eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
493 ویدیو
179 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
. ☀️در مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه خلیفه خواست خدا، انتخاب کرد تو را برای اهل زمین آفتاب کرد تو را گشود دفتر عشق و پس از حبیب خودش سرود وصف تو را شعر ناب کرد تو را به یُمنِ عشق و ولای تو "کُلُّ شَیْءٍ حَیّ" برای زندگی کائنات آب کرد تو را نزول داد تو را آیه‌آیه، حرف‌به‌حرف به قلب پاک پیمبر، کتاب کرد تو را ز خاک درگه تو آفرید عالم را به خاک داد شرف، بوتراب کرد تو را وجود حضرت خاتم "مدینة‌العلم" است برای پیکر این شهر "باب" کرد تو را برای آنکه تویی حجت عزیز خدا شکافت کعبه و فصل‌الخطاب کرد تو را امام و حقّ و ولیّ و وصیّ و مولا کیست؟ برای این‌همه پرسش جواب کرد تو را دلیل منزلت و شوکت تو قرآنی است که نفس و جان محمد حساب کرد تو را زمین مهرگسل جای آفتاب نبود خدا برای خودش انتخاب کرد تو را به لوح سینۀ ما نام توست یا حیدر زدیم نام تو را از ازل صدا حیدر ✍️ محمدتقی عارفیان @HOWZAVIAN
✔️ فراخوان مقاله 🔹دانشگاه علوم و معارف قرآن مجلاتی تاسیس کرده و بنا دارد که پس از انتشار دو شماره مجلات خود را جهت اخذ امتیاز به وزارت علوم ارسال نماید این مجلات عبارتند از: دوفصلنامه پژوهشنامه نقد آراء تفسیری http://naghdeara.quran.ac.ir/ دوفصلنامه مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی http://www.olomquran.ir/ دوفصلنامه شبهه پژوهی مطالعات قرآنی http://shobhe.quran.ac.ir/ دوفصلنامه سبک شناختی قرآن کریم http://style.quran.ac.ir/ دوفصلنامه پژوهشنامه تاویلات قرآنی http://tavil.quran.ac.ir/ فصلنامه قرآن، فرهنگ و تمدن اسلامی http://qcc.quran.ac.ir/ فصلنامه تحقیقات کاربردی در حوزه قرآن و حدیث http://arq.quran.ac.ir/ مجلات یادشده درصدد گرفتن امتیاز از وزارت علوم هستند؛ از این رو از علاقه مندان دعوت می شود که مقالات خود را به سامانه مجلات ارسال کنند. @HOWZAVIAN
💐 به بهانه روز پدر برای پدر ایران زمین رهبرم... ای که به عشقت مبتلاییم آقای من، رهبرمن، پدر ایران من. هرگاه چشمم به قاب عکس زیبایت می افتد، درونم عید برپا می‌شود تا میبینمت سرشار از حس قدرت می‌شوم و احساس استواری، اگر ایران تو را نداشت چه می‌کرد؟... اگر ما تو را نداشتیم جانان،چه می‌کردیم؟... پدر ایران هرگز الهی نبینم ملالتان!... مرد محکم که خم به ابرو راه نمی دهی اما درونت غصه دار است روزتان مبارک،هزاران بار مبارک که هم جانی و هم جانان! ✍️ عارفه مرادی @HOWZAVIAN
بارها این جمله در گوشم طنین انداز شده است که پدر جای مادر را نمی گیرد! شبی را که سرما در وجودم رخنه کرده بود و تا صبح لرزیدم که گویی سال‌هاست گرما از وجودم رخت بسته است، پدر آن شب برایم جای مادرانه‌ها را پر می‌کرد. تا خود صبح بر بالینم نشست و زیر لب خدا را صدا می‌زد.‌ برای دختر کوچکش، که نازدانه‌ی پدر شده بود. بغض‌ها در آغوشش می‌شکنم.‌ گوش شنوای دردهایم می‌شود، آن زمان که می گویم مادر چیزی نفهمد و او مهربانانه محرم اسرارم می شود. پدر قوت ایمانم می شود. پدر معنای عشق می شود و من غرق در او. غیرت را از آغوش پدر می گیرم و حیایم می شود مروارید وجودم... الحمدالله رب العالمین برای وجودت پدر. ✍الهه زارعی @HOWZAVIAN
