eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
748 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد آور نور باشی ای کاش دائم به سرور باشی ای کاش ای سال "هزار ‌و چارصدو دو" تو سال ظهور باشی ای کاش
آمدم تا بگیــــــــرم از دستت خرجِ یک سال را ، امام زمان کاش تحــویلِ سال بودم من درکنــــار شمـــــا ، امام زمان کاشکی  زندگی کنــم همه‌ی... سال را با  تو  ، یا امام زمان حیف که باز هم بدون شماست سالْ تحــــویلِ ما ، امام زمان کن دعا که شـــــوم وَلیِّ شما ای ولیّ خــــــدا ، امام زمان تو بخواه از خدا که من بشوم یـــــارِ بی ادعـــــا ، امام زمان ای بِــاِذنِــهْ ،  مُحَـوّلُ الاَحوال حَوِّلْ این حال را ، امام زمان به منِ روسیـــه عنایت  کن حالِ تــــوبه ، دعا ، امام زمان درفراق تو روزی ام بشود اشگ و سوز و بُکا ، امام زمان کنم امسال بیشتر از پیش... بر ظهورت دعا ، امام زمان چه شود سال نو ببینم آن... صورت مَه لقــا ، امام زمان چه شود همــره شما بشوم زائــــر کـــــربلا ، امام زمان روضه‌‌ی جسم بی کفن شنوم از زبان شمــــــــا ، امام زمان تو بخوانی «وَاَسرَعَ فَرَسُک» جانبِ خیمه ها ، امام زمان همه از خیمه ها دویده برون بِاالعَویل ، وَالبُکا ، امام زمان «ناشِــراتِ الشُّعـــور» واویلا عمـــه های شمــا ، امام زمان «لاطِماتِ الوُجوه» اهل حرم بیــنِ نــامــردهـا ، امام زمان «بَعدالعِِــزِّ مُزَلَّلات» بخوان روضه‌ی عمه ها ، امام زمان بانوی مضطری صدا می زد واحسین ، وا اَخا ، امام زمان فــرقــةٌ باالسّیوف، در مقتل فــرقـــةٌ باالعَصا ، امام زمان دید «وَالشمرجالسٌ»،چه کند؟ خواهـــرِ  مُبتلا ، امام زمان «مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِه» پیش مادر چرا؟ امام زمان بانگِ «هذا حسین» پیچیده در زمین و سما ، امام زمان بـدنش شد مُــــرَمَّلٌ بِـدِمــاء کفنـــش بــوریـا ، امام زمان جسم جدت میان گودال و... سر  روی نیزه ها ، امام زمان زینت دوش مصطفی روی خاک خاک بر فرق ما ، امام زمان سوخت قلب حسین در مقتل سوخت تا خیمه ها ، امام زمان کــودکان گرسنــــه و تشنــــــه خسته ، بی آشنا ، امام زمان پابرهنه فرار می کردند به روی خار ها ، امام زمان دامن دختـــــــــران بی بابا سوخت در شعله ها ، امام زمان دختــــــری مثل بید می لرزید من نگویم چرا ، امام زمان مادری پشت خیمه ها می کرد زیر و رو خاک را ، امام زمان ناله می زد،چه شد!کجابردند؟ شیر خوار مرا ، امام زمان ناگهان دید بر روی نیزه سر شیر خواره را ، امام زمان سیدی دست انتقام بر آر العجل یابن حیدرِالکرار
آمین بلند بر دعایم ببرید رحمی به صدای گریه هایم ببرید سالی که نکوست از بهارش پیداست این فصل بهار کربلایم ببرید
تو هر زمان که بیایی، بهار خواهد بود مجالِ شادیِ بی اختیار خواهد بود چه خوش بُوَد که برآید به یک کرشمه دو کار: یکی ظهور امام و یکی شروع بهار...
رسید فصل بهار و بهار ما نرسید بهار عمر گذشت و نگار ما نرسید کجاست مرهم غم های بی شمار علی دوای زخم دل داغدار ما نرسید به شوق دیدن رویش به صبح خیره شدیم چقدر خیره شدیم و سوار ما نرسید کجاست نور امید نجات این عالم کجاست صبر و قراری، قرار ما نرسید چقدر چله گرفتیم تا ببینیمش ولی به منزل مقصود بار ما نرسید هزار حرف مگو بین سینه بود و کسی به داد این دل بیمار و زار ما نرسید چقدر گریه نوشتیم پای غربت او چقدر گریه نوشتیم... یار ما نرسید به جد بی کفنش می کنم توسل، چون به جز حسین کسی هم به کار ما نرسید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فدای گریه ی آن مادری که می فرمود: دو قطره آب به این شیرخوار ما نرسید
  ماندیم غریب،آشنا را برسان داروی تمامِ دردهارا برسان سوگند به فاطمه،در این سالِ جدید "یارب فرج امام مارا برسان"
آمد بهار اما بهار من نیامد دنیای بی مهدی به کار من نیامد در عصر غیبت باطنا فرقی ندارند اسفند و فروردین من فرقی ندارند چشمان بر در پلک شبنم خیز دارد اردیبهشتم جلوه ی پاییز دارد چشمان بر در با نگاهش جان بگیرد از غصه حق دارد اگر باران بگیرد در سینه حسرت روزگارم دارد امروز چشمان بارانی من می بارد امروز این برف سنگینی که بر مویم نشسته ست بر آرزوی کودکی ام راه بسته ست دلواپس ساعات عمر واپسینم می ترسم آخر روی ماهش را نبینم با اینکه هجران حسرتی بر جان من کاشت امید دیدارش سرپای ام نگه داشت تا دل شود سرشار از فیض حضورش در هر قنوت سبز خود نذر ظهورش باید خدا را نیمه های شب قسم داد باید به حق عمه اش زینب قسم داد رمز گشایش در دعای شیعیان است منجی عالم مهدی صاحب زمان است دنیا گلستان میشود وقتی بیاید هر سختی آسان میشود وقتی بیاید دردی که این شبها امانم را بریده یک دفعه درمان میشود وقتی بیاید عالم می اموزد از او بخشندگی را احسان فراوان میشود وقتی بیاید برکت به مال و عمرمان برگردد از غیب روزی دوچندان میشود وقتی بیاید جان های مُرده بی گمان سرزنده مثل گل های گلدان میشود وقتی بیاید از فرط شور و شوق و شادی جان عشاق تقدیم جانان میشود وقتی بیاید حتی دل اهل کتاب از دیدن او سرشار از ایمان میشود وقتی بیاید امروز اگر بر جامعه حاکم نشد عدل مردم ! به قرآن میشود وقتی بیاید روز ظهورش طاق نصرت ها ببندیم ایران چراغان میشود وقتی بیاید ساماندهی لشگرش بی شک نصیب اولاد سلمان میشود وقتی بیاید ال یهود ال سعود ال خلیفه دشمن هراسان میشود وقتی بیاید بی وقفه گردن می زند وهابیت را اینگونه طوفان میشود وقتی بیاید حتی بقیع و چهار قبر خاکی آن دارای ایوان میشود وقتی بیاید روزی بگیرد حق اولاد علی را آتش زند هم دومی هم اولی را
  بر درگه جود و لطفتان ملتمسم چون تشنه به اشک آسمان ملتمسم لطف علی و فاطمه شد، اول سال.. ..بر دست تو صاحب الزمان ملتمسم
این شام سیاه ما سحر می گردد می آیی و گوش کفر کر می گردد بی روی تو سال نو ندارد دنیا هی سال به سال کهنه تر می گردد
او شد قرار عالم و ما بی قرارش نان همه دنیا رسیده از کنارش هر روز از عمرش بهار اندر بهار است هر کس که شد صاحب زمانی روزگارش آن روز نوروز است که برپا نماییم این سفره های هفت سین را درکنارش یکسال دیگر طی شد و آقا نیامد یک سال رفت و همچنان ما شرمسارش سال مبارک هست آن سالی که تنها خرج اباصالح شود لیل و نهارش
🔹بهار من! تو کجایی؟🔹 در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی به سوی‌ چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 📝
باران ، رحمت بیکران بشوید گرد غربت را ز رخسار زمین باران هزاران مرحبا باران هزاران آفرین باران سراغ سبز باران را بگیر از گلشن و دریا که جز دریا و جز گلشن ندارد همنشین باران بروی دامن هر گل گرفته خانه چون شبنم بروی چشم هر خاتم نشسته چون نگین باران به دلها آورد شادی به لب ها می نشاند گل نمی بارد غمین هرگز نمی بارد حزین باران کران تا بیکران هستی گل رنگین کمان دارد کند تا صید دریا را نشسته در کمین باران تواند کوه را حتی ز جای خویش بردارد کند خاموش آتش را ببارد گر چنین باران دلم تنگ است از هجران چه هجرانی که بیتابم بخوان ای ابر توفانی بخوان با هر طنین باران ز عطر آسمان گردد معطر این زمین «یاسر» که روح آسمان ریزد بروی خاک ازین باران ** محمود تاری «یاسر»