eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
479 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
#باشگاه_نویسندگان_حوزوی_رسا _______________________🍃 #یادداشت | شاخص‌های کار فرهنگی موفق با نگاه به طرح ولایت 📌برای انجام کار فرهنگی موفق تنها وجود یک عالم آگاه در راس کار کافی نبوده، علاوه بر آن در نظر گرفتن طول دوره و بهره‌گیری از اساتید مجرب و البته هم‌جهت نیز بسیار موثر است. 🔶افراد روز‌ها وقت می‌گذارند و با تیم منسجم کار فرهنگی را برگزار و هزینه‌ی زیادی مصرف می‌کنند، ولی دوام و تاثیری که می‌خواهند را نمی‌بینند. چه بسیار دوره‌ها و نشست‌ها و کار‌های فرهنگی موقت یا بی‌تاثیر و پرهزینه که همه روزه در کشور می‌بینیم. 🔶گاهی ما یک برنامه‌ریزی فرهنگی می‌کنیم و چند کتاب را در طول این دوره برای تدریس جهت رسیدن به یک هدف تعریف شده قرار می‌دهیم، اما از آنجا که اساتید ما با مسئولین دوره هم‌جهت نیستند یا علم کافی را ندارند هدفی که از تدریس آن کتاب‌ها داشتیم ابدا محقق نمیشود. 🔶ولی طرح ولایت با جمع بین این دو، هم بحث سلسله‌وار خود را دارد و هم با برگزاری درس‌های اخلاق روزانه و جلسات پاسخگوئی به مسائل روز توسط شخصیت‌های علمی، سیاسی و فرهنگی در سطح ملی دوره‌های متنوع و دارای جذابیت در حد امکان را برگزار می‌کند که هم مباحث متنوع روز لطمه‌ای به بحث سلسله‌وارِ مبنایی نزند و هم شاهد دوره‌ای خشک نباشیم. ✍ #مهدی_قیاسی #طرح_ولایت #طرح #رهبر_انقلاب #علامه_مصباح #کار_فرهنگی 🌐rasanews.ir/002Ys9 🆔 @rasanews_agency
💠 کمال اخلاقی یک فیلسوف در اوایل طلبگی و بعد از فراغت از مقدمات، به فلسفه علاقمند شدم. بعضا به کتاب‌های فلسفی سرک می‌کشیدم و نظرات مکاتب مختلف فلسفی و عرفانی را مطالعه می‌کردم. به خیال خامم فیلسوفی شده بودم عقلِ کلّ، و در دل نعره "اناالحق" سر می‌دادم و مدام "سلونی قبل ان تفقدونی" می‌خواندم. با اصطلاح "وحدت وجود" تازه آشنا شده‌‌بودم و خود را نه طرفدار این تفکر، بلکه از سردمداران این نظریه می‌دانستم. در عالم نوجوانی به ملاصدرا، ابوعلی‌سینا و علامه طباطبایی اشکال می‌گرفتم و خود را پادشاه علم و دانش می‌پنداشتم. از روی عادت، هر هفته چهارشنبه‌ها به حسینیه امام خمینی (دفترمقام‌معظم‌رهبری در قم) می‌رفتم و در درس اخلاق "آیت‌الله‌مصباح‌یزدی" شرکت می‌کردم. یک‌شب بعد از پایان جلسه، همچون دانشمندی که چیز جدیدی کشف کرده‌باشد، از لا‌به‌لای حلقه تنگ طلاب که اطراف استاد را گرفته بودند، خود را خدمت‌شان رساندم و با صدای بلند از "وحدت‌وجود" از ایشان سوال کردم. منتظر بودم جواب کاملی بدهند که هم من و هم سایر طلاب که هیجان زده منتظر جواب ایشان بودند، استفاده کنند. ایشان لبخندی زدند و به آرامی فرمودند: "نمی‌دانم، من نمی‌فهمم دقیقا منظور طرفداران وحدت وجود چیست" و تمام... در آنجا هم من و هم همه آن‌جمع بهترین حظ علمی و اخلاقی عمر خود را از استاد بردیم... "نمی‌دانم و نمی‌فهمم" مقام علمی و عظمت تفکر و اندیشه علامه مصباح برای همگان روشن بود، و در آن لحظه پرده‌ها کنار رفت و کمال اخلاقی ایشان هم برایمان مبرهن شد. ✍️محمدصادق‌ناطقی 🌐 خبرگزاری حوزه @HOWZAVIAN
حضور علما و بزرگان در مراسم وداع و تشییع پیکر مطهر آیت الله مصباح یزدی 🔹شماری از اعضای فقهای شورای نگهبان، اعضای شورای عالی حوزه، مدیران ارشد حوزه، اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اعضای مجلس خبرگان رهبری، اساتید و بزرگان حوزه، مدیران و مسؤولان در این مراسم که با رعایت پروتکل های بهداشتی در حال برگزاری است، حاضر هستند. ⬅️آیات: سید هاشم حسینی بوشهری، سید احمد خاتمی، عباس کعبی، مدرسی یزدی، اعرافی، محمود رجبی، محمدی عراقی، محمود عبداللهی، طباطبایی نژاد، صدیقی و حجج اسلام والمسلمین عباسی رییس المصطفی، شهریاری دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، اختری، حسینی نژاد رییس مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه، سید ابوالحسن نواب، ملکا از اعضای دفتر رهبر معظم انقلاب، مصباحی مقدم عضو مجلس خبرگان رهبری، مقیمی حاجی معاون پژوهش حوزه از جمله شخصیت های حاضر در مراسم وداع و تشییع پیکر آیت الله مصباح یزدی هستند. @HOWZAVIAN
✔️ روش‌ تفسیری علامه مصباح به زبان رسول جعفریان 📣 پاسخ به چند سوء برداشت درباره علامه «خودش فیلسوف بود یعنی به تفسیری از دین باور داشت که بسیاری از علمای اسلام آن‌ را انحراف از نوع بدخیم آن می‌دانستند و دغدغه‌ی آن‌را داشتند» به بهانه‌ی این جمله، درباره‌‌ی روش تفسیر آیةالله مصباح و نسبت ایشان با تفسیر فلسفی، چند نکته عرض می‌کنم؛ 1- آقای مصباح، یک فیلسوف و متکلم بود اما این تصور غلطی است که؛ «هر کس فیلسوف است یعنی تفسیرش از منابع دینی فلسفی‌است»، این گزاره، هم کلیّت ندارد،(طباطبائی، المیزان، ج1،مقدمه ص6)، و هم درباره‌ی آقای مصباح، انتسابی واضح‌البطلان است؛ روش تفسیری آقای مصباح، «اجتهادی‌فقاهتی» بود؛ یعنی همانند سایر فقهاء‌ معتقد بود؛ تفسیر قرآن، باید بر اساس همه‌ی قواعد و قرائن عقلائیِ معتبر، باشد(مصباح، قرآن‌شناسی ج2،ص158)، تمام بخش‌های تفسیری ایشان نیز بر اساس همین روش است؛ روش ایشان در تفسیر، هیچ‌ربطی به روش تفسیر فلسفی ندارد. 2- آقای مصباح معتقد بود بخشی از اندیشه‌های زیربنایی و اعتقادی اسلام، درباره‌ی هستی‌، و به روش برهانی است و لذا ماهیتی فلسفی دارد؛ از این‌رو مکتب اسلام را در بخشی از اندیشه‌‌های زیربنایی، مکتبی فلسفی می‌دانست؛ اگر منظور ایشان از انحراف بدخیم، همین باشد، باید به عرض ایشان رساند که قریب به اتفاق علمای اسلام، همین برداشت را از مکتب اسلام دارند؛ این‌که؛ «خدا هست چون امام صادق گفته!»، روشی نیست که علمای اسلام در پیش گرفته‌ باشند. 3- آقای مصباح معتقد به مبانی صدرائی بود، اما هیچ‌یک از گزاره‌های وحیانی را بر پایه‌ی این آموزه‌های فلسفی تفسیر نمی‌کرد؛ این‌که کسی تصور کند چون آقای مصباح، صدرائی بود پس خداشناسی در قرآنش را هم با همان مبانی نوشته، احتمالا از بی‌اطلاعی نسبت به کتب تفسیری ایشان است. 4- آقای مصباح به تحلیل‌‌های عقلی که از متن آیات و روایات برداشت می‌شد توجه می‌کرد؛ این خصوصیت، تفسیر او را از دین، قابل ارائه به مجامع علمی، و جهانی می‌کرد و به مکتب اسلام قابلیت دفاع می‌داد؛ این خصوصیت همان خصوصیتی است که مورد قبول قریب به اتفاق متکلمان اسلام است و در روایات نیز شواهد متعددی بر ارزشمندبودن این خصوصیت می‌توان یافت(کافی،ج1ص87«أ فهمت یا هشام...») البته این خصوصیت، برای دین‌ستیزان بسیار ناگوار بود، اما گمان نمی‌کنم برای کسی قابل قبول باشد که بسیاری از علمای اسلام، این خصوصیت آقای مصباح را انحرافی بدخیم بدانند. 5- مرحوم‌ آیةالله مصباح در کنار تفسیر هر کدام از آموزه‌های دینی، نظریه‌ی برخی اندیشمندان را نیز بیان و عقلاً نقد می‌کرد تا برتری نظریه‌ی قرآن بر سایر نظریات را نشان دهد؛ اگر منظور از تفسیر فلسفی دین، همین باشد، گمان نمی‌کنم عالمی اسلامی را بتوان یافت که این‌کار را انحراف بداند چه رسد به این‌که آن‌را انحراف بدخیم بداند. 6- آقای مصباح گاه از برخی آموزه‌های وحیانی، یک تحلیل عقلانی به دست می‌آورد که آن را به عنوان مقتضای عقلانی آموزه‌‌های وحیانی می‌دانست؛ در واقع آقای مصباح از آموزه‌‌های وحیانی به سمت تحلیل‌های عقلی می‌رفت نه از تحلیل‌های عقلی به سمت آموزه‌های وحیانی، و البته این کار نیز در چارچوب روش اجتهادی‌فقاهتی بود که در کتب روش و قواعد تفسیر بدان تصریح شده(بابائی، قواعد تفسیر قرآن، فصل ششم؛ رجبی، روش تفسیر قرآن، فصل دوم، قاعده‌ی ششم) کوتاه سخن این‌که آقای مصباح یک فیلسوف بود اما؛ روش تفسیری‌اش، اجتهادی‌فقاهتی، و معتقد به دفاع عقلانی از اعتقادات دینی بود، از تحلیل‌های عقلانیِ وحی بهره می‌برد و در کنار تفسیر گزاره‌های وحیانی، به نظریات اندیشمندان، و برتری نظریه‌‌ی قرآن، بر نظریه‌ی آنان نیز همت می‌گماشت؛ معتقد به مبانی صدرائی بود اما نه در فلسفه‌اش از آیات استفاده می‌کرد و نه در تفسیر آیاتش از ظهور عرفی تخطی می‌کرد؛ این‌خصوصیاتش مشهورتر از آن‌اند که کسی انکار کند. عده‌ای از روشنفکران، ایشان را منحرف می‌دانستند، اما انحرافش را به جهت ابعاد فلسفی‌اش نمی‌دانستند، بلکه ایشان را عوام‌زده و خشن توصیف می‌کردند، و گروهی از سیاسیون نیز آقای مصباح برایشان دغدغه شده بود اما آن‌ها نیز به‌جهت تفسیر فلسفی‌اش از دین نبود بلکه خدا خدا می‌کردند که ایشان از اشتغالات فلسفی و تفسیرهای قرآنی‌اش خارج نشود. برچسب‌‌های مختلفی به آقای مصباح زده شده؛ مُضحک‌ترین آن‌ها این تعبیر است که کسی بگوید: «بسیاری از علمای اسلام، آقای مصباح را منحرف از نوع بدخیم آن می‌دانستند!» آنچه برای ما موضوعیت دارد شخصیت ایشان است زیرا می‌تواند الگویی کامل، برای یک طلبه‌ی رسالت‌محور در عصر حاضر باشد. خدا ایشان را با اولیائش و دشمنانش را با اولیائشان محشور فرماید. @HOWZAVIAN
⚡️ چه کسی بر کرسی درس اخلاق آیت‌الله مصباح نشست؟ 🔹 پس از وقفه‌ای یک ساله و ارتحال آیت‌ﷲ مصباح یزدی، جلسات درس اخلاق هفتگی دفتر رهبر معظم انقلاب در قم با حضور آیت‌ﷲ محمدمهدی شب‌زنده‌دار برگزار خواهد شد. 🔹 خیابان شهداء(صفائیه‌) قم اگرچه مرکز اصلی دفاتر بیوت مراجع تقلید و موسسات حوزوی است اما در نوبت عصر بخاطر پاساژها و مراکز خرید، چهره‌ای متفاوت دارد و در ساعت آغازین شب هیاهوئی از انسان‌های رنگارنگ و گاه ظاهری نامناسب به خود می‌گیرد. اما سال‌هاست که چهارشنبه شب‌ها و دقایقی پس از اتمام نماز مغرب و عشاء از پیاده‌روهای پرازدحام، دربی به عالمی متفاوت باز می‌شود؛ حسینیه‌ی امام خمینی در آن ساعات میزبان طلاب و جوانانی بود پای درس اخلاق آیت‌ﷲ مصباح یزدی نشسته‌ بودند. 🔹 برگزاری جلسات منظم درس اخلاق در دفتر رهبر معظم انقلاب به ماه‌های نخست تاسیس این دفتر در سال ۱۳۷۲ برمی‌گردد. در آن ایام این دفتر با حضور برخی اساتید شاخص همچون حضرات آیات خاتم یزدی، سیدجعفر کریمی و موسوی یزدی بیشتر هویتی علمی و حوزوی داشت و ایده‌ی تشکیل جلسات هفتگی درس اخلاق در چنین فضایی مورد توجه قرار گرفت. 🔹 در ابتدا مرحوم آیت‌ﷲ شیخ علی پناه اشتهاردی این جلسات را آغاز کرد و چند ماه بعد در نخستین ماه مبارک رمضان حضرات آیات جوادی آملی و مصباح یزدی نیز برای جلسات اخلاق شبانه دعوت شدند. مدتی بعد اما جلسات هفتگی با حضور منظم آیت‌ﷲ مصباح یزدی ادامه یافت. شاید کسی فکر نمی‌کرد این جلسات قرار است بیش از ۲۵ سال به طول انجامد و یکی از طولانی‌ترین دروس اخلاق حوزه باشد. 🔹 آیت‌ﷲ مصباح یزدی قریب به ۲۵ سال جلسات اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب در قم را برگزار می‌کرد و به جز موارد خاص مسافرت یا کسالتی که عارض می‌شد این جلسات ادامه داشت. پس از نقش‌آفرینی‌های آیت‌ﷲ مصباح در دولت اصلاحات برخی خبرنگاران هم به این جلسات می‌رفتند تا شاید خبری از سخنان اخلاقی صید کنند. 🔹 اما آغاز کرونا و همزمانی آن با کسالت آیت‌ﷲ مصباح یزدی این جلسات را به تعطیلی کشانید و پس از فوت ایشان در دی‌ماه ۱۳۹۹ ،دفتر رهبر معظم انقلاب از آیت‌ﷲ محمدمهدی شب‌زنده‌دار از اساتید شاخص فقه و اخلاق حوزه دعوت کرد تا این برنامه‌های هفتگی را ادامه دهند. وی متولد ۱۳۳۲ داراب، عضو جامعه مدرسین، فقهای شورای نگهبان و فرزند یکی از اساتید برجسته اخلاقی حوزه مرحوم آیت‌ﷲ حسین شب‌زنده‌دار است.پدر نیز در دهه‌ی شصت درس اخلاق پرحضوری در مدرسه فیضیه قم برگزار می‌کرد. 🔹 آنچه در خاطره‌ی اساتید حوزه بیشتر نقش بسته‌است سخنان استاد شب‌زنده‌دار در دیدار رهبر معظم انقلاب با اساتید و نخبگان حوزوی بود که در سفر ۱۳۸۹ به قم صورت گرفت. در ابتدای این دیدار که ۱۲ نفر ازاساتید به ارائه نظرات پرداختند آیت‌ﷲ محمد مهدی شب‌زنده‌دار ابتدای سخن از والد خود که در جلسه حضور داشت اجازه سخن خواست که این اخلاق عملی مورد تحسین رهبر معظم انقلاب و حضار جلسه قرار گرفت. او در سخنان خود بر «اهمیت حفظ و تقویت انگیزه‌های معنوی و اخلاقی در سطوح مختلف حوزه‌ها» تاکید کرد و رهبر معظم انقلاب نیز در تایید این سخنان بیانات مشروحی فرمودند. 🔹 جلسات اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب در قم از اسفندماه گذشته سه‌شنبه شب‌ها پس از نماز مغرب و عشاء و در ماه مبارک رمضان هرشب برگزار می‌شود. ✍️ مباحثات @HOWZAVIAN
💠 سردار فرهنگی ولی‌فقیه! ✍️ حسن ابراهیم‌زاده: 💢 علامه مصباح (ره) به دفاع از فرهنگ اسلام و انقلاب پرداخت و عرصه را بر غرب‌گرایان چنان تنگ کرد که مدعیان آزادی اندیشه و تحمل مخالف، حربه‌ای جز و این شاگرد امام و یاور رهبری ندیدند. ✅ او در گام نخست هر هفته از قم به تهران رفت و سخنرانی‌های قبل از خطبه‌های نماز جمعه در دانشگاه تهران، مبانی لیبرال دموکراسی را با مبانی امام و انقلاب به چالش کشید؛ و لایه‌های زیرین و پشت پرده‌ی شعارهای به ظاهر زیبا و فریبنده غرب‌گرایان را آشکار ساخت. 🔺 اما این تنها سفر استانی این شاگرد امام و ولی‌فقیه نبود، او با شناخت عمیقی که از دین‌داری و روحیه‌ی انقلابی مردم داشت، سفر به استان‌های کشور را در برنامه‌ی دفاع فرهنگی خود از اسلام و انقلاب قرار داد. ✍ فرهنگ پویا @HOWZAVIAN
🔴 در سوگ بزرگ‌تر و بزرگ‌تری ✍ سیدیاسر تقوی . 💠 فقدان مجاهدانی که در نهضت امام نقش پیشران‌های فکری و عقیدتی را ایفا می‌کردند، رخنه‌ای جبران ‌ناپذیر است. انقلاب اسلامی، گام دوم خود را با از دست دادن بیش از پیش رهبران نهضت برداشته است. اما سوگ عظیم‌تر، فقدان «بزرگ‌تری» در مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی است. ما پیش از «بزرگ‌ترها»، «بزرگ‌تری» را از دست دادیم . 💠قریب به یک دهه است که عرصه عمومی متمرکز در شبکه‌های اجتماعی در انقطاع کامل از رهبران فکری، دچار التهاب و تشتت و تک‌روی است. فرایند اجتماعی شدن و مسئولیت‌پذیری و اثرگذاری اجتماعی به گونه‌ای است که نه تنها کسی نیازی به «بزرگ‌تر» ندارد، بلکه این کنشگران برتر شبکه (!) هستند که حیات اجتماعی بزرگ‌ترها را تضمین می‌کنند و یا امتداد می‌بخشند . 💠 درست است که ما همه سوگوار این عزیزان هستیم. اما پیش از آنکه به سوگ بنشینم، کدامیک از این بزرگان نقش راهبری در مناسبات اجتماعی و سیاسی ما داشتند؟ ما با سیاست‌ورزی تکلیف‌گرایانه علامه مصباح یزدی چه کردیم؟ عدالت‌خواهی مرحوم حکیمی چه نسبتی با رفتارهای غیرمتعهدانه ما داشت؟ و تا چه اندازه توانستیم سنت تربیتی مرحوم حاج حیدر رحیم‌پور را ادامه دهیم و جبهه انقلاب را تقویت کنیم؟ 💠 بزرگترها مانند هر پدیده دیگری در این زمانه، مصادره و مصرف می‌شوند. میدان‌داری متشتت سلبریتی‌های حزب‌اللهی نیازی به سنت بزرگ‌تری اندیشمندان و مصلحان فرهیخته ندارد. همین امر است که اساتید حوزه و دانشگاه رغبتی برای ایفای نقش به عنوان مصلحان اجتماعی ندارند. چرا که شاید ورود به این عرصه در اختیار آنان باشد، اما قطعا مدیریت چنین میدانی دست آن‌ها نخواهد بود و معلوم نیست معادلات حاکم بر جهان فضای مجازی با آینده و سنت فکری آنان چه می‌کند؟ ‌ 💠 از سوی دیگر، در دوران دولت اسلامی ما به بزرگ‌ترهایی نیازمندیم که علاوه بر جایگاه نظری، بتوانند جامعه را در تشکیل دولت مطلوب یاری دهند. چنین امری نیازمند نزدیک شدن به امر سیاسی و حتی کنش سیاسی مطلوب است. این در حالی است که سنت فرهنگی ما میانه‌ای با «بزرگ‌تر مقتدر و سیاست‌ورز» ندارد. ما عموما از بزرگ‌تر «مظلوم و گوشه‌نشین» [و البته در عین حال معترض] استقبال می‌کنیم. هر چه زهد نسبت به قدرت بیشتر، برای ما محترم‌تر! . 💠 لذا سوال اینجاست؛ در دوران حاکمیت سلبریتی‌های حزب‌اللهی بر مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی و بی‌نیازی آن‌ها از راهبری بزرگ‌ترها و نیز مذموم‌انگاری قدرت و تقدیس‌انگاری گوشه‌نشینی معترضانه، چگونه می‌توان به حضور بزرگان در قدرت امیدوار بودو به دولت اسلامی اندیشید؟ @HOWZAVIAN
🔵 جاذبه و دافعه علامه مصباح یزدی ✍️مجتبی عباسی 🔸بر اساس آیات قرآن کریم، نقش علمای ربانی در جامعه، نقش کلان، راهبردی، راهبری و در تراز هدایتگری جوامع است و علاوه بر اندیشه‌ها و خاطره‌ها، بر دل‌ها و روح‌ها، نور، نشاط و عشق می‌بخشند؛ بدین جهت همچون اولیاء الهی در جوامع مختلف جاذبه و دافعه ایجاد کرده و با عنصر محبت به معنای تبیین حقایق هستی، بر انسان‌ها به شکل مثبت و منفی تاثیرگذار هستند. 🔸اصل محبت که زیربنا و بنمایه مکتب تشیع است باید با محوریت حقیقت، اطاعت از شریعت و در نظرگرفتن مصلحت جامعه و بشریت توامان باشد؛ از این‌رو گاهی اصرار به مبانی اصیل با محوریت شریعت، خوشایند همه افراد و توده‌های جامعه نیست و حتی در مواردی احیانا در مذاق‌ها و مزاج‌ها دچار دافعه و موضع‌گیری منفی می‌شود؛ بنابراین نه تنها جاذبه، علاقه و محبت همگان را نمی‌تواند جلب کند؛ بلکه در برخی موارد به دافعه نیز ختم می‌شود. 🔸بر همین اساس، شهید مطهری در اثری با عنوان «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» بالاترین سطح جاذبه و دافعه را مربوط به شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام دانسته و به تفصیل بیان کرده است که جاذبه ایشان چه افرادی و از چه طرازی را جذب می‌کرد و دافعه ایشان چه سنخ افرادی را طرد می‌کرد. 🔸بنابراین از آنجا که انسان‌های معتقد و علمای راستین، در راه عقیده و مسلک خود ثابت قدم بوده و عشق و محبت آنها به جامعه فراتر از غریزه و براساس حقایق و ماوراء هستی است، محبتشان به مردم همچون اولیاء الهی، خالصانه، واقعی و در راستای محبت الهی است. 🔸علامه مجاهد آیت الله مصباح یزدی نیز یکی از علمای ربانی معاصر و نظریه‌پرداز در فلسفه اخلاق، علم‌النفس، هستی شناسی، معرفت شناسی، دین‌شناسی و فلسفه الاجتماع بود که به تاسی از مولایش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و همچون امامین انقلاب در جامعه اسلامی، جاذبه و دافعه ایجاد کرد. 