.
#راس_الحسین_علیه_السلام
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ.
سلام بر دفن شدگان بى كفن.
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ .
سلام بر سرهاى جدا شده از بدن ها .
بر روی نی ماهم تویی ، آیینه ی آهم تویی
آن چه که می خواهی شدم ، آن چه که می خواهم تویی
افتاده قلبم بر رهت ، بر اوج نی روی مه ات
یک قافله دل همرهت ، محبوب دلخواهم تویی
افتاده جسمت روی خاک ، ماندم به قلبی چاک چاک
گشتم ز دوری ات هلاک ، هجران جانکاهم تویی
تو روی نیزه در نماز ، من با تو در راز و نیاز
بی تو پر از سوز و گداز ، سوز من و آهم تویی
من پیرو تو زینبم ، از دوری ات جان بر لبم
آه ای هلال هر شبم ، مهرم تویی ماهم تویی
رخسار ماه کامل و ، جاری شده خون دل و
من در میان محمل و ، بر نیزه همراهم تویی
لحظه به لحظه هر گذر ، در دیر راهب ، تشت زر
در جای جای این سفر ، نور شبانگاهم تویی
یار دل آرامم تویی ، نجوای هر گامم تویی
صبحم تویی شامم تویی ، سالم تویی ماهم تویی
ای آتش دیرینه ام ، چون شعله ای در سینه ام
ای عشق ای آئینه ام ، معراج هرگاهم تویی
سروم همیشه سر فراز ، قرآن بخوان ای دلنواز
با نغمه و صوت حجاز ، محبوبِ اَلله ام تویی
قرآن بخوان از نیزه ها ، تا آن که گردد جمع ما
از چشم نامحرم رها ، از غصه آگاهم تویی
ره می روم با کعب نی ، با ضربه های پی ز پی
بنگر مرا از روی نی ، ذکر قدگاهم تویی
شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب✍
شب پانزدهم محرم ۱۴۴۶
#راس_الحسین_علیه_السلام
فریاد داغداران
«بگذار تا بگریم چون ابرِ در بهاران»
جانم به لب رسیده از ظلم نیزه داران
بستند روی ناقه دست امام مظلوم
بود آن غریبِ تنها از نسل حق تباران
بنشست تا که بر دل آتش ز داغ گلها
برخاست از گلوها فریاد غمگساران
در پیش چشم زینب این باغبان خسته
گل کرده روی نیزه سرهای گلعِذاران
بردند نیزه داران رأس حسین بر نی
تازانده اند مرکب بر پیکرش سواران
دل های پاره پاره مانده درون سینه
بر نیزه می درخشد سرهای بی قراران
گاهی به دیر راهب ، گاهی تنور خولی
افتاده زین مصیبت آتش به قلب یاران
در راه شام و کوفه جای تسلیِّ دل
می خورد تازیانه بر جسم سوگواران
گاهی که کعب نی را دشمن زند به طفلان
زینب کند نظاره با چشم اشکباران
با عشق و جان نثاری دل از پی حسین است
دارد حیات «یاسر» آئین جان نثاران
**
حاج محمود تاری «یاسر»
#راس_الحسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
#اسارت
واقعا سخت است بیمحرم سفر کردن حسین
بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین
واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن
از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین
واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و
شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين
واقعا سخت است با راسی کنار محملت
از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین
واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها
دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین
واقعا سخت است در تشت زری با خیزران
لعل لبهای کسی زیر و زبر کردن حسین
#سید_محمدتقی_ساداتیه
.
#اسارت
#عبور_از_کربلا_تا_کوفه_و_شام
#راس_الحسین_علیه_السلام
صبرم به هر مصیبت و محنت سپر شده
دانی چگونه روز و شبم بی تو سر شده
از اینهمه بلا و مصیبت که دیده ام
سهم دلم شراره و خون جگر شده
آب از سرم گذشته و تنها و بیکسم
یارم در این زمانه، دو چشمی که تر شده
از بسکه تازیانه شده سهم دخترت
تابی به تن ندارد و بی بال و پر شده
اوج غریبی ام بِنِگر ای فلک کنون
تنها انیس غربتم اشک بصر شده
عباس کو تا که ببیند سنان و شمر
با خواهر شکسته دلش همسفر شده
#اسلام_مولایی
.
#راس_الحسین_علیه_السلام در
#دیر_راهب
--------
شد ماه زهرا میهمان دیر راهب
گردد فروغ بی نشان دیر راهب
خورشید گلگون می رود تا که بتابد
امشب کنار ارغوان دیر راهب
آید فرود آهسته امشب مهر هستی
در دست های مهربان دیر راهب
گل می کند وقتی سرِ گلگون خورشید
گردد جنان باغ خزان دیر راهب
جاری شود امشب زلال خون مهتاب
از چشم های خون فشان دیر راهب
راهب بشوید با گلاب ناب گل را
گل می کند گل بوستان دیر راهب
رأس مطهر می شود مهمان دریا
دریا دو چشم بی کران دیر راهب
راهب مسلمان می شود ، این سر گواه است
این سر که شد هم آشیان دیر راهب
تا قبل ازین تابان به روی نیزه ها بود
حالا شده تابان میان دیر راهب
از مرد نصرانی توان دریافت غم را
مردی که شد قامت کمان دیر راهب
گویا کسی می گرید از اندوه این سر
کز غم ببارد آسمان دیر راهب
جایی که راهب می شود مجذوب "یاسر"
دل می شود دامن کشان دیر راهب
**
حاج محمود تاری «یاسر»
.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
#اسارت
واقعا سخت است بیمحرم سفر کردن حسین
بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین
واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن
از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین
واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و
شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين
واقعا سخت است با راسی کنار محملت
از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین
واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها
دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین
واقعا سخت است در تشت زری با خیزران
لعل لبهای کسی زیر و زبر کردن حسین
#سید_محمدتقی_ساداتیه
.
#اسارت
#عبور_از_کربلا_تا_کوفه_و_شام
#راس_الحسین_علیه_السلام
صبرم به هر مصیبت و محنت سپر شده
دانی چگونه روز و شبم بی تو سر شده
از اینهمه بلا و مصیبت که دیده ام
سهم دلم شراره و خون جگر شده
آب از سرم گذشته و تنها و بیکسم
یارم در این زمانه، دو چشمی که تر شده
از بسکه تازیانه شده سهم دخترت
تابی به تن ندارد و بی بال و پر شده
اوج غریبی ام بِنِگر ای فلک کنون
تنها انیس غربتم اشک بصر شده
عباس کو تا که ببیند سنان و شمر
با خواهر شکسته دلش همسفر شده
#اسلام_مولایی
#راس_الحسین_علیه_السلام
آنچه را خورشید میپنداشتم، دیدم سر است
سر ولی در نورش از خورشید هم حتی سر است
دستهای غرقِ خونش را ببین، این دستها
رحل قرآنند، قرآنی که نامش اصغر است
تیر در دستش نشست و نیزهای در سینهاش
سینهای که زخمیِ داغِ علیِ اکبر است
رودی از خونِ حسین جاریست بر روی زمین
در کنارش برکهای از اشکهای خواهر است
درمیان شعلهها اینجا علی بن الحسین
هست بیماری که هر آهش مسیحاپرور است
این طرف ایمان مطلق، آن طرفِ کفرِ تمام
یک طرف تنها حسین و یک طرف صد لشکر است
چشم چشمی را نمیبیند در این گرد و غبار
گرچه نامش ظهرِ عاشوراست، روزِ محشر است
نازم آن صدپاره پیکر را که حتی روی خاک
یک سروگردن ز قدِ نیزهها بالاتر است
حال یا در مسجد و یا در زمینِ کربلا
دست اربابِ کرم همواره بیانگشتر است
در مصاف حق و باطل هرکه تنهایش گذاشت
شک نکن رزقش پشیمانی و زخمِ بستر است
جای ماندن نیست دنیا بعد مولامان حسین
این شعارِ سبزِ توابین همیشه خوشتر است
قتلگاه است و زنی میگرید و مولا حسین
میشناسد این صدا را، این صدای مادر است
#احمد_شهریار
#راس_الحسین_علیه_السلام
نمازعشق
بخوان حسين غريبم ،كه سخت دل گيرم
نگاه كن كه زداغت ،چه خسته و پيرم
به رحل نيزه توقرآن بخوان ،عزيز دلم
كه باز از نفس اطهرتو جان گيرم
چه غافل ند چنين مردمی كه پندارند
به سنگ كينه ی خود می كنند تحقيرم
بخوان مفسر قرآن،« لِيُذهِبَ عَنكُم»
بخوان و شرح بده آيه ای ز تطهيرم
بخوان «ولّيكم الله»را،كه تا از جهل
كسی دگر نگشايد زبان به تكفيرم
كمان ابرويت از سنگ شاميان بشكست
دگرمخوان كه غمت می زند به دل تيرم
مخوان كه خون ز گلويت به نيزه می ريزد
قسم به قطره ی خونت زعمرخود سيرم
فرشتگان به تو کردند اقتدا ، ازعرش
نمازعشق بخوان با صدای تكبيرم
چگونه باتو بگويم كه غيرت اللهی
كشيده ديده ی نامحرمان به تصويرم
نوشته است«وفایی»به اشك خونين اش
كه من رضا به رضای خدا و تقديرم
#سیدهاشم_وفایی