eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
479 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ لطفاً از دشمن یــاد بگیرید! ✍️ حسین کاوه توی این دنیا فقط حدود یک میلیارد و خورده‌ای مسلمان داریم که فقط حدود سیصد میلیونش شیعه هستند که فقط حدود چهارصد هزارشون روحانی هستند که فقط حدود دویست هزارشون توی حوزه‌های ایران هستند اون وقت برخی گلوگاه‌های رسانه‌ای این کانون حساس رو دادن دست یک عده کم سواد بدون تخصص! @HOWZAVIAN
(6) 📌چرا کانون نویسندگان حوزوی اصرار بر نوشتن می‌کند! 📒ما دنبال ریشه تبلیغ ناکامل و نادرست هستیم ✍️ نوشتن با هویت حوزه علمیه عجین است؛ اما آنچه در واقع می‌بینیم در سیاستگذاری‌ها و ریل‌گذاری‌های تبلیغی هیچ جایگاهی ندارد. 🔻البته این «نبود تحرک» عللی دارد که یکی از آنها ننویسنده بودن خود مدیران و مسئولان حوزه و قانون‌نویسان حوزه است؛ فقط قانون می‌نویسند. ای کاش نویسندگی می‌دانستند تا درباره نویسندگی هم قانون می‌نوشتند. @HOWZAVIAN
🔸دختران تمدن‌سازعباس بابائی پیامبر با آن قلب نازک و مهربان در حال شنیدن یک تراژدی واقعی بود؛ «یا رسول‌الله! دختر چهار ساله‌ام را در دوران جاهلیت درون چاله انداختم؛ وقتی روی صورتش خاک می‌ریختم، مقداری صورتم خاکی شد. همان‌طور که با دستان کوچک و پرمهرش خاک از رخسارم می‌زدود، گفت: «پدر گناهم چیست که مرا می‌خواهی بکشی؟!» این قصه‌ی تلخِ یکی از هزاران دختری بود که قبل از اسلام از حق حیات محروم گشتند و با دستان پدران‌شان مظلومانه زنده‌به‌گور شدند! صدها سال بعد قصه‌ی دخترکان عالم با رنگ و لعابی زیبا اما واقعیتی تلخ‌تر از جاهلیت اولی ادامه یافت؛ جاهلیت مدرن! قبر کوچک میلیون‌ها دختر، آغوش گرم مادران‌شان شد؛ بسیاری از ایشان با شعارهای فریبنده‌ی سرمایه‌داران، به عنوان نیروی ارزان کار وارد کارزار با مردان شدند؛ کار با آنان بود و سود سرشار از آنِ دیگران! عده‌ای هم برای رسیدن به «آزادی»، ناخواسته در بند هوس‌های دیگران افتادند و تمام زیبایی و اعتبارشان را در کوچه و خیابان حراج کردند و نه‌تنها قید بردگی پاره نکردند، بلکه «زندگی» را هم از دست دادند. عده‌ای دیگر که در ظاهر فرهیخته و هنرور می‌نُمایند، مدلی شدند تراشیده، برای تبلیغ متاع ناچیز دنیای دنیامداران و ابزار فشاری شدند سرتراشیده، در دستان پلید استکبار که داشته‌های ملت‌شان را به ریشخند گیرند و نداشته‌های مستکبران را به مستضعفان غالب کنند! در این میان اما اسلام ناب برای تربیت «دختر تمدن‌ساز» وارد کارزار شد؛ پيامبر مهربانی‌ها در تعریف‌شان فرمود: «دختران چه فرزندان خوبى هستند! انسان‌هاى لطيفى كه آماده انجام امور پدر و مادر خود بوده و انس‌گيرنده، بابركت و نوازش‌دهنده هستند.» «فاطمه دختر موسی بن جعفر» ، با دانشی شگرف، نگاهی پربصیرت و معنویتی مثال‌زدنی، طلایه‌دار «مکتبی انسان‌ساز» شد و مسیری به بلندای تمدن‌اسلامی را از مدینه تا قلب ایران پیمود. «کوثر وجودش» چنان کویر قم را حاصلخیز نمود که ثمرات والایش، حائری و بروجردی و خمینی و بهجت و خامنه‌ای و نصرالله و زکزاکی شد. آن «ستارگان درخشانی» که از خورشید تابان او نور گرفتند و ظلمت پهلوی را دریدند و بستر ظهور و طلوع خورشید عظمای ولایت را در قامت انقلاب شکوهمند ملت آماده کردند. چشمه‌ی زلال معارف ناب این دختر، دیرزمانی‌ است که تشنگان اندیشه و معنویت را در سراسر عالم بشریت سیراب می‌کند و نیک‌الگویی است برای قدکشیدن هر دختری که می‌خواهد بر نردبان شکوه و جلال، سر به آسمان ساید. این دنیا با همه‌ی بزرگی‌اش، تاب وسعت وجودی‌اش را ندارد و باید در سرای دیگر به عمق عظمتش در ذیل کلام جدش رسید که فرمود: «زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش«فاطمه دختر موسى» (علیه‌السلام) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.» امروز نه تنها تمام عالمان و فرهیختگان و بزرگان، بلکه تمام عالمیان بایستی با افتخار خطاب به این بانوی باوقار، کلام برادر بزرگوارش را زمزمه کنند: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة.» @HOWZAVIAN
مرز دیپلماسی التماسی با نرمش قهرمانانه ✍️ محسن مهدیان رهبرانقلاب در دیدار با مسوولات وزارت خارجه به شاخص های سیاست خارجی موفق اشاره کردند و بر سه واژه تاکید داشتند: "عزت"، "حکمت"، "مصلحت" "عزت" را فرمودند نفی "دیپلماسی التماسی". "حکمت" را به "عقلانیت" ارجاع دادند و "مصلحت" نیز "انعطاف برای عبور از موانع". واقعیت اینست که فاصله "دیپلماسی التماسی" و "انعطاف اصولی" یک مرز باریک است که اگر مراقبت نشود، "خطای برداشت" حاصل می شود. چرا؟ چون ممکن است هردو در ظاهر و برداشت اولیه یکسان به نظر برسند. به همین دلیل فرمودند که سالها پیش به نرمش قهرمانانه اشاره کردم اما برخی در داخل و خارج دچار خطا شدند. 🔻اما این برداشت خطا چیست؟ دو برداشت خطا در نسبت ایندو مفهوم ممکن است شکل بگیرد که اتفاقا در تاریخ سیاسی کشور دارای مصادیق فراوان هستند. گروه اول کسانی هستند که با ایستادن بر عزت از هرگونه انعطاف پرهیز می کنند و با یک آرمانگرایی توهمی تصور می کنند مصلحت صرفا عافیت اندیشی و محافظه کاری است. این گروه چون توان واقع بینی ندارند، قدرت حل مساله پیدا نمی کنند و قهرا بعد از مدتی یا دچار یاس وافسردگی می شوند و یا گرفتار انحراف و از اساس منکر آرمان می شوند. اما گروه دوم واقع گراهائی هستند که آرمان را رها می کنند و حل مساله را صرفا در عبور از هویت و شخصیت ایرانی- اسلامی شان می بینند. این جریان نیز گرفتار انحراف و به سرعت به انهدام هویتی میرسند. 🔻اما جمع ایندو چگونه است؟ فرض کنید دو پدر با خطای فرزند نوجوان شان مواجه شوند. پدر اول دغدغه تربیت ندارد و از کنار آن به سادگی می گذرد. اما پدر دوم که نگران فرزند است تصمیم می گیرد به روش غیرمستقیم فرزند را متوجه خطا کند. ظاهر هر دو اینست که مقابل خطای فرزند سکوت کردند اما میان ایندو کاملا تفاوت است. رفتار پدر اول از سر تسامح وتساهل و کنار آمدن با خطای فرزند است و رفتار پدر دوم از سر مدارا و مراعات برای اصلاح فرزند. راز نرمش قهرمانانه همینست؛ انعطاف در مسیر برای رسیدن به هدف اصلی نه رها کردن آن. راز نرمش قهرمانانه در مصلحت از سر خردورزی و عقلانیت است برای رسیدن به عزت. ✅با این توضیح مرز نرمش قهرمانانه و دیپلماسی التماسی در خروجی ایندو است. اگر ثمره نرمش قهرمانانه عزت و هویت حقیقی بود، مصلحت حکیمانه است و اگرنه ذلت است و دون عقلانیت @HOWZAVIAN
