eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
614 ویدیو
205 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نگراني از داوري‌هاي مردم! 🔺حجت‌الاسلام حسین انجدانی 🔸چه در مقام نظر و چه در مقام عمل، نبايد به داوري‌هاي مردم دربارة خودمان «اصالت» بدهيم. هرگز نبايد دنبال تأمين خوشايند و بدآيندهاي مردم باشيم. بلکه بايد دغدغة حقيقت را داشت و نه دغدغة داوري‌هاي ديگران دربارة آراء و رفتارهايمان را. 🔸کسي که بخواهد داوري‌هاي مردم را معيار و ملاک درستي افکار و رفتارش قرار دهد و به آنها اصالت بدهد، اولاً، هرگز نمي‌تواند يک زندگي حق‌طلبانه، استوار و رضايت‌بخشي داشته باشد. و ثانياً، بايد دانست هيچ کس نمي‌تواند کاري کند که همه مردم از دست او راضي باشند حتي نمي‌توان طوري رفتار کرد يا طوري انديشيد که همة هم‌صنفان و هم‌مسلکانت از تو راضي باشند. 🔸جعفر بن عيسي از ياران و شاگردان علیه‌السلام مي‌گويد نزد امام رضا بوديم که ، از بزرگترين و فهيم‌ترين شاگردان امام کاظم و امام رضا علیهما السلام، هم آنجا بود. همزمان عده‌اي از مردم بصره درخواست ملاقات با حضرت را داشتند. امام به يونس اشاره کرد و اتاقي را که پرده‌اي جلوي آن افتاده بود نشان داد و فرمود شما آنجا برو. و تا به تو اجازه نداده‌ام از آن اتاق خارج نشو و هيچ عکس‌العملي هم نشان نده. شيعياني که از بصره آمده بودند سخنان ناروايي عليه يونس در محضر امام رضا گفتند. و امام علیه‌السلام سر خود را پايين انداخته بود و گوش مي‌کرد. وقتي آنها خداحافظي کردند و خارج شدند، حضرت رضا علیه‌السلام اذن خروج به يونس داد. وي در حالي که گريه مي‌کرد و اشک از چشمانش جاري بود، از آن اتاق بيرون آمد، و عرض کرد: آقا جان من با اينکه اين همه در راه نشر معارف شيعي تلاش مي‌کنم و اين همه به اين مردم خدمت مي‌کنم، چنين داوري و قضاوتي نسبت به من دارند؟! ✔️ متن کامل @HOWZAVIAN
🔴ماه رجب و زیارت ✍️ حجت الاسلام حسین انجدانی، عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء 🔶یکی از اعمال سفارش‌شده در ، «زیارت» است. از زیارت خانه خدا گرفته تا زیارت اولیای الهی و حضور در مشاهد مشرفه. 🔶عمره از اعمال مستحب است، اجر و ثواب فراوانی برای آن بیان شده است، اما در این میان عمره رجبیه از جایگاه بسیار والایی برخوردار است و این نشان می‌دهد که پیوندی میان ماه رجب و توحید وجود دارد. 🔶زیارت علیه السلام همواره مورد تأکید و سفارش بوده است. اما در ماه رجب تأکید ویژه‌تری نسبت به آن شده است. به ویژه در آغاز و در نیمه ماه رجب. بشیر دهّان از علیه السلام نقل می‌کند که هر کس در روز اول رجب امام حسین را زیارت کند، حتماً مورد غفران الهی قرار می‌گیرد: مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ. ابی بصیر می‌گوید از علیه السلام سؤال کردم که زیارت امام حسین علیه السلام در کدام ماه انجام گیرد؟ آن حضرت فرمود در نیمه ماه رجب و نیمه ماه شعبان: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع فِي أَيِّ شَهْرٍ تَزُورُ الْحُسَيْنَ ع فَقَالَ فِي النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ. 🔶زیارت امام رضا علیه السلام نیز همواره مورد تأکید بوده است اما در ماه رجب تأکید ویژه‌تر و خاص‌تری نسبت به آن شده است. 🔶به طور کلی یکی از توصیه‌های مهم اهل معرفت در ماه رجب زیارت مشاهده مشرفه است. حتی زیارت امامزاده‌ها. 🔶می‌توان گفت زیارت مزار علماء و صلحاء و شهداء هم در این ماه برکت مضاعف دارد. شیخ طوسی در مصباح المتهجد در باب اعمال ماه رجب از حسین بن روح (سومین نائب خاص امام زمان‌ عج) چنین نقل می‌کند که فرمود: «زُرْ أَيَّ الْمَشَاهِدِ كُنْتَ بِحَضْرَتِهَا فِي رَجَبٍ؛ در ماه رجب هر کدام از مشاهده مشرفه را که دسترسی داری، زیارت کن» و البته در این زیارت‌ها باید تلاش کنیم ارتباط روحی با اولیاء الهی و علما و شهدا برقرار کنیم و خود را در مسیر آنها قرار دهیم و تصمیم‌ بگیریم بیماری‌های روحی و معنوی خود را درمان کنیم. 🔶امیدوارم در برنامه زندگی خود در این ماه عزیز که به سرعت در حال گذر است، ساعات و زمان‌هایی را برای زیارت قبور علماء و شهداء قرار دهیم و از برکات معنوی و روحی این کار بهره‌مند شویم. @HOWZAVIAN
☑️ قبر ✍️ علی ابراهیم‌پور جای قبر مهمه؟ این دفعه که مشرف بودم، رفتم برای شارژ گوشی. یک اتاقکی در صحن آزادی بود که دورتادورش قبر بود. چقدر قشنگ که آرامگاه ابدی آدم، جایی باشه که تا تاریخ هست، هست. وقتی دیگه از فامیل‌ها کسی نیست و نمیاد، حداقل افرادی هستن فاتحه بخونن؛ اونا هم نباشن، حداقل هر روز مثلا کنار آقایی. همان روز پیش حضرت دعا کردم، قبرم در حرم باشه. بعد از آن روز هی به این فکر می‌کنم: یکی میگفت که اگه کسی تو حرم بمیره، تو حرم دفنش می‌کنن. بعد فکر می‌کنم خب چطور میشه اونجا مرد؟ خودکشی هم قبوله یا نه!؟ بعد حرم حضرت معصومه رو که دیدم می‌گم شاید باید عالم شد. ولی خوب پوستت کنده میشه آخرش معلوم نیست بیارنت اینجا یا نه؛ شاید شانست بشه مثل استاد مهدی پیشوایی که کسی بهش محل نداد. بعد اگه تو اون سطح عالم بشی، دیگه این چیزا برات مهم نیست. اگه دنبال قبر تو حرم باشی که هنوز عالم نشدی و اگه شدی دیگه دنبالش نیستی، اونا دنبالتن. فعلا نمی‌دونم. ولی دوست دارم. از خود آقا خواستم در حرم و یک جای خوب دفن بشم. ولی خب مگه قبر مهمه؟ که قبرشان معلوم نیست! چیزی از ارزش‌هاشون کم شده؟ ملاکه؟ از کجا می‌دانی یک عدد صلوات‌فرستادن در همین لحظه که زنده هستی، از دفن در خود ضریح آقا امیرالمؤمنین، اثرش بالاتر نیست؟ استدلالی داریم؟ @HOWZAVIAN
🔴 وای به روزی که بگندد نمک ✍️ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم 🔻درخواستی از مسؤولان محترم وزارت بهداشت و مسؤولان محترم نظام پزشکی کشور و همچنین مسؤولان محترم قضایی کشور در خصوص شراب‌خواری عده‌ای از پزشکان 🔸یکی از خبرهای شوک‌آور در چند روز گذشته این بود که عده‌ای از پزشکان و متخصصان کشور در یک تجمع مختلط و بدون رعایت حدود و مرزهای شرعی و اخلاقی، در شیراز دور هم جمع شده و به شرب خمر و انواع دیگری از ناهنجاری‌ها مشغول شده‌اند که در این میان وضعیت جسمی ۲۹ نفر از آنان به دلایلی (از جمله شرب خمر) وخیم شده و در نهایت یکی از آنها می‌میرد، برخی به کما می‌روند و برخی دیگر دیالیز می‌شوند و برخی نیز هنوز در بیمارستان بستری‌اند و .... 