غزل مصیبت دروازه کوفه اسارت
#دروازه_کوفه
#مرثیه
با سنگ های تیز بهم خورده روی تو
جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو
تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم
پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو
من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم
حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو
یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت
از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو
خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت
هربار محملم برِسَد روبروی تو
هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت
از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو
قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن
بازی نموده شایعه با آبروی تو
رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند
برپرده های محمل ما چنگ می زدند
#قاسم_نعمتی
#دروازه_کوفه
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#دروازه_کوفه
اسیری ام رسالتم یا حسین یا حسین
بیا ببین صلابتم یا حسین یا حسین
نور الهی، باشد حجابم
هنگام خطبه ، ابوترابم
همینکه گفتم اسکتوا یا حسین یا حسین
ز کوفه بردم آبرو یا حسین یا حسین
گفتم به گریه ، این سِرِّ خود را
ما رأیت و ، الّا جمیلا
هلال تابان منی یاحسین یاحسین
قاری قرآن منی یاحسین یاحسین
بالای نیزه ،زیباترینی
حیدر ترینم، زهرا ترینی
جانم حسین جان
کشیده کارم به کجا یاحسین یاحسین
آواره ام در کوچه ها یاحسین یاحسین
با محلی که ، پرده ندارد
زینب قدم در، کوفه گذارد
جانم حسین جان
کوفه شکسته حرمتت یاحسین یاحسین
سنگ زده به صورتت یاحسین یاحسین
در خون نشستی، ای ماه زهرا
بر چوب ِ محمل ، کوبم سرم را
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#دروازه_کوفه
#محرم
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#دروازه_کوفه
اسیری ام رسالتم یا حسین یا حسین
بیا ببین صلابتم یا حسین یا حسین
نور الهی، باشد حجابم
هنگام خطبه ، ابوترابم
همینکه گفتم اسکتوا یا حسین یا حسین
ز کوفه بردم آبرو یا حسین یا حسین
گفتم به گریه ، این سِرِّ خود را
ما رأیت و ، الّا جمیلا
هلال تابان منی یاحسین یاحسین
قاری قرآن منی یاحسین یاحسین
بالای نیزه ،زیباترینی
حیدر ترینم، زهرا ترینی
جانم حسین جان
کشیده کارم به کجا یاحسین یاحسین
آواره ام در کوچه ها یاحسین یاحسین
با محلی که ، پرده ندارد
زینب قدم در، کوفه گذارد
جانم حسین جان
کوفه شکسته حرمتت یاحسین یاحسین
سنگ زده به صورتت یاحسین یاحسین
در خون نشستی، ای ماه زهرا
بر چوب ِ محمل ، کوبم سرم را
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#دروازه_کوفه
#قاسم_نعمتی