✳️ دخالت #ترکیه در #آذربایجان و #کردستان ایران در دوره #پهلوی_اول ؛
سبقه تاریخی نگرانیها از شعرخوانی #اردوغان
واکنشها به قرائت بخشی از شعر «آی آراز» (ارس) توسط رئیسجمهور ترکیه در رژه پیروزی جمهوری آذربایجان (20 آذر 1399) ادامه دارد؛ شعری که توسط استاد زندهیاد یحیی شیدا، شاعر آذربایجانی، خطاب به رود ارس و در رثای از دست رفتن منطقه قفقاز از ایران سروده شده و به واقع خواستار بازگشت آذربایجان به آغوش پاک ایران است.
شعر فوق سبب بروز تنش در روابط دیپلماتیک و دوستانه ایران و ترکیه شده است و ایران تفسیر غلط اردوغان از مضمون این شعر را در تضاد با منافع ملی دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان و ناقض تمامیت ارضی کشورمان میداند. با اینکه برخی معترض و نگران تندروی و افراط در برخورد با این ماجرا هستند، و به هیچ روی نمیتوان فحاشی و افراط در مسائل حساس دیپلماتیک را توجیه کرد، اما باید توجه شود نگرانیها جدی است و سبقه تاریخی نیز دارد.
کسانی که در روزگار ستم به واژگان، شعر ارس را ابزار تمایلات جداییطلبانه خود ساخته و آنها که نگران دیپلماسی و روابط دوستانه دو کشور هستند، سند زیر را بخوانند:
ادامه در پست بعد ...
✳️ دخالت #ترکیه در #آذربایجان و #کردستان ایران در دوره #پهلوی_اول ؛
سبقه تاریخی نگرانیها از شعرخوانی #اردوغان
از پست قبل بخوانید؛
https://eitaa.com/iichs_ir/5421
26 خرداد 1304
مقام منیع ریاستالوزراء و ریاست عالیه کل قواء دامت عظمه
البته خاطر اشرف مستحضر شده است که از چندی به این طرف، ترکها در آذربایجان به وسایل مختلفه شروع به تبلیغات نموده و نقشه عملیاتشان هم تشکیل یک مؤسسه (به نام ترک اوجاقی) در این مناطق میباشد که بدین وسیله میخواهند تدریجا اعمال نفوذ کرده به خیالات پوچ و دور و دراز خود (که استیلای آذربایجان و باز شدن راه سوقالجیشی از این منطقه به ترکستان روسیه و ممالک هند است) موفق شوند از جمله اخیرا پس از تنکیل اکراد و اسکات غائله کردستان که برای تبلیغ اکراد در اکثر نقاط کردستان مدارسی از طرف دولت ترکیه تشکیل و معلمین زیادی مخصوصا از اسلامبول به آن نقاط اعزام گردیده ترکیه از فرصت استفاده نموده بر دامنه تبلیغات و عملیات حقشکنانه خود در کردستان ایران و آذربایجان توسعه داده است که اگر اندکی تعمّق و دقّت شود بهخوبی مکشوف میگردد که ترکها بهوسیله بعضی ایرانیهای خائن و مخصوصا مهاجرین قفقاز که بدون استثنا تمامی سرسلسله و متنفذین آنها ترک فیل هستند علنا در این نقاط مشغول تبلیغات و عملیات مضره میباشند. عمده تأسف فدوی از این است که ایران مهماندوست و این مملکت بلادیده همیشه دشمنان خود را در داخله خویش نوازش و پذیرایی مینماید؛ زیرا این قفقازیهای خائن با آن حال شدت و سختی که آخرین رمقهای زندگانی خود را به تحلیل داده و رو به اضمحلال میرفتند ایران دست رأفت و نوازش به طرف آنها دراز و آنان را از آن همه بینوایی و فلاکت نجات داده فرجی بعد از شدت را نایل آمدند و بالاخره دولت ایران با وجود ضیق مالیه خود و زیادی عده بیکاران هزارها نفوس ایرانی که محتاج شام شب و دچار کمال بدبختی و فلاکت میباشند با این حال حاضره تمامی آنها را از روی شفقت در دوایر خودش استخدام و معاششان را مرتبا تأمین نموده ولی مهاجرین مزبور از این همه رأفت و مهماننوازی دولت سوء استفاده کرده با پول دولت و ملتی که حیات و زندگانی خود و عائلهشان تأمین میگردد به آن دولت و ملت نجیب علنا خیانت را روا داشته در داخله مملکت آلت اجرائیه مقاصد دشمنان این آب و خاک شدهاند. اینک برای اصلاح این احوال و اوضاع بر خلاف انتظار جسارتا پیشنهادات ذیل را تقدیم آستان آن یگانه سرپرست حقیقی ایرانیان مینماید.
1. امر و مقرر شود حتیالامکان مهاجرین قفقاز را به وسایل مقتضیه از دوایر رسمی که تدریجا با سواد دولت آشنا و آگاه شدهاند خارج و در صورت امکان از نقاط آذربایجان اخراجشان نمایند. و الا تدابیری اتخاذ شود که دایره عملیاتشان محدود و کاملا در تحت نظر باشد.
2. از طرف وزارت جلیله معارف در تمامی نقاط کردستان مدارس ابتدایی تأسیس و معلمین مخصوص اعزام و زبان مادری ایران را در میان اکراد ترویج و معمول نموده و از جراید مرکز هم ولو به طور مجانی باشد (چنانچه از طرف دولت ترکیه اخیرا این نظریه کاملا ملحوظ و در تمام نقاط کردستان و اغلب نقاط آذربایجان جراید ترک را منتشر و تبلیغات مینمایند) تا اقصی نقاط کردستان ارسال و بدین وسیله در میان اکراد تبلیغات شود.
در خاتمه برای مزید استحضار خاطر اشرف یک نسخه مجله ینگی قفقاز در تحت نمره 16 تقدیم آستان مبارک گردید. یک فقره مقاله آن که در تحت عنوان (بالشویک و ایران) از لحاظ انور مبارک خواهد گذشت. نگارنده مقاله میخواسته است به یک تیر دو نشان نمایند؛ یعنی با مشوب نمودن اذهان ملت و ساویت از یکدیگر آب را گلآلود کرده برای خود ماهی بگیرد و از طرف دیگر دولت ترک را دوست و حامی دولت ایران و سایر دول اسلامی به قلم بدهد ملت ایران را از تشبث و عملیات حقشکنانه خود اغفال و انظار توجه را به طرف روسیه متوجه سازد. مدیر مهمانخانه رشت حسین یونسزاده»
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️مریمالسادات حسینی: مسئله احداث راه آهن از هشتاد سال قبل از دوره رضاشاه مطرح بود
دومین سخنران همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها» #مریمالسادات_حسینی بود موضوع کشیدن راه آهن در دوره پهلوی اول را بررسی کرد. او با طرح این پرسش که «پروژه راه آهنی که #پهلوی_اول مطرح کرد چقدر ملی و در راستای منافع ما بود؟» سخن خود را آغاز کرد: در نقطه شروع ما نمیتوانیم فقط به این دوره بپردازیم؛ باید چشمانداز تاریخی بیشتری داشته باشیم؛ چراکه این طور نبوده که #رضاشاه فقط برای احداث راه آهن در ایران تصمیم گرفته باشد. تقریبا از هشتاد سال قبل از دوره پهلوی اول، بحث خط آهن سراسری برای ایرانیان مطرح بود، اما در دوره #رضاخان این خواستهها اجرایی شد.
حسینی در ادامه افزود: این بحث از دوره صدارت #امیرکبیر در ایران مطرح شد. بسیاری از صنعتگران و صاحبنظران سیاسی خصوصا در دوره مشروطه طرحهایی برای خط آهن ارائه کردند. حدودا 31 طرح در دوره قاجار اعم از داخلی و خارجی مطرح شد، اما به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک ایران و مداخله قدرتهای خارجی، که احداث راه آهن سراسری برخلاف منافع آنها بود، این امر به تأخیر افتاد.
وی با بیان اینکه انگلستان به نوعی به احداث راه آهن در ایران تمایل داشت، گفت: در خاطرات و کتابها وجود دارد که افراد مختلفی در این زمینه نظر دادهاند. انگلیسیها حتی امتیاز رویتر را هم که انحصار کل راه آهن شمال ـ جنوب بود، گرفتند، اما با تلاش علما و مخالفت روسها این امتیاز لغو شد و این انحصار تحقق نیافت. روسها هم نمیخواستند ایران راه آهن داشته باشد؛ چون آنها سلطه خود را در خطر میدیدند. آنها با همین دید، ایران را مجبور کردند که به موافقتنامهای تن دهد که به موجب آن، دولت ایران متعهد میشد که امتیاز راه آهن را به مدت ده سال به کسی ندهد.
حسینی اظهار کرد: اوایل قرن بیستم به خاطر توافقات، تغییر و تحولاتی در روابط روس و انگلیس رخ میدهد و ترسی که از آلمانها داشتند، آنها را به توافق با هم متمایل میکند. هرچند در این دوره هم در بحث راه آهن اتفاقی نیفتاد، منتها با تشکیل انجمن راه آهن توسط انگلیسیها و روسها، آنها درصدد مشخص کردن مسیرها برآمدند؛ البته در این اقدامات، بر همان مسیر شمال ـ جنوب تأکید میشد.
وی با اشاره به روی کار آمدن #رضاخان و طرح لایحه راه آهن در مجلس توضیح داد: در آن زمان سیاستمداران و روزنامهنگاران هم به این امر دامن میزنند؛ قوام هم در مجلس سخنرانی و بر آن تأکید میکند. بعد هم لایحه در مجلس مطرح و تصویب میشود؛ البته بسیاری از نمایندگان مثل آیتالله مدرس و محمد #مصدق به علل مختلف، از جمله مسیر مطرحشده که شمال ـ جنوب بود، با آن مخالفت میکنند.
وی همچنین مطرح کرد: مصدق یکی از نمایندگانی بود که به این مسیر اعتراض کرد و گفت که این مسیر به جز استفاده سوقالجیشی برای انگلستان، هیچ فایدهای برای ما ندارد. رضاخان هم در پاسخ به این ایراد گفت او چون زمینهای خودش از آن سمت بوده، میخواسته راه آهن از آنجا بگذرد. البته در خاطرات آمده است که یک برگه آبیرنگی به رضاخان داده بودند که همین مسیر باشد و به نوعی این مسیر به او دیکته شده بود.
حسینی اظهار کرد: در نهایت راه آهن در خدمت اشغالگران قرار گرفت و در عمل هم دیدیم که همان هدف محقق شد؛ یعنی با اشغال ایران و پل پیروزی قرار گرفتن آن، با این راه آهن حدود 5.5 میلیون کالا به روسیه انتقال داده شد.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ دکتر مجید صادقانی: براساس اسناد، صهیونیستها بچههای یهودی را میدزدیدند و به فلسطین منتقل میکردند
«ابعاد تجارت قاچاق توسط یهودیان ایرانی در دوره #رضاشاه » موضوع سخنرانی دکتر #مجید_صادقانی ، پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر، بود که سخن خود را چنین آغاز کرد: یهودیها معمولا به تجارتهای فراقانونی علاقه نشان میدهند. در کنار فعالیتهای قانونی یهودیها تا دوره #رضاخان ، دو مورد فعالیت فراقانونی هم دیده شده است که ظاهرا قانونی بود، اما در عمل موجب کنشهای فراوانی میشد.
وی در ادامه افزود: اول مسئله سلفخری بود؛ یهودیها خرما را از کشاورزان و تجار میخریدند و نهایتا کمترین بهره به کشاورز میرسید و یهودیهای جنوب بیشترین بهره را از این معامله میبردند. اما آنچه موضوع این سخنرانی است بهطور خاص بحث قاچاق کالا مثل تریاک و کوکائین، اسلحه و انسان، سکه و ارز است که یهودیها از زمان رضاخان به آنها مشغول بودند و بسیاری از شهروندان معمولی و گزارشنویسان گمرگی هم آن را میدانستند.
صادقانی با بیان اینکه یهودیهای صهیونیست در دوره #پهلوی_اول دو مورد قاچاق، یعنی قاچاق اسلحه و انسان، را پیگیری میکردند، اظهار کرد: یهودیها کوکائین را در قوطیهای کاکائو وارد میکردند و مأمورین گمرک هم با آنها همکاری کرده و رشوه میگرفتند و تریاک را هم از ایران خارج میکردند. یک گزارش بینالمللی هست که میزان مصرف تریاک در ایران 38 برابر بیشتر از معدل جامعه جهانی بود؛ یعنی 459 پوند در ایران به ازای هر نفر؛ درحالیکه این عدد برای جامعه جهانی 12 پوند بود.
وی در ادامه گفت: از سالهای 1302 و 1303 گزارشها و اسناد زیادی داریم که افرادی مثل منوچهر کلیمی، داود الیاس کلیمی و... تریاک را به تهران و بندر بابل و شهرهای شمال غربی و نهایتا اروپا منتقل میکردند. بخش دوم هم قاچاق عتیقجات است که شامل خرید عتیقجات از مالداران و متمولین بود.
صادقانی یادآور شد: فعالیت دیگر یهودیها قاچاق ارز، طلا و نقره بود. در دوره پهلوی، بانک ملی مأمور شده بود که مسکوکات طلا و نقره را بگیرد و مبلغ ریالی آن را به فرد تحویل دهد؛ یهودیها با اینکه میدانستند در این زمینه درآمد کافی ندارند، مسکوکات را از خانوادهها تحویل میگرفتند و این را با استفاده از حلقههایی که از جنوب داشتند به هندوستان، عراق و نهایتا اروپا منتقل میکردند.
وی با اشاره به پرونده قطور دو یهودی به نامهای یحیی کلیمی و بابا الیاهو سنندجی که تصمیم داشتند مقدار زیادی طلا، نقره و ارز از کشور خارج کنند، گفت: افزون بر این دو نفر، یکی دیگر از یهودیان قاچاقچی شعبان کلیمی بود که چندین بار دستگیر، اما هربار آزاد شد و در نهایت هم نتوانستند با او کاری کنند.
صادقانی اظهار کرد: بههرحال یهودیها هم قرنها هموطنان ما بودند، اما معمولا وقتی بحث قاچاق مطرح میشد، همه اذهان به سمت یهودیها میرفت؛ چون همینطور بود. در مصوبات مجلس هم وقتی قاچاق مطرح میشد، ناخودآگاه از یهودیها سخن به میان میآمد و این مسئله در ذهنیتها هم جا افتاده بود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به این موضوع که صهیونیستهای آغاز دوره رضاشاه معمولا از مفهوم واقعی صهیونیسم آگاهی نداشتند و در پایان دوره #رضاخان بود که صهیونیستها به قوام صهیونیسم جهانی رسیدند، گفت: دو نوع قاچاق فقط توسط صهیونیستهای ایرانی انجام میشد و آن قاچاق اسلحه و انسان بود که دومی، یعنی قاچاق انسان، در دایره بسیار گستردهتری از اولی انجام میشد.
وی توضیح داد: یکی از کانونهای اصلی انتقال یهودیها به #فلسطین ، ایران بود؛ چه اینکه قاچاق یهودیها از اروپای شرقی، آسیای میانه، یمن و عراق به ایران صورت میگرفت و نهایتا آنها با طیب خاطر و بدون مجوز و ویزا از ایران به فلسطین میرفتند. دو سند هم هست که نشان میدهد صهیونیستها بچههای یهودی را میدزدیدند و به فلسطین منتقل میکردند.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ درنگی بر #مطبوعات در دوره پهلوی اول؛
مرد آزاد در ایرانشهر دیکتاتور
#مقاله
#چکیده
حکومت #پهلوی_اول برای ترویج و تبلیغ سیاستهای خود از مطبوعات بهعنوان یک ابزار فرهنگی استفاده کرد؛ بهطوریکه با تشکیل «سازمان پرورش افکار» که یک سازمان فرهنگی بود «کمیسیون مطبوعات» بهعنوان یکی از شش کمیسیون اصلی آن مطرح شد. با دقت در مواد اساسنامه این کمیسیون مشخص میشود که اصلیترین وظیفه آن «هدایت کلی مطبوعات کشور» یا به عبارتی سیاست «ارشاد مطبوعاتی» بوده است.
بنا بر مستندات موجود، مطبوعاتی در عصر پهلوی اول فرصت بروز و ظهور یافتند که با سیاستهای حکومت، همراهی نشان دادند و از آنها حمایت کردند؛ بنابراین طبیعی است که در چنین فضایی مطبوعات نیز از معنی و محتوا خالی و جز تبلیغ و نشر افکار مورد حمایت دولت استبدادی نقشی بر عهده نداشته باشند.
#شرح_عکس
وکلای مجلس و مدیران روزنامهها در انتظار ورود رضاشاه در کارخانه پارچهبافی اصفهان (سال 1310)
شماره آرشیو: 130419-275م
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک کلیک کنید!
@iichs_ir
✳️ تاملی بر جامعه مدنی در عصر #پهلوی_اول
#انتخابات در زمان #رضاشاه چگونه بود؟
#مقاله
#چکیده
پهلوی اول با دستاویز قرار دادنِ بیسوادی و نیاز کشور به مدرنیزاسیون، انتخابات بهعنوان رکن اساسی پویایی و کارآمدی جامعه مدنی را به محاق برد. دولتمردان پهلوی اول بر این گمان بودند که با هماهنگی میل اکثریت با میل دولت میتوانند برنامههای مورد ظر حکومت را بهپیش ببرند؛ ازاینرو ارتش از حافظ مرزهای کشور به نهادی برای اجرای فرامین شاه در جهت مهندسی انتخابات تبدیل شد. مداخله در انتخابات تنها رویکرد حکومت به مهندسی انتخابات نبود. برخی از تغییرات حقوقی برای در امانِ ماندن مجریان انتخابات و نمایندگانی که بهصورت مهندسی انتخاب شده بودند و همزمان کنترل آنها توسط دولت صورت گرفت. خارج ساختن توهین یا افترا به مأموران و ناظران انتخاباتی و نمایندگان مجلس از زمره جرمهای مطبوعاتی باعث ترس جامعه مدنی از انتقاد شد. حذف مصونیت پارلمانی پشتوانهای شد که حتی در روزهای بعد از انتخابات نیز نماینده نمیتوانست به فعالیت نمایندگانی بدون احساس ترس ادامه دهد.
برای مطالعه متن کامل مقاله بر روی لینک کلیک کنید!
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ حسینی: تأکید رضاشاه بر میراث باستانی قبل از اسلام بود
سپس #سیدمرتضی_حسینی با موضوع «رضاشاه پهلوی و ترکیب بیقواره باستانگرایی ملیگرا» عنوان کرد: صعود سریع رضاخان از نردبان قدرت در سالهای زوال سلسله قاجار، که با زمینهسازی دولت انگلستان رخ داد، نهتنها نخبگان سیاسی و افکار عمومی که احتمالا خود او را نیز غافلگیر کرد.
وی در ادامه افزود: #رضاخان میرپنج نه در زمره درباریان و شاهزادگان بود و نه در دایره زمینداران بزرگ، اشراف و خاندانهای ریشهدار قرار داشت؛ بااینحال ضعف روزافزون احمدشاه قاجار، آشفتگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و زمینهسازی فکری روشنفکران حامی ایده «استبداد منور» باعث شد رضاخان میرپنج در قالب رهبر نظامی کودتای 3 اسفند 1299ش، اولین خیز جدی خود برای رسیدن به قدرت سیاسی را تجربه کند.
حسینی اظهار داشت: #رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت، به منظور تحقق برنامههای مدنظر خود به زیرساختهای فکری جدیدی نیاز داشت که از نظام رو به زوال #قاجار مستقل باشد. «ملیگرایی باستانگرا» یکی از این پایههای ایدئولوژیک بود که در سالهای پس از انقلاب مشروطه تا کودتای 3 اسفند 1299ش، توسط روشنفکران غربگرا و روزنامهنگارن قوام یافته بود.
وی در ادامه افزود: بااینحال برداشت غلط رضاشاه از مفهوم «ملیگرایی» و ترکیب سلیقهای آن با «باستانگرایی» و بیتوجهی به ملزومات این دو مفهوم از یکسو، و خصلت دستوری و غیردموکراتیک طرح و اجرای برنامههای مبتنی بر آن باعث شد ملیگرایی باستانگرا قدرت نفوذ و تأثیرگذاری چندانی در سطوح مختلف جامعه نداشته باشد.
حسینیی افزود: این ایده با تأکید افراطی بر مؤلفههای فرهنگی و تاریخی پیش از اسلام و ایجاد دوقطبیهای کاذب، در نهایت به ضدیت و سرکوب مؤلفههای مذهبی هویت ایرانی رسید؛ مؤلفههایی که نقش عمدهای در قوام فرهنگ ایران و انسجام اجتماعی جامعه داشتند.
وی یادآور شد: روشنفکران دوره #پهلوی_اول ، در راستای اهداف ملیگرایی دو راهبرد را پیگیری کردند: نخست به بازنمایی روایتی از «هویت» پرداختند که تا حد زیادی بر تحقیقات شرقشناسانه اروپاییان مبتنی بود؛ دوم اینکه بر قدرتیابی فرهنگ ایرانی از طریق پاسداشت گذشته و حمایت از آن تأکید میکرد.
