#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#مسلمیه
#عامیانه
من مثِ نامهی سربسته شدم
مثل یک دل، دلِ بشکسته شدم
در زدم تو خونَهشون رام ندادن
اِنقَدَر قدم زدم خسته شدم
*
بالای بام میزنم صدات، حسین
کاش باشم منم تو کربلات، حسین
دو تا قربونی آوردم با خودم
بچّههام فدای بچّههات، حسین
*
عوض حنجرِ تو من چی بدم؟
نذر انگشتر تو من چی بدم؟
اگه بچّههاتُ بازار بیارن
جواب مادرتُ من چی بدم؟
*
کوفه لحظهلحظه تغییر میکنه
مهمونُ از زندگیش سیر میکنه
خیلی از موهام سفید شد، این روزا
نگرونی آدمُ پیر میکنه
*
بعد از این دیگه منُ سفیر نکن
دختراتُ توی کوفه پیر نکن
حالا که میخوای بیای، بیا ولی
زن و بچّهتُ دیگه اسیر نکن
*
واسه تو، شب تا سحر در میزنم
وا نکردن، در دیگر میزنم
دارم از دلنگرونى میمیرم
خودمُ این در و اون در میزنم
*
"نیا" گفتنم برا دخترته
گریههام براى انگشترته
با سرِ شکسته، سربسته میگم
اون که دارى میاریش خواهرته
*
چهجورى به فکر جونت نباشم؟
یا که گریونِ جَوونت نباشم؟
همهآمادهی کشتنِ تواَن
چه جورى دل نگرونت نباشم؟
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_کاظم_ولادت
#عامیانه
اون كه خـوب بنده نـوازي بَلده
دست رد هيچوقت به سينه م نزده
واســه ي همينه كه ذكـره لبـم
هميشه (موسي بن جعفر مدده)
چـه شرافتي تـو نامِ كاظمه !
آره ، كـظمِ غيظ ، مَرامِ كاظمه
هر كسي كه دلش اهل بيتيه
خيلي مديونه امامِ كاظمه
شايد اين حرفا يه جور تذكّـره
برا اونكه دل به غُصه مي سپُره
زشته نا اميدي واسه كسي كه
از سَرِ اين سُفره روزي ميخُوره
اگه ميگن خاك ما مثلِ طلاست
آسمون مون اگـه رنگ خُداست
يه دليل داره ، آخه كشوره مـا
مِلكِ طِلقِ باباي امام رضاست
ما كه توي خيل عاشقاش گُميم
فـقيرايِ صحن مشهد و قُـميم
سر هر سفره اي هم كه بشينيم
كاسه ليســايِ امام هـفتميم
توي مشهد پسرش امام رضا
سايه داره رو سـره كشـورِ ما
قم هم از بركت بي بي معصومه
شده سرپناه ، برا فـاطـميـا
نوكراي علوي رو دوس داريم
خادماي رضوي رو دوس داريم
ولي ما كه تو قُميم يه جور ديگه
سيّداي موسوي رو دوس داريم
توي كاظمين ، برام قــدم زدن
يعني پُشتِ پا به هرچي غم زدن
"يا امام رضا" تو صحـنِ پدرت
چه قَـدَر مي چسبه از تو دم زدن
كي ميگه تو دير گِـرِه وا مي كني؟
كي ميگه امروز و فـردا مي كني؟
مطمئنم همين الان آقـاجون
كاظمين منو امـضا مي كني...
#محمد_قاسمي
#امام_حسن_شهادت
#عامیانه
خیلی سخته اسیر بلا بشی
زیر بار درد و غصه تا بشی
از کوچه تا خونه راهی نباشه
اما واسه مادرت عصا بشی
وقتی آهت توی سینه سد میشه
برای دل تو خیلی بد میشه
چادر مادرتو لگد کنن
به خدا غرورتم لگد میشه
به خدا دلی که نا امید میشه
خوشیاش یه دفعه ناپدید میشه
یکی دس رو مادرت بلند کنه
یه روزه همه موهات سفید میشه
حرفایی هس تو گلو گیر میکنه
آدمو از زندگی سیر میکنه
مادر جوون اگه خمیده شه
معلومه که بچه شو پیر میکنه
مادرم غماشو با ما نمیگفت
بعضی حرفاشم به بابا نمیگفت
میدونستیم که همش درد میکشه
شب تاصبح بیداره -امّا نمیگفت
برا رفتنش خدا خدا می کرد
دلامونو به غم آشنا می کرد
با همون دست شکستش تو نماز
شبا همسایه ها رو دعا میکرد
حالا هر اتفّاقی که بود گذشت
منم و یک جگر سوخته و طشت
جیگرم تو کوچه سوخت اونروزیکه
مادرم با دست دنبالم می گشت
میذارم رو دوش گریه سرمو
می زنم ناله های آخر مو
بخدا میمیرم و زنده میشم
می بینم تا قاتل مادرمو
حق بده بشینم و زاری کنم
سیل گریه از چشام جاری کنم
اومد و تو کوچه راهمونو بست
به خدا نشد که من کاری کنم
حق دارم اگه پرم درد میکنه
هم دلم هم جیگرم درد میکنه
سر مادرم تو کوچه داد کشید
از همون موقع سرم درد میکنه
#محمدحسن_بیاتلو
#حضرت_معصومه_مدح
#عاميانه
مريمِ قبيله ي خُـدا ، سلام
دختره تمام خوبيا ، سلام
به نيابت از امام رضا ميگيم :
اي حبيبه ي امام رضا ، سلام
الـسّـلام اي بركاتـت عـلوي
السّلام اي كرمت مُجتَـبوي
السّلام اي جَـلَواتِ فاطـمه
السّلام اي سَكناتت رضوي
اي كه داري به گدا لطف زياد
لقب كريمه خـيلي بِـت ميــاد
با بهشت معادله ، زيــارتت
اين حديثو فرموده امام جواد
تو حساب كتابِت از همه جُداست
شأن تو خدا ميدونه تا كُجاست ؟
ثواب زيارتـت تو شـهر قــم
ثواب زيارت امـام رضاست
دلمــون خوشه مُجاور توأيم
گـرد و خاك دورِ حائر توأيم
حرم تـو عُـشّ آل فاطـمه س
خوشبحال ما كه زائر توأيم
عرض حاجتاي مارو ميشنوي
صوت ربـّـنـاي مارو ميشنوي
اعتـقـادمونــه كه ، نگـفـته هـم
إشــفعي لَناي مارو ميشـنوي
باز داره شـباي بي ماه ميرسه
روزاي بي كـسيِ شاه ميرسه
روزيِ اشـــك مارو يادت نـره
فــاطمـيّه داره از راه ميـرسـه
بده چــشما واسه زهرا تر نَشَن
توي روضه ش دلا خونجگر نَشَن
قول ميديم آستين بگـيريم يه دهن
تا كه نامحـرما با خـبر نَشَـن
گــريه بر غُـربت مولا ميكنـيم
دستارو با صورت آشنا ميكنيم
جيگرامون به خدا تير ميكِشه
وقـتي يادِ غُـسل زهرا ميكنيم
#محمد_قاسمي
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
#عامیانه #دوبیتی
شب و روزم بی تو زیر و رو شده
دیدنت برا من آرزو شده
کنار قبر تو احیا میگیرم
شبای قدر علی شرو شده
پیر بشم، ای جوونم! به یادتم
هر کجا دربمونم به یادتم
ليلة القدر علی! کوثر من!
هل اتی که میخونم به یادتم
در به روی غصّه بستن یادته؟
رشتهی غمو گسستن یادته؟
با یه لقمه نون، نمک، صفا، وفا
دور یک سفره نشستن یادته؟
به فلک، یادتو تلقین میکنم
ختم الرّحمن و یاسین میکنم
تازه تازه هر شب از باغ بهشت
گل برا قبر تو دسچین میکنم
بمیرم که گوشهی اتاق تو
شمعی روشنه به اشتیاق تو
من صبورم ولیکن خودت بگو
"کَیفَ اَصبِرُ علی فِراق" تو؟
هیچ کسی نمیدونه با من و تو
زمونه چه کرده الّا من و تو
کاشکی تو به جای من بودی و من
جای تو بودم و امّا من و تو،،،
سرنوشتمون عجیبه، گل من!
دردای ما بی طبیبه، گل من!
مگه اون روزی که مهدیمون بیاد
مث ما اونم غریبه، گل من!
#جواد_هاشمی_تربت
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت #عامیانه
دوباره روز علی سر اومده
ماهِ آسمونِ شب در اومده
شبه و وقت قرارمونه باز....
پاشو فاطمه که حیدر اومده
اولین فدائیه راهِ علی!
نیستی و بلند شده آهِ علی...
جواب منو نمیدی فاطمه؟
میشنوی؟ منم! سلام ماهِ علی...
بهتره زخمای پهلوت فاطمه؟
ورمِ مونده رو بازوت فاطمه؟
خوب شده -الهی دردت به سرم-
اون شکستگیه ابروت فاطمه؟
شبا بی تو ، هرکدوم یه سالیه
قسمتم بعدِ تو خسته حالیه
کاشکی میشد نری از پیش علی،
نمیدونی که چقد جات خالیه...
همدم من ماتمه...چیکار کنم؟
تو دلم پر از غمه...چیکار کنم؟
تو خودت بگو ، که من تو خونه ای...
...که نباشه فاطمه چیکار کنم؟
روزای بی تو ، تو خونه میمونم
چه خبر تو شهره؟...من نمیدونم
میشینم تو بستری که خالیه
برا تو با گریه یاسین میخونم...
میگذره با گریه روزا و شبام
دیگه سو نداره از گریه چشام
هفت شبه ندیدمت...تنگه دلم!
فاطمه تو هم دلت تنگه برام؟
خونمون...قبل هجوم...یادش بخیر
خوشی بود روزا تموم...یادش بخیر
در که میزدم ، خودت میومدی...
درُ وا میکردی روم...یادش بخیر...
خونه زندگیمونُ نظر زدن...
به عزادارا با شادی سر زدن
احتراممون پیش همه شکست
اون روزی که با لگد به در زدن
کاشکی راهِ نَفَسِت سد نمیشد
حال و روزت اینقَدَر بد نمیشد
بی حیا که درُ انداخت رو تنت...
لااقل از روی در رد نمیشد...
گل من به خاک سرد کوچه خورد
شوهرت با دستِ بسته جون سپرد
خدا لعنت کنه اون مغیره رو
چه بلایی به سر یاسم آورد
حالا من موندم و داغت فاطمه
خاطرات تلخ کوچه یادمه
تنها تنها رفتی و منه غریب....
روی دوشم کوله بار ماتمه
نزدیک سحر شده...باید برم...
ولی یادت نمیره از خاطرم
پایِ قولی که بهت داده بودم ،
جای تو برا حسین آب میبرم
یچیزی رو گل یاسم میدونی؟
- تشنگیش عذابه واسم...میدونی؟
قبل سر بریدنش تشنه میشه
شبیه مجتبی با سَم...میدونی؟
تیرِ مسموم میخوره به پیکرش
غرق خون میشه همه بال و پرش
تیرِ مسمومُ میخواد دربیاره!
از جلو نمیشه... از پشت سرش...
.
.
فاطمه...بیا باهم دعا کنیم
این شبا باهم خدا خدا کنیم
تاکه از راه برسه منتقمش...
صاحب انتقامشُ صدا کنیم...
#محمدعلی_انصاری
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
#عامیانه #دوبیتی
شب و روزم بی تو زیر و رو شده
دیدنت برا من آرزو شده
کنار قبر تو احیا میگیرم
شبای قدر علی شرو شده
پیر بشم، ای جوونم! به یادتم
هر کجا دربمونم به یادتم
ليلة القدر علی! کوثر من!
هل اتی که میخونم به یادتم
در به روی غصّه بستن یادته؟
رشتهی غمو گسستن یادته؟
با یه لقمه نون، نمک، صفا، وفا
دور یک سفره نشستن یادته؟
به فلک، یادتو تلقین میکنم
ختم الرّحمن و یاسین میکنم
تازه تازه هر شب از باغ بهشت
گل برا قبر تو دسچین میکنم
بمیرم که گوشهی اتاق تو
شمعی روشنه به اشتیاق تو
من صبورم ولیکن خودت بگو
"کَیفَ اَصبِرُ علی فِراق" تو؟
هیچ کسی نمیدونه با من و تو
زمونه چه کرده الّا من و تو
کاشکی تو به جای من بودی و من
جای تو بودم و امّا من و تو،،،
سرنوشتمون عجیبه، گل من!
دردای ما بی طبیبه، گل من!
مگه اون روزی که مهدیمون بیاد
مث ما اونم غریبه، گل من!
#جواد_هاشمی_تربت
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #عامیانه
حیدر و هرکس داره بی نیازه
عالمیه عالم بی نیازی ...
نه ساله من چیزی ازت نخواستم
الان میخوام تابوتمو بسازی
بهت نگفتم چرا رو گرفتم
به غیرتت بر نخوره عزیزم
از رو لباسم منو غسل بدی کاش
پیکرم از زخمه پره عزیزم ...
مرگم رو خواستم با دله شکسته
خدا هم این حاجتو زود بهم داد
النگوهامو به فقیرا دادم ...
غلاف یه دستبند کبود بهم داد
وصیتای فاطمه زیاد نیست
خبر دارم آخه دل تو خونه
تابوتمو یه کم هلال درست کن
کسی نبینه قامتم کمونه ....
از پر کاه سبکترم می خواستم
به شونه هات فشار نیاره جسمم
ببخش اگه موقع غسلم علی
اشک چشاتو در میاره جسمم ...
دستای من بالا نمیاد امروز
مشکل دست منو حل کن علی
دلش برای بغلام تنگ نشده
دخترمو به جام بغل کن علی
بالا سر حسین شبا آب بزار
شونه ی موهای سرش با زینب ...
بوسه گرفتن از چشاش با توئه
بوسه ی زیر حنجرش با زینب ....
#ناصر_دودانگه
#امام_زمان_مناجات
#عامیانه
دوس دارم نگات کنم،یه بار تودنیا آقاجون
چی میشه جمالتو،کنم تماشا آقاجون
مگه چیزی کم میشه،یه روسیا نگات کنه؟
بایه جرعه کم نمیشه،آب دریا آقاجون
به خوباسرمیزنی،مگه بدا،دل ندارن؟
یه سرم به من بزن،یوسف زهراآقاجون
غرق منتّم کن و،یه دستی روسرم بکش
تامنم دربیارم،سری توسرها اقاجون
به رقیبا گفته ام،هوامنو خیلی داری
من بی دست وپارو توبپا هرجا آقاجون
به جون حسینی که،هردوتامون دوسش داریم
واسه دیدنت نمیشناسم،سرازپاآقاجون
میدونم دیوار بین من و تو،دل منه
آبادم کن و،خراب کن دل مارا آقاجون
میدونم توعاشقی باتو،زیادکم میارم
تومدد کن تابشه،عاشقیم امضا آقاجون
هرروزی خوشیم به اینه،توروفردا میبینم
به خدامُردم ازاین،امروزوفردا آقاجون
#حیدر_توکل
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت #عامیانه
گلاب اشک سر خاکت میارم
پس از تو ابرم و دائم می بارم
جوون زیر خاکم ای که بی تو
به زنده موندنم شوقی ندارم
با سیلی چشماتو از من گرفتند
حسودا انتقام از زن گرفتند
جلو چشمام قلافای چهل مرد
زدند و قتلتو گردن گرفتند
کجایی خونمونو غم گرفته
درِ خونه برات ماتم گرفته
حسین و زینب و آروم کردم
حسن جانت ولی باز دم گرفته
عزادارم ولی تنها و بی یار
منم و این سه چارتا طفل غمخوار
تو رفتی و نگفتی من می مونم
پس از تو با غم مسمار و دیوار
صدات مونده توی خونه هنوزم
پس از این من به جای تو می سوزم
تو رفتی و حالا غرق خجالت
نگامو به در و دیوار می دوزم
#حسن_کردی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#عامیانه
خونهی من که خونهی مُراده
خدا بهم اینجا علی رو داده
چار تا غلام آوردم اینجا واسه
دو تا خانوم و دو تا آقا زاده
برا دو خورشیدش یه ماه آوردم
برای خیمه تکیهگاه آوردم
روزی که عباسم و دید علی گفت...
برای دختراش سپاه آوردم
اما زدند آینه رو شکستند
دلای سنگی سرش و شکستند
دلیل داره اگه زمین میخورم
آخه عصای پیریم و شکستند
میگن که خیمهها کفن ها شدند
با سیلی غرقِ خون دهنها شدند
یه چند تا دخترام رسیدن ولی
دیدم شبیهِ پیر زنها شدند
اَمون از این موهای خاکستری
از این همه گُلای نیلوفری
عباسم و حسینم و گرفتند
نه مادرم نه حتی نامادری
دست رو دلم نذار دلم کبابه
شبیه روی سوخته ی ربابه
تا وقت مردنش همش میپرسید...
چرا نذاشتن پسرم بخوابه
ربابه و روضهی ما سه شعبه
میگه زدید ولی چرا سه شعبه؟
فرقی داره شیر خواره با علمدار
فرقی نداره نیزه با سه شعبه؟
دست رو دلم نذار دلم شکسته
رو مشکِ پاره لَختهخون نشسته
خونَش خراب شه خونم و خراب کرد
هرکی به نیزهها سرت رو بسته
غلام آقات شدی ابالفضل
سایه سادات شدی ابالفضل
هرکسی سهمی از تو رو کَند و برد
بد جوری خیرات شدی ابالفضل
تیر و چطور با زانوهات کشیدی
فاطمه رو به قتلگات کشیدی
چطور با دستی که نداشتی مادر
چادرشو و روی چشات کشیدی
عاقبت انتظار تو سر اومد
سرت زمین نخورده مادر اومد
نذاشت که روی نیلی رو ببینی
تیری که از پشت سر تو اومد
#حسن_لطفی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#عامیانه
نوكراي ساده تيم امّ البنين
سر تا پا ارادتــيم امّ البنين
بي بي جانم ما فقير بيچاره ها
وقفِ خانواده تيم امّ البنين
خانوم خونه ي آقامون علي
محرمه محرم غمهامون علي
ميتونيم شما رو مادر بخونيم
اگه رخصت بده بابامون علي
از همه غيره شما خسته شديم
به ابالفضل تو وابسته شديم
ما مثه عريضه هاي حاجتيم
به پره كبوترات بسته شديم
از شما درس ولايت ميگيريم
رخصت عرض ارادت ميگيريم
تو گرفتاريامون ، برا شما
سفره ميندازيم و حاجت ميگيريم
خيلي زشته نوكرات كم بيارن
يا توي نوكري شون كم بذارن
هديه ميشن به شما تو مشكلات
صلواتايي كه رد خور ندارن
به غم چشماي گريونِ حسين
به دل ساقي دلخونِ حسين
به اميده نااميد شده ش قسم
رو مونو نزن زمين جونِ حسين
دلامون هزار تا درد و غم داره
ولي باز اميد به اين عَلَم داره
برا كربلا گذرنامه ي ما
مُهره تأييد شما رو كم داره
#محمد_قاسمي