🔹همگان می‌دانیم که از نگاه اسلام شرب خمر از محرمات قطعی است. از جمله مهم‌ترین نکاتی که به عنوان فلسفه یا حکمت تحریم شراب‌خواری بیان شده است، «صیانت از عقل و شرافت و عفت و حیاء و انسانیت» است. به تعبیر دیگر، گفته شده است که شرب خمر موجب زوال عقل، عامل فسادهای عقیدتی و اخلاقی و جنسی و جسمی، و به طور کلی، کلید همه انواع شرور و فسادهای فردی و اجتماعی است. به عنوان نمونه: علیه السلام در بیان فلسفه احکام و ارزش‌های دینی می‌فرماید خداوند برای حفاظت از عقل (به عنوان فصل ممیز انسان از سایر حیوانات) شرب‌خمر را حرام کرد: «تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْل‏» علیه السلام فرمودند: شُرْبُ الْخَمْرِ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ؛ شراب‌خواری کلید همه بدی‌هاست. و علیه السلام درباره فلسفه حرمت شرب خمر می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَرَّمَ الْخَمْرَ لِمَا فِيهَا مِنَ الْفَسَادِ وَ بُطْلَانِ الْعُقُولِ فِي الْحَقَائِقِ وَ ذَهَابِ الْحَيَاءِ مِنَ الْوَجْهِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا سَكِرَ فَرُبَّمَا وَقَعَ عَلَى أُمِّهِ أَوْ قَتَلَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّه‏ ...؛ خدای متعال شراب را به دلیل «فسادی که در آن هست» و «تباه‌سازی عقل» و «ناتوان‌سازی آن در درک حقایق» و «از میان رفتن آبرو و حیاء» حرام کرده است. و زمانی که مردی مست می‌شود چه بسا به مادر خودش هم تجاوز کند یا بی‌گناهی را به قتل برساند....» 🔸مع الاسف دسته‌جمعی عده‌ای از پزشک‌نمایان کشور موجب بدنامی جامعه پزشکی و بی‌اعتمادی مردم به این قشر خدوم و تأثیرگذار در جامعه شده است. آنچه که این بی‌اعتمادی را تشدید کرده است این است که تاکنون تنها مواجهه رسمی مسؤولان مربوطه با این پدیده شنیع و فساد آشکار، پیام تسلیتی بود که رئیس علوم پزشکی جهرم برای یکی از تلف‌شدگان این جمع صادر کردند و در وصف او چنان نوشتند که گویا یک عارف الهی و عالم ربانی از دنیا رفته‌اند! 🔻به هر حال، کمترین توقع از مسؤولان مربوطه این است که اولاً، به صورت شفاف موضع‌گیری خود را در قبال چنین رفتار شنیعی مشخص کنند؛ ثانیاً، نحوه برخورد با این افراد را به صورت عمومی و آشکار اعلام کنند؛ ثالثاً، به مردم اطمینان دهند که از این به بعد اجازه طبابت به چنین افرادی نخواهند داد؛ و رابعاً، با اخراج همیشگی آنان از جامعه پزشکی، این لکه ننگ را از دامن مقدس طبابت و پزشکی ایران اسلامی برای همیشه پاک کنند. @HOWZAVIAN
☀️ حرکت نرم افزاری تمدن اسلامی با امام رضا(ع) ✍️ سیدجواد محمدزاده پایه‌های تمدن اسلامی را پیامبر اکرم (ص) در مدینه پی ریزی کردند و با ساختن هرم انسانی و اشکال حکومتی آن، مسیر سنگلاخ ابوسفیان ها و ابولهب ها را با شق القمر خود به عرش الهی متصل ساختند. امام رضا (ع) بسترهای نرم افزاری تمدن اسلامی را با هجرت به ایران افتتاح کردند.تمدن یعنی عینیت یافتن یک نظم اجتماعی و مدنی پیشرفته در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی که معارف و اندیشه ها خود تمدن ساز هستند. 1- دومینوی اسلام ناب توحیدی در دستگاه عریض و طویل هارون و امین و مامون عباسی؛ آنچه گم شده بود؛ توحید و رابطه امامت بود. حدیث سلسله الذهب یک ماراتن نفس گیر برای ساختن اهرام ثلاثه توحید و امامت و معاد بود که با نگارش بیست و چهار هزار نفر آن را به جهان بشریت مخابره کردند و بنیاد تمدن اسلامی با یک جمله ژرف و عمیق بنا نهادند:«كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي«بشروطها و انا من شروطها» 2-دوم. ارائه تصویری جامع از اسلام یکی از مشکلات جامعه اسلامی چه در آن مقطع و چه سایر مقاطع من جمله الآن، عدم درک صحیح جامعیت اسلام و هماهنگی میان اجزای تعالیم اسلامی است و من معتقدم مجموعه معارف رضوی، جامعیت و انسجام تعالیم مترقی اسلام را به رخ می‌کشد. این مطلب را باید توجه داشته باشیم که این جامعیت انگاری برای تمدن اسلامی یک نیاز ضروری است و مادام که چنین نگاهی به اسلام شکل نگیرد، نظم روشنی از بطن اسلام متولد نمی‌شود. 2- مینیاتوری جامع از دین اسلام یکی از چالش برانگیزترین مسائل دین، انحراف و خرافات است. کاریکاتوری کردن احکام و عقائد و اخلاقیات دین و دست بردن به اعوجاج و التقاط؛ طعم شیرین و جان بخش را از اسلام مبین می گیرد. مناظرات پدر و اجداد علی بن موسی با اندیشمندان حضرت رضا (ع) کرسی تدریس و سخنرانی به راه انداخت و با مناظرات علمی و تبیین صحیح؛ غبار از کجی های دین شست. که شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا آورده است. متن کامل @HOWZAVIAN
▪️قصۀ سوختن ما و رفتن سید جنس پَر گشودن و آسمانی شدن آیت الله رئیسی را که از جنس پرواز و رفتن حاج قاسم سلیمانی بود، کاری ندارم اما جنس سوختن خودمان را اینگونه روایت می کنم؛ سوختیم؛ چرا که اخلاص در عمل داشت سوختیم؛ چرا که بی ادعا بود سوختیم؛ چرا که مردمی و خدمتگزار بود سوختیم؛ چرا که سرباز امامش بود سوختیم؛ چرا که جز خدا، از دیگر واهمه‌ای نداشت سوختیم؛ چرا که حواشی برایش مهم نبود سوختیم؛ چرا که دوست و دشمن، ناقد و مویّد، همه و همه از صحبت کردن دربارۀ او چه منصفانه و چه غیرمنصفانه لذت می بردند ▪️شهادت مزد پاکیِ سید بود اما "ما سوختیم" درست مثل همان جمعه ساعت 1:20 ✍️ محمد اسداللهی @HOWZAVIAN_kerman
💠نقطه عطفی در حوزه 💢امروزه اگر منویات و مطالبات مقام معظم رهبری پی‌گیری و اجرا بشود موفقیت‌های شگرفی برای حوزه حاصل خواهد شد. متاسفانه بعضی از مطالبات، توصیه‌های مقام معظم رهبری در حوزه‌های علمیه اجرا نشده است اگر متولیان حوزه به نحو احسن آن‌ها را عملیاتی کرده بودند، شاهد تحولاتی عظیم در حوزه‌های علمیه بودیم. 🔹منشور روحانیت جدیدی که توسط مقام معظم رهبری تدوین شده است و ناظر بر منشور روحانیت امام راحل است، فرصتی بی‌بدیل برای جبران تقصیرات و قصورات حوزویان خواهد بود. 🔹امید است که به پشتوانه این منشور مهم خطراتی که خیمه حوزه انقلابی را تهدید می کند دفع شود. @binesh_howzeh
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹| ولادت باسعادت امام مهربانی‌ها، حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) مبارک باد ♦️پناه بر امام رضا 🔻کسی می‌خواد حرفی بزنه دلی رو نرم کنه به امام رضا پناه ببره کسی با کسی دعوایی داره دلگیری داره زنی با شوهری برادری با برادری همسایه‌ای به امام رضا پناه ببره دلها دستِ امام رضا است... 📎 حجت الاسلام حامد کاشانی 📮موسسه بین‌المللی حضرت زینب (س) وبگاه | اینستاگرام | تلگرام @hazratzainab_com
4.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘شهید خدمت شهید رئیس برای مردمش کرامت قائل بود. او شبانه روز تلاش می کرد و دغدغه مشکلات مردم را داشت. عشق به امام رضا بود که به او نیروی مضاعف برای خدمت به مردم می داد. @binesh_howzeh
📌 روش احیای امر امامت از منظر امام رضا (علیه السلام) عَبدُ السَّلامِ بنُ صالِحٍ الهَرَوِيُّ : سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام يَقولُ: رَحِمَ اللّه ُ عَبدًا أحيا أمرَنا . فَقُلتُ لَهُ : وكَيفَ يُحِيي أمرَكُم ؟ قالَ : يَتَعَلَّمُ عُلومَنا ويُعَلِّمُهَا النّاسَ ، فَإِنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا  [عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج1، ص307. حدبث 69 ، معاني الأخبار، ص 180، ص 1] . عبدالسلام بن صالح هروى: از ابوالحسن الرضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: رحمت خدا بر آن بنده اى كه قضيه ما را زنده گرداند. عرض كردم: چگونه قضيه شما را زنده مى كند؟ فرمود: تعاليم ما را فرا مى گيرد و آنها را به مردم مى آموزد؛ زيرا مردم اگر زيباييهاى سخن ما را بدانند، بى گمان از ما پيروى مى كنند. ا•┈┈••✾••┈┈•ا امتداد حکمت و فلسفه 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان وقتی زمین نشست، مولای مهربان یا ایها الغریب،یا ایها الرئوف افتاده آتشی ،در جان این حروف یابن الشبیب تو، آید به یاد ما اشک تو جاری است، بر صفحه لهوف چون دانه انار ، پاشیده شد ز هم زهر ستم چه کرد ، با آن دل رئوف؟ از کربلا به طوس، یکباره آمدند گفتی که السلام! یا ایها السیوف! بی آفتاب شد ، ایران خراب شد از چشممان گرفت ،خورشید را کسوف شاعران حوزوی 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
زیارتش ✍️ سعید احمدی عکسش هنوز هست؛ همان یکی که نخستین «مشهدی شدن» مرا ثبت کرده. در آغوش مادر، با دایی و خاله‌هایی که دورم را گرفته بودند. لپم باد کرده بود؛ نه از تب یا بیماری؛ بلکه از بیسکویتی که در عوض بریدن ونگ‌ونگ‌هایم باج گرفته بودم. می‌گویند مردکِ عکاس و دوربین سردش، ترس انداخته بود به دلم. از آن سفر، هیچ خاطره‌ای در ذهنم نمانده؛ جز همان عکس. قابی کوچک که تنها نشانه‌ی اولین و آخرین سلام معصومانه‌ام به امام هشتم است. سال‌ها بعد، تصویری روشن‌تر و زنده‌تر از زیارت در ذهنم نشست؛ وقتی همراه بچه‌های هنرستان سوره، چند کوپه از قطار تهران ـ مشهد را پر کرده بودیم. از صحن گوهرشاد وارد شدم. از همان درِ روبه‌روی مسجد، ضریح را دیدم؛ چراغی چه روشن، میان دریایی از جمعیت و سلام و صلوات و صداهای درهم‌ریخته. نمی‌دانم چه خواندم یا چه کردم؛ فقط یادم می‌آید که چشم دوختم به چهره‌ها و حالات آدم‌های اطراف ضریح. جوانی آفتاب‌سوخته که بی‌امان زار می‌زد و فغان می‌کشید. برای چه؟ شاید گرفتار عشقی بی‌فرجام شده بود. عالمی سپیدریش که در سکوت، اشک‌هایش می‌ریخت روی پهنای صورتش. پیرمردی آرام که زانو به زانو، مفاتیح در دست نجوا می‌کرد. چه می‌خواند؟ زیارت جامعه کبیره. نخستین بار بود که آن زیارت را شناختم. صفحات مفاتیح را ورق زدم و من نیز خواندمش؛ با حوصله و دقت در ترجمه‌های ریز فارسی. حاجت‌هایی داشتم؛ نه کودکانه و نه بزرگانه: فلانی در دانشگاه قبول شود، بهمانی سر کار برود. همان هم شد. شاید همین بود که فهمیدم دعا برای دیگران، گاهی زودتر به آسمان می‌رسد. از آن پس، هر بار که خواسته‌های شخصی‌ام برآورده نمی‌شد، حرف‌ها را می‌گذاشتم ته دلم و مثل کودکی قهرقهرو رفتار می‌کردم. از سه سال پیش به این طرف، پا به سوی حرم برنداشتم. نه می‌خواستم نه می‌توانستم. کمی پیش‌تر و در حین و بین اربعین، آن هم با اصرارِ زن و بچه رفتم. رفتنی که از کشان‌کشان کم نداشت. میان مسیر، رفتم توی خودم. مردی را دیدم پر از گره‌های بازنشده؛ کسی که خیال می‌کرد عرض حاجت، نمک آش زیارت است؛ کسی که مقاصدی ماورایی داشت؛ اما از آن بدتر هم بود: مردی که حال دلش بدجوری خراب بود؛ سنگین، له، داغان و کم‌آورده؛ مثل کسی که سه سال روزگار، آب به تن نزده باشد. آن مرد از خودش بدش می‌آمد، از آن حال سیاه و از آن خستگی و دلزدگی مفرط. روز نخست، قطعه‌ای نوشتم و نامش را گذاشتم «رنده‌های رنج». همان بودم که گفته بودم: زاغی سیاه در حسرت کبوترهای سفیدبال؛ چه خسته و فروافتاده. همان‌جا فهمیدم که حال خراب، بیشتر از رَوایی حاجت‌ها، نیاز دارد به زیارت امام مهربانی‌ها. زیارت یعنی فقط رفتن و بودن؛ نشستن، دیدن، گفتن و شنیدن. همین بَسَم بود. کم‌کم سبک شدم؛ بی‌آنکه حاجتی بخواهم. شب آخر، چند ساعت مانده به بازگشت، در حوالی کتابخانه‌ی آستان قدس آرام قدم می‌زدم به سمت ضریح. آسمان تاریک بود. ناگهان، از دل سیاهی، سفیدی کوچکی پایین آمد. پایین‌تر و پایین‌تر… یک پر قاصدک بود. نرم و ملایم، نشست روی سینه‌ام. شگفت‌زده ماندم. در همان قطعه نوشته بودم: «کاش خطی، سطرکی، یا نقطه‌ای، در پیامی روشنا، چون حباب قاصدک، بنشیند بر تباهی‌های بیت بی‌وزن دلم!» نشسته بود. چه؟ قاصدک. کجا؟ درست روی سینه‌ام. آن لحظه دانستم آدم‌هایی به بدحالی من چقدر محتاج یک جمله از زیارت‌اند. سبک شدم. پر کشیدم. زاغِ دلم روشن شد؛ بی هیچ خواسته‌ای، بدون هیچ حاجتی. زیارت همین بود: نشانه‌ای کوچک، چون پرِ قاصدک، که از بطن تاریکی فرود می‌آید و بار سنگین دل آدمی را برمی‌دارد. سبک‌تر از همیشه، بازگشتم. عنوان را تغییر دادم از براده‌های رنج به «حباب قاصدک». 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی