eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
74 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ سرلشکر نخست‌وزیر به اتفاق رئیس ستاد ارتش، وزیر دارایی و وزیر خارجه شماره آرشیو عکس: 5206- 1ع http://yon.ir/w6wOt @iichs_ir
؛ به همراه نخست‌وزیر و برخی از اعضای کابینه وی در دانشکده افسری شماره آرشیو عکس: 1857- 124ط http://yon.ir/w6wOt @iichs_ir
؛ پس از کودتای 28 مرداد 1332، سرلشکر نخست‌وزیر و برخی از اعضای کابینه وی : از راست علی هیات، ، احمدحسین عدل، سرلشکر زاهدی شماره آرشیو عکس: 5207- 1ع http://yon.ir/w6wOt @iichs_ir
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاندوهای آمریکایی و انگلیسی دولت که بزرگترین خدمت را در پیروزی کودتا ایفا کردند/ ماجرای معاون وزیر خارجه مصدق که اطلاعات محرمانه هیئت دولت را به مقامات آمریکایی تحویل می داد! @iichs_ir
✳️ مشق سلطنت! چهارشنبه 4 اردیبهشت 1353 «... درباره ولیعهد که قرار است امسال تابستان از انگلستان دیدن کند صحبت کردیم. بار دیگر من عقیده خودم را ابراز کردم که اشتباه است به او اجازه داده شود دائما در احاطه زنان باشد. تعدادشان خیلی زیاد است: شهبانو، مادربزرگش خانم دیبا، معلم سرخانه‌اش مادموازل ژوئل، و یک گله معلمه‌های مدرسه. گفتم: "پسرک به آموزگار سخت‌گیرتری، مثلا یک فرد نظامی‌، نیاز دارد." شاه گفت که او هنوز دارد موضوع را بررسی می‌کند و اینکه در این ضمن ما باید برای ولیعهد یکی دو تا دوست‌دختر پیدا کنیم. من اشاره کردم که شاید هنوز جوان‌تر از آن باشد که علاقه‌ای به این‌جور چیزها داشته باشد. شاه به‌تندی گفت: "ابدا این‌طور نیست. وقتی من هم‌سن او بودم همه چیز را خوب می‌فهمیدم. یک دل نه صد دل عاشق ایران تیمورتاش1بودم."»2 : در نوجوانی شماره آرشیو: 6143-7ع 1- دختر عبدالحسین (1261ـ1312)، که وزیر دربار و دومین مرد قدرتمند ایران بعد از رضاشاه بود. او بعدها دستگیر شد و به مرگ محکوم گردید. دخترش ایران،‌ روزنامه‌نگار شد و در دهه 1950 به‌عنوان وابسته مطبوعاتی در سفارت ایران در پاریس خدمت می‌کرد و تا انقلاب 1357 این سمت را برعهده داشت. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، صص 581ـ582. http://yon.ir/VjRq8 @iichs_ir
✳️ در نخستین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو: کتاب «یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» به عنوان اثر برتر معرفی شد به گزارش روابط عمومی ، مراسم اهدای جایزه و تقدیر از آثار چاپ‌شده با درون‌مایه بیان حقیقت و روشنگری با عنوان «جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو» در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد. در این مراسم، به برگزیدگان این مسابقه در سه بخش روایت تاریخ و تاریخ شفاهی، داستان بلند و رمان بزرگسال و داستان کودک و نوجوان جوایزی اهدا گردید. در این مراسم چهره‌هایی چون حجت‌الاسلام قمی، علیرضا مختارپور، خانواده شهید اندرزگو، صادق کرمیار، محسن مومنی شریف، محسن پرویز، قادر آشنا، احمد شاکری، محمدرضا شرفی خبوشان، مصطفی جمشیدی، علی‌محمد مودب، میثم نیلی، علی اکبر اشعری و... حضور داشتند. در ابتدای این مراسم، حجت‌الاسلام مسعود دیانی، با ایراد سخنانی ضمن خوشامدگویی به حاضران این مراسم، متن بیانیه برنامه را قرائت کرد. در ادامه برنامه، برندگان جوایز این جشنواره معرفی شدند. برگزیده بخش روایت و ، کتاب « » به کوشش دکتر ) از انتشارات پژوهشکده تاریخ معاصر بود. دو کتاب دیگر نامزد این بخش «پل پیروزی، سرزمین قطحی» و «۱۳۱۸» نام داشتند. حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، جواد کامور بخشایش و حمید قزوینی داوران این بخش از جایزه بودند. ، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، ضمن تشکر از داوران و دست‌اندرکاران این مراسم گفت: این نام‌گذاری به نام شهید اندرزگو را به فال نیک می‌گیرم؛ چون نام شهید تحریف‌ستیز است. سیدالشهدا در روز عاشورا حقیقت را علیه تحریف دین جدش فریاد کشید. این نام‌گذاری به نام شهید برای این جایزه هم می‌تواند به تحریف‌ستیزی کمک کند و اگر غفلتی هم صورت گرفته باشد، به مدد خون شهید می‌توان کاستی‌ها را جبران کرد. وی افزود: تحریف گسترده‌ای صورت گرفته است. از همان ابتدا شیعه با گرامیداشت یاد شهدای کربلا، روضه، تعزیه و... توانست یاد شهیدان را زنده نگاه دارد. هنر را باید در خدمت ترویج تاریخ قرار دهیم. مبارزه شهید اندرزگو نشان داد می‌توان هم مسلمان بود، هم انقلابی. شهید اندرزگو هم با ساواک مبارزه می‌کرد، هم با مدعیان مبارزه؛ آنهایی که اسلام را راهی برای مبارزه نمی‌دانستند، مارکسیست‌هایی که جوانان بسیاری را به تغییر ایدئولوژی کشاندند. جریان‌شناسی شهید اندرزگو به‌قدری موفق است که جریان التقاطی منافقین را قبل از انقلاب تشخیص و آن را هشدار دادند. گفتنی است نخستین دوره جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو عصر روز یکشنبه 3 شهریور 1398 هم‌زمان با روز شهادت سیدعلی اندرزگو در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. متن کامل گزارش این مراسم را در لینک زیر بخوانید؛ http://yon.ir/iGrVe @iichs_ir
✳️ رویکرد شاه و وزیر دربار شاهنشاهی نسبت به مذهب و باورهای دینی مردم! سه‌شنبه 22 دی 1349 «شرفیابی... گزارش دادم که ، رئیس گارد سلطنتی، درخواست کرده اجازه داده شود به اتفاق همسرش برای زیارت خانه خدا به مکه برود. جوابم را به او به شاه گفتم، اینکه تیمسار همسرش را به مکه بفرستد و خودش بماند، که همانا آسان‌ترین راه به‌دست آوردن بهشت است. شاه خندید، و گفت: "همین‌ها نیستند که ما را به بی‌اخلاقی متهم می‌کنند؟" گفتم: "خیر، کسانی که در این طبقه هستند به‌خوبی آگاهند که شاه قلباً مرد خداست... اما این سربازهای عادی هستند که به آسانی تحت تأثیر متعصبین مذهبی قرار می‌گیرند و باید مراقبشان بود. به همین دلیل است که شب‌های سوگواری مذهبی، افراد باید دقیقاً مراقب رفتارشان باشند. در یکی از این ایام، من و معشوقم در شیراز بودیم. ما در نهایت پنهان‌کاری عمل می‌کردیم؛ مع‌هذا خدمه من از پذیرایی ما خودداری کردند..."1 : سپهبد محسن هاشمی‌نژاد در لباس رسمی نظامی‌ 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 297. http://yon.ir/sSh86 @iichs_ir
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری از اسناد و دفاتر املاک غارت شده و تصرف شده توسط رضاخان و خاندان پهلوی در ایران @iichs_ir
✳️ توهم شاهانه!   سه‌شنبه 27 بهمن 1349 «با هواپیمای چارتر ایران‌ایر به همراه شاه به زوریخ رفتم. درباره اوضاع بین‌المللی و انواع مختلف سلاح‌ها صحبت کردیم... گرفتاری‌های خانوادگی من... شاه حسابی سرحال است؛ گفت: "ببین اوضاع چگونه خود به خود جور شد. مشکل نفت حل شد، باران در سراسر ایران بارید، رهبری ایران در سراسر خاورمیانه مورد قبول سراسر دنیاست... من بر اثر تجربه دریافته‌ام که هر کسی با من دربیفتد پایان غم‌انگیزی پیدا می‌کند. ناصر که دیگر وجود ندارد. جان و رابرت کندی هر دو کشته شدند، برادرشان ادوارد هم که آبرویش رفته، خروشچف از کار برکنار شد؛ این لیست پایان ندارد. همین فرجام در انتظار دشمنان داخلی من نیز هست؛  مصدق را ببین، همین‌طور قوام " او معتقد است که شرکت‌های نفتی آمریکایی در مذاکرات هفته پیش تفاهم بیشتری از خودشان نشان دادند و به وزیر دارایی دستور داد که این نکته را به سفیر آمریکا گوشزد کند...»1 : محمدرضا پهلوی در لباس تشریفات 1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 315. @iichs_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت اردشیرزاهدی از لجن پرکنی بی بی سی و سیا وزیر امورخارجه پهلوی دوم دررابطه با ادعای بی‌بی‌ سی مبنی براینکه از پول گرفته است گفت: انگلیسی‌ها از آیت‌الله کاشانی می‌ترسیدند و حتی در دوره‌ای او را به عراق تبعید کردند. وی با اشاره به اسنادی که بی‌بی‌سی و سیا منتشر کردند گفت: من به دوتا از وزیر امور خارجه آنها فحش دادم که این مزخرفات را منتشر کردند که خط من نیست. من چرا باید بنویسم..... وزیر امورخارجه پهلوی دوم گفت: به خودم اجازه نمی دادم 5 هزار تا دلار را پیشنهاد بدهم. آیت‌الله کاشانی اطرفیانی داشتند به او اعتقاد داشتند به این پولها نیازی نداشت.... @iichs_ir
✳️ بی‌کفایتی شاه یا مسئولان نظام شاهنشاهی! سه‌شنبه 20 خرداد 1349 «شرفیابی... در مراسم ختم آیت‌الله حکیم با یکی از تجار قدیمی بازار به صحبت نشستم. بخش‌هایی از صحبت‌هایمان را برای شاه بازگو کردم. پیر مرد از بی‌کفایتی مسئولین ناله می‌کرد و شکایت داشت که هیچ‌کس در سازمان‌های دولتی نیست که او بتواند دردش را به آنها بگوید؛ به عنوان مثال، مرکز ایستگاه اتوبوس‌های تبریز به خارج از شهر منتقل شده،‌ که مسافرین فقیر و کشاورزان و امثالهم یا باید ساعت‌ها پیاده راه بروند تا به مرکز شهر برسند و یا بهای سنگینی به تاکسی بپردازند تا آنها را بیاورد. حرف از این بود که هیچ‌کس در این مملکت به فکر مردم نیست. شاه گفت: "ایستگاه اتوبوس‌ها به این دلیل به خارج شهر منتقل شده که زندگی برای ساکنین شهر آسان‌تر بشود." گفتم: "به بهای نارضایتی مسافرین اتوبوس‌ها؟! با اجازه مایلم ته و توی این قضیه را درآورم و از دولت در این باره توضیح بخواهم." سپس ادامه دادم که شاه باید توجه بیشتری به خواسته مردم داشته باشد: "چرا هر از چندی، گروهی از مردم عادی را از طبقات مختلف،‌ از توی خیابان‌ها دعوت نمی‌کنید و از آنها درباره خواسته‌ها و نیازهایشان نمی‌پرسید؟ مطمئنم عکس‌العمل بی‌نظیری دریافت خواهید کرد." شاه جواب داد: "من خودم می‌دانم مردم چه فکر می‌کنند. خدا می‌داند از چند مرکز و محل گزارش پشت گزارش به من می‌رسد." تذکر دادم که این گزارش‌ها فقط برای اطمینان خاطر او داده می‌شود و فقط حرف‌هایی را که مایل است بشنود به او می‌گویند. شاه اصلا خوشش نیامد؛ گفت رئیس دفتر او در مورد صحت و سقم تمام این گزارش‌ها تحقیق می‌کند. گفتم: "بسیار خوب، با وجود این، چرا خود اعلیحضرت افق دیدشان را شخصا وسیع‌تر نکنند؛ به صداهای تازه‌ای گوش بدهید، به عوض اینکه شبانه‌روز من به جانتان نق بزنم." شاه در جواب به مراسم سلام اشاره کرد که به قول خودش همیشه می‌توانست از نظر مردم مطلع شود. گفتم: "اولا در سال فقط چند بار مراسم سلام برگزار می‌شود، و به علاوه کسانی که در آن مراسم شرکت می‌کنند، جرئت نمی‌کنند کوچک‌ترین شکایتی بکنند. همیشه چند صد نفر حضور دارند. حکایت آن تاجر بدبخت را در بوشهر به یاد می‌آورید؛ این جسارت را کرد که از تأخیر ساختمان بندر شکایت بکند. اعلیحضرت چنان به خشم آمدید که تمام روز حالتان خراب بود. حتی من، چاکر شما هم نتوانستم با شما منطقی حرف بزنم. و آن وقت انتظار دارید مردم در مراسم سلام درد دل‌هایشان را بگویند، و گله و شکایت‌هایشان را آشکار کنند. تازه به فرض هم که اعلیحضرت تحمل شنیدن این حرف‌ها را داشته باشد، مأمورین امنیتی پدر شاکی بدبخت را در می‌آورند و مثل آوار بر سرش خراب می‌شوند. من مطمئنم که اعلیحضرت وضعیت موجود را بهتر از من می‌شناسد و عکس‌العمل دولت را هم نسبت به آن می دانند." حرف‌های مرا در سکوت شنید، اما احساس می‌کنم که صمیمیت کلامم در او مؤثر بود. مطمئن هستم تا چند روز دیگر دستوراتی صادر خواهد کرد تا در زمینه‌هایی که من پیشنهاد کردم قدری تحرک به‌وجود بیاید.»1 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، صص 247ـ249. @iichs_ir
✳️ آئین نکوداشت هم‌زمان با چهلمین سالگرد ارتحال ایشان روز شنبه 23 شهریور 1398 در سالن همایش‌های صداوسیما برگزار خواهد شد @iichs_ir