eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
414 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش دوم 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹صداى ضجه و ناله آن چند نفر كه تحت ، سرسختانه مقاومت مى‏كردند به گوش امام رسيد، صداى پيرمردى كه از سپيده صبح تا پاسى از شب در هواى گرم خرداد پاى سماور مى‏نشست و خدمت مى‏كرد، صداى آن رنجديده‏اى كه از بام تا شام چاى مى‏داد و از مراجعين پذيرايى به عمل مى‏آورد و صداى آن بى‏پناهى كه زندگى خود را رها ساخته و به عشق و علاقه خمينى به سوى قم آمده، با جان و دل كار مى‏كرد، سخت خمينى را برآشفت و خشمناک ساخت به‏طورى كه ديگر نتوانست تحمل كند. 🔸 از اين رو، امام از خانه بيرون آمد و با صداى رسا اظهار كرد: «روح‏اللّه‏ خمينى منم! چرا اين‌ها را مى‏زنيد؟» 🔹با طنين افكندن نام «خمينى» در فضاى كوچه، دژخيمان شاه دستپاچه شدند. هرگز تصور نمى‏كردند كه بدين گونه خمينى را در مقابل خود ببينند و با پرخاش او روبه رو شوند. امام قدم به داخل كوچه نهاد و در حالى كه عبا را زير بغل گرفته بود از شدت خشم مشت‏هاى گره خورده خود را تكان مى‏داد و بر سر دژخيمان مسلح شاه مرتب فرياد مى‏كشيد: 🔸« ‏اللّه‏_خمينى منم، چرا اين بيچاره‏ها را كتک مى‏زنيد؟ اين چه رفتار وحشيانه است كه با مردم مى‏كنيد؟ چرا به اصول انسانى پايبند نيستيد؟ اين چه وحشی‌گرى‏هاست كه از شما سر مى‏زند؟» 🔹مزدوران شاه در حالى كه مى‏كوشيدند بر اعصاب‌شان مسلط شوند با صداى لرزان و گرفته مرتب پاسخ مى‏دادند: 🔸«همه ارادت داريم! همه مؤمنيم!! كسى را نمى‏زنيم!!!» 🔹آدم‏دزدان رژيم با ترس و بيم و احتياط، را محاصره و به ماشين فولكس‏واگن سياه‏رنگى كه دم درب خانه ايستاده بود سوار كردند و چند نفر از درجه‏داران و صاحب‏منصبان نيز كه هنوز براى ما ناشناخته‏اند سوار شدند؛ و ماشين را با «هُل» دادن تا سر خيابان آوردند و از سر خيابان، امام را با يک سوارى كه از پيش آماده بود به تهران بردند. 🔸حاج كه از بالاى بام ناظر جريان بود به شدت تحت احساسات قرار گرفت و خواست خود را از ارتفاع پنج مترى به داخل كوچه بيفكند و تا آنجا كه ممكن است از دستگيرى پدر ممانعت به عمل آورد! امام كه از داخل ماشين متوجه تصميم خطرناک او شده بود با حركت دست او را از اين كار منع كرد. يكى از كماندوها نيز كلت كشيد و تهديد كرد: اگر تكان بخورى آتش مى‏كنم! حاج سيد مصطفى روى نهى و منع پدر از پايين پريدن منصرف شد، ليكن با تمام نيرو فرياد سر داد كه: 🔹«مردم، خمينى را بردند... مردم، خمينى را گرفتند» 🔸اهالى قم با فرياد تكان‏دهنده و باور نكردنى: «مردم خمينى را گرفتند» از خواب پريدند، شتابان از خانه بيرون دويدند تا به يارى امام بشتابند و از دستگيرى او جلوگيرى كنند؛ ليكن ديگر دير بود. مأموران رژيم با سرعت سرسام‏آورى امام را از قم بيرون برده بودند. 🔹اضطراب، نگرانى و ترس در چهره دژخيمانى كه امام را به تهران مى‏بردند به خوبى هويدا بود، ديوانه‏وار ماشين مى‏راندند و به عقب و اطراف مى‏نگريستند. وحشت و نگرانى آنان به حدى بود كه هر چه امام اصرار ورزيد تا براى چند دقيقه‏اى ماشين را نگه دارند تا به جا آورد، نپذيرفتند. 