردم در مورد بورس سوال می‌کردیم، فقط اسم آن را شنیده بودند. اما اکنون بسیاری از همان افراد برای خود و خانواده‌شان کد بورسی گرفته و مشغول رصد بازار هستند. این وضعیت ممکن است چه محصولی برای فرهنگ ما به ارمغان بیاورد؟! - «ترویج فرهنگ درآمدزایی بدون کار» یکی از مهم‌ترین پیامد‌های عمومی سازی این چنینی بورس است. «کار» یک مفهوم متعالی است که انسان و جامعه‌اش را به سمت پیشرفت هدایت می‌کند و اساسا در مفهوم سنتی‌اش با «عرق ریختن» رابطه تنگاتنگی دارد. درست است که شرکت‌های تولیدی بسیاری در بورس مشغول به کار هستند، اما درآمد آن‌ها برای مردم بی خبری که در بورس سرمایه‌گذاری کرده و دائما با رصد سامانه بورسی خود به درصد‌های اندک سود آن دلخوش کرده اند، به نوعی درآمدزایی بدون کار شبیه‌تر است تا «کار». - بناکردن فعالیت اقتصادی بر فضای مجازی منجر به «وابستگی شدید فعالیت و کار به یکجانشینی» می‌شود. اساسا عدم تحرک، یکجانشینی و قرار دادن فضای مجازی به عنوان زیربنای سبک زندگی یکی از مهم‌ترین آفت‌های فرهنگ مدرنیته و احتمالا روز‌های بورسی عمومی ایران است. - «اصالت سود» مفهوم اقتصادی-فرهنگی دیگری است که نباید از آن غافل شد. آن‌چه که تولید می‌شود و آن کسی که کار می‌کند و اتفاقاتی که در بازار می‌افتد هیچ اهمیتی برای سرمایه گذار ندارد. آنچه مهم است ۵+ و درصد‌هایی است که بر روی پولش می‌آید. این، یعنی «اصالت سود». این فرهنگ، اساسا یک فرهنگ غیردینی و نامطلوب است. شاید بازیگردانان بورس و سهام داران اصلی شرکت‌ها بدانند چه چیزی تولید می‌شود، ولی عموم مردم فقط به سود خواهند اندیشید چرا که اصلا به معنای بورس نه اشراف و نه اجازه ورودی خواهند داشت. - «فداشدن وقت طلایی» مسأله دیگر فرهنگی این روز‌های بورس است. ساعت ۹ تا ۱۲ که گُل وقت تحصیل، تأمل و تلاش است، در حال تبدیل شدن به پشت سیستم نشستن و گوشی دست گرفتن و رصد سامانه بورسی می‌باشد؛ و این حقیقت، تلخ‌تر خواهد بود زمانی که مشاهده می‌کنیم قشر فرهیخته ما اعم از طلاب و دانشجویان برای ورود به بورس از یکدیگر پیشی می‌گیرند. در سازمان‌ها، نهاد‌ها و جلسات، در کلاس‌ها و نشست‌های علمی و ... رصد گاه به گاه سامانه از روزمره‌های افراد شده است. در نهایت باید گفت: البته که کسی نمی‌تواند منکر اهمیت بورس و لزوم توجه به آن در کلان موضوع اقتصاد شود، اما سوال اصلی در عمومی سازی بورس آن هم در این قالب‌های بدون ضابطه است که ممکن است فرهنگ را با خطرات جدی مواجه کند. این، دیگر فضای مجازی نیست که بگوییم از بیرون وارد شده و ما را غافلگیر کرده است. بستری داخلی است که عامدانه و شاید بدون توجه به پیوست فرهنگ آن در حال شیوع است! https://fararu.com/fa/news/437650/صف-خرید @howzavian
💠حوزویان و نوع مواجهه با پدیده‌ای به نام بحران کرونا! ✍ محمد وکیلی 🔹 با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتداء مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفته‌ای بلاخره به وقوع پیوست و گزارش‌هایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمانهای اجتماعی کنشگر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنشگری شده و به ایفای نقش می‌پردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزه‌های علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژه‌ای که این قشر دارند نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبه‌ای، می تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحرانها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سویی دیگر زیر ذره بین رسانه ای قرار گرفته است. از همین روی جریان‌شناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد: 🔸طیفی از روحانیت که مواجه ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش می‌نمودند توصیه‌ها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیه‌های نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافته‌های پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بی‌اعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانه‌ای به نمونه‌هایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هر چند قبل از کرونا اتفاق افتاد اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصله‌گذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژه‌های تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه ها را داشت. به همین دلیل نیز می توان این نوع از نقش‌آفرینی در چنین بحرانی را نقش‌آفرینی منفی به حساب آورد. 🔸در کنار طیف اول، طیف دیگری طیفی از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثر گذار تعریف نمایند. هر چند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضا می نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میدان‌دار و تریبون داری می کردند اما در شرایط بحران، اسم‌شان از زبان رسانه‌ها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. می‌توان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان داری کنند. 🔸و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیم‌گیر، تلاش نمودند نقش و کنشگری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزه‌های علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که می‌توان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد توانست با تحلیل واقع بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعه‌های درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفه‌های شناخت این طیف را می توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدتهای مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیت‌های جهادی، استفاده از تریبون‌های حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و هبستگی نهادهای مذهبی و دینی بین‌المللی در مواجهه همدلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بی‌نظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز می‌توان این طیف را به عنوان طیفی با نقش‌آفرینی مثبت در بحرانها قلمداد کرد. @howzavian
🔹مرغ ما غاز است! ✍ علی بهاری در شرایطی که کشورهای صنعتی جهان، محموله ماسک یکدیگر را می‌دزدند، پشت هم را خالی می‌کنند و مردم‌شان بر سر دستمال توالت و مایحتاج روزانه به جان هم می‌افتند هزاران جوان و پیر و زن و مرد ایرانی در کوچه و خیابان و مسجد و مدرسه و حسینه و حوزه و ورزشگاه، مشغول خدمت‌رسانی‌اند. اگر غربی‌ها ماسک می‌دزدند این‌ها ماسک می‌دوزند، اگر آن‌ها سر خوراک روزانه به هم می‌پرند این‌ها فقیران را شناسایی می‌کنند و پویش کمک مومنانه تشکیل می‌دهند. اگر آن جا هر کس به فکر خویش است این‌جا هستند فراوان مردمی که همتشان، رفع همّ و غم گرفتاران است. نمی‌گویم مردم ما مشکل ندارند یا نظام بی‌عیب است که لاف است و خلاف. اما گاهی به نقاط قوت‌مان هم نگاهی بیندازیم. این بار مرغ خودمان، غاز است! @howzavian