eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
712 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بر شیر خدا حضرت حیدر صلوات بر جان نبی عشق پیمبر صلوات هم کفو برای فاطمه جز او کیست ؟ بر همسر زهرای مطهر صلوات
حضرت زهرا(س)-مدح اولاد علی گوهرشان فاطمه است در غصه و غم یاورشان فاطمه است گویند که با تاب و تعب می آیند هر جا سخن از مادرشان فاطمه است سید مجتبی شجاع..........
حضرت زهرا (س)-مدح محشر دم از اعتبار او خواهد زد او دست به کار جست و جو خواهد زد در کار شفاعت از غلامان حسین زهرا به خدای کعبه رو خواهد زد کاظم بهمنی.........
اول دفتر به نام خالق اکبر آنکه سزد نام او در اول دفتر اول و آخر مُهیمنی که نباشد هیچ مقدّم بر او و هیچ مؤخَّر بر همه عالم فکنده رحمت او ظِل در همه هستی گشوده قدرت او پر خویش مگر وصف خود کند که ثنایش هست ز ادراک واصفین همه برتر نکته ‏ای از قدرتش بس این که بگویم اوست علی آفرین و فاطمه پرور فاطمه، مجموعهء صفات خداوند فاطمه، آیینهء کمال پیمبر بضعهء احمد نه، بلکه مقصد احمد همسر حیدر نه، بلکه هستی حیدر... ای به مَثَل بی مَثَل چو خالق یکتا وی به نُبی چون نَبی ستودهء داور شأن تو در «انّما ولیّکُم الله» با حق و با احمد و علی ست برابر روح ولایت توییّ و ریشهء تقوی حسن مجسّم توییّ و عقل مصوّر تانبَرد خلق بر تو ظنّ خدایی آیهء «ایّاکَ نَعبُد»ست مذکّر چشم و چراغت دو گوشوارهء عرشند راحت جانت دو نازدانه، دو دختر از پی «قالوا بلی» ولای تو، زهرا عرضه بر ارواح انبیا شده یکسر درقدم مادرست، جنت موعود وین سخن نغز، چون سروده پیمبر وَه عجب از این حدیث و اینکه دراین بین داده به زهرای خویش، کنیه‏ء مادر لب به شفاعت تو باز کن، که نمانَد جای شفاعت برای شافع دیگر از اثر لطف تو به عرصهء میعاد هیچ نماند مگر منافق و کافر بهر شفاعت تو را بس ست درآنروز دست ابوالفضل و خون محسن و اصغر هرکه پناهش تویی، پناه دوعالم وآنکه شفیعش تویی، شفیع به محشر حضرت باقر برای چاره‏ء هر غم نام تو می ‏برد بر زبان مطهّر خانهء تو کعبهء امید سه حجّت بیت تو معراج صبح و شام پیمبر روی تو والشّمس و گیسوان تو واللّیل قد تو طوبی و اشک چشم تو کوثر فاطمه ای آفتاب مشرق توحید جز پدرت، مرسلین به گِرد تو اختر کرده خدا با صدای پای تو تنظیم دور ِزمان و مدارِ چرخ مدوّر حبل متینِ هزار عارف و عامی‌ست هرنخی از چادرت به عرصهء محشر در عجب از علم تو علی ولی الله مفتخر از دست‌بوسی تو پیمبر مهر تو چون آفتاب و لطف تو باران کاین دو بِنَفسه مطهِّرند و مطهَّر بهر کنیزت رسد غذای بهشتی آنچه فرود آمده به مریم اطهر گندم دستاس توست خوشهء پروین آبلهء دست توست مهرمنوّر وقت مناجات، دانه دانهء اشکت زیور گوش ملائک ست چو گوهر آب وضویت دوای عیسی و موسی خاک درت آبروی ساره و هاجر چشم رجال و نسا به سوی تو بانو جان بنات و بنین فدای تو مادر کشتهء راه خدایی و هدف تو امر به معروف بود و نهی ز منکر گر که بریزد مصیبت تو بر ایّام روز جهان میشود چو شام، مکدّر ای دل ما درهوای قبر تو، سوزان قبر تو و اسم اعظم ست برابر این منِ عاصی"مویّدم"پسر تو ای پدر و مادرم فدای تو مادر
مدح حضرت زهرا(س)🌾🌾 خلقت بدون نام تو معنا نمیشود خیر کثیر غیر تو زهرا نمیشود محشرکه بی وجودتوبرپانمیشود دستی بدون اذن تو بالا نمیشود روح دعا تویی و اجابت از آن توست جودوسخاتویی‌وسخاوت‌ازآن‌توست ای بانویی که پرده نشین کسا شدی تفسیر آیه آیه‌ی در هل‌اتی شدی یاسین و قدر و کوثر یا انما شدی در یک کلام همسر شیر خدا شدی ذرات از وجود تو بانو توان گرفت یعسوب‌دین‌امام‌مبین باتوجان‌گرفت تو بهترین ترنم لبهای حیدری تو دختر محمدی و از همه سری دختر نه اینکه برایش تو مادری صاحب کتاب وحی و گویا پیمبری نازل شده‌ست حضرت جبریل محضرت نازم به باب و مادر و طفلان و همسرت در مکتب تو درس ولایت مداریست با صد امید شیوه چشم انتظاریست در راه عشق عاقبتش سربداریست تعلیم عشق از ره شب‌زنده‌داریست مرد آفرین عرصه پیکار و بندگی ای طلعت وجود تومعنای زندگی بانوی آب و آینه ای‌حضرت بهار بر کنه خلقت ازلی گشته‌ای مدار تنها به روز حشر تو بر ناقه‌ای سوار بانو تو پا به چشم گوهربار من گذار بهر شفاعت آمده‌‌ای‌ تا گذر کنی آنجا تو مادرانه به حالم نظر کنی میزان بندگی به دو عالم مقام توست از سوی کردگار به احمد سلام توست هرصبح و شام خیل ملک گرد بام توست در دستهای پاک حیدر کرار جام توست کوثر به باده ریز و بده از کف علی تا من بیایم از کرمت در صف علی
در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم نام شیرین تو  بردم فاطمه! شاعر شدم رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند دیدنش بار رسالت را سبکتر می‌کند دختر است اما برایت کار مادر می‌کند دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟ تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه! قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه! در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شود بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی در غم همسایه، ترک خواب راحت می‌کنی مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه! می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه! امتحان پس داده‌‌ای در آسمانها پیش از این سالها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین واقعاً "الحمد للهِ ، رب العالمین" جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت پیش نابینا میان حِصن چادر ماندنت حجب میراثت، حیا سایه نشین چادرت داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت سفره‌‌ی نان خالی اما سفره‌ی انعام پُر خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پر از تو راضی و دلش از گردش ایام پر کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پر ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار! بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار قاسم صرافان
در سماوات صحبت زهراست حرف ها از نجابت زهراست عرشْ تسبیح عشق در دستش سخت مشغول مدحت زهراست 'هل اتی' با تمام آیاتش سفره ای از کرامت زهراست کلمات معطّرش از نور عرشْ محو فصاحت زهراست ما ز نهج البلاغه می فهمیم که علی با بلاغت زهراست آبْ مِهر محبتِ او شد عرش یک تکّه خلعت زهراست طعم لبخندهای پیغمبر همه اش با ملاحت زهراست ماه با آن جمال و زیبایی محو رخسار و طلعت زهراست ماه دور مدینه می چرخد متوسل به حضرت زهراست جبرئیلی نهان شده در او شرق تا غرب هیبت زهراست خلق عالم به خلقت احمد خلقت او به خلقت زهراست وَ پیمبر که اشرف الناس است عاشق یک زیارت زهراست او به دنبال ماه کامل بود کار هر روزه رؤیت زهراست زور بازوی حیدر از او بود ذوالفقارش عنایت زهراست ضربه های علی چو گل می کرد همه اش از محبت زهراست کوچه های مدینه می دیدند که علی در حمایت زهراست وَ علی با تمام اعجازش متحیّر ز غیرت زهراست فاطمه شد سپر برای علی وَ شهادت اطاعت زهراست در حقیقت امامت مولا متبرّک به بیعت زهراست شیعه در اعتکاف او بوده ست شیعه در ظلّ ساحت زهراست علی_کفشگر..........
آنشب زمین مکه بر خود ناز می‏ کرد با ناز خود درهای رحمت باز می‏ کرد آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود گویای تکبیر بلال از هر طرف بود آن شب شفق در باغ دل ها لاله می ‏کاشت آن را به عشق یار هجده ساله می‏ کاشت آن شب سحر سجاده ‏ی دل باز می‏ کرد قامت به قد قامت، مودّت ساز می ‏کرد آن شب فلق شعر گل مهتاب می‏ خواند از بهر غم، شادی، حدیث خواب می ‏خواند آن شب سپیده جامه بر تن چاک می‏ کرد گرد ملال از روی احمد پاک می‏ کرد آن شب زمان چرخ و فلک را تاب می داد  کلک قضا لوح قدر را آب می‏ داد آن شب زمین آبستن شور و شعف بود غواص دل آماده‏ ی صید صدف بود آن شب منا شعر مبارک باد می‏ خواند زیبا سرود آن شب میلاد می‏ خواند ژولیده نیشابوری
ای بانوی اطهر نمونه وی دخت پیمبر نمونه ای فاطمه ای حبیبه حق مشهور به کوثر نمونه مام حسنین و زینبینی ای طاهره مادر نمونه غیر از پدرت کسی ندارد مانند تو دختر نمونه طوبا به مقام تو علی را هم کفوی و همسر نمونه گنجینه علم و معرفت را ناید چو تو گوهر نمونه عقد تو در آسمان ملک خواند ای همسر شوهر نمونه زینب ز تو درس منطق آموخت تا گشت سخنور نمونه ای در حرم از ملک مقرب ای بر فلک اختر نمونه رو هر که به درگهت نهاده بگرفته فر از در نمونه از لطف تو درتمام عالم ایران شده کشور نمونه .........
هر دل پي ِ دلستان خود ميگردد هر كس پي ِ هم زبان خود ميگردد روزي كه كند پدر فرار از پسرش زهرا پي دوستان خود ميگردد ........
ای از ازل به عرش خدا تاج "فاطمه" سيب بهشتی شب معراج "فاطمه" فردا كه اختيارشفاعت به دست توست هستند انبيا به تو محتاج "فاطمه" محمد_حسن_بیات_لو.......
ای روح خدا به چشم حیدر ای پاره ی پیکر پیمبر ای مادر وحی و دختر وحی ای لیله قدر حی داور عیسای مسیح کرده تعظیم اول به تو بعد از آن به مادر یک دفتر وصف تو است قرآن یک سطر مدیحه تو کوثر قرآن محمد است رویت وحی است هماره گفتگویت ما تشنه ولایت تو آب است ما خشکی و بذل تو سحاب است بی سایة تو خدا گواه است گلزار بهشت هم سراب است پوشیده ترین رموز خلقت در چشم تو مثل آفتاب است یک لاله ز باغ تو است عصمت یک خوشه ز خرمنت حجاب است جبرییل به محضر تو بانو با عرض ادب زده است زانو خالق به تو افتخار دارد خلقت ز تو اعتبار دارد با دیدن صورتت محمد در سینه دلش قرار دارد تن با نگه تو می شود روح روح از نفست بهار دارد هر کس که به مهر تو است خرسند کی بیم ز خشم نار دارد ای عصمت مطلق الهی در حشر تو راست پادشاهی ای سائل فضه ات کرامت ای مادر شیعه تا قیامت نازد به تو ای تمام ایمان توحید و نبوت و امامت تو در دل مایی و دل ما دارد به مدینه ات اقامت قرآن به تو متکی هماره ایمان ز تو یافته سلامت اسلام رهین زینبینت دین یافت حیات از حسینت در کوی تو رهسپار خورشید با مهر تو نور بار خورشید منظومه ای از چهارده ماه داری به بغل چهار خورشید هر قطرة تو هزار دریا هر ذرة تو هزار خورشید از نور تو خلق شد که تابید بر قلة روزگار خورشید ای مادر آفتاب زهرا در حشر به ما بتاب زهرا تا بوده و هست آفریده زن چون تو خدا نیافریده احمد ز بهشت لحظه لحظه بوی نفس تو را شنیده الحق که نبی ندیده ها را در روی ندیدة تو دیده احمد تو و تو محمد استی این گونه خبر به ما رسیده ذکر تو چراغ محفل ماست دیوار تو کعبة دل ماست ای دخت رسول و مادر آل ای وقت عروج بر علی بال ای مصحف سینة محمد شد حرمت تو چگونه پامال قامت الف صحیفة نور دردا که ز کوه غم شدی دال چون شد که در آستانة وحی با آن همه شور رفتی از حال ای یاس کبود گلشن وحی گردیده خزان به دامن وحی ای طایر عرش آشیانه چون شد که فتادی از ترانه گلزار جنان کجا و آتش حوریه کجا و تازیانه از اجر رسالت نبی ماند بر لالة عارضت نشانه آن شعله که سوخت خانه ات را از سینة ما کشد زبانه ما سوختگان این شراریم تا صبح ظهور بی قراریم بس تیر غمت به دل رسیده مانند کمان قدت خمیده چون ناله که در درون شدی حبس چون اشک که اوفتد ز دیده ای یاس بهشت قرب احمد کی با لگدت ز شاخه چیده با یاد کبودی رخ تو رنگ از رخ مهدیت پریده دل زخمی زخم سینة تو است شهر دل ما مدینة تو است سوگند به آخرین نگاهت سوگند به طفل بی گناهت سوگند به پهلوی شکسته سوگند به بازوی سیاهت سوگند به صبح درد خیزت سوگند به اشک شامگاهت در صورت ماست درد سیلی در سینة ماست سوز و آهت ماییم و سرشک ماتم تو تقدیم تو اشک میثم تو