🔸امام در مقام دلدارى آنان اظهار كرد: «اينقدر مضطرب نباشيد، در وسط اين بيابان كسى نيست كه قصد تعرض نسبت به شما را داشته باشد. چند دقيقه‏اى ماشين را براى اداى نماز متوقف كنيد شما نيز نماز بخوانيد، شما هستيد، از بودجه اسلام ارتزاق مى‏كنيد و واجب است كه به احكام و فرامين اسلام پابند باشيد.» دژخيمانى كه در ارتش شاهنشاهى تربيت شده و پرورش يافته بودند از اين سخنان امام پند نگرفتند و گستاخانه از پيشنهاد و اصرار امام براى به جا آوردن نماز صبح سرباز زدند و سرانجام بر اثر فشار و اصرار بيش از حد او حاضر شدند كه براى چند لحظه‏اى ماشين را نگه دارند كه فقط او تيمم كند! و امام پس از تيمم با خاک حاشيه جاده، سوار ماشين شد و نماز صبح را در ماشين كه به سرعت در حركت بود به جا آورد. (نهضت امام خمینی، ج1، ص512-511) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢پايه‏‌هاى سلطنت بر جمجمه‏‌ها 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/27 🔹شاه كه در طول سلطنت خود همواره خواسته‏‌هاى انسانى و اسلامى ملت ايران را با گلوله پاسخ داده بود اين بار نيز با تانک و توپ و مسلسل به سراغ مردم بی‌دفاعى كه با تظاهرات مسالمت‏‌آميز، آزادى مرجع خويش را مى‏خواستند آمد تا شايد پايه‏هاى سست و لرزان رژيم خود را تحكيم بخشد. 🔸هنوز تظاهركنندگان قم بيش از دويست متر از فاصله نگرفته بودند كه با يورش دژخيمان شاه روبه رو شدند و رگبار مسلسل بر آنان باريدن گرفت. شيرزنان شهر قم كه در صف مقدم تظاهركنندگان حركت مى‏كردند، قبل از ديگران هدف گلوله واقع شدند. 🔹دژخيمان خون‏آشام مى‏كوشيدند كه با خونريزى و آدم‌كشى از حركت توده‏ها جلوگيرى كنند و تظاهركنندگان را به عقب‏نشينى و فرار وادارند، ليكن هر چه بيشتر خون مى‏ريختند و آدم مى‏كشتند قادر به جلوگيرى از پيشرفت و حركت مردم نمى‏شدند. مردم از جان گذشته بى‏اعتنا به رگبار گلوله و آتشى كه بر سر و سينه آنان مى‏باريد قهرمانانه به پيش مى‏رفتند و دليرانه از سينه خروش بر مى‏آوردند و فرياد سر مى‏دادند، فريادى كه ساليان درازى در سينه‏ها خفه شده بود. 🔸غرش مهيب تانک‏ها و صداى دلخراش مسلسل‏ها نمى‏توانست از انعكاس آن فريادها جلوگيرى كند. توده‏هاى خشمگين و به‏‏پاخاسته با سنگ، پاره‏آهن و چوب در مقابل تانك و مسلسل آدم‌کشان سرسختانه ايستادگى كردند و به دشمن ضربه وارد ساختند. شنيده شد كه يک كاميون نظامى كه مى‏كوشيد ميان جمعيت تظاهركنندگان رفته با چرخ‏هاى سنگين خود عده‏اى را به خاک و خون بكشد، مورد حمله مردم دلير و قهرمان قم قرار گرفت. 🔹بنا بر روايت شاهدان عينى جوان پرشورى با يك حمله برق‏آسا خود را به راننده كاميون كه يک ستوان ارتش بود رساند و او را از پشت فرمان ماشين پايين كشيد و با زدن آهن‏پاره‏اى بر فرقش او را بشدت مجروح كرد. دو نظامى ديگر كه در كاميون پهلوى راننده نشسته بودند، از ماشين پايين پريده پا به فرار گذاشتند. تظاهركنندگان كاميون را محاصره كرده و با آتش زدن باك بنزين، آن را به آتش كشيدند. 🔸آتش زدن كاميون يا جيپ ارتشى شور تازه‏اى در تظاهركنندگان دميد و شعله خشم آنان را شعله‏ورتر كرد. مردم با حركتى سريع به پيش تاختند و مزدوران خونخوار رژيم را عقب نشاندند. 🔹زد و خورد و كشمكش مردم قم با عمال شاه هر لحظه شديدتر و خونين‌تر مى‏شد و دلاورى‏ها، پايدارى‏ها و جانبازى‏هاى فداييان راه اسلام نمايانتر مى‏گرديد، هر چه دژخيمان شاه بر وحشی‌گرى و خونريزى مى‏افزودند مردم با رشادت و شجاعت بيشترى به ميدان آمده با حماسه‏آفرينى بر وحشت و اضطراب دشمن مى‏افزودند. 🔹رژيم شاه كه مى‏ديد با تانک و توپ و مسلسل و خون‌ريزى وحشيانه نمى‏تواند مردم غيور و مسلمان را سركوب كند و از ميدان نبرد بيرون براند، هواپيماهاى بمب‏افكن را روانه قم ساخت تا در صورت لزوم، شهر را بمباران كنند و ده‏ها هزار مرد و زن و كودک را براى حفظ تاج و تخت شاه با آتش بمب بسوزانند. 🔸هواپيماهاى نظامى با سرعت سرسام‏آورى وارد آسمان قم شدند و با شكستن ديوار صوتى و مانورهاى هوايى كوشيدند اهالى شهر را مرعوب كنند، ليكن توده‏هاى از جان گذشته بى‏اعتنا به اين يورش‏ها، قهرمانانه مقاومت مى‏كردند و آزادى بى‏قيد و شرط مرجع عالی‌قدر خويش را مى‏خواستند. مزدوران شاه كه مى‏دانستند با يک لحظه غفلت، كنترل شهر از دست خارج خواهد شد و مردم خشمگين، جنايتكاران را به سزاى جنايتشان خواهند رسانيد، به قتل‏عام توده‏ها دست زدند، به خرد و كلان، پير و جوان و زن و مرد رحم نكردند. 🔹فجيع‌ترين كشتار در چهارراه شاه اين شهر (خيابان تهران) روى داد كه عده‏اى از تظاهركنندگان در محاصره دژخيمان قرار گرفتند و راه هرگونه عمل و حركتى از آنان سلب شد. آدمكشان آنان را از چهار طرف به رگبار مسلسل بستند و همانند برگ‏هاى درخت بر زمين ريختند. عده‏اى از اين آزادگان ناچار به كوچۀ بن‏بست نمازى پناه بردند تا شايد از شر آنان در امان بمانند ليكن جنايتكاران آنان را در آنجا نيز مورد حمله قرار داده به رگبار مسلسل بستند.(نهضت امام خمینی، ج1، صص519-518) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شاه به جنگ ملت آمد! 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/28 🔹با اوج گرفتن قيام همگانى [15خرداد] و يورش بى‏امان مردم به كاخ و مراكز حساس دولتى، رژيم شاه در معرض سقوط و واژگونى قرار گرفت. شاه بار ديگر وحشيانه به جنگ ملت آمد. تانک‏ها، توپ‏ها، و مسلسل‏هايى را كه با دسترنج توده‏هاى زحمتكش فراهم آورده بود براى سركوبى آنان به كار گرفت، ارتش و پليس را بار ديگر براى سركوبى ملت به جنايت واداشت. 🔸 وقتى به اوج خود رسيد كه مردم خشمگين و از جان گذشته تهران به سوى كاخ شاه به راه افتادند. تمام خيابان‏هايى كه به كاخ منتهى مى‏شد از سرباز و تانک و زره‏پوش پوشيده شده بود، هزاران سرباز مسلح به مسلسل از كاخ پاسدارى مى‏كردند. سيل خروشان جمعيت تا نزديكى‏هاى كاخ پيش رفت و به چند قدمى لوله‏هاى توپ و مسلسل رسيد و اينجا بود كه لشكر شاه بى‏رحمانه‏ترين و وحشيانه‏ترين حمله‏هاى فاشيستى را به سوى مردم آغاز كرد. 🔹رگبار گلوله به طرف تظاهركنندگان باريدن گرفت، تانک‏ها و توپ‏ها از كشته‏ها پشته ساخت. در خيابان‏ها و كوچه‏هاى تهران جوى خون جارى شد، ميدان ارک (مقابل اداره انتشارات راديو) ميدان توپخانه (مقابل اداره پليس و اداره تسليحاتى ارتش) و خيابان‏هايى كه به كاخ مرمر منتهى مى‏شد، به صورت كشتارگاه مخوفى درآمده بود و از اجساد كشتگان و مجروحين انباشته شده بود. دود سياه و گرد‏‏و خاک هوا را تيره و تار كرده بود. 🔸رژيم شاه ضمن سركوبى قيام ملت در روز 15 خرداد، به منظور منحرف كردن افكار عمومى و توجيه آدم‏كشى‏هاى خود، به مانور نفرت‏آور و رسوايى دست يازيد و عده‏اى از مأموران ساواک را با پيراهن سياه به ميان انبوه تظاهركنندگان تهران فرستاد تا با ايجاد آشوب و بلوا اين قيام را آلوده سازد! 🔹مأموران سياهپوش شاه با گرد آتش‏زا به آتش زدن مغازه‏ها، اتومبيل‏ها و سوزاندن كتابخانه پرداختند، تا محملى براى تبليغات رژيم شاه درست كنند و قيام ملى و اسلامى 15 خرداد را آشوبى ارتجاعى و غير انسانى وانمود سازند و آدم‏كشى‏ها و خون‌ريزى‏هاى خود را موجه جلوه دهند، غافل از اينكه دنيا ناظر بود كه ملت به‏پاخاسته ايران هيچ‏گاه به كتاب و كتابخانه حمله نكردند بلكه به كاخ شاه يورش بردند، زنان و دختران محرومى را كه دوش به دوش مردان عليه شاه مبارزه مى‏كردند، مورد حمله و اهانت قرار ندادند بلكه چكمه‏پوشان خون‏آشام شاه را آماج حمله قهرآميز خود قرار دادند. هدف قهرمانان قيام 15 خرداد، برانداختن رژيم شاه و آزادى امام بود، نه غارتگرى و ايجاد آشوب و بلوا و هرج و مرجى كه دودش به چشم برادران هم‌وطن‌شان مى‏رفت. اين مزدوران شاه و مأموران ساواک بودند كه با گرد آتش‏زا (كه هيچ‏گاه در اختيار مردم نبوده است) اموال ملت را به آتش كشيدند.(نهضت امام خمینی، ج1، صص537-536) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢۱۶خرداد۱۳۴۲؛ کشتارگاه مخوف تهران 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/29 🔹[در پی قیام 15خرداد] ترس و وحشت سراپاى شاه و هيأت حاكمه را فرا گرفت و سقوط و نابودى را در برابر خود ديدند. آن‌ها مى‏پنداشتند كشتار فجيع 15 خرداد كه در خيابان‏هاى تهران جوى خون جارى ساخت و پيشگيرى نظامى شبانه، خواهد توانست ملت را سركوب و مأيوس سازد! ليكن ديدند كه روز 16 خرداد جنبش دامنه‏دارتر و پرخروشتر به وقوع پيوست. 🔸شاه فرمان: «آتش به قصد كشت»! صادر كرد و براى اينكه جنبش را سريع‌تر بكوبد به دژخيمان دستور اكيد داد كه از هدر دادن فشنگ و شليک هوايى خوددارى ورزند و در نشانه‏گيرى، قسمت بالاتنه (قلب و سر و مغز) را هدف قرار دهند تا مجروح كمتر داشته باشند و قربانى آن فاجعه خونين فقط كشته باشد تا بتوان آن را به آسانى در ميان دشت و صحرايى، دور از چشم همه، زير خاک پنهان كرد و جنايات خونين رژيم شاهنشاهى را از نظرها پوشيده نگه داشت. 🔹به «فرمان مطاع ملوكانه»! تانک‏ها و مسلسل‏هاى سنگين و سبک فعالانه وارد عمل شدند و وحشيانه قهرمانان فداكار خرداد خونين را زير آتش گرفتند و مردم مسلمان را همانند برگ درخت بر زمين ريختند. 🔸ديرى نپاييد كه همانند روز پيش كف خيابان‏ها از خون بی‌گناهان رنگين شد و اجساد كشتگان در گوشه و كنار خيابان و كوچه روى هم انباشته گرديد و تراژدى خونينى به وجود آمد كه نمونه آن را تنها در حمله قشون بيگانه به كشورى بى‏صاحب و ملتى بى‏پناه مى‏توان ديد. 🔹اگر روز 15 خرداد، لشكر شاه مأمور متفرق كردن مردم و سركوب جنبش بودند و از اين رو ممكن بود بخشى از تيراندازى‏ها هوايى باشد، روز 16 خرداد به دستور شاه، مأمور آدم‏كشى و خونريزى بودند و اجازه نداشتند كه گلوله‏اى را هدر دهند، به همين جهت روز 16 خرداد تهران به كشتارگاه مخوف و حمام خون بدل شد.(نهضت امام خمینی، ج1، صص540-539) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢حمایت تمام‌عیار از امام خمینی و رسوایی جبهه ملی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/30 🔹جامعه روحانيت و ‏هاى_علميه_ايران نيز در راه پشتيبانى از امام تمام نيروى خود را كه در تاريخ روحانيت شيعه بى‏سابقه بود، به‏طور چشم‌گيرى به كار انداختند. 🔸اين حمايت و پشتيبانى يكنواخت و متحدانه جامعه روحانيت از او، نمايانگر محبوبيت و نفوذ بيش از حد او در ميان عموم مردم ايران ـ اعم از روحانى و غير روحانى ـ بود كه حتى بسيارى از عناصر راحت‏طلب و مخالف با مبارزه را وامى‏داشت كه براى حفظ شئون و موقعيت خويش از امام پشتيبانى به عمل آورد؛ زيرا در آن شرايط مسلّم بود كه هركس ـ در هر مقامى ـ اگر از پشتيبانى نسبت به خوددارى ورزد، شديداً مورد تنفر و انزجار توده‏هاى روشن‏ضمير ايران قرار مى‏گيرد و در ميان اجتماع ساقط مى‏شود. 🔹رهبرى « » با تمام موقعيت ويژه‏اى كه در ميان دانشگاهيان و طبقه روشنفكر داشت، به علت بى‏تفاوتى و پيش گرفتن روش غير متعهدانه در برابر قيام ملى و اسلامى 15 خرداد و عدم پشتيبانى از امام به گونه‏اى منفور و مبغوض شد كه ديگر نتوانست در ميان اجتماع، موقعيت از دست‏رفته خود را بازيابد؛ تا آنجا كه دكتر مصدق ناگزير شد براى حفظ آبروى «جبهه ملى» رهبران آن را بركنار كند. 🔸پشتيبانى بى‏شائبه و همه‏جانبه جامعه روحانيت ايران و عراق و بسيارى از شهرها و كشورهاى اسلامى از امام و حمايت قاطع و صريح مقامات برجسته روحانى، كه خود از مراجع به شمار مى‏رفتند، از مقام او، نقش مؤثر و تعيين‏كننده‏اى در تحكيم و ادامۀ نهضت اسلامى و شكست نقشه‏هاى رژيم شاه عليه او داشت. 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢بازتاب گسترده خبر آزادی امام خمینی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/31 🔹على‏رغم تمام اين تدابير امنيتى! پيش‏بينى‏ها و پيشگيرى‏هاى دامنه‏دار و همه‏جانبه [برای جلوگیری از استقبال مردم از امام]، هنوز ساعتى از آزادى امام نگذشته بود كه خبر آن برق‏آسا در سراسر انعكاس يافت و همانند بمب صدا كرد و تهران را تكان داد. مردم فداكار و وفادار مركز، يكباره از جا كنده شدند و سيل جمعيت به سوى سرازير شد، راه تهران ـ داووديه و تهران ـ قلهک به علت ازدياد ناگهانى وسايل نقليه و اتومبيل‏ها بند آمد و مسأله ترافيک آن، پليس راهنمايى را با مشكلاتى روبه رو كرد. ساواک گزارش كرده است: 🔸طبق اطلاع، ساعت 30/14 روز جمعه 11/5/42 به اتفاق سه نفر از همراهان زندانى ايشان از زندان آزاد شده‏اند... اين خبر كه ساعت 16 منتشر گرديد، دستجات مردم و روحانيون در خيابان‏ها به يكديگر گفته و به سمت شميرانات رهسپار شده بودند...ديرى نپاييد كه داووديه از جمعيت آكنده شد و ازدحامى فوق‏العاده به وجود آمد. 🔹مردم از درب خانه‏اى كه امام در آن اسكان يافته بود تا مسير بسيار طولانى صف كشيده بودند و با نظم و انضباط ويژه‏اى در انتظار فرا رسيدن نوبت براى ديدار او دقيقه‏شمارى مى‏كردند و از آنجا كه به علت كثرت جمعيت، توقف در محضر امام خمينى، موجب معطلى و سرگردانى ديگر كسانى مى‏شد كه براى زيارت او آمده بودند، مردم از توقف در محضر او خوددارى مى‏كردند و پس از دستبوسى و اظهار وفادارى خارج مى‏شدند و راه را براى ديگران باز مى‏كردند...»