💐 خواهر عشق این زن که خاک قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبان مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است مریم آل پیمبر است @shaeranehowzavi
🔸جنس غیر منطقی ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌در تقرب به خداوند اصلا جنس و جنسیت مطرح نیست چون جنس و جنیست آفریده خود خداوند است و خداوند همه آفریدگان خود ‏را دوست دارد. 📌 اساسا خداوند، مثل برخی انسان‌ها، جنس بد تولید نمی‌کند. همه اجناسی که خداوند آفریده است، عالی هستند و ‏در دستگاه آفرینش خداوند، جنس متوسط و داني (پست) وجود ندارد. با این حساب، شاید وجود نوع حقیقی و نوع اضافی هم در این ‏ساختار بی‌معنا باشد.‏ 📌به‌نظر، هر آنچه که آفریده خداوند است، تحت تنها یک جنس و یک ماهیت گنجانده می‌شود (برخلاف نظر منطق‌دانان که اجناس ‏و ماهیات متنوع برای موجودات قائلند) و آن ماهیت «آفریده‌شدگی» است. 📌همه چیز جز وجود فرازمند خداوند، زیر چتر مخلوقیت ‏قرار می‌گیرد، پس جنس و جنسیتهای من‌درآوردی و ساختگی که شاکله ذهن بشر آن را برای تسهیل درک روابط بین أشیاء پدید ‏آورده است، در دستگاه آفرینش خداوند و در مسیر نزدیک‌شدن به او جایگاهی ندارد.‏ 📌جنس زن و جنس مرد، از آن بافته‌های ذهن بشر از دیرباز تاریخ تاکنون بوده است. شاید «عقل مذکر» بیشترین تأثیر را در این ‏مرزبندی ایفا کرده باشد.در دوران نوگرایی و با ظهور نهضت فریبای طرفداری از حقوق زن، به ظاهر تلاش شد تا این مرزبندی ‏کم‌رنگ شده و از بین برود، اما آنچه کم‌رنگ شد، مرز میان جنسیت‌ها بود و نه جنس‌ها. هنوز هم باور به دو جنس از نگاه مادی ‏وجود دارد که تلاش می‌کند بر اساس طرد جنسیت و حرکت در مسیر ایجاد برابری یکی از دو جنسیت با دیگری، به نوعی دیگر، ‏جنسی را تا درجه جنسی دیگر برکشد. @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
#نقد #قلمدون (6) 📌چرا کانون نویسندگان حوزوی اصرار بر نوشتن می‌کند! 📒ما دنبال ریشه تبلیغ ناکامل و ن
. دغدغه خوبی دارید من خودم مبلغ هستم، واقعا توان نوشتن خاطره و یا متن تبلیغی برای مخاطبانم رو ندارم. مأجور باشید
چرا می ترسیم؟! اکثرا والبته نه همه واقعا می‌ترسیم!! منبری و مداح از این ترسیدن که سال دیگه بهش منبر و میکروفون ندن،امر به معروف و نهی از منکر نکرد... بلاگر مذهبی از این ترسید که دیگه ممبر نگیره، مسئول جمهوری اسلامی ازین ترسید که دیگه رأی نیاره... کاسب ازین ترسید که مشتریش بپره همگی ترسیدن و ترسیدیم و می ترسیم برای .... اما هیچکس از خدا نترسید... آیت‌الله بهجت ره؛ اگر ما با تقوا باشیم و خداترس، همه موجودات عالم از ما می ترسند و حساب می‌برند از بنده مومن درد را می‌دانیم ولکن علاج نمی کنیم... 🔗معرفی سکوی تولید محتوای نویسندگان حوزوی: 😊 صفحه لبخند قلم @HOWZAVIAN
| ▫️چهارمین یک‌شنبه‌ی مهارتی_تحلیلی فکرت؛ 💠 گعده نویسندگان حوزوی و دانشگاهی ✔️ برادران و ✔️ خواهران 🎙یادداشت‌خوانی، هم‌اندیشی آزاد درباره فرم و محتوا 🔻 فرصتی برای تبادل نظر درباره مهارت‌های یادداشت‌نویسی تحقیقی و اندیشه‌ای با همکاری 🖌مدرسه فکرت 🖌 باشگاه فکرت 🖌 تحریریه عصر زنان 🖌 تحریریه نویسندگان حوزوی وبگاه فکرت| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت | @HOWZAVIAN
🔸عاقبت به خیری بابک شکورزاده امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: حقیقت سعادت این است که انسان عملش را ختم به سعادت کند و حقیقت شقاوت این است که انسان عملش را به شقاوت ختم کند. (خصال/ ج‏1/ ص5) عاقبت به خیری از امور بسیار مهمی است که حتی برخی بزرگان می‌خواستند که اگر یک دعای مستجاب داشته باشند، آن دعای مستجاب، عاقبت به خیری باشد. عوامل مختلفی می‌تواند در عاقبت به خیری انسان نقش داشته باشد. در آموزه‌های دینی عواملی ذکر شده که باعث عاقبت به خیری می‌شود. برای نمونه از حضرت امام صادق علیه‌السلام نقل شده که به بعضى از مردم نوشت: اگر اراده دارى كه عاقبت امر تو به بهترين عمل تو ختم شود و در حالت مردن مرتكب افضل اعمال باشى، حق خداوند را بزرگتر بدان كه نعمت‌هاى او را در معاصى صرف كنى و از حلم خداوند مغرور نشو و هر كسى را كه دیدی ما را یاد می‌كند و يا از محبت ما دم می زند، اكرام كن و بر تو لازم نيست كه جستجو كنى از اينكه در اين ادعا صادق است يا كاذب؛ نيت تو كافى است و كذب او براى خودش ضرر دارد. (عيون أخبار‌الرضا عليه‌السلام/ ج‏2 / ص4) می‌توان گفت که این حدیث شریف در تقوا، مغرور نشدن و اکرام دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام خلاصه شده و این موارد از جمله عوامل عاقبت به خیری شمرده شده است. قرآن شریف هم می‌فرماید "والعاقبة للمتقین" و این نکته کلیدی است که اهمیت تقوا را می‌رساند. مغرور شدن به حلم خداوند هم باعث جری شدن انسان بر معصیت می‌شود و طبیعتا این موضوع، طغیان انسان را به همراه دارد و در نتیجه ممکن است باعث سوء عاقبت انسان شود. نکته سوم، اکرام دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام است. این نکته‌ شاید از این نظر حائز اهمیت باشد که لازمه این اکرام در ابتدا دوستی و محبت داشتن به خود اهل بیت علیهم‌السلام است. تا انسان محبت این ذوات مقدسه را نداشته باشد، معنا ندارد که دوستداران ایشان را اکرام کند. اصولا دوست داشتن اولیاء خدا و خوبان عالم، گنج بزرگی است و اثرات مثبت زیادی در هدایت و عاقبت به خیری انسان دارد. نمونه‌های زیادی در تاریخ داریم که انسان‌های آلوده‌ای که به خاطر همین محبت، مسیر زندگی‌شان عوض شد، توبه کردند و عاقبت به خیرشدند. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: اگر می‌خواهی بدانی که آیا در تو خیر هست، به قلبت نگاه کن. اگر اهل طاعت خدا را دوست داری و با اهل معصیت دشمنی، پس در تو خیر هست و خدا هم تو را دوست دارد؛ ولی اگر با اهل طاعت دشمنی داری و اهل معصیت را دوست می‌داری در تو شرّ است و خدا هم دشمن توست و انسان با کسی است که اورا دوست دارد.