eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
940 دنبال‌کننده
31 عکس
7 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی وقته که شب وروز آرزومند وصالم به امید دیدن تو میگذره هر روزِ سالم چی میشه از پسِ ابرا خورشید نگات بتابه به خدا نفس کشیدن بی حضور تو عذابه توی روزگار غیبت سرم از عشق تو داغه ردِ اشکامو می بینی یادگاریهِ  فراقه طلوع شیرین فردا طعم انتظار تلخه بی تو انگار همه دنیا به دور سرم میچرخه کوچه پس کوچه ی دل رو به نام تو ریسه بستم و الّا خودت میدونی که ازاین زمونه خستم به خدا هر کجا رفتم حضورت رو کرده ام حس العجل بقیه الله العجل زاده ی نرگس وقتی که میای میبینم جلوه های بی کرانو میزنم ازاین جا بوسه خاک پاک جمکرانو کاش میدونستم کجایی کاظمین یا سامرایی یا مدینه یا که مشهد یا نجف یا کربلایی شنیدم وقتی بیایی می زنی صدا خدارو میگیری با ذوالفقارت انتقام ِ کربلا رو  
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دوچشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمه ی شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی زغصه ها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت زمان سوختن درب خانه اش تنها نفس نفس روی لبها نوای مادر داشت دل خودش به کنار حرم سرایش سوخت ز داغ اینکه در آن خانه چند دختر داشت در آن کشاکش و در بین آن همه آتش دلی به یاد غم کربلا چه مضطر داشت به یاد ساعت آخر میان قربان گاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت و باز پیش دو چشمان او مجسم شد کسی که نیت حمله به سمت معجرداشت
آیینه ی حجب و عفتی معصومه مستوره ی نور عصمتی معصومه یا فاطمه اشفعي لنا فی الجنة باب الکرم شفاعتی معصومه
بردار  از  خاک  کف حجره سرت را از بی کسی کمترصدا کن مادرت را اینجا جواب ناله هایت نیشخند است اصلاً نمی فهمند  چشمان  ترت را آه جگر سوزت امانت را بریده اتش زدی با سرفه ات دوروبرت را حتی  توان  ایستادن  هم  نداری قوّت نداری وا کنی بال و پرت را باید که تنها در غریبی بگذرانی در خانه ی خود لحظه های آخرت را در پیش رویت آب را روی زمین ریخت می بینی آقا دشمنی همسرت را ؟
یه عمره که گریونی  با آه سینه سوزت گریه بـرا عاشـورا  شده کار هر روزت جاریه سیل اشکات  به روی صحن گونت مجلس روضه خونی  میگیری توی خونت بار غــم رو دلت سنگینه غصه هات از غم دیرینه قلبمون تو عزات غمگینه                هرچی ما میگیم تو با دو چشمت دیدی پای بـه پای نی  سینــه زدی بـاریدی    *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بــامو) ۲ ... بادرد و آه و ناله روز و شبت سرمیشه تاشیرخواره میبینی  دوچشم تو ترمیشه با یه دلِ پرحسرت  روضه میگیری هرسال زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال مثله بغضِ پر از فریـادی وقتی که از نفس افتادی با غم کـربلا جــون دادی داری میسوزی برای مشکِ سقا گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا نمیره از یادت... آتیش خیمه ها رو ناله ی بی صدا رو روضه ی کـربلا رو *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲ ... هنوز جلو چشماته   شلوغیه تو بازار خاطره های اونروز  روحتو میده آزار هنوز سر رونیزه    داره میشه کابوست نامحرمارو دیدی    دور و بـرِ ناموست بـی کسی تو رو تا دیـدن به حال و روز تو خندیدن               دور تو کف زدن، رقصیدن دیدی غارت گوشواره و خلخال و... دیـدی سوختـن دامنای اطفال و ... نمیره از یادت... غـروب تلخ غــارت خــرابـه و اسـارت بی حرمتی،جسارت *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲
بند۱ یه عمره که گریونی  با آه سینه سوزت گریه بــرا عاشـــورا  شده کار هر روزت جاریه سیل اشکات   به روی صحن گونت مجلس روضه خونی  میگیری توی خونت بار غــم رو دلت سنگینه غصه هات از غم دیرینه قلبمون تو عزات غمگینه                هر چی ما میگیم تو با دوچشمت دیدی پــای بـه پـای نـی سینــه زدی بـــاریدی    *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بــامو) ۲ بند۲ بــا درد و آه و ناله   روز و شبت سر میشه تا شیرخواره میبینی  دو چشم تو تر میشه با یه دلِ پر حسرت  روضه میگیری هر سال زینب و موجی از خون  یادت نرفته گودال مثله بغضِ پر از فریــادی وقتی که از نفس افتادی با غم کـربلا جــون دادی داری میسوزی برای مشکِ سقا گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا نمیره از یادت... آتیش خیمه ها رو ناله ی بی صدا رو روضه ی کـربلا رو *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲ هنوز جلو چشماته   شلوغیه تو بازار خاطره های اونروز  روحتو میده آزار هنوز سر رونیزه    داره میشه کابوست نامحرمارو دیدی    دور و بــرِ ناموست بـی کسی تو رو تا دیــدن به حال و روز تو خندیدن               دور تو کف زدن، رقصیدن دیدی غارت گوشواره و خلخال و... دیـدی سوختـن دامنای اطفال و... نمیره از یادت... غـروب تلخ غــارت خــرابـه و اسـارت بی حرمتی،جسارت *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲
آتش  زهر  تمام جگرت را سوزاند نا نداری و عطش چشم ترت را سوزاند کاسه ی آب ز دستت به زمین می افتد تشنگی شعله شد و بال و پرت را سوزاند بدنت بی رمق و هی به خودت می پیچی آه آهت همه ی دور وبرت را سوزاند میکشی پا به زمین و بدنت سرد شده سرفه هایت بدن مختصرت را سوزاند دیدن حال بد و جان‌ به لب آمده ات به خدا قلب یگانه پسرت را سوزاند سر تو بر روی دامان پسر... جان‌دادی! مطمئنم که خودت یاد حسین افتادی
الا طراوت سر سبز بوستان دلم شکوه بی مثل اوج آسمان دلم قلم به دست من امشب عجیب میلرزد و بند آمده پیش شما زبان دلم اگرچه هیچ کجا لایق قدومت نیست چه میشود که بیایی به جمکران دلم کدام جاده مرا می رساندم تا تو نشانی حرمت را بده نشان دلم به دست های تو دستم نمی رسد آقا چراکه بی تو شکسته است نردبان دلم نگاه کن به کویری ترین زمین خدا تو ای زلال ترین رود بیکران دلم در آخر غزلم عرض میکنم این طور که "السلام علیک صاحب الزمان" دلم من از تو غیر تورا آرزو نخواهم کرد تو در کنار منی جستجو نخواهم کرد به غیر آمدن تو مرا که حاجت نیست به غیر دست کریمت گل اجابت نیست هوای خیمه ی سبزت چقدر روحانیست که در بهشت خدا اینهمه طراوت نیست و هیچ کار دگر غیر انتظار فرج برای شیعه مهم تر و با فضیلت نیست تو مهربان تری از مادر و پدر بر من برای من کسی مثل تو با محبت نیست خدا کند که نصیبم شود زیارت تو خدا کند که بمیرم اگرکه قسمت نیست تو هاشمی تو حسینی تو فاطمی هستی کسی شبیه تو اینگونه با اصالت نیست تویی که در رگ تو غیرت اباالفضل است میان سینه ی پاک تو جز شجاعت نیست بگیر تیغ به دست و به انتقام بیا برای خاطر زهرا تو ای امام بیا
از عرش  پیام سرمدی آوردند به به  چه  مَه زبانزدی آوردند در روز ولادت  "امام صادق " یک دسته گل محمدی آوردند
از عرش  پیام سرمدی آوردند به به  چه  مَه زبانزدی آوردند در روز ولادت  "امام صادق " یک دسته گل محمدی آوردند
سنگ حَجر نشانه ی خال او باغ بهشت است به دنبال او زمزمه ام هفده ماه ربیع سلام بر "محمد و آل"  او
از عرش پیام سرمدی آوردند به به چه مَه زبانزدی آوردند در روز ولادت "امام صادق " یک دسته گل محمدی آوردند