حسینی با اشاره به اینکه #رضاشاه و مشاورانش قصد داشتند ضمن نفی گذشته اخیر، نوعی میراث باستانی قبل از اسلام را با آیندهای مبتنی بر نوعی الگوی اروپایی پیوند دهند، گفت: بهنظر میرسید نسلی که در آن دوران پا به سن میگذاشت به این تناقض گردن نهاده بود.
وی همچنین توضیح داد: رضاشاه با برجسته کردن ایران باستان، از آرمانها و اندیشههای ایران قبل از اسلام رونمایی میکرد و هنجارها و فرهنگی را رواج میداد که اسلام را دینی بیگانه از هویت ایرانی معرفی میکرد. او همچنین در جهت افزایش قدرت مطلقه خود بر ملیگرایی #باستان_گرایی ، که بر مبنای ملیت ایران و شاهپرستی بود، تأکید میکرد و بر این اساس میکوشید احساسات ملی را به شاهپرستی بدل کند. در این مسیر نیز از ایجاد رویهها تا نهادها و اعمال سیاست سرکوب نیز ابایی نداشت، اما این امر نتیجه عکس داد و بهتدریج به قدرتمند شدن نیروهای گریز از مرکز و هویتهای سرکوبشده انجامید.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️نقش نخبگان سیاسی در ساخت دوره پهلوی اول
#سارا_اکبری ، مورخ درباره «دولتسازی در دوره پهلوی اول» طی سخنانی عنوان کرد: در میان عواملی که در تأسیس یک دولت و جریان تثبیت یا فروپاشی آن مؤثر است میتوان به ساختار سیاسی دولت و چگونگی شکلگیری این ساختار اشاره کرد؛ بحثی که فرایند دولتسازی نام دارد. گفته میشود فرایند دولتسازی از سوی نخبگان جامعه صورت میگیرد و این مسئله در زمینه تأسیس دولت #پهلوی_اول بهخوبی آشکار است.
وی در ادامه افزود: در بحث نقش نخبگان سیاسی در دوره پهلوی اول باید گفت که ما باید یک نگاه زمانمند داشته باشیم؛ یعنی عقبگرد تاریخی به سالهای 1287 تا 1299 که در این سالها به واسطه ناکامی مشروطه در تحقق اهداف خود که برقراری یک نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی پارلمانی و تأسیس مجلس ملی و ایجاد مجلس محدود به قانون است، مشروطه ناکام ماند و دخالت قدرتهای بیگانه هم به حدی رسید که به تسخیر مناطقی از ایران رسید.
اکبری اظهار داشت: در این شرایط اوضاع ایران به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دچار نابسامانی و هرجومرج برآمده از زوال سلطنت قاجار و ناکامی مشروطه و دخالت بیگانگان شد. این امر باعث شد که یک چرخش در گفتمان نخبگان سیاسی ایجاد شود که به تأسیس یک دولت مقتدر مرکزی برسد.
وی با اشاره به نقش و تأثیر قدرتهای بیگانه در شکلگیری گفتمان داخلی گفت: #انگلیس به عنوان مهمترین قدرت بیگانه در ایران از زمانی که نتوانست قرارداد 1919 را اجرا کند، در خیلی زمینهها در ایران ناکام ماند و به دنبال یک راه حل تازه بود. سرانجام هم با پیش آمدن وضع مذکور این قدرت راه حل را در اجرای یک برنامهای که بتواند دولت ضعیف قاجار را براندازد و یک دولت مقتدر و کارآمد اما نظامی روی کار بیاورد، دید.
این پژوهشگر اظهار داشت: در این شرایط که هم نیروهای داخلی و هم خارجی خواهان تأسیس قدرتی مقتدر در ایران بودند، بین نخبگان سیاسی و جریانات روشنفکر بر سر ساختار قدرت در آینده ایران نوعی انشقاق ایجاد شده بود؛ به گونهای که سه جریان اینجا قابل ردیابی است: جریان اول همان مشروطهطلبان سابق هستند که همچنان بر تأسیس نظام سلطنت #مشروطه تأکید دارند، اما اینها به انفعال کشیده شدند؛ چون گزینه و راهکار مناسب برای بازگرداندن اصول مشروطه در ایران را نداشتند. جریان دوم کسانی بودند که جریان مشروطه ایرانی را مطرح میکردند و این تز متأثر از فکر افرادی مثل آخوند خراسانی و میرزای نائینی هم بود.
وی ادامه داد: جریان سوم هم خواهان پیادهسازی الگوی تجدد آمرانه در ایران بودند و اینها توانستند در سطح جامعه هژمون ایجاد و به تأسیس دولت جدید در ایران تحت عنوان پهلوی اول اهتمام کنند. گام اول این نخبگان عضویت در کمیته آهن در سالهای منتهی به کودتای 3 اسفند بود که توسط انگلیسیها ساماندهی شده بود.
اکبری با بیان اینکه طیفی از نخبگان بنام و برجسته مثل #مصدق و #شهید_مدرس هم در این جریانات به مخالفت با اقدامات رضاخان و نخبگان غربگرا اهتمام ورزیدند، گفت: اما در این برهه تاریخی کفه ترازو به نفع گروه دوم چربید و آنها توانستند تا حد زیادی اقدامات خود را ساماندهی کنند؛ اشخاصی همچون تیمورتاش و #علیاکبر_داور در اینجا نقش مهمی بازی کردند.
وی همچنین توضیح داد: آنچه در یک روند تاریخی اتفاق افتاد یک جریان معکوسی بود طی آن، نخبگان همچون لیبرالها و غربگراهای اوایل مشروطیت با تندرویها و تأکید بر غربیسازی ایران و نادیده انگاشتن زمینه تاریخی هویتی و فرهنگی ایران با صرف پرداختن به الگوی پیشرفت غربی در جامعه مذهبی، نتوانستند اقبال عمومی را کسب و میدان اجتماعی را با میدان سیاسی هماهنگ کنند. بنابراین اگرچه بهظاهر ما شاهد یک دولت مقتدر و مرکزی در ایران هستیم و مجلس ملی و مطبوعات داریم، اما آنچه بعد از سالهای 1305 اتفاق میافتد چنبره یک دیکتاتوری آهنین در ایران است که دیگر رضاخان را از حالت منجی و قهرمان سیاسی به شخصی مستبد تبدیل میسازد که تنها خودش باید در مرکز هرم قدرت باشد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ در روز دوم همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان:
رجبی: جریان صهیونیسم یکی از عوامل تغییر رژیم در ایران بود (گزارش تفصیلی روز دوم همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان)
به گزارش روابط عمومی #پژوهشکده_تاریخ_معاصر ، دومین روز همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط #رضاخان ؛ بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در 3 شهریور 1320» به دبیری دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، 23 شهریورماه 1400 در این پژوهشکده با حضور اساتید مختلف حوزه تاریخ آغاز شد.
نخستین سخنران روز دوم، #محمدحسن_رجبی درباره «ایدئولوژی رژیم #پهلوی_اول » بیان کرد: رویدادهای سیاسی ـ نظامی کشور که به کودتای 3 اسفند ۱۲۹۹ و متعاقب آن انقراض سلسله قاجار و استقرار رژیم پهلوی انجامید، چه از حیث اهداف بلندمدتی که برای آن اندیشیده شده بود و چه از حیث عملیات سیاسی ـ امنیتی که منجر به پیروزی کودتا شد، نباید آن را واقعهای شبیه تغییر سلسلههای پادشاهی تاریخ ایران دانست، بلکه باید این جریان را در چهارچوب نقشه راهی که انگلستان و صهیونیسم جهانی برای خاورمیانه کشیده بودند، و شرایط مناسبی که پس از جنگ جهانی اول و تحولات مهمی که در نتیجه آن پدید آمد دانست و بررسی کرد.
وی افزود: در نقشه راه جدید، استعمار انگلستان به سبب ضربات نظامی و اقتصادی که در جریان جنگ جهانی اول متحمل شده بود، دیگر نمیتوانست همانند گذشته به حضور نظامی خود در مناطق دیگر جهان ادامه دهد و به دنبال این جریان دولتهای دستنشانده جدیدی با ظاهر ملیگرایانه بر سر کار آورد و همان اهداف را با هزینه مردم آن کشور به نتیجه رساند. اما لازم بود این تغییرات بهگونهای بسیار سری و در درازمدت انجام شود تا بر مردم پنهان بماند، مگر بر مجریانی که قرار بود آن را اجرایی کنند.
رجبی اشاره کرد: عامل دوم در تغییر رژیم ایران، جریان صهیونیسم بود که از حدود یک صد سال پیش از آن و از طریق درخواست سفرای اروپایی و آمریکایی از سلطان عثمانی برای فروش فلسطین به سرمایهداران یهودی و با اندیشه مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین و تشکیل دولت یهودی شکل گرفته بود، اما این برنامه با وجود تهدید دولتهای اروپایی به سبب مخالفت سلطان عثمانی ناکام ماند.
این پژوهشگر در ادامه عنوان کرد: انگلستان و صهیونیسم در این فکر بودند که پیوندهای مشترک کشورهای اسلامی را از بین ببرند و برای هرکدام از این کشورها هویت نوینی تعریف و جایگزین کنند و اشتراکات اسلامی این کشورها را از بین ببرند تا نسلی که با این هویت جدید پرورش پیدا میکند، به دین، فرهنگ دینی و مفاخر گذشته خود احساس حقارت ملی کند و به هویت جدید خود افتخار کند.
وی با اشاره به اینکه این ایدئولوژی جدید همان ایدئولوژی رژیم رضاخانی بود که در تمام دوران بیستساله دیکتاتوری و در تمام سطوح نظام آموزشی و رسانهها مطرح میشد، گفت: این ایدئولوژی دو وجه سلبی و ایجابی داشت که وجه سلبی، اسلام را دین غیر ایرانی معرفی میکرد که متعلق به نژاد غیرآریایی بود. بخش مهمی از اقدامات دوره فرهنگی رضاخان در همین مقطع انجام شد که واکنشهای منفی مردم و روحانیت را به همراه داشت؛ از جمله محدودیت لباس روحانیت برای طلاب، ایجاد محدودیت برای مدارس دینی و... اما بخش ایجابی رژیم رضاخان بر دو بخش استوار بود: ناسیونالیسم رمانتیک یا خیالپردازانه و تجدد.
رجبی بیان کرد: بیشترین تلاش و اقدامات فرهنگی رژیم #پهلوی در جهات نظریهپردازی و تبیین این وجه از ایدئولوژی رژیم شاهنشاهی بود که از طریق رسانهها و تریبونهای عمومی به آن دامن میزد و شعله احساسات ناسیونالیستی را فراتر میبرد. بخش دوم ایدئولوژی رضاخان تجدد بود؛ آرمانی که فرهنگیمآبان از صد سال پیش از آن به دنبال تحققش بودند و با قدرت گرفتن رضاخان، آنها آرمان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به دست رضاخان قابل تحقق دانستند و برنامههای تجددخواهانه خود را در پیش گرفتند.
این پژوهشگر در پایان گفت: رژیم رضاخان به گمان خودش برای انعطاف خود در جامعه به کار نوسازی دست زد و با ظلم و ستیز به مقابله با سبک زندگی مردم برآمد و اقداماتی شتابزده انجام داد که نارضایتیهایی به همراه داشته و موجب وقایع خونین شد. ایدئولوژی رضاخان همچون رژیمش از آنجایی که هیچ سنخیتی با مردم نداشت نتوانست جایگاه خود را در حافظه مردم بیابد و سرانجام خود را از بین برد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ حسینی: ایران پهلوی اول در مسیر صنعتیشدن نبود
در ادامه #مریمالسادات_حسینی درخصوص «سیاستهای صنعتی دوره #پهلوی_اول و نتایج آن» بیان کرد: اگر بخواهیم درباره وضعیت ایران در مناسبات بازار جهانی سرمایه صحبت کنیم، این جریان به قرن نوزدهم بازمیگردد که ایران بهنوعی به واسطه جایگاه جغرافیایی خود مورد توجه قدرتهای آن دوره بهویژه انگلستان و روسیه قرار گرفت و این جریان اقتصاد ایران را که تا پیش از آن یک اقتصاد معیشتی بود، متأثر کرد.
وی افزود: این روند به این گونه بود که #کشاورزی ایران نیازهای کارخانجات و نظام صنعتی غرب را تأمین میکرد و با تحمیل نیاز صنعتی و تجاری، ایران نظام اقتصادی متکی بر خود را تحت تأثیر این سیاستها از دست داد و رقابت موجب شد تا تراز تجارت ایران روند نزولی پیدا کند تا جایی که در سال ۱۲۷۹ تراز تجارت ایران منفی ۱۰۸ است که بهتدریج با نفوذهای صورتگرفته به منفی ۴۴۳ رسیده و در ادامه منفیتر نیز شد. واردات افزایش و صادرات ایران صرفا محصولات کشاورزی است که بهصورت خامفروشی به کشورهای صنعتی عرضه میشد.
حسینی اشاره کرد: بعد از جنگ جهانی اول نیز این جریان ادامه داشت، اما پس از پایان جنگ سیاست انگلستان تغییر پیدا کرد؛ چراکه به حکومت باثباتی در ایران نیاز داشت تا جریان انتقال مواد خام و نفت باامنیت صورت بگیرد. با روی کار آمدن رضاشاه وضعیت اقتصادی ایران در سه دوره مورد بحث قرار گرفت: دوره اول، کشاورزی تجاری است که محصولات کشاورزی به کشورهای غربی صادر میشد و دولت از فروش محصولات درآمد کسب میکرد.
این پژوهشگر تأکید کرد: دوره دوم بحث تغییر در سیاست اقتصاد تجاری است و این جریان به درآمد دولت آسیب وارد کرد و عاملی شد که کشورهایی چون ترکیه و آمریکای لاتین کسری تجاری خود را با سیاست صنعتی جدید جبران کنند و به جای فروش محصولات کشاورزی، محصولات کشاورزی برای مصرف کارخانههای داخلی مصرف شود. این تحول نه تنها در ایران بلکه در جهان برای تسکین بحران ارزی شکل گرفت. دوره سوم نیز بازگشت دوباره به کشاورزی تجاری بود. تمام سخنان #رضاشاه در نشریات این دوره مبنی بر گسترش صنعت در ایران و جلوگیری از صادرات مواد کشاورزی بود.
حسینی در ادامه بیان کرد: با روی کارآمدن دولت نازی سیاست اقتصادی و تجاری ایران نزولی میشود. تمام آن محصولاتی که قرار بود برای کارخانجات داخلی مصرف شود، باید برای صادرات به آلمان فرستاده میشد. البته این در حالی است که اهداف توسعه صنعتی برای ایران محقق نشده و کارخانجات در آغاز راه توسعه خود بودند. با این هزینهها سیاست اقتصادی ایران تغییر پیدا کرده و ایران دوباره به کشاورزی تجاری روی میآورد.
وی در ادامه با اشاره به ارزیابی نتایج سیاستهای صنعتی در دوره #پهلوی_اول گفت: چند شاخص برای ارزیابی نتایج همچون شاخص بحث تراز تجاری ایران، ضرردهی صنایع تجاری، شکلگیری بورژوازی وابسته، شاخص بیبرنامگی، عدم کارشناسی و هدفگذاری نشدن برنامههای تجاری و اقتصادی در نظر گرفته شده است که براساس این شاخصها میتوان گفت در دوره حکومت استبدادی رضاشاه، پروژههای اقتصادی ناقص اجرا شدند. در پایان باید اشاره کرد که ایران در دوره پهلوی اول در مسیر صنعتیشدن نبود و این جریانات موجب شد که اقتصاد و صنعت ایران در دوران پهلوی فرو پاشد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ ذکاوت: سیاست کشف حجاب به انقطاع بین مردم و نابودی سیاست اجتماعی بدل شد
#محمود_ذکاوت ، پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص «چالشهای #کشف_حجاب و نقش آن در سقوط #پهلوی_اول » بیان کرد: از جمله عوامل سقوط رضاشاه و به تعبیری دیگر تغییر در عناصر قدرت در دوره #پهلوی اول را باید در مواجهه قدرت با سنّت و ساختارهای اجتماعی ایرانیان دانست. در واقع قدرت در عصر پهلوی در عصرهای مختلفی مواجهه با سنن و نهادهای اجتماعی ایرانیان را در دستور کار خود قرار داد. اگرچه دولت در بخشهایی از این رویارویی موفق بود و توانست به بخشی از اهداف خود در تغییر سبک زندگی و سنن اجتماعی ایرانیان موفق شود، اما چالشهای برنامهها و سیاستهای قدرت در این دوره عملا رابطه آن و جامعه را از هم گسیخت، طوری که دولتی که آمده بوده تا امنیتآفرین باشد، از قضا به عکس خود بدل شد و شدیدترین ناامنی تاریخ معاصر ایران را رقم زد و در عمل سرمایه اجتماعی قدرت نزد مردم را به محاق برد.
وی افزود: سیاستگذاری و برنامهریزی در عصر پهلوی اول، زمان و تداوم را در نظر نداشت. همه چیز برنامهریزی شده بود تا آنی و سریع ایران سنتی را به عصر مدرن وارد کند؛ بنابراین طبیعیترین نتیجه این تغییرات انقطاع بین مردم و قدرت بود. در این میان از جمله برنامه قدرت برای جامعه ایران سیاستهای پوشش بود که آن هم متکی بر اصلی بود که تغییر ظاهر را منتج به تغییر باطن میدانست و منع و کشف حجاب اوج این سیاستها بود.
ذکاوت اشاره کرد: سیاست کشف حجاب چالشها و تضاهای متعدد و گستردهای را بین مردم و قدرت ایجاد کرد که در نهایت به انقطاع بین آنها و نابودی سرمایه اجتماعی بدل شد. این چالشها در قالب مقاومت مردم در برابر سیاستهای کشف حجاب به ظهور رسید.
این پژوهشگر تأکید کرد: دور زدن قانون و عدم شرکت با زنان حقیقی در مجالس کشف حجاب توسط رجال دولتی از جمله روشهای مقاومت مردم در برابر قانون کشف و منع حجاب بود. همچنین خانهنشینی زنان در این دوره ابزاری برای مقاومت دربرابر این سیاست بود. ترک تحصیل نیز در ادامه در دستور کار دختران برای فرار از الزام دولت مبنی بر کشف حجاب قرار گرفت.
وی در پایان عنوان کرد: مقاومت زنان در قبال سیاست کشف حجاب پهلوی به سطحی از مقاومت رسید که چالش جدی با قدرت ایجاد کرد. این چالشها باعث ناکارآمدی سیاستهای قدرت در حوزه زنان شد و به عبارت دیگر برنامههای ادعایی قدرت برای به عرصه اقتصاد و حوزه عمومی آوردن زنان به ضد خودش بدل شد و زنان بیشتر خانهنشین شدند.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ نارضایتی افسران ارتش رضاشاهی از قانون کشف حجاب؛
پس از مطالعه، نامه را فورا آتش بزنید
پایگاه اطلاعرسانی #پژوهشکده_تاریخ_معاصر ؛ در دوره #پهلوی_اول ، وقتی #کشف_حجاب به شکل قانون درآمد و طبق آن، زنان دیگر حق استفاده از روسری و روبند را نداشتند و موظف بودند در اماکن عمومی و یا خارج از خانه بدون حجاب باشند، حتی نیروهای نظامی رضاشاه نیز برآشفته شدند و برای نمونه غلامرضا فضلی، از افسران ارتش رضاشاهی، در نامهای که در زمستان 1314 برای مادرش نوشت گفت:
راجع به بیحجابی اگر خیلی سخت شد شما و خواهرهای عزیزم قدری تریاک میل نمایید که دیگر این قسمت را نبینم. البته پس از مطالعه این کاغذ را فورا آتش بزنید.*
#شرح_عکس
جشن وزارت معارف در قم، پس از کشف حجاب (سال 1314)
شماره آرشیو: 509-4ع
#منبع
* تغییر لباس و کشف حجاب، تهران، مرکز بررسیهای اسناد تاریخی، 1378، ص 293.
✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛
eitaa.com/iichs_ir
https://instagram.com/iichs.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
دوشنبه ۲۷ دی الی سه شنبه ۱۲ بهمن ساعت ۱۷ و ۳۰/ بازپخش روز بعد صبح ساعت ده و بیست دقیقه
دکتر #موسی_حقانی
بررسی تاریخی دوره #پهلوی_اول
کاری از گروه فرهنگ و اندیشه شبکه چهار
✅ ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛
eitaa.com/iichs_ir
https://instagram.com/iichs.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ نسخه اجباری #رضاشاه برای #عشایر
برنامههای اجباری (قهری) دوره #پهلوی_اول در رابطه با عشایر بدین خاطر بود که رضاخان جامعه عشایری را نمادی از عقبماندگی کشور و مردم آن را به نوعی بیمار تصور میکرد. او به تغییر اجباری سبک زندگی عشایر باور داشت و تلاش میکرد وضعیت آنها را اصلاح یا به تعبیر خودش معالجه کند. او در انتهای یکی از اعلانهای خود خطاب به ایلات لرستان میگوید:
«... این دوایی که برای معالجه شماها ظاهرا تلخ و ناگوار است به حکم اجبار خواهید چشید...».1
#منبع
1. آرشیو اسناد ودجاء، بخش امنیت داخلی، زونکن 2، پرونده 71.
ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛
eitaa.com/iichs_ir
https://instagram.com/iichs.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug