eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
64 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️مریم‌السادات حسینی: مسئله احداث راه آهن از هشتاد سال قبل از دوره رضاشاه مطرح بود دومین سخنران همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینه‌ها و پیامدها» بود موضوع کشیدن راه آهن در دوره پهلوی اول را بررسی کرد. او با طرح این پرسش که «پروژه راه آهنی که مطرح کرد چقدر ملی و در راستای منافع ما بود؟» سخن خود را آغاز کرد: در نقطه شروع ما نمی‌توانیم فقط به این دوره بپردازیم؛ باید چشم‌انداز تاریخی بیشتری داشته باشیم؛ چراکه این طور نبوده که فقط برای احداث راه آهن در ایران تصمیم گرفته باشد. تقریبا از هشتاد سال قبل از دوره پهلوی اول، بحث خط آهن سراسری برای ایرانیان مطرح بود، اما در دوره این خواسته‌ها اجرایی شد. حسینی در ادامه افزود: این بحث از دوره صدارت در ایران مطرح شد. بسیاری از صنعتگران و صاحب‌نظران سیاسی خصوصا در دوره مشروطه طرح‌هایی برای خط آهن ارائه کردند. حدودا 31 طرح در دوره قاجار اعم از داخلی و خارجی مطرح شد، اما به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک ایران و مداخله قدرت‌های خارجی، که احداث راه آهن سراسری برخلاف منافع آنها بود، این امر به تأخیر افتاد. وی با بیان اینکه انگلستان به نوعی به احداث راه آهن در ایران تمایل داشت، گفت: در خاطرات و کتاب‌ها وجود دارد که افراد مختلفی در این زمینه نظر داده‌اند. انگلیسی‌ها حتی امتیاز رویتر را هم که انحصار کل راه آهن شمال ـ جنوب بود، گرفتند، اما با تلاش علما و مخالفت روس‌ها این امتیاز لغو شد و این انحصار تحقق نیافت. روس‌ها هم نمی‌خواستند ایران راه آهن داشته باشد؛ چون آنها سلطه خود را در خطر می‌‎دیدند. آنها با همین دید، ایران را مجبور کردند که به موافقت‌نامه‌ای تن دهد که به موجب آن، دولت ایران متعهد می‌شد که امتیاز راه آهن را به مدت ده سال به کسی ندهد. حسینی اظهار کرد: اوایل قرن بیستم به خاطر توافقات، تغییر و تحولاتی در روابط روس و انگلیس رخ می‌دهد و ترسی که از آلمان‌ها داشتند، آنها را به توافق با هم متمایل می‌کند. هرچند در این دوره هم در بحث راه آهن اتفاقی نیفتاد، منتها با تشکیل انجمن راه آهن توسط انگلیسی‌ها و روس‌ها، آنها درصدد مشخص کردن مسیرها برآمدند؛ البته در این اقدامات، بر همان مسیر شمال ـ جنوب تأکید می‌شد. وی با اشاره به روی کار آمدن و طرح لایحه راه آهن در مجلس توضیح داد: در آن زمان سیاستمداران و روزنامه‌نگاران هم به این امر دامن می‌زنند؛ قوام هم در مجلس سخنرانی و بر آن تأکید می‌کند. بعد هم لایحه در مجلس مطرح و تصویب می‌شود؛ البته بسیاری از نمایندگان مثل آیت‌الله مدرس و محمد  به علل مختلف، از جمله مسیر مطرح‌شده که شمال ـ جنوب بود، با آن مخالفت می‌کنند. وی همچنین مطرح کرد: مصدق یکی از نمایندگانی بود که به این مسیر اعتراض کرد و گفت که این مسیر به جز استفاده سوق‌الجیشی برای انگلستان، هیچ فایده‌ای برای ما ندارد. رضاخان هم در پاسخ به این ایراد گفت او چون زمین‌های خودش از آن سمت بوده، می‌خواسته راه آهن از آنجا بگذرد. البته در خاطرات آمده است که یک برگه آبی‌رنگی به رضاخان داده بودند که همین مسیر باشد و به نوعی این مسیر به او دیکته شده بود. حسینی اظهار کرد: در نهایت راه آهن در خدمت اشغالگران قرار گرفت و در عمل هم دیدیم که همان هدف محقق شد؛ یعنی با اشغال ایران و پل پیروزی قرار گرفتن آن، با این راه آهن حدود 5.5 میلیون کالا به روسیه انتقال داده شد. برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ پاسخ به برخی شائبه‌ها درباره مدرنیته رضاخانی/ پادشاهی که به مرزهای ایران بی‌تعصب بود ، پژوهشگر تاریخ معاصر، پس از اشاره به ضایعه درگذشت دوستان تاریخ‌پژوهش چون دکتر رحیم نیک‌بخت به دلیل کرونا درباره «رضاشاه و تمامیت ارضی ایران» سخنرانی کرد و گفت: به ادعای برخی دوستان تاریخ‌نگار اگر نبود، ایرانی نبود و رضاشاه بود که با ایجاد ارتش و ساختارهای مدرن تمامیت ارضی ایران را حفظ کرد!   وی در ادامه افزود: نیروهای نظامی ایران قبل از رضاشاه هم بودند مثل ژاندارمری و پلیس و مدرسه نظام. شک و تردیدی در این نیست؛ همان نیروی قزاقی که از دل آن بیرون آمد، مدرن و آموزش‌دیده بود. پس این‌طور نیست که نیروهای نظامی را رضاخان درست کرد. این ادعایی واهی است و پایه‌های قشون مدرن در دوره محمدشاه توسعه یافته و بعد در دوره ناصرالدین‌شاه توسط و بعد هم مشروطه وجود داشت.   یادآور شد: بیشتر نظامیان برجسته دوره پهلوی مثل  در مدرسه نظام مشیرالدوله تعلیم پیدا کردند. با توجه به این وضعیت، نیروی نظامی شالوده‌اش بوده و ما پیش از رضاشاه با تجزیه‌طلبی در ایران مواجه نبودیم. ما سه دسته نیرو داشتیم که خودسر و معاند بودند: اول شورشی و گریز از مرکز با محدوده قلمرو کم‌وسعت و سپس یک سری حکومت‌های محلی و موروثی مثل شیخ خزعل و سوم هم یک‌سری خودسری‌هایی که به انگیزه‌های مختلف ایجاد شده بودند.   وی بیان اینکه هر سه این نیروها به نوعی برای دولت مرکزی مخرب بودند، اما در هر صورت هر دولتی در ایران تا حدودی تثبیت می‌شد، آنها را سرکوب می‌کرد، افزود: این ادعا که رضاشاه با پوتینش ایران را نجات داد و دور تا دور ایران را گرفت و دولت مرکزی نیرومند ساخت، اغراق و بزرگنمایی است. درست است که ارتش مدرن در این دوره توسعه یافت و خودسران محلی سرکوب شدند، اما این روند همیشه در تاریخ ایران بوده و قبل از رضاخان هم به طور پیوسته انجام می‌شده است.   این پژوهشگر تاریخ درباره مرزهای بین‌المللی ایران گفت: وارد فضایی شد که بسیار مورد زیان ایران بود؛ چرا که هر آنچه شوروی‌ها می‌خواستند درباره مرزها به آنها داد. همچنین رویکردی که رضاشاه درباره تمامیت ارضی ایران در ارتباط با ترکیه و شوروی و افغانستان پی گرفت خیلی نامناسب بود و باعث ضرر به ایران شد. او هیچ حساسیتی نسبت به مرزهای ایران نداشت. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ عاملی: رفتارهای آمریکایی‌ها موجب شکل‌گیری جنبش ضدآمریکایی در ایران شد ، مترجم و پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص حضور آمریکایی‌ها در ایران بیان کرد: یکی از پیامدهای نامبارک اشغال ایران، حضور آمریکایی‌ها در ایران در کنار نیروهای روس و انگلیس است. اگر بخواهیم درباره روابط ایران و آمریکا مرور تاریخی داشته‌ باشیم، شاید بتوان تاریخ روابط ایران و آمریکا را براساس تحولات رخ‌داده، میزان ارتباطات و مداخلات آمریکا در ایران به چهار دوره بزرگ تقسیم کرد. دوره نخست از اواخر تا شهریور سال ۱۳۲۰ است که ارتباطات در سطح فعالیت‌های مستشاری کوتاه‌مدت و فعالیت‌های مذهبی هیئت‌های تبشیری است.   وی افزود: دوره دوم، دوره اشغال ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد است که آمریکا در ایران به‌تدریج نفوذ پیدا می‌کند. اما بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ شاهد دوره متفاوتی هستیم؛ کودتایی آمریکایی ـ انگلیسی که به براندازی دولت   انجامید و هدف از آن هم این بود که این دولت‌ها بتوانند سهمی از نفت ایران داشته ‌‌باشند. از سال ۱۳۳۲ به بعد دوره تحکیم سلطه آمریکاست که تا زمان پیروزی انقلاب ادامه می‌یابد. در این دوره، آمریکایی‌ها بر تمام حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران مسلط می‌شوند و تقریبا می‌توان گفت قدرت بی‌رقیب‌اند.   این پژوهشگر در ادامه توضیح داد: با پیروزی انقلاب نیز فصل جدیدی شکل می‌گیرد که رسما روابط ایران و آمریکا قطع می‌شود و در این چهار دهه همواره شاهد تنش بین دو کشور بوده‌ایم.   عاملی درخصوص پیشینه روابط دو کشور عنوان کرد: نخستین‌بار در دوره ناصری و در عهد صدارت  و با این استدلال که آمریکا در آینده قدرتی جهانی خواهد بود، و با سیاست توسل به قدرت سومی که بتواند رقابت سنتی میان روس و انگلیس را تعدیل کند، اندیشه ارتباط با آمریکا شکل گرفت که به نتیجه نرسید و پس از امیرکبیر این قضیه بی‌نتیجه ماند. آغاز رسمی روابط ایران و آمریکا به قرارداد مودّت در ۱۲۷۳ق برمی‌گردد، اما تا سال ۱۳۰۰ تبادل سفیر صورت نمی‌گیرد و  در ۱۳۰۰ اولین سفیر آمریکا وارد ایران می‌شود.   وی ادامه داد: در دوره جنگ جهانی اول ارتباطات آمریکا در حد فعالیت‌ هیئت‌های مذهبی و کمک‌های غذایی و برخی مذاکرات نفتی است. درواقع از اواخر قاجار و اوایل دوره رضاشاه با علاقه دو طرف مذاکراتی شکل گرفت، اما با دخالت انگلستان عملا بی‌نتیجه ماند.   این پژوهشگر تأکید کرد: پس از آن به زمان رضاشاه می‌رسیم که تمایل بسیاری برای ارتباط با آمریکاییان داشت. واقعیت این است که زمینه بالقوه‌ای برای ارتباط ایران و آمریکا از دو طرف وجود داشت؛ از یک‌سو مقامات ایرانی‌ با سیاست موازنه مثبت، خواستار ورود قدرت سومی به ایران بودند و از سوی دیگر آمریکایی‌ها هم می‌خواستند سهمی از نفت ایران داشته‌ باشند.   وی اشاره کرد: در آن دوره آمریکا چهره امپریالیستی نداشت و امتیازاتی نسبت به دولت‌های روس و انگلیس داشت و برای ایرانیان قابل اعتمادتر بود و به تصور ایرانیان می‌توانست وزنه‌ای برای تعادل قدرت باشد. اما اشغال ایران سرآغاز روابط جدی ایران و آمریکاست و در پی آن، آمریکایی‌ها وارد ایران می‌شوند و همین رخداد زمینه مداخلات آمریکا در ایران را فراهم می‌کند. ناتوانی آمریکایی‌ها در کمک به ایران و مشکلات ناشی از اشغال و قحطی و ناامنی، به‌تدریج نگاه ایرانی‌ها به آمریکا را تغییر داد؛ به‌ویژه اینکه گزارش‌های مفصلی از شکایت‌های ایرانیان از رفتارهای نادرست آمریکاییان وجود داشت که به آنها ترتیب اثری هم داده نشد.   عاملی در پایان گفت: این گونه بود که تصویری که از آمریکایی‌ها به‌عنوان یک دولت صلح‌طلب و آزادی‌خواه وجود داشت، شکسته شد و این رویا بر باد رفت و اقدامات آمریکایی‌ها موجب شد در همین دوره، جنبشی ضدآمریکایی شکل بگیرد و گسترش یابد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️بررسی زندگی میرزا محمدتقی‌خان فراهانی مشهور به امیرکبیر؛ مصلحِ قربانی تنها قدرت سیاسی مشروع را قدرت دولتی و سلطنت و تنها قوه اجرایی قانونی را دستگاه صدارت می‌شناخت. به تعبیر خودش حقوق سلطنت و حقوق ریاست عین حاکمیت بود و صدراعظم نوکر و پیشکار پادشاه. در این تصور سیاسی، هیچ‌یک از عوامل دیگر قدرت در سیاست دخل ‌و تصرف نداشتند. برای همین امیرکبیر، قدرت شاهزاده‌ها و درباریان را محدود کرده بود. او به دولت متمرکز اعتقاد داشت و این اعتقاد «عکس‌العملی بود نسبت‌به هرج‌ومرج روزگار گذشته که به ناتوانی حکومت، ناایمنی کشور، شورش سرکردگان و مداخله عوامل داخلی و خارجی در سیاست انجامیده بود». به‌علاوه اینکه «پیش بردن نقشه اصلاحات مستلزم تمرکز قدرت بود». در این میان او محبوب مردم نیز بود. آنچه موجب رضایت خاطر مردم از دولت امیر بود «برقراری امنیت، عدالت‌پروری و برانداختن زورگویی دیوان و زورستانی دیوانیان بود». متن کامل را در لینک زیر بخوانید؛ https://b2n.ir/m07832 ما را در  فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug