✳️دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی
❎بررسی اسناد ادعایی علیه سید جمال اسدآبادی/۱
🔹در سال 1342 همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « #روشنفكران » ماسونى به نامهاى «اصغر مهدوى» و «ايرج افشار» يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده دربارۀ سيد جمال الدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند!
🔸ليكن نكتۀ درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه « #روشنفكران »مرموز اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضتها و حركتهاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد #سيد مى نشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانۀ «افشاگرى»، بر ضد او قلم مى زدند؟! #ايرج_افشار در مقدمۀ «مجموعه» يادشده آورده است:
🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانۀ امين الضرب بوده است سالهاى دراز از طرف (امين الضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آنها را از ميان خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد..
🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشۀ جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى دهها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟!
🔹 #ايرج_افشار براى آنكه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشته هاى #تقى_زاده پيوند دهد و چهرۀ سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند.
◀️در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشان دهندۀ فراماسونى بودن سيد مى باشد آورده شده است كه مىتوان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته اند.
🔹در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده :
در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم.
سنه 1293
🔸با چشم پوشى از پرسشهايى كه دربارۀ اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكته هايى در خور بررسى و نگرش است:
1. هر انسان باسوادى مى داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكرده هاى حوزۀ اسلامى سر بزند.
2. جملۀ «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جملۀ «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جملۀ نخستين به سبك و روش خاطره نويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشته هاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است.
اگر #سيد_جمال_الدين به خاطره نويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مى كرده است، آوردن جملۀ «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزهاى او را به نگارش آن واداشته است؟!
3. نكتۀ سؤال برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « #سيد_جمال_الدين_حسينى 1277» زده شده است! مهر زدن پاى جمله اى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مى شود، به هيچ وجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همۀ يادداشتهاى او اين مهر ديده مىشد، ليكن در زير ديگر يادداشتهايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمىشود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اينكه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چك بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟!
🔻براستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دورهاى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرك يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغهاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰)
🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی
❎بررسی اسناد ادعایی علیه سید جمال اسدآبادی/۱
🔻به مناسبت سالگرد درگذشت سیدجمالالدین اسدآبادی
🔹در سال 1342 همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « #روشنفكران » ماسونى به نامهاى «اصغر مهدوى» و «ايرج افشار» يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده دربارۀ سيد جمال الدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند!
🔸ليكن نكتۀ درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه « #روشنفكران »مرموز اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضتها و حركتهاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد #سيد مى نشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانۀ «افشاگرى»، بر ضد او قلم مى زدند؟! #ايرج_افشار در مقدمۀ «مجموعه» يادشده آورده است:
🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانۀ امين الضرب بوده است سالهاى دراز از طرف (امين الضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آنها را از ميان خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد..
🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشۀ جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى دهها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟!
🔹 #ايرج_افشار براى آنكه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشته هاى #تقى_زاده پيوند دهد و چهرۀ سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند.
◀️در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشان دهندۀ فراماسونى بودن سيد مى باشد آورده شده است كه مىتوان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته اند.
🔹در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده :
در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لُج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم.
سنه 1293
🔸با چشم پوشى از پرسشهايى كه دربارۀ اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكته هايى در خور بررسى و نگرش است:
1. هر انسان باسوادى مى داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكرده هاى حوزۀ اسلامى سر بزند.
2. جملۀ «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جملۀ «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جملۀ نخستين به سبك و روش خاطره نويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشته هاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است.
اگر #سيد_جمال_الدين به خاطره نويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مى كرده است، آوردن جملۀ «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزهاى او را به نگارش آن واداشته است؟!
3. نكتۀ سؤال برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « سيد جمال الدين حسينى 1277» زده شده است! مهر زدن پاى جمله اى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مى شود، به هيچ وجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همۀ يادداشتهاى او اين مهر ديده مىشد، ليكن در زير ديگر يادداشتهايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمىشود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اينكه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چك بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟!
🔻براستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دورهاى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرك يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغهاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰)
🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی
❎بررسی اسناد ادعایی علیه سید جمال اسدآبادی/۱
🔻به مناسبت سالگرد درگذشت سیدجمالالدین اسدآبادی
🔹در سال ١٣۴٢ همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « #روشنفكران » ماسونى به نامهاى «اصغر مهدوى» و «ايرج افشار» يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده دربارۀ سيد جمال الدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند!
🔸ليكن نكته درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه « #روشنفكران »مرموز اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضتها و حركتهاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد #سيد مى نشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانۀ «افشاگرى»، بر ضد او قلم مى زدند؟! #ايرج_افشار در مقدمۀ «مجموعه» يادشده آورده است:
🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانۀ امين الضرب بوده است سالهاى دراز از طرف (امين الضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آنها را از ميان خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد..
🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشۀ جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى دهها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟!
🔹 #ايرج_افشار براى آنكه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشته هاى #تقى_زاده پيوند دهد و چهره سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند.
◀️در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشان دهندۀ فراماسونى بودن سيد مى باشد آورده شده است كه مىتوان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته اند.
🔹در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده :
در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لُج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم.
سنه ١٢٩٣
🔸با چشم پوشى از پرسشهايى كه دربارۀ اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكته هايى در خور بررسى و نگرش است:
١. هر انسان باسوادى مى داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكرده هاى حوزۀ اسلامى سر بزند.
٢. جملۀ «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جملۀ «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جملۀ نخستين به سبك و روش خاطره نويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشته هاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است.
اگر #سيد_جمال_الدين به خاطره نويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مى كرده است، آوردن جملۀ «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزهاى او را به نگارش آن واداشته است؟!
٣. نكتۀ سؤال برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « سيد جمال الدين حسينى ١٢٧٧ » زده شده است! مهر زدن پاى جمله اى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مى شود، به هيچ وجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همۀ يادداشتهاى او اين مهر ديده مىشد، ليكن در زير ديگر يادداشتهايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمىشود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اينكه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چك بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟!
🔻براستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دورهاى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرك يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغهاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰)
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی/1
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/127
🔹در سال ١٣۴٢ همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « #روشنفكران » ماسونى به نامهاى #اصغر_مهدوى و #ايرج_افشار يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سيدجمالالدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند!
🔸ليكن نكته درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه #روشنفكران_مرموز اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضتها و حركتهاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد #سيد مىنشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانه «افشاگرى»، بر ضد او قلم مىزدند؟! #ايرج_افشار در مقدمه «مجموعه» يادشده آورده است:
🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانه امينالضرب بوده است سالهاى دراز از طرف (امينالضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آنها را از ميان خزانه گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد..
🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشه جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانه گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى دهها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟!
🔹 #ايرج_افشار براى آنكه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشتههاى #تقیزاده پيوند دهد و چهره سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشاندهنده فراماسونى بودن سيد مىباشد آورده است كه مىتوان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته است.
🔸در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده :
در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لُج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم.
سنه ١٢٩٣
🔹با چشم پوشى از پرسشهايى كه درباره اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكتههايى در خور بررسى و نگرش است:
🔸١. هر انسان باسوادى مى داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكردههاى حوزه اسلامى سر بزند.
🔹٢. جمله «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جمله «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جمله نخستين به سبک و روش خاطرهنويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشتههاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است.
اگر #سيدجمالالدين به خاطرهنويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مىكرده است، آوردن جمله «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزهاى او را به نگارش آن واداشته است؟!
🔸٣. نكته سؤال برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « سيد جمالالدين حسينى ١٢٧٧ » زده شده است! مهر زدن پاى جملهاى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مىشود، به هيچوجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همه يادداشتهاى او اين مهر ديده مىشد، ليكن در زير ديگر يادداشتهايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمىشود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اينكه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چک بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟!
🔹بهراستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دورهاى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرک يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغهاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی/2
🔹«سند» ديگر نامهاى است كه #لژ_كوكب_الشرق در قاهره به شخصى به نام «#جمال_الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يک سال برگزيده شده است
درباره اين نامه نيز بايسته است نكتههايى يادآورى شود:
🔸١. اگر مقصود از « #جمال الدين » سيد جمال الدين اسدآبادى است بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژهاى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مىشود. به ويژه اينكه لازمه محتواى نامه يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!!
🔹٢. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامه رسمى سازمان شمرده نمىشود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامه غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟!
🔸٣. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كردهاند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابراين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بهدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟!
🔹۴. تاريخ اين نامه سال ١٨٧٨ مىباشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسونها (#استعمار_انگليس) از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود.
🔸برگهاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسونها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست كم نمى تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهره سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مىگذاريم و مىگذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشتههاى ديگران درباره او بنشينيم و از روى دروغپردازىها و نيرنگبازىها و خيانتهايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم.
🔹ليكن نكتهاى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچگاه رخصت نمىدهد كه سندها، نوشتهها و ديگر نشانههاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارک» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟!
🔹اسماعيل رائين آورده است:
... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، #سازمان_فراماسونرى نمىدانسته است كه نوشتهها، سندها و كتابهاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشتهها چاپ و پراكنده گرديده است!!
🔸اين دسته از نويسندگان بر آن بودهاند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره #سيد_جمال را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسونها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اين دروغ را بر ملا و نيرنگبازان را رسوا مىكند، اين است كه نه تنها حاج امينالضرب از اعضاى #فراماسونرى بوده است بلكه #اصغر_مهدوى و #ايرج_افشار كه «مجموعه» يادشده را دستهبندى كرده و در دسترس مردم گذاشتهاند نيز از ماسونها مىباشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كردهاند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مىباشند...(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸)
🇮🇷 @IRANeMOASER