eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
478 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 پویش شعر عکس نوشته که در راستای کنگره ی شعر زیر یک سقف در گروه مجازی بانوان رضوی قم ( گوهرشاد) برگزار شد. 🔅 تک‌بیت‌های برتر را از بین آثار دریافت شده به اشتراک گذاشتیم. 🌱🌱🌱🌱🌱 سرم با شانه هایت قصه ها دارد عزیز من به خوابم می سپارد شانه های قصه گوی تو تو و آرامش یک دشت مریم روی دامانم من و آوازهای دشتی بغض گلوی تو... 🌱🌱🌱🌱🌱 پیریم ولی جوان تر از پیش عشق است هوای تازه ی ما 🌱🌱🌱🌱🌱 پر از حس است این شانه ، پر از درد است این جانم تویی عاشق تر از من ، یا که من ....؟ این را نمیدانم 🌱🌱🌱🌱🌱 خوابم آرامترین خواب جهان بر دوشت جان من ، شعبه ی سیار بهشت ، آغوشت 🌱🌱🌱🌱🌱 کوه است گویی شانه ی مردانه ی تو دیوانه ام ، دیوانه ام ، دیوانه ی تو... 🌱🌱🌱🌱🌱 خود را زده ام به خواب، حاجی لطفا! تا عکس گرفتند تو بیدارم کن😊 زیر یک سقف @HOWZAVIAN
💠 حکیم پارسی‌گو قرن چهارم هجری، اوج شکوفایی تمدن شیعی، دوره اقتدار آل‌بویه اولین حکومت مستقل شیعه و ظهور دانشمندان و نویسندگان و ادیبان بزرگ است. بزرگانی که تاکنون، از نامشان به نیکی یاد می‌شود. از بین شاعران اما، فردوسی چیز دیگری است برایم. یک شیعه بی‌اماواگر و یک شاعر بزرگ در تاریخ ادبیات فارسی، آن هم در قرن چهارم. برین زادم و هم برین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم قرن چهارمی که طلیعه بروز و ظهور فرهنگ و تمدن شیعی است و شاهنامه، کتابی که طلایه‌دار حفظ و صیانت از زبان فارسی است و داستان‌هایی که در اوج زیبایی، نشان از روزگاری دور دارد: تو این را دروغ و فسانه مدان به رنگ و فسون و بهانه مدان فردوسی زحمات زیادی کشیده تا این ابیات، شاهنامه شوند. دل کنده از سلطان محمود غزنوی‌ها تا کتابش بعد از هزارسال، بماند و سندی برای تمدنی بزرگ باشد. خودش می‌گوید: بسی رنج بردم در این سال‌سی عجم زنده کردم بدین پارسی شاعری که به غایتِ شعر، تمام و به غایتِ دین، کمال را داشت. اما نمی‌دانم پس از گذران روزگار، چرا این بلاها بر سر مزارش رخ داده است، سال‌ها محل جولان افرادی بوده که می‌خواستند با بزرگ‌کردن فردوسی، ارزش‌های دینی و اسلامی را کوچک کنند، اما غافل بودند که فردوسی، خود بزرگ است و دین اسلام از حافظه تاریخی ملت ایران و از درون قلب و پی آنان پاک‌شدنی نیست. باورش برهمه سخت است که چه بر سر مزار او آوردند: از پی‌کندن‌های نابجا تا طراحی اهرام ثلاثه مصر؛ خراب‌کردن‌ها و آمد و رفت‌های معماران خارجی که حتی یک بیت از او را نشنیده بودند و در آخر، طرحی که اکنون بر روی مقبره اوست، نمادی از مقبره کوروش. راستش رفتارشان را نمی‌فهمم، اما این را می‌فهمم که سهم فردوسی مقبره‌خراب‌کردن نبوده است. سهم فردوسی ساختن مزاری پر شکوه و هنری و به غایت زیبا و هنرمندانه بوده که با مضمون شعرهایش مطابقت داشته باشد، به دور از هرگونه معمار اجنبی. امسال وقتی به سنگ مزارش رسیدم، دیدم همه مشغول خودشان هستند، ژست می‌گیرند و لایک می‌خرند، عکس می‌گیرند و لایو می‌روند و در این میانه، ناگاه به خودم نهیب می‌زنم فاتحه یادت نرود. فراموشت نشود حالا که تا این‌جا آمده‌ای، تحفه‌ای از نور نثارش کنی. در پی کنجکاوی‌های همیشگی درباره ابنیه تاریخی، به راهنمای مقبره مراجعه کردم. بعد از مواجه‌شدن با سؤالات من گفت: تمام ایام عید را اینجا بودم و منتظر، شاید کسی سؤالی بپرسد، اما همه در حال و هوای عکس یادگاری بودند، حالا خویش‌انداز یا سلفی، چه فرقی می‌کند! شروع کرد به توضیح‌دادنِ بخشی از آن‌چه در بالا آمد... در موزه آرامگاه فردوسی، نسخه چاپی اما بدل دو مجلد، از قدیمی‌ترین نسخ شاهنامه در ویترینی شیشه‌ای به نمایش گذاشته شده بود. یکی نسخه فلورانس ایتالیا بود، مربوط به ۲۰۰ سال بعد از زندگانی فردوسی و قدیمی‌ترین نسخه خطی موجود و دیگری شاهنامه بایسنقری هرات بود که الآن در کاخ گلستان محبوس است و امکان دیدنش فراهم نیست. نمی‌دانم چرا شاهنامه باید در ایتالیا باشد و یا چه کاری باید انجام شود تا به خانه‌اش برگردد؟ در این موضوع اهل‌فن نیستم، ولی من عادت ندارم چیزهای باارزش خود را به کسی، حتی امانت دهم. در آرامگاه غریب‌تر از هر کسی شاید خود فردوسی بود. هنوز که هنوز است نتوانستیم با اشعارش آن‌طور که باید و شاید، انس بگیریم. در کنار موزه، خانه ابدی اخوان ثالث بود، شجریان هم در گوشه‌ای دیگر از باغ شخصی فردوسی خوابیده بود و عده‌ای بر سر مزارش... برخی از آنان، حرمت متوفی را نگه نداشته بودند و برای آرامش روحش، سوهان بودند، بگذریم... از باغ شخصیِ فردوسی در تابرانِ توس که خارج می‌شدم یاد شعر اخوان ثالث افتادم که اخیرا با بیانی شیوا از زبانی آشنا شنیده بودم که این شعر را در وصف صحیفه سجادیه و دعای ابوحمزه ثمالی خوانده بودند: ای تکیه‌گاه و پناهِ زیباترین لحظه‌هایِ پرعصمت و پرشکوهِ تنهایی و خلوت من؛ ای شط شیرین پرشوکتِ من... ✍️ فاطمه میری @HOWZAVIAN
👌از اجمال به تفصیل ♦️ جمله‌ای دارد درباره‌ی شعر پس از که مشهور است و الهام‌بخش؛ «سرودن شعر پس از آشویتس خود عملی است غیرمتمدنانه!» این سخن، با برداشت‌ها و تفسیرهایی که درباره‌اش آمده، در همان سطح اول گویای یک نکته‌ی مهم است؛ شعر در دنیای پس از آشویتس نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، جبران‌کننده باشد و یا تسکین‌دهنده. قالب شعر انگار برای مجال و فرصتی غیر از وضعیت‌های بغرنجی نظیر مواقع جنایت است. جنایت را باید خوب دید، خوب توصیف و تصویر کرد، و خوب ازش تحلیل و تبیین و گزارش داد. این «خوب» یعنی با توجه به تمام ابعاد و به تفصیل. خب، این همان کاری است که از شعر برنمی‌آید. چرا که شعر مجال اجمال است و نه تفصیل. هر کاری از شعر بربیاید، این یک کار قطعا از آن برنمی‌آید. چون اساسا موقعیت موقعیتی نیست که در آن بخواهیم در بند زیب و زینت کلام باشیم که لازمه شعر است. لذاست که ما تا به امروز هر چه کتاب درباره‌ی آشویتس و کوره‌های آدم‌سوزی و اردوگاه‌های یهودکشی خوانده‌ایم، همه در قالبی غیر از شعر بوده. نمی‌گویم شعر گفته نشده، می‌گویم مورد اقبال نبوده‌. دلیلش هم روشن است؛ شعر نمی‌تواند گویای تمام واقعه باشد. ♦️ آدورنو یک نیمه‌یهودی اهل تفکر است. او پیش از همه این نکته را دریافت و دستورات لازم را همان ابتدا صادر کرد درباره‌ی قالب‌های کلامی باظرفیت‌تر برای نوشتن از جنایت. البته شاید او در کنار این توجه به قالب، گوشه‌ی چشمی هم داشته به تغییر ذائقه در دوران جدید که سواد فراگیر شده، و عمومی؛ و دیگر اصل پیام و محتوا ارزش یافته و نه زیبایی و شیوایی کلام؛ آن‌چنانکه پیشتر بود. ♦️ مقصودم از این همه، بیان این نکته بود که در ماجرای اتفاقی که افتاد، این بود؛ اهل ادب و فرهنگ فلسطین و جهان اسلام، بی‌توجه به اقتضائات روزگار، و تحولات ویران‌کننده‌اش در بازگویی مصائب،‌ همچنان آویختند به دامان شعر، و خواستند آن همه جنایت و ظلم را با زبانی تاریخ‌گذشته بازگویند. چیزی که عملا ناممکن بود. خوب است اما این است که دنیا را با خود همراه کرد. واقعیت این است که سردادن افغان از محنت‌های روزگار در لفافه‌ی کلام زیبا دیگر کارکرد برانگیزانندگی پایدار ندارد، چرا که استوار است بر تحریک عواطف و نه اقناع عقلانی. پس اگر فلسطین درک نمی‌شود امروز و دفاع مشروعش از بدیهی‌ترین حقوق تلقی می‌شود در بخش بزرگی از دنیا، دلیلش این است که همچنان به اجمال حرف می‌زند و با تکیه بر قواعد اشارات نظر؛ برخلاف جبهه‌ی مقابل که قلم به‌دست گرفت و ساده و صریح و مفصل مسائلش را روایت کرد. ✍️ علی اصغر عزتی پاک @HOWZAVIAN
🍃 صدهزار آفرین به این بانو ✍️ محمدتقی عرفانیان، عضو تحریریه مدادالفضلاء گفت: "چادر لباس ملی ماست" مقتدای حکیم و فرزانه بر سر بانوان ما چادر افسر عزتی است شاهانه صدهزار آفرین به این بانو که در این عرصه پرچمش بالاست در کفش پرچم سه‌رنگ وطن بر تن او لباس ملی ماست هم عزیز است و هم سرافراز است زیر سرخی پرچم ایران در شب تیرۀ فساد و ستم می‌درخشد چو ماه در میدان چادر او حجاب ایرانی است سربلندی و عزت همه است احترامی به خون پاک شهید یادگار نفیس فاطمه است چه شکوهی که پرچم ایران در کف بانویی چنین باشد عشق این پرچم سه‌رنگ عزیز با دل و جان ما عجین باشد شرح سبز و سفید و سرخش صلح وصف سبز و سفید و سرخش خون روح سبز و سفید و سرخش عشق میهنم لیلی است و ما مجنون 📸 هم با شکستن رکورد جهانی در بازی‌های پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو به دست یافت، و هم در مراسم پایانی این بازی‌ها پرچمدار کاروان ورزشی ایران بود و با ایرانی ـ اسلامی‌اش بیش از پیش درخشید 🇮🇷 @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ | حافظ، درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی به مناسبت روز بزرگداشت حافظ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس بخش هایی از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «حافظ ؛ درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی» را منتشر می‌کند. @HOWZAVIAN
😊شوخی ادیبانه با حافظ خان شیرازی! ✍️ هادی حمیدی، دبیر تحریریه مدادالفضلاء در «طنزیمات روزانه خود» آورده است: از آنجایی که لسان الغیب شیرازی هم از طنز و شوخی های ادیبان معاصر در امان نبوده و نیست برخی از این مطایبات دلنشین در روز بزرگداشت وی، نوش جان و طبع‌تان: «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است «از نامه سیاه نترسم که روز حشر» همراه خویش لاک غلط‌گیر می‌برم! «بیا که رونق این کارخانه کم نشود» که هست شخص وزیر از سهام‌دارانش! «ناصح به طعنه گفت برو ترک عشق کن» رفتم به یک مؤسسه ترک اعتیاد! «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» علی‌الخصوص اگر عضو بیمه هم باشی! «درویش را نباشد برگ سرای سلطان» زیرا که او اصولاً کوبیده دوست دارد! «من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم» گریمش کرده‌اند انگار قبل از فیلمبرداری! «سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد» بی‌خبر بود که ما مشترک کیهانیم @HOWZAVIAN
🌱 حالا آسوده بخواب! ✍ تقی متقی (برای کوچک ترین شهید نماز جمعه مسجد شیعیان قندوز) تو کوچک ترین پرنده بودی در این جنگل بزرگ که زمانه بخیل تاب نجواهایت را با گل ها و درخت ها نداشت. شکارچی ها کم نیستند؛ آنان همه جا در کمین اند و فرق مزبله و مسجد را نمی دانند. آنان در «کینه» صف می کشند به «تعصب» اقتدا می کنند بر «کشتار» سلام می دهند. آه، چه شادمانی کوچکی داشتی و چه حسرت بزرگی بر دل زندگی گذاشتی! حالا آسوده بخواب پرنده کوچک خوشبخت! دنیا دیگر چیز دندان گیری برای تماشا ندارد! @HOWZAVIAN
📣 🇮🇷 💠 به مناسبت بزرگداشت هفته بسیج کانون نخبگان مرکزبسیج اساتید، مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم برگزار میکند. 🗓 شنبه ششم آذرماه ⏰ ساعت ۱۹ 🏢 بلوار امین، حوزه علمیه معصومیه، سالن همایش (برادران و خواهران) @HOWZAVIAN
🔹متوقف نمی‌شود کارش 🔹راه پاکش نمی‌شود بسته 🔸خط سرخ مقاومت باقی است 🔸انقلابی نمی‌شود خسته ✍️ محمدتقی عارفیان خبر آن‌قدر سخت و سنگین بود که دلم را هزار بار شکست "حاج‌قاسم هم آسمانی شد" به رفیقان مخلصش پیوست هیچ در باورم نمی‌گنجد غم سردار جنگ و فتح و جهاد گرچه رفت از میان ما این مرد نام پاکش نمی‌رود از یاد حاج‌قاسم چه عاشقانه پرید پیش یاران به عرش اعلی رفت بعد عمری مجاهدت با کفر او به دست شقی‌ترن‌ها رفت چشم دل باز اگر شود بینیم گرد او حلقۀ شهیدان را دست شیطان کجا تواند کشت روح اخلاص و عشق و ایمان را سینه پرآتش است و دل پرغم چشم‌ها بیقرار و بارانی داغ دارد سراسر ایران از غم قاسم سلیمانی خبر آن‌قدر ناگهانی بود که زمین و زمانه مبهوت است خون او ریخت بر زمین اما خون او رمز محو طاغوت است پیر بزم مدافعان حرم در دفاع از حرم حسینی بود بود عمرش همه جهاد و قیام پیرو مکتب خمینی بود یار مظلوم و خصم ظالم بود جز خدا از کسی نمی‌ترسید زنده تا بود، چون شهیدان زیست کشته شد، گشت زندۀ جاوید چشم او معدن صلابت بود دیدنی بود روی بشّاشش بعد عمری تلاش بی‌وقفه جز شهادت نبود پاداشش چشم‌هایش اگرچه می‌خندید دلش از داغ کاظمی غم داشت از مدال و نشان جنگ و جهاد یک مدال شهادت او کم داشت پرده در پرده سینه‌ها آتش چشمه در چشمه دیده‌ها پرخون داغ‌دار از فراق او ایران قلب یک امت از غمش محزون متوقف نمی‌شود کارش راه پاکش نمی‌شود بسته خط سرخ مقاومت باقی است انقلابی نمی‌شود خسته گرچه قلب امام خامنه‌ای از غم رفتنش پریشان شد در طریق مبارزه با کفر عزم و انگیزه‌ها دوچندان شد رفتنش گرچه تلخ و جانکاه است کرد دل‌های خفته را بیدار می‌کند خون او ز دنیا محو دیو خون‌خوار و نحس استکبار کَند ظالم به دست خود گورش خون قاسم کُند قیامی سخت به شهیدان قسم که می‌گیریم بی‌شک از دشمن انتقامی سخت @HOWZAVIAN
. 🌹چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید ✍️ سیدمهدی موسوی فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود به عشق «شیر خدا» از یل دلاور خود گذشت اگر چه در این راه نیمه‌جان شده بود چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین -و نه به خاطر فرزند- روضه‌خوان شده بود اگر چه پیر شد از داغِ بی‌امان، اما به پشتوانهٔ زینب دلش جوان شده بود فدای «اُمّ اَبیها» شدن علامت داشت به این سبب قد «اُمّ البنین» کمان شده بود @HOWZAVIAN
. خدای باغ می بیند که شبنم هزاران زندگی در خویش دارد ✍️علی مؤیدی، شاعر حوزوی @HOWZAVIAN
در هفته‌ای که گذشت؛ 🍀شعر اشراق پنجمین گام خود را در هوای ادبی حوزه برداشت عصر چهارشنبه، ششم بهمن، محفل شاعران حوزوی و آیینی در قم گرم گرم بود و بازار غزل داغ داغ. استاد محمدعلی مجاهدی، پدر شعر آیینی در سخنانی به ارتقای قوت شعری حوزویان اشاره کرد و مبانی وحیانی و اعتقادی را خاستگاه فاخر شعر حوزه برشمرد. این شاعر مشهور آیینی، شعر حجت الاسلام زکریای اخلاقی را شعر تراز حوزه برشمرد. این اختتامیه با اجرای نجم الدین شریعتی و حضور شاعران برجسته ای همچون علیرضا قزوه در سالن همایش غدیر قم برگزار شد. ✍️ روایت کوتاه کانال نویسندگان حوزوی از اختتامیه پنجمین جشنواره بین المللی شعر حوزه_ اشراق @HOWZAVIAN
🖍 انتقاد شاعرانه از نگاه دوگانه غرب به اوکراین و خاورمیانه 🔍 افشین علاء، شاعری که مواضعی نسبتا مستقل و آزاد در قبال مسائل سیاسی دارد، با سرودن شعری از نگاه دوگانه غرب به نسل‌کشی در کوبا، ویتنام، عراق، فلسطین و یمن و اینک جنگ فعلی در اوکراین انتقاد کرد. شده نزدیک به پایان برسد زور شما که جهان نیست دگر واله و مسحور شما شده نزدیک که در نقشه ز بیداری شرق عاقبت محو شود وصله ناجور شما شده نزدیک که از کار بیفتد به فرنگ دکمه نسل‌کش کنترل از دور شما سال‌ها محنت و آوارگی مردم شرق دید و خندید فقط مردمک کور شما فرق بغداد و کی‌یف چیست به هنگام هجوم؟ عینکی می‌طلبد دیده کم نور شما کودک سبزه و کاکل سیَهَم داشت مگر چه کم از کودک چشم آبی و موبور شما؟ خون اهل کی یف و کابل و صنعا و حلب نیست همرنگ در اندیشه و منشور شما تا توانست زن و کودک از این منطقه کشت هر کسی بود در این ناحیه، مأمور شما یادمان هست که صدام ستمگر شب و روز بمب‌ها بر سر ما ریخت به دستور شما نیستم در صدد تبرئه حاکم روس که شبیه است به هم، چهره مغرور شما حرفم این است: شما نفی تجاوز نکنید! نخورد دم زدن از صلح به فیگور شما چه کسی تاخت به کوبا و ویتنام و عراق؟ چیست از سرزنش روسیه، منظور شما؟ این چه مزدی است که در بین امیران بلاد دیده ام هر که فراری شده، مزدور شما! خشم بر شیعه گرفتید به این جرم بزرگ که چرا فارس نشد یک تنه مقهور شما هر زن و طفل مسلمان که شود زنده به گور هست آغشته به خونش مِی‌ِ انگور شما گورها منتظر حفر در اقلیم شماست تا که از قدس و یمن گم نشود گور شما معتبر نیست دگر نزد کسی وعده غرب نه فقط این، که امان نامه ممهور شما یال و کوپال شما ریخت که هنگام خطر شده تحریم فقط شیوه مشهور شما عاقبت ملت اوکراین شد آواره به غرب تا مگر باز شود دیده مخمور شما @HOWZAVIAN
✍️ نوید نیری، شاعر حوزوی از دست‌های بی‌رمقم دست برندار ای عشق، ای عزیزترین خلقِ روزگار از من بگیر این دلِ بی اعتبار را دلدار جان! دلی که به کار آیدم بیار در اوجِ درد و دلهره آرامِ جان شدی ای قلب‌های خسته و آشفته را قرار ای آسمان به حال بیابان ترحّمی! بارانِ من بیا و بر این سرزمین ببار با اینکه شرمسارِ توام دوست دارمت از بندِ عشقِ نابِ تو لا یُمکن الفِرار یٰا سَیّدی أغِثْ و تَصَدَّقْ عَلَی الفَقیر یٰا أیّها ألّذی بیَدِهْ سَیفُ ذوالفَقار @HOWZAVIAN
. 💎 ذوق و هنر ایرانی به روایت رهبر انقلاب 🔹رهبر انقلاب در پیامی به اولین جشنواره ملی و بین‌المللی سرود فجر: سرود یکی از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی است. ترکیب بدیعِ شعر و صدا و آهنگ در اجرای دستجمعی، راز اثرگذاری استثنائی سرودهای مذهبی و ملّی در همه جای جهان است، و بحمدالله ذوق و سلیقه و هنر ایرانی، در این بخش هم توانسته است کشور عزیز ما را در شمارِ سرآمدان قرار دهد. اکنون با تشکر از دست‌اندرکاران ترویج سرود، آنان را به زبده‌گزینی در همه‌ی اجزاء سه‌گانه‌ی یادشده و نیز پرهیز از دنباله‌رویهای زیانبار، و نیز انتخاب موضوعات ارزشی اسلامی و انقلابی و ملّی توصیه میکنم. @HOWZAVIAN
♦️ بدهکارعلی سلیمیان به رخت شعر که دارم به تن بدهکارم به واژه واژه تن بی‌کفن بدهکارم به روضه‌های عجیب حسین مدیونم به روضه‌های غریب حسن بدهکارم حسین گفتن من هم اگر حماسی نیست به این دیار، به این مرد و زن بدهکارم سری‌ست روی تنم سبز، خوب می‌دانم به خون سرخ شهید وطن بدهکارم همانقدَر که دم از شعر بی‌هدف زده‌ام به غزه، سوریه، لبنان، یمن بدهکارم به روز حشر چه خاکی به سر کنم، وقتی که هر شهید طلبکار و من بدهکارم؟ نبود درخور غارت متاع سالم من دلی شکسته به آن راهزن بدهکارم @HOWZAVIAN
. ✍️ تلنگری از استاد جواد محدثی ⌛️هر کس که اسیر «دور» دنیاطلبی است ⌛️در دام «تسلسل» است منزلگاهش @HOWZAVIAN
👆 👇 خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک گوهر ده یم نور و یم یک گوهر پاک این پسر کیست که پیر خردش خاک در است به خدا از همه خوبان جهان خوب‌تر است این پسر آینه طلعت خیر البشر است بشنوید این پدر حجت ثانی عشر است صلوات همه بر ماه جمال پدرش پدر و مادر من باد فدای پسرش @HOWZAVIAN
. ☑️ این روزها بغضی گلو را می‌فشارد باز ✍️ محمدتقی عارفیان خالی است بی‌حد جای تو ای شیر ایرانی ای غیرت ایمانی ای قاسم سلیمانی گویا که این ایام ما غوغای عاشوراست کو اکبری؟ کو قاسمی؟ کو مرد میدانی؟ مولای ما تنهاست یا دستور بر صبر است؟ پایان ندارد پس چرا این فصل حیرانی؟ بس آرمان‌هایی که پرپر می‌شوند امروز بس زیر پا می‌افتد آیات مسلمانی این روزها بغضی گلو را می‌فشارد باز بغض گلوگیری که آن را خوب می‌دانی @HOWZAVIAN
🌹هر سلامی بفرستیم، علیکم دارد ✍️ مجتبی خرسندی قبله‌ی هفتم ما قبله‌ی هشتم دارد تا خراسان رضا آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه‌ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد عکسم افتاد در آیینه‌ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد می‌روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد من از آداب حریم تو چنین فهمیدم که گدا در حرمت حق تقدم دارد از سر لطف تو در جمعیت شاعرها "شاطر عباس قمی" فیض تکلم دارد "گرچه دوریم ولی با تو سخن می‌گوییم" هر سلامی بفرستیم، علیکم دارد روسیاه است، ولی مرغ دل ما بانو از سر گنبد تو حسرت گندم دارد @HOWZAVIAN
. کوهیم و به دل آتشی از غم داریم با یاد غم تو اشک نم‌نم داریم سردار عزیز و آسمانی برگرد آرامش چشمان تو را کم داریم ✍️محمدتقی عارفیان، شاعر حوزوی @HOWZAVIAN
. ✔️ آزادی را فریاد زدند؛ «زن» از «زندگی» جا ماند ✍️ تقی متقی، شاعر و نویسنده حوزوی مفردها جمع شدند خیابان تقسیم شد. آتش افروختند در جان جامعه «آزادی» را فریاد کردند «زن» از «زندگی» جا ماند. چادر از سر «حیا» کشیدند کف زدند هلهله کردند ناسزا گفتند و چونان دری زنگ زده که سال ها بسته باشد دهن به عربده گشودند. به شیشه «شاهچراغ» شلیک کردند و بر ضریح مقدس خون ها شتک زد. کشتند، سوختند، بردند مگس هایی که توهم عقاب شدن دارند! @Howzavian_alborz
از عکس حرم بغض غریبانه شکسته در حسرت خود، سوخته پروانه ی خسته... ✍️ خانم زهره قاسمی به جمع پیوست @HOWZAVIAN
نوشته شد به ضریح و رواق شاهچراغ به خون سرخ زنی زنده باد آزادی ✍️ مهتا صانعی به حرف، خسته‌ای از ظلم و اهل فریادی ولی به وقت عمل دوستدار بیدادی به جبر می‌کشی از سر حجاب زن‌ها را بگو برای چه آخر کدام آزادی؟ زنی چنین که تویی، بی‌حجاب خواهی دید که اختیار نداری و موی در بادی برای غربت خود گریه میکنی اما میان معرکه‌ی اغتشاش استادی برای کشتن تو تیز کرده دندان را به گرگ‌های مجازی اگر که دل دادی بگو چه می‌کنی ای دل اگر عوض بشود در این معادله جای شهید و جلادی ظهور، چاره غم‌های ماست اما تو دعای ندبه‌ی دیوارهای موسادی *** به بی‌گناه‌ترین مردمان این وادی به آرتین که جدا گشت از دلش شادی نوشته شد به ضریح و رواق شاهچراغ به خون سرخ زنی زنده باد آزادی نباش از شب اوباش، دل‌شکسته وطن! که خاک پاک هزاران هزار میعادی بیا که دست به دستان یکدگر بدهیم برای عزت ایران برای آبادی به مادری که بهشت است زیر پاهایش به خاک‌ پای زن و زندگی‌ و آزادی... @HOWZAVIAN
🔆 نخل و زیتون ✍️ علیرضا مکتب‌دار، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی به هر دو سرزمین عراق و لبنان سفر کرده ام. از عراق، گنبدهای زرین محو شده در غبار که همچنانکه پیشتر می روی، درخشان تر میشوند و از لبنان، تپه های پست سنگی، درختان پراکنده «ارز» از خانواده صنوبر، بوی قهوه، همچون قابهایی زیبا در فضای ذهنم آویخته شده اند. از هر دو دیار، شاعران نامداری برخاسته اند. از متنبی و ابونواس و دعبل تا الجواهری و الزهاوی در عراق و از می زیاده و میخائیل نعیمه تا غسان مطر و نزار قبانی در لبنان. در نمایشگاه کتاب بیروت، غسان مطر، این شاعر مسیحی سرگرم امضای تازه ترین اثر خود برای علاقمندان و خریداران کتابش بود. شنیده بودم قصیده ای در وصف امام حسین علیه السلام سروده است. خواستم شور و شعف خود را از اینکه شاعری مسیحی در وصف امام شیعیان قصیده ای سروده است ابراز کنم. صبر کردم تا سرش کمی خلوت شد. در حالیکه بر روی صندلی نشسته و پای راستش را روی پای چپش انداخته بود، به او نزدیک شدم. قدری خم شدم تا در هیاهوی بازدیدکنندگان، صدای من که تلاش می کردم به عربی فصیح با او سخن بگویم، به گوشش برسد. با ادب و نگاهی مهربان سرش را کمی برگرداند و به من نگریست. خودم را معرفی کردم و گفتم: شنیده ام درباره امام حسین علیه السلام قصیده ای سروده اید. پاسخ داد: آری. سپس من به خود جرأت دادم و گفتم: من دو بیت به زبان عربی درباره پیامبر و اهل بیت ایشان سروده ام. اجازه می دهید برای شما بخوانم؟ با کمال شگفتی پاسخ داد: امشب دوستان در منزل من گرد هم جمع می شوند. شما هم بیایید و در آنجا شعرتان را بخوانید. اما صد افسوس که این فرصت دست نداد و از حضور در محفل ادیبان و شاعرانی که برای حقیقت و در رثای آن شعر می سرایند، بی بهره ماندم. شاعران مسیحی زیادی از دیار زیتون درباره امامان اهل بیت علیهم السلام شعر سروده و زندگی آنان را در قالب داستانهای دلکش روایت کرده اند. @HOWZAVIAN