eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
751 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس که به ایمان تو ایمان دارد اورا به جزا شرر نمی آزارد زد طعنه ی کفر بر تو خصمت؛ آری "کافر همه را به کیش خود پندارد"
شده طوطىّ طبع من ثناخوان ابوطالب تمام هستيم بادا به قربان ابوطالب كه جز معصوم بايد دم زند از حقّ عرفانش؟ نه هر كس آشنا باشد به عرفان ابوطالب نظير ليلة القدرى كه ناپيدا بود قدرش عيان بر خلق نبود قدر پنهان ابوطالب به ايثار و خلوص و عشق و عرفان و جوانمردى گواهى می دهد اشعار ديوان ابوطالب بودلعن خدا بر هر كه او را مشركش خواند كه غرق نور حق باشد دل و جان ابوطالب چه توفيقى از اين بهتر كه باباى على باشد؟ بنازم من به اين توفيق شايان ابوطالب به ميلاد على لوحى براى تسميت آمد خدا بگذاشت آن را روى دامان ابوطالب مپرس از من كه جانان ابوطالب كه مي‌باشد؟ بود شخص رسول اللَّه جانان ابوطالب از آن روز الستى كه براى يارى احمد تعهّد داد، ثابت ماند پيمان ابوطالب سبب شد تا نبى آيين خود را منتشر سازد تلاش بى امان، سعى فراوان ابوطالب چنين فرمود پيغمبر، كه از ايمان خلق اللَّه وزين تر هست اندر كفه، ايمان ابوطالب یقيناً »ملتجى« با ذكر اين اشعار ناقابل نگردد نا اميد از لطف و احسان ابوطالب.
به نام خداوند جان و جهان به پـروردگـار زميـن و زمـان به خلّاق بي مثل هفت آسمان كه از آب و خاك آفريده ست مان ولايت مدار و ولي دوستيم به قرآن قسم ما علي دوستيم علي دوستيم و علي مذهبيم درِ خانه اش صاحب منصبيم گدايـان هر روزه و هر شــبيم و عُمريست سرگرم اين مطلبيم كه ذكر خُدا ذكر و يـادِ علي ست عبادت همين ختم"نادِعلي"ست دلِ مستِ ما را تمنّـاي اوست دَمِ ما مُدام اسم زيباي اوست به نوري كه در ماه سيماي اوست نمـاز شب ما تماشـاي اوست شب خويش را نور باران كنيم به يك"يا علي"ختم قرآن كنيم گرفتيم در كف سبو در رجب گرفتيم از مِي وضو در رجب گرفتيـم از او آبــرو در رجب گرفتيم عجب رنگ و بو در رجب كه هر ساله در موسم اعتكاف شده كار ما دور صحنش طواف عليٌّ مع الحق،حقيقت علي ست فقط رهنماي طريقت علي ست به شرع مقدّس،شريعت علي ست نبوّت علي و امامت علي ست اگر چه به تيغش نبي مُـتّكي ست به قرآن ، علي با محمّد يكي ست از اوّل كـنار علي بوده ايم دخيل تـبار علي بوده ايـم فقط جيره خوار علي بوده ايم و در انحصـار علي بوده ايم قديمي ست پيوند ما با علي "اميري نداريم الّا علي" علي مايه ي افتخار خُداست علي مظهـر اقـتـدار خُداست علي دائماً در جوار خُـداست علي برترين شاهكار خُداست خُدا را بُود جان و جانـان علي جُدا از خُدا نيست يك آن علي چنان هست علي واجب الاحترام كه معماري عرش چون شد تمـام به امر خداوند در يك كلام گرفت از علي مُلك هستي  قوام چه خوش ماندگاريش تضمين شده كه با نام او عـرش تزئين شـده به او داد از آغاز شمشير را تبِ حمله هاي نفس گير را نوشت اينچنين حُكم تقدير را كه هركس كه مي بيند اين شير را بفهمد خُدا قهر هم مي كنـد چو تيغ علي قد عَلَم مي كند سر زين علي تا كه پا مي شود چو تيغش رها در هوا مي شود سر از تن ، تن از سر جدا مي شود به يك ضربه مرحب دوتا مي شود به شوري كه در طرز پيكار اوست در از قلعه كندن فقط كار اوست "اگر مست مستي بگو يا علي" "اگر حق پرستي بگو يا علي" گر از پا نشستي بگو يا علي تو كه شيعه هستي بگو يا علي بگو يا علي تا بلندت كنند تورا بنده اي حق پسندت كنند
تمام عمر باید شد غزل خوان ابوطالب چه شاعرها مسلمان کرده دیوان ابوطالب به سنجش گر که بگذارند ایمان خلایق را ترازو بشکند از بار ایمان ابوطالب تبوک این را به ما فهماند، موسی کیست هارون کیست اشارت هاست پشت نام عمران ابوطالب علی دست خدا بوده ست یعنی قبل تر ها خود کلید کعبه را داده به دستان ابوطالب ز خوف قتل پیغمبر سکوتی داشت پر معنی منافق کفر میبیند ز کتمان ابوطالب رسالت بار سنگینی ست اما بر رسول الله از آن سنگین تر است انگار فقدان ابوطالب ز شرح داغ رحلت کردنش این بس که در تاریخ به عام الحزن معروف است هجران ابوطالب
ای باب علی! تو ز آفرینش به سری زیرا که تو را بُوَد بدینسان پسری بر جمله‌ی ماسوا علی هست پدر حیران تو هستم که علی را پدری
یا ابوطالب پناه خاص و عام بر تو از حی تعالایت سلام محرم اسرار پیغمبر تویی جان به قربانت ابوالحیدر تویی گرچه من نام تو را دارم به لب من کی ام مدح تو را آرم به لب صادق آل عبا روح سجود در ثنای تو چنین می فرمود گر شود با عالمی میزان تو باز سنگین تر بود ایمان تو هر که خاک پای عمران می شود مور اگر باشد سلیمان می شود صلب تو دریا و گوهر مرتضا خاک پای تو شفای چشم ما مصطفی را یارو یاور بوده ای کی تو در اسلام کافر بوده ای مصرعی دارم که چون تاج سر است هر که دشمن با تو باشد کافر است داغ تو قلب پیمبر را شکست خیزو بین شیر خدا از پا نشست مصطفی پوشاند بر جسمت کفن کی شدی از سم مرکب پاره تن ای هماره بر تو از احمد درود شکر،جای نیزه بر جسمت نبود شد دل و قلب محبان چاک چاک صورتت بگذاشت احمد روی خاک زین جهت از سوز غم های حسین اشک می ریزم دمادم از دوعین سید سجاد با قلبی حزین جمع کرد جسم پدر را از زمین جای صورت روی خاک تیره،او رو به قبله کرد رگهای گلو یا ابوالحیدر،عزیز مصطفا کن نظر بر شائق از لطف وصفا
اگر که  بر  عشق علی  راغبیم ما  همه  مدیون   ابو طالبیم کیستی  ای  سَید والا  نَسَب علی شده  به  نام  تو مُنتسب دین خدا  را  همه  جا یاوری از  دل و  جان  یاور  پیغمبری مثل  علی  بر  همگان سَروری چون که اَبالعشق  اَبا الحیدری گفته به  وصف  تو  امام  صادق دین  تو   برتر   بُود  از  خلائق هر که به  توحید تو  باور نداشت معرفتی  به   نام  حیدر  نداشت نام  تو  آویزه ی  عرش  خداست چونکه  پیمبر  ِز تو  بهتر  نداشت دین  نبی  از  تو   شرف  یافته با  پسرت   به مشرکان  تاخته وقت  عروج  تو  شده  سالِ حُزن نشسته  بر دلِ  نبی حالِ  حُزن قلب  نبی  زِ  داغ  تو  سوخته غم  تو  شعله  به دل  افروخته شیر خدا  با دلِ  پُر از مَحَن پیکر  پاک تو   نموده  کفن آه ، ولی حسین  شده  بی کفن جسم  مطهرش  شده  پاره تن
کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت خوار شد هرکس که بر خاک قدومش سر نداشت بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت لال شد آنکه به لب مدح ابوالحیدر نداشت در صف محشر کف افسوس بر هم میزند! هرکسی گامی دراین دنیا برایت برنداشت صفحه صفحه سیر میکردم غریبی تو را جلد پشت جلد اصلا غربتت آخر نداشت آب ونان سفره ات الحق پیمبر ساز بود این قبیل اعجاز ها را سفره ی دیگر نداشت جای شک و شبه اصلا نیست از دین خارج است هرکسی توحید و اسلام تو را باور نداشت.. حرمت موی سفیدت کار ساز مشکلات جز عبایت حضرت ختم الرسل سنگر نداشت از حمایت های تو اسلام عالمگیر شد این کبوتر بی ابوطالب یقینا پر نداشت.. تا قیامت نام تو آویزه ی عرش خداست تا قیامت دین احمد از تو مومن تر نداشت بی پناه مکه از الطاف تو سامان گرفت مهربانیهای تو دست کم از مادر نداشت پیرمرد طائفه روز وفاتت هیچکس... بیرقی برپا نکرد و چشم های تر نداشت حضرت یعقوب مکه! یوسفت ارث از تو برد تازه میفهمم چرا آقای ما یاور نداشت در رجب از فیض نام اطهرت تائب شدیم ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم
آسمان،از عمق دریا باز گوهر را گرفت دل از این غم بر لب آمد تا که دلبر را گرفت یا ابوطالب فراقت با دل حیدر چه کرد؟ رفتی و با رفتنت غم،قلب حیدر را گرفت حامی قرآن و یار مصطفی از دست رفت نه بگو امشب اجل جان پیمبر را گرفت عرشیان در ماتمت رخت سیه پوشیده اند او که تنها در دلش ایمان داور را گرفت بس که خود دلواپس حال پیمبر بوده ای چه کشیدی لحظه ای که فاطمه در را گرفت من نمی دانم اگر بودی چه حالی می شدی بی حیایی که به کوچه راه مادر را گرفت بین آن کوچه نبودی و ندیدی که چه شد مجتبی در کوچه ها چشمان خواهر را گرفت زن زدن در بین کوچه باب شد،ای وای من کربلا هم یک حرامی گوش دختر را گرفت یا ابوطالب سرت بر دامن احمد ولی بین گودی بی ادب از پشت سر، سر را گرفت
به اذن آن که باشدعقل،همچون عشق حیرانش ثنا گویم کسی را که خدا باشد ثناخوانش چسان توصیف مردی را کنم که ایزد منّان مُقدّر کرده او باشد پدر بر شاه مردانش همان والامقامی که به غیر از چارده معصوم خدا بر خیل خوبان جهان داده ست رُجحانش یگانه مؤمني که طبق قول حضرت باقر بُوَد سنگین تر از ایمان کُلّ خلق ؛ ایمانش چگونه جان پیغمبر نخوانم آن کسی را که کسی مثل علی عالی اعلاست جانانش به شُهرت مؤمن آل قریش و سیّد بَطحاست اگر چه داده است عبدالمُطلّب،نام،عِمرانش بنازم شهسواری را که وقت حفظ پیغمبر علی در سِنّ کم بوده ست با رغبت به فرمانش بُوَد نام عروس و همسرش با مادرش یکسان خدا اینسان به نور فاطمه کرده درخشانش به طعن خار از زیبایی گل کم نخواهد شد چه غم گر کافری او را بخواند نامسلمانش علی وقتی قسیم جنّت و نار است،بابایش بُوَد همسایه ی ختم رُسُل در باغ رضوانش همانطوری که از اوّل موحّد بود ابوطالب به اسلام حقیقی ختم شد بی شُبهه پایانش چه دردی داشت داغ رفتنش که در عزای او علی و مصطفی و فاطمه بودند گریانش علی هنگام غسل او دل دریایی اش می سوخت که می افتاد روی نعش بابا اشک چشمانش گمانم یاد چندین سال بعد افتاد که باید بشوید نیمه ی شب یاس را در بیت الاحزانش
از دین ابراهیم تا دین محمد یکتا پرستی پا به پا همراهش آمد یک بار هم بر بتکده سر خم نکرده یک بار هم سجده نکرده جز به ایزد روزی که محتاج نبی ، پیغمبرانند از او شفاعت میکند آن روز احمد فرزند ، وقتی قاسم نار است و جنت جای پدر حتما بود خلد مخلد وقتی که لبهای زمین و رود خشک است لب تر کند از آسمان باران ببارد بغض غم مرثیه اش باشد گلو گیر اشعار توحیدیه اش باشد زبانزد حتی بحیرا خیره مانده بر مقامش وقتی حضانت میکند از نور سرمد هر کس که به ایمان او شک داشت باید بر تن لباس از آتش دوزخ بپوشد در وصف او این بس که بابای علی بود آری علی که نیست در اوصاف او حد
✔️قال رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) : «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب» تا ابوطالب زنده بود، كفّار قريش نتوانستند مرا به سختي آزار رسانند. حامی مصطفی ابوطالب شیر مردِ وفا ابوطالب ای کفیل و پناه و تکیه گهِ... خاتم الانبیا ابوطالب سال ها پای دین پیغمبر خورده ای طعنه ها ابوطالب ساقی زائران بیت الله در صفا و منا ابوطالب از ازل روح محکمت بوده از پلیدی جدا ابوطالب ای تجلی "عُروة الوثقی... لَا انفِصامَ لَها" ابوطالب هر که شک کرد در مقاماتت هست از اشقیا ابوطالب نظری کن کریم بنده نواز به من بی نوا ابوطالب تا قیامت نمی کنم هرگز حیدرت را رها ابوطالب پسرت را منم همیشه غلام تا ابد هر کجا ابوطالب هم أب حیدری و هم احمد پدر هل أتی ابوطالب می روی، هر دو تا یتیم شوند احمد و مرتضی ابوطالب تازه رفته خدیجه از دنیا نرو ای آشنا ابوطالب خم شود بعد رفتنت قطعا کمر مصطفی ابوطالب رفتی و حرمت رسول شکست بعد تو بارها ابوطالب