eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما خانه ز غیر دوست پیراسته‌ایم از یُمن غدیر محفل آراسته‌ایم خود معنی عشق است که هنگام قیام یک عمر علی گفته و برخاسته‌ایم
🔹عیدترین عید🔹 ذی‌الحجه، روزهای سپیدی که دیدنی‌ست لبخندهای روشن عیدی که دیدنی‌ست فصلی‌ست عاشقانه از این فصل غافلیم غرق فروع مانده و از اصل غافلیم ذی‌الحجه این سپیدترین عید را ببین یوم‌الغدیر عیدترین عید را بیین ذی‌الحجه عاشقی‌ست که شوقش زبانزد است دلدادۀ محمد و آل محمد است دارد هزار جلوۀ روشن به خاطرش از آخرین پیامبر و حج آخرش از حجةالوداع سرودیم پیش از این از حجةالتمام بگوییم بیش از این ذی‌الحجه شاهد است که در حجةالتمام می‌گفت آخرین نبی از اولین امام او خطبه خواند، خطبۀ او را نخوانده‌ایم دردا نخوانده‌ایم و دریغا نخوانده‌ایم او خطبه خواند، خطبۀ او خط به خط علی‌ست حرف رسول، اول و آخر فقط علی‌ست از حجةالوداع سرودیم پیش از این از حجةالبلاغ بگوییم بیش از این یا ایها الرسول زمان بیان رسید بلّغ! که وقت سخت‌ترین امتحان رسید باید نگفته‌ها دم آخر بیان شوند تا مرد و زن به حب علی امتحان شوند میزان سنجش است و عیار است مرتضی آری قسیم جنت و نار است مرتضی ذی‌الحجه شاهد است که در حجةالتمام می‌گفت آخرین نبی از آخرین امام ذی‌الحجه ایستاده در این راه ناتمام چشم انتظار آمدن آخرین امام او که خلیفةالنبی و والی الولی‌ست سر تا به پا محمد و پا تا به سر علی‌ست
جا پای مالک اشتر و سلمان گذاشتیم روزی که سر به دامن ایوان گذاشتیم ما نام هر کسی که به ایوان طلای تو یکبار سجده کرده، مسلمان گذاشتیم
بهترین اسمِ تو دنیا علیه ذکر آسمونیا یا علیه به اونی که دنبالِ حقه بگو حق با علیه ضربانِ دلِ زهرا علیه امیرالمومنینِ ما علیه اگه حقو بشناسی میفمی که حق باعلیه حق با علیه فرموده پیغمبر حق با علیه نه اون دوتا کافر دستاتو بیار بالا و بیعت کن با حضرت مرتضی علی حیدر لا مولا الا علی بایعناکَ یا علی مولانا علی علی نمک زندگیِ ما علیه خوش به حال اونیکه با علیه هرکسی  باشه حلالزاده میگه حق با علیه رو لبم لا فتی الا علیه اونیکه نداره همتا علیه تو گوش دشمن مرتضی بگو حق با علیه هم تا آخرش با نبی همراهِ هم اولَ من آمَنَ باللهِ اون سه تا خلیفه غاصبن، تنها مرتضی  علی خلیفة اللهِ لا مولا الا علی خیر الاوصیا علی مولانا علی علی... میخونم شام و سحر مدح علی مصطفی گفت چِقَدَر مدح علی همه آیه های قرآن خداست در مدح علی مرزِ بین کفر و ایمانِ علی عقل عالم شده حیرانِ علی همه جان های گرامی جهان قربان علی با عشق علی زندگی شیرینه شیعه محشرش با مولا تضمینه بی حب علی هرکسی میمیره جنتو توی خوابم نمیبینه صاحب جزا علی لا مولا الا علی مولاناعلی علی
عید غدیر بر همه عالم مبارک است این عید بر رسول مکرم مبارک است این عید حاصل همه‌ی انبیا بوَد بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است عید بزرگ عالم امکان رسیده است این عید بر حسین و حسن هم مبارک است جبریل آمده‌ست شود مدح گسترش مداح مرتضی شده از سوی داورش این عید، عید شادی قلب پیمبر است عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم باور کنید عید خداوند اکبر است اینکه به روی دست محمد بُوَد علی‌ست ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است این جان فاطمه‌ست که بر دست احمد است حیدر تمام دارو ندار محمد است بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است عیس اگر که دم به دم مرده می‌دهد احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست حرف خدای عزوجل هم فقط علی است عید غدیر از همه اعیاد برتر است حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است عید است پس چرا دلمان هست شعله ور گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی هفتاد روز بعد به دل می‌زند شرر با ریسمان دست علی بسته می‌شود هفتاد روز بعد لگد می‌خورَد به در بک‌روز درد و غصه‌ی ما می‌شود تمام آن لحظه‌ای که می‌رسد از راه منتظَر شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان
بسم الله الرحمن الرحیم ما را غدیر جان داد با باده‌ای زلالی با جلوه‌ای جمالی با جذبه‌ای جلالی ما را غدیر جان داد آری در آن حوالی وقتی نوشت زهرا ما را هم از موالی یعنی نمی‌شناسیم غیر از علیِ عالی سر بر غدیر داریم حتی جدا اگر هست جایی برای غم نیست  لطف خدا اگر هست طوفان نمی‌شناسیم  یامرتضی اگر هست ما قبله‌ای نخواهیم  ایوان طلا اگر هست مست‌اند با ضریحش مستانُ لا ابالی خاک نجف چه دارد؟  جمعی هلاک دارد عمری بهشت رشکِ  این طُرفه خاک دارد این آستان به گِردش  مستانِ پاک دارد قلب نجف ضریحی  از جنسِ تاک دارد انگور می‌فشاریم با مستیِ حلالی تفکیک آن محال است  از مصطفی علی را از فاطمه ظهورش  از سِرِّ با علی را آری شناختیم از  این جلوه‌ها علی را ما با علی خدا را ما با خدا علی را داریم تا قیامت ما با علی چه حالی یک قاب بود از او  عیسای آسمانی یک شعله دید از او  موسی به چوپانی غیر از خدا که داند  این معنی نهانی لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ء معنیِ لن ترانی او آمد و نشان داد ممکن شود محالی مردی که دستِ او را  دست خدا گرفته این دست را پیمبر  بر دستها گرفته هذا علیِ احمد  تاریخ را گرفته بعد از غدیر دنیا  تازه بها گرفته تو هم علی‌علی گو با نغمه‌ی قوالی* دیدند مرتضی را یا اصل مصطفی را یک روح در دو تن را یک نور از خدا را روح‌القُدُس دمیده آیات اِنَّما  را مُردند از حسودی  دیدند کبریا را  آنان که کور بودند از نورِ لایزالی وقتی زند به میدان  لشگر نمی‌شناسد جز فتح، جز قیامت  حیدر نمی‌شناسد غیر از علی و وصفش  خیبر نمی‌شناسد سلمان نمی‌پرستد  قنبر نمی‌شناسد   گویا که کوه می‌زد بر لشگری سفالی هنگام تار و مارش حظ می‌بَرد خدا هم می‌ساخت تیغِ مولا از هر نفر دوتا هم هم جمع های کفار  هم که جدا جدا هم دیدند شش جهت را پاشیده است باهم می‌گشت لشگر آنجا دنبال قبرِ خالی دشمن شناس سازد درس علی شناسی دشمن چه چاره دارد غیر از علی هراسی سمت علی نماندن یعنی که ناسپاسی اینجاست اصل حق و  آنجاست اقتباسی سمت درستِ تاریخ این است یا موالی باید رئیس جمهور مرد جهاد باشد نه اهل سازش و ترس  نه حزب باد باشد باید که خشمگین از  اهل عِناد باشد باید فقط برای  ایرانِ شاد باشد مثل بهار و باران در فصل خشکسالی غزه ببین که دنیا فریادِ انتقام است فرجامِ کار صهیون این نطفه‌ی حرام است پایان کار این ظلم نزدیکِ  والسلام است ای وعده‌گاه صادق یک کار ناتمام است آقا بیا که نبْوَد جز دوری‌ات ملالی *قوالی خانی پاکستانی (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۰۴)
خُمار غَمکده‌ ها ساغرِ شعف کم داشت طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت نشست چهره‌ی دلبندِ عشق در قابی... برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم نداشت خمیره‌ی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت برای فخر‌فروشی به عالم لاهوت زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود "جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت کسی که منکر عشق علی‌‌ست..، عاقل نیست پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت! شروع علم لَدُنّی‌ست عَینِ نام علی " علی امام من است و منم غلام علی" به نام نامی حیدر به نام شمشیرش شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش کنار در ، دل خود را به مرتضی داده... چقَدر قلعه‌ی خیبر شده است درگیرش! گرفت آیه‌ی تطهیر دامن او را گرفت خاک نجف را برای تطهیرش مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست... خدا به میل علی داده است تغییرش علی‌ست رازِ پسِ پرده ی شب معراج نبی شناخت صدا را بدون تصویرش کسی که حضرت عیسی ،  مسیح گفته به او کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش خدا به دست یدالله داده کوثر را علی اجازه گرفته برای تکثیرش امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد... غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم طمع نداشت دل ما به کاسه‌ی شیرش شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش کنار جلوه‌ی خورشید ، ماه هم داریم علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم! علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه حریم آینه را پرده‌دار یعنی چه دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟! زمان حمله‌ی حیدر به قلب لشکر کفر نگاه‌ کن که بفهمی فرار یعنی چه یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه علی‌ کنار نبی ماند و آن دو در رفتند که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه! قسم به مومن آل قریش ابوطالب حرامزاده چه داند تبار یعنی چه تمام حیثیت مأذنه ، اذان علی‌ست بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه کشیده است مرا جذبه‌ی ضریح پدر به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه! نجف به هجده ذِی‌الْحَجّه خوب ثابت کرد طواف حضرت پروردگار یعنی چه نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی! مقام چشمه‌ی او را کویر می فهمد لباس کهنه ی او را حریر می فهمد بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد علی غنی است ولی فقر را بغل کرده... فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد! شبیه کارگران چاه آب می کنده خطوط دست علی را اَجیر می فهمد زره به پشت نمی بست حیدر کرار شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد شگرد رزم علی را حسن مسلط شد چه زود معرکه را بچّه‌شیر می فهمد کسی به زور غلام علی نمی گردید گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد نماز بود که هوش از سر علی می بُرد کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد! نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت امیر بودن او را امیر می فهمد همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود... حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد بدون عدل علی ، کار عالمی زار است ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد پس از رسول ، علی در حریق غم‌ها سوخت چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا ...
یا علی مدد در محفلی که نام تو باشد گناه نیست غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست در مکتب تو بحث سفید و سیاه نیست حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست توصیف قدر و منزلتت کار هر‌که نیست دریایی و وجود تو مانند برکه نیست نامت به زیر سلطه کشیده لغات را در شیشه کرده خون رقیق دوات را بر هم زده نظام همه کائنات را میخواهم از دو دست تو برگ برات را لطفت زیاد و خواهش دستان ما زیاد ما کم ارادتیم و مرام شما زیاد دست غزل به مرز کمالت نمیرسد قدّ قلم به اوج جلالت نمیرسد صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد بیچاره هر کسی به وصالت نمیرسد قول فمن یمت یرنی ات بعید نیست جز دیدنت به وقت وفاتم امید نیست باید نوشت نام تو را با دوات عشق زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق پنهان شده به سایه ی عشق تو ذات عشق پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق با تو مشخص‌است مسیر درست مان جانم فدای نام امام نخست مان دنیا شبیه نقطه‌ای بین کتاب تو مانده نگاه چرخ و فلک بر جناب تو جز فاطمه نبوده کسی بازتاب تو صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو از تو تمام خلق بگویند هم کم است آیینه دار جلوه ی پاک تو فاطمه است تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست عیدی شبیه عید سعید "غدیر" نیست هرکس که با ولایت تو هم مسیر نیست بیراهه رفته است-به پایش ثبات نیست راهی به غیر راه تو راه نجات نیست پیدا نمی شود احدی برتر از علی آقا تر و عزیز تر و بهتر از علی در معرکه کجاست دلاورتر از علی صدها هزار مرتبه پیغمبر از علی تعریف کرده ست چنان و چنین علیست با امر حق برای نبی جانشین علیست
بسم رب الحیدر قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را علی را بی خدا اصلاً خدا را بی علی هرگز نه‌ میخواهم‌ چنینش را-نه‌ میخواهم‌ چنانش‌ را نه تنها مجلس خود را بنا بر گفته‌ی احمد مزیّن کرده با نام علی شیعه اذانش را به‌قربان‌ وجودی که‌ وجودم از وجود اوست چنان‌ میخواهمش‌ آری که‌ هر موجود جانش‌ را خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم علی‌ بوده‌است و من اصلاً نمی‌فهمم مکانش را زمانش را بگویم‌ فاش‌حیدر کیست‌ ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که می‌گیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار میمانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌گفته‌ است میبوسم دهانش را زمان‌ خطبه‌‌خوانی‌ اوسخنران‌ نه‌ سخندانست که منبر می‌برد حظ شیوه‌ی فنّ بیانش را خدا خود را اگر مومن‌صداکرده‌‌ است‌ میخواهد که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را قسیم نار والجنه-علی-تنها علی بوده‌است کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را به‌قدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانش‌را خدا آغاز خلقت یاعلی گفته‌است پس حتماً به پایان می‌برد با "یاعلی" کار جهانش را
امشب ز پسِ کوچه صدایی آمد در وصف علی چه خوش ندایی آمد چون عید امیر مؤمنین است بدان یک شهر به خواهش و گدایی آمد