eitaa logo
من شیعه هستم
571 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
💙💙💙 ✅ اسلام و عنايتش به امر اجتماع ✅ 📝 هيچ شكى نيست در اينكه تنها دينى است كه بنيان خود را بر اجتماع نهاده و اين معنا را به صراحت اعلام كرده و در هيچ شأنى از شؤون بشرى مساله اجتماع را مهمل نگذاشته،- و تو خواننده عزيز اگر بخواهى بيش از پيش نسبت به اين معنا آگاه شوى،- مى توانى از اين راه وارد شوى كه نخست اعمال انسانها را دسته بندى كنى و بفهمى كه دامنه اعمال چقدر وسيع است و اعتراف كنى كه چگونه فكر آدمى از شمردن آنها و تقسيماتى كه به خود می گيرد به اجناس و انواع و اصنافى كه منشعب مى شود عاجز است و از سوى ديگر در اين معنا بينديشى كه چگونه شريعت الهيه اسلام آنها را شمرده و به همه آنها احاطه يافته و چگونه احكام خود را بطور شگفت آورى بر آن اعمال، بسط و گسترش داده (بطورى كه هيچ عمل كوچك و بزرگ آدمى را بدون حكم نگذاشته) آن گاه در اين بينديشى كه چگونه همه اين احكام را در قالب هاى اجتماعى ريخته، آن وقت خواهى ديد كه اسلام روح را به نهايت درجه امكان در كالبد احكامش دميده. 📝 سپس آنچه دستگيرت شده با آنچه از ساير شرايع حقه كه قرآن نيز به شأن آنها اعتنا ورزيده مقايسه كنى، يعنى با شرايع و احكامى كه نوح و ابراهيم و موسى و عيسى آورده بسنجى، نسبت اسلام و آن شرايع به دستت مى آيد و در نتيجه به مقام و منزلت اسلام پى مى برى. 📝 و اما آن شرايعى كه در ساير اديان است و اسلام اعتنايى به آنها نكرده، مانند احكامى كه در كيش و و پيروان و و سايرين به آنها معتقدند وضع روشن ترى دارد كه قابل مقايسه با احكام اسلام نيستند. 📝 و اما امّت هاى قديم چه و چه ، تاريخ چيزى از وضع آنان ضبط نكرده ولى اين مقدار را مى دانيم كه تابع موروثى هاى قديم ترين عهد انسانيت بوده اند، آنها نيز به حكم اضطرار جامعه تشكيل داده و به حكم غريزه، به استخدام يكديگر پرداختند و در آخر، افراد تحت يك جمعى اجتماع كرده اند و آن جمع عبارت بوده از حكومتى و سلطه و اجتماعشان هم عبارت بوده يا از اجتماعى قومى و نژادى و يا اجتماعى وطنى و اقليمى كه يكى از اين چند عامل وحدت، همه را در تحت رأيت و پرچم و يا رئيسى جمع می كرده و راهنماى زندگيشان هم همان عامل وراثت و اقليم و غير اين دو بوده، نه اينكه به اهميت مساله اجتماع پى برده و در نتيجه نشسته باشند و پيرامون آن بحثى يا عملى كرده باشند. 📝 حتى امتهاى بزرگ يعنى و هم كه در قديم بر همه دنيا سيادت و حكومت داشتند تا روزگارى هم كه آفتاب دين خدا در بشر طلوع كرد و اشعه خود را در اطراف و اكناف مى پراكند، به اين فكر نيفتادند كه چرا تشكيل اجتماع دهيم و چه نظامى اجتماعى بهتر از نظام امپراطورى است؟ بلكه به همان نظام و خود دلخوش و قانع بودند و رشد و انحطاط جامعه شان تابع لواى سلطنت و امپراطوريشان بود، هر زمانى كه امپراطوريشان قوى و قدرتمند بود جامعه هم نيرومند بود، هر زمان كه رشد متوقف مى شد، رشد جامعه نيز متوقف مى شد. 📝 بله در نوشته هايى كه از حكماى خود به ارث برده بودند از قبيل نوشته هاى و و و غير اينها، بحث هايى اجتماعى يافت مى شود و ليكن تنها نوشته ها و اوراقى است كه هرگز مورد عمل واقع نشده و مثلهايى است ذهنى كه هرگز در مرحله خارج پياده نگشته است و تاريخِ آن زمان كه براى ما به ارث رسيده، بهترين شاهد بر صدق گفتار ما است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌷🌷🌷 📝 و خلاصه اينكه، لازمه آنچه در اين باره اشاره كرديم اين است كه هر جا قوا و خواص با قوا و خواص معارضه كند، قوا و خواص اجتماعى به خاطر اينكه نيرومندتر است، بر قوا و خواص فردى غلبه كند، و همين طور هم هست، چون لازمه قوى تر بودنِ يكى از دو نيروى متضاد اين است كه بر آن ديگرى غلبه كند، علاوه بر اينكه حس و تجربه هم همين را اثبات مى كند و بر اين معنا (يعنى غلبه قوا و خواص فاعله ی جامعه و قوا و خواص منفعله آن، بر قوا و خواص فاعله و منفعله فرد) شهادت مى دهد. 📝 مثلا وقتى بر امرى همت بگمارد و تحقق آن را اراده كند، و قوا و خواص فاعله خود را به كار بگيرد، يك فرد نمى تواند با نيروى خودش به تنهايى عليه جامعه قيام كند، مثلا در جنگها و هجومهاى دسته جمعى اراده يك فرد نمى تواند با اراده جمعيت معارضه نمايد، بلكه فرد چاره اى جز اين ندارد كه تابع جمع شود تا هر چه بر سر كلّ آمد بر سر آن جزء هم بيايد، حتى مى توان گفت آن قدر قوى است كه از فرد سلب اراده و شعور و فكر می كند. 📝 و همچنين آنجا كه قوا و خواص منفعله جامعه به كار مى افتد مثلاً خطرى عمومى از قبيل شكست در يا شروع و يا وجود قحطى و وَبا او را وادار به فرار مى سازد، و يا رسوم متعارفه باعث مى شود كه از ترك عملى شرم كند و يا عادتى قومى، جامعه را وادار مى سازد به اينكه فرم مخصوصى از بپوشد. در همه اين انفعالهاى عمومى، يك فرد نمى تواند منفعل نشود بلكه خود را ناچار مى بيند به اين كه از جامعه پيروى كند، حتى در اين دو حال كه گفته شد فعل و انفعال ، شعور و فكر را از افراد و اجزاء خود سلب می كند. 📝 و همين معنا ملاك اهتمام به شأن اجتماع است، اهتمامى كه تا كنون نديده و ابداً نيز نخواهيم ديد كه نظيرش در يكى از اديان و در يكى از سنن ملت هاى يافت شود (هر چند كه ممكن است خواننده محترم اين دعوى ما را نپذيرد). ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 💠 تنها علّتى كه باعث شد بشر از روز نخست، تَن به حكومت قانون داده و خود را محكوم به حكم قانون جارى در مجتمع بداند، همانا مسأله و خطر نوع بشر بوده است. چيزى كه هست در جامعه هاى اينطور نبوده كه عُقلا نشسته باشند و با فكر و انديشه، به نيازمندى خود به قانون پى برده باشند و سپس براى خود قوانينى جعل كرده باشند. بلكه آداب و رسومى كه داشتند باعث مى شده درگيريها و مشاجراتى در آنان پيدا شود و قهراً همه ناگزير مى شدند كه امورى را رعايت كنند تا بدين وسيله خويش را از خطر انقراض حفظ كنند و چون پيدايش آن امور همانطور كه گفتيم بر اساس فكر و انديشه نبوده، اساسى مستحكم نداشته و در نتيجه همواره دستخوش نقض و ابطال بوده است؛ چند روزى مردم آن امور را رعايت می كردند، بعد مى ديدند رعايت آن دردى از آنان دوا نكرد، ناگزير آن را رها نموده امور ديگرى را جايگزين آن مى ساختند. 💠 امّا در جامعه هاى ، اگر قوانينى تدوين مى شده، بر اساسى استوار جعل مى شده. البته هر قدر آن مجتمع از تمدّن بيشترى برخوردار بودند قوانين آن نيز محكمتر بوده و با آن قوانين بهتر مى توانستند تضادهايى كه در اراده و اعمال افراد پديد مى آيد، تعديل و بر طرف سازند و براى خواست تك تك افراد چارچوبى و قيودى مقرّر بسازند. اين مجتمعات بعد از تقنين قانون، قدرت و نيروى اجتماع را در يك نقطه (به نام مثلاً ) تمركز داده، آن مقام را ضامن اجراى قانون قرار مى دادند، تا بر طبق آنچه كه قانون می گويد، حكومت كند. از آنچه گذشت معلوم شد كه... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 يك فرد مسلمان با اعتقادش به و لوازم آن، هم شرك نورزيده و هم نسبت به حقِّ هيچ يك از اسباب، مرتكب غفلت نشده. پس يك فرد مسلمان هدفها و اغراضى دنيايى و آخرتى دارد و يا به عبارت ديگر : هم هدف او است و هم و ليكن نسبت به هر يك از آن اهداف، آن مقدار اعتنا مى ورزد كه بايد بورزد (نه كمتر و نه بيشتر). و عيناً به همين جهت است كه مى بينيم كه اسلام، هم مردم را به توحيد و انقطاع از هر چيز و اتّصال به خداى تعالى و اخلاص براى او و رویگردانی از هر سببى غير از او دعوت مى كند، و هم در عين حال به مردم دستور مى دهد بر اينكه از نواميس حيات پيروى كنند و مطابق مَجراى طبيعت قدم بردارند (بخورند، بنوشند، مداوا كنند، كشت و زرع نمايند، ازدواج كنند و ...). 💠 و همين جا است كه فساد يك ديگر، روشن مى شود و آن توهّمى است كه جمعى از علما يعنى آنهايى كه به اصطلاح متخصّص در علم الإجتماع (جامعه شناسی) هستند كرده و گفته اند : و غرض اصلى آن تنها «اقامه عدالت در اجتماع» است و مسائل عبادتى فروعات آن غرض است، و تنها علامتى است براى اينكه معلوم شود كسى كه مثلاً نماز مى خواند متدّين به دين هست، هر چند نماز خواندنش ناشى از عقيده به خدا و به فرض عبوديّت خدا نباشد./ با اينكه بطلان اين سخن حاجت به هيچ استدلالى ندارد و كسى كه در كتاب خدا و سنّت پيشوايان دين و مخصوصاً سيره رسول خدا (ص) دقّت كند براى واقف شدن به بطلان اين توهّم، نيازمند مؤونه اى ديگر و زحمت استدلال نمى شود، با اين حال مى گوئيم اين توهّم لوازمى دارد كه آشناى به معارف دين، ملتزم به آن نمى شود : 💠 يكى اينكه : مستلزم اِسقاط از مجموعه نواميس دينى است، يعنى گوينده اين سخن، اعتقاد به توحيد را لازم نمى داند، دوم اينكه : را نيز از آن مجموعه ساقط مى كند، و سوم اينكه : هدف نهايى دين را كه همانا كلمه توحيد است به يك هدف پَست ارجاع مى دهد، يعنى مى گويد : دين جز براى اين نيامده كه مردم شوند، يعنى بهتر بخورند و بهتر از ساير لذائذ متمتّع شوند. با اينكه قبلاً روشن كرديم كه اين دو هدف ربطى به هم ندارند، نه برگشت توحيد به تمدّن است و نه برگشت تمدّن به توحيد، نه در اصلش و نه در فروعات و ثمراتش. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