فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیر جان وسط اتاق وایسادی 😂✌
#haj_ghasem
@RRR138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای یه مامور اطلاعاتی ...❤✌
#haj_ghasem
@RRR138
:✞︎𝒟𝒶𝓇𝓀 ℛℴℴ𝓂シ︎:
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤
🖤
چــشم تــ🖤ــاریکی
#پارت_20
&ادخل(داخل شوید)
+أهلانحن نيابة عن لقد جئنا إلى جاسم(ما از طرف جاسم آمده ایم )
+كل شيء جاهز إلى الحدود(همه چیز محیا شده تا به مرز بیاین.)
_حسنًا ، أخرج ، جئت أيضًا(بیرون باشید آمدم)
داخل راه رو بودیم ....
#فرشید
من با یه داعشی دیگه تو اتاق بودیم چشمش به طاقی که داخل اتاق بود خیره کرده بود دلم میخواست خودم همونجا کارش رو تموم میکردم..... هیچ حرفی نمیزد منم هیچ حرفی نمیزدم
تا اینکه محمد اومد بیرون تو راهرو من رو دید بر خلاف میلم جوابش رو ندادم.
#محمد
چن دقیقه بعد اومد بیرون تنها صورتش رو کاملا پشونده بود ،
_أنت تجلس خلف عجلة القيادة(تو بشین پشت فرمون)
+نعم
نشستم پشت فرمون
امیر صندلی عقب بود داشت برنامش رو براش میگفت.
_وصلنا إلى هناك أولا تقوم باغتيال الماموستا (برسیم اونجا یه ماموستا رو ترور میکنید)
از این حرفش تعجب کردم اما چیزی نگفتم تو آینه نگاه امیر کردم فهمیدم نقشش چی بود گفت برسیم به مرز بچه ها مرزبانی قرارع عملیات رو شروع کنن ولی فرشید رو چیکار کنیم .....
#فرشید
پشت سرشون بودیم چشمم خورد به زیر ماشین انگار یه چیزی ازش میریخت بنزین بود گفتم اگه همینجوری بریزه تا لب مرز تموم میشه باید یه کاری میکردم اما اگه اسحاق بو ببره همه چی تمومه.
اسلحم رو در آوردم گذاشتم رو سرش با عربی دست و پا شکسته ای که از آقا محمد یاد گرفتم شروع کردم. به حرف زدن...
+استمع جيدا أنت تنتقل من مكان إلى آخر( از جات تکون بخوری میزنمت )
+(به اسحاق زنگ بزن و بگو باک ماشین سوراخه و داره بنزین میریزه.)
سرش رو از ترس تکون داد گوشیش رو دراورد و رنگ زد.
_ماكنة علو ابو اسحاق باك سرخة(باک ماشین سوراخه)
....
#محمد
راننده پشت سر زنگ زد گفت باک ماشین سوراخه به خاطر شرایط عملیات زودتر شروع شد من تا آخر پامو رو پدال گاز فشار دادم و از ماشین فاصله گرفتم.
_ماذا تفعل( چیکار میکنی؟)
#لا تتحرك (تکون نخور)
فهمیدم اسلحرو گذاشت رو سرش
#فرشید
ماشین بایه سرعت زیادی دور شد
بهش گفتم ماشین رو نگه دار ماشین وایساد رفتم سراغش تا خورد کتکش زدم نفس کم آورد ولش کردم وسط بیابون و سوار ماشین شدم رفتم دنبالشون.
#امیر
ماشین وایسادد از ماشین کشوندمش پایین خورد زمین دستش رو بستم چشماش رو پوشوندم .
منتظر فرشید بودیم که بیاد....
نیم ساعت گذشت.
#فرشید
داشتم میرفتم سمتشون که صدای تیک تیک یه چیزی رو شنیدم رفتم سمت داشبورد ماشین که چشمم خورد به یه بمب ۱۵ثانیه وقت شد ترمز گرفتم و از ماشین پیاده شده همین که از ماشین پیاده شدم ماشین منفجر شد وبعدش هیچی نفهمیدم ......
#محمد
+فرشید نیومد چرا؟
_نمیدونم میتونی با رسول ارتباط بگیری.؟؟
+نه نمیشه وسط بیابان چجوری آخه
خدا روشکر بیسیم مرزبانی رو داشتیم و اطلاع دادیم بهشون .....
چن دقیقه بعد یه هلیکوپتر اومد اما فرشید کجا بود....
#فرشید
چشام رو باز کردم هوا تاریک بود یه آتیش روشن بود فهمیدم چم شده بود ، یه نفر اومد سمتم قیافش آشنا بود......
https://harfeto.timefriend.net/16349996484213
نظراتتون رو در ناشناس اعلام کنید❤️💋
هرچی میخایید بگید😂😂❤️😈
شخصیت پریا
عاشق خامه شکلاتی و اینکه تو دانشگاه با یکی دوسته که نباید دوست باشه.❤️
#چشم_تاریکی
سلام سلام 😍💕
صبح خوشمل گاندوییتون بخیر🦋🍁
شروع فعالیت ادمین یا رقیه☀️🌈
امیدوارم از فعالیت من خوشتون بیاد👱♀🙂
ناشناسم برا درخواست هاتون✨✔️
https://harfeto.timefriend.net/16355676623772
دوستون دارم خیلی زیاد🌙❤️
بمونید برامون☁️🌸
ممنون از صبوری تون💙😉
#گاندویی😍💕
#یارقیه🌸❤️
@RRR138
@RRR138