eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🔻مردم آنگاه به برنامه‌های فرهنگی پشت کردند که طراحان و مجریان برنامه های فرهنگی به مردم پشت کردند. 📌به تجربه ثابت شده که بی اعتنایی مردم به برنامه های فرهنگی از زمانی شروع شد که برنامه ها در فرم و محتوا زبان مردم را گم کرد و از مؤلفه‌های مردمی خالی و تخلیه شد. ☑️ این عبارات بخشی از «به اضافه مردم» است که به ده اصل اساسی در مسیر فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد. 🔸عناوین مهم ترین اصول👇 ۱- مردم محوری ۲- گروه محوری ۳- هنر محوری ۴- عملیات محوری ۵- کار اجتماعی به‌جای کار جمعی! ۶- مسجد محوری... https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
. ⚽️ یادداشت فوتبالی یکی از نویسندگان حوزوی و تکرار یک دغدغه 📒 این یادداشت با 🔗تیتر «آینده یحیی» در «روزنامه ورزشی گل» منتشر شده است. 📌 زودتر باید درباره این یادداشت می‌نوشتم؛ اما نمی‌شد، نمی‌دانم چرا؟! 🌼 علی کردانی را حدود دو سال است که می‌شناسم، با او در همین تحریریه مدادالفضلاء آشنا شدم، بیشتر فرهنگی و اجتماعی می‌نویسد. از طلاب اهل ذوق و شعر هم هست. این بار دیدم یادداشتی ورزشی از او منتشر شده است، برخی فضلا اولش جا خوردند اما برای من قابل هضم بود، چه اشکالی دارد یک نویسنده حوزوی اگر علاقه‌ی به فوتبال دارد برای فوتبال‌دوستان بنویسد؛ البته خود نویسنده هم می داند که نباید یادداشت‌هایی از این دست بر هویت تبلیغی و دینی‌اش چیره شود. این گونه حضور در رسانه بی‌تردید سبب تعامل با مطبوعات تخصصی و صنفی می‌شود، بعدها می‌توان حتی درباره اخلاقِ ورزش یا ورزش‌هایی که دین به آن توجه کرده است، نوشت و نوشت. این که سال‌ها درباره نویسندگی و زمینه های تبلیغی و تبیین وجوه تعاملی‌اش می‌خواهیم با مدیران ارشد حوزه گفت‌و‌گو کنیم اما نمی‌شود، به این دلیل است که فهم درستی از تبلیغ مکتوب شکل نگرفته و اساسا نظام نویسندگی حرفه‌ای در حوزه علمیه، غیرحرفه‌ای و سطحی شکل گرفته است؛ خیلی خوشبینانه! برخی هم معتقدند اصلا ساختاری برای نویسنده‌شدن طلبه‌ها وجود ندارد. این هم درست است چون بیش از این که برای مخاطب عمومی بنویسیم، برای‌شان حرف می‌زنیم. و یک آرزوی دیرینه: «حضور طلاب نویسنده در تحریریه‌های خبرگزاری‌ها و مطبوعات عمومی و تخصصی» ✍️علی اسفندیار @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
👓 روشی بسیار کاربردی در مواجهه با مردم #ناراحت ❗️ روشی که بعضا رهبری نیز در دیدار دانشجویان معترض،
بارها در همین کانال گفتیم که حرف زیاد اگه بدون مشاهده مشکلات مخاطب و بعد نوشتن درباره آن و ارائه راه حل های مکتوب باشد، کاری بس بیهوده است یاد خاطره ای افتادم: به یکی از استادان دانشگاهی ام که مبلس به لباس مقدس روحانیت بودند و از اعضای هیأت علمی، پس از اتمام کلاس گفتم: استاد این نکته دقیقی که در درس فرمودید را می توانید امشب تبدیل به یادداشت کنید یعنی چهار پنج پاراگراف درباره اش بنویسید و در خبرگزاری یا مطبوعه ای منتشر کنیم؟ و استاد گفت: نمی دانم، وقت ندارم، چندتا پایان نامه دارم برای راهنمایی و ... . و سکوت مرا فرا گرفت. وقتی اهمیت رسانه برای یک استاد محرز نشده باشد و یا توان نوشتن دو سه پاراگراف حرف آماده و منطقی در فرهیختگان ما ایجاد نشده باشد، اوضاع روشنگری همین میشود که هست! این بی میلی به نوشتن اما یک دلیل دیگر هم دارد چه بسا مهم تر از آن قبلی ها و آن این که: بخشی از فضلای حوزه که به دانشگاه روی آوردند یا پژوهشگاه ها، این بزرگواران با تفکیک جامعه دانشجویان و جامعه ای که ما در آن هستیم دچار اشتباه شده اند، گمان می کنند همین جامعه دانشجویی، رسالت حضور اجتماعی شان را محقق می کند در حالی که مسائل اصل در کوچه و خیابان و بوستان ها و گفت و گوهای صمیمانه با مردم شناسایی می شود. برخی از استادان که می گویند حتی خرید را هم به خانواده شان واگذار کردند از بس غرق در تولید نظریه و پژوهش شده اند، نمی دانم مسائل آن پژوهش را از کجا می آورند خدا می داند. اساسا کسی که مسائل روز مردم را نمی داند، نمی تواند برای مطبوعات و خبرگزاری ها یا شبکه های اجتماعی دست به قلم شود. بله! مشکلات ننوشتن رسانه‌ای برخی فضلا و صاحبان مدارج علمی و عالیه از جای دیگر آب می خورد. بی انصافی نکنیم؛ دیده ایم استادانی که با مردم بیشتر تعامل داشته اند و جامعه را ورای پژوهش های کتابخانه ای و اینترتی تعریف کرده اند، هم دست به قلم تر هستند و هم خروجی پژوهش هایشان کارکردی تر و در مسیر دغدغه های روز یا تمدنی حرکت کرده اند. 😍 بداهه نوشتم براتون می تونید نقدم کنید ✍️ علی اسفندیار @rahil1357 @HOWZAVIAN
