eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
74 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ همه‌چیز در باره کودتای 28 مرداد 1332 گفت‌وگو با مظفر شاهدی سایت گفت و گویی از درباره را منتشر ساخته است که مطالعه آن را در سالگرد کودتا به علاقمندان توصیه می کنیم. در این گفت و گو به سوالات زیر پاسخ داده شده است : □ اخیرا اسنادی در رابطه با نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332 از سوی موسسه غیرانتفاعی آرشیو امنیت ملی امریکا منتشر شده است. این اسناد به موضوع "پیشنهاد بریتانیا برای سازمان‌دهی کودتا در ایران" می‌پردازد. نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد اظهر من الشمس است. اما به نظر شما اهداف و انگیزه‌های امریکا از انتشار این اسناد چیست؟ آیا می‌شود گفت امریکا با انتشار این قبیل اسناد به دنبال آن است تا انگلیس را طراح کودتا معرفی کرده و به نوعی خود را تبرئه کند؟ □ امریکا در اسنادی که اخیر منتشر کرده است می کوشد تا نشان دهد که روحانیون و از جمله آیت الله کاشانی در کودتای 28 مرداد نقش داشته اند. این درحالی است که کرمیت روزولت در کتاب خاطرات خود اشاره می‌کند که امریکایی‌ها تلاش کردند که آیت‌الله کاشانی را نیز درگیر کودتا کنند اما فرستادگان امریکا از دیدار آیت‌الله "ناراضی" برگشتند. علاوه بر این، در جریان ملی شدن نفت آیت‌الله کاشانی بسیار فعال بود به طوری که هندرسون آیت‌الله کاشانی را عامل مزاحم در حل قضیه نفت به سود استعمارگران می‌دانست. او قبل از نهضت ملی نفت نیز سابقه مبارزه با استعمار انگلیس را داشت و علاوه بر آن امریکا را نیز استعمارگر می‌دانست. به نظر شما با توجه به پیشینه مبارزات ضداستعماری آیت‌‌الله کاشانی با امریکا و انگلیس، امکان همکاری او با آنها برای ساقط کردن مصدق وجود دارد؟ □ این اولین بار نیست که امریکایی‌ها می‌کوشند تا روحانیت را تخریب کنند. آنها در سال‌های گذشته به دروغ عنوان کردند که حضرت امام خمینی در دوران مبارزه با امریکایی‌ها ارتباط و مذاکره داشته است و امروز به دنبال ترسیم یک نقش ضد ملی برای آیت‌الله کاشانی هستند. به نظر شما هدف امریکا از طرح این مسائل چیست؟ چرا روحانیت هدف آنهاست؟ □ درباره تاریخنگاری کودتای 28 مرداد صحبت کنید و بفرمایید چه ضعف‌هایی در این تاریخنگاری وجود دارد که باعث می‌شود سازمان سیا با انتشار چند سند به خود اجازه تحریف واقعیت‌های تاریخی را بدهد؟ □ در جریان ملی کردن نفت ایران، مصدق کوشید تا با سیاست موازنه منفی، امریکا را وارد گود سیاست ایران کند تا به زعم خود با روی کار آمدن قدرت ثالث، انگلیس و شوروی در ایران تضعیف شوند. لذا وی به امریکا اعتماد کرد و تا اخرین لحظه هم بر این اعتماد اصرار می‌کرد. اما در نهایت امریکا به مصدق بدعهدی کرد و باعث سقوط او شد. به جز کودتای 28 مرداد چه نمونه های دیگری از بدعهدی امریکا به مصدق می‌توانید اشاره کنید؟ به نظر شما چرا امریکا مصدق را کنار گذاشت و او را به طور کامل طرد کرد؟ □ یکی از نتایجی که کودتای 28 مرداد داشت، انعقاد قرارداد کنسرسیوم بود که نفت ایران را بار دیگر مصادره کرد و نهضت ملی نفت هم ابتر ماند. به نظر شما کودتای 28 مرداد چه نتایجی داشت؟ امریکا با بدعهدی به مصدق چگونه زمینه ساز تثبیت دیکتاتوری پهلوی شد؟ □ برخی بر این باورند که آنچه در 28 مرداد اتفاق افتاده یک اقدام قانونی بوده و کودتا نبوده است. به این معنا که با اشتباه فاحش مصدق در منحل کردن مجلس شورای ملی طبق قانون اساسی مصدق به عنوان نخست وزیر اختیار عزل خود را به شاه اعطا کرده و شاه از این اختیار استفاده کرده است. پاسخ شما به این استدلال چیست؟ □ موضوع دیگری که درباره کودتا طرح می شود دیدگاهی است که افرادی نظیر عباس میلانی در کتاب «نگاهی به شاه» مطرح کردند. عباس میلانی بر این باور است که اگر کودتا اتفاق نمی افتاد حزب توده در ایران کودتا می کرد و کشور کمونیستی می شد و از بلوک غرب به بلوک شرق شیفت می کرد. لذا شاه و آمریکا برای جلوگیری از کمونیستی شدن کشور چنین کردند. شاهد مثال این ادعا حضور اعضای حزب توده در کابینه و آزادی عمل این حزب در برگزاری متینگ های سیاسی در ان دوره بود. تحلیل شما در این باره چیست؟ □ کودتای 28 مرداد حد واسط دو نوع سیاست خارجی است. یکی سیاست خارجی مصدق که قبل از کودتا در دستور کار کشور بود به نام «سیاست موازنه منفی» و دیگری سیاست خارجی شاه که بعد از کودتا در دستور کار کشور بود به نام «سیاست موازنه مثبت». اولی اقتصاد درون زا را در دوران تحریم دنبال می کرد و دیگری اقتصاد وابسته را در دوران قراردادهای کلان اقتصادی پی می گرفت که قراردادکنسرسیوم نفت حاصل همین رویکرد دوم بود. حال به نظر شما هر یک از این دو رویکرد چه نتایجی را برای جامعه ایران به جای گذاشت؟ متن کامل این گفت و گو را در لینک زیر بخوانید و پاسخ های به سوالات فوق را در این صفحه بخوانید. http://yon.ir/1cXwA @iichs_ir
✳️ همه‌چیز در باره کودتای 28 مرداد 1332- 1 گفت‌وگو با مظفر شاهدی سایت گفت و گویی از درباره را منتشر ساخته است که مطالعه آن را در سالگرد کودتا به علاقمندان توصیه می کنیم. □ اخیرا اسنادی در رابطه با نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332 از سوی موسسه غیرانتفاعی آرشیو امنیت ملی امریکا منتشر شده است. این اسناد به موضوع "پیشنهاد بریتانیا برای سازمان‌دهی کودتا در ایران" می‌پردازد. نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد اظهر من الشمس است. اما به نظر شما اهداف و انگیزه‌های امریکا از انتشار این اسناد چیست؟ آیا می‌شود گفت امریکا با انتشار این قبیل اسناد به دنبال آن است تا انگلیس را طراح کودتا معرفی کرده و به نوعی خود را تبرئه کند؟ واقعیت این است که این فرمایش شما فقط نوعی حدس و استنباط است و به‌درستی آشکار نیست که آمریکایی‌ها از انتشار این اسناد جدید دقیقاً چه انگیزه یا اهدافی را دنبال می‌کنند. در هر حال در این‌که اولین بار انگلیسی‌ها موضوع و ضرورت انجام کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق را مطرح و پیشنهاد کردند تردید کمی وجود دارد و این معنا چیز تازه‌ای نیست و در منابع و اسنادی هم که پیش از این منتشر شده بود به‌وضوح قابل ردیابی و دسترسی است. ضمن این‌که این اسناد هم به‌هر دلیل یا انگیزه‌ای که منتشر شده باشد باز هم به‌هیچ وجه حتی نمی‌تواند نقش و جایگاه مؤثر آمریکایی‌ها در وقوع کودتای 28 مرداد را کم‌رنگ جلوه بدهد. تاکنون هم در باره نقش و حضور پررنگ و چه‌بسا تعیین‌کننده آمریکایی‌ها در عملیات کودتا تردیدی نشده است و در این راستا منابع و مدارک بسنده‌ای وجود داشته است. علاوه بر این قرینه‌ای وجود ندارد که نشان دهد در این مقطع خاصی که شاهدش هستیم چنان تغییر یا تحولی در روابط فیمابین انگلیس و آمریکا (بالاخص در مورد ایران) به‌وجود آمده باشد که آمریکایی‌ها تصمیم گرفته باشند برای تضعیف یا تخریب موقعیت کنونی انگلیس در ایران به‌حربه‌ای مانند آشکار ساختن نقش انگلیسی‌ها در واقعه کودتای 28 مرداد 1332 مبادرت نمایند. به‌ویژه این‌که می‌دانیم با آغاز ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ روابط سیاسی آمریکا و انگلیس گسترش حتی بیشتری پیدا کرده است؛ و در همان حال ترامپ هیچ نشان نداده است که علاقمند است لااقل در کوتاه مدت از دامنه تنش فیمابین ایران و آمریکا بکاهد. حتی اگر هم انگیزه انتشار این اسناد تبرئه کردن نقش آمریکایی‌ها در کودتا باشد، منابع و مستندات موجود پیرامون نقش و جایگاه آمریکایی‌ها در کودتای مذکور به‌مراتب بیش از آنی است که انتشار اسنادی از این دست بتواند تغییری در معادله ایجاد نماید. متن کامل این گفت و گو را در لینک زیر بخوانید و پاسخ های به سوالات فوق را در این صفحه بخوانید. http://yon.ir/1cXwA @iichs_ir
✳️ همه‌چیز در باره کودتای 28 مرداد 1332- 2 گفت‌وگو با از پست قبل بخوانید ... بسیار سطحی‌نگری خواهد بود که تصور شود آیت‌الله کاشانی با آن همه پیشینه مبارزاتی علیه حضور استعماری انگلیس در ایران و نقش تعیین‌کننده‌ای که در فرایند ملی شدن صنعت نفت ایفا کرده و در همان حال دوام و قوام دولت دکتر مصدق تا آستانه سال 1332 مدیون همراهی‌ها و حمایت‌های تمام‌وکمال ایشان بود، به‌یکباره از آن‌همه پیشینه مبارزاتی تبرّی جسته و با کودتاچیان انگلیسی و آمریکایی علیه دولت مصدق (به‌رغم تمام ندانم‌کاری‌ها و اقدامات قانون‌ستیزانه نخست‌وزیر) متحد شده باشد! تردید نکنیم که هرگاه سندی مبنی بر همراهی و همگامی آیت‌الله کاشانی با کودتاگران علیه دولت مصدق وجود داشت تاکنون افشا و منتشر شده بود. بنده پیرامون زندگی سیاسی آیت‌الله کاشانی تحقیقات زیادی انجام داده‌ام که برخی از آن هم منتشر شده است و هیچ متقاعد نشده‌ام که ایشان تا پایان عمر در حمایت از حقوق و منافع ملت ایران در چارچوب قانون اساسی قصوری جدی کرده باشد. بنابراین موضوع همراهی کاشانی با کودتاگران داخلی و خارجی شایعه و اتهام بی‌اساسی بیش نیست. به‌نظر من اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم بخشی از مهمترین دلایل این اتهام بی‌اساس از فقر تاریخنگاری، بی‌اطلاعی و تحلیل غلط از تحولات و رخدادهای تاریخی مقارن دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق و حوادث منجر به و بعد از آن مربوط می‌شود و چه‌بسا اگر رخدادهای منجر به‌کودتا مورد بازاندیشی و بازکاوی عالمانه و دقیق‌تری قرار بگیرد در دامنه تحلیل و ارزیابی‌ها تجدیدنظرهایی اساسی صورت بگیرد. واقعیت این است که آیت‌الله کاشانی یک شخصیت سیاسی و مذهبی مشروطه‌خواه، واقع‌گرا و قانون‌مدار بود و در تمام دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق و مهمتر از آن در سال‌های بعد از وقوع کودتا و تا پایان عمر همچنان در دفاع از حقوق و منافع ملت ایران در چارچوب قانون اساسی استوار باقی ماند. کافی است انبوهی از اسناد و مدارک باقیمانده از حیات سیاسی ایشان در سالهای متعاقب کودتا را که منتشر هم شده است مطالعه بفرمایید تا به‌وضوح دریابید که در تمام آن سال‌های دشوار آیت‌الله کاشانی همواره مغضوب حکومت و دولت‌های وقت بود و آنی از مقابله با اقدامات و رفتارهای قانون‌ستیزانه و استبدادگرایانه حکومت فروگذار نکرد. http://yon.ir/1cXwA @iichs_ir
✳️ همه‌چیز در باره کودتای 28 مرداد 1332- 2 گفت‌وگو با سایت گفت و گویی از درباره را منتشر ساخته است که مطالعه آن را در سالگرد کودتا به علاقمندان توصیه می کنیم. ⏹ امریکا در اسنادی که اخیر منتشر کرده است می کوشد تا نشان دهد که روحانیون و از جمله آیت الله کاشانی در کودتای 28 مرداد نقش داشته اند. این درحالی است که کرمیت روزولت در کتاب خاطرات خود اشاره می‌کند که امریکایی‌ها تلاش کردند که را نیز درگیر کودتا کنند اما فرستادگان امریکا از دیدار آیت‌الله "ناراضی" برگشتند. علاوه بر این، در جریان ملی شدن نفت آیت‌الله کاشانی بسیار فعال بود به طوری که هندرسون آیت‌الله کاشانی را عامل مزاحم در حل قضیه نفت به سود استعمارگران می‌دانست. او قبل از نهضت ملی نفت نیز سابقه مبارزه با استعمار انگلیس را داشت و علاوه بر آن امریکا را نیز استعمارگر می‌دانست. به نظر شما با توجه به پیشینه مبارزات ضداستعماری آیت‌‌الله کاشانی با امریکا و انگلیس، امکان همکاری او با آنها برای ساقط کردن مصدق وجود دارد؟ ✅ در تمام اسناد و منابع معتبر و موثقی که تاکنون پیرامون کودتای 28 مرداد 1332 منتشر شده است هیچ قرینه‌ای مبنی بر همراهی و همکاری آیت‌الله کاشانی با کودتا وجود نداشته است. آیت‌الله کاشانی در فرایندی که از اواسط نیمه دوم دهه 1320 آغاز شده و به‌واقعه ملی شدن صنعت نفت ایران در اواخر سال 1329 انجامید نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد؛ و به‌ویژه نقش ایشان در بسیج گسترده اجتماعی و سیاسی مردم ایران در سراسر کشور علیه حضور استعماری بریتانیا و شرکت غاصب نفت در ایران و مواجهه با مخالفان و منتقدان داخلی و خارجی ملی شدن نفت ایران قابل توجه است. بالاخص همین پشتیبانی‌های سرسختانه ایشان از مهمترین عواملی بود که موقعیت اقلیت مجلس شانزدهم شورای ملی (تحت رهبری دکتر محمد مصدق) را که خواستار ملی کردن صنعت نفت بودند، در برابر اکثریتِ مجلس و نیز دولت‌های وقت به‌گونه‌ای روزافزون تقویت کرد و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در مجالس شورای ملی و سنا را تسریع نمود. واقعیت این است که هرگاه این ایستادگی و مقاومت سراسری ملت ایران نبود نه‌‌اکثریت نمایندگانِ مجالس وقت و نه‌دولت‌ها و دربار ایران هیچ علاقه نداشتند موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران در سراسر کشور در دستور کار قرار بگیرد و اگر سیر تحولات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی آن مقطع حساس و سرنوشت‌ساز در کشور را به‌دقت بررسی کنیم درخواهیم یافت که در این بسیج عمومی ملت و فرایندی که مخالفان را نهایتاً به‌اصل ملی شدن نفت تسلیم کرد شخص آیت‌الله کاشانی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا نمود. این را هم اضافه نمایم که همه اینها به‌معنای نادیده گرفتن یا کم‌رنگ جلوه دادن نقش و جایگاه اقلیت مجلس به‌ویژه شخص دکتر محمد مصدق و شمار زیاد دیگری از شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی کشور در فرایند ملی شدن صنعت نفت ایران نیست. علی‌ایحال تا آستانه ملی شدن صنعت نفت ایران شخص آیت‌الله کاشانی در مبارزه با حضور استعماری انگلیس در ایران و نیز عراق کارنامه درخشان و کاملاً شفاف و روشنی داشت و منابع مستند موجود و قابل دسترس به‌وضوح نشان می‌دهد که ایشان در سراسر دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق در سال‌های 1330- 1332 هم در مبارزه و مقابله با تدوام حضور استعماری انگلیس و به‌ویژه شرکت خلع ید شده نفت هم‌چنان استوار باقی ماند. می‌دانیم که در آن برهه آیت‌الله