.
#سرود
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#مولودی
#سید_مهدی_میرداماد 🎤
دلم افتاده تو دام علی عبد حسینم غلام علی
کوری چشم دشمن ارباب
اسم بچه هاشو میذاره به نام علی
علی اکبر پسرارشد اربابه علی اکبر گل سرسبد اربابه
علی اکبر نه فقط شبیه زهراست
جمع علی ومحمد اربابه
💠💠
دل علی علی دلبر علی علی
سرور علی علی آقاعلی اکبر علی علی
ای ماه خوش قد وبالای من ای سرو رعناوزیبای من
دنیا زیبا میشه وقتی آروم میخندی میخندی میخندی به آقای من
علی اکبر بهار خونه مولایی علی اکبر هنوز نیومده آقایی
علی اکبر تموم بنی هاشم میگن
مثل ماه بنی هاشم تو یکتایی
یار علی علی دلدار علی علی
سردار علی علی شاگرد علمدار علی علی
جای تو پایین پای حسین لبخندت یعنی امضای حسین
💠💠
هرکی زیر لب اسمت رو برده
میمونه پشت سرش تاابد دعای حسین
علی اکبر یه نگاهی به این مجنون کن علی اکبر پایینپات مارو مهمون کن
علی اکبر جوون مهربون ارباب
دل پیر مارو باعشقت جوون کن
شاه علی علی دلخواه علی علی
همراه علی علی پسر ثارالله علی علی
👇
.
#سرود
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#ولادت_حضرت_علی_اکبر
حاج سیدمهدی میرداماد🎤
شب جوونه اربابمونه
مردونه یا علی بگه هر کی میتونه
اومده عشق مولا اومده ماه زهرا
شده مجنون هلاکه پسر ام لیلا
ذکر علی علی رگه خوابمه
مثل جوونیای اربابمه
علی اکبر
میگه ابالفضل میون لشکر
الله اکبر به قد و بالای اکبر
همیشه جنگو برده تیغش و هر کی خورده
یه ساعت بعد ضربه تازه فهمیده مرده
اگه میخوای کربلا دل دل نکن
دامن اکبر و ول نکن
علی اکبر
منم علی جان مست نگاهت
بگیر همه جوونامون و تو پناهت
من و این قلب بی تاب من و رویای مهتاب
شب قدر وعده ما پایین پای ارباب
کاشکی مادر پدرامون شاد بشن
با دست تو جوونا دوماد بشن
.👇
.
#مدح_علی_اکبر_علیه_السلام
#11شعبان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
🚩 #به_مناسبت_میلاد_سراسر_نور_شهزاده_حضرت_علیاکبر_علیه_السلام
مدینه و گل لبخند سیدالشهداست
شب است و خانه ثارالله و چراغ هداست
خدا عجب پسری داده بر امام حسین
که پای تا به سر آیینۀ رسول خداست
علی است نام و علی جلوه و علی آئین
علی جلال و علی صورت و علی سیماست
تمام چشم شده بـاغبان گلشن وحی
نگاهش از همه جانب به لالۀ لیلاست
تمامِ نـور بـود ذرّه، روی او خورشید
تمامِ حسن بود قطره، حسن او دریاست
خدا بـه یوسف زهرا دوباره یوسف داد
چه یوسفی که سراپای یوسف زهراست
هر آنکه دید جمال ورا به حیرت گفت
محمد است ؟علی؟ یا که سیدالشهداست؟
محمد است علی؟ یاحسین؟ یاحسن است؟
به پنج تن قسم این حُسن کلِّ پنج تن است
ز بـحر نـور درخشید گوهری دیـگر
و یا به دست خدیجه است کوثری دیگر
مـدینه مکه شده، مکه بیت عبـدالله
کنـار آمنه بینـم پیمبـری دیـگر
و یا که مکه شده خانۀ امام حسین
و یا ز کعبه درخشیده حیدری دیگر
دوباره فاطمه آورده یک امام حسن
و یا عیان ز حسین است منظری دیگر
مـگر که امبنین بـاز زاده عبـاسی
ظهـور کرده زعبـاس، منظری دیـگر
مگر دوبـاره حسینی دگـر ظهور کند
که بـاز جلوه کند روی اکبری دیـگر
به جز درِ حرمش را که باب قرب خداست
خداشناس نیـم گر زنـم دری دیـگر
همین بس است مرا لطف و رحمت وکرمش
که جان کبوتر بام و دلم بود حرمش
قدش چو نخلۀ طوبا و هر دلی چمنش
رخش چراغ وجود و وجود، انجمنش
عجب مدار اگر آید از ریاض بهشت
زند رسول خدا بوسه بر لب و دهنش
ز مکتبِ «اَوَلَسنا عَلَی الحق»اش پیداست
که جان تازه دهد بر حسین، با سخنش
هزار قـافـله دل از پیمبران خـدا
زدند چنگ محبت به زلف پر شکنش
تن مطهـرش از جان پاک نیکوتـر
سلام خلق و سلام خدا به جان و تنش
عجب نـدارم اگر بشنوند بوی بهشت
هزار یـوسف مصری ز بوی پیرهنش
قرار میدهد از دست، روی دست پدر
زبس که عاشق شمشیرها بـود بدنش
گشوده دیده به رخسار دلربای حسین
به عالم آمده تا جان کند فدای حسین
نخورده شیر بـود تشنه کامِ جامِ الست
به غیر دوست زده پشت پا به هر چه که هست
علی، حسین، حسن، زینبین یـا عباس
به هم دهند او را همچو لاله دست به دست
دو دست در دل قنداقه و دو چشم به دست
دلش بـه سلسلۀ زلف یـار شد پـا بست
گرفت جان به کف و ایستاد بر سر پا
به زخمهای تنش چوبههای تیر نشست
سلامِ عشق بـر آن عاشق خداجـوئی
که هر چه را به جز عهد دوست بود،شکست
روا بود که ننوشند خلق، آب حیات
زجام او که زجام عطش بود سرمست
اگـر نبـود خطا، آشـکار میگفتم
که این پسر بود از کودکی حسین پرست
جهان فداش که تا پای جان حسینی بود
هنوز نامده در این جهان حسینی بـود
الا تمام محمد به خلق و خوی و مرام
به خلق و خوی و مرام محمدیت سلام!
تـوئی شهید ولایت که از ولیت درود
توئی علی که ولیِّ خدات گفته سلام
شب ولادت تو آسمان به حیرت گفت:
که صبح یازدهم کس نـدیده مـاه تمام
قیامها بـه قیـام تـو متصل بـایـد
که زندگیت سراسر قیام بـود قیام
توئی که از شب میلاد بر قد و قامت
قُماط بـود بـه حج شهادتت احـرام
شهادت تـو بـه تـوحید آبـرو بخشید
ولایت تو همان دین ماست در اسلام
اگر چه نیست نکوتر عبـادتی ز نماز
بدون مهر تـو حتی بـود نماز حرام
هماره نـور دهد مشعل هدایت تـو
تمام طاعت "میثم" بود ولایت تو
#حاج_غلامرضا_سازگار
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی
ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی
چهره ات داد گواهی خود مهتاب تویی
نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی
نفس و هستی آرام دل و جان حسین
جان ِ عالم به فدای لب خندان حسین
آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را
بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را
بکشانی پی خود دلشدهی شیدا را
خنده آورده ای امروز لب لیلا را
در این خانه کرم روی کرم بار شده
همه جا پخش شده شاه پسردار شده
پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده
دلبری نیست که با دیدن تو دل داده
در حصار تو که ماندیم شدیم آزاده
مات و مبهوت صدای تو موذن زاده
ای به قد قامت تو نماز قامت بسته
به قد و قامت ِ تو کار قیامت بسته
از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند
به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند
به پیمبر شدنت خَلقاً و خُلقاً گفتند
بخدا مدح تورا دوست و دشمن گفتند
هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست
تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست
پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟
با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری
فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری
غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟
به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را
وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را
#محمدحسن_بیات_لو
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#سرود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند اول
ازآسمون خبر رسیده چه عجب
تو خونه ی خورشیـد ماه آمده!
اذان بگــویید روی مـأذنـه هــا
مــــــؤذن حــــــرم ز راه آمده
دوباره در شهر مدینه جلوهی/طاهاروببین
صـــدقه بگــذار کنـــار و پسـر/لیلا روببین
سلام ما بر شهزادهی حسین
سلام بر آقـازادهی حسین
شهزاده...علی اکبر۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند دوم
ملائکـــه امشب این نــوزاد را
به محضـر حضـرت زهـرا ببرید
هرچه گذاشت زیر قنداق علی
هـــدیه بــرای ام لیـــلا ببرید
امشب از هر غم غصهای دلش/آزاده حسین
امام حسن گل میریزه روی سرِ/نوزاد حسین
امشب از شـــوق،امام مجتبا
ولیمه میده به همه حسینیا
شهزاده...علی اکبر۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند سوم
معرکهای گرفته این شیر جوان
جانِ حسین ،نوهی والیَ الـوَلیّ
رجـز میخـونه با طنین ذوالفقـار
اَنَــا علــیِّ بـنِ حسیـنِ بنِ علــی
حسین میگه این پسر نور دلِ/شیدای منه
چقــدر رزمِ علی اکبـــــرم مثِ/بابای منه
ای نبوی طلعت و هاشمی نسب
ای نوهی حضرت فارس العرب
شهزاده...علی اکبر۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند چهارم
بــرای دیدن حسین از بهشــت
پیمبر آمده است،کوچه وا کنید
آی همه حسینیا از این به بعد
حسین را ابوعلی صــدا کنید
برو توخونهی سلطان عالمین/یاعلی بگو
صد و ده شاخه گل ببر برا حسین/یاعلی بگو
بگو به عشق حسین با صوت جلی
صــد و ده مــرتبــه علی علی علی
🖋️حاج محمدعلی قاسمی✍
👇
..•┄┅══༻○༺══┅┄•
.
#مدح
سلام الله علیٰ شهزادهی لیلا علی اکبر
سلام الله علیٰ نورُالهدی مولا علی اکبر
سلام الله علیٰ روحِ حسین بن علی بن ابیطالب
سلام الله علیٰ عالیجناب آقا علی اکبر
جمالش احمد مختار ، جلالش حیدر کرار
وصالش وصل ذات ربّیَ الأَعلا علی اکبر
عجب ماه دل آرایی ، چه نورُالله عظمایی!
تماماً جلوهی آیات أَعطَینا علی اکبر
ببین وَجهِ هُوَالهُو را ، ببین طاق دو ابرو را
ببین نور امیرالمؤمنین را با علی اکبر
«رخش جنت ، لبش کوثر ، قدش طوبی ، علی اکبر»
میان بیت ثارالله نورالله تابیده
تعالَی الله خورشید از چه در مغرب درخشیده؟
مگر از عرش آوردند این شهزاده را امشب؟
که حالش را مَلَک از حاملان عرش پرسیده!
مَلَک از بَهر کسب فیض امشب بر زمین آمد
فلک از شوق دیدار از مدار خویش چرخیده
پدر مانند جان بگرفت این نوزاد را در بر
عمویش مثل قرآن بوسه زد ، بگذاشت بر دیده
سحر می گفت این نوزاد را در مکّه دیدم من
قمر می گفت «لاحول ولا...» تا دید خوابیده
به روی دستهای حضرت سقا علی اکبر
سلام الله بر این نور ، بر این رحمت مطلق
که دوشا دوش عباس است فردا صاحب بِیرَق
سلام الله علیٰ لیلا که از دامان نورانی
برای کربلا آورده میر خیبر و خندق
چه می فهمیم از نورٌ علیٰ نورٌ علیٰ نوری
که از پیغمبر و زهرا و حیدر می شود مُشتَق
وجودش فانیِ فِی الله ، اَلمَمْسوس فی ذاته
به موج نورُ ثارالله سر تا پاش مُستَغرَق
ز بس بودند مشتاق جمال حضرت خاتم
بنی هاشم وصال مصطفی را خواستند از حق
ندا آمد که «اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا» علی اکبر
اگر از خلقت نوریش بابا پرده بردارد
از آن ترسم که خَلقُ الله سر از کفر در آرد
به شکر نعمت اُمّ علی اکبر شدن ، باید
الی یوم القیامه ام لیلا سجده بگذارد
فدای عشق بابایش که جای ذکر لالایی
به ذکر یاعلیّ و یاعلی تسبیح بشمارد
کنار گاهواره می نشیند خیره بر رویش
و تا وقت اذان از دیده اشگ شوق می بارد
علی بگذاشت نامش را به عشق حیدر کرار
حسین بن علی اسم علی را دوست می دارد
دلش می خواست گیرد از خدا صدها علی اکبر
ندیده چشم ها در غیر معصوم این جلالت را
طلوعش بُرده از اهل حرم رنگ ملالت را
برو در بیت ثارالله و بشنو از خلیل الله
طنین جملهی شیرینِ «آقا خوش به حالت» را
ببین در صورت خورشید حسّ سَر به زیری را
ببین بر چشم ماه آسمان دست خجالت را
ز بسکه شبه خاتم هست ، می ترسم که جبرائیل
برایش ناخود آگاه آورد حکم رسالت را
چه نور و هیبتی دارد ، عجب شخصیتی دارد
بنازم این شرافت را ، بنازم این اصالت را
علی بن حسین بن علی ، آقا علی اکبر
جمالش جلوهی یاسین ، جلالش نور الرحمن
گرفته ذوالفقار و مثل حیدر می دهد جولان
چنان از میمنه تا میسره سَر زد ، که می گفتند
خدایا قابض الارواح یا رَعد است یا طوفان؟!
مگر مولا امیر المومنین در بدر ظاهر شد؟
و یا شیر جمل آمد که بر فتنه دهد پایان
رجز می خواند با ذکر انا بن حیدر الکرار
حسین بن علی می گفت بین خیمه ها ، ای جان
دهان ها باز مانده چون دهان ذوالفقار او
چنان مانند مولا یک تنه می تاخت در میدان
که لشگر نعره می زد «لا فَتی الا» علی اکبر
سراپایت تماماً مثل سر تا پای پیغمبر
به خَلق و خُویُ و منطق جلوهی والای پیغمبر
پدر روی تو را می دید در ظاهر ، و در باطن
نظر می کرد در روی تو بر سیمای پیغمبر
بخوان قرآن ، سلام الله علیٰ اَنفاسِکَ القُدسی
بخوان تا باز خلقت بشنود آوای پیغمبر
همینکه سر به سجده می گذاری در نماز شب
به گوش اهل خانه می رسد نجوای پیغمبر
سرم خاک قدم هایت ، فدای قد و بالایت
نقابی زن به سیمایت ، که ترسم جای پیغمبر
بَرَندَت تا مقام «قُربِ اَو اَدنی» علی اکبر!
سلام الله علیکَ و علیٰ میلادِکَ المَسعود
سلام الله علیکَ ای نبی در صورتت مشهود
سلام ای آیهی والشمس ثارالله رخسارت
سلام ای رحمت بی انتها ، ای فیض نا محدود
سلام ای نورِ «الرحمن علیَ العرش استویٰ» آقا
سلام ای عشق عشاق الحسین ، ای کعبهٔ مقصود
تو عبد صالحی مثل عمو جانت ابوفاضل
چه عبدی! صورتت آیینهی وجه هُوَ المعبود
شبی مدح تو زینت بخش مجلس بود شهزاده
شبی در محفلی ذکر علی بود ، عاشقی فرمود
علی مولا علی مولا علی مولا علی اکبر
🖋️حاج محمدعلی قاسمی
#مدح_حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
.👇
..•┄┅══༻○༺══┅┄
#مدح #میلاد_حضرت_علی_اکبر
آسمان باز پر قمر شده است
شب اندوهمان سحر شده است
به همه سائلان نظر شده است
چونكه اربابمان پدر شده است
آمد از راه قرص ماه حسين
دومين حيدر سپاه حسين
👏👏👏👏👏
خلق و خويش پيمبرى ديگر
على اكبر نه،حيدرى ديگر
پهلوان دلاورى ديگر
تو بگو شير لشكرى ديگر
هست پيغمبرى سراپايش
به عمو رفته قدوبالايش
👏👏👏👏👏
چهره اش ماه آسمان حرم
سايه اش قوت زنان حرم
حنجرش گرمى اذان حرم
چشم بد دور از جوان حرم
مثل عباس سايه ی سرهاست
سرپناه تمام خواهرهاست
👏👏👏👏👏👏
آمد از هر نظر على باشد
از همه بيشتر على باشد
بازهم يك نفر على باشد
چقدر اين پسر على باشد!
مثل حيدر قويست او عزمش
چند بيتى بگويم از رزمش
👏👏👏👏👏👏
بين گرد و غبار مى آيد
روى مركب سوار مى آيد
پسر ذوالفقار مى آيد
حيدر روزگار مى آيد
عشق مى ريزد از سر و رويش
ذوالفقار است تيغ ابرويش
👏👏👏👏👏👏
پاش تا در ركاب مى افتد
دشت در پيچ و تاب مى افتد
سر ز تن بى حساب مى افتد
به تلاطم عقاب مى افتد
بهت در چشمهاى اين دشت است
بسكه در حال رفت و برگشت است
👏👏👏👏👏
خوب فهميده رزم فن دارد
هنر جنگ تن به تن دارد
فن از روبرو زدن دارد
اين شگرد از عمو حسن دارد
آى لشكر ببين جوان اين است
پسر شير نهروان اين است
👏👏👏👏👏👏
خشم او تيغ و نيزه وشدير است
هرنگاهش دو قبضه شمشير است
چقدر رزم او نفسگير است
نوه ی شير غالبا شير است
تيغ مى زد همين كه از چپ و راست
ازحرم بانگ ياعلى برخاست
👏👏👏👏👏👏👏
رزم با اين جوان گره خورده
حنجرش با اذان گره خورده
در دهان ها زبان گره خورده
ابرويش آنچنان گره خورده
كه همه ياد حيدر افتادند
ياد آن روز خيبر افتادند
👏👏👏👏👏
رعد و برق است يا كه طوفان است
كه دقيقا ميان ميدان است
يا جوان حرم رجز خوان است
روى لب هاى عمه ها جان است
شور و غوغاست در دلش هرچند
دارد ارباب مى زند لبخند
👏👏👏👏👏👏
مى رود دشت را به هم بزند
وسط معركه علم بزند
خواست تا حرف مى روم بزند
ديد بايد كمى قدم بزند
پيش چشم پدر جوان مى رفت
داشت ازجسم شاه جان مى رفت
👏👏👏👏👏👏
رفت در نيزه زارها افتاد
بين گرد و غبارها افتاد
زير پاى سوارها افتاد
وسط نيزه دارها افتاد
پاى نيزه به پيكرش وا شد
به زمين خورد اربااربا شد
شاعر : علی زمانیان
👏🌟👏🌟👏🌟👏🌟
11658238_816.mp3
11.31M
#مدح
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
🎤حاج محمد رضا طاهری
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست
.
چه بگویم من از آن ذات که ممسوس خداست
اکبر است و صفت اکبر ، مخصوص خداست
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا ؟
.
با همه ، خُلق عظیمش سر احسان دارد
این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
” پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست “
سنگ در دستش از اعجاز ، قمر می گردد
گر به خورشید بگوید نرو ، برمی گردد
جان علی ، جسم نبی ، جلوه ی کوثر بوده
سرّ لولاک ، از اول علی اکبر بوده
.
هر زمان عطر حضورش به هوا برمی خواست
نفس پنج تن آل عبا برمی خواست
ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته
قاب قوسینِ خداوند خم ابرویش
زد قدم زینب کبری به سر زانویش
.
بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سرو خرامان بهشت
حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت :
.
” شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان “
.
