eitaa logo
ھـور !'
970 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
568 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
با بخوابیم🍀
هدایت شده از 
" ڪیفیت مسلم و هانے " ابن زیاد نیز محمدبن اشعث را فراخواند و گروهی را همراهش کرده ، اورا مانور دستگیری مسلم نمود. هنگامی که آن گروه به خانه زن رسیدند و مسلم صدای سم اسبان را شنید زرهش را برتن کرد و بر اسب نشست و جنگ بایاران عبیدالله را آغاز کرد چون گروهی از آنان را کشت،محمدبن اشعث او را خطاب قرار داد و فریاد زد:ای مسلم در امان هستی مسلم به او گفت:برای اهل مکر و گناه چه امانی است؟ دوباره به جنگ با آنان پرداخت و با اشعار حمران بن مالک خثعمی که در یوم القرن سروده بود چنین رجز خواند: سوگند خورده ام که فقط آزاده کشته شوم که مرگ عار را ناپسند میدانم،دوست ندارم بامن نیرنگ کنند یا مرا فریب بدهند یا اینکه شیرینی مرگ را با تلخی نیرنگ بیامیزم هرکس بالاخره روزی با بدی برخورد میکند پس من نیز شمارا باشمشیر میزنم و از آسیب نمیترسم به او گفتند به تو دروغ نمیگویند و فریب نمیدهند؛ ولی مسلم به این صحبت توجه نکرد پس از آن به سبب زخم های بسیتر ناتوان شده بود،سربازان بر او یورش بردند،سربازی از پشت سرنیزه ای بر او زد و او بر زمین افتاد و اسیر شد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
همیشه کسی که بیشتر کار می کند و مسئول پرورش نسل بعدی می شود مدیریت نسل بعد بر عهده وی خواهد بود. نه کسی که از روز اول خود را مدیر نشان می دهد!
بسم رب الحسین ♥🏴
هدایت شده از 
" ڪیفیت مسلم و هانے " چون مسلم را نزد عبیدالله بردند به او سلام نکرد نگهبان به مسلم گفت:به امیر سلام کن پاسخ داد:ساکت شو،وای برتو!او امیرمن نیست ابن زیاد گفت:چیزی نیست سلام کنی یا نکنی کشته خواهی شد. مسلم گفت:اگر مرا بکشی عجیب نیست زیرا بدتر از تو بهتر از مرا کشته است علاوه بر آن تو گز زجر کشو و بریدن گوش و بینی و اعضای بدن و بد سیرتی و پستی را ترک نمیکنی و در این امور کسی از تو سزاوار تر نیست. ابن زیاد به او گفت:ای سرکش مخالف بر ضد پیشوایت قیام کردی یکپارچگی مسلمانان را آشفتی و بین آنان فتنه انگیزی کردی مسلم پاسخ داد:ای ابن زیاد دروغ گفتی، یکپارچگی مسلمانان را معاویه و پسرش یزید آشفتند و فتنه را نیز تو و پدرت زیاد ابن ابیه که غلام بنی علاج ثقیفی بود برانگیختید. من نیز امیدوارم خداوند شهادت به دست بدترین خلقش را روزیم کند ابن زیاد گفت:خواستار چیزی شدی که خداوند مانع شد و آن را به اهلش سپرد مسلم گفت:ای پسرمرجانه چه کسی اهل خلافت است؟ گفت:اهل آن،یزیدبن معاویه است مسلم گفت:سپاس خدای را به قضا او بین ما و شما راضی هستیم ابن زیاد گفت:گمان میکنی از این امر بهره ای داری؟ مسلم گفت:به خدا قسم!گمان نیست بلکه یقین است. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
خیلے خیلے حالتو خوب میڪنه🙂 میشہ ببینیش؟🦋 {♥} این پیام اتفاقے نیست..
بسم رب الحسیݧ 🖤•°
هدایت شده از 
" ڪیفیت مسلم و هانے " ابن زیاد گفت : مسلم به من بگو چرا به این شهر آرام آمدی و باعث تشتت امور و اختلاف نظر اهل آن شدی ؟ مسلم گفت: من برای چنین کاری نیامدم ، این شما بودید که زشتی ها را آشکار و نیکی ها را پنهان کردید، بدون رضایت مردم بر آنان حکمرانی کردید، و آنان را بر امور خلاف اوامر الهی مجبور کردید، چون کسرا وقیصر ‌[ امپراتوران ایران و روم ] رفتار کردید. ما سراغ آنان آمدیم تا میان آنان امر به معروف و نهی از منکر کنیم، و آنان را به حکم قرآن و سنت نبوی فرا خوانیم . شایستگی چنین کاری را نیز داشتیم، همان گونخ که رسول خدا ‌(ص) فرمودند ابن زیادشروع کرد به دشنام دادن به علی ‌(ع) حسن وحسین (ع) . مسلم به او گفت :تو و پدرت به دشنام سزاوراترید، هرچه تصمیم داری انجام ده ای دشمن خدا!. ابن زیاد به بکر بن حمران فرمان داد مسلم را به بالای کاخ برده، او را بکشد. او نیز مسلم را بالا برد و در این حال مسلم به تسبیح خدای متعال ، استغفار و و صلوات بر پیامبر (ص) مشغول بود. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
هدایت شده از 
" ڪیفیت مسلم و هانے " بکیر گردن او را زد و هراسان از بام پایین آمد ابن زیاد به او گفت " این چه حالی است؟" گفت: ای امیر! هنگام کشتنش مردی سیاه و بد صورت ، برابر خود دیدم که انگشت _ یا لب به دندان می گزدید چنان از او ترسیدم که تا کنون چنین نهراسیده بودم . ابن زیاد گفت‌: گویا وحشت زده شده ای سپس دستور داد هانی بن عروهورا آوردند. هانی پیوسته چنین می گفت : وای ای [قبیله] مذحج! مذحج کجاست تا مرا دریابد؟ وای! ای خاندان من ! خاندانم کجایند تا مرا دریابند؟ به هانی گفتند: گردنت را کشیده نگه دار گفت : به خدا سوگند! به این آسانی آن را در اختیار قرار نمی دهم و تورا بر کشتن خود یاری نمی کنم! یکی از غلامان عبیدالله بن زیاد به نان رشید، گردن هانی را زد و او را شهید کرد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
هدایت شده از 
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " روز سه شنبه، سوم ذی الحجه به روایتی نیزچهارشنبه هشتم ذی الحجه سال شصت هجری-حسین«ع»پیش از اطلاع از شهادت مسلم ازمکه حرکت کرده زیرا آن حضرت همان روزشهادت مسلم از مکه بیرون آمده بود. روایت شده است هنگامی که آن حضرت تصمیم گرفت به عراق رود، دریک سخنرانی فرمود: «سپاس خدای را از هرآنچه خدابخواهد(خواهدشد)ونیروی نیست مگربه یاری خدا، خدابرفرستادگان درود وسلام فرستد! مرگ مانندقلاده ای برگردن جوانمردان، بربنی آدم حتمی شده است، چه مشتاقم به دیدارگذشتگانم ماننداشتیاق یعقوب به یوسف قتلگاهی برای من مقرر شده است که به آن خواهم رسید، انگارمیبینم کسانی چون گرگ های بیابان بین نوامیس وکربلا بندهای بدنم را جدا می کند، وشکم های خالی وانبان های بی غذا رابه واسطه ی کشتن من پر می کنند، از چنین روزی که دست تقدیر نوشته است گریزی نیست، خشنودی خدا، خشنودی مااهل بیت است. بر ابتلای الهی شکیباییم واز او نیز پاداش اهل صبر را کاملابه ما می دهد، پاره ی تن رسول خدا «ص» ازاون جدا نخواهدشد،و درحریم قدس، همراه وخواهدبود، تابه واسطه ی چشم آن حضرت روشن شده وعده اش عملی شود. هرکس آماده ی نثارخون خود در راه ماست، وجانش رادر راه دیدارخدا به طبق اخلاص می نهد، با ما کوچ کند که من صبحگاه کوچ خواهم کرد. ابوجعفرمحمدبن جریرطبری امامی درکتاب دلائل الامامه می گوید: ابومحمدسفیان بن وکیع ازپدرش وکیع واو از اعمش روایت کرده است که گفت ابومحمدواقدی وزراره بن خلج به من گفتند:حسین بن علی«ع»را به روز پیش از خروجش ازمکه ملاقات کردیم وبه آن حضرت عرض کردیم که: ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
مهر مـاهہ ها🙃✌️ پاشـو برو برنامتو بنویسااا یارمولا یاعلے رفیقم😍💚
-اربعین کجایی؟ | | (۱)
بسم رب الحسیݧ🏴.•°
هدایت شده از 
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " مسلک اول پیش از حادثه کربلا کوفیان سست پیمانند، دلهایشان با آن حضرت است. وشمشیرهایشان برضد اوحضرت با دست اشاره ای به آسمان کرد درهای آسمان گشوده شد، وآن قدر فرشته فرود آمد که تعداد آنها راکسی جز خدای عزوجل نمیدانست. آنگاه حضرت فرمود: «اگرنه این بودازعواملی دست به دست هم واجل فرا رسیده است به وسیله ی این فرشتگان با این مردم می جنگیدم، ولی به یقین می دانم که قتلگاه من و یارانم آنجاست، واز آنان کسی جز فرزندم علی «امام سجاد ع» نجات نمی یابند. ومعمربن مثنی در کتاب «مقتل الحسین» روایت بدین مضمون نقل کرده است که چون روز هشتم ذی الحجه یعنی روز ترویه شد، عمرسعدبالشکر انبوهی وارد مکه شد ، یزید به اودستورداده بود که اگرحسین «ع» قصدجنگ داشت با اوبجنگد و اگرحسین نجنگید، در صورت اطمینان به پیروزی برحسین«ع» با او وارد جنگ شد. ولی حضرت همان روزهای ترویه از مکه خارج شدند. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
بسم رب الحسیݧ🏴.•°
چھ تڪلیف سنگینے است: "بلاتڪلیفے" وقتے ڪه نمیدانم منتظرت ماندم یا فقط خودم را بھ انتظار زده ام آقا...😔 @bezibaeeyekrooya 🖤
. ‌. هَر‌وَقت‌دانش‌آموزسرڪلاس‌حاضر باشند، معݪم‌خواهد‌آمد :) 💡 😍 ♥| @bezibaeeyekrooya ••
هدایت شده از 
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " واقعا مال محمد بن داود قمی بود، روایتی دیدم که از امام صادق(ع) روایت کرده بود که فرمود: محمد بن حنفیه شب پیش از حرکت حسین(ع) از مکه، نزد او آمد و گفت: برادر! کوفیان کسانی اند که ناجوانمردی آنان با پدرت و برادرت را فهمیده ای، می ترسم وضعیت تو همانند وضعیت آن دو شود. اگر نظر داری (در مکه) بمانی، عزیزترین و محفوظ ترین شخص در حرم الهی خواهد بود. حضرت به او فرمود: ((برادرم! می ترسم یزید بن معاویه با نیرنگ مرا در حرم به قتل برساند و [در این صورت] از کسانی باشم که به واسطهٔ او احترام این خانه [=کعبه] از بین می رود)). ابن حنفیة به حضرت گفت: (( اگر از چنین چیزی می ترسی، به سوی یمن، یا یکی از بیابان های دور دست برو که به این واسطه، کاملا محفوظ خواهی بود و کسی نمی تواند به تو دست یابد)). فرمود: گفته ات را بررسی می کنم. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .
علامه مجلسـے فرمودند : مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم  بسم الله الرحمن الرحیم، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ  بعد یڪ هفتہ مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، ڪہ در حالت مڪاشفه از ملائکه ندایی شنیدم ، که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... ✨  قصص العلماء، ص 8
🔰 فضیلت شب جمعه ❤ امام باقر علیه السلام: 💠 خداوند هرشب جمعه تا صبح از عرش ندا میدهد: 💎 آیا بنده مؤمنی نیست که قبل از طلوع فجر مرا برای دنیا و آخرتش بخواند ، تاجوابش دهم؟ 💎آیا بنده مؤمنی نیست که ازگناهانش توبه کند تا توبه او را بپذیرم؟ 💎 آیا بنده مؤمنی نیست که ازنظر روزی درتنگنا باشد و ازمن درخواست افزایش کند تا رزقش را زیاد کنم؟ 💎 آیا مؤمن بیماری نیست که شفای خود را بخواهد ، تا شفایش دهم؟ 📕وسائل الشیعه/ج۵/ص۷۳
🔰 (۱) ، شب استجابت دعا ❤ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🔵 اى ابو الحسن! آيا مطالبى به تو نياموزم كه خداوند، بدانها تو را و هر كس را كه اين مطالب را به او بياموزى، سود مى‌بخشد و آنچه را آموخته‌اى، در سينه‌ات استوار مى‌گرداند؟... 💠 چون شب جمعه شد، اگر توانستى، در ثلث آخرِ شب برخيز؛ ⬅️ زيرا كه آن زمان، زمان حضور [فرشتگان رحمت] است و دعا در آن، پذيرفته مى‌شود. 🔹️برادرم يعقوب به فرزندانش گفت: «به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم طلبيد»🔹️ ✅ و مقصودش فرا رسيدن شب جمعه بود.... 📘 التوحید/ص۱۷۶/ح۷ و یه چیز دیگه😊👇👇 🔰امام زمان علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام در شب جمعه 📖 در داستان تشرّف حاج علی بغدادی (ره) به حضور مبارک صاحب الزمان (علیه السلام) نقل شده است که مي گويد به آن حضرت عرض کردم: 👈 «مولاي ما! روضه خوانان حسين (علیه السلام) حديثی را نقل مي کنند که مردی در عالم رؤيا هودجی را در ميان زمين و آسمان ديد و پرسيد که چه کساني در اين هودج نشسته اند⁉️ 🔸️پاسخ داده شد: 👈 حضرت زهرا (سلام الله علیه) و خديجه کبري (علیه السلام) پرسيد: به کجا مي روند؟ جواب دادند: امشب شب جمعه است و آنان براي زيارت امام حسين (علیه السلام) در شب جمعه، مي روند 🔻و نيز ديد که از هودج، رقعه هايي مي ريزد و در آن مکتوب است: 👈براي زيارت کننده حسين (علیه السلام) در شب جمعه، امان از آتش دوزخ است. 👈اکنون آيا اين حديث صحيح است⁉️ ❤ حضرت فرمود: ⬅️ «نَعَم زِيارَه الحُسَين (ع) فِي لَيلَهِ الجُمعَه اَمانُ مِن النّار يومَ القِيامَه؛ يعني، آري زيارت حسين (ع) در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود. ➡️ 📘 بحار الانوار/ج۵۳/ص۳۱۵ رفــقــا🌸🍃 😊 💛 ♡@bezibaeeyekrooya
هدایت شده از 
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " حسین بسوی عراق حرکت کردند دستور دادند کاغذی آوردند و در آن نوشتند: 🔸 بسم الله الرحمن الرحیم🔸 این نوشته ای است از حسین بن علی به بنی هاشم: اما بعد: هر کس به من ملحق شود و به شهادت می رسد، و هر کس از من کناره گیرد، پیروزی نصیبش نخواهد شد. والسلام. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) در کتاب (مولد النبی و مولد الاوصیاء) مستنداً از امام صادق (ع) روایت کرده است که : چون امام حسین (ع) شبانه از مکه حرکت کردند، فوجی از ملائکه در صفوفی منظم در حالی که بر اسبهای بهشتی سوار بودند و مسلح بودند، خدمت حضرت مشرف شدند، سلام کردند وگفتند: ای بزرگواری که پس از جدّ، پدر و برادرتان حجت خدا بر مردم هستید! خداوند متعال در موارد بسیاری بواسطه ما جدّت را یاری کرد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .
بسم رب الحسیݧ 🏴•°
عِشق بازی کُن با خُدا.. هِی بِگو، " خُداجآن مَن فَقیرِتم! " دَستِ دِراز شُده ی مَنو میخوایی رَد کُنی دورِت بِگردم؟ :)