کاشانی در مقام نماینده و ریاست مجلس شورای ملی دوره هفدهم نقش مهمی در هدایت مبارزات ملی ایفا می‌کرد و به‌ویژه حمایت‌های ایشان از دولت دکتر مصدق بر کسی از آگاهان به‌امور پوشیده نبود. با این حال زمانی هم که به‌دلایل عدیده روابط فیمابین ایشان با شخص دکتر مصدق نخست‌وزیر وقت به‌گونه‌ای روزافزون به‌سردی گرایید، تا آخرین لحظات عمر دولت دکتر مصدق، هیچگاه حاضر نشد علیه دولت وقت اقدامی انجام دهد و همچنان‌که می‌دانیم در شامگاه روز 27 مرداد 1332 به‌شخص دکتر نامه‌ای نوشت و نسبت به‌وقوع کودتایی قریب‌الوقوع علیه اولت او هشدار داده و برای مقابله با کودتا خواستار چاره‌اندیشی شد، اما دکتر مصدق این هشدار کاشانی را مورد توجه قرار نداد و امکان انجام هرگونه کودتایی علیه دولتش را منتفی دانست (با این توضیح که مخالفان در اصالت این نامه تردید وارد کرده‌اند؛ اما من هنوز متقاعد نشده‌ام اصالت این نامه مخدوش باشد). این را هم اضافه کنم که حضور آیت‌الله کاشانی در مجلس و به‌دلیل ریاست مجلس شورای ملی و احاطه‌ای که به‌مسائل و تحولات جاری و ساری در کشور داشت طبیعی هم می‌نمود که از تمهیدات و تلاش‌های مخالفان دولت مصدق برای انجام کودتا علیه او اطلاع پیدا کند، اما همه این‌ها به‌معنای آن نیست که ایشان لزوماً با آن اقدام همگامی و همراهی نشان بدهد. ادامه در پست بعد ...
✳️ به‌مناسبت خروج شاه از ایران؛‌ مشروعیت سیاسی سلسله پهلوی در گفت‌وگو با معتقد است شاه بر آن بود که ایران را از دور باطل فقر و عقب ماندگی برهاند. به اعتقاد میلانی شاه تجدد خواه بود، اما راهی کژ و نادرست را برای رسیدن به تجدد برگزیده بود این نظر تا چه حد درست بود؟ ☑️ به‌نظر من این‌گونه اظهار نظر در باره حکومت محمدرضاشاه پهلوی کمی گمراه‌کننده است. «تجدد» در معنایی که شاه دنبال آن بود، بسیار تحقیرآمیز و ابتر بود. تجددخواهی اساساً در فضایی می‌تواند شکل بگیرد که لااقل بر اراده و مشارکت بخشهایی از مهم‌ترین الیت سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه ابتنا پیدا کند. آیا به‌صرف آنکه شاه تلاش می‌کرد صورت ظاهر برخی از شهرهای بزرگ را بزک کند و رنگ و لعابی از زرق و برق دنیای مدرن را به‌سطوحی از جامعه تزریق کند، نامش تجدد می‌شود؟ ضمن اینکه در همان معنای تنزل یافته هم تجددی جدی در ایران دوره پهلوی شکل نگرفت. واقعیت این است که برخلاف تظاهر و تبلیغاتی که وجود داشت، دور باطل فقر و عقب‌ماندگی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هیچ‌گاه از کشور رخت برنبست و اگر از برخی شهرهای بزرگ بگذریم، در اکثری از دیگر مناطق کشور اساساً همان تجدد مورد ادعای حکومت هم جایی پایی پیدا نکرد. واقعیت این است که تجدد مورد ادعایی هم هیچ‌گاه سازوکار مشخص و مدون و دقیقی نداشت و نوعی تصمیم‌سازیهای غیراصولی و برنامه‌ریزی‌نشده شخصی محسوب میی‌شد. کل برنامه‌های اصلاحی دوره محمدرضاشاه بر مبنای اصلاحات موسوم به‌انقلاب سفید به‌مورد اجرا گذاشته شد که اساساً طرحی آمریکایی بود. این طرح که پس از جنگ جهانی دوم و به‌مقتضای شکل‌گیری جنگ سرد در روابط دو اردوگاه کمونیسم و جهان سرمایه‌داری به‌مورد اجرا گذاشته شد، نوعی راه رشد سرمایه‌داری را در کشورهای اقماری جهان غرب (از جمله در ایران) توصیه می‌کرد و هدف آن جلوگیری از نفوذ و سلطه کمونیسم و شوروی در کشورهای مذکور بود. اگرچه مقدمات اجرای این طرح از نیمه دوم دهه 1330 فراهم شده بود، اما فقط از اوایل دهه 1340 