#حضرت_علی_اصغر_شور
#شور۴
قربون تاب و تبت
محزونه روزو شبت
بمیرم برا ترک های لبت
لالایی بخواب گلم
لبهاتو نزن به هم
آخه مادر بگو من چیکار کنم
کاش که بارون بباره
کاش یکی آب بیاره
بچه ی من دیگه طاقت نداره
کن حلالم پسرم
پرکشیدی از برم
بخدا از حرمله نمیگذرم
خون به قلب مادرِ
از حالت باخبرِ
حنجرت از برگ گل نازک ترِ
سرباز بابا شدی
روضه های ما شدی
گشنه و تشنه ز من جدا شدی
زیر آفتاب میشینم
دعا کن نازنینم
من تو رو به روی نیزه نبینم
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_علی_اصغر_شور
#حضرت_رقیه_شور
#شام_شور
سر غارت حرم دعوا شد ای وای ای وای ای وای
پشت خیمه ها چرا غوغا شد ..........
نیزها رو تو زمین کوبیدن .........
سر شیرخواره تو پیدا شد .........
ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب
ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب
ای وای از رباب به علی میگفت رو نیزه بخواب
ببخش اگه که تشنه موندی ببخش اگه که شیر نداشتم
نشد گلم پیشم بمونی خیلی برات آرزو داشتم ...
ای وای اقام اقام اقام
روضه شام بلا دشواره ای وای ای وای ای وای
کار عده ای فقط آزاره ای وای ای وای ای وای
یکی نیس بگه به این نامردا ...........
جای زینب مگه تو بازاره ای وای ای وای ای وای
دق کرد خواهرت روزگار زینبت شده سیاه
دق کرد خواهرت با کتک خوردن طفل بی پناه
دق کرد خواهرت وقتی مادرت رسید تو قتلگاه
ببخش اگه پیشت نبودم ببخش اگه که دیر رسیدم
میبینی حال مادرت رو که با یه قامت خمیدم
ای وای اقام اقام اقام
دختری که پره از احساسه ای وای ای وای ای وای
غصه دار روضه هاش عباسه ...............
معلومه چی به سرت آوردن ..............
وقتی دخترت تو رو نشناسه ..............
حق داشت جون بده وقتی تو خرابه اومد سر تو
حق داشت جون بده دست زجره چرا انگشتر تو
حق داشت جون بده دردل میکرد با حنجر تو ..
ببخش اگه معجرو بردن بابا دیگه چاره ندارم
نمیشنوه گوشام بابایی ببخش که گوشواره ندارم
ای وای اقام اقام اقام
#حسین_فتحی
#حضرت_علی_اصغر_شور
دلم شد مضطر
گلم شد پرپر
رو دستم جون داد
علیِ اصغر
پاره پاره کردن حنجرشو
بستن اون چشمای مضطرشو
قول داده بودم سیرابش کنم
چی بدم جواب مادرشو؟
وای
با لب خشکیده
اصغرم خوابیده
حرمله با یک تیر
حلقشو بوسیده
(وای، ای وای ای وای...)
تموم شد دنیام
به روی دستام
بخواب ای مادر
لالایی بالام
گهواره تو دارم تکون میدم
سر تو روی نی نشون میدم
پای نیزهَت هی میخورم زمین
من دارم ذره ذره جون میدم
وای
آه چقد نامردن
قلبمو خون کردن
رأستو رو نیزه
با طناب میبندن
(وای، ای وای ای وای...)
لالایی اصغر
بخواب ای بی سر
به یک مو بنده
سرت ای مادر
برنگشته عموت از علقمه
میبینی قلب من پر از غمه
جلو چشمای خیس من دارن
واسه نبش قبرت میان همه
وای
دردمو میدونی
روی نی مهمونی
پیش محسن رفتی
با گلوی خونی
(وای، ای وای ای وای...)
چه خشکه لبهات
می باره چشمات
به روی دستام
می لرزه دستات
پسرم چشماتو به روم نبند
جون من بازم پاشو و بخند
عاقبت پیش چشمای بابا
روی نیزه شدی تو سر بلند
وای
پر زدی خیلی زود
حرمله شد خشنود
پیر شدم تا دیدم
گهواره ت خالی بود
(وای، ای وای ای وای...)
#محمدصادق_باقی_زاده
#روح_الله_نوروزی
#حضرت_علی_اصغر_شور
زبان حال حضرت رباب سلام الله علیها
دربین خیمه ها دنبال چاره ام
شیرت نداده ام ای شیرخواره ام
میریزد العطش از هر نگاه تو
من آب میشوم از سوز آه تو
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
دلخوش شدم به آن مشکی که میبرد
سقا برای تو آبی میاورد
من غرق غصهام شرمنده ام نکن
ناخن نکش گلم شرمنده نکن
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
باتیر حرمله رنگ از رخت پرید
من شکر میکنم مادر تورا ندید
پاشیده حنجرت حیران و مضطرم
زیر عبا تورا تا خیمه میبرم
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
پنهانم کنم تورا از شر نیزه ها
یک قبر میکنم در پشت خیمه ها
تیر آن دمی که خورد بر روی حنجرت
آهی کشید و گفت بیچاره مادرت
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
جسم تو مانده و روح تو پر کشید
ای محسن حسین کوچکترین شهید
من ماندم و سر و شرمندگی تو
شد حسرت رباب یک سالگی تو
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
راس تو میرود بالای نیزه ها
من زار میزنم در پای نیزه ها
آه ای ستاره ی دنباله دار من
زخمی ترین سر نیزه سوار من
(ایحسینم ایحسینم ایضیاءهردوعینم)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اصغر_شور
زبان حال حضرت رباب سلام الله علیها
دربین خیمه ها دنبال چاره ام
شیرت نداده ام ای شیرخواره ام
میریزد العطش از هر نگاه تو
من آب میشوم از سوز آه تو
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
دلخوش شدم به آن مشکی که میبرد
سقا برای تو آبی میاورد
من غرق غصهام شرمنده ام نکن
ناخن نکش گلم شرمنده نکن
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
باتیر حرمله رنگ از رخت پرید
من شکر میکنم مادر تورا ندید
پاشیده حنجرت حیران و مضطرم
زیر عبا تورا تا خیمه میبرم
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
پنهانم کنم تورا از شر نیزه ها
یک قبر میکنم در پشت خیمه ها
تیر آن دمی که خورد بر روی حنجرت
آهی کشید و گفت بیچاره مادرت
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
جسم تو مانده و روح تو پر کشید
ای محسن حسین کوچکترین شهید
من ماندم و سر و شرمندگی تو
شد حسرت رباب یک سالگی تو
(علیلالا علیلالا علیلالا علیلالا)
راس تو میرود بالای نیزه ها
من زار میزنم در پای نیزه ها
آه ای ستاره ی دنباله دار من
زخمی ترین سر نیزه سوار من
(ایحسینم ایحسینم ایضیاءهردوعینم)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج