eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
707 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب های جمعه فاطمه با اشک دیده صورت گذارد روی رگ های بریده ای مرغ بِسٔمِل گشته ی من یا بُنَیَّ ای ماهی در بسترِ خون آرمیده ای پاره پاره پیکر عریان سرت کو؟ کی بر گلوی تشنه ات خنجر کشیده؟ مادر بمیرد دود میدیدی هوا را تکیه زدی بر نیزه با قد خمیده ای کاش من جای تو نیزه خورده بودم ای کاش از مقتل تنت را برده بودم ده تا سوار از بین لشکر تا دویدند سوز صدایِ دخترانت را شنیدند شرمنده کاری بر نمی آمد ز دستم با گریه می‌دیدم که در مقتل رسیدند افتاد روی پیکرت ردِّ چهل نعل «آخر تنت را در همه صحرا کشیدند» پیراهنی را که خودم دادم به زینب با نیزه وقت غارتِ جسمت دریدند من بودم و دیدم تنت را بین گودال.... مولا بیا زهرا دوباره رفت از حال!
خونمون پر از داغ و درده جسم مادرم سرده سرده روی نیلیِ زهرا رو تا میبینه علی برمیگرده چشماشو رو هم گذاشته مادر علی تنهاست علی تنهاست میلرزه دل یل خیبر علی تنهاست علی تنهاست میسوزه با دیدن بستر علی تنهاست علی تنهاست بند ۲ تاریکه شب سردِ خونه از غصه حسن نیمه جونه بالای سر جسم مادر زینب داره قرآن میخونه روپوشه ، رو مادرم زهرا ، بمیرم من بمیرم من میزاره با دیده ی دریا ، بمیرم من بمیرم من مادر رو ، رو مغتسل بابا ، بمیرم من بمیرم من بند ۳ با تابوت دلم زیر و رو شد با تابوت...تمام هستم رفت ای سلمان...بیا یاریمون کن دیدی مادرم از دستم رفت بابای غریب ما تنهاست، بیا سلمان بیا سلمان غربت از حال علی پیداست بیا سلمان بیا سلمان وقت دفن مادرم زهراست، بیا سلمان بیا سلمان بند ۴ چشم مردم یثرب در خواب با اشک و غم و قلب بی تاب رو زخمای پر خونِ مادر آهسته میریزه حیدر آب زیر پیرهن به اشک و آه ، بسم الله و بالله میده غسلْ زیر نور ماه ، بسم الله و بالله «عَلَی مِلِّةِ رَسُولِ الله ، بسم الله و بالله» بند ۵ یادِ من نرفته تا حالا پشت در که افتادی از پا با کینه لگد بر در خورد و در افتاد روی جسمت زهرا افتادی راه نفس سد شد ، حلالم کن حلالم کن افتادی زیر در ‌و بد شد ، حلالم کن حلالم کن از رو در چهل نفر رد شد ، حلالم کن حلالم کن بند ۶ قلبم رو سقیفه آزردن یاسَم رو‌ کوچه پژمردن اونهایی که زهرامو کشتن تو گودال حسینم رو بردن خولی از راه که آمد میزد سنان میزد سنان میزد جای هرکس که نمیزد میزد سنان میزد سنان میزد قرآن منُ لگد میزد سنان میزد سنان میزد
دوباره روز علی سر اومده ماهِ آسمونِ شب در اومده شبه و وقت قرارمونه باز.... پاشو فاطمه که حیدر اومده اولین فدائیه راهِ علی! نیستی و بلند شده آهِ علی... جواب منو نمیدی فاطمه؟ میشنوی؟ منم! سلام ماهِ علی... بهتره زخمای پهلوت فاطمه؟ ورمِ مونده رو بازوت فاطمه؟ خوب شده -الهی دردت به سرم- اون شکستگیه ابروت فاطمه؟ شبا بی تو ، هرکدوم یه سالیه قسمتم بعدِ تو خسته حالیه کاشکی میشد نری از پیش علی، نمی‌دونی که چقد جات خالیه... همدم من ماتمه...چیکار کنم؟ تو دلم پر از غمه...