(محاسن/ج‏1/ ص263) این حدیث شریف، کلیدی بودن حب و بغض را تبیین می‌کند و نشان می‌دهد که محبت اهل طاعت و دشمنی اهل معصیت تا چه اندازه اهمیت دارد. @howzavian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 💠دوگانه حقیقت و احساس ▪️تحلیل وبررسی فیلم سینمایی علفزار با حضور: ▫️دکتر زهرا راد_ تحلیلگر سینما ▫️سید محمدمهدی موسوی _ مجری و کارشناس 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 ایتا | روبیکا | اینستاگرام @howzavian
✔️ سیب بهشتی ✍️ سعید احمدی، عضو کانون نویسندگان حوزوی از هنگامی که نور در بند فرزندان خاک افتاد، میان هر خانه‌ای چراغی روشن شد. از سر روشنایی شعله‌ی دیروز تا برق امروز، روزگارها گذشته؛ ولی در اینکه چراغ همیشگی زمین «خورشید» بوده است هیچ جای چون و چرا و اما و اگری نیست. روشنایی‌های دیگر را در نبود و به یاد ستاره‌ی روز برافروخته‌اند. آفتاب رقیب ندارد؛ حتی اگر همه‌ی چراغ‌های زنده و مرده‌ی تبعیدگاه آدم، آمپر بچسبانند و جام‌جهانی نورافشانی راه بیندازند. خانه‌ی سر هر آدمی نیز مغزی دارد و هر مغزی، عقلی. هر عقلی هم شمعی است در شکم تاریک نادانی. خرد می‌تابد تا مچ پای انسان‌بودن پیچ و تاب نخورد و کمر و گردن انسانیت رگ‌‌به‌رگ نشود. عقل شعله می‌کشد تا آبروی اشرف مخلوقات به کوری نرود. شاید، دین انسانیت قدر جامع همه‌ی خردورزان باشد؛ اما سوسویی است در برابر خورشیدی که فهم از آن مایه می‌گیرد. عقل انسان همان چراغ شب‌افروز است؛ اما هرگز مهر درخشنده نیست. عقل به نقش شیر روی پرچم می‌ماند که تا باد نوزد، حمله نمی‌کند. خرد یادبودی برای نور خداوند است. عقل را می‌فهمیم؛ اما عقل‌افروز را نه. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». پیامبران خورشید جهان را دیدند و خبرش را به من تو و ما و شما و ایشان گفتند؛ اما حال بسیاری از ما همچنان مانند «تمثیل غار افلاطون» است. کسی که در قعر غار ایستاده و پشت به نور داده و به سایه‌ها چشم دوخته، جز سایه چه می‌فهمد؟ تنها کسی تفسیر نور را می‌داند و می‌نویسد که قلب و دلش چراغ‌دان آن باشد. فاطمه را اگر «مشکات» می‌خوانند بی‌راه نگفته‌اند. کوثر محمد سایه‌نشین نیست؛ هم‌خانه‌ی آفتاب عالم‌تاب است. خفاش شب خناق می‌گیرد اگر فاطمه نور بیفشاند و به بهانه‌ی فدک، پای سایه‌های تاریکی را فلک کند. زهرا برای باغ‌نشینان تاجی از گل و برای غارنشینان زهر هلاکت است. نمی‌دانم درباره‌ی تفسیر آیه‌ی «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» چه گفته‌اند؛ ولی می‌دانم هیچ کس به اندازه‌ی سیب بهشتی سرگشتگان وادی حقیقت را شفا نداده و شفاعت نکرده و کسی به اندازه‌ی مریم کبری تشت رسوایی ظالم را به صدا در نیاورده است. @howzavian