(نهضت امام خمینی، ج1، ص702-701) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢تأثر امام از حمایت‌های پرشور مردمی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/32 🔹توده‏هايى كه به انتظار ديدن امام از داخل حياط خانه تا راه درازى صف كشيده بودند، كاسه صبرشان لبريز شد و از او خواستند كه در مقابل پنجره قرار گيرد تا همگان او را ببينند. امام از جا برخاست و در مقابل مردم قرار گرفت و با بلند كردن دست، به احساسات پرشور و هيجان‏بار آنان كه با ديدن او به‌شدت ابراز احساسات مى‏كردند و صلوات مى‏فرستادند، پاسخ گفت و آنگاه به جايگاه خود بازگشت ديگر نتوانست خوددارى ورزد و توفانى را كه در درون او به وجود آمده بود مهار كند. يكباره فرياد كشيد: «آخر من با اين احساسات مردم چه كنم»! 🔸و دستمالى بر چهره گرفت و به گريستن پرداخت. تا آن روز كسى امام را گريان و اشک‌ريزان نديده بود، تا آن روز كسى او را تا اين حد اندوهگين و منقلب مشاهده نكرده بود و تا آن روز كسى از خمينى سخنى كه حاكى از وارد آمدن مصيبت بزرگ و دردناک بر او باشد نشنيده بود. ليكن اين در 15 خرداد، ضربه سنگين و كوبنده‏اى بر امام وارد آورد، روح نيرومند او را ملول و آزرده ساخت، چنان‌كه در نطق‏ها و اعلاميه‏هاى او كه طى ساليانى ايراد و صادر فرموده است، مى‏بينيم كه هرجا سخنى از فاجعه دردناک 15 خرداد 42 به ميان آمده، با تأثرى ژرف و ملالت‏بار از آن ياد كرده است و نگرانى و تأثر عميق خود را هر بار به صورتى ظاهر ساخته است...»(نهضت امام خمینی، ج1، ص705-704) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢امام خمینی در حصر 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/33 🔹شاه كه نقشه خويش را در مورد انعكاس آزادى امام تا حدودى با موفقيت همراه مى‏ديد، با فرا رسيدن شب شنبه 12 مرداد 42 و رفتن عكاسان و خبرنگاران و كاسته شدن از شدت ازدحام، دستور منع اكيد رفت و آمد به محضر امام را صادر كرد! و ناگهان منزل او در محاصره نظاميان اسب‏سوار و مأموران سازمان به اصطلاح امنيت شاه قرار گرفت و نه تنها از رفت و آمد مردم جلوگيرى كردند، بلكه ساواكى‏ها بعضى از مقامات روحانى را كه مى‏خواستند در محضر او حضور داشته باشند، با تهديد و فشار، مجبور به ترک آنجا كردند كه با واكنش سخت و اعتراض شديد امام روبه‏رو شد. 🔸فرداى آن روز كه توده‏هاى مسلمان مركز و بسيارى از شهرستان‏ها براى رفتن به و استقبال از امام، خود را آماده مى‏كردند، خبر ممانعت پليس از رفتن مردم به حضور امام، همراه با شايعه اينكه اگر مردم براى ديدن او بخواهند اصرار بورزند، دولت بار ديگر او را به زندان خواهد برد، در همه‏جا منعكس شد. اين خبر و شايعه از طرف ساواكى‏ها و مقامات امنيتى! رواج يافته بود.(نهضت امام خمینی، ج1، ص710) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢امام خمینی در قیطریه 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/34 🔹بيش از 24 ساعت از انتقال امام خمينى و آقايان قمى و محلاتى به داووديه نگذشته بود، كه ساواک به آنان رسانيد كه اقامت آنان در آنجا موقتى است و لازم است هر يک در فكر تهيه خانه‏اى براى خود باشند. به محض انعكاس اين خبر و جستجوى بعضى از نزديكان امام براى پيدا كردن خانه، فوراً شخصى به نام آقاى ـ از تجار تهران ـ طبق نظر و رأى ساواک، به حضور امام رفت و آمادگى خود را براى پذيرايى از او در خانه خويش واقع در « » اعلام داشت و بدين‏گونه، زمينه انتقال امام به خانه مزبور، تحت مراقبت دستگاه جاسوسى شاه فراهم شد؛ و امام از تاريخ 15 مرداد 42 در قيطريه اقامت گزيد. 🔸امام تا مدتى كه در تهران به سر مى‏برد، ميهمان آقاى روغنى بود و شام و ناهار او و گروهى از مأموران سازمان جاسوسى شاه كه به عنوان مراقب و نگهبان در همان خانه مى‏زيستند، از طرف روغنى تأمين مى‏شد. در پى اقامت امام در باغ حاج آقا رضا روغنى، ساواک به امام ابلاغ كرد كه تنها بستگان و نزديكان درجه يک مى‏توانند به اقامتگاه امام رفت و آمد كنند و اين عده هم بايستى اسامى آنان قبلاً از طرف او در اختيار فرماندارى نظامى قرار بگيرد، از اين رو امام ناگزير شد كه اسامى شمارى از كسانى را كه بايد نزد او رفت و آمد مى‏كردند بنويسد و به مسئول مأمورانى كه در محل اقامت امام مستقر بودند به نام سروان ‏اللّه‏_عصار تحويل دهد. (نهضت امام خمینی، ج1، ص721-720) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢طیب 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/35 🔹طيب حاج رضايى و شمارى از دستياران او به اتهام گرفتن پول و به راه انداختن [به تعبیر رژیم پهلوی:]«بلواى 15خرداد» در دادگاه فرمايشى و نظامى شاه محاكمه و به مرگ و يا به زندان درازمدت محكوم شدند و دو تن از آنان نيز تيرباران شدند، ليكن رژيم شاه براى ملت ايران هيچ‏گاه توضيح نداد كه طيب از چه مقامى پول دريافت كرد تا بنا بر ادعاى او «به آشوب و بلوا دست بزند»؟! طيب نه از ملاكين و زمين‌داران بود كه مستقيماً به تحريک و آشوب پرداخته باشد و نه رژيم ادعا كرد كه ‏ها بوده است كه از آن طريق پول و دستور گرفته باشد، بنابراين چرا كسانى را كه به نامبرده پول دادند و او را تحريک كردند، نام نبردند و آنان را به محاكمه نكشيدند و مجازات نكردند؟ 🔸 رژيم شاه و او طيب را مدت‏ها در زندان شكنجه دادند و حتى ناخن‏هاى او را كشيدند تا به دروغ اعتراف كند كه از امام براى دست زدن به «آشوب» و «بلوا» پول دريافت كرده است، حتى به او وعده دادند كه اگر به چنين دروغى اعتراف كند، مورد عفو ملوكانه قرار خواهد گرفت و آزاد خواهد شد، ليكن او به چنين خيانتى تن در نداد.(نهضت امام خمینی، ج1، ص785) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢استقامت امام 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/36 🔹ناآرامى و نگرانى مردم و بى‏تابى آنان در برابر ادامه محاصره امام، برخى از مقامات روحانى را بر آن مى‏داشت كه براى امام در نزد رژيم شاه پادرميانى كنند و آزادى او را بخواهند، ليكن امام با سرسختى و قاطعيت آنان را از هرگونه وساطت باز مى‏داشت و هرگونه التزام و تعهد از جانب آنان به رژيم شاه را ناروا و مغاير با وظايف دينى مى‏دانست. چنانكه ‏_خوانسارى (داماد حاج سيد احمد خوانسارى) در ملاقات خود با بهبودى (وزير دربار) در تاريخ 42.12.15 اعتراف مى‏كند: 🔸 ... چند وقت قبل، من از جانب آيت‏اللّه‏ خوانسارى به آقاى خمينى پيغام دادم كه آقا قصد دارند جدا در مورد آزادى شما مذاكره كنند. خمينى جواب داد كه ضمن تشكر، استدعا دارم در مورد آزادى من تعهد و التزامى به عهده نگيريد...‏‏.(نهضت امام خمینی، ج1، ص819) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢آزادی امام و بازگشت به قم 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/37 🔹عقربه ساعت، تقريباً ده شب يكشنبه 16 فروردين ماه 43 را اعلام مى‏كرد كه ماشين شورلت سياه‌رنگى كه به‏وسيله چند ماشين ديگر اسكورت مى‏شد، سركوچه امام مقابل توقف كرد و امام از آن پياده شد. همراهان او كه عبارت بودند از سرهنگ مولوى و چند تن از مقامات نظامى و امنيتى پس از پياده كردن امام به‌سرعت از آنجا دور شدند تا خودشان از هرگونه پيشامد غيرمنتظره‏اى دور بمانند! 🔸چند تن از دانش‏آموزان و محصلين كه در حاشيه خيابان مشغول حاضر كردن دروس خود بودند و متوجه پياده شدن امام از ماشين شدند، بى‏اختيار فريادى از عمق قلب كشيدند و به سوى او شتافتند. برخى از عابران كه را در ماشين ديده بودند نيز، شتابان خود را به او رسانيدند. در آن ساعت شب با آن‌كه كوچه‏ها و خيابان‏ها تقريباً خلوت بود، هنوز امام چند گامى به طرف منزل برنداشته بود، كه ده‏ها نفر در اطراف او گرد آمدند. 🔹شعارِ «براى سلامتى حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى خمينى صلوات بلند ختم كنيد» در فضاى آرام كوچه طنين افكند و سكوت شب را در هم شكست. با طنين‏افكن شدن شعار ، مردم يكباره از خانه‏ها بيرون ريختند. شور و هيجانى كه از مرد و زن، خرد و كلان در آن دقايق تاريخ به وقوع پيوست، قابل توصيف نيست. آنگاه كه امام به درب منزل خويش رسيد، صدها نفر در اطراف او گرد آمده بودند و هيجان‏زده شعار مى‏دادند. 🔸هنوز بيش از دقايقى از ورود امام به قم نگذشته بود كه خبر آن همانند بمب در شهر صدا كرد و شهر را بلرزانيد. ديرى نپاييد كه سيل جمعيت پياده، پابرهنه، سواره، با چرخ، موتور و تاكسى و سوارى به سوى خانه امام سرازير شد. شهر يكپارچه در شور و شوق و هيجان فرو رفت. هياهو، جار و جنجال، سر و صدا و شعارهاى پى‏درپى گوش فلک را كر كرد و گرد و خاک و غبارى كه از حركت و دويدن مردم برخاسته بود، فضا را فراگرفت. 🔹مردم مى‏خنديدند، مى‏گريستند، پا بر زمين مى‏كوبيدند، شعار مى‏دادند و همديگر را در آغوش كشيده، تبريک و تهنيت مى‏گفتند. شهر مذهبى قم چنين شور و شوق و خروشى را كمتر به خود ديده بود. 🔸ديرى نپاييد كه خانه و كوچه امام از جمعيت آكنده شد و براى تازه‏واردين ديگر جايى و راهى نبود. علماى قم همان شب خود را به منزل امام رسانيدند و با او ملاقات كردند. اساتيد، فضلا و پاسداران و رهروان راه خمينى بسيارى‏شان بى‏عمامه و عبا و خيلى‏ها پابرهنه، در آن هواى اوايل بهار كه تقريباً سرد است، در كوچه و حياط منزل امام بهت‏زده به هر سو در حركت بودند. زنگ تلفن منزل براى لحظه‏اى قطع نمى‏شد و مردم از نقاط دوردست شهر كه خبر آزادى امام را براى صدمين بار مى‏شنيدند، روى ناباورى از طريق تلفن پرسش مى‏كردند. 🔹امام تا نيمه شب در بيرونى منزل، ميان توده‏هاى مردم كه در آنجا اجتماع كرده بودند به سر برد و به احساسات آنان پاسخ داد و آنگاه براى استراحت به اندرون رفت. به محض حركت امام از جاى خود، يكباره مردم به كف زدن پرداختند، كف ممتدى كه تا داخل شدن او به اندرون ادامه داشت و صداى آن تا دوردست‏ها به گوش مى‏رسيد. فرداى آن روز خبر آزادى امام در مركز و بسيارى از شهرستان‏ها انتشار يافت (نهضت امام خمینی، ج1، صص833-832) 🇮🇷 @IRANeMOASER