eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
940 دنبال‌کننده
31 عکس
7 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟ افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟ راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»... بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟... پرسیده زآن لبان ترک‌خورده از عطش نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟ گفتی که زادۀ نبی‌ام، گفت «پس تو را کشتند مردمان مسلمان برای چه؟» آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا از تو دریغ آمده باران برای چه؟... صورت خضاب کرده‌ای از خونِ خود، چرا؟ موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟... این شمع‌ها برای چه هی شعله می‌کشند؟ قندیل‌های صومعه، لرزان برای چه؟ تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟ چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟... ای در غمت صحایف پیشین گریسته ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟
🔹برای چه؟🔹 بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟ افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟ راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»... بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟... پرسیده زآن لبان ترک‌خورده از عطش نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟ گفتی که زادۀ نبی‌ام، گفت «پس تو را کشتند مردمان مسلمان برای چه؟» آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا از تو دریغ آمده باران برای چه؟... صورت خضاب کرده‌ای از خونِ خود، چرا؟ موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟... این شمع‌ها برای چه هی شعله می‌کشند؟ قندیل‌های صومعه، لرزان برای چه؟ تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟ چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟... ای در غمت صحایف پیشین گریسته ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟ دنبال آفتاب قیامت روان شده یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش یک دم نشسته منتظر کودکان شده یک جا ز پیر کوفه شنیده‌ست ناسزا یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده هم شاهد غروب گل ارغوان به خون هم راوی حدیث لب خیزران شده با پای خسته راه‌بر خلق آمده با دست بسته کارگشای جهان شده ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر آه ای بهار تا گل آخر خزان شده بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده از بس گریسته‌ست چنان شمع در سجود از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
کاروان در شام آمد، شب رسید نوبتِ ذکرِ غمِ زینب رسید السّلام! ای آیۀ صبر جمیل! السّلام! ای گوهر پاک و اصیل! السّلام! ای از جهان، یکتا شده! در حیا، آیینۀ زهرا شده! السّلام! ای عشقِ علم‌آموخته! السّلام! ای شوقِ حلم‌آموخته! السّلام! ای اسوۀ عشق غیور! السّلام! ای سورۀ نور! ای صبور! روی در ویرانه‌های شام کن کودکانِ گریه را آرام کن آسمان، سر در گریبان ‌آمده نوبت شام غریبان آمده ای همه عالم، یتیم دامنت! لرزه‌افکن، شامیان را شیونت! گر نبودی، کربلا زیبا نبود هیچ‌ کس، تفسیر عاشورا نبود
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟ افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟ راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»... بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟... پرسیده زآن لبان ترک‌خورده از عطش نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟ گفتی که زادۀ نبی‌ام، گفت «پس تو را کشتند مردمان مسلمان برای چه؟» آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا از تو دریغ آمده باران برای چه؟... صورت خضاب کرده‌ای از خونِ خود، چرا؟ موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟... این شمع‌ها برای چه هی شعله می‌کشند؟ قندیل‌های صومعه، لرزان برای چه؟ تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟ چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟... ای در غمت صحایف پیشین گریسته ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟
قرار این‌جاست، یار این‌جاست، کار این‌جاست، بار این‌جا کرم این‌جاست، لطف این‌جاست، فضل این‌جاست، جود این‌جا نیاز این‌جاست، نذر این‌جاست، عُذر این‌جاست، اذن اینجا دکان این‌جاست، دخل این‌جاست، نقد این‌جاست، سود این‌جا چنان جان‌های پاک انبیا صف بسته بر این در که آدم دارد از خاتم تقاضای ورود این‌جا مسیح این‌جا، کلیم این‌جا، خلیل این‌جاست، نوح این‌جا شعیب این‌جاست، شیث این‌جاست، لوط این‌جاست، هود این‌جا سلیمان را از این دریا مگر پیدا شد انگشتر لب داود را داده‌ست مرغانِ سرود این‌جا منم مور و سلیمانم به لطفش کرده مهمانم وگرنه من که می‌دانم که جای من نبود این‌جا مگر شمعی شوم در گوشه‌ای از این حرم گریان که جز با اشکِ عجز آیینه‌ای نتوان فزود این‌جا