زلفش آن روز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر موذن زاده
کربلا هم عطشش چند برابر شده بود
تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود
.
أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
.
جلوی چشم پدر ، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه ، شمیم صلوات
می وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات
ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت
مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمی گشت
.
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات
.
چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست
حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست ؟
رحمت واسعه ای ، اسب تو از روی کرم
وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم
می روی پشت سرت باد شده پا به رکاب
نام اسب تو عقاب است ، عقاب است عقاب
می شود صید نگاهت دل میدان حتی
باز شد روی تو آغوش بیابان حتی
.
رفتی آن گونه که شد دشت پر از عطر تنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت
.
ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است
بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است
.
بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را
کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را
#مسعود_یوسف_پور✍
.
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
شب رؤیائی
چون گشودند زهم دفتر دانایی را
زمزمه کرد ملک نغمۀ شیدایی را
کرد پرنور خدا این شب رؤیایی را
تا ببینند همه جلوۀ زیبایی را
هاتفی گفت در رحمت حق واشده است
خلقت روی علی اکبر لیلا شده است
این گل سرخ که رخساره ی احمد دارد
خال برگونه ی خود ابروی ممتد دارد
رنگ وبو ازچمن گلشن ایزد دارد
صورت وسیرت خود را زمحمّد دارد
همه گل ها بنشستند به نظاره ی او
تاکه بابا بزند بوسه به رخساره ی او
شاد شد قلب از دل خرسند حسین
شد زمین محو جمال گل دلبند حسین
آسمان مات شد از چهره ی فرزند حسین
همچو غنچه زده لبخند به لبخند حسین
ام لیلا همه دم غنچه خود می بوید
باحسین بن علی شکر خدا می گوید
مادر افکند نظر تا به مه دلجویش
دید یک هاله ی نوری به رخ نیکویش
که گل انداخته از بوسه ی بابا رویش
بوسه زد بررخ او کرد چوغنچه بویش
گفت ای نوگل من یوسف لیلا هستی
بهتر ازماه شب عید تو زیبا هستی
خوبرویان جهان محوجمالش هستند
باکمالان نه همین مات کمالش هستند
عرشیان باخبراز جاه وجلالش هستند
فرشیان عاشق دیدار ووصالش هستند
بنگرد هرکه ورا جلوه ی سرمد دیده
هم علی اکبرو هم روی محمّد دیده
دروجودش ز ازل روح عبادت دیدند
روی پیشانی او نور سعادت دیدند
درقدوقامت او شور رشادت دیدند
قدسیان دردل او شوق شهادت دیدند
شادی وغم شب میلاد علی درهم شد
غم چوآمد طرب وشوق ومسّرت کم شد
کاش ما آینه دار گل مولا باشیم
همه جا آبروی اهل تولا باشیم
ای «وفایی» همه آسوده به فردا باشیم
گرمحبان علی اکبر لیلا باشیم
هرکه درراه خدا با علی اکبر باشد
روز محشر همه جا با علی اکبر باشد
#سید_هاشم_وفایی
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
والا علی اکبر علیه السلام
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
#بردیا_محمدی
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
السلام علیک یا علی بن الحسین مولانا علی اکبر
#رباعی :
آمد به جهان آن که ز جان بهتر بود
چشمان حسین مات این دلبر بود
هر لحظه که دلتنگ پیمبر می شد
مشغول تماشای علی اکبر بود
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
رفته ز جنون به سوی صحرا مجنون
چون قطره رود به سمت دریا مجنون
آمد به جهان زاده ی لیلا که چنین
گردیده از او هزار لیلا مجنون
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
وقتی به جهان علیِ اکبر آمد
زیبایی بی نظیر داور آمد
تا چهره ی او گشت نمایان ناگاه
گفتند همه باز پیمبر آمد
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
با چهره ی محشرش قیامت کرده
در جان و دل همه اقامت کرده
دیده علی و فاطمه و طاها را
هر کس که ز روی او زیارت کرده
#محمدعلی_شهاب ✍
شب میلاد حضرت علی اکبر
شب ۱۱ شعبان ۱۴۴۵
سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