بود که به‌رغم مخالفتهای داخلی (به‌طور مشخص اسلامگرایان) به‌مورد اجرا گذاشته شد. با این احوال، به‌دلیل مشروعیت‌زدایی سیاسی از کلیت حکومت پهلوی، تجددگرایی حکومت، با واکنش منفی الیت سیاسی، فرهنگی و مذهبی روبه‌رو گردید. هم رضاشاه و هم محمدرضاشاه کمترین شأنی برای قانون اساسی مشروطه، که اقتدار سیاسی حکومت را به‌اراده ملت ایران مقید ساخته بود، قائل نبودند و این بزرگ‌ترین و جبران‌ناپذیرترین خطا و بلکه اقدام مجرمانه آن دو محسوب می‌شد؛ به‌همین دلیل هم بود که عزل و تبعید حقارت‌بار رضاشاه از کشور شادمانیِ ملت را به‌دنبال آورد و محمدرضاشاه هم با انقلاب بزرگ مردم ایران در سال 1357 ناگزیر از کشور خارج شد. متن کامل این گفت و گو را در لینک زیر بخوانید ؛ http://yon.ir/HsYqi @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط #رضاخان (( بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در سو
✳️ به همت ؛ همایش ملی هشتادمین سالگرد و سقوط برگزار می‌شود همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان، که به بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در ۳ شهریور ۱۳۲۰ می‌پردازد، به همت پژوهشکده تاریخ معاصر برگزار می‌شود به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر، این پژوهشکده، در نظر دارد همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان» را با هدف بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در ۳ شهریور ۱۳۲۰ برگزار کند. در این همایش، که دبیری علمی آن را دکتر برعهده دارد، سخنرانان: دکتر منوچهر محمدی، دکتر ، دکتر ، استاد ، دکتر محمدحسن رجبی، مهندس عباس سلیمی نمین، دکتر جواد منصوری، دکتر یعقوب توکلی، مسعود رضایی، دکتر محمد ملک‌زاده، دکتر رضا قریبی، دکتر مصطفی جوان، دکتر جواد حقگو، دکتر علی قربان‌پور دشتکی، محمدعلی بهمنی قاجار، دکتر مجید احمدی کچایی، دکتر سیدمصطفی تقوی، حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی، دکتر مجید صادقانی، مهرزاد بختیاری‌منش، دکتر مرتضی باقیان، سیدهاشم منیری، محمدرضا چیت‌سازیان، مریم‌السادات حسینی، سیدروح‌الله امین‎‌آبادی، دکتر ، دکتر رضا حجت، مرتضی حافظی، حسین مولایی، رضا سرحدی، محمود ذکاوت، زهرا سعیدی، جواد عربانی، داوود امینی، سارا اکبری، امیر مکی و نعمت عاملی حکومت رضاخان و علل سقوط او را از زوایای مختلف بررسی خواهند کرد. همچنین گفت‌گوی منتشرنشده‌ای از مرحوم پخش خواهد شد. گفتنی است پیش‌همایش مجازی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان هم‌زمان با هشتادمین سالگرد اشغال ایران، در 3 شهریور 1400 برگزار شد. زمان: ۲۲ تا ۲۴ شهریور ۱۴۰۰؛ ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۸:۳۰ علاقه‌مندان برای بهره‌مندی از این همایش می‌توانند در زمان یادشده به یکی از نشانی‌های زیر مراجعه کنند: در آپارات👇 Aparat.com/TVTARIKH/live در اینستاگرام👇 https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ سیاست قتل‌درمانی رضاشاه دکتر نیز با موضوع «سیاست قتل‌درمانی» عنوان کرد: در سال‌های متعاقب کودتای 3 اسفند 1299 و سپس دوره حکومت رضاشاه، قتل‌های سیاسی عمدتا مخفی و البته سبعانهِ متعددی به‌وقوع پیوست. این قتل‌ها ترکیبی از افراد و شخصیت‌های سیاسی شاخص و درجه اول مخالف و بعضا موافقِ رضاشاه را در برمی‌‎گرفت؛ اشخاص مخالف و موافقی که به‌هر دلیلی، رضاشاه نسبت به‌‌ وجود و حضور آنان در عرصه کشور (در درون و حتی بیرون از حاکمیت)، سوء ظن داشت و از ناحیه آنها، احساس نگرانی و خطر می‌کرد.   