📌 یک زن و ناعقلی 18 هزار مرد ✍️خانم غفرانی دیشب رفتم دیدن مرحوم کلینی. گفتم بهر استفتاء آمده‌ام. گفت بپرس. گفتم در بین آن‌همه حدیث که درباره عقل و جنود آن صحبت کردی چرا راجع به من چیزی نگفتی؟!. گفت چگونه چیزی گویم وقتی که در قرآن کریم صدها مرتبه باری تعالی خلقت رسول باطنی و رسول ظاهری را برای همه انسان‌ها یکسان قرار داده؟! گفتم پس چرا این‌همه از من کینه دارند و مرا ناقص العقل می‌خوانند. گفت خوب تو تمام معادلات آن‌ها را به هم ریختی. چرا نیمه شب قلیان‌ها را شکستی تا تنباکو تحریم شود که نه انگلیس به کامش برسد و نه شاهنشاهان قاجار؟! گفتم خوب من وارث طوعه هستم که ناعقلی هجده هزار مرد را دید؛ اما به نایب امامش پشت نکرد. من هم‌خون زن خولی هستم که تا به صبح سر مبارک آقا و مولایش را در تنور احترام کرد. گفت نه، این‌ها همه‌اش نیست. گفتم پس چیست؟! گفت: تو به چادرت کش زدی تا روی سرت محکم‌تر بماند تا انقلاب خمینی زودتر پیروز شود! گفتم، راست گفتی. ما زنان در میانه راه نصف عقلمان را در راه عشق فدا کردیم. عشق به اماممان، عشق به کشورمان، عشق به خانواده‌مان و عشق به تو آقای کلینی که در جلد اول اصول کافی باب عقل از من حرفی نزدی. @howzavian
📚 کتابیّات ✍️ امیرحسن‌اوصالی، عضو باشگاه اندیشه‌ای فکرت 🔻 از قول بیهقی نقل کرده‌اند که: "هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد"، حال آنکه این قول از مشهورات بی‌اساس است. همه‌ی ما به تجربه دریافته‌ایم که بسیاری از کتاب‌ها به یک‌بار خواندن نمی‌ارزند و بسیاری از آنها نیز ارزش تورق جدی هم ندارند. و برعکس بعضی کتاب‌ها هستند که مادام‌العمر می‌توان و می‌باید آنها را خواند و از طراوتشان جان را لطافت بخشید. 🔻 متاسفانه امروزه با پدیده‌ای به نام "انفجار مطبوعات" مواجه هستیم که با تولید انبوه کتاب‌های زرد، صورتی و قرمز! ذائقه‌ی مخاطب را دگرگون و تیر "تجمّل" به ذهن او می‌زنند و آن را از "معنا" دور می‌کنند. این واقعیتی مشهود است که وقتی "پرخوان‌ها" و "مترجم‌ها" خود مؤلف می‌شوند و ساز قلم به‌دست می‌گیرند، نه از سر درایت که از سر ارادت به کتابت است و کتاب‌خوانی!، که طاقت خواص را نیز دچار عجز و ناتوانی می‌کنند؛ و کارشان فقط تصریع و موزائیک‌سازی از اقوال و آثار نوازندگان دیگر است که با قلم‌شان طنازی‌ها کرده‌اند. این اشخاص خود منتقد می‌شوند و منتقدین را بی‌سواد قلمداد کرده و گاهی از تیغ تکفیر سیستم نیز می‌گذرانند! 🔻 این نه فقط در ادبیات و رمان بلکه در فلسفه و دین نیز کاملا مشهود است؛ و چه کاغذ و مرکّب‌ها که اسراف این شهوت نوشتن‌ها شده‌اند و برخی قلم‌ها در بسط مصلحت‌اندیشی شکسته و در خانه‌ی دل محبوس شدند. آثار گذشتگان گاهی ذکری بود که انسان را متذکر می‌کرد و حالا ورد‌خوانیِ ما بیشتر لقلقه‌ی زبان شده و "تجمل‌سرایی" از کتاب‌ها! 🔻 قدیمی‌ها کم و خوب می‌خوانده و می‌نوشتند و ما اکنون بد می‌خوانیم و بسیار. لطفا نگویید فلان کتاب را نتوانستم بخوانم، بلکه بگویید فلان کتاب نتوانست خوانده بشود چون هنر خواندگی نداشت و موزائیک‌سازی بود از کتابت گذشتگان. کاش هنر کتاب نخواندن را در معیت هنر خوب خواندن قرار بدهیم و ذهن را از کثرت الفاظ دور و به سمت دریای "معنا" نزدیک بکنیم، که نور معنا از علم بنفع می‌ماند و بس. پس در این دریای کتابت‌ها باید مروارید‌سنج داشت تا کتابِ خوب و بد را تمییز و تشخیص داد و خود را مشغول امر بیهوده نکرد. @HOWZAVIAN