بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_ابالفضل_العباس_علیه_السلام
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ
زنده کند نامِ تو دوباره علی را
باز نمایان نما تبارِ علی را
چشمِ بهشت است فرش ، پیش قدمهات
تا که کند توتیا غبارِ علی را
قیمت یوسف شکست اگر ، که هنر نیست
گرم کند رویِ تو بازار علی را
پنج امامِ تو همه گرم ببوسند
دست علیوارِ علمدارِ علی را
در صفِ صفین گفت: مالک اشتر
کیست چنین میکند او کارِ علی را؟
روی تو داروندارِ اُمِبنین است
فاطمه باتو کنارِ اُمِبنین است
نام تو را تا علی به رزم عَلَم کرد
هرچه سپاه آمد از شکوهِ تو رَم کرد
صحبت رزم تو شد میانهی میدان
لشکرِ پاشیده آرزوی عدم کرد
فکر نبردت عرقِ شام درآورد
کوفه زمین گیرشد و علقمه دَم کرد
مردی و مردانگی و غیرت و همت
نامِ ابالفضل را نقش عَلَم کرد
سایهی تو تا که بود ابر نمیخواست
در وسط ظهر هم خواب حرم کرد
اَبروی تو تیغ آبدار حسین است
تا که تو هستی علی کنارِ حسین است
مردِ خطیبِ فصیحِ آل یقین تو
سینه ستبرِ رشیدِ اُمِبنین تو
حضرتِ بابالحوائجِ همه عالم
ارمنیان را اُمیدِ روزِ پسین تو
دست تهی من ، فقیرِ خورده گره من
بازوی مشگل گشای کار زمین تو
شهپر جبریل فرش نافلههایت
شمسْ جمال علی و ماهْ جبین تو
اهل حرم را پناه و پلهی زینب
مایهی آرامش هر پرده نشین تو
با ادب سربهزیر سنگر زینب
خاک دوعالم مریز بر سرِ زینب
خیز برادر که داغ و درد زیاد است
خیز ببین گردِ تو نامرد زیاد است
تا که سرت خورد زمین خواهرم اُفتاد
بینِ حرم بعدِ تو سردرد زیاد است
گرچه فقط خرج تو شد هرچه که تیر است
بعد تو سرنیزهی خونسرد زیاد است
گوش کن از اهل خیام از لب طفلان
نالهی -از علقمه برگرد- زیاد است
بعد تو باغارت این قوم چه سازم
دورِ حرم سارق ولگرد زیاد است
دست خودم نیست اگر خم شدم عباس
بر سرِ تو خیمهی ماتم شدم عباس
#حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
دلی برده از دستِ ما جانِ ما را
دلی شعلهور کرده سامانِ ما را
دلی داده بر باد از روز اول
دل و دین و عقلِ پریشانِ ما را
دلی که کشیده به سوی مزارش
عنایاتِ شاهِ خراسانِ ما را
دلی که ربوده به گنبد طلایش
نجف در نجف قلب سلطانِ ما را
ببینید آن چشم و آن زلف و اَبرو
نبینید چاکِ گریبانِ ما را
که است آنکه در خون نشانده به چشمش ؟
همیشه دو چشمانِ حیرانِ ما را
دلم کرده امشب هوای نجف را
ببینم مگر کربلای نجف را
تویی قصهی عشقِ طولانیِ ما
تویی چتر شبهای بارانیِ ما
شده روشن این خاک ، حتی بهشت
از این ریسههای چراغانیِ ما
نوشتند روز ازل قسمتِ هم
غبارِ تو با خطِ پیشانیِ ما
رفیق قدیمی همانی که بودی
همینی تو یار دبستانیِ ما
به سجادهی سبزِ سجادِ تو شُکر
که خورده گره نسلِ ایرانیِ ما
به فطرس سپردیم ما را بِبَر تا
به دردی خورَد شغلِ دربانیِ ما
به سیلاب دادیم ما خانهی خویش
نگاهی کن آقا به دیوانهی خویش
اگر دل نماده است تقصیرِ ما نیست
که جز تابِ زلف تو زنجیرِ ما نیست
طبیبم نوشته حرم لازم است این
که دیوانه دربندِ تدبیرِ ما نیست
وصیت نمودیم پیشت بمیریم
مبادا بگویی که تقدیرِ ما نیست
کسی غیرِ تو راهمان که نداده
کسی جز تو در فکرِ تطهیرِ ما نیست
دو سال است گفتیم شبهای جمعه
چرا کُنجِ شش گوشه تصویرِ ما نیست
نه عرش و نه کُرسی جنان هم به قدرِ
تماشای صحنت نفسگیرِ ما نیست
من از کودکی گفتم ای جانِ عالم
عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم
نشسته است عالم به حیرت لبالب
که حتی خدا هم حسینی است مذهب
نه که پیش تو ، پیش یاران یارت
همه انبیا ایستاده مؤدب
حبیب و بُریر و زُهیر و جُناده
شبیب و حَتوف و سلیمان و شوذب
سعید و جُوین و بشیر و انیس و
عباد و وهب ، عابس و جون و جُندَب
نعیم و رُمَیث و سُوَید و کِنانه
و حُر و عُبَید و ابابکر و قَعنَب
همه زیرِ دستِ امیرِ علمدار
همه تحتِ امرِ فرامینِ زینب
همه غرقِ فریاد با سر به زیری
امیری حسین و نعم الامیری
غمت گر نباشد که بر دل نشیند
در این سینه زهرِ هلائل نشیند
شبیه شرابِ بهشتی است وقتی
به چای عراقیِ تو هِل نشیند
اگر سنگ بارد و اگر تیغ و تیر
و گر پای ما باز در گِل نشیند
حرم میرویم و حرم میشویم
چو موجی که آخر به ساحل نشیند
"بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند"
تمام عوامل همه سر به زیرند
که تا خواهرِ تو به محمل نشیند
شب جمعه زهراست باید بمیریم
به لبها که اشعار مُقبِل نشیند
تو شاهی و باید که بالا نشینی
که باید به دامان زهرا نشینی
نمیشد که اینقدر عطشان نباشی
به دنبال یک جرعه باران نباشی
نمیشد که در پشت خیمه خمیده
برای رُبابت پریشان نباشی
چرا دورت از قاتلانت شلوغ است
چرا یاوری نیست بی جان نباشی
کنارِ تو زهرا نشسته عزیزم
نمیشد که اینگونه عریان نباشی
نمیشد که اینسو و آنسو نگردی
که در بازی نیزهداران نباشی
نمیشد که از روی نیزه شبانه
بهدنبالِ یک آهِ سوزان نباشی
چه میشد که زینب سرت را نمیدید
کنارِ سَرَت مادرت را نمیدید
#حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
تکه به تکه دلم حکایت عشق است
شعله به شعله پُر از حرارت عشق است
دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی
در جگرم آتش محبت عشق است
هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده
هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است
هرچه که پروانه داشت شمع از او برد
غارت عشق است این و عادت عشق است
کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم
حیِ علیالعشق که قیامت عشق است
حضرت عشق آمده است کیست حسین است
آنکه شبیهاش نبود و نیست حسین است
سوخته دل ، در بساط آه ندارد
خرمن آتش زده نگاه ندارد
آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست
عاشق بیچاره که گناه ندارد
زندگیِ بی حسین تلخی محض است
چون غم آن برکهای که ماه ندارد
«شُکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد»
نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند
رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد
گفت پیمبر که سینه چاکِ حسین است
بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است
چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است
آنچه نماند برای ما دل و دین است
نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد
گردش خورشید در مدار زمین است
شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز
کوچهی ما بهتر از بهشت برین است
محمل لیلی گذشت باز ندیدش
قسمت مجنون نوشتهاند چنین است
با حرم و بی حرم همیشه اسیریم
عاقبت عاشقی همیشه همین است
دست خودم نیست اگر که عاشق اویم
آنکه سیه کرده روزگار من این است
بسته به زنجیر آن دو زلف دوتائیم
شکر که دیوانههای کرببلاییم
مثل حسین علی بجان علی نیست
هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست
عاشق او هم شدن به برکت مولاست
بر سر هر سفرهای که نان علی نیست
کرببلا را به ما هوای نجف داد
راه حرم جز از آستان علی نیست
جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید
لایق جلوه در آسمان علی نیست
کرببلا گفت که هیچ نیرزد
شکل نمازی که با اذان علی نیست
فاطمه گفتا بگو با دل آگاه
اشهد ان علی .... علی ولی الله
خانه خرابیم اگر خراب حسینیم
شُکر دعاهای مستجاب حسینیم
فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند
گفت بیایید انتخاب حسینیم
قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد
جرعهی لاجرعهی شراب حسینیم
خانهی ما کربلاست شارع العباس
معتکف بارگاه باب حسینیم
با ملک الموت هم که کار نداریم
فاطمه فرموده در حساب حسینیم
لطف حرم شامل کبوتر ماشد
مادر سادات باتو مادر ما شد
زخمی لب تشنه در برابر زینب
آه که کشتی مرا برادر زینب
تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت
خاک دوعالم نشست بر سر زینب
داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر
حنجر تو خون شده است وحنجر زینب
روبه یتیمان نگاه آخر تو بود
رو به شریعه نگاه آخر زینب
آمده پایین پای جسم تو خواهر
آمده بالاسرتو مادر زینب
جُون تو هستم که غیر آه ندارد
«خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
#حسن لطفی
#حضرت_عباس_ع_مدح
معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل
هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود
بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل
بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت
در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل"
صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال
ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"
القاب زيادند ، ولي عالم و آدم
گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل
پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید
"لا حول و لا قوة الا به ابالفضل"
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
528.9K
می گوید حسین
یار می گوید حسین
دلدار میگویدحسین
باغبان لالهها
گلزار میگوید حسین
نور میگوید حسین
منصورمیگویدحسین
غم ز دل گردد رها
مسرورمیگویدحسین
مست میگوید حسین
تاهست میگویدحسین
ساقی میخانه هم
پا بست میگوید حسین
خانه میگوید حسین
میخانه میگویدحسین
دور شمع کُشته ها
پروانه میگوید حسین
حکم میگوید حسین
احکام میگویدحسین
بی گنه در پای دار
محکوم میگویدحسین
راه میگوید حسین
آگاه میگوید حسین
هر کجا بزمی به پا
مداح میگوید حسین
تاب می گوید حسین
بیتاب میگویدحسین
عاشق مولا ببین
درخواب میگویدحسین
هوش می گوید حسین
مدهوش میگوید حسین
مست عشق کربلا
پرجوش میگویدحسین
سوز میگوید. حسین
دلسوز میگوید حسین
عاشق آل عبا
هر روز میگوید حسین
ماه میگوید حسین
در چاه میگوید حسین
آدم خسته ز جان
با آه می گوید حسین
چاره میگوید حسین
بیچاره میگوید حسین
عاشق مولا علی
همواره میگوید حسین
شیر میگوید حسین
نخجیر میگوید حسین
گاهِ ضربه بر عدو
شمشیر میگوید حسین
ناس میگوید حسین
احساس میگویدحسین
ساقی لب تشنگان
عباس میگوید حسین
جنگ میگوید حسین
دلتنگ میگوید حسین
عاشقی دلخسته
باآهنگ میگویدحسین
بنده میگوید حسین
دربند میگوید حسین
روی پیشانی ببین
سربند میگوید حسین
شعر میگوید حسین
اشعار میگویدحسین
(بیقرار) ازجان ودل
بسیار میگوید حسین
📜بیقرار اصفهانی
رمضان ۱۴۰۱شمسی
🎤پیام پرویزی
❤️💚❤️💚❤️
4_5837226834369991722.mp3
2.03M
هدیه به ارباب صلوات. شور اعیاد شعبانیه
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل
شور امام حسین. حضرت عباس
شب جشنه شب شور
که اومد حسین به دنیا
همه جا غرق سرور
که اومد حسین به دنیا.
غما در حال عبور
که اومد حسین به دنیا.
تا نفس هست. توی سینم
تنها از تومن می خونم
بدونه تو محاله که
لحظه ای زنده بمونم
ریشه داره عشق تو در
پوست و گوشت و استخونم
اومده یکی یه دونه ی خدا.
اومده عشق همه دیونه ها
اومده ارباب خوب و با وفا
اومده پادشاه کربو بلا.
آقام آقام. آقام. اقام. اقام اقام
عشق زهرا .
بگو عباس. اگه بغضی
میونه گلوت نشسته
بگو عباس تا که واشه
همه ی درای بسته
بگو عباس اگه هستی
از غم زمونه خسته.
هوامو داری همیشه
روزایی که غصه دارم
می برم اسم تو هر وقت
گره می افته به کارم
دستگیر عالمی و من
جزتو دستگیری ندارم.
عباس ذکر همه گرفتاراس
عباس معنای ایثارو وفاس
عباس اسمش به هر دردی دواس
عباس. درمونه درد و غصه هاس.
یا ابا الفضل. یا ابالفضل. یا ابالفضل. عشق زهرا
هرکسی که. گره داره
یا که از زندگی سیره
هرکسی که. غصه داره
ودلش یه جایی گیره
صدو ده مرتبه ذکره
علی یا علی بگیره
سینه سپر کن و بگو علی
شهر رو خبر کن و بگو علی
غم هارو در کن و بگو علی
چشماتو تر کن و بگو علی
علی مولا. علی مولا. علی مولا. عشق زهرا
رضا نصابی
#امام_حسین_ولادت
#رباعی
خورشید شب فاطمه بالا آمد
شکل دگر علی و زهرا آمد
مشتاق زیارت حسن بود، حسین
این بود که شش ماهه به دنیا آمد
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ولادت
عید است و جهان روضه ی رضوان حسین است
از عرش الی فرش، گلستان حسین است
با گریه ی شوق نبی و حیدر و زهرا
چشم همگان بر لب خندان حسین است
تنها نه به سویش شده فطرس متوسّل
خلق دو جهان دست به دامان حسین است
ای خیل ملک حرمت او پاس بدارید
کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است
میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش
زیرا که خداوند ثناخوان حسین است
«فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا
العفو بگو، عفو به فرمان حسین است
گمراه نگردید که مصباح هدایت
تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است
آدم نه فقط بر در او برد توسّل
عالم به سر سفره ی احسان حسین است
آزادگی و غیرت و ایثار و شجاعت
این چار، الفبای دبستان حسین است
با خون شهیدان بنویسید و بخوانید
این بیت که سرلوحه ی دیوان حسین است
سردادن و مهلت به ستمکار ندادن
خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است
گر تشنه لبِ آب بقایید، بیایید
سرچشمه ی آن در لبِ عطشان حسین است
شیعه است که تا دامنه ی صبح قیامت
با آتش دل شمع شبستان حسین است
--
ای شیعه مکن بر دگران باز درِ دل
این خانه ی آتشزده از آن حسین است
خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی
والله قسم خون جوانان حسین است
تا صبح قیامت به سر نیزه عیان است
هفتاد و دو آیه که ز قرآن حسین است
بر گوهر اشکش نتوان یافت بهایی
آن دیده که میگرید و گریان حسین است
در معرکه ی عشق نگه کن که ببینی
سرها همه چون گوی به چوگان حسین است
اعجاز مسیحا کند از زخم تن خود
هر کشته که افتاده به میدان حسین است
حاشا که ز شمشیر ستمگر بهراسیم
در سینه ی ما چاک گریبان حسین است
هرگز نرود آبش با کفر به یک جو
تا امت اسلام، مسلمان حسین است
حق است اگر ناز فروشیم به فردوس
زیرا دل ما روضه ی رضوان حسین است
«میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست
این از اثرِ فتح نمایان حسین است
#غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_ولادت
ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی
در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی
ای العطش ترانه ی قبل از ولادتت
مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی
ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد
از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی
گریه مکن که کشته اشک خدا شدی
خون خدا! به جمع شهیدان خوش آمدی
اشک تو از تلاطم دریاست بیشتر
ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی
میلت لبن زدست پیمبر مکیدن است؟
ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی
اینجا مدینه است سر آغاز کربلا
شش ماهه! آمدی؟ چه شتابان؟ خوش آمدی
اینگونه که تو سر زده از ره رسیده ای
گویا حدیث غربت مادر شنیده ای
دریای رحمتی که به آیات گفته اند
چشمان تست جان روایات گفته اند
طوفان ترنُمی ز نفسهای گرم تست
این را یکی زخیل کرامات گفته اند
چشم طمع به دست کریم تو بسته اند
آنانکه از بضاعت مزجات گفته اند
صدها هزار حور و ملک مدحت ترا
با صد هزار فخر و مباهات گفته اند
آئینه را مقابل بابا گذاشتی
وقتی سخن زمومن و مرآت گفته اند
پیش از فَیاسُیوف خُذینی به محضرت
شمشیرها سلام ملاقات گفته اند
آنانکه با نوای تو پیمان گذاشتند
لبیک تو به نغمه ی هیهات گفته اند
ای عالمی فدای تو لبیک یا حسین
گوید به تو خدای تو لبیک یا حسین
#محمود_ژولیده
#امام_حسین_ولادت
مه منوّر شعبان مه رسول خداست
مه مبارك میلاد سیدالشهداست
به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر
كه روی دست محمد عیان چراغ هداست
تمام دین به روی دستهای ختم رسل
و یا كتاب خدا روی سینة زهراست
به عدل و عزت و آزادی و كمال و شرف
خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست
ملك به حسن تماشائیش، شده مبهوت
كه این امام حسین است یا رسول خداست
نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش
كه بوی عطر خدا در مشام باد صباست
اگر تمام ملائك ز گاهوارة او
پر دوباره چو فطرس طلب كنند رواست
نبی به طلعت زیباش خنده كرد و گریست
خدا به یمن قدومش بهشت را آراست
ز گاهواره به گودال خون نگاهی كرد
به خویش گفت كه میلاد ما شهادت ماست
تمام خلقت یك لحظه بی حسین مباد
كه بی حسین زمین بیكس و زمان تنهاست
به حلق تشنه و لبهای خشك او سوگند
كه خون او به گلستان وحی، آب بقاست
گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست
از آن تمام بلاها به چشم او زیباست
مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین
خدای داد به او هست و هست او را خواست
اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باك
كه گشت قامت اسلام با قیامش راست
وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست
كه تا قیام قیامت از او نماز به پاست
همیشه حج به وجود حسین میبالد
كه كربلاش صفا بود و مروه شام بلاست
نماز و روزه و حج و جهاد میگویند
حیات ما همه مرهون سیدالشهداست
به پور هند جگر خواره چون گشاید دست
كسی كه رشد و نموّش به دامن زهراست
زهی جلال كه در روی خون گرفتة او
به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست
مگر نه خوردن خاك آمده به شرع حرام
چه حكمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟
به تحت قبّه او كن بلند دست نیاز
بگیر حاجت خود را كه مستجاب دعاست
همه به حشر صدا میزنند یا زهرا
ولی ز فاطمه آید ندا، حسین كجاست
اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود
بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست
قسم به ذات خداوند قادر بی چون
كه خونبهاش خداوندگار بی همتاست
تمام اهل قیامت به چشم میبینند
حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست
هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی
هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست
هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل
هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست
هنوز نالة هل من معین اوست بلند
هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست
هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش
هنوز پیكر صد چاك او به دوش شماست
حسین رهبر آزادگان به هر عصری
حسین راه نمای تمام نهضتهاست
حسین مشعل تابندة هدایت خلق
حسین مصحف نور است و آیت عظماست
حسین جان دعا، جان ذكر، جان نماز
حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست
گواه زندة من، ارجعی الی ربك
كه بر حسین همانا خدا مدیحه سراست
حسین سورة فجر و حسین آیه نور
حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست
حسین زندة حق و حسین كشتة حق
حسین بر همه باطل ستیزها مولاست
به وصف او كه خدایش ثنا كند میثم
قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست
#غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_ولادت
چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری!
به جمع سایه نشینان عنایتی داری
غبار تربت تو با دم مسیح یکی ست
عجب دوای عجیبی چه تربتی داری!
در آن جمال علی وار و نور زهرایی
عجب شکوه و جلالی چه هیبتی داری!
به عشق تو همه عالم شده حسینیه
چقدر مجلس روضه، چه هیئتی داری!
بدون این که عتابم کنی، عطا کردی
چقدر خوب و کریمی چه عادتی داری!
تمام محو تماشا شد عالم ایجاد
دمی که قابله قنداقه را به زهرا داد
کبوتر دل من پر زده به سوی حرم
مگر که اوج بگیرد دوباره روی حرم
خدا کند که بیایم دوباره پا بوست
خدا کند که نمیرم در آرزوی حرم
اگر چه خیر ندیدی تمام عمر ز من
وجود من زده لطمه به آبروی حرم ...
... تو را دوباره قسم می دهم به عبّاست
تصدّقی سرِ حضرتِ عموی حرم
بده اجازه شبی باز زائرت باشم
و روی خاک بیافتم به روبروی حرم
چقدر بنده نوازی چقدر آقایی!
چقدر حضرت آقا شبیه زهرایی
#محمد_ناصري