🔸دانشمند متفکر، حکیم برجسته و استاد اخلاقی که همچون استاد گرامی‌اش آیت الله بهجت، مصداق الگوی شایسته عالمان دوران امامین انقلاب است و در زمان فتنه‌ها با دفع علمی جبهه باطل و با مجاهدت و روشنگری در مقابل جریان‌ تحریف، در کنار رهبری ایستاد و هرگز از مواضع انقلابی، تربیت دینی و سلوک اخلاقی خود کوتاه نیامد و همین امر موجب تخریب‌ها و حتی بی‌احترامی به آن شخصیت شد. 🔸بدین جهت سال‌ها قبل از رحلتش از سوی جریان‌ رسانه‌ای غربگرا و سکولار حوزوی و دانشگاهی، مورد هجمه و تخریب قرار گرفت؛ چنان که هنوز هم جریان‌های التقاطی و خط تحریف و تکفیر با دیکتاتوری در عرصه رسانه تلاش می‌کنند درباره مشی علمی، سیاسی و اجتماعی ایشان به جهت تاثیرگذاری، دافعه ایجاد کنند. 🔸رهبر معظم انقلاب در همین راستا به روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره کرده‌‌اند: «هل الدّین الّا الحبّ و البغض»(۱) دین، عبارت از محبت و کینه است، از یک طرف، محبت به خوبان و خوبی‌ها و مظلومان و انسان‌هایی که مورد جفای شیطان‌ها قرار گرفته‌اند و از طرف دیگر بغض و کینه نسبت به شیطان‌ها و موجودات پلید و پلیدی‌ها و کسانی که برای آنها، انسان و انسانیت و خدا، حرف مفت است؛ این هم جزو دین است، تولّی و تبرّی، جزو فروع دین و به قول بعضی از علما، جزو اصول دین است.(۲) پی‌نوشت: ۱. الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج ۲ ص ۱۲۵ ۲. سایت دفتر رهبر معظم انقلاب؛ ۱۳۶۸/۶/۸ @HOWZAVIAN
. 💠 کمال همنشین در من اثر کرد @HOWZAVIAN
مصباح خدا مصباح خدا فلسفه‌ها می‌گوید در باغ تفکرش ادب می‌روید از کار قلم زنده شود انسانی وقتی قلمی عشق خدا می‌جوید 💠 💠 @shaeranehowzavi
. 📌 مرض مزن سیاسیون بی تقوا و تداوم حمله به علامه @HOWZAVIAN
🔰 آثاری در معرفی ▪️ ذوالشهادتین امام (برش‌هایی از خاطرات و روایت‌های تاریخی آیة الله محمدتقی مصباح یزدی)، تألیف محمدحسن روزی‌طلب ▪️ سیاست‌ورزی مؤمنانه (بررسی رفتار سیاسی آیة الله محمد تقی مصباح یزدی)، تألیف محمدحسن روزی‌طلب ▪️ گفتمان مصباح (گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیة الله مصباح)، تألیف رضا صنعتی ▪️ مصباح دوستان (ناگفته‌هایی از زندگی علمی و سیاسی آیة الله مصباح یزدی)، تألیف رضا صنعتی ▪️ عمار انقلاب (حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی)، تألیف سهراب مقدمی شهیدانی ▪️ بر مدار حق (توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح)، تألیف احمدحسین شریفی ▪️ خط‌ها و خاطره‌ها (گذری بر زندگی علامه محمدتقی مصباح یزدی)، تألیف زهرا جابری ▪️ حکیم جریان‌ساز: آیة الله مصباح از نهضت اسلامی تا تمدن‌سازی اسلامی (نگاهی گذرا به عملکرد و اندیشه)، از انتشارات مؤسسۀ امام خمینی ✔️ سیاه‌مشق سید محمدحسین دعائی @HOWZAVIAN
🟢بازگشت به سنت «روایت‌خوانی» ✍️احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه قبلاً در سنت حوزه مرسوم بود که طلبه‌ها یک ساعاتی روایت‌خوانی داشتند، استادی می‌آمد روایات را می‌خواند، ترجمه می‌کرد بعضاً تجزیه و ترکیب می‌کرد و خیلی تأثیرگذار بود و این رویه باید دامنه‌دار و مستمر باشد و طلبه‌ها باید محفل‌های روایت‌خوانی داشته باشند و انس دائمی با روایات و جوامع روایی لازم است. مرحوم می‌فرمود برخی از اساتید اخلاق گذشته کارشان فقط خواندن روایت و ترجمه آن بود و با صوتی حزین و دلنشین آن روایات را می‌خواندند و برای انتقال معانی به مخاطبان «فقط» ترجمه روایت را بیان می‌کردند. ایشان می‌فرمود آنها گویا روایات در جانشان نفوذ کرده بود و این آموزه‌ها جزء جانشان شده بود و می‌خواندند و ترجمه می‌کردند و اشک می‌ریختند و حال خوشی هم در مردم ایجاد می‌کردند. @HOWZAVIAN
. کارگران اصلاحات مشغول کارند و مؤسسه امام در غفلت رسانه‌ای! با حقیقت باید حقیقت پیدا کند تا کسی به علامه مصباح(ره) نسبت ناروا ندهد. @HOWZAVIAN
پاسخ به "اتهامات دکتر حقیقت علیه علامه مصباح" در قم با حضور دکتر مهدی جمشیدی و جوانان حوزوی و دانشگاهی @HOWZAVIAN
. نقد دلسوزانه فکرت به مجموعه مؤسسه امام خمینی(ره) که قرار است امتداد علامه مصباح(ره) باشند. امیدواریم کارگر افتد... @HOWZAVIAN
🟢 «زمان شناسی» ویژگی مشترک مصباح و سلیمانی ✍️ احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه از ویژگی‌های مشترک علامه مصباح یزدی و شهید حاج قاسم سلیمانی، «زمان‌شناسی» آنان بود. به همین دلیل: اولاً: در مسائل حوزه تخصصی خود هرگز «غافل‌گیر» نشدند. بلکه همواره جلوتر از زمانه، مقدمات و الزامات مواجهه معقول و اسلام‌پسند با «چالشها» و«مسأله‌ها» را فراهم می‌کردند. علیه‌السلام می‌فرماید: «مَنْ عَرَفَ الْأَيَّامَ لَمْ يَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِعْدَاد؛ کسي که آگاه به زمانه باشد، از آمادگی غافل نمی‌شود.». ثانیاً: امور بر آنان مشتبه نمی‌شد و در جریان‌شناسی اندیشه‌ها و حتی عملکردها، منحصربه‌فرد بودند؛ «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ؛ کسی که به زمان خويش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمی‌آورند.» آنان با بصیرت و تیزبینی و تیزهوشی ریشه‌های جریان‌های فکری و سیاسی و فرهنگی عمده در کشور را به درستی می‌شناختند و در زمان مناسب و بدون لکنت زبان با آنها رویارو می‌شدند. این را می‌توان یکی از رازهای هجمه‌های سنگین داخلی و خارجی علیه آنان دانست. و ثالثاً: هرگز مورد سوءاستفاده افراد و جریان‌های سیاسی قدرت‌طلب قرار نگرفتند. آنان خوب می‌دانستند که پاره‌ای از سلام‌های سیاسیون و قدرت‌طلبان، بی‌طمع نیست! به همین دلیل گفتار و رفتار آنان به گونه‌ای بود که هرگز اجازه نمی‌داد دیگران در آنان طمع کنند و از همین روی به دیدارهای افراد سیاسی و گروه‌ها و احزاب قدرت‌طلب، دل‌خوش نبودند و حتی میلی به چنان دیدارهایی هم نداشتند. @HOWZAVIAN
🍃 فیلسوفِ عاشق ✍️ مهدی جمشیدی 🗒 فیلسوف بود اما «عشق» را به تمامِ معنا می‌فهمید. و هنگامی‌که صادقانه با او از عشق می‌گفتی، زبانِ عاشقانه‌اش گشوده می‌شد. فرسنگ‌ها از مرتبه‌ی کمالی او فاصله داشتی اما فروتنانه، تو را «دوست» خطاب می‌کرد و به واسطه‌ی جذبه‌ی عشق، به مقام «معیّتِ باطنی» اشاره می‌نمود. بیش از بیست سال، عاشقانه دوستش داشتم و اینک بسی دلتنگم از هجرانش. دو بار در عمقِ آغوشِ بی‌کرانه‌اش، معنی «محبّتِ ایمانی» را تجربه کردم. هویّت اسلامی و انقلابی من، زاده‌ی همان تجربه‌های وجودی است. نسبتی در میان بود که از اقیانوس معرفت او آغاز شد و به آسمان معنا راه یافت. چشمه‌ی اشکم در غم فراقش، خشکیده نخواهد شد. در جان، خانه کرده و دل را شیدا و شیفته ساخته. گذر زمان، از طراوتش نمی‌کاهد و داغ‌ سوزانش را از یاد نمی‌برد. رضوان الله تعالی علیه. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازِ دلتنگی! نسخه‌ای معنوی از حضرت آیت‌الله مصباح یزدی(ره) که تاکنون نشنیده‌اید! موکب آنلاین @HOWZAVIAN
☀️مصباح، همیشه روشن است ✍️ علی عسگری هنگام اذان مغرب شده بود و باید خودم را به جلسه می‌رساندم. از پله‌های موسسه پایین می‌آمدم که همزمان چند نفر از دوستانم را برای شرکت در جلسه دعوت کردم. با اینکه پوستر محفل را در گروه‌های مختلف گذاشته بودم ولی دعوت چهره‌ به چهره مزه‌ی دیگری داشت... یکی از مدعوین میان پله‌ها گفت... آقای مصباح درست می‌گوید. مردم نقشی ندارند. کمی تعجب کردم و گفتم اصلا آقای مصباح کی چنین گفته است؟! سرم را به طرف عقب چرخاندم و گفتم: اگر بدون مردم می‌توان حکومت کرد پس چرا امیرالمومنین(ع) در ۲۵ سال غصب حق، چنین نکرد؟ مگر نه آنکه اسلام در بستر حکومت، جلوه می‌یابد؟! نگاهش را از من مخفی کرد و سرش را پایین انداخت و به فکر فرو رفت. بعد از لحظه‌ای مکث و زمانی که جلوی درب خروجی بودم به من گفت شاید من اشتباه می‌کنم ولی قرآن گفته اکثرهم لایعقلون... اسنپ آمده بود و باید به محفل می‌رسیدم. در راه به شبهاتی که دوستم گفته بود فکر می‌کردم و از خود می‌پرسیدم چرا علامه‌‌ی روشنگر را چونان تحریف کرده‌اند در حالیکه ضد مردم بودن به کام لیبرال‌هاست و به نام مصباح تمام می‌شود؟! ساعت ۱۷:۴۰دقیقه... مهدی جمشیدی با کت و شلوار سرمه‌ای آماده‌ی پیکار علیه تحریف و حماقت شده بود. به اذعان جمشیدی، تحریف علامه مصباح و اعتقاد به ضدیت او با امام راحل، آنقدر عجیب است که کمترین تاملات در آثار رهبر انقلاب، می‌تواند پاسخ درستی به هجمه‌های نادرست و بر خلاف حقیقت فراهم سازد. زمانی که برای محفل در نظر گرفته شده بود ۳ ساعت بود. اما این ۳ ساعت با چشم بر هم زدنی مملو از سوالات و پاسخ به یاوه‌گویی‌های لیبرال مسلکان گذشت. مصباح در این ۳ ساعت نورانی‌تر و نوارنی‌تر می‌شد و خاموشی جهل، تیره‌تر و تیره‌تر می‌گشت. گویا علامه بنا داشت بعد از رحلتش بانگ رحیل بر جهل مشرکانِ خفی بزند. مشرکانی که به نعمت انقلاب واقف