. 🔅شمع رونمایی شد🔅 برگزاری هم‌گرایی فعالان حوزوی و رسانه‌ای در عرصه تبلیغ رونمایی از بخش دعوت و ظرفیت‌های تبلیغی سامانه با حضور مدیر کل اداره امور مبلغین حجت الاسلام و المسلمین جنتی ــــــــــــــــــــــــ شمع؛ شبکهٔ مبلغان و عملیات‌های تبلیغی ShabakeTabligh.ir eitaa.com/ShabakeTabligh ............................................................... سامانه شمع به دنبال این است که زمینه تعامل بهتر و هدفمند مخاطب و مبلغ را فراهم کند و امکاناتی پیش روی کاربر میگذارد که قابل تحسین است. البته فضای فرهنگ و گفتمان سازی نشان می دهد که پس از رونمایی ها باید به پویایی، روزآمدی، و ارتقا و تثبیت اندیشید. به دست اندرکاران راه‌اندازی این سامانه تبلیغی تبریک می گوییم. @HOWZAVIA
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. اگر نباشد، جز باخت فرهنگی ثمره‌ای نمی‌بینیم! 🎥 برخورد متفاوت! 👆کلیپ👆 ♨️ داستان کشف حجاب دسته جمعی دانش آموزان یک دبیرستان دخترانه در حضور روحانی مبلغ ➕ اگر صحنه را رها کنیم شرایط همین می شویم که داریم می بینم! اتفاقاً باید بمانیم و درست عمل کنیم. 📌کلیپ؛ توضیحاتی از حجت الاسلام دسمی درباره تجربه تبلیغی در مدارس دخترانه @HOWZAVIAN
| شما هم برای ما از سفرهای اجتماعی خود بنویسید ................................................. 💠 اعترافات اخلاقی یک راننده اسنپ 😊 ✍️ تجربه‌نگاشتِ حجت الاسلام علی صالحی، دکتری دانشگاه علوم اسلامی رضوی گفت توی زندگی مشکل مالی ندارم، تا حالا از کسی هم قرضی نگرفتم. گفتم چرا؟ گفت: چون دخل و خرجم را متعادل می‌کنم، به اندازه خرج می‌کنم، اهل اسراف نیستم. گفتم: چون مدیریت داری، برکت هم داری. گفت: روزهای شهادت و میلاد ائمه اطهار(ع) رایگان سوار می‌کنم. از شوق گفتم: اححسنتتتت😊 گفت: در این دنیا نه پول زور می‌گیرم و نه پول زور می‌دهم. گفتم: آفرین چه جالب.... گفت: به نامحرم نگاه نمی‌کنم و او را چون خواهر خودم می‌بینم. گفتم: آفرین به این غیرت. گفت: ماشینم را می بینی تر و تمیز است ۱۰ سال دارم خش هم بر نداشته نه کسی را زدم و نه کسی مرا زد. گفتم: چطور؟ گفت: چون ماشینم راننده‌ای غیر از مرا نمی‌شناسد، محتاطانه رانندگی می‌کنم و از قوانین تخلف نمی‌کنم. گفتم: خدا به شما و ماشینت برکت دهد. گفتم: با این اوصاف، خوش به حال خانواده‌تون. گفت: با خانمم مثل رفقیم، با هم می‌رویم و با هم بر می‌گردیم. نه در زندگی کسی دخالت می‌کنیم، نه اجازه می‌دهم کسی در زندگی‌ام دخالت کند. باز هم گفت: نگاه کن هیچ شغلی برای زن با شرافت تر از خانه‌داری نیست. وقتی برایم چای می‌آورد و از من استقبال می‌کند، دیگر از خدا چه می‌خواهم این جوری مرا شارژ می‌کند تا با نشاط بیشتر کار کنم. به شوخی گفتم: یعنی حبس خونگی؟!😂 گفت: خدا نکنه حاج آقا! من آخر هفته دست زن و بچه‌ام رو می گیرم و اون‌ها را به پارک می‌برم، اهل تفریحیم. گفت: زن و بچه رفیق من هستند. آسایش و آرامش من هستند. من به خانواده متعهدم. وقتم را به خوشگذرانی و عیاشی با دوستان نمی‌گذرانم. گفتم: آفرین به مسئولیت‌پذیری. ادامه دادم: این طوری با دیگران هم رابطه خوبی می تونید داشته باشید. گفت: من گوش شنوا دارم اگر خوب است انجام می‌دهم، اگر بد است انجام نمی‌دهم. هر کس از آشنایان نظری دارد می‌گویم باشد بعد فکر می‌کنم و تصمیم نهایی را خودم می‌گیرم. گفتم: آفرین به این منطق....! گفتم: چگونه زندگی می‌کنی؟ گفت: فقط با خدا معامله می‌کنم. گفتم: چطور؟ گفت: من ادعا ندارم که خوبم؛ اما فقط از خدا یک چیز می‌خواهم. ادامه داد: با من در آن دنیا به گونه‌ای معامله کند که بتوانم سرم را بالا ببرم. نمی‌خواهم شرمنده او باشم. گفتم: خدا بر اساس گمان و نیتت با تو رفتار می کند. نیتت خوب است. گفت: حاج آقا من سواد ندارم. گفتم: به معرفت است که داری الحمدالله. به مقصد رسیدم با حس خوب زندگی و سادگی.... @HOWZAVIAN