صدای بلند انسان‌هایی است که حال و حوصله در لفافه حرف زدن را ندارند حرف آخر را اول زدم به سبک خود دادستان. در فیلم دادستان دست روی موضوع حساسی گذاشته اما لطافت ها و حساسیت های دست و پاگیر را کنار گذاشته به جای در لفافه حرف زدن و پنهان کردن مفهوم در فرم با صدای بلند و صریح سخن از طلبی گفته و ماجرای گروه دانشجوی مطالبه گر را به تصویر کشیده. از نظر برخی این همه صراحت زننده است اما به نظر می رسد عموم مردم ازین صراحت استقبال کرده اند و با داستان دادستان همراه شده اند چون این سریال حرف های آن ها را که سال ها در جامعه با دوست و آشنا و همکار و استاد و شاگرد گفت و شنود می کردند را به عرصه رسانه رسانده و تریبونی شده از سوی مردم که مخاطبش مسئولین است. چیزی که تا کنون در صدای و سیمای ما بر عکس بوده. البته این سریال هم خالی از اشکال نیست مثلا فضاهای دانشجویی خیلی فانتزی و خشک نشان داده شده یا برخی اشکالات ریز در سیر منطقی فیلم مثل تغییر رنگ لباس در لوکیشن های مختلف وجود دارد که با محاسن سریال از جمله خط تعلیق خوب و داستان پردازی موفق و صحنه های هیجانی و طنز های متناسب کمتر به چشم می آیند. در مجموع دادستان را خونی تازه در رگ های می دانم و امیدوارم ازین دست سریال ها در تلویزیون بیشتر ساخته و پرداخته شود. ✍️ طلبه راهی @HOWZAVIAN
💠 یک جمکران آرزو از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در آن سرا و گشایش در آن سر است یک قصه بیش نیست غم عشق، وین عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است(حافظ) شاعرم ولی برای جز تو، شعر گفتن نمی‌دانم. قافیه‌های من، همه در آغاز بیت می‌آیند، و وزن و عروض از شعر من گریزانند. آیا قامت موزون تو، چنین شعر مرا بی‌وزن کرده است؟ آیا ایهام حافظ، به موی تو دست یافت؟ ملاحت مثنوی را با روی تو چه کار؟ حماسه ذوالفقار، چه شاهنامه‌ها که در غبار کارزار تو می‌رقصاند! هر مضمون که شاعران به ذوق می‌آرایند، حکایتی از بهشت روی توست. همه خوشدل آن که مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی همه موسم تفرَج به چمن روند و صحرا تو به چشم من قدم نِه، بنشین کنار جویی(سعدی) 🌻دوستان‌تان را به دعوت کنید.👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
ساعت دل را به وقت عاشقی تنظیم کن با قلم در محضر انسانیت تعظیم کن بیت بیت لحظه‌های انتظاری ناب را خالصانه خدمت صاحب زمان تقدیم کن ✍️ مارال افشون @HOWZAVIAN 🙏💐سپاس از همنوایی اعضای فاضل و ادیبان فرهیخته در این آدینه‌
سیمای دانشوران_14.mp3
4.32M
📻 سیمای دانشوران 💡 اخلاق دانشور بزرگ، حاج ملاّ هادی سبزواری(ره) 💬 با اجرا و تحقیقِ: امید محمّدی سُروش 🌱 کانال دانشنامه @HOWZAVIAN
خوشبخت آن کسی که تو آیی به دیدنش بیچاره ما که راه به کویت نبرده ایم ✍️ نوید نیری https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🖤 السَّلامُ عَلیکِ یا زینَبَ الصَّبور ⚫️ شب وفات بی بی جان عمه سادات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد کسی که بعد از عاشورا زنده نگه دارنده کربلا و علمدار جریان قیام عاشورا و کربلا بود. کتاب آفتاب در حجاب اثر گرانسنگ سید مهدی شجاعی شما را در جریان زندگی و عشق زینب کبری نسبت به برادرش حسین علیه السلام قرار می‌دهد. از اول هفته این کتاب دستم هست؛ ولی به قدری تصویرسازی و حس زنده بودن کتاب بالا هست که شما را در کربلا قرار میدهد و شما نظاره گر وقایع وارد آمده بر زینب کبری هستید و تنها کاری که از تو برمی آید اشک ریختن و خون دل خوردن است. ✍️ روزنوشت‌های من @HOWZAVIAN
✔️ زینب؛ عقیله بنی هاشم عقیل صفت مشبهه است و به معنای صاحب عقل و تدبیر است. اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله(س) به او روی آورد، تحمل می نمود؟ او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیلة النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی می خواهد از حضرت زینب(س) چیزی نقل کند می گوید: «حَدَّثَتنی عَقیلتُنا زینبُ(س) بنتُ علی(ع)..»(معالی السبطین، ج۲،ص۱۰۹) در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه(س) اشاره کرد و از یزید خواست که او را به وی ببخشد، فاطمه(س) می گوید: «ما به زینب(ع) پناه بردیم چرا که او بزرگتر و عاقلتر از ما بود.» خطبه ای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان واداشت، در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبت های بزرگ. عقل و درایتی که زینب(س) داشت، حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین(ع) را از مرگ حتمی نجات داد و کاخ یزید را به لرزه در آورد.و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود. (زینب(س) من المهد الی اللحد،ص۴۰) کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت(ع) در خطبه هایی که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد. امام سجاد(ع) در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة»(بحار الأنوار،ج۴۵،ص۱۶۴) ✍️ محمدرضا باقرزاده @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 رضوان به صبر خود خریدن آن زن که هِجده سوره را بر نیزه دیده است در نایِ خورشید و قمر ، سر نیزه دیده است آن زن که داغِ لاله هایِ تِشنه دیده است آن زن که زخم از کعبِ نَیّ و دِشنه دیده است آن زن که سوگِ غنچه و آلاله دیده است آن زن که یک گلزارِ پُر از ناله دیده است آن زن که گودالی پُر از خونابه دیده است آن زن که چشمانی پُر از شورابه دیده است آن زن که رگ هایی بریده ، تازه دیده است آن زن که رنج بی حد و اندازه دیده است آن زن که آتش، بر پَرِ پروانه دیده است آن زن که دشنام از لب بیگانه دیده است آن زن که داغی در دلِ ویرانه دیده است آن زن که درد از کینهء خصمانه دیده است آن زن که رَختِ ماتمِ صدپاره دیده است آن زن که غارت از زَر و گهواره دیده است آن زن که صبرش را چو ایّوبی ندیده است آن زن مگر دنیا هَماوردش بدیده است ؟ آن زن که قرآن از سرِ بی جان شنیده است آن زن که رضوان را به صبرِ خود خریده است آن زن که رنجِ آدم و خاتم کشیده است امّ المصائب را همانندش که دیده است ؟ ✍️ عباس بهمنی @HOWZAVIAN
☑️ عاقله‌ی قافله‌ی کربلا حضرت زینب(س) محبت بی‌انتهایی به امام خود و برادر خود، حضرت اباعبدالله(ع) داشتند. از آن سو نیز، همواره مورد توجه خاص عاطفی حضرت حسین(ع) بودند. این خواهر باوفا هنگام هجرت امام به مکه مکرمه و سپس عزیمت به سوی عراق، همراه ایشان آمدند و با جان و دل طی طریق کردند. آن محبت‌ها و مودّت‌ها در سرزمین کربلا به اوج خود می‌رسد، جایی که دیگر جنگ قطعی شد و از دعوت‌کنندگان چند هزار نفری برای یاری امام خبری نشد و از سویی دیگر قاطعیت لشکر شقاوت را در مقاتله می‌دید. دلواپسی‌اش هر لحظه بیشتر و جانکاه‌تر می‌شد، انگار می‌دانست ساعات پایانی با حسین بودن است و آن سیمای دلربا، و آن زیارت بی‌مثال! ✍️ حیدر هلیرودی @HOWZAVIAN
چگونه یک زن الگو می شود؟ شخصیت عظیم زینب کبری سلام الله علیها متأثر از عواملی است که هر کدام به تنهایی در شیوه زندگی و تصمیم گیری های انسان نقش دارند. ۱-وراثت این بانو از خاندان نبوت و ولایت به دنیا آمده است و خصلت های پاک انسانی از بدو تولد به او منتقل شده است. ۲-نطفه پاک پدر و مادر این دختر چنان جایگاه رفیعی در عفت و پاکدامنی دارند که در کلام الله یطهرکم تطهیراً را به همراه دارند. ۳-لقمه حلال پدری که نان آور این خانواده است، در زمان قدرت حتی برای برادر خود نیز امتیاز ویژه از حساب بیت المال قائل نشد و از شدّت عدالتش به شهادت نائل شد. ۴-محیط در زمان رسالت خاتم پیامبران و دوران تربیت نبوی به دنیا آمد.با وجود انحراف جامعه بعد نبی اکرم از خط ولایت، بوی عطرِ هدایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همچنان دربخش عمده ای از اجتماع محافظ ایمان و اخلاق مومنان بود. ۵-تربیت بینش ها، گرایش ها و اراده انسان از کودکی و با شیوه پرورشی والدین و مربیان شکل می گیرد و رشد می کند. زینب کبری در کلاس درس والاترین معلماّن بشریت حضور داشته است. ۷- اراده همه گزینه های بالا زمینه ساز هستند. ولی آنچه حرف آخر را می زند اراده آدمی است. در شرایط حساس و سرنوشت ساز انسان ها درون واقعی خود را نشان می دهند. حادثه کربلا مرحله اصلی بروز شخصیت حقیقی زینب کبری بود.انتخاب جبهه حق و تا آخرین نفس پای حقیقت ایستادن، قدرت اراده این زن نمونه را نشان می دهد. ✍ امین محمدلو @HOWZAVIAN
پاسخ معتبر و آچمز شدن غرب‼️ 🔹رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه‌ای اظهار کرد که ایران و قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا اگر نتوانند به یک توافق نهایی بر سر برنامه هسته‌ای تهران دست پیدا کنند، جامعه جهانی با یک شرایط کاملاً جدید در خصوص توسعه برنامه هسته‌ای ایران روبرو خواهد شد. در این خصوص نکات زیر حائز اهمیت است: 1️⃣این اظهارات رافائل گروسی را وقتی در کنار بیانیه پنجشنبه گذشته جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و بیانیه سه‌شنبه گذشته تروئیکای اروپایی می‌گذاریم، نشان می‌دهد متوقف‌سازی پروتکل الحاقی پاسخی معتبر از ناحیه جمهوری اسلامی ایران به طرف بدعهد بوده و به شکل فوق‌العاده‌ای آنان را به تکاپوی جدی وا داشته است. متن کامل ✍️ احمد بنافی @HOWZAVIAN
⭕️ نارسایی زندگی حقوقی با زندگی حقوقی و قانونی نمی‌توان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمی‌تواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند. آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون می‌تواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام می‌رساند. آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون می‌تواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد. متن کامل ✍️ علی اکبر مظاهری @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فرزندانی که با کمک پدر، معلول می‌شوند باید عرصه تربیت را از گلخانه مدرسه به واقعیت جامعه و متن زندگی ببریم. تربیت در کلاس و دادن محتوا نیست. حتی در اردو هم نیست! بچه‌ها باید در واقعیت زندگی رشد کنند. اما اکثر نوجوانان ما در واقعیت زندگی، معلول مجازی هستند! چشم دارند، اما نمی‌بینند. گوش دارند، اما آواهای لازم را نمی‌شنوند! ✍️ مجتبی وافی @HOWZAVIAN
⛔️ نوه‌ها و دنیای جدید مرجعیت ❓مگر در عصر انسداد باب مرجعیت هستیم که نوه‌ها احساس تکلیف می‌کنند؟! 📈اخبار چاپ رساله‌های فضلایی که خود را در آستانه مرجعیت می‌دانند، شنیدن دارد! این مسابقه‌ی نامرسوم را می‌توان در انبارهای برخی فضلای محتاط و نوادگان علمای فقید به نظاره نشست. 📑 به هر حال؛ رسیدن به مرجعیت دینی، دست و پا زدن را برنمی‌تابد، و نمی‌شود بر داشته‌های پدربزرگ‌ها فخر فروخت. آیا می‌توان بی‌توش و توان به روی مسائل مستحدثه آغوش گشود و اجتهاد پویا را پرچمداری کرد؟ و الا تقلید بر میت نیز جایز بود. آیا مرجعیت نسبی و سببی می‌تواند برای مقلدان غیر نسبی و غیر سببی الگوی طراز دینی قرار گیرد؟ ✍️ علی اسفندیار 🌐 متن کامل در خبرگزاری رسا @HOWZAVIAN
✴️ عقیله‌ و عقیق بانو! همه زندگی من حسرت و رشک و غبطه شده بر هر آنچه راهی به سوی تو دارد. ای «ام‌العجائب!» تو را «ام‌المصائب» می‌خوانند؛ اما مصیبت جفا بر نام و شخصیت تو را از همین جا شروع می‌کنند. شکوه تو را می‌شکنند و بی‌مثالی تو را مثله می‌کنند. تو را همزاد غم و شکستگی می‌پندارند این مغزهای بلا زده‌ی دنیا و چشم‌های لوچ و احول بی‌خبر از احوال دل تو و نگاه نایاب و ناب «ما رایت الا جمیلا»ی تو. کیست که دریابد تو در غریبستان وامانده‌ی کاخ کدخدایان کوفه و دمشق چه گفتی که به یک چشم‌برهم‌زدن ورق برگشت و بازی برد و باختی که تو داور آن شدی، گل‌های محمدی صبر و ظفر را به دامن پاک تو افشاند و همه تلخی و غم شکست و ننگ درماندگی را به خرخره و بیخ ریش بی‌ریشه یزیدیان چسباند؟ ای دختر ابراهیم و محمد و علی! ای دختر صف‌شکن‌ترین مردان تاریخ مصاف حق و باطل! این اندازه می‌دانم که بی‌وضو و بدون استغفار، از تو گفتن و نوشتن جرم است؛ جرمی که عقلم به گردنم می‌گذارد؛ ای عقیله‌ی قبیله‌ی «دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی»! مگر می‌شود «ز» را بی‌طهارت نوشت وقتی بخواهد حرف اول نام تو باشد؟ ای زلال‌ترین، زیباترین، زنده‌ترین و زیبنده‌ترین روحی که خدا در کالبد بانوی اول «کربلای زمین» و «ارض‌الله آخرت» دمید! عجزم را بپذیر که هیچ واژه بی‌نظیری بار امانت وصف تو را نمی‌تواند بر دوش بکشد. ای فراتر از آنچه گویندگان گفته‌اند و نویسندگان نوشته‌اند! هیچ کس جز تو «زینب» و «زینت» پدر نیست؛ چون هیچ دختری جز تو، پدری همچون علی ندارد و هیچ پدری جز علی، دختری همچون تو. متن کامل ✍️ سعید احمدی @HOWZAVIAN
☑️ آناتومی شخصیت حضرت زینب رسالت را شناخت؛ وظیفه را دانست؛ جامعه را حلاجی کرد؛ آدم ها را الک ساخت؛ تشکیلات، راه انداخت؛ شمشیر رسانه، به دست گرفت؛ دامنه را رها کرد، قله شد؛ متن کامل در کانال ✍️ سیدجواد محمدزاده @HOWZAVIAN
این نوشته به دلم نشست، رفتن بسیاری از دوستان طلبه را به یادم آورد😔👇 سالهاست صبح های جمعه در و دیوار منزلمون دلتنگ نوای گرم طلبه و مداح مخلص اهل‌بیت آقا مجید آقادادی رحمة الله علیه، پسر دائی بزرگوارم است. زمزمه ایشون در روضه مادر این بود: مادر سر قبر تو مخفیانه همراه با بابا آئیم شبانه مظلوم یا زهرا مظلوم زهرا (2) ما ای خدا دیگر مادر نداریم بر روی قبر او سر می گذاریم..... هم حجره ای های ایشان اذعان می کردند آقا مجید، با حضرت حجت دیدار و سَر و سِرّی داشتند. سال گذشته کلاس استاد مظلوم زاده یادم هست ایشان وقتی می خواستند خاطره ی یک عارف و فرد متقی که تشرف به محضر امام زمان داشته را تعریف کنند خاطره ی آقا مجید را تعریف کردند، که در زمان ایشان در جامعه کمتر هنجار شکنی علنی صورت می گرفت، یکبار تو خیابون یه ماشین عروس خیلی جلب توجه کرده بود. ایشان همان لحظه دوچرخه شونو میگذارن کنار پیاده رو و بی موقع شروع به اذان گفتن می کنند، تا توجه مردم به سمت ایشان جلب بشه و ماشین عروس عبور کند. و اگه اشتباه نکنم یکی از شهدا نیز همین کار رو انجام دادند. یه بار هم اومدند خونه مون بدون دوچرخه مامانم گفتند عمه، پس دوچرخه تون کو؟! ایشان گفتند دست یه بنده خدایی است که بیشتر از من به اون نیاز داشت. بعدها از زبان زن دائی شنیدیم که دوچرخه ی آقا مجید را دزدیده بودند. امروز روز رحلت آقا مجید است، که حقیر کسب افتخار سربازی امام زمان را مدیون ایشان هستم هر گاه دعای عهد بخوانم صدای عرشی ایشان در خاطرم نقش می بندد سه مرتبه دست خود را... و می گویید. ✍️رمضان قاسم @HOWZAVIAN
👌آشنایی با پرسش های فقه هدایت 👈 متن کامل یادداشت 👌فرصت سوزی نکنیم! 👈 امین محمدلو 👌عالمان دین، در خط مقدم جهاد جمعیتی اند 👈 گروه کلام مؤسسه امام 👌 فتنه های تبرج 👈 نوید نیری 👌 شیرینی انتقاد 👈 باران نجاتی @HOWZAVIAN
💠 استاد فلاح را سال‌هاست می‌شناسم، در رسانه‌ای شدن بسیاری از طلاب کوتاهی نکرده است‌ هیچ، که در این وادی مجاهدی ست بی‌قرار آموختن. کوتاه بگویم؛ طلبه‌‌ی مجاهد و فاضلی که عمرش را تاکنون وقف صدور اسلام و انقلاب کرده است. حالا می‌خواهد از تجربه و دانشش برای طلاب و علاقه‌مندان به تبلیغ بین اللمل بگوید. @HOWZAVIAN
👌 معادن خاطرات خواب‎گاه‎ها معادن خاطرات بودند و من یاد این آیه افتادم: و اخرجت الارض اثقالها و زمین بارهای سنگین خودش را بیرون می‎ریزد... و ساختمان 4 و 5 و 6 و 9 خواب‎گاه‎ها داشتند بارهای سنگین خودشان را برمن فرومی‎ریختند... نگاه کردم به اتاقی که چهار سال در آن بودم و اتاقی که یک سال در آن زندگی کردم. زندگی که نه انگار فرشتگی... باورتان نمی‎شود به وصف درنمی‎آید که آن سال‎ها با همۀ سختی‎هایش چه سال‎هایی بود... توی همین فکرها بودم که صدایی از خواب‎گاه شش مرا به خودم آورد. یکی از سرایدارهای خواب‎گاه‎ها ازم می‎پرسید چه می‎خواهی این وسط؟ باورتان می‎شود؟ مرا از خلجان خاطرات به درآورد و گفت: چه می‎خواهی؟ اما چه باک یا چه فایده که خود همان که تو را از عمق خاطرات به سطح رسانده دوباره فروببردت در اعماق. سفری داشته باشی در اعماق. او خود سرایداری بود که من هم او را می‎شناختم و هم او مرا. او گفت: قیافه‎ات آشناست؟ و من هم گفتم: آشنایید... گفتم سالِ 81 دانش‎جو شدم و او گفت: دو سه سال دیگر بیش‎تر ندارم تا بازنشست بشوم... او گفت: شما رفتید و ما این‎جا ماندیم اما او خود خبر ندارد که بخشی از زندگی‎ام را این‎جا جا گذاشته بودم... آن وقت بود که حالِ بعضی از بچه‎بزرگ‎هایی را که می‎آیند به مدرسه و ازما می‎خواهند تا اجازه دهیم که فرصت دیدار از کلاس‎ها و میزها و نیمکت‎ها را داشته باشند و بعد می‎روند پشت میزها می‎نشینند یا کند راه می‎روند و بعد گیج و منگ خداحافظی می‎کنند را بهتر می‎فهمم... من هم باید از این گرداب می‎آمدم بیرون و آمدم گیج و منگ... ✍ حسین ابراهیمی @HOWZAVIAN