#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
کجایی ، دار و ندارم
میشد کاش ، بیای کنارم
سرم رو لحظه آخر ، رو پات بزارم
کجایی ، عصای دستم
که دیگه ، ز پا نشستم
به یاد چشمای زخمیت ، چشمامو بستم
یل ام البنین ، بیا کنار مادرت با حسین
وقت احتضارم ، بگو تو بالای سرم یاحسین
اباالفضل 4
شنیدم ، کربلا عباس
داغ تو ، کشته حسین و
شنیدم ، غمت شکسته ، پشت حسین و
شنیدم ، که آب نخوردی
لب تشنه جان سپردی
کاش یه قطره آب برای ، اصغر میبردی
یل من دل من ، از این که شرمنده شدی سوخته
شنیدم حرمله ، با تیر به سینه مشکتو دوخته
اباالفضل 4
زدن شعله این جگر رو
به من دادن این خبر رو
زدن از پهلو به نیزه ، سر قمر رو
شنیدم ، ای پسر من
تا دستت ، جدا شد از تن
بی هوا زدن به فرقت ، عمود آهن
قرارم ندارم ، غمی اگر شدی قطیع الیدین
من و هر چه دارم ، همه فدای تار موی حسین
اباالفضل 4
شنیدم ، تا علم افتاد
ولوله ، در حرم افتاد
دختری میگفت عموجان ، معجرم افتاد
زینبم با آه و ناله
برام گفت از داغ لاله
تو رفتی خیلی کتک خورد ، طفل سه ساله
شنیدم بعد تو ، خون به دل زینب مضطر شده
دختر فاطمه ، همسفر شمر ستمگر شده
اباالفضل 4
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
اباالفضل ، دلم رو رها از غم و از محن کن
اباالفضل ، با اون چشم زخمیت نگاهی به من کن
اباالفضل ، بیا و تن مادرت رو کفن کن ، اباالفضل
کجایی ، که دلتنگ اون روی ماهم
کجایی ، به در مونده مادر نگاهم
کجایی ، برا دیدنت چشم به راهم
..............
شنیدم ، اومد کربلا فاطمه در بر تو
شنیدم ، که خورده عمود بی هوا بر سر تو
شنیدم ، زده حرمله تیر به چشم تر تو ، شنیدم
شنیدم ، نموند دیگه واست امیدی
شنیدم ، که خیلی خجالت کشیدی
شنیدم ، که آخر تو زهرا رو دیدی
..............
بمیرم ، برای غریبی که یاور نداره
بمیرم ، برا کشته ای که به تن سر نداره
بمیرم ، برا اون شهیدی که مادر نداره ، بمیرم
شنیدم ، حسینم لب تشنه جون داد
شنیدم ، می زد زینب از غصه فریاد
شنیدم ، که با صورت از مرکب افتاد
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
کجایی ، دار و ندارم
میشد کاش ، بیای کنارم
سرم رو لحظه آخر ، رو پات بزارم
کجایی ، عصای دستم
که دیگه ، ز پا نشستم
به یاد چشمای زخمیت ، چشمامو بستم
یل ام البنین ، بیا کنار مادرت با حسین
وقت احتضارم ، بگو تو بالای سرم یاحسین
اباالفضل 4
شنیدم ، کربلا عباس
داغ تو ، کشته حسین و
شنیدم ، غمت شکسته ، پشت حسین و
شنیدم ، که آب نخوردی
لب تشنه جان سپردی
کاش یه قطره آب برای ، اصغر میبردی
یل من دل من ، از این که شرمنده شدی سوخته
شنیدم حرمله ، با تیر به سینه مشکتو دوخته
اباالفضل 4
زدن شعله این جگر رو
به من دادن این خبر رو
زدن از پهلو به نیزه ، سر قمر رو
شنیدم ، ای پسر من
تا دستت ، جدا شد از تن
بی هوا زدن به فرقت ، عمود آهن
قرارم ندارم ، غمی اگر شدی قطیع الیدین
من و هر چه دارم ، همه فدای تار موی حسین
اباالفضل 4
شنیدم ، تا علم افتاد
ولوله ، در حرم افتاد
دختری میگفت عموجان ، معجرم افتاد
زینبم با آه و ناله
برام گفت از داغ لاله
تو رفتی خیلی کتک خورد ، طفل سه ساله
شنیدم بعد تو ، خون به دل زینب مضطر شده
دختر فاطمه ، همسفر شمر ستمگر شده
اباالفضل 4
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
اباالفضل ، دلم رو رها از غم و از محن کن
اباالفضل ، با اون چشم زخمیت نگاهی به من کن
اباالفضل ، بیا و تن مادرت رو کفن کن ، اباالفضل
کجایی ، که دلتنگ اون روی ماهم
کجایی ، به در مونده مادر نگاهم
کجایی ، برا دیدنت چشم به راهم
..............
شنیدم ، اومد کربلا فاطمه در بر تو
شنیدم ، که خورده عمود بی هوا بر سر تو
شنیدم ، زده حرمله تیر به چشم تر تو ، شنیدم
شنیدم ، نموند دیگه واست امیدی
شنیدم ، که خیلی خجالت کشیدی
شنیدم ، که آخر تو زهرا رو دیدی
..............
بمیرم ، برای غریبی که یاور نداره
بمیرم ، برا کشته ای که به تن سر نداره
بمیرم ، برا اون شهیدی که مادر نداره ، بمیرم
شنیدم ، حسینم لب تشنه جون داد
شنیدم ، می زد زینب از غصه فریاد
شنیدم ، که با صورت از مرکب افتاد
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
اینکه میگن ابالفضل
قول داده آب بیاره و ، اما نشد درسته ؟
اینکه میگن ابالفضل
تشنه رسید لب فرات ، آبی نخورد درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، پهلوونم خورده زمین
میگن که پاشیده سرش ، با یه عمود آهنین
نه باورم نمیشه که ، دستاش بریده باشه و
تصورش سخته برام ، چشماش دریده باشه و
اینکه میگن تو میدون
شش ماهه رو رو دستای ، بابا زدن درسته ؟
اینکه میگن تو میدون
اصغرو با سه شعبه ی ، اسبا زدن درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، حرمله خنده سر میداد
الهی این غم حسین ، به سر کافرم نیاد
نه باورم نمیشه که ، افتاد سر اصغر زمین
سرش به نیزه بسته بود ، آخ بمیره ام البنین
اینکه میگن تو گودال
تن حسین شده لگد ، با اسباشون درسته ؟
اینکه میگن تو گودال
از خولی و سنان و شمر ، یا ساربون درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، قرآن بشه ورق ورق
سرش تو خورجین و تنور ، یا روی نی یا تو طبق
نه باورم نمیشه که ، برهنه مونده پیکرش
بالای پیکرش زدن ، سیلی به روی دخترش
اینکه میگن رقیه
صورت کبود و موسپید ، شکسته بود درسته ؟
اینکه میگن سکینه
تو مجلس حرومیا ، نشسته بود درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، زینب اسیری رفته و ...
یا اسم خانومو کسی ، تو حال مستی گفته و ...
نه باورم نمیشه که ، رباب کجا و بزم می
سر همه زخمی شده ، بسکه زدن با کعب نی
#حسین_رحمانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
کجایی ، دار و ندارم
میشد کاش ، بیای کنارم
سرم رو لحظه آخر ، رو پات بزارم
کجایی ، عصای دستم
که دیگه ، ز پا نشستم
به یاد چشمای زخمیت ، چشمامو بستم
یل ام البنین ، بیا کنار مادرت با حسین
وقت احتضارم ، بگو تو بالای سرم یاحسین
اباالفضل 4
شنیدم ، کربلا عباس
داغ تو ، کشته حسین و
شنیدم ، غمت شکسته ، پشت حسین و
شنیدم ، که آب نخوردی
لب تشنه جان سپردی
کاش یه قطره آب برای ، اصغر میبردی
یل من دل من ، از این که شرمنده شدی سوخته
شنیدم حرمله ، با تیر به سینه مشکتو دوخته
اباالفضل 4
زدن شعله این جگر رو
به من دادن این خبر رو
زدن از پهلو به نیزه ، سر قمر رو
شنیدم ، ای پسر من
تا دستت ، جدا شد از تن
بی هوا زدن به فرقت ، عمود آهن
قرارم ندارم ، غمی اگر شدی قطیع الیدین
من و هر چه دارم ، همه فدای تار موی حسین
اباالفضل 4
شنیدم ، تا علم افتاد
ولوله ، در حرم افتاد
دختری میگفت عموجان ، معجرم افتاد
زینبم با آه و ناله
برام گفت از داغ لاله
تو رفتی خیلی کتک خورد ، طفل سه ساله
شنیدم بعد تو ، خون به دل زینب مضطر شده
دختر فاطمه ، همسفر شمر ستمگر شده
اباالفضل 4
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
اباالفضل ، دلم رو رها از غم و از محن کن
اباالفضل ، با اون چشم زخمیت نگاهی به من کن
اباالفضل ، بیا و تن مادرت رو کفن کن ، اباالفضل
کجایی ، که دلتنگ اون روی ماهم
کجایی ، به در مونده مادر نگاهم
کجایی ، برا دیدنت چشم به راهم
..............
شنیدم ، اومد کربلا فاطمه در بر تو
شنیدم ، که خورده عمود بی هوا بر سر تو
شنیدم ، زده حرمله تیر به چشم تر تو ، شنیدم
شنیدم ، نموند دیگه واست امیدی
شنیدم ، که خیلی خجالت کشیدی
شنیدم ، که آخر تو زهرا رو دیدی
..............
بمیرم ، برای غریبی که یاور نداره
بمیرم ، برا کشته ای که به تن سر نداره
بمیرم ، برا اون شهیدی که مادر نداره ، بمیرم
شنیدم ، حسینم لب تشنه جون داد
شنیدم ، می زد زینب از غصه فریاد
شنیدم ، که با صورت از مرکب افتاد
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
کجایی ، دار و ندارم
میشد کاش ، بیای کنارم
سرم رو لحظه آخر ، رو پات بزارم
کجایی ، عصای دستم
که دیگه ، ز پا نشستم
به یاد چشمای زخمیت ، چشمامو بستم
یل ام البنین ، بیا کنار مادرت با حسین
وقت احتضارم ، بگو تو بالای سرم یاحسین
اباالفضل 4
شنیدم ، کربلا عباس
داغ تو ، کشته حسین و
شنیدم ، غمت شکسته ، پشت حسین و
شنیدم ، که آب نخوردی
لب تشنه جان سپردی
کاش یه قطره آب برای ، اصغر میبردی
یل من دل من ، از این که شرمنده شدی سوخته
شنیدم حرمله ، با تیر به سینه مشکتو دوخته
اباالفضل 4
زدن شعله این جگر رو
به من دادن این خبر رو
زدن از پهلو به نیزه ، سر قمر رو
شنیدم ، ای پسر من
تا دستت ، جدا شد از تن
بی هوا زدن به فرقت ، عمود آهن
قرارم ندارم ، غمی اگر شدی قطیع الیدین
من و هر چه دارم ، همه فدای تار موی حسین
اباالفضل 4
شنیدم ، تا علم افتاد
ولوله ، در حرم افتاد
دختری میگفت عموجان ، معجرم افتاد
زینبم با آه و ناله
برام گفت از داغ لاله
تو رفتی خیلی کتک خورد ، طفل سه ساله
شنیدم بعد تو ، خون به دل زینب مضطر شده
دختر فاطمه ، همسفر شمر ستمگر شده
اباالفضل 4
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
اباالفضل ، دلم رو رها از غم و از محن کن
اباالفضل ، با اون چشم زخمیت نگاهی به من کن
اباالفضل ، بیا و تن مادرت رو کفن کن ، اباالفضل
کجایی ، که دلتنگ اون روی ماهم
کجایی ، به در مونده مادر نگاهم
کجایی ، برا دیدنت چشم به راهم
..............
شنیدم ، اومد کربلا فاطمه در بر تو
شنیدم ، که خورده عمود بی هوا بر سر تو
شنیدم ، زده حرمله تیر به چشم تر تو ، شنیدم
شنیدم ، نموند دیگه واست امیدی
شنیدم ، که خیلی خجالت کشیدی
شنیدم ، که آخر تو زهرا رو دیدی
..............
بمیرم ، برای غریبی که یاور نداره
بمیرم ، برا کشته ای که به تن سر نداره
بمیرم ، برا اون شهیدی که مادر نداره ، بمیرم
شنیدم ، حسینم لب تشنه جون داد
شنیدم ، می زد زینب از غصه فریاد
شنیدم ، که با صورت از مرکب افتاد
#علی_سلطانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
اینکه میگن ابالفضل
قول داده آب بیاره و ، اما نشد درسته ؟
اینکه میگن ابالفضل
تشنه رسید لب فرات ، آبی نخورد درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، پهلوونم خورده زمین
میگن که پاشیده سرش ، با یه عمود آهنین
نه باورم نمیشه که ، دستاش بریده باشه و
تصورش سخته برام ، چشماش دریده باشه و
اینکه میگن تو میدون
شش ماهه رو رو دستای ، بابا زدن درسته ؟
اینکه میگن تو میدون
اصغرو با سه شعبه ی ، اسبا زدن درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، حرمله خنده سر میداد
الهی این غم حسین ، به سر کافرم نیاد
نه باورم نمیشه که ، افتاد سر اصغر زمین
سرش به نیزه بسته بود ، آخ بمیره ام البنین
اینکه میگن تو گودال
تن حسین شده لگد ، با اسباشون درسته ؟
اینکه میگن تو گودال
از خولی و سنان و شمر ، یا ساربون درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، قرآن بشه ورق ورق
سرش تو خورجین و تنور ، یا روی نی یا تو طبق
نه باورم نمیشه که ، برهنه مونده پیکرش
بالای پیکرش زدن ، سیلی به روی دخترش
اینکه میگن رقیه
صورت کبود و موسپید ، شکسته بود درسته ؟
اینکه میگن سکینه
تو مجلس حرومیا ، نشسته بود درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، زینب اسیری رفته و ...
یا اسم خانومو کسی ، تو حال مستی گفته و ...
نه باورم نمیشه که ، رباب کجا و بزم می
سر همه زخمی شده ، بسکه زدن با کعب نی
#حسین_رحمانی
#حضرت_امالبنین_زمزمه
شمعم ولی دگر سوسو نمیزنم
مادر ساقی ام ، اُم البنین منم
جان می دهم ولی گُل یاسم نیست
چشمم به در مانده و عباسم نیست
اُم البنینم و از غم لبالبم
اُم البنینم و کنیز زینبم
او کعبه ، من محرِم اشک و دردم
شب تا سحر به دور او می گردم
پر شد مشام من ، از بوي فاطمه
منم که می روم ، به سوي فاطمه
از بسکه او کبود شده سر تا پا
ترسم بجا نیاورم زهرا را
تا آخرین نَفَس ، با آه و زمزمه
خوندم براي خود ، روضه ي علقمه
میگن که بدجوری گُلم پرپر شد
میگن کوچکتر از علی اصغر شد
میگن به دیدنش همه نشسته اند
میگن رونیزه ها ، سرش رو بسته اند
خون ز دو چشمان ترش افتاده
چند دفعه از نیزه سرش افتاده
میگن که جون داده ، سقّا کنار آب
میگن که او شده ، شرمنده ي رباب
رو دست بابا غنچه اش پرپر شد
علی اصغر ، دو علی اصغر شد
#سیدمحسن_حسینی