بوده و خدای خالق را لبیک گفته بوند اما به قول جمشیدی عزیز، خدای شارع را پس می‌زدند. اوج جلسه آنجا بود که چهره‌ی دموکراتیک مصباح بیش از پیش بر همه عیان شد. جایی که او برای جمهوریت، ساختاری مردم‌سالارانه‌تر با محوریت عقلانیت اجتماعی تعریف کرده بود. هرچند جمشیدی سخن می‌گفت ولی من علامه را می‌دیدم که با اشاره‌ی دستش بر دلها‌ی حاضران، غبار تحریف را از جلوه‌ی حقیقی معرفت می‌زدود. پوپولیست‌های نامرد آنقدر در این سال‌ها عوام فریبی‌کرده بودند که هر چقدر مصباح مردمی‌تر بیان می‌شد کسی باورش نمی‌شد. صدای اذهان را می‌شنیدم که بلند بلند می‌پرسیدند: واقعا مصباح قائل به جمهوریت بود؟ مگر ممکن است؟! مصباح کمیت و کیفیت را باهم می‌دید و مناط را توانایی در اداره‌‌ی حکومت می‌دانست. او جاهلیت را خطر بزرگی برای همراهی ۹۰ درصدی مردم قلمداد می‌کرد و عقلانیت را کمک بزرگی برای همراهی ۴۰درصدی می‌خواند. اینجا بود که جهاد تبیین اهمیت خود را با طعم جدید خود نشان داد. جلسه آنقدر داغ و پرشور بود ‌که جوانان یادشان رفته بود تا قلب‌هایشان را با خود ببرند. صندلی‌ها علی الظاهر خالی بود ولی دلها در میان خلوت خود با استاد فکر به گفت و گو پرداخته بودند. استکان‌های چای را در سینی پلاستیکی جابجا می‌کردم که ناگهان علامه را دیدم که هنوز بر صندلی آبی رنگی کنار سالن نشسته بود درحالیکه عینک خود را با دستمالی پاک می‌کرد. نگاهی به او انداختم و فهمیدم اندیشه اگر آزاد باشد، هیچگاه خاموش نمی‌شود و مصباح همیشه روشن است. @HOWZAVIAN
🔵 مرزبانِ تیزبین ✍️ علی خسروی ایران‌زمین روزگاری را در حافظه دارد که دگردیسان و رِفُرمیست‌های چپ، و عمله‌های چشم‌وگوش بسته «پوزیتویسم» و پشیمانان از انقلاب - همان‌ پونز داران و قیچی به دستان ضد امپریالیست ابتدای انقلاب- با رنگین‌نامه‌های گونه‌گون قرن شانزده و هفدهمی، حس «پروتستانتیسم‌شان» چنان قلمبه شده بود که می‌خواستند لیبرال دموکراسی را از استاد اعظم‌شان «فوکویاما» غلیظ‌تر واگویه کنند و اگر استادشان از «پایان تاریخ» گفته بود، آنان رسماً «پایان خدا» را اعلام کنند. دور از انصاف است اگر نگویم آنها موفق هم بودند. آنها توانسته بودند با وعده «جامعه» مدنی و «عصر آزادگان» و «نشاط» تقلبی، «صبح آن روز» دانشجویان و محیط‌های دانشگاهی و جوانان ساده‌دل دهه هفتادی را چنان ربوده و آنها را عمله خود کنند که «آزادی اندیشه» را در کنار زدن «ریش‌ و پشم» بجویند و کارتونیست‌های بی‌ارزش، بی‌مقدار و بی‌سوادشان - چون نیک‌آهنگ کوثر را که اکنون به شغل شریف مزدوری مشغول است- را به هماوردی با پهلوانی چون «علامه مصباح یزدی» با ۱۶۲ جلد تألیف و تحقیق، و هزاران ساعت تدریس و روشنگری فرا بخوانند. زمانه، زمینۀ فوران ابتذال و درهم غلطاندن طلا و مطلا بود. در این زمستان استخوان سوز بود که عالِمی از وجود خویش برخواست، و غیورانه سقفی ساخت از تفکر و سایه‌بانی از اندیشه. اگرچه تیغ تهمت‌ها و توهین‌ها زخمی‌اش کرد اما او توانست شب شراب دیکتاتورهای روشنفکر را به صبح خماری بدل کند. درد دیانت و سیاست‌دینی چنانش کرده بود که در دنیای فراخش نیم لبخند هم نمی‌گنجید، زخم‌ها به عوضش می‌خندیدند. نه ناسزاهای عسل‌پیچ و ادبی عبدالکریم‌سروش کارگرش شد و نه پناهندگان امروز رسانه‌های عبری-عربی-غربی توانستند حریف‌اش شوند. امروز آنها حق دارند در نبود او شادی کنند؛ شادی امروز آنها محصول سوزش همان صبح‌خماری است. رحمةالله علیه @HOWZAVIAN
36.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ⚫️ در دهه هفتاد که کارگزاران بدنبال مادام العمر کردن ریاست جمهوری آقای هاشمی بودند و در دهه هشتاد که اصلاح طلبان بدنبال تضعیف مقام رهبری بودند، به عنوان سخنران پیش از خطبه های نمازجمعه تهران حاضر شد و یک تنه در مقابل شبهات و حملات دشمنان ایستاد و انواع توهین، تهمت و تمسخر را تحمل کرد. 🥀روحش شاد و یادش گرامی. ✍️ محمدحسین رمضانی @HOWZAVIAN
🟢چرایی فعالیت مستمر جوخه‌های ترور علیه علامه مصباح ✍️ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم نفرت از آيت‌الله مصباح و تلاش شبانه‌روزی غرب‌زدگان و اسلام‌ستيزان و ولايت‌گريزان برای دور نگه‌داشتن نسل جوان از ايشان دلايل متعددی دارد که به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنم: یک. منطق قوی: آيت‌الله مصباح منطقی قوی و نفوذناپذير داشت، تجسم حکمت اسلامي و قرآنی بود؛ مقلدان اندیشه‌های پوپری را يارای مواجهه با منطق مستحکم او نبود و نیست؛ به همین دلیل چاره‌ای جز ترور شخصيت او را نداشتند. دو. شجاعت در بیان حقایق: علامه مصباح شجاعتی کم‌نظير در بيان حقايق با بيانی شفاف و رسا و منطقی مستحکم داشت؛ و افراد زبون، در رویارویی با شجاعان و دليران، برای سرپوش نهادن بر ضعف و حقارت خود چاره‌ای جز خاک‌پاشی بر چهره خورشید و گل‌آلود کردن آب‌ ندارند. سه. بصیرت در فهم لایه‌های پنهانی افراد و افکار: او با بصيرتی کم‌نظير پنهانی‌ترين اهداف نفوذی‌های غرب در جريان فکر و فرهنگ انقلابی را می‌ديد و می‌شناخت و به دليل شجاعت کم‌نظيری که داشت، آن‌ها را آشکار می‌کرد؛ او حاصل سال‌ها نيروسازی و مقلدپروری غربيان برای زدودن فکر و فرهنگ اسلامی را از میان برد و اين يکی از رازهای اصلی کینه‌های کهنه و ریشه‌دار رهبران روشنفکری غرب‌زده از ايشان است. چهار. اندیشه‌پروری: علامه مصباح فقط يک عالم دينی نبود؛ عالمی انديشه‌‌پرور بود؛ او در کار نيروسازی و کادرسازی فکري برای انقلاب اسلامی تلاش می‌کرد، پس برای جلوگيری از نفوذ انديشه و حکمت او که همان انديشه و حکمت انقلاب و اسلام است، ساده‌ترين راه را ترور شخصيت او می‌دانستند. غافل از اينکه علم، نور است و حکمت، چونان رودی روان که هیچ سنگ و سدی توان مسدود کردن دائمی راه آن را ندارد. پنج. ولایت‌گستری: صرفاً يک فيلسوف «ولايت‌پذير» نبود؛ بلکه حکيمی «ولايت‌گستر» هم بود؛ و در طول تاريخ اسلام، دشمنان‌ همواره سخت‌ترين و بی‌رحمانه‌ترين هجمه‌ها را با ولايت‌گسترانی چون سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و میثم تمار و حجر بن عدی و... داشته‌اند و با ترور شخص یا شخصیت آنان خواسته‌اند بازوان ولايت را قطع کنند. شش. تئوری‌پردازی برای نظام انقلابی: آيت‌الله مصباح يک فرد نبود؛ بلکه عقبه تئوريک نظام بود؛ با ترور شخصيت و دانش و انديشه او می‌خواستند و می‌خواهند شخصيت و علم و انديشه انقلاب را ترور کنند. به تعبير ديگر، آيت‌الله مصباح خودش هدف اصلی نبوده و نيست؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولايت و انقلاب اسلامی بوده و هست. هفت. نماد روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد: یک شخص نبود، بلکه نماد و نمونه عالی و پیشرو و پیشگام روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد بود. به همین دلیل، همه حقد و کینه‌های خفته و نهان از روحانیت مجاهد شیعه در همه دوران‌ها، توسط حامیان ایده اسلام منهای روحانیت بر سر او آوار می‌شد و هنوز هم می‌شود. 🔻اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلاف‌شان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حجر بن عدی‌ها را خاموش کنند و از تأثيرگذاری آنان در گستره تاريخ بکاهند، اینان هم می‌توانند چراغ روشنی‌بخش علم و انديشه مصباح یزدی را خاموش کنند. مصباح یزدی برکه‌ای نبود که در گذر زمان رنگ و طعم ببازد؛ او همچون رودی جاری در گستره تاریخ است که تازه بعد از هجران، جوششی نو و جريانی پرخروش آغاز کرده است؛ غرب‌باوران و ولايت‌ستيزان خوب می‌دانند که اين رود پرتلاطم با قوت دانش و خرد و انديشه، در پی جاری ساختن معنا و معنویت اصیل در همه ابعاد زندگی انسانی است و تا تحقق منويات حضرت ولايت و تا ثمر نشستن تمدن اسلامی‌، از حرکت باز نخواهد ايستاد. [بخشی از کتاب بر مدار حق: توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی] @HOWZAVIAN
🟢 سلوک استادی 🔸شاگردپروری ✍ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم 🔸از مهم‌ترین شؤون معلمی «شاگردپروری» است. یک معلم و استاد طراز کسی است که همه وجود خود را وقف پرورش علمی و عملی نیروهای کارآمد برای اسلام و انقلاب و کشور کند. 🔹یک «استاد مربی» در برخورد با شاگردان خود چنان رفتار می‌کند که هر کدام خود را نزدیکترین و محبوب‌ترین شاگرد نزد او دانسته و او را محرم اسرار خود و کلید راه‌گشای مشکلات خود می‌دانند. 🔸رحمت و رضوان الهی بر باد که الگویی کامل در شاگردپروری بود. او حتی تا واپسین ماه‌های حیات مبارک خود، به احترام، تمام قد جلو شاگردان خود می‌ایستاد. با آنان در موضوعات مختلف جلسات مشورتی می‌گرفت. بی‌تکلف و بدون نیاز به هیچ ترتیب و آدابی با شاگردان خود بر سر یک سفره می‌نشست. خوبی‌های آنان را برجسته می‌کرد. بدی‌های‌شان را نادیده می‌گرفت و هرگز هیچ کدام از آنان را در میان جمع تحقیر یا تخفیف نمی‌کرد. او به راستی «معلم خیر» بود. @HOWZAVIAN