eitaa logo
گــــاندۅ😎
340 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
گاندو‌صداےماست🗣 ما همان نسل جوانیم ڪہ ثابت کردیم در ره‍ عشـق جگـر دار تر از صد مردیـم...🙃🙌🏻 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ ادمین : @r_ganji_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
چت نکنیدددد مفهومههههه؟؟؟؟🤨 برا تایپ نیاز به ارامش دارم😐🔪
چرا؟!😐 # ادمین مونا
من نمیدونم # ادمین مونا
سلام😂😁
بچه ها به نظرتون تکست بزارم؟ https://harfeto.timefriend.net/16380853178905 اینجا بگین
استوری اشکان دلاوری
استوری اشکان دلاوری
استوری اشکان دلاوری
استوری پندار اکبری
یه مثال از تکست خودم ساختم لطفا کپی نکنید❌ _ مونا
چشم # ادمین _مونا
دوستان این خانم میگن که دختر اقای رهبانی هستن ولی اقای رهبانی گفتن همسر ندارن چه برسه به رختر بزرگ دست به دست نشر بدین تا دیگه حاشیه سازی نکنن
بریم برا پارت جدید😄🔪
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_29 محمد: _سلام.. _امریه؟؟ _فک کردم شم
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 داوود: جلیقه را که گرفتم خواستم تنم کنم... دستی از پشت روی شانه ام نشست. _کمک نمی خوای داوود؟ یک لحظه یاد حسام افتادم... چقدر دلتنگش بودم.. رفیق... فرشید بود.. _کجا میری؟ _با آقا محمد می ریم موقعیت... _بده من واست ببندم.. _ممنون.. _در ضمن آقا داوود...مراقب مهربونیای نداشته ات باشی ها... ساک دستم را محکم کوبیدم به سرش.. _نمک جان....نمک نریز اینقدر.. نمی دونم نامزدت چطور تو رو تحمل می کنه.. با خنده گفت.. _اوشون که اصلا منو نمی بینه که بخواد تحمل کنه... یه ماه دیگه تازه تازه عقد دائم می خونن... _به به...به سلامتی آقا داماد... شیرینی گرابیه اعلا فراموش نشه هاا...شاید هم ناپلئونی حالا هرچی کرمته.. _ببینم احیانا عجله نداشتی داداش؟؟؟ برو دیگههه... حرف خوردنی که میشه همه چی یادش میره... خنده ام را ارام بلند کردم.. _اگه برنگشتم عذاب وجدان میگیری که چرا اینقدر بد رفتار کردی... با دستش ارام زد پس کله ام _خب بابا مزه نریز...ته دلم خالی شد... بغلش کردم.. بعد چند دقیقه از خود کندمش... _دیگه برم تا تلفات ندادیم... _مراقب باشید ها.. رسول: برای بار چندم سرم را از زیر خون بیرون کشید... حالم داشت بهم میخورد... خون دهانم را تف کردم به زمین... مطمئن نبودم چیزی که از ان موقعیت و ان سر می بینم واقعی باشد.. تلفن ویکتوریا زنگ خورد. _چیه؟ _..... _ایولا...رسیدن خبر بده. تماس را قطع کرد.. نگاهی به من کرد و با خنده گفت. _رفیقات تو راهن... فقط چن دقیقه وقت داری اطلاعات بدی... وگرنه خودت میشی قاتل.... افشین: _میخوای چیکار کنی ویکتوریا؟؟ _حالا که اطلاعات نمیده کاری می کنم پشیمون شه... تو این درگیری یا محمد رو میکشه یا محمد برا جونش خودش اونو میزنه. در هر دو صورت ما بردیم... _نکن این کارو... خطر داره.. فریاد زد. _چی داری میگییی...تکلیفت رو معلوم کنننن... طرف منی یا محمددد؟؟؟.. سریعتر جمع کن باید بریم.. اون بمب رو یادت نره بگی وصل کنن... داشتم دیوانه می شدم از دستش.. رسما به رفیقم لطمه زده بودم.. محمد: _علی نقشه ساختمون رو فرستادی؟ _بله... تصویر را باز کردم.. _اینجا نوشته ۵۰۰ متر...ولی ساختمون خیلی بزرگتره... _با این حساب یه جای کار میلنگه. _ماشین ت.م میخوام... پرنده هم لازم داریم.... نیم ساعته اینجا باشه.. میکروفون و ردیابم روشنه... _خاتم...خاتم..ابراهیم.. _به گوشم.. _پرنده میخوایم ابراهیم جان... _دریافت شد... نگاهی به داوود کردم... _بریم؟ _بریم... رسول: حالا که مطمئن شده بود اطلاعات نمی دهم میخواست نقشه اش را عملی کند. سر تا پا براندازم کرد.. _تاثیر فلج کننده که رفت... الان وقتشه زخم بزنی... از روی میز کناری سرنگی را برداشت... محکم سوزن را فرو کرد داخل رگ گردنم... این هم از روانگردان... ::::::::::::::::: پ.ن:به قول استاد رسول لیلیلیلیلی😂 پ.پ: نریددددد😱...رسول کاری نکنه صلواتتت😭 پ.ن:روانگردان هم تزریق شد😱🔪 لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16380858194044
هدایت شده از ᴍᴏʜᴇʙ ∫ مٌـحِـب
شهادت بال نمیخواد......🙃☝️🏻 ------•🐊•------ @gandoomy ------•🐊•------
هدایت شده از گاندو
استوری جدید پندار اکبری😌❤️ برای دیدن نمایش تصویر مصور مظفری رو میتونید به سایت تیوال مراجعه کنید😁😎 هیچ اطلاعی ندارم که چی به چیه😂😶💔 نیاید بپرسید که هنوز ۸۷ تا پیوی جواب نداده دارم😂🥲 @gando12