وی در ادامه افزود: شمار فراوان‌تری از رجال و شخصیت‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبیِ دیگر هم، در تمام دوره حکومت رضاشاه، کمترین اطمینان و تضمینی برای ادامه حیات و بقای خود نداشتند و همواره این احتمال و خطر وجود داشت که هر آن، بر رقم قتل‌های سیاسی عمدتا مخفی سبعانه افزوده شود. در منابع مختلف، درباره شمار قتل‌های سیاسی و غیرسیاسی آن دوره، ارقام متعددی ذکر شده است؛ این ارقام از صدها تن تا حدود چندین هزار نفر ذکر شده است.   شاهدی اظهار داشت: درباره رقم دقیق کسانی که در دوره رضاشاه، به انحای گوناگون و توسط آدمکشان شهربانی و دیگر دستگاه‌های نظامی و امنیتی به‌قتل رسیدند، آماری وجود ندارد. برخی منابع، گاه رقم 24000 نفر را اعلام کرده‌اند. پرسش ما در اینجا این است که چرا ترجیح می‌داد مخالفان و حتی رجالی وفادار صاحب‌نام و شناخته‌شدهِ ‌خود را با ترور و اقسامی از دیگر روش‌های مخفی سبعانه و غیرانسانی به‌قتل برساند؟ تا جایی که تحقیقات ما نشان می‌دهد، دلیل آن: فقدان مشروعیت و مقبولیت حکومت رضاشاه در میان اقشار گوناگون جامعه ایرانی بود.   وی افزود: حکومت رضاشاه مبتنی بر هیچ‌گونه اقتدارِ مشروعیت‌بخشِ اجتماعی و سیاسی نبود و به‌ تبع آن، قتل و حذف فیزیکی شخصیت‌ها و رجال سیاسی مخالف و احیانا منتقد خطرآفرین را تنها شیوه کارآمد تحکیم موقعیت خود در رأس قدرت ارزیابی می‌کرد.   این نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به نظریه مشروعیت ماکس وبر نیز گفت: به‌نظر ما اگر حکومت رضاشاه دارای حداقل یکی از سویه‌های سه‌گانه مشروعیت سیاسی بالا بود، هیچ ضرورتی و حتی امکانی برای وقوع آن‌همه جنایات سیاسی سبعانه و غیرانسانی وجود نداشت. هم وقوع کودتا، هم فرایند صعود رضاخان به سریر سلطنت و هم کارنامه دوره شانزده‌ساله سلطنت رضاشاه، سراسر قانون‌گریزی، مشروطه‌ستیزی و برپایی یک حکومت سرکوبگر و فراقانونی شخصی بود. بدین‌ترتیب حکومت رضاشاه فاقد مشروعیت عقلانی و قانونی بود.   وی همچنین اظهار داشت: رابطه حکومت‌شوندگان با شخص رضاشاه هیچ‌گونه پایه‌ای در «احترام و اطاعت احترام‌برانگیز» نسبت به او نداشت. فرامین و احکامی هم که رضاشاه صادر می‌کرد هیچ بنیادی در «سنّت‌ها» نداشت و چه بسا سراسر تخطی از سنّت‌ها بود (مانند: مقابله سرکوبگرانه با سنّت دیرپای عزاداری و حجاب اسلامی و امثالهم). همچنین رضاشاه در میان اکثریت جامعه ایرانی، مطلقا در جایگاه یک رهبر کاریزماتیک قرار نداشت.   این نویسنده و پژوهشگر تاریخ در پایان گفت: بنابراین، حکومت رعب و وحشت رضاشاه،‌ که سیاست قتل‌درمانی و جنایات فجیع و سبعانه سیاسی از مهم‌ترین دستاوردهای آن بود، در درجه اول، از همان فقدان مشروعیت سیاسی حکومت او در میان جامعه ایرانی ناشی می‌شد؛ بدین‌ترتیب رضاشاه، که هیچ نقطه اتکایی در میان اقشار مختلف مردم ایران نداشت، قتل و حذف فیزیکی مسئولیت‌گریزانه، تروریستی و دزدانهِ مخالفان، منتقدان و حتی وفاداران به‌ خود را (که سوءظنی به‌آنها پیدا می‌کرد) تنها راه تحکیم موقعیت خود در رأس قدرت ارزیابی می‌کرد.   https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ شاهدی: تا قبل از اعتراض امام خمینی به کاپیتولاسیون، هیچ یک از جریان‌های سیاسی اپوزیسیون به این لایحه واکنش منفی نشان ندادند سخنران بعدی این همایش