eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
478 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
. باز باران با ترانه ✍️ علی‌رضا مکتب‌دار نمی‌دانم روزی که در پایه چهارم دبستان معلم رسید به درس «باز باران با ترانه»، هوا بارانی بود یا آسمان دل من نمناک، اما هر چه بود، این طرب‌ناکی و تازگی ماند در وجودم تا جایی که هنوز هم خود را همان کودک شادابی که زیر شُرشُر نیزه‌های باران شادمانی می‌کند مجسم می‌کنم. این شعر با این تصویر، همواره برایم تری و تازگی دارد. گاه همان چند بیت اولش را با خودم زمزمه می‌کنم و برخورد قطره‌های باران را روی گونه‌هایم و بوی بهار را در مشامم احساس می‌کنم. شعر مثل عطر است که گاه بیتی از آن، حجمی از گذشته عمر آدم را مقابل چشمانش می‌آورد. «با دو پای کودکانه می‌دویدم همچو آهو می‌پریدم از سر جو دور می‌گشتم ز خانه» @HOWZAVIAN
🔅انگشتر عقیق تو را در می‌آوریم 🔅اشک تو را اگر چه جدا در می‌آوریم ✍️ مرحوم حجت الاسلام ، شاعر، مجری و نویسنده‌ی حوزوی از کوله‌های کهنه غذا در می آوریم خب! راستش ادای تو را در می آوریم در روزهای سرد و کسل، کنج عافیت شمشیر از غلاف خدا در می آوریم ما بی نماز مانده ترین‌ها، سر نماز خود را به شکل مرد گدا در می آوریم انگشتر عقیق تو را در می آوریم اشک تو را اگر چه جدا در می آوریم این شور و شوق و شعر و شعاری که بین ماست یک جور بازی است، ادا در می آوریم در بین خطبه‌های تو شمشیر می‌کشیم در موسم جهاد عصا در می آوریم گیسو به خون خضابی، محراب عدل و داد! ما نیز کیسه‌های حنا در می آوریم کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانه‌ها در خلسه‌ها دلی ز عزا در می آوریم با ذکر «یا علی مددی» دست می دهیم دستی که سرد پیش برادر می آوریم صبر و سکوت و بغض تو مولا شکستنی است ما عاقبت صدای تو را در می آوریم 🔗 صفحه شعر نویسندگان حوزوی 👈 «شاعران حوزوی» @HOWZAVIAN
بر عهده گرفتست هواداری ما را عشق است که دارد هوس یاری ما را در لحظه‌ی تقسیم مقامات الهی دلدار خدا خواسته دلداری ما را در سجده‌ قسم داده خدا را به ابالفضل هر بار که دیدست گرفتاری ما را بیمار شد از غصّه‌ی بیمار طبیبی دارد مگر او طاقت بیماری ما را؟ عمریست که خورشید خدا بر سر نیزه دارد به دلش حسرت بیداری ما را قربان حسینی که به دکّان خداوند از جیب خودش داده بدهکاری ما را 💠 @shaeranehowzavi
. 💐 کیمیای عشقِ او از خاک، می‌سازد طلا 🌷 یا امام حسن مجتبی (ع) ... 🍃 هر که خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر هر کسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر کیمیای عشقِ او از خاک، می‌سازد طلا خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر هر چه دل‌ها بیشتر از داغِ قبرش بشکند می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر 💠 @shaeranehowzavi
🌹از بخشش دستان کریمش چه بگویم🍃 یک شهر چشیده همه طعم رطبش را دیدند یتیمان عرب تاب و تبش را از بخشش دستان کریمش چه بگویم خورشید گرفته‌ست از او نان شبش را نان و نمک سفرۀ او چشم‌به‌راه‌اند تا باز کند لحظۀ افطار لبش را آن‌قدر کریمانه کرم کرده که سائل یک عمر نهان داشته دست طلبش را دریای کرم جوهر توصیف ندارد با این قلم گنگ چگونه لقبش را...؟ او مرد قیام است که در اوج سکوتش با صلح نشان داده به عالم غضبش را 💠 @shaeranehowzavi
🔸عشق‌بازی آینه ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌خاصیت آینه، بازتاب‌دادن کامل تصویری است که در برابر آن قرار می‌گیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بی‌نقص از اشیا ارائه می‌کند. 📌عاشق حقیقی نیز چهره کامل و بی‌نقص معشوق را بازتاب می‌دهد و به‌قول هوشنگ ابتهاج: «آینه در عشق‌بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق است» 📌اگر آینه‌ی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا به‌جهت حرکت در کژراهه‌ی عصیان، تحدّب ‌و تعقّر نیافته باشد، همواره قامت آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید. 📌انسان کامل، آینه‌ای است که تمام حقیقت معشوق را در خود انعکاس می‌بخشد و انسان‌های معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که می‌توانند به شناخت حقیقت ناب و بی‌پیرایه نایل گردند. 📌انبیا و اولیای الهی، آینه‌هایی هستند که آفتاب وجود خداوند را بازتاب می‌دهند. @HOWZAVIAN
🔺 شاعر انقلاب یا شاعر انقلابی؟ ✍ علی سلیمیان، نویسنده و شاعر تفاوت‌های عمیقی بین دو واژه شاعر انقلاب و شاعر انقلابی است! ۱. شاعر انقلاب در مدح و تأیید انقلاب به عنوان قدرتی که زیر پرچم آن زندگی می‌کند شعر می‌سراید، چون صرفه‌اش در این است، چه بسا اگر قدرت دیگری سر کار بود برای آن می‌سرود. اما شاعر انقلابی دل در گرو انقلاب دارد، دلسوز و همراه است، پیشرفت‌ها را می‌ستاید و کمبود‌ها را به نحو شایسته‌ای گوشزد می‌کند. ۲. شاعر انقلاب در پی چسباندن خود به افراد و مجموعه‌های منتسب به انقلاب است‌، برای به دست آوردن جایگاه و قدرت تلاش می‌کند، هدفش رسیدن به نام و نان است. اما شاعر انقلابی در پی انجام وظیفه‌اش در جبهه‌ی کنونی انقلاب است، برای خدمت به انقلاب و مردم تلاش می‌کند، هدفش رسیدن به رضای خدا و امام است. ۳. شاعر انقلاب از هر وسیله‌ای برای مطرح کردن خود استفاده می‌کند، چه بسا اگر به مسئولیتی رسید از آن برای ارضای خودخواهی‌هایش بهره‌ها می‌برد. اما شاعر انقلابی از هر موقعیتی برای تحقق آرمان‌های انقلاب استفاده می‌کند، با مسئولیت‌های اداری خیلی میانه‌ی خوبی ندارد ولی مسئولانه و متعهدانه برای انقلاب کار می‌کند. ۴. شاعر انقلاب در مدح انقلاب و منتسبانش محدود شده است، اما شاعر انقلابی افق‌های پیش روی انقلاب را می‌بیند و آن‌ها را برای مردم ترسیم می‌کند. ۵. شاعر انقلاب چون احتمالا سر سفره‌ی انقلاب جای خوبی نشسته است خیلی محتاط و محافظه‌کار‌ عمل می‌کند، مبادا جایگاهش به خطر بیفتد، از کنار تبعیض‌ها و ستم‌ها با تغافل عبور می‌کند. اما شاعر انقلابی در خط مقدم مبارزه است، از گلوله خوردن نمی‌ترسد، خودش و قلمش وقف انقلاب‌اند، از بیان تبعیض‌ها و ستم‌ها ابایی ندارد، چون آن را موجب تقویت انقلاب می‌داند حتی اگر تضعیف خودش را به همراه داشته باشد. ۶. شاعر انقلاب از وضع موجود راضی است، چون جایگاه دارد، رفاه دارد، به خیلی از اهدافش رسیده است‌ یا در شُرف رسیدن است، شاید اصلا آرمان‌های انقلاب برایش اهمیتی نداشته باشد. اما شاعر انقلابی تا رسیدن پرچم انقلاب به دست صاحب اصلی‌اش راضی نمی‌شود و برای بهبود شرایط همواره در تلاش و نبرد است. ۷. شاعر انقلاب ممکن است روزی ضدانقلاب شود، اما شاعر انقلابی ممکن است روزی شهید... @HOWZAVIAN
🏴 سوگنامه اربعین؛ اشعاری از علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه درباره مراجعت اهل بیت علیهم السلام از شام، خطاب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ای نموده آفتاب رخ نهان اندر حجاب / سبط پیغمبر، سرش بر نی، تنش در آفتاب داد از سفیانیان، فریاد از مروانیان / دختر زهرا ز جور کوفیان شد بی حجاب یک دم شه خیمه اجلال زن در کربلا / ناقه عریان ببین و دختران بوتراب یا ولی الله! ببین، ای حجت روی زمین / یوسف آل محمد (ص) را به چنگ آن ذئاب(۱) آن کسان کز روی ایشان شرمسار است آفتاب / یک زمان در کوفه بنگر، گاه در شام خراب یا ولی! الثار آمد و شد عزا / کاروان رفته باز آمد از رخ نقاب جابر انصاری از یک سو نگر با اشک و آه / سوی دیگر بین اسیران، دل پریش از اضطراب محشر کبری شد آنگه چون بدیدند آن زنان / آه آه از آن ذهاب و داد داد از آن ایاب ناگهان افکند خود را از فراز اشتران / هر زنی قبری به بر بگرفت و با وی در خطاب از طپانچه نیلگون ز آن بی کسان بنگر عذار / زخم زنجیر و غل آنان را به دست و دل، کباب گفت لیلی (لیلا) قبر اکبر را چو او در بر کشید: / خیز از جا مادرت برگشته با چشم پر آب زینب مظلومه بنگر با زبان پر گله / می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب گاه گوید ظلم های مجلس ابن زیاد / گه ز شام و از یزید شوم و از جام شراب وقت آن شد تیغ موعود از نیام آری برون / جامه صبر محبان چاک شد تا کی غیاب نوری محزون ز بهرت روز و شب در انتظار / الغیاث ای سرّ پنهان العجل بنما شتاب (۱) ذئاب: جمع ذئب: گرگها ________________________ ...فقیه اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، تنهای شکیبا و خانه بر دامنه آتشفشان؛مرحوم ابوالحسنی منذر 📌صفحه شهید رابع @HOWZAVIAN
🔸جاماندگان آنجا ک بر عَلمش تکیه میزند آنجا ک در حرمش سینه میزند شب تا به صبح، از همه اندر خیال خود در حرمش پرسه میزند ✍ مفید بجنوردی @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🔘روایتی از سفر به منزل مرحوم حجت الاسلام سید علی حسینی ایمنی، شاعر حوزوی و سردبیر فقید ماهنامه اشارات 💢شاعر دیار سینه سوختگان ▫️شعر روح را درگیر می‌کند. قلب را تسخیر می‌کند و زشتی را تکفیر. ◾️شاعر اگر عاشق نباشد، هیچکدام از اهداف شعر را محقق نخواهد کرد؛ اگر عاشق باشد ولی معتقد نباشد، مسیر شعرش انسان را به بیراهه و سرآب خواهد کشاند. ▫️شاعری می‌تواند انسان تربیت ‌کند که هم عاشق باشد و هم معتقد. با سپاس از انجمن سواد رسانه طلاب، اعضای تحریریه صفحه شاعران حوزوی و کانون فرهنگی تبلیغی مدادالفضلاء @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
#روایت_مستند | #تیزر 🔘روایتی از سفر به منزل مرحوم حجت الاسلام سید علی حسینی ایمنی، شاعر حوزوی و سرد
💢شاعر دیار سینه سوختگان ✍️ روایت علی عسکری، عضو نویسندگان حوزوی از دیدار جمعی از نویسندگان با خانواده مرحوم حسینی ایمنی: شعر روح را درگیر می‌کند. قلب را تسخیر می‌کند و زشتی را تکفیر. شاعر اگر عاشق نباشد، هیچکدام از اهداف شعر را محقق نخواهد کرد؛ اگر عاشق باشد ولی معتقد نباشد، مسیر شعرش انسان را به بیراهه و سرآب خواهد کشاند. شاعری می‌تواند انسان تربیت ‌کند که هم عاشق باشد و هم معتقد. نزدیک مغرب شده بود. با یکی از اساتید، سخن می‌گفتم که من را با شاعری عاشق و معتقد به اهل بیت آشنا کرد. شاعری طلبه که از دیار سینه سوختگان سخن می‌گفت. از آنان که برای رشد انسان و کمال او، جان و مال و فرزند را بذل طریق حق کردند. شاعری از تبار امیر‌المومنین که در دوران فراگیری کرونا، از میان عاشقان اهل بیت پرکشید. تاسف بار است نشناختن و ندیدن. به راستی چرا باید چنین گنجینه‌های تربیت یافته در مکتب حق، گمنام زیست کنند و بعد از از دست دادنشان، گمنام تر شناخته شوند؟ حجت الاسلام سید علی حسینی ایمِنی نامی بود که هنگام شنیدن صدای اذان مغرب گوش مرا با خود آشنا کرد، اما هنوز غربت سید را هیچ چیزی جبران نمی‌کرد. شعرهایش را جست‌وجو می‌کردم. به بیتی رسیدم که با نگاهی مکتبی، سردار دل‌ها را ستایش می‌کرد: کفر، پنداشت که خاموش کند نور تو را تا که خاموش شود زمزمه ی قرآن ها و نفهمید که با رفتن سرخت، سردار! سبز شد در همه اطرافِ جهان سلمان ها گرچه آغاز همان قصّه ی عباس علی است متفاوت شده این دوره ولی پایان ها دیگر امروز ابوالفضلِ حرم یک تن نیست تازه تر می شود این بار همه پیمان ها مرگمان باد اگر بی گل رویت، سردار! یک نفس دور شویم از وسط میدان ها شعر که تمام شد، بیشتر به حال خودم تاسف خوردم که چرا اکنون باید تو را بخوانم؟ به راستی مسئول این گمنامی ها کیست؟ صدای زنگی از تلفن همراهم بلند شد. استاد پیامی شادی بخش فرستاده بود: "فردا شب به منزل مرحوم سید علی حسینی می‌رویم. باید روایتی آماده کنی" شوق سراسر وجودم را فرا گرفته بود. آشنا شدن با شاعری که خودش را وقف مکتب‌علی(ع) کرده است، در دنیای گمنامی سینه‌سوختگان، ارزشمند است. شب موعود فرا رسید و به همراه یکی از اساتید برجسته ‌ی حوزه‌ی کودک، جناب استاد متقی، به سمت خانه ی مرحوم حسینی ایمنی در مجتمع مسکونی شهید محلاتی، واقع در پردیسان، حرکت کردیم. خواهران نویسنده‌ نیز با ما آمده بودند و قاب عکسی مزین به عکس سردار شهید را برای هدیه به خانواده ایشان تهیه کرده بودند. وارد ساختمان شدیم و سید محمد مهدی را دیدیم که ایستاده، منتظر ما بود. فرزند سید که چون خود او چهره‌اش می‌درخشید، به استقبال ما آمد. خانه‌‌ای ساده و باصفا و عکسی که بر روی دیوار نقش بسته بود. عکس شاعر متعهد و معتقد که عشقش به اهل بیت را فریاد می‌زد. خواهران شاعر، هر کدام عرض ارادتی خدمت همسر استاد حسینی ایمنی داشته و جای خالی ایشان را در گعده‌های شعر آیینی، اظهار می‌کردند. برای منی که فقط یک روز با این شاعر حسینی، آشنا شده بودم شنیدن خاطرات و نکاتی از تواضع و هنر او که توسط خواهران گفته می‌شد مغتنم بود. همسر استاد حسینی، از نبودظاهری ایشان و فرصت رشد برای سید محمد مهدی، سخن گفت. فرصتی که خود استاد بسترش را ایجاد کرده بود. فضا آکنده‌ از افسوس شد. استاد متقی همه را به خواندن فاتحه‌ای دعوت کرد و سپس از شنیدن یک خبر دهشتناک سخن گفت. خبری که حسرت بزرگی را برای استاد رقم زده بود. خبری از جنس تعالی یک روح و عروج یک دلباخته‌ی مکتب حق. وقتی من با میزان آشنایی یک روزه‌، خودم را متضرر می‌دیدم، دیگر چه توقعی است از دوستی صمیمی مثل استاد متقی؟! فرزند استاد، آقا سید محمد مهدی، از تلاش پدرش می‌گفت.‌ تلاشی که موجب رشد او شده تا سید محمد مهدی را در مسیر پدرش قرار بدهد. مهمانان، همگی مشتاق شنیدن شعر‌های استاد و فرزند عزیزش بودند. اشتیاقی که بی پاسخ نماند و دوستان مهمان ابیاتی عاشورایی شدند. بعداز خواندن اشعار آیینی، همسر ایشان از رویای صادقه‌ای می‌گفتند که خبر از حیات استاد می‌داد. حیاتی که ثمره‌ی اتصال به شجره‌ی طیبه بوده است و یقینا حیاتنا حسین یک شعار نیست؛ بلکه حقیقتی است که سالکانی چون سید علی حسینی ایمنی، با رسیدن به آن، مکتب راستین حق را نشان دادند. وقت رفتن فرا رسیده بود و به دعوت استادم، عکسی یادگاری با خانواده‌ی استاد حسینی گرفتیم. به هنگام خداحافظی، از خدا برای سید محمد مهدی طلب موفقیت کردم. از خدا خواستم تا پرچم شعر آیینی بیش از پیش، برافراشته گردد تا هویت مکتبی ما را بر سر منبر‌ها بانگ زند. @HOWZAVIAN
🖌وحید اجاقی بانکداری چنین نمی‌ماند اینچنین ضد دین نمی‌ماند با خیانت عجین نمی‌ماند "حرف آقا زمین نمی‌ماند" 🔗لینک شعر 🖌محمد جواد منوچهری سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد 🔗لینک شعر 🖌سید هادی حسینی ما هزاران فتنه ی پیدا و پنهان داشتیم بس تلاطم ها در این بحرِخروشان داشتیم جنگ هفتاد و دو ملت در همان آغاز راه با حمایت های سختِ چشمِ شیطان داشتیم 🔗لینک شعر 🖌پریسا مصلح بی‌عشق، جهان، حسرت پاییز شود بی‌رحم‌تر از لشکر چنگيز شود معنای تعَاوَُنواْ علَی اْلبرّ این است از دشمنی و تفرقه پرهیز شود 🔗لینک شعر 🖌مهتا صانعی شلمچه صحنه‌ی خون بود و خانه‌ی من شد زمینِ سوخته شد لاله زار ِ چیدن شد شلمچه بود، طلاییه بود میمک بود فرشته بود یقین بود رَستن از شک بود 🔗لینک شعر 🖌علی جباری نمی‌دانم چرا یاران همه بیگانه می‌گردند رفاقت‌های شیرین در جهان افسانه می‌گردند نمی دانم چرا گاهی همان‌ها که توقع نیست ز جمع عاقلان خارج شده دیوانه می‌گردند🔗لینک شعر 🖌محمد سهرابی طلسم بخت ما را بشکن ای باد صبا یک شب بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب به هر نیت که خواهی ای صنم نامی ببر از من دعا را گر نی ام قابل به نفرین کن صدا یک شب 🔗لینک شعر 🖌امیر حسین هدایتی حرف او را می‌زنی با من تمامش را نگو دست و دامن چینِ کالش را و خامش را نگو زهرِ مارِ سمّی خوش خط و خالش را نپرس بوی تند نافه‌ی آهوی رامش را نگو 🔗لینک شعر @shaeranehowzavi @HOWZAVIAN
کسی «و الفتح» می‌خواند شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود رسید از شش جهت سجیل‌بارانی که حرفش بود رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود برای انتقام خون دل‌هایی که می‌خوردیم فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که می‌گفتیم و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود بشارت باد گل‌ها را به فروردینِ روییدن! که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود.. بیا و گوش کن! از قدس دارد می‌رسد کم‌کم همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود کسی «و الفجر» می‌گوید، کسی «و الفتح» می‌خواند کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود به دست ما نوشته می‌شود بر مصحف تقدیر برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود @shaeranehowzavi @HOWZAVIAN
🔻گرامیداشت هفته ی بسیج🔻 ▫️بسیجی... ✍استاد جواد محدثی نوای نینوا دارد بسیجی صدای آشنا دارد بسیجی درون جبهه می بینی که در سر هوای کربلا دارد بسیجی * بسیجی دیدۂ بیدارعشق است بسیجی پیر میدان دار عشق است اگرچه کوچک و کم سن و سال است ولیکن در عمل ،سردار عشق است * حسین،ای درس آموز شجاعت بسیجی از تو آموزد شهامت به روی سینه و پشت بسیجی نوشته: یا زیارت ، یا شهادت * شب حمله شب دیدار مهدی است به سنگر سَر کشیدن کار مهدی است چراغ محفل سنگر نشینان فروغ روشن رخسار مهدی است ... ...چند بند از شعر ۱۵بندی «بسیجی» که در سال ۱۳۶۱ در جبهه و عملیات محرم سرودم«۱». یاد و خاطرات آن روزهای اخلاص و جهاد و شور شهادت، و یاد همه شهیدان ، نیز ایام «هفته بسیج»، بر همه بسیجیان و ایثارگران گرامی باد! ( جواد محدثی ) ------- ۱.مجموعه شعر «برگ و بار» ،ص ۱۶۹. @HOWZAVIAN
🖌محمد حسین انصاری نژاد علاماتِ ظهورِ کیست از سمتِ یمن پیدا؟ که می‌بینم به هر سو لالۀ خونین کفن پیدا 🔗متن شعر 🖌مریم فردی صدای چیست می آید از آسمان یمن؟ نگاه کن چه هیاهوست در جهان یمن! 🔗متن شعر 🖌مسعود یوسف‌پور یمن، نوید ظهور است و در قبیله ما رسیده است همین وعده از سلف به خلف 🔗متن شعر 🖌مهتا صانعی تکبیرةالاحرام یعنی پای پیمان‌ها برخیزد از چادر نمازم گَردِ میدان‌ها 🔗متن شعر 🖌مریم بسحاق ما که ندیده عاشق روی شما شدیم برگرد تا ارادت‌مان بیشتر شود 🔗متن شعر 🖌محمد تقی عارفیان خط مقاومت هدف است و نشانه است نقشه یکی است، غزه و کرمان بهانه است 🔗متن شعر 🔗ادامه در صفحه شاعران حوزوی @HOWZAVIAN
🖌سید محمد حسین ابوترابی نشیب دست من است و فرازهای دعایت نشانده ای چه صمیمی ،مرا به پای دعایت 🔗متن شعر 🖌عاصی خراسانی از هم اکنون که ماه شعبان است، باید آماده ی حضور شوی باید از قبلِ موقفِ رمضان، پاک گردی و غرق نور شوی 🔗متن شعر 🖌مسعود یوسف‌پور شکفته شد گل روی مَلَک به عرش برین رسید ماهِ شب چارده به مُلک زمین 🔗 متن شعر 🖌سید هادی حسینی در انقلابِ سبزمان از جان گذشتیم با جان و دل از آتش و طوفان گذشتیم 🔗 متن شعر 🖌فاطمه عارف‌نژاد تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود تقدیرِ چارفصل، زمستان بود 🔗 متن شعر 🖌 اعظم صباغ‌خور در وصف او زمین و زمان کم می آورد خورشید سر فرود بر آدم می آورد 🔗 متن شعر 🖌 انسیه سادات هاشمی مرا در عشق، هر پیغمبری آمد ملامت کرد دلم _فرعون من_ گستاخ‌تر شد، استقامت کرد 🔗 متن شعر 🖌جواد محمد زمانی چقدر این سرزمین زیباست با نام فلسطینش و قدسش، اَلخلیلش، بیت لَحمش، دِیر یاسینش 🔗 متن شعر 🖌 علی اکبر لطیفیان برگرد ای توسل شب‌زنده‌دارها پایان بده به گریۀ چشم‌انتظارها 🔗 متن شعر 🔗ادامه در صفحه شاعران حوزوی @HOWZAVIAN
... "شعر" یک ملت، جعبه سیاه آن ملت است. ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
🔰 در امان امین ▪️به‌بهانۀ دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شاعران ✍️ سید محمدحسین دعائی شاید امروز کسانی ندانند یا نپذیرند، اما بدون‌شک آیندگان بر این سخن صحه خواهند گذاشت که در کنار «دین»، «علم»، «اقتصاد» و «امنیت»، تلاش رهبر انقلاب برای اعتلاء «فرهنگ و هنر»، در طول تاریخ این مرز و بوم بی‌نظیر بوده است؛ تا آن‌جا که مثلا اهتمام ایشان به رشد «شعر و ادبیات فارسی»، حتی از ملی‌گراترین ایران‌دوستان نیز دیده نشده است؛ اهتمامی که اگر یک‌دهم آن را هرکدام از حاکمان این سرزمین داشتند، آوازۀ فرهنگ‌دوستی و هنرپروری‌شان گوش فلک را کر می‌کرد. اما چه کنیم که «حجاب معاصرت»، در کنار «هجمۀ شناختی دشمن»، کار را به جایی رسانده است که می‌بینیم. یکی از راهبردی‌ترین پروژه‌های رهبر انقلاب که با هوشمندی و حوصله، آن را در طول سال‌های متمادی دنبال کرده و به ثمر رسانده‌اند، گرفتن ابزار «ایرانی‌گری» از دست دین‌گریزان وطن‌نشناس و تبدیل آن به یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است؛ پروژه‌ای مبتنی بر فهم عمیق اقتضائات زمان و مکان، حاکی از اعتقاد به ضرورت جذب حداکثری و طراحی‌شده برای فعال‌سازی همۀ ظرفیت‌ها در مواجهه با تهاجم تمدنی غرب. تأکید ایشان بر مواردی مثل: اهمیت محافظت از هویت اصیل ایرانی، ضرورت پاسداشت زبان فارسی، حکمت‌پایه‌بودن شاهنامه و قرائت الهی از نوروز را از همین زاویه باید تحلیل کرد. آری؛ کشاندن پای «شعر» به «ماه خدا» و نشاندن «شاعران» در «حسینیۀ امام خمینی»، یعنی که ادبیات فارسی امروز، در امان امین انقلاب و مسلمان‌شدۀ دست حکیم‌ترین حاکم ایران اسلامی است. پ.ن: بدون‌شک شاه‌بیت سخنان اخیر حضرت آقا در دیدار با شاعران، چیزی جز «ضرورت توجه به جنبۀ رسانه‌ای و تمدنی شعر» نبود. @HOWZAVIAN
. 🔆 جشنواره شعر نفس پاک جمالو معاون دبیرکل ستاد: استفاده از ظرفیت هنر به ویژه «ساحت شعر فارسی» براى امر پيشگيرى از اعتياد قزوه: استفاده از شاعران کشورهای فارسی زبان در جشنواره جشنواره نفس پاك در ۴ محور «اعتیاد و عواقب زیان بار آن در زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی»، «آگاهی بخشی در خصوص عواقب ناشی از سوء مصرف موادمخدر»، «گفتمان سازی و ترغیب و تشویق برای انتخاب سبک زندگی سالم» و «ترویج فرهنگ ایثار و شهادت (تقدیم ۴۰۰۰ شهید در راه مبارزه با موادمخدر)» برگزار می شود. علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را از طریق پیام‌رسان‌های داخلى به شماره ۰۹۱۲۳۵۴۹۷۸۴ ارسال کنند. آخرین مهلت ارسال آثار به این جشنواره تا ۱۵ خرداد می باشد و اختتامیه آن در هفته نخست تیرماه برگزار می‌شود. @HOWZAVIAN
💎 شعر فارسی فلسطین به دست عرب زبانان نمی‌رسد 🎙گفتاری از دکتر امیرحسین هدایتی، شاعر و نویسنده: شعر فارسی که جدی‌ترین شعر را درباره فلسطین در چهل سال گذشته یا حتی قبل از آن دارد، به دست عرب‌زبانان نمی‌رسد. تعریف اساسی شعر مقاومت، در واقع توضیح و تبیین شرایط مقاومت در مقابل فشارداخلی و خارجی در یک ملت است. ملتی که تحت فشار یک استبداد داخلی یا تحت فشار یک استعمار خارجی باشد، پدیده مقاومت ادبی از طرف روشنفکران، ادیبان و شاعران شکل می‌گیرد. مثل شعر مشروطه که در واقع و به نحوی یک نوع شعر مقاومت در مقابل استعمار خارجی و دیکتاتوری داخلی بود. ولی بعد از انقلاب اسلامی شعر مقاومت تعریف دیگری پیدا کرد. البته جدا از شعر انقلاب اسلامی که در واقع خودش یک تعریف خاصی از شعر مقاومت دارد، با شروع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس یک پدیده دیگری در ادبیات ما با عنوان شعر پایداری به وجود آمد. اساساً در ادبیات جهان شعر مقاومت تعریف دیگری دارد. مثلاً شعرفدریکو لورکا در اسپانیا بر علیه استبداد داخلی و حکومت فرانکو یک شعر مقاومت محسوب می‌شود. محمود درویش هم در فلسطین به عنوان شاعر مقاومت مطرح است. او هم در اشعارش علیه اشغال‌گری و ستمی که بر مردم فلسطین رفته، صحبت می‌کند. مقاومت برای معیارها و مصداق‌های متفاوتی مبارزه می‌کند اما معمولاً در اطراف چنین پدیده‌هایی شعر مقاومت شکل می‌گیرد. شعر مقاومت در هفتاد سال گذشته در حوزه و مساله فلسطین جایگاه خاصی دارد. شاعران مقاومت در فلسطین و به خصوص در میان جامعه عرب شهرت زیادی دارند. شاعرانی مثل معین بسیسو، محمود درویش و بدر شاکر السیاب از شاعران پایداری عرب در عراق و در مقابل دیکتاتوری حزب بعث که شهرت بسیاری دارند. 🔗متن کامل در خبرگزاری مهر @HOWZAVIAN
🔆 رئیس‌ مذهب نور و عدالت 🔳 امام صادق علیه السلام رئیس مذهب نور و عدالت گره خورده به نامت ریشه ی ما تناور می شود در خاک عشقت نهال روشن اندیشه ی ما اگر از شرق تا غرب جهان را کسی دنبال علمی نو بگردد زیان کرده اگر در آخر کار به نزد خوان صادق برنگردد السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الإِمَامُ الصَّادِق السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الوَصِیُّ النَّاطِق السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِق سلاحت دانش است و سنگرت علم دلت الگوی قلب عاشق ماست تمام گام هامان صادقانه جهان محتاج قال الصادق ماست کم آوردند پیش علمت اما به دلهاشان نفاق و شک زیاد است همیشه میوه های سمی جهل سر راه بهشت دین زیاد است السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الإِمَامُ الصَّادِق السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الوَصِیُّ النَّاطِق السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِق مدینه غربتت را گریه کرده مزار بی چراغ تو گواهش ندارد سایه بان گرمای روزش ندارد شمع در شام سیاهش ولی نور تو در غربت نمانده شده شمع محافل مطلب تو مسیر انقلاب ما گره خورد به نام و یاد و راه و مکتب تو السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الإِمَامُ الصَّادِق السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الوَصِیُّ النَّاطِق السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِق عبای وحدت دین روی دوشت به سر عمامه ی ایثار داری تو از هر مذهبی از هر نگاهی مریدان، عاشقان بسیار داری بشارت دادی از نسل تو مردی می آید با توان و علم بی حد تأسی کرده از تو ، خوانده تاریخ رضا را عالم آل محمد صفحه تدبر قرآن (ع) @HOWZAVIAN
. 💠 محفل شعر کرامت 🔸با حضور و شعرخوانی بانوان شاعر 🔹زمان:شنبه،۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳،ساعت ۱۷تا ۱۹ 🔹قم، خیابان جمهوری، نبش کوچه(۶)، اداره کل تبلیغات اسلامی 🔹حضور برای عموم بانوان آزاد است @shaeranehowzavi
🔆 محفل شعرخوانی 🌐پخش از اسکای روم به نشانی https://www.skyroom.online/ch/researchpl/sb 📌دوستانی که تمایل دارند در این شعرخوانی مجازی حضور داشته باشند، امروز ساعت ۱۸ در خدمتشون هستیم. @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان قم
شعر «جنوب لبنان» با صدای استاد جواد محدثی.mp3
2.66M
🇱🇧شعر «جنوب لبنان» با صدای استاد جواد محدثی ▫️شاعر:جواد محدثی 🔻 🔻 🍃کانال برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi @howzavian_qom
. ✍ شعر جانانه‌ی علامه طباطبایی مهرخوبان دل و دین از همه بی پَـــروا برد رُخ شَــطرنج نبُرد آنــچه رخ زیبـــا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سَمَک تا به سُهایش کشش لیلی برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرٌه یی بودم و مِهــــر تو مــرا بالا برد من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هـــم به دل دریا برد جام صَهبا ز کجا بود مگر دست که بود که درین بزم بگردید و دل شیـــدا برد؟ خَمِ ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که به یک جلوه زمن نام و نشان یکجا برد خودت آموختِیَم مِهر و خودتِ سوختِیَم با برافروختــه رویی که قــرار از ما بــرد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خـــم ابروت مــرا دید و زمن یغمـا برد همه دل باخته بودیم وهراسان که غمت همه را پشت سـر انداخت مرا تنـها برد @HOWZAVIAN