#حضرت_رسول_مدح
زرأفت باگدایانش چنان گرم است رفتارش
که فرق شاه ومسکین رانمی یابی به دربارش
به لطف بودنش باما حسابی ازازل دارد
که تامحشرهمه هستیم هستی را بدهکارش
هم اونوح است وابراهیم وهم موسی وهم عیسی
عجب کاین چارتن رانیست یارایی تکرارش
شکسته نفسی اش ازلفظ(انّي مثلُكُم)یعنی
بخوانش عبد واز معبودهم کمتر مپندارش
مگو معراج فیض مختص اوشد که ازرویی
خدادر عرش نائل آمده برفيض ديدارش
به تشریف جنابش عرشیان گم کرده دست وپا
که چون مجلس بیارایند تاباشد سزاوارش
چنان آیینه ساز آیینه اش را داده صیقل که
دم روح القدس ترسم شود اسباب زنگارش
به کعبه برنمی تابد بتی دیگربه غیرازخود
بت رعناسرشتی که مسلمانند کفارش
شکوه دولتش پیدا دراحوال قریشی که
سپاه موریانه چون به هم پیچیده طومارش
تصرف گرکنددرنفس موجودات میبینی
بناکرده است سدی عنکبوت ازرشته تارش
به جای حضرتش چون شیر،خوابیده است عین الله
چه غم ازدشمنان داردچو باشدحق نگه دارش
به مصرحسن اگریکدم نقاب ازچهره برگیرد
شود ماهی چو یوسف جنس مرجوعی بازارش
به آتش می کشد خودرا خلیل الله اگرداند
صباخاکسترش را می برد درسیرگلزارش
محمّد(ص)جلوه دارحيّ سرمد،سید بطحاء
که جن وانس واهل آسمان خوانند مختارش
نیابی عمرجاویدان مگرازتیغ ابرویش
شفارادرنمی یابی مگردرچشم بیمارش
عتابش سخت عالمسوز خواهد بود بی تردید
که باشد عالمی تحت الشعاع مهررخسارش
من از اوصاف جنات النعیم این دستگیرم شد
که بوده حسن گندمگون وی الگوی معمارش
قیاس رحمتش باظرف اقیانوس ممکن نیست
کسی که هست کوثر چشمه ای از فیض سرشارش
مودت پیشه کن گرکه رضای خاطرش خواهی
مشو غافل (تراب)از خاکبوس آل اطهارش
#محمدعلی_کردی
#قبرستان_بقیع
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
بر مزارت حرمی ساختهام با «مثلا»
گرچه خاک آمده پابوسیات؛ اما مثلا ...
خاکهای حرمت راهی سجاده شدند
کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلا
گنبدت آیهی والشّمش شد و روشن شد
نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلا
باد، این نامهبر پرچم عطرآگینت
میبرد نامِ تو را آنسرِ دنیا مثلا
به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل
چشممان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلا
روی هر پنجرهاش ذیلِ تولای شما
دشمنت لعن شده، لعنِ حمیرا مثلا
مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است
جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلا ...
کربلا میچکد از گریهی سقاخانه
روضه جاریست از آن، روضهی سقا مثلا
دستهای آمده از محضر بابالقاسم
هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلا
روضهخوانی وسطِ صحن، حکایت میخواند
قصهی کوچهای از شهر تو؛ حالا مثلا ...
مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام
سدّی از سنگ، نبستهست گذر را مثلا
"کوچهای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی"
نیست در قصهی ما صحبتِ اینها مثلا
مادرِ قصهی ما رفت، صحیح و سالم
نه؛ نخورده ترک آیینهی مولا مثلا
بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند
تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا
شاعر: #رضا_قاسمی
* استقبال از غزل شاعر گرامی #محمدعلی_کردی که فرمودند:
زخمهایم شده این لحظه مداوا مثلاً
چشم کمسوی من امشب شده بینا مثلاً
#امام_رضا_علیه_السلام
دعای عاصیان را حق اجابت میکند اینجا
وفور استجابتها قیامت میکند اینجا
به دارالرحمتش بی شک نه میلافد نه میبافد
اگر که مست هم دعوی عصمت میکند اینجا
به شوق سجده بر درگاه او نادیده میدانم
که شیطان نیز ابراز ندامت میکند اینجا
علیرغم همه شاهان که باج از خلق میگیرند
رعیت درد را با شاه قسمت میکند اینجا
دل سخت و سیاهم آب گردیده است و حیرانم چگونه سنگ صحنش استقامت میکند اینجا
دم باب الجوادش تا قسم دادم یقینم شد
که گرگی را چنان آهو ضمانت میکند اینجا
#محمدعلی_کردی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #رباعی
با دل که هزار تکه باشد زهرا
تکلیف مرا بگو چه باشد زهرا
گفتی که بگریم به یتمانت، چشم
پس گریه کن علی که باشد زهرا؟
#محمدعلی_کردی
#حضرت_رسول_مدح
زرأفت باگدایانش چنان گرم است رفتارش
که فرق شاه ومسکین رانمی یابی به دربارش
به لطف بودنش باما حسابی ازازل دارد
که تامحشرهمه هستیم هستی را بدهکارش
هم اونوح است وابراهیم وهم موسی وهم عیسی
عجب کاین چارتن رانیست یارایی تکرارش
شکسته نفسی اش ازلفظ(انّي مثلُكُم)یعنی
بخوانش عبد واز معبودهم کمتر مپندارش
مگو معراج فیض مختص اوشد که ازرویی
خدادر عرش نائل آمده برفيض ديدارش
به تشریف جنابش عرشیان گم کرده دست وپا
که چون مجلس بیارایند تاباشد سزاوارش
چنان آیینه ساز آیینه اش را داده صیقل که
دم روح القدس ترسم شود اسباب زنگارش
به کعبه برنمی تابد بتی دیگربه غیرازخود
بت رعناسرشتی که مسلمانند کفارش
شکوه دولتش پیدا دراحوال قریشی که
سپاه موریانه چون به هم پیچیده طومارش
تصرف گرکنددرنفس موجودات میبینی
بناکرده است سدی عنکبوت ازرشته تارش
به جای حضرتش چون شیر،خوابیده است عین الله
چه غم ازدشمنان داردچو باشدحق نگه دارش
به مصرحسن اگریکدم نقاب ازچهره برگیرد
شود ماهی چو یوسف جنس مرجوعی بازارش
به آتش می کشد خودرا خلیل الله اگرداند
صباخاکسترش را می برد درسیرگلزارش
محمّد(ص)جلوه دارحيّ سرمد،سید بطحاء
که جن وانس واهل آسمان خوانند مختارش
نیابی عمرجاویدان مگرازتیغ ابرویش
شفارادرنمی یابی مگردرچشم بیمارش
عتابش سخت عالمسوز خواهد بود بی تردید
که باشد عالمی تحت الشعاع مهررخسارش
من از اوصاف جنات النعیم این دستگیرم شد
که بوده حسن گندمگون وی الگوی معمارش
قیاس رحمتش باظرف اقیانوس ممکن نیست
کسی که هست کوثر چشمه ای از فیض سرشارش
مودت پیشه کن گرکه رضای خاطرش خواهی
مشو غافل (تراب)از خاکبوس آل اطهارش
#محمدعلی_کردی
#قبرستان_بقیع
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
بر مزارت حرمی ساختهام با «مثلا»
گرچه خاک آمده پابوسیات؛ اما مثلا ...
خاکهای حرمت راهی سجاده شدند
کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلا
گنبدت آیهی والشّمش شد و روشن شد
نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلا
باد، این نامهبر پرچم عطرآگینت
میبرد نامِ تو را آنسرِ دنیا مثلا
به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل
چشممان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلا
روی هر پنجرهاش ذیلِ تولای شما
دشمنت لعن شده، لعنِ حمیرا مثلا
مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است
جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلا ...
کربلا میچکد از گریهی سقاخانه
روضه جاریست از آن، روضهی سقا مثلا
دستهای آمده از محضر بابالقاسم
هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلا
روضهخوانی وسطِ صحن، حکایت میخواند
قصهی کوچهای از شهر تو؛ حالا مثلا ...
مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام
سدّی از سنگ، نبستهست گذر را مثلا
"کوچهای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی"
نیست در قصهی ما صحبتِ اینها مثلا
مادرِ قصهی ما رفت، صحیح و سالم
نه؛ نخورده ترک آیینهی مولا مثلا
بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند
تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا
شاعر: #رضا_قاسمی
* استقبال از غزل شاعر گرامی #محمدعلی_کردی که فرمودند:
زخمهایم شده این لحظه مداوا مثلاً
چشم کمسوی من امشب شده بینا مثلاً
#امام_رضا_علیه_السلام
دعای عاصیان را حق اجابت میکند اینجا
وفور استجابتها قیامت میکند اینجا
به دارالرحمتش بی شک نه میلافد نه میبافد
اگر که مست هم دعوی عصمت میکند اینجا
به شوق سجده بر درگاه او نادیده میدانم
که شیطان نیز ابراز ندامت میکند اینجا
علیرغم همه شاهان که باج از خلق میگیرند
رعیت درد را با شاه قسمت میکند اینجا
دل سخت و سیاهم آب گردیده است و حیرانم چگونه سنگ صحنش استقامت میکند اینجا
دم باب الجوادش تا قسم دادم یقینم شد
که گرگی را چنان آهو ضمانت میکند اینجا
#محمدعلی_کردی
#امام_رضا_علیه_السلام
دعای عاصیان را حق اجابت میکند اینجا
وفور استجابتها قیامت میکند اینجا
به دارالرحمتش بی شک نه میلافد نه میبافد
اگر که مست هم دعوی عصمت میکند اینجا
به شوق سجده بر درگاه او نادیده میدانم
که شیطان نیز ابراز ندامت میکند اینجا
علیرغم همه شاهان که باج از خلق میگیرند
رعیت درد را با شاه قسمت میکند اینجا
دل سخت و سیاهم آب گردیده است و حیرانم چگونه سنگ صحنش استقامت میکند اینجا
دم باب الجوادش تا قسم دادم یقینم شد
که گرگی را چنان آهو ضمانت میکند اینجا
#محمدعلی_کردی