دکتر ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، بود که درباره «بازتاب تصویب لایحه موسوم به کاپیتولاسیون (21 مهر 1343) در مجلس شورای ملی در میان جریان چپ و مارکسیستی و مشروطه‌خواهان» سخنرانی کرد. این نویسنده و محقق سخن خود را با واکنش جریان چپ به این قضیه آغاز کرد و گفت: در آن مقطع حریان چپ فقط یک نماینده داشت و آن هم حزب توده بود که اجازه فعالیت رسمی سیاسی نداشت و رهبران آن عموما در خارج از کشور به سر می‌بردند. او ادامه داد: تا زمانی که امام خمینی به این قضیه اعتراض نکرده بود هیچ یک از جریان‌های سیاسی اپوزیسیون به این لایحه هیچ گونه واکنش منفی نشان نداده بودند. شاهدی با اشاره به اینکه در میان جریان چپ رادیو پیک ایران به این قضیه واکنش منفی نشان داد آن هم در روزهای پایانی آبان 1343، از جریان چپ عبور کرد و درباره حزب نیروی سوم گفت: این حزب یک اعتراض معتدلی از خود نشان دادند و بدون صدور اعلامیه‌ای علیه اقدام رژیم، فقط اعلامیه امام خمینی را در جلساتشان مطرح کردند. جبهه ملی سوم گروه دیگری بود که واکنش آنها در کلام این پژوهشگر و نویسنده چنین مطرح شد: جبهه ملی سوم هیچ گونه اعتراضی نسبت به این لایحه نداشت و حتی براساس گزارش ساواک، زمانی که امام خمینی تبعید شد، این جبهه جلسه عادی خود را تشکیل نداد مبادا ساواک تصور کند که آنها در واکنش به تبعید امام جلسه تشکیل داده‌اند. البته دانشجویان جبهه ملی ضمن تمجید از امام، انتقاد شدیدی نسبت به این اقدام رژیم می‌‎کنند. شاهدی در بحث واکنش جبهه ملی به کاپیتولاسیون، به طور ویژه به شخص دکتر محمد مصدق پرداخت و دراین‌باره اظهار کرد: تا جایی که اسناد نشان می‌دهد، دکتر محمد مصدق هیچ گونه اعتراضی مسبت به این لایحه از خود نشان نداد؛ تاجایی که بقایی بعدها در این زمینه از وی انتقاد کرد. حتی در 22 آبان 1343 که حسنعلی منصور به مجلس آمد و برای عادی جلوه دادن این لایحه به اقدام مصدق در دادن مصونیت‌هایی به مستشاران آمریکایی حاضر در ایران براساس اصل 4 اشاره کرد، مصدق در واکنش به این صحبت‌ها وقوع چنین چیزی را در دولت خود کتمان کرد، اما باز به کاپیتولاسیون کنونی اشاره‌ای هم نکرد. این نویسنده و محقق تاریخ در ادامه براساس سندی از وارن، رئیس اصل 4، بر درستی حرف منصور دراین‌باره صحه گذاشت و سپس وارد بحث واکنش نهضت آزادی شد و گفت: نهضت آزادی نه در آن مقطع و نه در سال‌های بعد هیچ گونه واکنش منفی از خود نشان نداد و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و لغو کاپیتولاسیون در ادریبهشت 1358، دولت موقت انقلاب اسلامی که بازرگان در رأس آن است و وزیر امورخارجه‌اش ابراهیم یزدی است تلاش می‌کنند که به نوعی مستشاران نظامی آمریکا را که هنوز در ایران بودند از مصونیت برخوردار کنند. او در ادامه به حزب زحمتکشان اشاره کرد و گفت: این حزب بیانیه مفصلی تهیه کرد، اما ساواک اجازه انتشار آن را نداد و ازهمین‌رو انتقادات آنها در حد جلسات خودشان باقی ماند. پایان‌بخش سخنان شاهدی درباره جریان چپ و علت انفعال آن در قضیه کاپیتولاسیون بود که چنین بیان شد: به دلیل وابستگی و تبعیت سیاسی و ایدئولوژیک این جریان از سیاست خارجی شوروی و با توجه به گام‌های نخستین شوروی برای کاهش تنش‌ها و عادی‌سازی روابط با رژیم پهلوی تا چند هفته پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون واکنش چندانی نشان نداد. ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug