مستجاب الدعوه
امام مستجاب الدعوه،دلها را هوایی کن
نوای از نفس افتادگان را نینوایی کن
مرا بر سفره ی احسان خود بنشان تمام عمر
ولی ذکر لبم را یا علی موسی الرضایی کن
بیا از کودکی مثل مسیح وحضرت یحیی
فقط بر سرزمین قلبها فرمانروایی کن
کسی از آستانت دست خالی بر نمیگردد
مرا مشمول اقیانوسی از حاجت روایی کن
شبیه کشتی طوفان زده درگیر گردابم
تو سکان دار این کشتی بمان وناخدایی کن
جواد اهل بیتی وجوانی وقت رفتن نیست
بمان وبیشتر از اهل عالم دلربایی کن
تو راز نُه فلک را فاش کردی با کراماتت
پس از این هم جهان را غرق نور وروشنایی کن
تو راز «کُلُ ارضٍ کربلا» را خوب میدانی
زمان را کاظمینی کن ،زمین را کربلایی کن
# احمد علوی
یا جواد الائمه
با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا میشود؛
بخشش و احسان و لطف و جود معنا میشود
بیوجودت کارِ دنیا، غرقِ خسران میشود،
با وجودِ اهلِ جودت، سود معنا میشود
یا جوادِ اهلِ بیتِ مصطفی، با دستِ تو
دم به دم، بخشایشِ معبود، معنا میشود
رخت بستی از زمینِ خاکی و در این جهان
هرچه غربت بود و خواهد بود، معنا میشود
ای شهیدِ زهرِ کین!، ای نورِ حق، با رفتنت،
ناگهان این بغضِ حزنآلود، معنا میشود
#عادل_حسین_قربان
#امام_جواد_شهادت
تا آه سینه سوزی، از قلب من برآید
هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید
بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم
پیوسته از لبم جان جای سخن برآید...
از بیوفایی یار، این بود قسمت من
من گریهکن بمیرم، او خندهزن برآید
دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بپیچم
ای مرگ همتی کن تا جان ز تن برآید
امروز بین حجره، فردا کنار کوچه
فریاد غربت من از این بدن برآید
نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من
هم ساختن به آتش، هم سوختن برآید
از بسکه رفتم از تاب، از بسکه گشتهام آب
فریاد آه آهم از پیرهن برآید
جا دارد از غم من هنگام دفن این تن
خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید
#غلامرضا_سازگار
#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
ذکر لب های خسته ام این است:
یا جواد الائمه ادرکنی
چِقَدَر این کلام شیرین است:
یا جواد الائمه ادرکنی
تا حرم پای دل مرا آوَرد
کاظمینت چقدر زیبا بود
در حرم ذکر ما فقط این است:
یا جواد الائمه ادرکنی
مادری بغض کرده بود اما
تا نگاهش به گنبدت افتاد
زیرلب گفت ذکر تسکین است:
یا جواد الائمه ادرکنی
چِقَدَر کم ارادتیم، ببخش
با تو دنبال جنتیم، ببخش
زائرت را بهشت تضمین است
یا جواد الائمه ادرکنی
قصد روضه نداشتم اما
تا کمی چشم بسته ام، دیدم
روضه هایت چقدر سنگین است
یا جواد الائمه ادرکنی
خانه ات قتلگاه شد آخر
دور جسمت کنیزها... ای وای
بسکه این ام فضل بی دین است
یا جواد الائمه ادرکنی
ما که یک عمر داغدار تو ایم
تا زمانی که منتقم برسد
ختم ذکر غروب آدینه است:
یا جواد الائمه ادرکنی
#محمدرضا_نادعلیان
#امام_جواد_شهادت
#رباعی
ما در غم و محنت تو گفتیم...حسین
با گریه به غربت تو گفتیم...حسین
وقتی که شنیدیم تو هم... تشنه لبی..
در اوج مصیبت تو گفتیم ...حسین
.......
با یاد شما به شور و شینم...هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم...هر شب
در فکر غریبی تو هستم...هر روز
گریه کن روضه ی حسینم...هر شب
#سیدمجتبی_شجاع
......
لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه
می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه
لا یوم کیومک ابا عبدالله
#محمد_مبشری
#امام_جواد_شهادت
ای زجر کِشیده به خودت می پیچی
با قدِّ خَمیده، به خودت می پیچی
ارث از پدرت بُرده ای انگار جواد،
چون مار گَزیده به خودت می پیچی!
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
مولای جود ، حضرت ابن الرضا سلام
ای آشنای هر دل درد آشنا سلام
باب المراد من در دولتسرای تو
بسته دلم دخیل به لطف و عطای تو
هر قفل با کلید تو وا می شود جواد
سنگ از اشاره ی تو طلا می شود جواد
خیر کثیر ، مثل تو کوثر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
تو آمدی مسیر ولایت بقا گرفت
افتاده بود از نفس و با تو پا گرفت
چشم زمان به علم و کمال تو خیره شد
در ذهن دهر ، گوشه ای از آن ذخیره شد
تو امتداد نور ، جواد الائمه ای
سرچشمه ی حضور ، جواد الائمه ای
تا کاظمین تو دل من پر گرفته است
بر غربت تو زمزمه از سر گرفته است
با تو چه کرد همسر نامهربان تو
آمد به لب ز بازی تقدیر ، جان تو
در بسته بود حجره و تو دست و پا زدی
می سوختی و مادر خود را صدا زدی
کف می زدند بر غم بی انتهای تو
نشنید گوش هیچ کسی ناله های تو
فریاد می زدی جگرم سوخت آب آب
لبخند می زدند و نیامد جواب آب
ارث عطش ز خون خدا شد نصیب تو
پایان گرفت قصه ی عمر عجیب تو
#کمیل_کاشانی
#امام_جواد_زمینه
اگه باز توو این حوالی اومدی
اگه با دستای خالی اومدی
اگه از دنیا دلت گرفته و
اگه با شکسته حالی اومدی
خوب جایی اومدی برا گدایی
امشبو مهمون امام رضایی
صاحب روضه ی امشبم ابالجواده
حاجت قلبمو با نگاش همیشه داده
به خدا سایه ی لطفش از سرم زیاده
زندگیم رو به راهه، با جواد الائمه
ذکر روی لبامه، یا جواد الائمه
یا جواد الائمه
سخته که بشی اسیر غصه ها
سخته حجره ت بشه مثل قتگا
سخته ناله بکشی از جگرت
صدات اما نرسه به هیچ کجا
سخته که توو سینه بسوزه ناله ات
گم بشه تو هلهله سوز ناله ات
آسمون و زمین غم گرفت از غم چشماش
مطلع روضه ی کربلاس خشکی لب هاش
ای امان ای امان ای امان از دل باباش
حجره تنگه ولی به، تنگی قتلگا نیس
هیچ غمی مثل داغ، روضه ی کربلا نیس
یا جواد الائمه
پشت این حجره یه عده دف زدن
تووی گریه هاش کنیزا کف زدن
امام جووون ما رو کشتن و
غم به قلب شاه لو کشف زدن
جوونا از داغ جوون ببارید
باز دل مادرو به دس بیارید
این جوون واسه باباش رضا نور دو عینه
باب حاجات ما نوکرا توو کاظمینه
اول و آخر غربتش مثل حسینه
اما شکر خدا که، پیرهنش توو تنش بود
هم کفن شد تنش هم، سایه بون رو تنش بود
یا جواد الائمه
#وحید_محمدی
#امام_جواد_واحد
روی خاک حجره سرم رو به قبله پایم
من ابن الرضایم
در شهر غربت جان دهم مانند بابا یم
من ابن الرضایم
بابا علی موسی الرضا برس به فریادم
در چنگ صیادم
از شعله ی زهر جفا میسوزد اعضایم
من ابن الرضایم
رحمی نکرده همسرم بر قلب سوزانم
آتش زد بر جانم
در خانه ی خود ای خدا غریب و تنهایم
من ابن الرضایم
هر چه زدم ناله کسی نداده جوابم
لب تشنه ی آبم
چشمم ز گریه تر شد و خشکیده لبهایم
من ابن الرضایم
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_جواد_زمینه
بگید به روضه خون بگه ، مجلسه جوونه
بگید که امشبو کسی ، نا امید نمونه
بگید امام رضا خودش ، سفره دار روضه ست
تو آسمونا فاطمه ، گریه دار روضه ست
روضه آقای کریمانه
جواده ابن رضا جانه
روضه شم حتی منشأ خیره ، فراوانه
مثل حسن ، مثل حسین
گریز روضه هات میشه روضه ی دو ماه
غریب بودی و تشنه لب
ناله زدی غریبونه یوماه یوماه
غریب آقام غریب آقام ابن الرضا ...
بگید به روضه خون بگه ، غصه بی امونه
بگید که همسرش شده ، قاتلش تو خونه
بگید که تشنه بود براش ، هیچکسی نبرد آب
بگید که پیکرش سه روز ، مونده زیر آفتاب
روضه ی تشنه ی پریشانه
جواده ابن رضا جانه
یکی دار میخونه با گریه ، غریبانه
دور از وطن ، تو اوج غم
پاره جگر شدی مثه لاله ی صد برگ
روضه ی ما ، شده همین
شبیه فاطمه شدی ، تو هم جوونمرگ
غریب آقام ابن الرضا
بگید به روضه خون بگه ، فابک للحسین رو
بگه حسین بگیره تا ، اشک عالمین رو
بگید شب جوون بگه ، از بلای ارباب
از اون تنی که جا نشد ، رو عبای ارباب
انگاری گودال شده آماده
حسین پای پسر افتاده
جوری که گفتن همه انگاری ، که جون داده
مثل حسن ، منم شدم
پاره جگر ولی به وسعت یه دشت
روح تنم بود پسرم
که رفت و دیگه به تنم بر نگشت
وای حسین ...
#حسین_رحمانی