چیکار کنم؟ تو خودت بگو ، که من تو خونه ای... ...که نباشه فاطمه چیکار کنم؟ روزای بی تو ، تو خونه میمونم چه خبر تو شهره؟...من نمیدونم میشینم تو بستری که خالیه برا تو با گریه یاسین میخونم... میگذره با گریه روزا و شبام دیگه سو نداره از گریه چشام هفت شبه ندیدمت...تنگه دلم! فاطمه تو هم دلت تنگه برام؟ خونمون...قبل هجوم...یادش بخیر خوشی بود روزا تموم...یادش بخیر در که میزدم ، خودت میومدی... درُ وا میکردی روم...یادش بخیر... خونه زندگیمونُ نظر زدن... به عزادارا با شادی سر زدن احتراممون پیش همه شکست اون روزی که با لگد به در زدن کاشکی راهِ نَفَسِت سد نمیشد حال و روزت اینقَدَر بد نمیشد بی حیا که درُ انداخت رو تنت... لااقل از روی در رد نمیشد... گل من به خاک سرد کوچه خورد شوهرت با دستِ بسته جون سپرد خدا لعنت کنه اون مغیره رو چه بلایی به سر یاسم آورد حالا من موندم و داغت فاطمه خاطرات تلخ کوچه یادمه تنها تنها رفتی و منه غریب.... روی دوشم کوله بار ماتمه نزدیک سحر شده...باید برم... ولی یادت نمیره از خاطرم پایِ قولی که بهت داده بودم ، جای تو برا حسین آب میبرم یچیزی رو گل یاسم میدونی؟ - تشنگیش عذابه واسم...میدونی؟ قبل سر بریدنش تشنه میشه شبیه مجتبی با سَم...میدونی؟ تیرِ مسموم میخوره به پیکرش غرق خون میشه همه بال و پرش تیرِ مسمومُ میخواد دربیاره! از جلو نمیشه... از پشت سرش... . . ‌ فاطمه...بیا باهم دعا کنیم این شبا باهم خدا خدا کنیم تاکه از راه برسه منتقمش... صاحب انتقامشُ صدا کنیم...
دستامُ بستن و همه میزدنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای در با لگد شکست روی بدنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای چهل نفر رد شدن از روی تنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای سیلی زدن شکست غرورِ حسنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای میخ در خونه گرفت به پیرهنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای چادرتُ کشیدی روی محسنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای میخندیدن همه به گریه کردنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای کف میزدن همه به جون سپردنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای علی رو‌ کشت تازیونه خوردنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای جلو علی تو کوچه ها کشیدنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای چهل نفر به قتل صبر کشتنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای اینایی که غریب گیر آوردنت.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای لشکریان خیره سر میزدنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای نیزه زدن خون میچکید از دهنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای رفت به تاراج عقیق یمنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای نیزه شکسته جا به جا تو بدنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای پیرُهَنِش رو پاره کردن تو تنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای
ویلی علی شبلی می‌شینم برای ماه آسمون روضه می‌خونم ویلی علی شبلی حالا که شکسته پیشانیِ ماهِ آسمونم ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی یه روزی همه بهم ماهِ منو نشون می‌دادن ویلی علی شبلی ماهمُ حتی نشون ماه آسمون می‌دادن ویلی علی شبلی صورت ماه منو نظر زدن... حالا که پیر شدم نخل امّیدمُ با تبر زدن حالا که پیر شدم بعد کربلا مثه ابر بهارم مادرت بمیره ای دار و ندارم می‌بینی قدّ خمیده‌مُ اباالفضل؟ حالا که پیر شدم پسر ندارم... ویلی علی شبلی کجایی ببینی از غصه‌ی تو دارم می‌میرم ویلی علی شبلی تو بقیع تا جون دارم برای تو روضه میگیرم ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی نمیدونی که چیکار کرده غم و داغِ تو با من ویلی علی شبلی آخه کی وا می‌کنه مصحفُ با عمود آهن ویلی علی شبلی تا که دستاشو بریدن روی زین همگی خندیدن... پسرم با صورت افتاد زمین همگی خندیدن... به زمین خورد و همه هلهله کردن طبل جنگی زدن و ولوله کردن تا که دیدن رو زمین و بی پناهه.. بمیرم که رو تنش هروله کردن.. ویلی علی شبلی پاره پاره شده جسم تو با زخم بی‌شماره ویلی علی شبلی یه بدن طاقت چهار هزار تا تیر و نی نداره ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی تو بگو چهار هزار تا نه! فقط خورده چهل تا ویلی علی شبلی بمیرم من چی می‌مونه دیگه از اون قد و بالا؟ ویلی علی شبلی الهی خدا منو مرگ بده... جگرم می‌سوزه.... الهی خدا منو مرگ بده‌.‌.. جگرم می‌سوزه... ارباً اربا بدنت شبیه اکبر... مثه گل رو خاک صحرا شدی پرپر آخه اون قد رشید تو چجوری... تو یه قبر کوچکی جا شده مادر؟
سلام بانو/سلام مادر سلام ماه آسمون سلام مادر سلام بانو/سلام مادر سلام نور خونمون سلام مادر - بند اول؛ سلام بانو/سلام مادر سلام روشنی خونه امامت میرسی از راه /فرشته با شوق ریسِه میبنده تا زمین از در جنت مادرت امشب/دیده به راهه میگه رسیده شادیمون سلام مادر.. بند دوم؛ سلام بانو/سلام مادر اومدی و بهار آوردی تو زمستون عالم فدایِ/قدوم پاکت خوش اومدی پاتو بذار روی چشامون به زندگیمون/صفا آوردی سلام عشق هممون سلام مادر بند سوم؛ سلام بانو/سلام مادر سلام یاس باغ احمد و خدیجه.. دلیل خلق/احمد و حیدر سلام ای خلقت دنیا رو نتیجه.. سلام احساس/سلام پاکی سلام تاج سرمون سلام مادر بند چهارم؛ سلام بانو/سلام مادر بخند من برای خنده هات میمیرم.. با دست خالی/من اومدم که ماه رجب یه کربلا عیدی بگیرم.. خدا میدونه/برای ارباب چقدر تنگه دلمون سلام مادر بند پنجم؛ سلام بانو/سلام مادر بیین برات هدیه آوردم روز مادر بگو کجایی/تا که بیاریم سبد سبد گل برات ای یاس پیمبر ولی چه حاصل!/نمیدونم که کجاست قبر بی نشون سلام مادر بند ششم؛ سلام حیدر/سلام بابا چشم تو روشن ای عزیز جان مادر خنده نشسته/به روی لبهات کوثر اومد مبارکه ساقی کوثر.‌.. به شادی تو/ببین که شادیم عیدی بده به همَمون سلام بابا بند هفتم؛ سلام مهدی/سلام مهدی میشه دوباره ذوالفقارُ برداری به انتقام/ مادرت آقا از خاک جسم اون دوتا رو در بیاری پیش نگاهِ/علی و زهرا به یک درخت ببندیشون سلام مهدی بند هشتم؛ بیا و دستِ/علی رو وا کن نمیبری تو اون شب و روزا رو از یاد داری میمیری/زبون میگیری همش مادرم روی زمین می افتاد کنارِ قبرِ/مخفیِ مادر روضه برای ما بخون سلام مادر
بند اول آقای مارو نیمه شب از خانه بردن با دست بسته از دل کاشانه بردن این تازگی ندارد! هرشب به هر بهانه میریزد از سر بام دشمن میان خانه سیدنا المظلوم امام هادی بند دوم در عالم افتاده شرر از سوز آهت قبرت رو کنده دشمنت پیش نگاهت از ظلم این زمانه غم به دلت نشسته بمیرم اون بی حیا حرمتتُ شکسته سیدنا المظلوم امام هادی بند سوم نور الهُدی و گوشه‌ی زندان تاریک؟ فرزند پیغمبر کجا؟ خانُ الصَّعالِیک؟ بهر مصیبتِ تو قلب رضا گرفته ابنُ الرضا میانِ ویرانه جا گرفته سیدنا المظلوم امام هادی بند چهارم در بین مستی بی حیا داده عذابت کرده حرامی تعارف جامِ شرابت آقای ما کجا و این بد دهان و تحقیر؟ جام شراب کجا و شان نزولِ تطهیر؟ سیدنا المظلوم امام هادی بند پنجم آتش گرفت از غصه ها قلب کبابت پیش همه با طعنه کرد شاعر خطابت کردی دعا بمیری راحت شوی ز دنیا میسوختی و میگفت او ناسزا به زهرا سیدنا المظلوم امام هادی بند ششم اما به بزم مِیْ ندیدی خواهرت را در بین طشت زر ندید خواهر سرت را یک کاروان اسیر و مردان همه حرامی گرد سرِ بریده رقاصه های شامی سیدنا المظلوم امام هادی
آقای سامرّا می‌شینم روبرو گنبد برا تون روضه می‌خونم آقای سامرّا الهی از غم و غصه‌ی شما زنده نمونم آقای سامرّا آقای سامرّا بمیرم که نیمه شب از سر دیوار رسیدن آقای سامرّا با جسارت شمارو گرفتن از خونه کشیدن آقای سامرّا بی اجازه اومدن تو خونه‌تون بشکنه پاهاشون... پا گذاشتن وسط کاشونه‌تون بشکنه پاهاشون... گریه‌های بچه ها رو دیدن ای وای به غریبی شما خندیدن ای وای توی کوچه‌ها شما رو مثل حیدر... بی عمامه بی عبا کشیدن ای وای غریب آقا واویلا... آقای سامرّا بمیرم با گریه میدیدی که قبرت رو میکندن آقای سامرّا گریه میکردی و میدیدی به اشگ تو میخندن آقای سامرّا آقای سامرّا چجوری راضی شدن بمونی تو زندانِ تاریک؟ آقای سامرّا با چه رویی شما رو بردنتون خانِ صعالیک؟ آقای سامرّا الهی خدا منو مرگ بده جای تو زندونه الهی خدا منو مرگ بده تو کجا ویرونه؟ دلتون از غم و غصه‌ها کبابه قسمت شما فقط درد و عذابه این‌که رو خاکای ویرونه نشستین... روضه‌ی مجسم شامِ خرابه آقای سامرّا ظلم شورای سقیفه شما رو به غم نشونده آقای سامرّا دومی شما رو تا مجلس مِی‌ْخواری کشونده آقای سامرّا آقای سامرّا متوکل دل پر غصه‌ تونُ عذاب کرده آقای سامرّا بی حیا به حضرتت تعارف شراب کرده آقای سامرّا پسر حضرت زهرا و عذاب جگرم میسوزه حجت الله کجا جامِ شراب؟ جگرم میسوزه بزمِ مِیْ گساری که جای شما نیست شهر سامرا ولی شام بلا نیست... بین مجلس شرابی ولی آقا... سر پاکِت وسط طشت طلا نیس
باحال خسته ، دو دست بسته پای برهنه ، تو کوچه بازار نفس بریده ، آخه کی دیده؟ یکی ببینه ، اینهمه آزار؟ نیمه شب دوباره تو خونه ریختن آقا رو تو کوچه بی هوا کشیدن حرمتش رو با ناسزا شکستن بی عمامه بردن اشکشو ندیدن «یا فرج الله ، آجرک الله ز سامرا این ، خبر آوردن» برا اهانت ، بین گداها خانِ صعالیک ، جدّتو بردن وای من که قبرش رو خصم جانی بین حجره کنده جلوی نگاهِش گریه می‌کنه در کنار قبرش بی حیا می‌خنده به اشک و به آهش داره مصیبت ، تو شهر غربت به کی بگه این ، همه عذابُ؟.. که پیش چشمِ ، مردم نامرد تعارفش کرد ، جام شرابُ؟.. زیر لب میخونه به یاد عمه روضه ی اسارت روضه های شام و روضه ی لب و چوب خیزران و روضه‌ی نگاهِ... مجلس حرام و
«یک سال و نیم دوری و هجران چه سخت بود» بعـــد از تو یا اخا غــم دوران چــه سخـت بود رفتی حسین زینـب تو بی پنـــاه شــــد با شمر و زجر راه بیابان چه سخت بود یعقوب یک پســـر ز بـرش ناپدید شــد... در نصف روز داغ عزیزان چه سخت بود «من را به سخت جانیِ خود این گمان نبود» شـب های بعــد شام غــریبان چه سخت بود زین العبــاد گفـت «عَلَیکُنَّ بِالْـفِــــــرار» پای برهنه روی مغیلان چه سخت بود پنجــاه سال سایه‌ی مـن را کسی ندید بر ناقه ها مقابل مردان چه سخت بود مــن که میــان هـــودجی از نور آمـــــدم تا شام روی ناقه‌ی عریان چه سخت بود گفتــم میان مجلس مستی که «ما رَأَیْتْ...» اما حسین از تو چه پنهان...چه سخت بود... دیـدی چگـونه حرمـت تو پایـمـال شـــد...؟ دور ســر تو رقص کنیــزان چه سخت بود آیـات کـهـف بود و لب و خـیـــزران و می در طشت رأس قاری قرآن چه سخت بود پستِ کنیز زاده ای از ما کنیز خواست... آن شب نگاهداری طفلان چه سخت بود می‌گفت عمه کی ز سفر می‌رسد پدر؟... اما جواب طفل پریشان چه سخت بود! میکَنْد قبر طفل ، به سر پنجه اش رباب دفن رقیه گوشه‌ی ویران چه سخت بود دارم هنــــوز بیـن دلــم غـــم‌کده حسین داغش شرر به سینه‌ی زینب زده حسین
خیلی دلم گرفته ــ از غصه های زینب باید بمیره نوکر ــ با روضه های زینب بریم همه با گریه ــ کنارِ زینب امشب روضه بگیریم سرِ ــ مزارِ زینب امشب ببین گرفته بی‌بی .... به سینه پیرهن رو میگه خودم دیدم که .... زدن حسین من رو یه سال و نیمه قلبش ــ محزون و بی قراره هر شب برای زینب ــ شبای احتضاره صحنه‌ی تلخِ گودال ــ براش غم و عذابه یاد تن حسینش ــ به زیر آفتابه دور حسین مظلوم .... قیامته تو گودال برهنه ، بی سر و پُر .... جراحته تو گودال مأیوسِ از حیاته ــ دل از جهان بریده از اون زمان که در طشت ــ سرِ بریده دیده کاشکی ندیده باشه ــ این غصه و عذابُ کجا می‌ریزه نامرد ــ اضافیه شرابُ طعنه‌ی نانجیب و .... مخدرات محزون آیه‌ی کهف و چوب و .... لبای خشک و پر خون
نبودی... شمر بی بال و پرم کرد خبر داری چه با اهل حرم کرد؟... به دست بسته رفتم شام ویران... «غمِ عشقت بیابان پرورم کرد» ...... چو روی خاک رویش را نهادند بیاد عصر عاشورا فتادند هنوز از قبر می‌ آمد نوایی: «اگر کشتند چرا آبت ندادند»