#عاشورا_شور
#عاشورا_زمزمه
#قتلگاه_زمزمه
#بند_اول
قربون صدا زدنت
خیلی بی هوا زدنت
حالا روی چادرمه
خاک دست و پا زدنت
من سر قرار اومدم
توی نیزه زار اومدم
از تو دل نکندم حسین
با خودم کنار اومدم
تا چشمم کار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
داره با تو چیکار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
گریه چشمام تار میکنه
نیزه نیزه نیزه
نیزه میبینم
#بند_دوم
کی دلش اومد بزنه
کی اومد لگد بزنه
یه نفر یه حرفی به این
شمرنابلد بزنه
زندگی همینه حسین
رسم دنیا اینه حسین
کاشکی حال و روز تورو
مادرت نبینه حسین
رو خاک داغ کربلا
کشته کشته کشته
کشته میبینم
من دفن اهل قرا
کشته کشته کشته
کشته میبینم
حتی بالای نیزه ها
کشته کشته کشته
کشته میبینم
با قد کمون اومدم
عشق من بمون اومدم
من فقط به عشق خودت
بین خاک و خون اومدم
من برم کجا؟ چه کنم؟
بعد کربلا چه کنم؟
پیکره تو جا بمونه
زیره نیزه ها چه کنم
از تشنگی دور و بر و
تیره تیره تیره
تیره میبینم
این ساعت های اخرو
تیره تیره تیره
تیره میبینم
توی مقتل برادر و
تیره تیره تیره
تیره مببینم
#محمدصادق_باقی_زاده
#امام_حسن_زمزمه
#امام_حسن_شور
چرا کشتنت؟
به دستِ آشنا کشتنت
تو خونه از جفا کشتنت
اصلاً تو کوچه ها کشتنت
با زهر کشتنت
از روی کین و قهر کشتنت
آخر گرگای دهر کشتنت
تو کوچه های شهر کشتنت
غریب کشتنت....۳
تو رو کشتن یه عده تو مدینه
تو رو کشتن با میخِ توی سینه
حسن کشتنت
دیدی توی وطن کشتنت
با دستای یه زن کشتنت
آخر خونین دهن کشتنت
ز شر کشتنت
آقاجون خون جگر کشتنت
تو کوچه چل نفر کشتنت
تو خونه پشت در کشتنت
غریب کشتنت....۳
تو رو کشتن با زخم روی بازو
تو رو کشتن با یاد زخم پهلو
جوون کشتنت
با جعده بی امون کشتنت
تو خونه نیمه جون کشتنت
آخ با زخم زبون کشتنت
آقا کشتنت
با یاد کوچه ها کشتنت
تو کوچه زیر پا کشتنت
مادر میگه چرا کشتنت
غریب کشتنت...۳
تو رو کشتن با غصه های مادر
تو رو کشتن جلو چشای خواهر
چه بد کشتنت
با کینه و حسد کشتنت
واسه داد و ستد کشتنت
کنج حجره چه بد کشتنت
عجیب کشتنت
یه عده نانجیب کشتنت
مظلوم و بی حبیب کشتنت
ای آقایِ غریب کشتنت
غریب کشتنت...۳
تو رو کشتن با قلب زار و مضطر
تو رو کشتن یه عده مردِ کافر
#محمدصادق_باقی_زاده
#روح_الله_نوروزی
#حضرت_زهرا_شور
میسوزم که بین بستر افتادی
کنج خونه چرا مضطر افتادی؟
خونِ دل میخورم از اون روز که
جلویِ چشای "حیدر" افتادی
داغ تو واسه علی سنگینه
شب و روزا دل من غمگینه
کمرم شکست تا وقتی دیدم
اثـرِ شکستگی رو سینه
*(فاطمه فاطمه فاطمه) ۴
توی خونه از علی رو میگیری
گاهی دستتو به بازو میگیری
چرا دستِ تو عزیز دلِ من
زیرِ چادرت به پهلو میگیری
اگه تو بری میشم بیچاره
تو بمون فضه هواتو داره
خون سینه ی تو خیلی وقته
رویِ چوبه ی در و مسماره
*(فاطمه فاطمه فاطمه) ۴
حال تو فاطمه جان زاره چرا
دست تو همش به دیواره چرا
بعد کوچه مجتبی یک لحظهَ م
چشاشو رو هم نمیزاره چرا
منو با دستای بسته بُردن
گلا توی شعله ها پژمُردن
تو خودت بگو که این کافرها
چه بلایی به سرت آوُردن
*(فاطمه فاطمه فاطمه) ۴
#محمدصادق_باقی_زاده
#روح_الله_نوروزی
#امیرالمومنین_شهادت_شور
بابا
جلوی چشمام با سر افتادی
تو کوچه مثله مادر افتادی
من بمیرم تو بستر افتادی
ای وای، ای وای
بابا
نفس کشیدنت چه دشوار شد
آسمون چشات چرا تار شد!؟
درد و بلا رو سرت آوار شد
ای وای، ای وای
صحن چشامو نم گرفته
تموم کوفه غم گرفته
دردِ یتیمی سخته بابا
ببین چه قد دلم گرفته
(علی علی علیِ مظلوم)۴
کوفه
فرق علی شکست و غوغا شد
قیامتی دوباره برپا شد
تو خونه باز صحبت زهرا شد
ای وای ، ای وای
محراب
خاطره ی کوچه رو احیا کرد
فرق سر علی رو دو تّا کرد
علی هوای روی زهرا کرد
ای وای ، ای وای
به یادِ غصه های زهرا
خون میبارید برای زهرا
غریبونه رفت و کسی نیست
کنارِ بچه های زهرا
(علی علی علیِ مظلوم)۴
کوفه
یه گوشه از کرببلا هم نیست
غمی مثه غم محرم نیست
مثل حسین غریب تو عالم نیست
ای وای، ای وای
کوفه
یه گوشه از گوشه ی گوداله
فاطمه میگه با غم و ناله
تن حسین من لگد ماله
ای وای ، ای وای
تن حسین نقش زمینه
یکی نشسته روی سینه
خدا کنه این لحظه ها رو
رقیه دخترش نبینه
(غریب کربلا حسین جان)۴
ای وای
تو ازدحامِ نیزه ها مونده
تنی که زیر دست و پا مونده
رو خاک کربلا رها مونده
ای وای ، ای وای
ای وای
حوالی غروب عاشوراست
سر بریدن سرش دعواست
صدا صدای ناله ی زهراست
ای وای ، ای وای
رو خاک کربلاست بدن ها
مرکبا تاختن روی تن ها
پیاده و سواره دارن
همه میرن به سمت زن ها
(غریبِ کربلا حسین جان)۴
#محمدصادق_باقی_زاده
#روح_الله_نوروزی
#امیرالمومنین_زمینه
#شب_بیست_و_یکم
حالا اومدی
رفتی و لحظه ی رفتن من از دنیا اومدی
حالا که نمی تونم بلند بشم از جا اومدی
حالا اومدی
حالا اومدی
حالا که مثل خودت من افتادم از پا اومدی
من چشام نمی بینه خودت بگو ، زهرا اومدی
حالا اومدی
سی ساله که هستم چش به رات ، زهرای علی
باز اومدی پیش بچه هات ، زهرای علی
دوباره رو میگیری ازم ، چرا مگه
کبوده بازم زیر چشات ، زهرای علی
زهرای علی، ای همه دنیای علی...
زهرای علی
چجوری دق نکنم بذار خودت رو جای علی
تو زمین می خوردی اما بسته بود دستای علی
زهرای علی
زهرای علی
دست کی رو صورتت بلند شده ای وای علی
بمیرم برات جوونیتو گذاشتی پای علی
زهرای علی
بگو که پیدا شد آخر اون ، گوشواره گلم
محاله فکرش دست از سرم ، برداره گلم
درسته سی ساله میگذره ، از اون ماجرا
هنوز رد خونِ تو روی ، مسماره گلم
زهرای علی، ای همه دنیای علی...
حالا اومدی
خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمی تونم بگم اومد بابام اومدی
حالا اومدی
حالا اومدی
حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
حالا اومدی
خدا الهی مرگم بده ، با سر اومدی
یادته بابا موی منو ، شونه می زدی
تورو خدا با من حرف بزن ، دق کردم بسه
چطور دلت میاد که جوابمو ندی
بابایی، من الذی ایتمنی...
#امیرحسین_ثابتی
#محمدصادق_باقی_زاده
#امام_صادق_زمینه
دست نگه دار، عبا برنداشته
پیرمرده؛ عصا برنداشته
یک قدم تاحالا بی عمامه
توی این کوچه ها برنداشته
بی عبا بردن
پیرمردُ وسط کوچه ها بردن
دست بسته شبیه مرتضی بردن...
ناسزا گفتن
من نمیتونم بگم که چیا گفتن
بی حیاها جلوی بچه ها گفتن....
وای غریب آقام...
راهشو تو دل شب نبندین
دستش پشت مرکب نبندین
دستای روضه خون حسین و
مثل دستای زینب نبندین
کوچه باریکه
شبای مدینه دل گیر و تاریکه
صدا پای دشمنا خیلی نزدیکه...
هی میره از حال
اومده جلو چشش روضه ی غارت
گریه میکنه برا غارت خلخال
وای غریب آقام....
تا که اتیش به در زد زبونه
تازه پیچید صدا ، تازیونه
دخترای قد و نیم قد تو
پا برهنه دویدن تو خونه
روضه دلگیره
دلش از مدینه تا کربلا میره
بدن حسین پر از زخم شمشیره....
روضه سنگینه
یه نفر داره روی سینه میشینه
تازه خواهش داره اونو میبینه...
وای غریب آقام....
#محمدصادق_باقی_زاده
#امام_صادق_زمینه
دست نگه دار، عبا برنداشته
پیرمرده؛ عصا برنداشته
یک قدم تاحالا بی عمامه
توی این کوچه ها برنداشته
بی عبا بردن
پیرمردُ وسط کوچه ها بردن
دست بسته شبیه مرتضی بردن...
ناسزا گفتن
من نمیتونم بگم که چیا گفتن
بی حیاها جلوی بچه ها گفتن....
وای غریب آقام...
راهشو تو دل شب نبندین
دستش پشت مرکب نبندین
دستای روضه خون حسین و
مثل دستای زینب نبندین
کوچه باریکه
شبای مدینه دل گیر و تاریکه
صدا پای دشمنا خیلی نزدیکه...
هی میره از حال
اومده جلو چشش روضه ی غارت
گریه میکنه برا غارت خلخال
وای غریب آقام....
تا که اتیش به در زد زبونه
تازه پیچید صدا ، تازیونه
دخترای قد و نیم قد تو
پا برهنه دویدن تو خونه
روضه دلگیره
دلش از مدینه تا کربلا میره
بدن حسین پر از زخم شمشیره....
روضه سنگینه
یه نفر داره روی سینه میشینه
تازه خواهرش داره اونو میبینه...
وای غریب آقام....
#محمدصادق_باقی_زاده
#امام_صادق_زمینه
دست نگه دار، عبا برنداشته
پیرمرده؛ عصا برنداشته
یک قدم تاحالا بی عمامه
توی این کوچه ها برنداشته
بی عبا بردن
پیرمردُ وسط کوچه ها بردن
دست بسته شبیه مرتضی بردن...
ناسزا گفتن
من نمیتونم بگم که چیا گفتن
بی حیاها جلوی بچه ها گفتن....
وای غریب آقام...
راهشو تو دل شب نبندین
دستش پشت مرکب نبندین
دستای روضه خون حسین و
مثل دستای زینب نبندین
کوچه باریکه
شبای مدینه دل گیر و تاریکه
صدا پای دشمنا خیلی نزدیکه...
هی میره از حال
اومده جلو چشش روضه ی غارت
گریه میکنه برا غارت خلخال
وای غریب آقام....
تا که اتیش به در زد زبونه
تازه پیچید صدا ، تازیونه
دخترای قد و نیم قد تو
پا برهنه دویدن تو خونه
روضه دلگیره
دلش از مدینه تا کربلا میره
بدن حسین پر از زخم شمشیره....
روضه سنگینه
یه نفر داره روی سینه میشینه
تازه خواهرش داره اونو میبینه...
وای غریب آقام....
#محمدصادق_باقی_زاده
#حضرت_زهرا_شور
الهی کسی و طبیب جوابش نکنه
الهی مادری و غصه ابش نکنه
گریه عدابش نکنه....
الهی سر مادره کسی داد نزنن
دیگه مادری و جلوی اولاد نزنن
الهی فریاد نزنن...
من بودم و مادر
خوردش زمین با سر
ای وای ...ای وای....
خیلی شدم شاکی
شد چادرش خاکی
ای وای ای وای....
از دست اون نامرد
گوشواره شو گم کرد
ای وای ای وای....
وای مادرم زهرا....ای وای ، ای وای....
الهی کسی و داغ جوون پیر نکنه
غم و غصه دلت رو از همه سیر نکنه
تو رو زمین گیر نکنه....
چجو ی میتونن داد بزنن؛ در نزنن؟
الهی یه زن و جلوی شوهر نزنن
لگد به مادر نزنن....
خونی شده دیوار
وای از نوک مسمار
ای وای ای وای....
اتیش و خونابه
زینب نمیخوابد
ای وای ای وای...
خونه پر از دوده
مادر نرو...زوده
ای وای ای وای
وای مادرم زهرا...ای وای ، ای وای ...
میگن ارثیه ی مادر و دختر میبره
داره هلهله ها حوصله شو سر میبره
پناه به اون سر میبره.....
خاک چادره شو کسی نبود پاک بکنه
یا که رحمی به اون پیکره صدچاک بکنه
حسینشو خاک بکنه...
زهرا ترین زینب
تنها ترین زینب
ای وای ای وای ...
دیدی سر و بردن
انگشتر و بردن
ای وای ای وای....
دیر اومدی گودال
رفت مادرش از حال
ای وای ای وای....
ای وایِ من ای وای.....ای وای ای وای....
#محمدصادق_باقی_زاده
#امام_حسین_شور
#گودال_شور
#عاشورا_شور
کشته های خودشون و خاک کردن
زینب هلاک کردن ....
تشنه های خودشون اب دادن
زینب و عذاب دادن......
صد رحمت به گرگ بیابون
صد رحمت به شیر درنده
بین این همه نامسلمون
فریادم بلنده ؟
خدا نگذره از شمر
که از کهنه لباست نگذشت
خدا نگذره از شمر
که با نیزه به مقتل برگشت
حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین
به تن بی سر تو نگاه کردم
رو به قتلگاه کردم
از غمت نمردم اشتباه کردم
رو به قتلگاه کردم
نیزه دست و بالت ؛ رو بسته
خاکِ غم رو چهرت نشسته
مثل مادر زخمی پهلوت
ای پهلو شکسته...
تنت زخم و سرت زخم
کدوم زخم تو رو باید بست ؟
سر و تشنه بریدن
نگفتن که حسینم زندست
حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین
نیزه های آخر و سنان میزد
اگه بی امان میزد
یه صدای خنده ی بلند اومد
نفس تو بند اومد
تا دنیا ؛ دنیائه عزیزم
قتلگاهو یادم نمیره
عریانت کردن زنده زنده
آی زینب بمیره....
هوا رو به غروبه
غروبا دل آدم تنگه...
چه غوغاییه گودال
سره کهنه لباست جنگه
حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین
#محمدصادق_باقی_زاده
#حضرت_زهرا_واحد
ای یار ؛ ای یار
و لَستُ ادری خبرَ المسمار
کوچه ؛ دیوار
و لَستُ ادری خبرَ المسمار
خبر نداشتم
من خبر از زخم میخ در نداشتم
منو حلال کن
گفتی کمک شمشیرم رو بر نداشتم
خیال کن اصلا
غیر حسین و حسنم پسر نداشتم
خانوم خونم
دردت به جونم
زهرا زهرا زهرا.....
میری شبونه
از اشیونه
زهرا زهرا زهرا ....
سنگین داغت
اه از فراقت
زهرا زهرا زهرا....
ای یار ؛ ای یار
گفتی چقد الجار ثم الدار
تا صبح ؛ بیدار
گفتی چقد الجار ثم الدار
دلم گرفته
تو رفتی و خونه ی مارو غم گرفته
اروم جونم
بشکنه دستی که تو رو ازم گرفته
حسین من گفت
بابا چرا صدای مادرم گرفته؟
در شعله برداشت
زهرا پسر داشت
ای وای ای وای ای وای...
دل تازه میسوخت
دروازه میسوخت
ای وای ای وای وای....
محسن فدا شد
قدم دوتا شد
ای وای ای وای ای وای....
ای یار ...ای یار....
قرار ما کرببلا اینبار....
بین ...نی زار...
قرار ما کرببلا اینبار....
چه کربلایی.....
گریه کنیم برا حسینمون دوتایی....
ببین حسینت
میزنه زیر دست و پا چه دست و پایی...
غریب مادر
نداره بین قتلگاه یه آشنایی....
دریای خونِ
بی سایه بونه
ای وای ای وای ای وای....
مادر بمیره....
وقت حصیره....
ای وای ای وای ای وای....
تشییع جنازه
با نعل تازه
ای وای ای وای ای وای...
#محمدصادق_باقی_زاده
#امیرحسین_ثابتی
#حضرت_زهرا_زمینه
#حضرت_محسن_زمینه
زبان حال حضرت زهرا با حضرت محسن علیهماسلام
مادر نبین که انقده خستم
غصه نخور ؛ مراقبت هستم
از مادری دس بر نمیدارم
حتی اگر که بشکنه دستم
نترس اگر اتیش گرف خونه
نترس اگه خونه پر از خونِ
درده تو رو کسی نمیبینه
درد منو کسی نمیدونه
اگه مادر
به سمت من
لگد اومد
نترسی ها....
اگه نامرد
توی کوچه
بلند داد زد
نترسی ها....
چطور دلت میاد_ جدا شی اینطوری
اخه دیگه چرا_ تکون نمیخوری؟
خالی شد از گلِ_ روی تو دامنم
گلبرگ های تو_ ریخته رو پیرهنم
ای وای محسنم
زبان حال حضرت محسن علیه السلام
شیش ماه من همراه تو بودم
من بچه ی تو راه تو بودم
از وقتی که صداتو حس کردم
مشتاق روی ماه تو بودم
تو اولین پناه من بودی
مادره بی گناه من بودی
چی شد که دستامو رها کردی؟
تویی که چش براه من بودی
از این پهلو
به اون پهلو
شدن واست
نفس گیر بود
رسید فضه
توی کوچه
به داد تو
ولی دیر بود
منی که زخمی_این شعله ها شدم
همین که در شکست_ازت جدا شدم
اتیش گرفت همه_بود و نبود تو
من دست و پا زدم_توی وجود تو
ای وای مادرم...
من پشت در گرما رو حس کردم
من غربت بابا رو حس کردم
اون لحظه ای که تو زمین خوردی
من ضربه های پا رو حس کردم
من بودم و زخم لب ِ مسمار
زخمی شدم ؛ بین در و دیوار
یادم نمیره نیمه های شب
از درد پهلو میشدی بیدار
چهل تا مرد
که نه ! نامرد
گذشتن از
دره خونه
کسی درده
تو رو جوری
که میدونم
نمیدونه
خون من و تو ریخت _رو چوبه های در
چقد تو رو زدن _ تو کوچه بی خبر
قربون تو برم _ همینه سرنوشت
من رفتنی شدم _ قرارمون بهشت
#محمدصادق_باقی_زاده