eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
750 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت سالروز تخریب بقیع بقیع و چار مزاری که برده طاقت را مفسّری ست که تفسیر کرده غربت را بقیع و خلوت شب های سوت و کور خودش نشانده بر دل خود داغ بی نهایت را خرابه های بقیع آسمانی از نور است که خیره کرده به خود چشم های جنّت را بهشت گمشده ی شیعیان بقیع ؛ ولی در اختیار گرفته ست کُنج عزلت را هزار مرتبه لعنت بر آن کسی که گذاشت به روی شانه ی ما بار این مصیبت را هنوز مرد کرم بی حرم ترین آقاست ندیده هیچ کریمی چنین کرامت را بقیع...داغ حسن ... کوچه ی بنی هاشم مدینه دیده به چشمان خود قیامت را من از حوالی کوچه رسیده ام گودال چگونه هضم کنم : "زینب و اسارت " را همانکه دست خودش را به خون حنجر شُست کشانده سمت حرم دست های غارت را سر بریده و سر نیزه های بی احساس به نزد فاطمه من می برم شکایت را بقیعِ شام ؛همانجا که دختر ارباب ادامه داد مسیر کمال نهضت را بقیع خاک غریبی که قصّه ها دارد بقیع در دل خود داغ کربلا دارد اسماعیل شبرنگ
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع گر‌چه از دست محبان این زیارت دور ماند قبرشان ویران شد و آوازشان مشهور ماند آنچه مانده در جهان حبِ علی وآل اوست خاک را بر نور پاشیدند اما نور ماند حامد آقائی
تقدیم به امام حسن علیه السلام و تخریب بقیع: بنا نبود که این خاک بی بنا باشد بنا نبود حسین از حسن جدا باشد برای اینکه حسن بی حرم نماند پس چه عیب دارد اگر کربلا دو تا باشد میان صحن حسین علی چه غوغایی ست چرا کنار حسن گریه بی صدا باشد چه میشود که ببینم ضریح قاسم را درست زیر قدمهای مجتبی باشد بعید نیست که روزی گمان کنی از دور بقیع را نکند کوهی از طلا باشد برای شاه کرم یک حرم کم است بناست مزار پاک حسن قلب شیعه ها باشد مزار خاکی او خلوت و حسن راضی ست که زائر حرمش سهم کربلا باشد حسن دو شیر شد و سوی کربلا آمد نخواست لحظه ای از خواهرش جدا باشد زره نبود به اندازه تن قاسم حسین گفت که بگذار با عبا باشد عمو دوید به میدان جنگ تا نکند خدا نکرده گلش زیر دست و پا باشد گذشت ساعتی و دست کوچکی افتاد پسر شبیه عمو نیز با وفا باشد عمو بلند شو نگذار دست عبدالله به زیر چکمه ی این مرد بی حیا باشد امیر حسین آکار
امام زمان(عج) - مناجات غربت بقیع فـکری برایِ بغضـهایِ در گلو کن آقایِ من چشمت ببند و آرزو کن این صحن خاکی می کُشد مارا به وَالله برگرد و اوضاع بقیع را زیر و رو کن صحنی بساز از جنسِ زرّینِ دل خود حاجاتِ مارا در حرم رفع و رجوع کن سنگ صـبور مادر سـادات گـاهی... با سیـنه زنهـای مدیـنه گفتـگو کن آئیـنه کاری در حریـمت نیست اما آئینه را با خاک صحنت رو به رو کن شفـّافیِّ خاک تو از آئـینه کم نیست آئینه را با این حقـیقت روبه رو کن پیـش مزار مادر عبـاس حـوضی... زیـبا بنا کرده... وَ با آبش وضو کن ای انتـظارِ هرشب و هـرروز مادر فـکری برای بغـضهایِ در گـلو کن
☑️ هشتم شوال سالروز تخریب قبور بقیع بس كه پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع بوى گل می آید از چاك گریبان بقیع مرغ شب در سوگ گلهایی كه بر این خاك ریخت از سر شب تا سحر، باشد غزلخوان بقیع ناله هاى حضرت زهرا هنوز آید به گوش از فضاى حسرت آلودِ غم افشان بقیع گوش ده تا گریهی زار على را بشنوى نیمه شبها از دل خونین و حیران بقیع این حریم عشق دارد عقده ها پنهان به دل شعله ها سر می كشد از جان سوزان بقیع از دل هر ذرّه بینى جلوه گر صد آفتاب گر شكافى ذرّه ذرّه خاكِ رخشان بقیع هر گل اینجا دارد از خون جگر نقش و نگار وه چه خوش رنگ است گلهاى گلستان بقیع بسته ام پیمان الفت با مزار عاشقان خورده عمق جان من پیوند با جان بقیع اى ولىّ حق، تسلاّ بخشِ دلهاى حزین خیز و سامان ده به گلزار پریشان بقیع سینه این خاكِ گلگون، هست مالامالِ درد كوش اى غمخوار رنجوران به درمان بقیع اى جهان آباد كن، برخیز و مهر و داد كن باز كن آباد از نو، كوى ویران بقیع چون ببیند هر غروبش مات و خاموش و غریب سیلِ خون ریزد «شفق» از دل به دامان بقیع 🔸شاعر:
فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین معز المؤمنین در عالم اند قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان یک طرف تنها حرم مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم اند هست تنها فرق بین حیدر و زهرا حرم اوج غربت در کدامین داغ معنا می شود اینکه شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم شادی واهی کنید امروز را وهابیون چون که میسازیم با قتل شما، فردا حرم در مدینه کاخ ها با خاک یکسان می شوند بعد از آن از دور چون دُر می شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمد های مقتل تا حرم ناله میزد مادری با اشک واویلا حسین ناله میزد خواهری با اشک واویلا حرم 🔸شاعر:
مناسبت سالروز تخریب بقیع لاله زار اهل بیت ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی گاه انوار خدا ای مدینه ای تو مشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله زار اهل بیت ای امی و راز دار اهل بیت ای حریمت قبله گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت  کعبه ی دل در طواف خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است درتو ناموس ولایت خفته است نقش هستی نقشی از ایوان توست "آب و باد و خاک سرگردان توست" ای گلستان گل و آلاله ها ای نیستان تمام ناله ها ای وصیتنامۀ درد علی نخل هایت دست پرورد علی ای مدینه جانِ جان ما تویی آیه های صبر را معنا تویی ناله های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را راز های گفته و ناگفته را گرکه عمری سخت پابند توام چون «وفایی» آرزومند توام
به مناسبت سالروز تخریب بقیع سیل اشک آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خون دل و چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک ، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا  بکوبم بر پنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بردفتر شعر "وفایی" ای اشک غم رنگین نمودی دفترم را
به مناسبت سالروز تخریب بقیع زبان شیهه این چار مزار نور، جان شیعه است منظومه خورشید نشان شیعه است این بقعه ی توحید، بقیع دل ماست گلدسته ی این حرم زبان شیعه است
شعر تخريب بقيع -( شد ندبه خوان به امرِخدا قبرِخاکی اَت ) غربت آل علی (ع)... خـانه خـراب کـرده مـرا قبرِخاکی اَت این روضه کُشته فاطمه را قبرِخاکی اَت شاهِ کَـرَم ... امیرِحَـرَم .... صـاحبِ عَـلَم شد آتـشی به سینه یِ ما قبرِخاکی اَت افـتاده سـایه یِ عَلَـمَت برسـَرَم ولـی... بی سایه بان وُ صحن وُ سرا قبرِخاکی اَت قـابی به پیـشِ زائـرتان در زیارت است دیـوار وُ شـبهِ پنجـره ها قبرِخاکی اَت صحنِ چهار نورِخدا سوت وُ کور وُ تار سرفصل وُ متنِ روضه یِ ما قبرِخاکی اَت باید بمـیـرم از غـمِ اربابِ بـی کفـن دِق مـی دهد مرا به خـدا قبرِخاکی اَت بارانِ چشم هایِ تَرَم ندبه خوان شده شد ندبه خوان به امرِخدا قبرِخاکی اَت شاعر : حسین ایمانی شاعر:
یادِ اولاد نبی اون،لاله های بی قرینه دلامون پر می زنه تا،بقیع و شهر مدینه خاک‌ پاکِ بقیعه،سُرمه ی چشم همه اونجا میاد صدای،فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا... غُربتِ بقیع دلارو،میزنه آتیش همیشه کي میگه که حاجت ما،هیچ موقع روا نمیشه حاجت‌ ما همینه،که ببینیم خیلی زود نابودیِ کاملِ رژیمِ آل سعود یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا... تو بقیع آدم‌ میفته،یادِ روضه های مادر آتیش و دود و غلاف و،گل یاسِ گشته پرپر شهیده ی راه دین،قبله ی اهل یقین به پیش چشم علی،شده ای نقشِ زمین یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا... امیری حسین ونعم الامیر
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى موید جان عالم باد قربان بقیع استاد موید